Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مهر»
2024-04-25@17:26:31 GMT

کتاب «ویتگنشتاین و کواین» ترجمه و منتشر شد

تاریخ انتشار: ۲۹ مهر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۱۶۱۲۳۷

کتاب «ویتگنشتاین و کواین» ترجمه و منتشر شد

به گزارش خبرنگار مهر، ویتگنشتاین و کواین، دو فیلسوف مهم قرن بیستم محسوب می شوند و مسلما در حوزه فلسفه تحلیلی می توان آنها را مهمترین فیلسوفان این قرن دانست. رساله منطقی فلسفی ویتگنشتاین منادی چرخش زبانی فلسفه تحلیلی قرن بیستم و الهام بخش پوزیتیویستهای منطقی حلقه وین است و کتاب پژوهشهای فلسفی او نیروی اصلی پشتوانه تحلیل مفهومی‌ای بود که تا دهه هفتاد بر فلسفه انگلیسی زبان مسلط شد و تأثیر آن بر فلاسفه معاصر ادامه دارد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

کواین، سرشناس‌ترین فیلسوف پساپوزتیویست در آمریکاست. آثار او نقطه عطف سرنوشت ساز در تکامل فلسفه تحلیلی است و آغازی است برای عزیمت از پوزیتیویسم و تحلیل مفهومی. نتیجه آنکه اگر می خواهیم اندیشه فلسفی متأخر و معاصر را بفهمیم، فهم شباهتها و تفاوتهای بین فلسفه ویتگنشتاین و کواین ضروری است.

مقایسه این دو فیلسوف ما را مستقیما به قلب مباحث و مناقشات زنده در فلسفه تحلیلی هدایت می کند. هم ویتگنشتاین و هم کواین با شیوه‌های مخصوص به خود پیوندهای عمیقی بین موضوعات و مسائل به ظاهر بی ارتباط ایجاد کردند، موضوعات و مسائلی مانند معنا، ضرورت منطقی، معرفت و ماهیت فلسفه.

فهرست کتاب عبارت است از:

مقدمه مترجم

مقدمه ویراستاران

ویتگنشتاین و کواین، همسایگی با فاصله بسیار/ بی.ام.اس. هکر کواین و ویتگنشتاین، زوج ناجفت و جور/ برتن دربن بازنمایی های واضح/ کریستفر هکوی کواین، ویتگنشتاین و کل گرایی/ راجر گریسبون شکاکیت، علم، کواین و ویتگنشتاین/ داگلاس جی. وین بلاد راه ورود به زبان: مقایسه ای بین ویتگنشتاین و کواین/ جان وی. کانفیلد گشت و گذاری به همراه ویتگنشتاین، کواین و دیویدسون/ هانس یوهان گلاگ وجود و نظریه: تلقی و برداشت کواین از مفهوم واقعیت/ الهام دیلمن التزام هستی شناختی/ رابرت ل. آرینگتون اختلاف بین ویتگنشتاین و کواین بر سر ماهیت زبان و شناخت و استلزام‌های آن برای نظریه محدودیت/ استوارت شانکر پژوهشهای فلسفی پسا ـ کواینی/ جان اف. پست

نمایه

در بخشی از مقدمه مترجم این اثر آمده است: عمده مباحثی کتابی که پیش رو دارید شناخت قبلی خواننده را با کلیات اندیشه ویتگشناین و کواین مفروض می گیرد. اگر از چنین شناخت کلی بهره مندید و در عین حال مواضع این دو فیلسوف در حوزه های مختلف معرفت شناسی، هستی شناسی، فلسفه زبان، فلسفه علم و ... نزد شما مبهم یا پیچیده است. مقایسه دیدگاه ها، رویکردها و ظرایف استدلالهای این دو فیلسوف در این کتاب زمینه رفع این ابهامات را فراهم می کند.

این کتاب مقایسه اندیشه های ویتگنشتاین و کواین را در بستر و بافت اندیشه های اسلاف هر یک از این دو فیلسوف مطرح کرده است و همین نکته به درک بهتر مواضع این دو کمک می کند.

بسیاری از متخصصین فلسفه تحلیلی دیدگاه های کواین و ویتگنشتاین را مشابه می‌دانند و این دو را دو نماینده یک تفکر می‌دانند که با زبانهای متفاوت یک اندیشه را ترویج می‌کنند. این نکته با توجه به شباهت آنها در موارد ذیل تقویت می‌شود: مواضع آنها در نقد پوزیتیویسم، حمایت از کل‌گرایی، اتخاذ مواضع نزدیک به رفتارگرایان، نقد مواضع ذهن گرایانه و نیز نقد مواضع افلاطونی ـ فرگه  در باب معنا، استفاده از آزمایشهای ذهنی ای چون یادگیری زبان کودک و ترجمه ای ریشه ای و ... .

اما تعدادی از نویسندگان فصول یازده‌گانه این کتاب، این شباهت ها را ظاهری می دانند و تفاوتهای عمیقی را بین اندیشه های این دو تشخیص می دهند. این گروه از نویسندگان در بیان این تفاوتها سعی کردند جانبی بی طرفی را رعایت کرده و صرفا به ذکر تفاوتها بسنده کنند، هرچند بعضا جانب‌داری آنها از ویتگنشتاین پوشیده نمانده است.

در بخشی از سخن ویراستاران متن اصلی این کتاب آمده است: فصول این کتاب بسیاری از وجوه شباهت و تفاوت بین فلسفه های کواین و ویتگنشتاین را نشان می‌دهد و همه این فصول به طور اختصاصی برای این مجلد نگاشته شده است. سه فصل نخست به مقایسه کلی و مباحث روش شناختی اختصاص دارد. پی. ام. اس هکر، یک دیدگاه اجمالی در باب شباهتهای ظاهری [میان ویتگنشتاین و کواین] مطرح می‌کند و در ادامه استدلال می‌کند که بسیاری از این شباهتها سطحی است و تفاوتهای عمیقی بین این دو متفکر وجود دارد.

او همچنین نشان می دهد که چگونه می توان از یک نظرگاه ویتگنشتاینی به بعضی از مواضع کواین انتقاد کرد. فصل دوم که توسط برتن دربن نگاشته شده است بر شباهت بین راسل و کواین تمرکز کرده است. او مدعی است این شباهت یک تقابل ظریف و در عین حال مهم را با آثار ویتگنشتاین ایجاد می کند.

در فصل سوم کریتسفر هُکوی، اندیشه کواین و ویتگنشتاین را در نسبت با فلسفه رودلف کارنپ و ایده بازنمایی واضح منطق زبان نگریسته است. او نشان می‌دهد که هر دو متفکر نسبت به ایده مذکور رهیافتی مذبذب و مردد دارند. از یکسو ویتگنشتاین در جستجوی بازنمایی های واضح گرامر است و کواین یک دستگاه نشانه‌گذاری رسمی و یک منضبط‌سازی برای زبان علم ارائه می کند و از سوی دیگر هر دو با چیزی درگیرند که هکوی آن را بی‌مایگی ژرف اندیشی، خشک و سخت گیرانه می‌نامد؛ کواین انکار می کند که پیشرفت علم نیازمند وضوح مطلق و پاسخ به شکاکیت است. ویتگنشتاین انکار می کند که عقلانیت مقتضی ژرف اندیشی عمیق و خشک است: گزاره های مبنایی ساختار باور ما بخشی از فعالیتی است که به حمایت استدلالی و عقلانی نیازی ندارد.

معرفت و شکاکیت موضوعات دو فصل بعدی است. راجر گیسبون شباهتهای روشنی بین دیدگاه های کل‌گرایانه کواین و دیدگاه های ویتگنشتاین در کتاب در باب یقین یافته است. داگلاس وینبلاد از منظر نسبت کواین و ویتگنشتاین با مسأله شکاکیت، به این دو متفکر نگریسته است و شباهتهای جالبی را بین پاسخ های آنها به شکاک متذکر شده است.

دو فصل بعدی به فلسفه زبان ارتباط دارند. جان کانفیلد، مفسر دیگری است که شباهت بین کواین و ویتگنشتاین را صرفا سطحی و ظاهری می‌داند. کانفیلد به برداشتهای متفاوت هر یک از این دو متفکر، از اصطلاح کاربرد متمرکز شده است. او از پژوهشهای خود نتیجه می‌گیرد که هرچند کواین به اصطلاحات کاربرد و یازی های زبانی متوسل می شود، مراد او از این اصطلاحات اساسا با مقصود ویتگنشتاین از آنها متفاوت است. کانفیلد همچون هکوی، تعارضی را بین تمرکز و توجه وحدت گرایانه کواین به علم و کثرت گرایی بازی های زبانی متنوع ویتگنشتاین متذکر می شود.

هانس گلاک با توجه به بحث ترجمه ریشه ای، تشخیص داده است این تصور که فهم زبانی معادل است با ساختن نظریه های تبیین گر از شواهد غیرمعنی شناختی، وجه اشتراک کواین و دیویدسون است. او با به کارگیری ابعادی از فلسفه ویتگنشتاین، وجه اشتراک کواین و دیویدسون است. او با به کارگیر ابعادی از فلسفه ویتگنشتاین استدلال می‌کند که این نوع نظریه ساختن هرگز انجام پذیر نیست. او سعی می کند تبیینی دیگر متفاوت با تبیین کواین و دیویدسون از ترجمه ریشه ای ارائه کند، تبیینی که بر اشارت‌های ویتگنشتاینی در باب صورتهای زندگی مبتنی است و از تصور مذکور در باب نظریه ساختن اجتناب می کند و در عین حال بصیرتهای موجود در اصل حمل به صحت کواین و دیویدسون را حفظ می کند.

دیلمن و آرینگتون به اقتضائات هستی‌شناختی دیدگاه‌های کواین و ویتگنشتاین توجه کرده اند. این نویسندگان موافقند که کواین و ویتگنشتاین در این بحث بسیار با هم فاصله دارند. دیلمن، قاطعانه یک حمله ویتگنشتاینی را ضد هستی شناسی علم محور کواین تدارک دیده است و آرینگتون در باب این مسأله تحقیق کرده است که اگر ویتگنشتاین با مفهوم التزام هستی شناختی کواین مواجه می شد، درباره آن چه موضعی می گرفت. آرینگتون با جمع‌آوری اشارت‌های جسته گریخته ویتگنشتاین در باب مفهوم وجود، به این پرسش پاسخ داده است.

دو فصل انتهایی سعی دارند کواین و ویتگنشتاین را به دو نظریه دیگر ارتباط دهند. شانکر، اندیشه آنها را در ارتباط با ایده هایی در علوم شناختی، و به ویژه نظریه محدودیت به کار می گیرد. او سعی می‌کند نشان دهد چطور تز عدم تعین ترجمه کواین از قضا و به خلاف دیدگاه های ضد ذهن‌گرایانه کواین می‌تواند در طرح نظریه بسیار ذهن‌گرایانه محدودیت کمک کند.

او همچنین تصریح می کند فلسفه ویتگنشتاین اصلاحیه مناسبی هم برای ذهن‌گرایی و هم برای رفتارگرایی ارائه می‌کند. فصلی که پُست آن را نگاشته است، هم ویتگنشتاین و هم کواین را مورد انتقاد قرار می دهد. او استدلال می کند فلسفه کواین مبتنی است بر نظریه های علمی تاریخ گذشته و پُست در آثار میلیکان یک نظریه زیست شناختی به روز در باب زبان و اندیشه یافته است که با بسیار از گفته‌های کواین در تعارض است اما می‌توان گفت هر چند پُست نکات خاصی در فلسفه کواین را در می کند، مستقیما درون روش شناسی فلسفی کواین کار می‌کند. او از آنچه به نظرش اندیشه علمی به روز است، تعمیم‌های فلسفی ارائه می کند و سعی می‌کند نشان دهد چگونه چنین نظریه تجربی‌ای شکست اندیشه ویتگنشتاین را ثابت می کند.

ویراستاران امیدوارند فصول این مجلد مباحثه گسترده ای را در باب نسبت بین فلسفه های ویتگنشتاین و کواین ایجاد کند. تا زمانی که این مباحثه رخ ندهد، فلسفه در جهان انگلیسی‌زبان در معرض این خطر قرار دارد که دوپاره شود، به نحوی که هر یک از این دو در مواجهه با دیگری کاملا سردرگم باشند.

کتاب «ویتگنشتاین و کواین» ویراسته رابرت ال. آرینگتون و هانس ـ یوهان گلاک با ترجمه حسین شقاقی به همت انتشارات امید صبا در ۵۰۰ صفحه به بهای ۳۸ هزار تومان منتشر شد.

کد خبر 4436125

منبع: مهر

کلیدواژه: فلسفه تحلیلی فلسفه قاره ای ویتگنشتاین اربعین ۹۷ اربعین 97 اربعین حسینی فعالیت های قرآنی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی قرآن معرفی کتاب سازمان اوقاف و امور خیریه علوم انسانی قرآن کریم معرفی نشریات نشست هم اندیشی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی عرفان اسلامی مسابقات قرآنی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۱۶۱۲۳۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

علامه جعفری از شایستگی تفکر به صورت بالفعل برخوردار بود

خبرگزاری مهر-گروه دین و اندیشه-سمانه نوری زاده قصری: علامه محمدتقی جعفری فیلسوف بزرگ و شهیری بود که در دوره حیاتش همیشه از شهرت فرار می‌کرد با این همه خداوند به او شهرت عطاء کرد. اما پس از درگذشت وی آنچنان که باید و شاید به آثار ایشان توجه کافی و وافی نشد. کارنامه فکری علامه جعفری، کارنامه پرمحصول مردی است که وجودش وقف دین و دانش بود. تلاش کرد حیات برای انسان تصویری منطقی‌تر بیابد و در وادی حیات معقول گام بگذارد. علامه با بیش از ۱۴۰ دانشمند بزرگ دنیا مباحثه داشت که مکاتباتش با «برتراند راسل»، یکی از فلاسفه غرب، شهرت بیشتری یافت که او علامه را «فیلسوف شرق» نامیده بود.

در میان ۱۰۰ اثر علمی به جا مانده از علامه جعفری، مجلدات زیادی از آن درباره «تفسیری تفصیلی بر نهج‌البلاغه» است که نشان از اهتمام و علاقه جدی ایشان به امام علی (ع) و نهج‌البلاغه دارد. بسیاری این تفسیر را یکی از گنجینه‌های بزرگ جهان علم و دانش و معنویت به شمار می‌آورند و بسیاری جلسات سخنرانی و شرح نهج‌البلاغه او را به یاد دارند.

در این زمینه با منوچهر صدوقی سها داماد و از شاگردان علامه جعفری و عضو مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه در رابطه با آرا و اندیشه‌های علامه جعفری به گفت وگو پرداخته ایم:

*در مورد کارنامه علمی استاد علامه جعفری مقداری برای مخاطبان جوان ما که شاید شناختی از استاد نداشته باشند توضیح دهید.

تحصیلات استاد علامه جعفری در رشته‌های فقه و اصول است. اما آثار ایشان در این رشته‌ها کم و اغلب عرفانی و فلسفی بوده است. حوزه‌ها در گذشته و حال بر فقه و اصول تکیه داشته‌اند. ایشان در فقه به طور قطع مجتهد بودند. مرحوم بروجردی علامه جعفری را به عنوان حاکم شهر قرار داده بودند که حاکم شهر حتماً باید مجتهد مطلق باشد. مابقی آثارشان به غیر از عرفان، فلسفی است.

*چطور می‌توان در تالیفات استاد علامه جعفری چندوجهی بودن ایشان را متوجه شویم؟

مقاله‌ای برای بزرگداشت استاد علامه‌جعفری در روزهای پایانی عمرشان نوشته بودم که به گمانم ایشان را می‌توان گفت که دنبال انسان شناسی بود و به عنوان انسان‌شناس معرفی کرد.

*تالیفات استاد علامه جعفری را چطور دسته بندی می‌کنید؟

در کتاب «حصال المجموع» بیشترین مسأله‌ای که برای ایشان مطرح بود انسان و انسانیت است. ایشان تحصیلاتش را از تبریز شروع و ادبیات را به صورت موضوعی مطالعه کردند. در ادبیات عرب حجتی بودند زیرا از محضر مرحوم میرزا علی اکبر اهری در تبریز بهره برده بودند. ایشان می‌فرمودند از ابتدا که ادبیات و فقه و اصول می‌خواندم نظرم متوجه جهان‌شناسی بود. در حوزه سید عبدالحجت ایروانی در شهر تبریز شرح تجرید را خواندند و در ١٧سالگی به تهران می‌آمدند و در محضر آقا میرزا احمد آشتیانی منظومه و اسفار مطالعه می‌کنند.

در محضر شیخ محمدرضا تنکابنی فقه و اصول را فرا می‌گیرند و سپس به قم مشرف می‌شوند و در کنار فقه و اصول در محضر میرزا مهدی مازندرانی نیز حاضر می‌شوند. در سال ١٣٢١شمسی مشرف به نجف می‌شوند و در آنجا استاد فلسفه و مربی عرفانی ایشان شیخ مرتضی طالقانی است و در محضر شیخ صدرا بادکوبه‌ای حاضر شدند و فیزیک جدید و ریاضی را نیز تحصیل کردند اما علامه هیچ گاه به این تحصیل اکتفا نکردند.

*در این کتب برای برون رفت مشکلات امروزی زاویه دیدشان چطور بوده است؟

در مملکت ما به برخی افراد، فیلسوف اطلاق می‌شود و نوعاً به اساتید فلسفه «فیلسوف» گفته می‌شود؛ در حالی که فیلسوف الزاماً خود فلسفه نیست و استاد فلسفه را نمی‌توان فیلسوف نامید.«فیلسوف» فردی است که بالفعل تفکرمی‌کند و می‌اندیشد. در ایران معاصر استادانی که اهل فلسفه هستند، فیلسوف اطلاق می‌شوند اما خودم که در حوزه فلسفه فعالیت دارم حق دارم این حرف را بزنم فیلسوف با استاد فلسفه متفاوت است. اکثریت افراد اهل فلسفه در ایران متاخر اساتید فلسفه هستند. بنظرم استاد فلسفه با استاد تاریخ تفاوتی ندارد چون که استاد تاریخ این درس را نقد می‌کند و استاد فلسفه هم این رشته را نقد می‌کند. علامه جعفری از نوادر اهل فلسفه ایران معاصر ما بودند که خودشان می‌اندیشیدند، از این حیث می‌توان فیلسوف اطلاق کرد که یقیناً علامه‌جعفری فیلسوف است.

*چطور به شناخت واقعی استاد علامه جعفری برسیم؟

علامه‌جعفری را در دو ساحت می‌توان شناخت که شامل ساحت و مسائل تخصصی و جامعه و دانشگاه است. شخصیت فلسفی علامه جعفری آن نیست که در کنار دانشجویان و تلویزیون باشد. ایشان چند کتاب دارد که هیچ شهرتی ندارد و حتی یکی از کتاب‌ها اصلاً چاپ نشده و نسخه آن در اختیار من است. کتاب «نهایت الادراک» کتاب عربی است که اگر ایشان همین یک کتاب را بیشتر نداشت، اطلاق فیلسوف برای نام او لازم بود. کتاب معروف دیگر علامه جعفری کتاب «ارتباط انسان و جهان» است که حاوی مسائل فلسفه است که در حدود ۳۰ سالگی چاپ شده است. اما هیچکس از این کتاب تخصصی آگاه نیست. استاد و فیلسوف علامه‎ جعفری از طریق کتاب‌ها و تفکر ایشان شناخته می‌شود.

*استاد و فیلسوف علامه‌جعفری در زمانی زندگی می‌کردند که علمای دیگری هم وجود داشتند. چه ویژگی ایشان را از سایرین اندیشمندان و علمای معاصر متمایز می‌کند؟

عمده‌ترین خصوصیت ایشان این بود که خودشان متفکر بودند. ایشان اگر یک متن فلسفی از منظومه و … بیان می‌کرد، در ابتدا در مورد موضوع نیز فکر می‌کرد.

*خاطره‌ای در این خصوص از استاد دارید؟

روزی علامه جعفری به مساله وجود آدم پرداخت که در این بین مشکلی پیش آمد و به بنده نگاهی کرد که حرفی نداری. من حرفی نزدم و فرمود که من استاد خوبی نیستم. اینکه من استاد خوبی نیستم به این معنی نیست که به خوبی درس نخوانده‌ام بلکه آن متون ایشان را اقناع نمی‌کرد. فلسفه اگر صرفاً روایت و نقد پیدا کند از فلسفیت خارج و همچون تاریخ می‌شود. فلسفه باید زنده باشد و فیلسوف تفحص کند و بیندیشد. بنابراین این قبیل اشخاص در محدوده متون نمی گنجد.

من به این فلسفه انتقاد می‌کنم. ملاصدرا بزرگترین فیلسوف اسلام است و در الهیات بالاتر از ابن‌سینا است. این فلسفه نیست که ما بگوییم ملاصدرا فرموده که ما هیچ حق اظهارنظری نداریم و به گمانم این مساله مرگ فلسفه است. اما اگر گفتیم تفکر با اساتیدی همچون ارسطو، فارابی، ملاصدرا و… تمام شد، صحیح نیست. انسان باید خودش فکر فلسفی کند چرا که این محاسبات فراوانی دارد و هرکسی نمی‌تواند فکر کند. علامه جعفری مرحوم قطعاً یکی از متفکران ایرانی بود و از شایستگی تفکر به صورت بالفعل برخوردار بود.

*چه پیشنهادی برای توجه نسل جوان به آثار استاد علامه‌جعفری می‌دهید؟

ایشان در بخشی به بدیهیات و علوم پیشین و در بخشی دیگر به وحدت و کثرت توجه داشتند. مسائل تخصصی استاد فراتر از دانشگاه بود. اما در مسائل فرهنگی همچون فلسفه هنر و علم تفکرات جالبی داشتند. من ایشان را به‌عنوان یک فیلسوف متفکر قبول دارم. اگر از لحاظ تخصصی نگاه کنیم حقی ایشان ادا نشده است.

کد خبر 5948972 سمانه نوری زاده قصری

دیگر خبرها

  • نشستی دربارۀ ابن‌سینا و مکتب فلسفی اصفهان
  • نزدیکی نگاه به حجاب در اسلام و مسیحیت
  • فلسفه چینی: سفری به ژرفای اندیشه شرقی
  • انتشار کتابی متفاوت درباره آلبرکامو
  • علامه جعفری از شایستگی تفکر به صورت بالفعل برخوردار بود
  • ورود «مسافر و مهتاب» با «فرقه خودبینان» به کتابفروشی‌ها
  • معرفی سرگذشت رباعیات خیام و 4 کتاب دیگر
  • نقدی بر پنج ترجمه از کتاب «فصوص الحکم» ابن عربی
  • انتشارات علمی و فرهنگی چگونه از عرش به فرش رسید؟
  • گفتگو درباره کتاب «بازآرایی نهاد دین در برابر نهاد دولت»