Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ساعت24»
2024-04-25@06:54:58 GMT

اعترافات هولناک پسر 19 ساله

تاریخ انتشار: ۲۹ مهر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۱۶۳۳۰۰

ساعت 24-۸ سال از آن روزی که مرتکب قتل شد می گذرد، اما هنوز باور ندارد که نام قاتل بر پیشانی او نقش بسته است و با گفتن کلمه «متاسفم» سر به زیر می افکند.

او می گوید با وجود گذشت خانواده مقتول پشیمانی او را تا آخر عمر عذاب خواهد داد. در یک بزنگاه با یک تصمیم اشتباه زندگی چند خانواده را از هم گسست. به خاطر عدم کنترل خشم آنی و البته غرور جوانی اش دست به واقعه هولناکی زد و فرزندی را بی یاور و همسری را بی سایه سر کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به گفته خودش می خواست مشکلی را از پیش پای خواهرش بردارد اما کوهی از مشکلات را برایش به ارمغان آورد. چند صباحی است که به همراه پدرش که او هم تاوان اشتباه او را داده از پشت میله های زندان و دار مجازات با بخشندگی و از خودگذشتگی اولیای دم آزاد شدند و به زندگی شان برگشتند. در ادامه گفت و گوی خبرنگار ما را با پسر جوانی که مرتکب قتل شده می خوانید. به چه جرمی و چند سال حبس کشیدی؟ آیا همدست داشتی؟ حدود 5 سال از جوانی ام را با یک ندانم کاری هولناک به خاطر قتل یکی از بستگانم پشت میله ها گذراندم. همدست نداشتم اما پدرم هم پایش به این ماجرا باز شد و تاوان اشتباهم را داد. چه شد دست به قتل زدی؟ از قبل برنامه داشتی؟ قتل به صورت اتفاقی رخ افتاد. من اصلاً قصد کشتن دامادمان را نداشتم و فقط می خواستم با او درباره مشکل و اختلافش با خواهرم صحبت کنم. پدرم وقتی دید شوهر خواهرم دستش تنگ است از آن ها خواست در زیرزمین خانه مان مدتی زندگی کنند و کرایه خانه ندهند تا اوضاع مالی شان بهتر شود. بعد از این موضوع دامادمان نه تنها رفتارش را اصلاح نکرد برعکس از آن به بعد حتی سرکار هم نرفت. به علت بیکاری مشکلات شان چند برابر شد و سر این ماجرا با خواهرم همیشه درگیر بود. وقتی اشک خواهرم را می دیدم نمی توانستم تحمل کنم، آن موقع 19 سال بیشتر نداشتم و می خواستم خودم به تنهایی مشکل آن ها را حل کنم برای همین چند بار با مقتول درگیر شدیم اما هر بار ما را جدا می کردند و آشتی می دادند. منتظر یک فرصت بودم که خانه خلوت شود  تا با دامادمان حرف بزنم. تا این که روز حادثه خواهرم به خانه خواهر شوهرش رفت و تا روز بعد آن جا ماند و پدر و مادرم برای کاری بیرون رفتند. وقتی خانه خلوت شد پیش دامادمان رفتم و راجع به اختلافش با خواهرم با او صحبت کردم. اما بحث مان بالا گرفت و مقتول خیلی عصبانی شد و فحاشی کرد و از من خواست در زندگی زناشویی شان دخالت نکنم. در یک لحظه با هم گلاویز شدیم و چند دقیقه ای کتک کاری ما ادامه پیدا کرد، خسته شدم و داشتم از نفس می افتادم. کسی در خانه نبود که ما را از هم جدا کند. دامادمان بدجوری عصبانی شده بود. نفس کم آورده و بریده بودم تا این که از ترسم  محکم گردنش را فشار دادم  و در یک لحظه وقتی به خودم آمدم دیدم نفس نمی کشد. شوکه شده بودم و نمی دانستم باید چه کار کنم. از طرفی بدجوری پشیمان بودم و از سویی نمی خواستم کسی متوجه قتل شود. تصمیم گرفتم موضوع را خودکشی جلوه دهم اما موفق نشدم. بعد از این اتفاق هولناک آشفته بودم تا این که نزدیک صبح روز بعد مادرم بوی گاز را متوجه شد و هر چقدر دامادمان را صدا کرد اما جوابی نشنید، من و پدرم با صدای مادرم از خواب بیدار شدیم.  پدرم فکر می کرد شاید مقتول به خانه پدرش رفته است برای همین از من خواست به خانه شان بروم. وقتی به آن جا رفتم با بی اطلاعی خانواده اش مواجه شدم  و به همراه پدر مقتول به خانه مان برگشتیم و سراغ زیرزمین رفتیم. زمانی که خانه را می گشتیم او پسرش را داخل حمام پیدا کرد. فکر کردند دچار گازگرفتگی شده است برای همین چند دقیقه ای با پدرم به او تنفس مصنوعی دادند اما فایده ای نداشت و بعد از آن مقتول را بیمارستان بردیم و دکترها گفتند او فوت کرده است. چطور شد دستگیر شدید؟ بعد از بیمارستان خانواده مقتول وقتی دیدند کار از کار گذشته از دست خانواده ما شکایت کردند و گفتند به فوت پسرشان مشکوک هستند. بعد از بررسی ماجرا و با توجه به این که آثار کبودی ناشی از درگیری روی بدن مقتول بود من و پدرم را به جرم قتل بازداشت کردند و چون تمام ادله و شواهد علیه ما بود به زندان افتادیم. پدرت از ماجرای قتل خبر داشت؟ نه، او از این اتفاق خبر نداشت. او روز حادثه در خانه نبود، بی گناه بود ولی تاوان اشتباهم را داد. وقتی به زندان افتادیم او می ترسید که قصاص شوم و پا به پای من رنج چندین سال حبس را به جان خرید و این ماجرا 5 سال طول کشید. با توجه به این که شواهد و قراین علیه ما بود حکم قصاص ما صادر شد. وقتی دیدیم کار تمام شده و به قصاص نفس محکوم شدیم دست به کار شدیم تا رضایت اولیای دم را بگیریم. در این مدت زندان چطور به شما گذشت و چه کار می کردید؟ خیلی به این ماجرا فکر و بعضی شب ها به حال خودم گریه می کردم که چطور در یک لحظه نتوانستم بر خشم ام غلبه کنم و عمر و جوانی خودم و مقتول را بر باد دادم. در داخل بند ما، تعدادی محکوم به قصاص بودند و هر بار که آن ها را صدا می کردند و با خودشان برای اجرای حکم می بردند وحشت می کردم و با خودم می گفتم یک روز نوبت من هم خواهد شد. در بند با یک نفر که به جرم قتل عمد حبس بود خیلی صمیمی بودم و زمانی که او را شب قصاص صدا کردند همه مبهوت ماندند و سکوت مرگباری همه جا را فرا گرفت. مقتول زمانی که وسایلش را جمع می کرد اشک در چشمانش جمع شده بود و پشیمانی در چهره اش موج می زد. بعد از خداحافظی از همه من را در آغوش گرفت و طلب حلالیت کرد و به من گفت احتمال دارد این آخرین باری باشد که یکدیگر را می بینیم برای همین یک یادگاری به من داد تا همیشه به یاد او باشم. دوستم دیگر به بند بازنگشت. چطور شد که رئیس زندان به دنبال گرفتن رضایت از شاکی رفت؟ داخل زندان من در کارهای فرهنگی شرکت می کردم و مسئول کتابخانه بودم و پدرم چون بنا بود کارهای ساختمانی انجام می داد. خودم را اصلاح کرده بودم و مدام به عاقبت کارم فکر می کردم و پشیمان بودم و افسوس می خوردم. رئیس زندان نه تنها برای من و پدرم بلکه برای سایر محکومان هم تلاش می کرد تا شاید فرجی شود و با گرفتن رضایت اولیای دم از دار مجازات نجات پیدا کنند. او به همراه چند نفر از بستگانم دست به کار شدند و شبانه روز آن قدر تلاش کردند تا این که خانواده مقتول بعد از مدتی حاضر شدند رضایت بدهند و زندگی دوباره ای به من و پدرم ببخشند. مقتول بچه هم داشت، خواهرت چطور با این اتفاق برخورد کرد؟ مقتول یک بچه داشت و بابت این کار هر روز خودم را سرزنش می کردم  و می کنم که چرا  در کاری که به من ربطی نداشت دخالت کردم و با ندانم کاری چند خانواده را داغدار کردم؟ خواستم مشکلی را حل کنم اما یک مشکل بزرگ و غیر قابل جبران را پیش آوردم. خواهرم بابت این موضوع خیلی از من دلخور بود و از طرفی تحت فشار خانواده مقتول بود و مدام از سوی آن ها سرزنش می شد و در یک برزخ گیر افتاده بود. من نه تنها نتوانستم قطره های اشک خواهرم را پاک و کم کنم بر عکس بعد از این ماجرای هولناک اشک هایش را بیشتر و هر ساعت و روزش را تیره و تار کردم. فقط به هم سن و سال های خودم می گویم از من عبرت بگیرند و خودسرانه وارد ماجرایی که بر عهده بزرگان خانواده است نشوند و بر خشم آنی و غرور جوانی شان غلبه کنند چون عاقبت ندانم کاری بدجور پشیمانی دارد و البته گاهی وقت ها غیر قابل جبران است و تاوان سختی انتظارشان را می کشد.

منبع: ایسنا

منبع: ساعت24

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.saat24.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساعت24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۱۶۳۳۰۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

جزئیات تازه از جنایت در برج ۲۰ طبقه کوهک / قتل مرد ثروتمند با ۳۷ ضربه چاقو

عصر روز ۲۸ فروردین ماه امسال به کلانتری ۱۴۱ کوهک خبر رسید که مردی در خانه‌اش واقع در طبقه پانزدهم برجی ۲۰ طبقه به قتل رسیده است. در این شرایط ماجرا به محمدجواد شفیعی، بازپرس کشیک دادسرای جنایی تهران گزارش شد و دقایقی بعد او همراه با تیم بررسی صحنه جرم پلیس آگاهی در محل حاضر شدند. شواهد نشان می‌داد مقتول ۴۸ ساله و مدیر یک شرکت توزیع لوازم آرایشی- بهداشتی است. او به تنهایی زندگی می‌کرد و بررسی‌ها حاکی از این بود که با ۳۷ ضربه چاقو به قتل رسیده است.

تحقیق در محل جنایت

قتل مرد جوان را همکاران او به پلیس اطلاع داده بودند. ماجرا از این قرار بود که او هر روز ساعت ۹ صبح در محل کارش حاضر می‌شد، اما روز حادثه نه تن‌ها در دفترش حاضر نشده، بلکه به تماس‌های تلفنی همکارانش نیز جواب نداده و باعث نگرانی آنها شده بود.

 آنها تا ساعت ۴ بعداز ظهر به تماس‌های شان ادامه دادند و وقتی او بازهم جواب نداد تصمیم گرفتند برای پیگیری به خانه‌اش بروند. در آنجا سرایدار برج نیز اعلام کرد که مرد جوان از خانه اش خارج نشده و این موضوع ماجرا را پیچیده‌تر می‌کرد. در این شرایط بود که آنها همراه با سرایدار که کلید خانه مرد جوان را در اختیار داشت وارد خانه او شده و در آنجا با پیکر بی‌جانش مواجه شدند.

این اطلاعات از یک سو و معاینه جسد از سوی متخصصان پزشکی قانونی از سوی دیگر نشان می‌داد که حدود ۷ ساعت از وقوع قتل می‌گذرد و به احتمال زیاد او حدود ساعت ۹ صبح جانش را از دست داده است.

اولین سرنخ

هنوز کاراگاهان به سرنخی در این پرونده دست نیافته بودند و معلوم نبود که مرد جوان با چه انگیزه‌ای و توسط چه کسی به قتل رسیده است. در این شرایط آنها به تحقیق از همسایه‌ها و همکاران مقتول و بررسی دوربین‌های مداربسته برج پرداختند.

یکی از دوستان مقتول به کارآگاهان گفت که مقتول از مدتی قبل با یکی از دوستانش اختلاف مالی داشت و ممکن است همین اختلاف باعث وقوع قتل شده باشد. در همین حال افسران پلیس با بازبینی تصاویر ضبط شده توسط دوربین‌های مداربسته ساختمان ۲ نفر را دیدند که صبح روز حادثه و درست زمانی که تخمین زده می‌شود قتل اتفاق افتاده وارد خانه مقتول شده و دقایقی بعد سراسیمه از آنجا بیرون رفته اند.

رازگشایی از جنایت

تحقیقات بدون وقفه ادامه داشت و کاراگاهان در حال کنار هم قرار دادن پازل‌های این معمای جنایی بودند که ناگهان ماموران در جلوی برج یکی از افرادی که صبح آن روز به خانه مقتول رفته بود را مشاهده کرده و وی را بازداشت کردند. او که از اقوام مقتول است در همان بازجویی‌های مقدماتی اسرار قتل مدیر شرکت توزیع لوازم بهداشتی را برملا کرد و گفت یکی از دوستانش که با مقتول اختلاف یک میلیارد تومانی داشته دست به این جنایت زده است.

او گفت: من قاتل و مقتول را برای کار به یکدیگر معرفی کرده بودم، اما آنها دچار اختلاف شده بودند و به همین دلیل مقتول با من رابطه خوبی نداشت. قاتل مدتی بود که با من زندگی می‌کرد و صبح امروز (روز حادثه) سوار بر موتورسیکلت من به خانه مقتول رفتیم تا آنها با یکدیگر صحبت کنند. چون مقتول از من دل خوشی نداشت من پایین برح منتظر ماندم و دوستم بالا رفت. حدود نیم ساعت از او خبری نبود تا اینکه تماس گرفت و گفت بروم بالا. در آنجا بود که با پیکر خونین مقتول روبه‌رو شدم. دوستم گفت بحث مان شد و من هم عصبانی شدم و او را کشتم. بعد از آن دو نفری از آنجا فرار کردیم و دوستم وسایل و پاسپورتش را از خانه ام برداشت و فرار کرد.

دستگیری، ۴۸ ساعت بعد از جنایت

بعد از رازگشایی از این جنایت، مرحله بعدی دستگیری قاتل فراری بود. کاراگاهان که احتمال می‌دادند متهم قصد خارج شدن از کشور را دارد مشخصات او را در اختیار واحد‌های مختلف قرار دادند و از سوی دیگر با استفاده از سرنخ‌های به دست آمده تلا‌های خود برای دستگیری او را آغاز کردند. ۲ روز از این جنایت گذشته بود که ماموران به اطلاعاتی دست یافتند که نشان می‌داد قاتل فراری به یکی از شهر‌های شمالی کشور گریخته و در آنجا مخفی شده است. در این شرایط آنها با اخذ نیابت قضایی راهی آنجا شده و موفق شدند قاتل فراری را دستگیر کنند.

بر اساس این گزارش ۲ متهم این جنایت هم‌اکنون در بازداشت به سر می‌برند و تحقیقات برای روشن شدن ابعاد پنهان این جنایت ادامه دارد.

منبع: همشهری آنلاین

tags # اخبار حوادث سایر اخبار آیا انسان می‌تواند در فضا تولید مثل کند؟ | رابطه جنسی و زایمان در فضا چگونه است؟ چرا نئاندرتال‌ها محتویات معده حیوانات را می‌خوردند؟ (تصاویر) مرکز واقعی جهان کجا است؟ فضانوردان چگونه در فضا دستشویی می‌کنند؟ | سرنوشت مدفوع انسان در فضا چه می‌شود؟

دیگر خبرها

  • کشف جسد دست و پابسته زن ثروتمند در کمد | خدمتکار خانه دستگیر شد
  • لحظه هولناک تخریب یک خانه در اصفهان بر اثر بارندگی شدید (فیلم)
  • فیلم لحظه هولناک تخریب کامل یک خانه در اصفهان توسط باران!
  • لحظه هولناک ریزش خانه قدیمی در زواره اصفهان بر اثر بارندگی (فیلم)
  • قتل هولناک پدر به دست دختر جوان | همکاری ۲ پسر در اجرای نقشه قتل | متهم: پدرم با زندگی من در خانه مجردی مخالف بود!
  • جزئیات تازه از جنایت در برج ۲۰ طبقه کوهک / قتل مرد ثروتمند با ۳۷ ضربه چاقو
  • قاتلان مرد ۳۵ ساله در ارومیه دستگیر شدند
  • خاطره گویی در جمع دوستان اسرار جنایت یک ساله را فاش کرد | وقتی قاتل خودش را لو داد
  • دستگیری عاملان قتل مرد ۳۵ ساله ارومیه‌ای در تکاب
  • قتل زن معمار با ۳۰ضربه چاقو + جزئیات هولناک