ویژگیهای عاشق و معشوق در غزلی از «دیوان شمس»
تاریخ انتشار: ۳۰ مهر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۱۷۹۶۸۰
شعرهای زیادی همچون «لیلی و مجنون» نظامی و شعرهای خدای غزل عاشقانه (سعدی) به ذکر ویژگیهای عاشق و معشوق پرداخته و جانگدازیهای عشق را به زبان شعر بازگو کردهاند، مولانا نیز پس از آشنایی با جان سوختهای به نام شمس، در حالی که از باور خودش نیز دور بود، شروع به سرودن شعر کرد و یکی از دیوانهای شعرش را به نام شمس سرود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش ایسنا، علی حاجیبلندی نویسنده و مثنویشناس در میزگرد تخصصی شرح دیوان «شمس تبریزی» در محل نمایشگاه کتاب تبریز به شرح ویژگیهای عاشق و معشوق از دیدگاه مولانا در غزل شماره ۱۳۰۷ میپردازد.
او با بیان این که میتوان حالات عاشقانه را از غزل ۱۳۰۷ دیوان شمس درک کرد، میگوید: بدیهی است که سخن گفتن از عشق، عاشقی میخواهد و کسی که در دنیای عشق سیر نکرده باشد، در درک مطلب عشق، توفیق کامل به دست نخواهد آورد.
حاجیبلندی در ادامه با اشاره به یکی از آیات قرآن کریم، اضافه میکند: خداوند در ابتدا از عشق خود به بندگانش سخن به میان آورده و عشق بنده به خدا را در درجه دوم ذکر کرده است. طبق عرفان اسلامی، خداوند در ابتدا وقتی که جهان صرفالوجود بوده با نگاه به آینه ازلی، عاشق جمال خود شده و این محبت باعث آفرینش مخلوقات و گرد آمدن مخلوقات در حلقه وجود او شده است.
این مثنویشناس ادامه میدهد: خواستن و حب نیز از سوی خداوند در دل انسان به بدعت گذاشته شده و خداوند بنده را به عنوان آیینه تجلی جمال خود برگزیده است، به این معنی که معشوق، کمال حسن خود را جز در مرآت معشوق نمیبیند و خدواند نیز خواسته است تا حسن جمالش را در آیینه تمامنمای بندهاش ببیند. همانگونه که تصویر ما در آینه، نزدیکتر از تصویر حقیقیمان است، عاشق نیز به عنوان آینه، بیشترین درک را از زیباییهای معشوق دارد، اما اگر معشوق نبود، عاشقی نیز در کار نبود.
حاجیبلندی با بیان اینکه عشق عاشق، حق تعالی است، میگوید: عاشق در ابتدا با دشمنان معشوق دشمن و با دوستان او دوست است، اما در انتها با دوستان معشوق هم دشمن شده و غیرت عاشق حاکمیت پیدا میکند. کار عاشق در آغاز راه، زاری و اعلام فریاد و گرفتاری است، اما رفته رفته عاشق سکوت اختیار کرده و نزار و منتظر فرمان معشوق میشود. عشق وقتی تجلی مییابد که عاشق و معشوق حس مالکیت را کنار گذاشته و خود را فدای دیگری کنند.
او اظهار میکند: در غزل شماره ۱۳۰۷ دیوان شمس، مولانا میگوید وقتی عشق تمام ولایت دل را گرفت، عاشق فربه، لاغر و نزار شده و قرار از دست میدهد، اما با وصال، قرار از دسترفته به عاشق بازگردانده میشود. عاشق قبل از رسیدن به معشوق، یار و همراهی جز خیال معشوق ندارد و از مردم رمیده و تنهاییاش را با خیال معشوق، پر میکند، خیال در این غزل به منزله پیامبری است که از سوی معشوق برای آرامش عاشق فرستاده شده است.
او در پایان میگوید: عاشق دکان عشق را میشناسد و به هر حیلهای برای رسیدن به معشوق، دست میزند، در این غرل بندی که معشوق به پای یار نهاده، عین آزادی و آرامش و پند معشوق همچون گوشوارهای در گوش عاشق است.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: استخدام شمس منطقه آذربایجان شرقی مولانا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۱۷۹۶۸۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پادشاهی در تهران که دستورات عجیب صادر می کرد | گفت و گو با پادشاه عجیب را از دست ندهید
همشهری آنلاین ؛ حوادث: تصویر تاجی را روی بدنش خالکوبی کرده و میگوید که سردسته یک باند سرقت است. همه او را پادشاه صدا می زنند چون عاشق دستور دادن است. گفتوگو با او را میخوانید.
جرمت چیست؟
سند نمره کردن. تا حالا چنین اصلاحی شنیده اید؟ اجازه بدهید توضیح بدهم. کار من این است که ماشین های تصادفی را می خرم و بعد به اعضای باند سفارش همان مدل را می دهم تا سرقت کنند. مثلا اگر ۲۰۶ سفید تیپ دو تصادفیبخرم به همدستانم سفارش همان مدل را می دهم. به بعد از سرقت، شماره شاسی و موتور خودروی تصادفی را با دستگاه هک روی خودروی سرقتی می زدم. سپس ماشین جدید را با مدارک خودروی تصادفی به فروش می رساندم. به این پروسه می گویند سند نمره کردن.
چه شد که پایت به دنیای سارقان کشیده شد؟
ماجرایش جالب است. چند سال قبل عاشق یک دختر بودم. به من گفتند فلانی مثلا اصغر آقا به دختر موردعلاقه ام متلک پرانده است. رفتم سراغش اما او قسم خورد که متلک نگفته است. همین موجب شد تا با اصغر آقا دوست شوم. او گفت سارق است اما متلک پران نیست. بعد که فهمید مکانیکم پیشنهاد سرقت داد. این شد که با او و دوستانش آشنا شدم و پایم کشیده شد به دنیای سارقان خودرو.اما حالا سابقه ام زیاد شده و دیگر کمتر سرقت می کنم. سرکرده گروهم و برای خودم نوچه هایی دارم. به من می گویند پادشاه.
برای همین است که روی دستت تاج خالکوبی کرده ای؟
درسته. من عاشق قدرت و سلطنت هستم.فقط روی دستم نیست، همه جای بدنم را تاج تتو زده ام. همه دیگر از من حساب می برند و ریاست باند را به عهده دارم.
نوچه هایت چطور سرقت می کنند؟
با شاه کلید. گاهی هم شیشه می شکنند. مابقی هم فوت و فن های ما سارقان است که نمی توانم عنوانش کنم. البته اغلب ۲۰۶ و ال ۹۰ سرقت می کنند. مشتری های زیادی هم دارد و بازارش خوب است.
از هر خودرو چقدر گیرت می آمد؟
کف قیمت خرید خودروی تصادفی ۵۰ میلیون تومان است و خودروی ۵۰ میلیونی را حدود ۲۵۰ میلیون تومان می فروشم. اما چون با سارق شریک هستم تقسیم بر دو می کنیم. از هر سرقت ۱۰۰ میلیون گیرم می آید.
با پول های سرقتی چه کردی؟
خرج عشق و صفا می کنم. پول دزدی که برکت ندارد، اصلا نمی فهمم چطور خرج می شود.