خاشقجی به حیات سیاسی بن سلمان پایان می دهد
تاریخ انتشار: ۳۰ مهر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۱۸۳۸۰۱
پرونده قتل روزنامه نگار منتقد سعودی «جمال خاشقجی» به یک رسوایی تمام عیار برای پادشاه و ولیعهد این کشور تبدیل شده است. موضع گیری های اولیه دولتمردان سعودی و رد هرگونه دست داشتن در پرونده ناپدید شدن خاشقجی و سپس اعتراف به قتل وی، باتلاق این پرونده را برای ولیعهد جوان سعودی «محمد بن سلمان» عمیق تر ساخت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
* با قتل جمال خاشقجی در ساختمان کنسولگری عربستان در استانبول اکنون برخی از کارشناسان مسائل عربستان از وقوع تغییرات استراتژیک و حتی به نوعی زلزله سیاسی در ریاض خبر می دهند! آیا احتمال دارد مرگ این روزنامه نگار منتقد شطرنج سیاست و قدرت در عربستان را تغییر دهد؟
به نظر می رسد قتل بی رحمانه جمال خاشقجی سبب ایجاد یک زلزله سیاسی در عربستان خواهد شد به گونه ای که حتی حمایت های رئیس جمهور آمریکا «دونالد ترامپ» و دامادش «جراد کوشنر» نخواهد توانست تاثیر تعیین کننده ای در قبال این موضوع داشته باشند و زلزله شدیدی ریاض را دربر خواهد گرفت. بی تردید از این به بعد باید فضای سیاسی عربستان و جامعه جهانی در قبال ریاض را به دو دوره تقسیم کنیم یکی دوران پیش از قتل خاشقجی و دوران پسا قتل خاشقجی. که این دو دوره به لحاظ ماهیت تفاوت های عمیق و بنیادینی با همدیگر دارند. اهمیت این مساله را هم نباید به نادر بودن قتل این روزنامه نگار مرتبط دانست زیرا این یک اتفاق نادر نبوده است. دولت قبیله ای عربستان سعودی به صورت مستمر و در دوران حیات خود ید طولایی در به خاک و خون کشیدن مردم این کشور و سایر کشورهای منطقه خاورمیانه داشته است. آنان در چهار سال گذشته جنگ خانمان سوزی را به ملت یمن تحمیل کرده اند. و شرارت های شاهزاده شرور این کشور سایر کشورهای منطقه را نیز به خاک و خون کشیده است. آنان مهمترین حامیان تروریسم به ویژه گروه تکفیری و تروریستی داعش بوده اند، قطر را محاصره کرده اند سوریه و عراق را نا امن ساخته اند. پس دولت عربستان همواره یکی از عوامل و مجریان خونریزی در منطقه خاورمیانه بوده است. اما این موضوع به خاطر اینکه در یک مکان ویژه اتفاق افتاده است اهمیت یافت. یعنی یک روزنامه نگار را به درون کنسولگری که در واقع یک سیاه چاله بوده است کشیده اند و وی را کشته اند و براساس آخرین اطلاعات وی را قطعه قطعه نیز کرده اند و این موضوعی نیست که جامعه جهانی به آسانی از آن بگذرد. این نماد یک جنایت خطرناک و دردناک بوده است. علاوه براین سیاست عربستان در قبال این مساله نیز باعث تشدید توجه ها به این پرونده شد. آنان در ابتدا هرگونه ارتباط با این قتل را انکار کردند و حتی مدعی خروج خاشقجی از ساختمان کنسولگری بودند اما اکنون به قتل وی اعتراف کرده اند.
* سرنوشت این پرونده چگونه خواهد بود؟ آیا این سناریو که گروه های خودسر این قتل را انجام داده اند باعث می شود قاتلان اصلی این پرونده و به ویژه شخص بن سلمان از این پرونده رهایی یابد؟
به طور کلی اکنون دو سناریو در این رابطه وجود دارد.در سناریو اول قرار است گناه این پرونده به گردن افراد و نیروهای نزدیک به بن سلمان انداخته شود و شخص ولیعهد از این پرونده تبرئه شود. این سناریو ساخته و پرداخته آمریکایی ها بوده و آنان در پشت این سناریو قرار دارند. شخص رئیس جمهور آمریکا با طرح این مساله که خاشقجی توسط گروهی خودسر کشته شده است معمار این سناریو بود. بعدا نیز با اعزام وزیر خارجه خود «مایک پمپئو» به ریاض درمورد جزئیات این پرونده با طرف سعودی به توافق رسیدند. سعودی ها نیز در راستای این سناریو حرکت کردند و دو نفر از نزدیکان بن سلمان یعنی «سعود القحطانی» و «حمد العسیری» را که دو نیروی برجسته امنیتی بودند را به عنوان دو مسئول این جنایت معرفی کردند اما با این شرط که موضوع به بالاتر از این ها کشیده نشود و منجر به متهم کردن عامل اصلی این پرونده یعنی محمد بن سلمان نشود. اما اکنون همه براین امر معترف هستند که بن سلمان در پشت این مساله قرار دارد. این نکته را باید مورد توجه قرار دارد در قالب این سناریو میلیاردها دلار جابه جا شده است و اکنون گزارش هایی مبنی بر پرداخت ده ها میلیارد دلار به آمریکا از طرف عربستان منتشر شده است تا از این طریق بر اصل مساله سرپوش گذاشته شود.
* شما به دو سناریو اشاره کردید، در سناریو دوم چه مساله یا مسائلی وجود دارد؟ آیا در این سناریو احتمال کشیده شدن مستقیم پای محمد بن سلمان به این پرونده وجود دارد یا اینکه وی در هر دو سناریو از مخمصه نجات خواهد یافت؟
در سناریو دوم اما بازیگرانی وجود دارند که این بازیگران از قبل با دولت بن سلمان، با روی کار آمدن، رفتار و رویکرد وی چه در داخل عربستان و چه در سطح منطقه همسویی نداشته ند. این بازگیران اکنون درصدد هستند از این پرونده برای پایان کار بن سلمان استفاده کنند. در میان این کشورها می توان به ترکیه اشاره کرد. که این کشور از چهار سال پیش تاکنون در یک تضاد عمیق ایدئولوژیک و استراتژیک با عربستان قرار داشته است. قطر نیز یکی دیگر از این کشورهاست. قطر از خرداد 96 تاکنون توسط عربستان محاصره شده است و دوحه در یک تنگنای شدید ژئوپولتیکی قرار دارد اکنون آنان تلاش می کنند از این روزنه برای فشار به عربستان و به ویژه ولیعهد جاه طلب این کشور استفاده کنند. در این میان موضع کانادا و همچنین سه کشور اروپایی آلمان، فرانسه و انگلیس نیز برای بن سلمان امیدوار کننده نیست زیرا آنان نیز در سه هفته گذشته به شدت از عملکرد عربستان انتقاده کرده اند. در این میان باید به نقش موثر رسانه های اروپایی و حتی آمریکایی در این پرونده نیز اشاره کرد. اکنون این رسانه ها، تحلیل ها و گزارش هایی را منتشر می کنند که می توان از محتوی آنان، کدهای سناریو دوم را به خوبی دید و بازگشایی کرد. براساس گفته ها و نوشته های این روزنامه و رسانه ها دوران بن سلمان باید تمام شده تلقی شود. اما چگونه؟ اکنون بحث درمورد چگونی این فرآیند است نه بحث در باره تغییر دادن یا ندادن بن سلمان. حتی این رسانه های محمد بن سلمان را به «اره استخوان بر» ملقب کرده اند. یعنی وی به نماد سلاخی و از بین بردن مخالفان و منتقدان تبدیل شده است و با این اره استخوان بر استخوان های خاشقجی را بریده اند. بنابراین به نظر می رسد اکنون افراد و بازیگران مخالف برای دوران پسا بن سلمان برنامه ریزی می کنند و اینکه چگونه این مساله را حل و فصل کنند.
* در صورت پایان حیات بن سلمان چه گزینه یا گزینه هایی برای جایگزینی وی وجود دارد؟ آیا اکنون اخباری در این زمینه از مراکز های قدرت و تصمیم گیری به بیرون درز کرده است؟
اکنون از سه گزینه برای پایان دوران محمد بن سلمان سخن به میان آمده است. تعدادی از گزینه «احمد بن عبدالعزیز» سخن می گویند وی تنها فرزند باقی مانده از آل سعود است که هنوز به قدرت نرسیده و اکنون در لندن است بعضی ها معتقدند وی باید جایگزین ملک سلمان شود و یک پادشاه باشد. در چهار سال گذشته، آرام آرام قدرت از آل سعود به آل سلمان منتقل شده بود اکنون دوباره باید به آل سعود بازگردد. بسیاری از این سناریو حمایت می کنند. در ماه های گذشته نیز احمد بن عبدالعزیز به تدریج خود را به عنوان یکی از مهره های شناخته شده قدرت در عربستان معرفی کرده است. وی حتی مدتی پیش اعلام کرده بود جنگ یمن جنگ آل سعود علیه یمن نیست بلکه جنگ ملک سلمان و فرزندش علیه مردم یمن است. این اظهارات خشم محمد بن سلمان را درآورد و از آن زمان تاکنون احمد بن عبدالعزیز به عربستان بازنگشته است و برخی از گزارش ها از بازداشت خانگی چهار فرزند وی در عربستان خبر می دهند. این مساله باعث تقویت جایگاه عموی بن سلمان برای جانشینی ملک سلمان شده است و اکنون بسیاری وی را به عنوان نماد پادشاهی میانه رو تلقی می کنند که عربستان را به کشوری به دور از تنش های منطقه ای و داخلی تبدیل خواهد کرد.
*اما بسیاری معتقدند شانس بردار محمد بن سلمان برای جانشینی وی بیشتر است؟ با این دیدگاه موافق هستید؟
این نیز یکی از دیدگاه های در این زمینه است. دیدگاه دومی هم وجود که معتقد هستند باید «خالد» پسر ملک سلمان به عنوان ولیعهد دوم منصوب شود و وی به عنوان جانشین محمد بن سلمان جای وی را گیرد. اکنون نیز «شورای بیعت» در حال بررسی این مساله هستند اگر آنان در مورد خالد به توافقی برسند احتمال جانشینی وی به جای محمد به شدت قوت خواهد گرفت. در این میان گزینه سومی نیز وجود دارد. سناریو سوم هم به بازگشت «محمد بن نایف» ولیعهد سابق عربستان است. در هر صورت هرکدام از این سه سناریو محقق شود این موضوع قابل کتمان نیست که دوران بن سلمان به تدریج در حال پایان است و حتی مقام های کاخ سفید نیز بیش از نیز نمی توانند بابت فشاری که افکار عمومی در موضوع قتل خاشقجی به آنان وارد می کنند هزینه بپردازند. اکنون حتی در میان سناتورهای دو حزب جمهوری خواه و دمکرات نیز افراد زیادی وجود دارند که مخالف بن سلمان هستند و از دولت خواسته اند واکنش تندی علیه سیاست های اقتدارطلبانه ریاض داشته باشند. اما به طور کلی عربستان آبستن یک سری تحولات عمیق، اساسی و استراتژیکی است که چهره ریاض و سپهر سیاست و قدرت در این کشور را به طور کامل تغییر خواهد داد. توجه داشته باشید که اگر بن سلمان از قدرت خلع شود پرونده بعضی از مشکلات منطقه همچون بحران های قطر، یمن، بحرین ... تا حدود زیادی حل و فصل خواهد شد.
183 / 156 عربستان اره استخوان بر حیات سیاسی آبستن تغییر دامنه دار
منبع: ایسکانیوز
کلیدواژه: عربستان حیات سیاسی دامنه دار
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.iscanews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسکانیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۱۸۳۸۰۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جزییات جدید از پرونده مهسا امینی
روزنامه «هممیهن» در گفتگو با کارشناسان اصل برگزاری دادگاهها بهصورت عمومی را بررسی کرده است، بخشی از این گزارش دربارهی دادگاه علنی و پروند مهسا امینی را در اینجا میخوانید.
دادگاههای علنی یا غیرعلنی؟ این موضوعی است که در سالهای اخیر و بهصورت ویژه در یکسالونیم گذشته بسیار موردتوجه قرار گرفته و بارها بر علنیبودن دادگاهها بهویژه در پروندههای سیاسی و امنیتی تاکید شده است. موضوعی که موردتوجه رئیس قوهقضائیه هم قرار گرفته است.
حقوقدانها تاکید میکنند براساس قوانین، اصل بر برگزاری دادگاهها بهصورت علنی است و شرایط برگزاری دادگاههای غیرعلنی را قانون مشخص کرده. آنها میگویند اظهارات رئیس قوهقضائیه تنها تاکید بر قوانین موجود است و باید به مرحله اجرا و عمل برسد.
صالح نیکبخت، وکیل دادگستری هم بر این موضوع تاکید میکند که مطابق با قانون اساسی و قوانین عادی کشور، اصل بر برگزاری دادگاهها بهصورت علنی است. او با اشاره به استثنائات این اصل میگوید: «مشکل اساسی این است که در مواردی که علنیبودن دادگاه ایرادی ندارد، دادگاهها بهصورت غیرعلنی برگزار میشود، بهویژه در دادگاههای انقلاب که معمولاً به پروندههای سیاسی یا به تعبیر مقامات، به پروندههای ضدامنیتی رسیدگی میکنند.
مثلاً در سال گذشته، دادگاه تعدادی از وکلای دادگستری به اتهام تبلیغ علیه نظام، بهصورت غیرعلنی برگزار شد و در این دادگاهها وکلای مذکور، محکوم و از برخی حقوق اجتماعی نیز محروم شدند؛ بنابراین اگر رئیس دستگاه قضایی قصد استفاده از اختیارات قانونی خود را دارد، میتواند شرایطی را فراهم کند که دادگاهها موارد برگزاری غیرعلنی جلسات رسیدگی را مطابق با قانون آئین دادرسی کیفری محدود به مواردی کنند که در این قانون مورد تاکید قرار گرفته است.»
این حقوقدان بر این موضوع هم تاکید میکند که غیرعلنیبودن دادگاهها برخلاف آنچه در نص قانون آمده تبدیل به یک رویه شده و تقریباً همه دادگاهها به همین شیوه برگزار میشوند، مگر در مواردی که مقامات نظرشان بر علنیبودن دادگاه باشد: «تجربه نشان داده که تنها در برخی از جرائم سیاسی و حساس، دادگاهها بهصورت علنی برگزار شده اند و در این موارد هم غالباً افراد خاص و محدود موردنظر در دادگاه حضور داشتهاند، یعنی برخی حاضران در دادگاه بهصورت گزینشی انتخاب شدهاند، این درحالیاست که منظور از علنیبودن، حضور بدون مانع همه افراد در دادگاه و آگاهی آنها نسبت به جریان رسیدگی ازیکطرف و انتشار روند رسیدگی در دادگاه توسط رسانههاست.»
او معتقد است، برگزاری دادگاهها بهصورت غیرعلنی (بهجز در موارد ذکرشده در قانون) نهتنها با قانون اساسی و قوانین عادی کشور مغایرت دارد، بلکه نتیجه آن برای نظام قضایی کشور هم خوب نیست: «واقعیت این است که محاکمه غیرعلنی افراد اعم از فعالان سیاسی، مدنی، وکلای دادگستری و افرادی که بهدلیل فعالیتهای حقوق بشری دستگیر میشوند، آثار بسیار منفیای بهدنبال دارد. مثلاً محکومشدن برخی از افراد در محاکم غیرعلنی و محرومیت اجتماعی آنها در این محاکم، انعکاس بیرونی بسیار گستردهای بهدنبال داشته است، بههمیندلیل هم برخی شعب دادگاههای تجدیدنظر، این موضوع را موردتوجه قرار داده و در اغلب موارد، آراء مذکور را اصلاح کردهاند؛ بنابراین باید از اجراییشدن نظر ریاست قوهقضائیه استقبال شود. اما عملینشدن این اظهارات بهمنزله شعاریبودن آنهاست که میتواند تاثیری منفی بر افکار عمومی بر جای گذارد.»
نیکبخت درباره تاثیر تصویب قانون جرم سیاسی و برگزاری علنی دادگاه فعالان سیاسی، تاکید میکند که قانون ما در حوزه جرم سیاسی ناقص است: «بهعنوان مثال در این قانون، مواردی مانند افتراء یا نشراکاذیب، جرم سیاسی تلقی شده درحالیکه عنوان اتهامی تبلیغ علیه نظام، در این قانون بهعنوان جرم غیرسیاسی درنظر گرفته نشده و در این قانون نیامده است. توجه به این موضوع ضروری است که تبلیغ علیه نظام همانطور که از نام آن پیداست بهمعنی تبلیغ علیه ساختار سیاسی و مبارزه با آن توسط افراد، اما بدون استفاده از خشونت است. این موضوع باعث شده، فعالیت افراد در حوزه سیاسی یا مدنی بهعنوان جرم غیرسیاسی و امنیتی تلقی شده و با استفاده از این موضوع هم، دادگاههای مربوطه بهصورت غیرعلنی برگزار شوند.»
او در پاسخ به این سوال که آیا دادگاه پرونده مهسا امینی و سایر معترضان سال ۱۴۰۱ بهتر نبود بهصورت علنی برگزار شوند، میگوید: «در پرونده معترضان سال ۱۴۰۱، اقدام پیشنهاد رئیس قوهقضائیه برای عفو بازداشتشدگان، اقدامی بود که باعث شد بسیاری از افراد از زندان آزاد شوند، اما دادگاه افرادی که در جریان حوادث آنسال دستگیر و با اتهامات محاربه، افساد فیالارض و... مواجه شدند، بهصورت غیرعلنی برگزار شد که انعکاس این موضوع، اثر عفو عمومی انجامشده را نزد افکار عمومی کمرنگ کرد. اما درباره پرونده مهسا امینی، حقیقت این است که پرونده در دادسرا مانده، تحقیقات مورد درخواست ما هنوز انجام نشده و تاکنون هیچ دادگاهی برای این پرونده تشکیل نشده که بخواهیم از علنی یا غیرعلنیبودن آن سخن بگوییم.»
tags # اخبار اجتماعی ، گشت ارشاد سایر اخبار آیا انسان میتواند در فضا تولید مثل کند؟ | رابطه جنسی و زایمان در فضا چگونه است؟ بعد از فضا چه چیزی وجود دارد، جهان کجا تمام میشود؟! (تصاویر) مرکز واقعی جهان کجا است؟ فضانوردان چگونه در فضا دستشویی میکنند؟ | سرنوشت مدفوع انسان در فضا چه میشود؟