چرا روز تولدمان را با وجود یکسال پیرتر شدن جشن میگیریم؟
تاریخ انتشار: ۳۰ مهر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۱۸۴۴۲۸
هر سال در روز تولدمان یکسال پیرتر م و یکسال به مرگ نزدیکترمی شویم. بنابراین جشن تولد چه توجیهای دارد؟ برای پاسخ به این پرسش، گریزی میزنیم به «منطق کارناوال» در آثار میخائیل باختین. باختین بیان میدارد که در قرون وسطی هر ساله، آن قشری از جامعه که همواره مورد سرکوب قرار میگرفتند، فارغ از قدرت هژمون به کوی و برزن آمده و با نمایش شادی اغراق شده، چند ساعتی از منطق سرکوب فاصله و از گذر این فاصلهگیری آن را هجو می نمودند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
گروه اندیشه:
اگر سرخوشانه با رخدادی مثل سالروز تولد مواجه شویم، این روز را میتوان صرفاً در مقداری هیجانِ زودگذرِ کودکانهِ روزهای منتهی به روز تولد، کادوهای اغلب ارزانقیمت دوستان و اقوام، پیامکهای اغراقآمیز آشنایان برای تبریک، برف شادی، کیک تولد و چند عکس سلفی و غیرسلفی خلاصه کرد. اما کافی است تا در خلوت خویش از روزمرگی استعلاء جوییم و یکسال پیرتر شدنمان را بنگریم تا به یکباره اضطرابی مبهم سراسر وجودمان را اسیر خود کند.
واقعیت اینجا است که هر سال در روز تولدمان یکسال پیرتر میشویم و در حقیقت یکسال به مرگ نزدیکتر. با وجود این حقیقت، جشن تولد چه توجیهای دارد؟ برای پاسخ به این پرسش، گریزی میزنیم به «منطق کارناوال» در آثار میخائیل باختین. باختین در پردازش خود از «منطق کارناوال» بیان میدارد که در قرون وسطی هر ساله، آن قشری از جامعه که همواره مورد سرکوب قرار میگرفتند، فارغ از قدرت هژمون به کوی و برزن آمده و با نمایش شادی اغراق شده، چند ساعتی از منطق سرکوب فاصله و از گذر این فاصلهگیری، آن را هجو مینمودند.
جشن تولد، از این منظر کارناوالی برای گریز از واقعیت تلخ مرگ است؛ خلق رویایی در ذهنمان مبنی بر نامیرایی بواسطه تولد هر ساله. در واقع جشن تولد، سالگرد ورودمان به جهان نیست، بلکه کارکردی فراتر از آن دارد و ما بواسطه این پدیده به خود القای تولد هر ساله را میکنیم و گریزپذیری مرگ را نوید میدهیم.
از این منظر، ما پیرتر شدن هر ساله خودمان را جشن میگیریم و دیگران نیز در این راه ما را یاری میکنند تا با فاصلهگیری از مرگ، تنها به سویه زیستی خویش اتکا کنیم و زبری و تلخی مرگ را فراموش کنیم. مرگ، یک نقطه آجیدن است، یک گرهگاه برای همه حوادث، همه رخدادها و همه کنشهای که با آن مواجهایم و یا آنها را اعمال میکنیم. مرگ، روی دیگر حیات نیست، بلکه تنیده شده در آن است؛ همچون دو فلز از یک آلیاژ؛ بدون وجود یکی، دیگری بیمعنا است و خاصیت لازم را ندارد.
مرگ در ظاهر یک رخداد فیزیکی و بیولوژیکی است، یک انقطاع زمانی و مکانی با جهانی که با آن آشناتریم و مواجه با حیاتی ناآشنا. اما مرگ فیزیکی یک دال است که همواره در طول تاریخ به مدلولهای متکثری دلالت یافته است. از این منظر، مرگ یک مفهوم تاریخی است چرا که در طول تاریخ انسانها به شیوههای ذهنی متفاوتی با آن مواجه شده و آن را برای خود تفسیر نمودهاند. در قرون وسطی به مرگ همچون رخدادی آشنا نگریسته میشد. محتضر در لحظات پایانی زمانی که احساس میکرد موعد مقرر فرارسیده است، بواسطه خانواده، اقوام را خبردار میکرد و خود در بالین دراز میکشید و دیگران برای آمرزش وی دعا میکردند. مرگ به اندازهای برای پیشینیان آشنا بود که حتی از حضور کودکان بر سر بالین محتضر هم ابایی نداشتند. به گفته «فیلیپ آریس» که از جمله مورخین تاریخ مرگ محسوب میشود، تا قرن هجدهم در همه تابلوهای مربوط به مرگ، کودکان حضور پررنگی داشتند و حال این نکته را مقایسه کنید با وسواس مدرنیستی امروز برای هر چه دور کردن کودکان از مفهوم مرگ.
در واقع، با اقتباس از «ادبیات فوکو» در آستانه زیست سیاست مدرنیته، ما با دگرگون شدن چشماندازها با مرگ مواجه میشویم. با «تولد کلینیک» نه تنها عقبماندگان ذهنی و به اصطلاح نابهنجارها در آنجا نگهداری شده و تحت مراقبت قرار میگرفتند بلکه محتضران نیز به آنجا منتقل میشدند تا لحظه مرگ فرا رسد. در واقع نخستین رخداد در مدرن شدن مفهوم مرگ، تبدیل شدن آن به «امری بیمارستانی» است. این آشنازدایی از مفهوم مرگ مقارن با رخداد مدرنیستی دیگر شد که همانا «تبلیغ برای شادی هر چه بیشتر» است. شاد زیستی به هر قیمتی تبدیل به ارزشی مدرنیستی شد تا بواسطه آن بهرهوری و تولید نیز افزایش یابد.
مرگ در اثر اشاعه دیدگاه نئولیبرالیستی در خصوص حیات، تبدیل به امری هولناک، هراسانگیز، ناآشنا و بیمارستانی شد و دلیل این امر خدشه وارد نشدن به روحیه بهرهوری و خلاقانه انسانها عنوان میشود. در صورتی که مرگ، رخدادی ضد حیات نیست، بلکه پدیدهای یادآور حیات است. چرا که آدمی تنها به واسطه مرگ میتواند توانش خویش برای حیات را بازیابد و فارغ از کار بیگانهساز، به کنش مطلوب خویش بپردازد. قدمت مرگ کمتر از قدمت تولد نیست، بنابراین در کنار روزهای زیادی که در انتظار سالروز تولد سپری میکنیم، شاید نیاز باشد چند لحظهای را نیز صرف تأمل در خصوص مرگ کنیم.
قصد و نیت نگارنده، اتکاء به نوعی گذشتهگرایی سادهدلانه نیست بلکه دغدغه این است که انفکاک حیات از مرگ و بازتولید دائمی فوبیای مرگ که سینمای ژانر وحشت با اسلشرها، قاتلین سریالی، خون آشامان و زامبیها آن را تبلیغ میکند، انسان را از سویههای انسانی خلاقانه خویش دور میسازد و وی را شبیه ماشینی برای تولید میسازد که منافع آن به سود منطق سرمایه است و انسان را از هستی آگاهانه خویش؛ که همانا زنده بودن برای زیستن است، دور میسازد.
منبع: ایران آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۱۸۴۴۲۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شرایط سخت رزیدنتها و پزشکان طرحی/ تعهد محضری و ضمانت می گیریم
به گزارش خبرگزاری مهر، محمد رئیس زاده، در برنامه کشیک سلامت در پاسخ به سوال مجری برنامه مبنی بر اینکه مساله رزیدنتها تا چه حد در اولویت است، گفت: من هیچ اولویتی را برای سیاست گذاران و مسئولان اصلی نمی بی نم که وضعیت نیروهای طرحی و رزیدنت ها را در اولویت قرار بدهند. حداقل در این دو سال که درگیر مسائل رزیدنتها و پزشکان طرحی هستم، برای حل مشکلات رزیدنتها و پزشکان طرحی به شکل کلان فکری نشده است، برعکس اقدامات سلبی هم تشدید شد.
وی افزود: در حوزه تأمین نیروی تخصصی در منطقه محروم با درخواست بیشتری مواجه هستیم، چون نیازها روز به روز بیشتر هم میشود با این وجود سیستم نظام ارجاع و برنامه پزشکی خانواده را هم نتوانستیم خوب پیاده کنیم. از طرفی جمعیت هم در حال افزایش است بنابراین نیاز به نیروی تخصصی و دسترسی به پزشک متخصص هم در حال افزایش است.
رئیس زاده در پاسخ به سوال مجری برنامه درباره چرایی صفر خواندن اولویت مسئله رزیدنتها و پزشکان طرحی از نگاه مسئولان و سیاست گذاران گفت: اقدامات ایجابی برای تأمین این نیاز انجام نمیشود. برای مثال وقتی ما در شهرستانی نیاز به پزشک متخصص زنان و زایمان داریم باید هزینه کنیم اما هزینه نمیکنیم و با نیروی طرحی ارزان قیمت با ماهیانه ۱۲ تا ۱۳ میلیون تومان جبران میکنیم برای اینکه جبران نیرو از این مسیر انجام شود با اقدامات سلبی مسیر را برای هرگونه اقدام به ترک محل طرح تنگ کردیم. به شدت شرایط را سختتر کردیم نیرو با همه مصیبتها در آنجا بسازد اما از طرفی حاضر نیستیم منابع حوزه سلامت را در این مسیر قدری بیشتر هزینه کنیم که نیرو با اشتیاق در این مناطق بماند.
وی افزود: در حوزه رزیدنتها نیز وضعیت همین گونه است قبلاً رزیدنتها فقط یک تعهد محضری میدادند الان رزیدنتها را بر خلاف رأی دیوان موظف میکنیم ضامن بیاورند این هم نوعی اقدام سلبی است. از طرفی شرایط انصراف را هم به قدری سخت کرده ایم همه اینها منجر به این شد که در حال حاضر در برخی رشتههای تخصصی با کمبود شدید ورودی مواجه هستیم. اگر اولویت بود که مسئولان کشور از ما سوال میکردند که یعنی چه ظرفیت رشته بیهوشی زیر ۲۰ درصد پر میشود.
رئیس کل سازمان نظام پزشکی ایران گفت: امسال ورودی رشته طب اورژانس زیر ۵ درصد و اطفال ۳۶ درصد پر شد و ظاهراً هیچ کسی این حرف را جدی نمیگیرد البته ما آمار میدهیم اما اتفاق خاصی رخ نداده است ربطی هم به این دولت و آن دولت ندارد.
وی در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر علت روند افزایشی خودکشی در بین جامعه فرهیخته پزشکی، گفت: علت کاملاً مشخص است. قوانین، برخورد و انتظارات از نیروهای در حال تحصیل، انترن ها، پزشکان عمومی در حال طرح و رزیدنتها مربوط به چهاردهه قبل است در حالی که شرایط چهار دهه است که عوض شده است یعنی ما رزیدنت را با شرایط ۲۰ سال قبل مدیریت کنیم و همان انتظارات را داریم از طرفی قوانین را سختتر و پرداختیها را هم کم کردیم.
رئیس زاده افزود: در اواخر سال گذشته به رئیس مجلس شورای اسلامی عرض کردم، بنده اواخر سال ۸۲ که رزیدنت جراحی بودم کمک هزینهای که دریافت میکردم معادل ۳۰ میلیون تومان الان بود. الان با این افزایش که ارزشمند هم است دریافتی رزیدنتها را که دوستان وزارتخانه هم پیگیری کردند به ۱۵ میلیون تومان رسید. پرداختی را حداقل یک دوم کردیم، فشار کار قطعاً بیشتر است چون ظرفیت رزیدنتی ما خیلی گسترش پیدا نکرده است از طرفی تمایل هم کمتر شده ولی بار مراجعات که کمتر نشده است، کار زیادتر شده، انتظارات بیشتر، پرداختیها کمتر و قوانین را سختتر کردیم.
وی گفت: ما میخواهیم رزیدنت سال ۱۴۰۳ را همانند رزیدنت سال ۷۰ و ۸۰ داشته باشیم در حالی که شرایط کار را هم سختتر کرده و قوانین را هم سختتر کرده ایم و انتظاراتمان بالاتر رفته و در عوض پرداختیها را هم کم کرده ایم.
رئیس زاده افزود: در حال حاضر عزم ملی از سوی مجلس، دولت و نهادهای تصمیم گیر کلان برای حل معضل رزیدنتها و پزشکان طرحی نمیبینیم. دلیلش هم این است صحبتهای دلسوزان و کارشناسان این حوزه نه در وزارت بهداشت، فرهنگستان علوم پزشکی و سازمان نظام پزشکی و انجمنهای علمی به خوبی شنیده نمیشود.همین چند روز پیش بود که رهبر معظم انقلاب در دیدار با کارگران فرمودند ما در پزشکی و سلامت جزو پیشتازان هستیم پزشکی ما در منطقه نظیر ندارد و در دنیا جزو کشورهای پیشرفته هستیم.
وی با طرح این پرسش که این پیشتازی و برجستگی را در طی چهار دهه چه کسی ایجاد کرد، عنوان کرد: مگر غیر از این است که همین اساتید و رزیدنتها و پزشکان و وزرای سابق و پزشکان ما ایجاد کردند؟ برای تداوم این رشد افتخارآمیز مگر راهی به غیر از ارجاع به نظرات همین متخصصین و کارشناسان داریم؟ وقتی به کرات میبینیم هشدارهای ما نه تنها جدی گرفته نمیشود بلکه نظرات افراد غیر تخصصی بر نظرات ما غالب میشود. وقتی مطالب را با استدلال و منطق بیان میکنیم شنیده نمیشود حق داریم مشکوک شویم؟
رئیس زاده با بیان اینکه نظرات خلاف بر نظرات و بیانات ما غالب میشود، گفت: گاهی این نظرات خلاف از موضع دلسوزی غیر عالمانه است مقداری را هم حق بدهید شک کنیم که نکند جریانی میخواهد بازوی توانمند کشور را در حوزه حیات بخش سلامت زمین بزند.
وی در ادامه به بیان مثال ساده ای در همین زمینه اشاره کرد و گفت: ما بالای صد هزار پزشک عمومی در کشور داریم درصد ورود به برخی رشتهها را هم قبلاً گفتم در حالی که ۱۰ سال قبل که نصف این تعداد پزشک عمومی داشتیم همین رشتهها با همین طرفیت با رقابت شدید صد درصد پُر میشد. آیا واقعاً راه حل تأمین نیروی تخصصی که مورد مطالبه درست مردم و مسئولین است تسهیل ورود این صد هزارتا به رشته تخصصی است یا افزایش ظرفیت پزشکی؟ که آن هم در خوش بینانه ترین حالت ۱۲ سال بعد در حوزه سلامت نتیجه خواهد داد.
رئیس زاده با تاکید بر اینکه عزم جدی برای حل این مساله وجود ندارد، عنوان کرد: وضعیت نیروهای طرحی و رزیدنتها تغییری در طی این سالها نکرده است. عزمی هم اگر وجود دارد از مسیر نادرست و غیر کارشناسی است. دو تا بحث وجود دارد؛ ساده سازی پزشکی که به شدت مطرح و به شدت اشتباه راهبردی و غیر قابل جبران است. برخیها معتقدند پزشکی هم همانند بقیه رشتهها است مگر چقدر به فلان رشته حقوق میدهیم؟ این یعنی ساده انگاری پزشکی. نکته دوم فکر میکنیم که با سادهترین راه حلها اگر روی کاغذ قلم ما را بالا و پایین کنیم مشکل حل میشود. در یکی از پیچیدهترین رشتهها سادهترین کار بی زحمت را انتخاب میکنیم معلوم است که مشکلات حل نمیشود. کتمان کردن مشکلات، کاری را هم حل نمیکند با صدای رسا و شفاف اعلام میکنم در چهار سال آینده هزار نفر کمبود متخصص بیهوشی در کشور خواهیم داشت. ۵ سال دیگر چگونه مریض را جراحی میکنیم؟ اگر عزم جدی وجود داشت که از سال ۹۲ تا الان ورودی رشته بیهوشی باید تغییر میکرد اما نکرده است.
وی گفت: بحث من کلان و فراتر از وزارت بهداشت است و مربوط به سلامت مردم است. نیروی طرحی ما در منطقه محروم تا ۱۴ ماه ۱۲ میلیون تومان حقوق میگیرد. فوق تخصص گوارش در منطقه طرحی حقوق ۱۲ میلیون تومانی میگیرد کارانه هم که نمیدهند در سال ۱۴۰۳ این حرف را از فوق تخصص گوارش می شنوم.
رئیس زاده در پایان افزود: نکته اول آنکه اگر حوزه سلامت کشور ما به جایگاه رفیع رسیده است با کمک همه بخشهای کشور بوده است. نکته دوم و بسیار مهم این است، قطعاً بن بست برای جامعه پزشکی وجود ندارد و راهکار وجود دارد. در دهه ۶۰ با شرایط آن زمان کارهایی انجام شد که نتیجه اش را میبینیم معلوم است بن بستی وجود ندارد، ما میتوانیم در حوزه پزشکی همچنان پیشتاز باشیم آن هم با این شرط که گروهی از مجلس و دولت مشکلات حوزه سلامت را با روش علمی و حقیقی و واقعی و درست، تحلیل و درک کنند. و دیگر اینکه وضعیت نیروهای طرحی و رزیدنتها را از نزدیک ببینند و با استفاده از نظرات صاحبنظران راهکارها را جمع بندی و اجرا کنند.
رئیس کل سازمان نظام پزشکی ایران تاکید کرد: باید امید به آینده رزیدنتها و پزشکان طرحی را تقویت کنیم، تا شاهد مهاجرت و اقدامات خطرناک پزشکان نباشیم.
کد خبر 6095485 حبیب احسنی پور