نقاشی که الهامبخش پیکاسو بود
تاریخ انتشار: ۳۰ مهر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۱۸۹۱۱۳
«پل سزان» از تاثیرگدارترین نقاشان مدرن فرانسوی و هم چنین یکی از برجستهترین نقاشان پسادریافتگر (پست امپرسیونیست) بود که بیش از یک قرن پیش در چنین روزی درگذشت.
به گزارش ایسنا، این نقاش بزرگ فرانسوی در ۱۹ ژانویه ۱۸۳۹ در شهر «اکسآنپروانس» واقع در جنوب فرانسه متولد شد و در همانجایی به تحصیل مشغول شد که «امیل زولا» نویسنده معروف فرانسوی نیز در آنجا تحصیل میکرد و پیوند دوستی میان آن دو از همانجا آغاز شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پدر «سزان» میل داشت پسر را جانشین خود سازد و با وی که علاقه وافری به نقاشی داشت مخالفت میکرد. همین مخالفت سبب شد که «سزان» وارد دانشکده حقوق شده و همزمان آموختن طراحی را دنبال کند.
در سال ۱۸۵۹ «سزان» در همه کلاسهای آموزش نقاشی که در شهرش وجود داشت شرکت میکرد. بعد از آنکه در سال ۱۸۶۱ به تشویق «زولا» به «پاریس» رفت و نزدیک او اتاقی گرفت، در این هنگام مبارزه دیگری برای او آغاز شد، زیرا «سزان» میدید قادر نیست درسها و کار مرتب هنرستان را تعقیب کند و با آنکه خیلی کار میکرد و خیلی زحمت میکشید پس از دو سال و نیم در امتحانات ورودی «بوزار» پاریس رد شد.
وی در پاریس با «کامیل پیسارو» نقاش بزرگ امپرسیونیست آشنا شد و به راهنمایی او به سبک امپرسیونیسم تمایل یافت. در ۲۷ سالگی نخستین بار تابلویی به سالن پاریس برای نمایش فرستاد اما چون اعتنایی به اثرش نکردند در اعتراضنامهی خود نوشت نمیتوانم داوری بیاساس کسانی را که برای قضاوت آثارم برنگزیدهام را بپذیرم.
نمیتوان از نقاشی مدرن و امپرسیونیسم نوشت و از «پل سزان» یاد نکرد. در ترکیببندی و رنگآمیزی آثار به جا مانده از او، استواری و نوآوری موج میزند. نقش این نوآوریها در آثار «پیکاسو» و «ماتیس» به خوبی دیده میشود و هر دوی آنها به الهام و تاثیر گرفتن از او به دفعات اشاره کردهاند.
«سزان» در نهایت تصمیم گرفت به رنگها، خطوط و فرم بهعنوان جنبههای جدانشدنی از آنچه انسان بهعنوان تصویری از طبیعت از طریق چشمهایش دریافت میکند، احترام بگذارد.
وی از گفتههای امپرسیونیستها درباره این که نقاشی ابتدا بازتابی از دریافت بصری است، ناراضی بود و برای تبدیل تمرین هنریاش به شکلی تازه جستوجوی بسیار کرد. بوم نقاشی در دستان او همچون صفحه نمایشی بود که احساسات بصری هنرمند را در نگاههای دقیق و تکراریاش به یک سوژه را به تصویر میکشید.
در نقاشیهای وی حتی یک سیب ساده بعد تجسمی را باید نشان دهد، بهگونهای که گویی هر آیتم نقاشی منظره، پرتره یا طبیعت بیجان فقط از یک سو مورد بررسی قرار نگرفتهاند و همه زوایای آنها و ویژگیهای مواد سازنده آنها به خوبی در نظر نقاش قرار داده شده است و به همین دلیل است که وی نقاشیها را تنها یک کپی از منظره و تصویر روبهرویش نمیداند و آنها را «یک هارمونی موازی با طبیعت» میخواند.
در سال ۱۸۷۰ یک تغییر اساسی در زندگی سزان رخ داد که تحت تاثیر دو فاکتور بود: مهاجرتش به لِستَک (L’Estaque) در جنوب فرانسه (برای فرار از خدمت سربازی) و ارتباط نزدیکش با «کامی پیسارو» که از امپرسیونیستهای سرشناس و جوان زمان بود.
«سزان» در ۱۸۷۳ نقاشیهایش را در سالن طردشدهها به نمایش گذاشت و نقدهایی که به آثارش وارد شد به او ضربه شدیدی وارد کرد. در یک دهه بعد از آن بیشتر نقاشیهایش را به دور از پاریس میکشید و پس از آن در هیچ نمایشگاه گروهی غیر رسمی شرکت نکرد.
تجربه «پل سزان» در نقاشی از طبیعت به او کمک کرد تا تئوری هنری خودش را داشته باشد. او تلاش کرد تا از لحظه گذر تصویری جدا شود، چیزی که بسیار مورد توجه و علاقه امپرسیونیستها بود و به جای آن ابعاد دائمی و واقعی سوژههای اطرافش را جستوجو و ترسیم میکرد.
در سالهای ۱۸۸۰ تعداد زیادی نقاشی از طبیعت بیجان کشید که ژانر نقاشی دو بعدی را با تغییرات بنیادین مواجه کرد. مهمترین ویژگی این نقاشیهای طبیعت بیجان، تغییر واضح از توجه به سوژهها به رنگها و فرهایی بود که از طریق سطح و خطوط با بیننده ارتباط برقرار میکردند.
دهه آخر زندگی این نقاش فرانسوی به دو اصل تصویری محدود شد: یکی از آنها نقاشی کوه سنت ـ ویکتور (Mont Sainte-Victoire) بود، کوهی که منظره زیبایی در شهر زادگاهش به وجود میآورد و مجموعه نقاشی دیگری بود که تنشویان (Bathers) نام دارد و شامل پیکرههای برهنه است.
نقاشی کوه «سنت ـ ویکتور» که از مهمترین آثار مکتب هنری پسادریافتگری است، در زمان جنگ جهانی توسط نازیها ربوده شده بود اما در نهایت در سال ۲۰۱۴ و در یک مجموعه هنری کشف شد.
«سزان» در سالهای آخر زندگی، از افسردگی شدید و دیابت رنج میبرد و همین موضوع او را از بسیاری از دوستان و اقوامش دور نگه داشته بود و سرانجام وی در ۲۲ اکتبر ۱۹۰۶، بر اساس بیماری ذاتالریه در خانه خانوادگیاش در شهر اکس درگذشت.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: استخدام نقاش فرانسوی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۱۸۹۱۱۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ایرانی که عاشق ایران بود!
بسیاری از ایران درودی با عنوان نخستین بانوی نقاش ایرانی یاد میکنند. او زنی بود قوی که ثابتقدمی و روحیه مقاومش زبانزد آشنایان و دوستانش بود.
به گزارش ایسنا، ایران درودی یکی از شناختهشدهترین زنان نقاش ایران است؛ کمتر کسی پیدا میشود که نامش را نشنیده و محو سخنانش نشده باشد که با لحن همواره قدرتمند و نگاه پر از ابهتش، افتخارآمیز سخن میگفت. ایران درودی نقاش نامداری است که حالا حدود سه سال از زمان درگذشتش میگذرد؛ زنی با چشمان گیرا و روحی عمیق که آرمان و باورش را با صدای بلند فریاد میزد.
آنچه در هر جمعی در وهله اول از ایران درودی عیان میشد، عشق او به سرزمین خود بود. محبت ایران درودی به سرزمین و مردم سرزمینش آنچنان پیش رفته بود که بارها درباره آن سخن گفته است؛ «حضور تخت جمشید در نقاشیهایم، تنها اشاره به تاریخ نیست، بازگو کردن افسانه یک عشق است؛ عشق من به سرزمینم.»
نگار جاودان/۱۹۹۳/ ۱۴۰x ۱۴۰ سانتیمتردرودی سال ۱۳۹۰ حدود ۱۹۵ اثر از نقاشیهای خود را به مردم ایران اهدا کرد؛ او همچنین خانهاش در فرانسه را فروخت و پول آن را به ایران فرستاد تا برای ساخت موزهاش هزینه شود. اما ساخت موزه به دلایلی مانند جابهجایی مسئولان و کارهای اداری به تعویق افتاد.
او پیش از درگذشت خود، زمانی که باید برای یک جراحی به فرانسه میرفت گفته بود: خیلی بیرحمی است که عید نوروز در ایران نباشم و نتوانم کلنگ موزهام را به زمین بزنم. البته یک موسسه غیرانتفاعی دارم که کارهای مربوط به بنیاد و موزه را در نبودن من پیگیری میکند. همچنین سال خوبی را برای ملت ایران آرزو میکنم و امیدوارم سال خوشیمنی برای آنها باشد.
سرانجام شهریور سال ۹۵ کلنگ موزه در تهران، در خانهای که ایران درودی ۴۸ سال در آن زندگی کرده بود، به زمین زده شد و دو سال بعد از قرارداد واگذاری، حق بهرهبرداری از زمینِ موزه به او ابلاغ شد؛ در نهایت اما با وجود پیگیریهای او تا روزهای پایانی عمرش، هیچ کدام از قول و قرارها در این رابطه عملی نشد.
او در مراسم واگذاری زمین و افتتاح پروژه عمرانی موزه گفته بود: «خوشحالم آنقدر صبر و شکیبایی کردم که بالاخره توانستم به نتیجه برسم. لازم است که هنر معاصر ایران گسترش یابد و راهاندازی این موزه میتواند آغاز این امر باشد. امیدوارم موزههای متعدد دیگری توسط هنرمندان و دولت ایران ساخته شود و ملت ایران که سابقه هنر هفتهزارساله را دارد، نشان بدهد که تا چه اندازه در هنر معاصر نیز باهوش و بااستعداد است.»
او همچنین در همین مراسم گفته بود: «من همیشه به عنوان یک زن افتخار کردهام ایرانی هستم و امیدوارم که لیاقت داشتن نام «ایران» را داشته باشم؛ برای این اسم خیلی زندگیام را گران پرداختم. برای تأسیس این موزه نیز همهجانبه تلاش و چهار سال پایداری کردم تا در این مرحله معجزه رخ دهد. در سال ۴۷ وقتی اثرم در اکثر مجلههای معتبر دنیا چاپ شد به این فکر افتادم که موزهای از آثارم را در کشورم بسازم. از آن زمان دیگر آثارم را نفروختم و برگزیدههایش را برای ملت ایران انتخاب کردم. من ایرانی و خراسانی هستم و آثارم به اینجا تعلق دارد و نه جای دیگر.»
خورشید شب/ ۱۹۸۵/ ۷۳x۹۲ سانتیمتر بیشتر بخوانید چه کتابی سر سفره هفت سین «ایران درودی» بود؟ایران درودی زنی است ایرانی، که در میان تاریخ نقاشان ایران، خوش درخشیده است و با لحن تیز و گیرای خود همواره بر آنچه به آن معتقد بود پافشاری کرد؛ به طوری که شاید هر یک از ما آرزو کنیم، کاش کمی شبیه به ایران درودی باشیم.
در مقاله «تاریخ غایب زنان نقاش ایران» درباره آثار ایران درودی اینچنین آمده است: «شاخسارها و گلهای یخزده که از دل مردابها سر برآوردند، اشیایی که در فضایی موهوم انتزاعی و غریباند و ویرانهها و دشتهایی که شیوه سوررئالیستی دارند، تماما آرایههایی است برساخته از ایران درودی. نقاشیهایی برای گذر از بُعد جنسیت. درودی با حذف مادی انسان و بهکارگیری اندیشهای جهانشمول، مبتنی بر ساحتی از رنگهای تیره و روشن، نمودی از هستی در ابتدای ازل و انتهای ابدیت را نمایش میدهد.»
ایران درودی نقاش، نویسنده و منتقد هنری سال ۱۳۱۵ در خراسان به دنیا آمد. او با علاقهای که از دوران کودکی داشت نقاشی را ادامه داد، به فرانسه رفت و در دانشگاه هنرهای زیبای پاریس (بوزار) تحصیل کرد.
آثار او در مجموعههای معتبر هنری از جمله موزه هنرهای معاصر تهران، موزه ایکسل بلژیک و موزه هنرهای معاصر نیویورک نگهداری میشود.
بودن یا نبودن (دوآب)/ ۱۹۹۱/ ۱۰۰x ۸۱ سانتیمتر تلاش/ ۱۹۸۷/ ۷۳x۹۲ سانتیمترانتهای پیام