Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «تسنیم»
2024-04-27@02:57:16 GMT

روایتی زنانه از بزرگ‌ترین راهپیمایی انسانی

تاریخ انتشار: ۱ آبان ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۱۹۸۲۶۱

روایتی زنانه از بزرگ‌ترین راهپیمایی انسانی

هربار که نگاهشان می‌کنم به حالشان غبطه می‌خورم و به ایمانشان که چنان به گیسوی حسین علیه‌السلام گره زده‌اند که هیچ طوفانی نتوانسته از محبوب جدایشان کند. ۰۱ آبان ۱۳۹۷ - ۱۰:۵۸ رسانه ها چند رسانه ای نظرات

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، «هله بیکم یا زوار ابوسجاد» این کلمات با لهجه گرم عربی، زیباترین خوش‌آمدگویی‌ است که به عمرم چشیده‌ام.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

چنان از اعماق جانشان بر می‌آید که لاجرم بر دلت می‌نشیند. حالا تصور کن این کلمات در آغوش پر مهر زنان عراقی بر گوش جانت بنشیند. وقتی خستهٔ راهی با روی خوش به استقبالت می‌آیند، دستت را می‌گیرند قربان صدقه‌ات می‌روند و چنان تنگ به آغوش می‌کشند که مهرشان تا ابد بر دلت حک می‌شود و حالا تو مهمان موکب‌هایشان شده‌ای. تا با تمام هست و نیست‌شان میزبانیت کنند و ما چه می‌دانیم تمام هست و نیست یعنی چه. حکایت زنان عراقی، حکایت مهربانی بی‌پایانیست که تو را برای همیشه نمک گیر این خاک می‌کند.

اصلاً اینجا انگار کار اربعینی‌ها بدون واژه زن لنگ می‌ماند. زنانی که از پشت نقاب‌های عربی، پشت صحنه این میزبانی بی‌نظیر را رهبری می‌کنند. هفته‌هاست که برای این‌ها روز و شب معنا ندارد. از نیمه‌های شب تنور آماده است و خمیر را چانه کرده‌اند برای تهیه نان. اذان صبح که می‌شود سفره صبحانه زوار آماده‌ست و قامت بسته‌اند به نماز و چه خوب بندگی را یادگرفته‌اند و یاد داده‌اند به بچه‌ها. از پذیرایی چاشت که فارغ شدند کمر می‌بندند به تهیه ناهار؛ و بعد از وعده ناهار، کم‌کم عطر غذایی که برای شام می‌پزند، آشپزخانه موکب را پر می‌کند؛ و همه اینها را با قدرت باورنکردنی و صبوری و گشاده‌روئی، «للحسین» انجام می‌دهند.

هربار که نگاهشان می‌کنم به حالشان غبطه می‌خورم و به ایمانشان که چنان به گیسوی حسین علیه‌السلام گره زده‌اند که هیچ طوفانی نتوانسته از محبوب جدایشان کند. برق چشم‌هایشان آرامت می‌کند و انگار می‌فهمند که نگاهت تحسینشان می‌کند؛ لبخند می‌زنند و چیزی می‌گویند که معنایش جز محبت و دوستی دوستان حسین نیست و چه به جا گفته‌اند که: «ابراز عشق را به زبان احتیاج نیست... چندان که شد نگه به نگه آشنا، بس است»

اینجا که هستی انگار به وطن اصلی خودت بازگشته‌ای و غربت برایت واژه ناآشنایی می‌شود که دیر زمانی است به آن خو گرفته‌ای؛ و این‌ها همه از معجزات “حب الحسین “ است که چون میدان مغناطیس براده‌های عشق را به سوی مرکز جهان می‌کشد؛ و من تمام راه زمزمه می‌کنم که: «به دهر هر خبری هست زیر پرچم توست... اگر کسی در دیگر زند، ز بی‌خبری‌ست»

منبع:مهر

انتهای پیام/

بازگشت به صفحه رسانه‌ها

R41383/P41383/S9,1296/CT12

منبع: تسنیم

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۱۹۸۲۶۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ببینید | روایتی از آنچه در جلسه آغازین دور جدید دادگاه منافقین گذشت

تعداد بازدید : 0 کد ویدیو دانلود فیلم اصلی

دیگر خبرها

  • روایتی از شهید لشکر فاطمیون + فیلم
  • ببینید | روایتی از آنچه در جلسه آغازین دور جدید دادگاه منافقین گذشت
  • دیدگاه مکاتب فلسفه یونانی درباره سعادت انسان
  • سن مناسب برای فرزندآوری؛ از تصویر تا واقعیت
  • نزدیکی نگاه به حجاب در اسلام و مسیحیت
  • امروز با حافظ: من این حروف نوشتم چنان که غیر ندانست
  • اعلام حمایت طلاب حوزه علمیه خواهران استان آذربایجان شرقی از طرح نور فراجا
  • رونمایی از بزرگ‌ترین مسئله ایران و جهان که از فقر هم وحشتناک تر است
  • ببینید | روایت ملی‌پوش کاراته نابینایان از برخورد عجیب مردم در یک مورد خاص: انگار در روز روشن بی‌حیا شده‌ایم!
  • روایتی برای پدران