Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «تقریب»
2024-04-29@16:05:02 GMT

شرح یک شیدایی به افق کربلا

تاریخ انتشار: ۱ آبان ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۲۰۳۶۵۹

شرح یک شیدایی به افق کربلا

به گزارش خبرگزاری تقریب، جایی میان سطور کتاب تازه منتشر شده «به سفارش مادرم» راوی از سفری یاد می‌کند بانی آشنایی او با یکی از رفقایش شده است. سفری از منطقه لار به مقصد روستایی به اسم نیتل و در ادامه پیاده‌روی در جنگل تا رسیدن به کنار دریای خزر. از دو روز راه‌رفتن در کوه و دشت می‌گوید و پاهایی که چنان درد امانش را بریدهَ و ناچار باید کمی در راه می‌مانده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

از خوابیدن یک شبه در آغل صحرایی صحبت کرده و خاطراتی از این دست. از راوی که پنهان نیست از خوانندگان این سطور هم پنهان نماند که صاحب نگارش این چند خط هم در این سفر بود و کنار راوی «به سفارش مادرم» شب را هم با او در همان آغل سر کرد و صبح بعدش به سمت نیتل راه را کج.

شاید از همان همسفری‌ بود که باید حدسش را می‌زدیم که نه یک نویسنده که یک مستند نگار چیره‌ دست در حال تربیت و حتی ظهور است. نویسنده‌ای که دیدن را به مثابه مهمترین ابزار برای نوشتن می‌شناسد و می‌داند که باید چطور دید و دیده‌ها را چطور پروراند و در نهایت قلمی کرد.

«به سفارش مادرم» به قلم احسان حسینی نسب چنین مرقومه‌ای است. کتابی که نمی‌شود از کنارش و از داستان‌های روایت شده در آن از زندگی ایرانی‌ها و عراقی‌ها در بستر سفر پیاده‌روی اربعین، ساده گذشت. هر چند که راوی در ابتدای کتاب خود مُصر بوده که بگوید علاقه‌ای به این سفر نداشته و با شور و سر به این وادی پای نگذاشته است اما بی‌اغراق نیست اگر بگوییم که در میان سطور این کتاب هر چه بیشتر جلو می‌رویم شرح شیدایی و شوریدگی قلم راوی را از بودن و دیدن و نفس کشیدن در این سفر بیشتر می‌توانیم حس کنیم.

«یه سفارش مادرم» یک روایت مستند از آدم‌هایی است که برای نویسنده‌اش قصه‌ای بکر از خود روایت کرده‌اند. آدم‌هایی که او در پیاده‌روی‌اش در سفر اربعین کشفشان کرده است و دم به دم آنها دیده اما نویسنده تنها راوی یک داستان از آنها نیست. پیش و پس آنها، قصه‌شان، قافله‌ای که این قصه از پس آن می‌آید و راهی که در آن امتداد می‌یابد، ظاهر و لباس و خوراک و هر آنچه که از آن دیدار کوتاه می‌توانسته دریابد را هم از نظر دور نگذاشته است.

از سوی دیگر این کتاب و نویسنده‌اش در حرکتی هوشمندانه خود را هرگز موجودی بدون مکان و زمان و راوی صرف تصور نکرده‌اند. حسینی‌نسب به زیبایی از عهده این امر که روایت‌هایش را با عقبه‌ای که در ایران دیده و لمس کرده پیوند بزند. هر چه او می‌بیند و قلمی می‌کند، پیوندی با خاطرات و روایت‌هایی در خاک وطنش دارد و همینجاست که می‌شود مفهوم جهان وطنی را دید. انسان‌هایی را که نه خاک و نه مرز که حس و تجربه زیستی مشترکشان از زندگی با یکدیگر پیوند می‌دهد و به هم نزدیک می‌کند.

«به سفارش مادرم» همچنین روایت‌هایی است مستغنی از حماسه. راوی به گفته خودش از هزاران هزار عبارت و جمله و روایت که در آنها راوی هدفش را از سفر به کربلا بیان کرده می‌گذرد و آدم‌هایی را پیدا می‌کند که هدفشان را نه بر زبان که در عملشان به تصویر کشیده‌اند، از آن کارمند ساده قمی که ایام اربعین در موکبی که تمامیشان عراقی هستند به خدمت مشغول است تا آن جوان عراقی که پدرش در آغوش او شهید شده به زخم و تیر داعش تا آن جوانان سرخوش بحرینی که با پاسپورت تاریخ گذشته راهی عراق شده‌اند و یا آن پیرمرد عراقی که برای خدمت بهتر به زوار حسین چشم انتظار ویلچر است. وجه مشترک بسیاری از این افراد در حماسه‌ای است که زندگی آنها را ساخته. در درکشان از حقیقتی به نام حسین(ع) و مفهومی به نام عاشورا که آنها را به راهی کشانده که جان در دست برای پاک نگاه داشتن این راه و مسیر از دست موجوداتی منحوس چون داعشیان عازم‌اند. خون می‌دهند و جان و در کنار همه آنها پای در این مسیر می‌گذارند.

نمی‌دانم که حسینی‌نسب این کتاب را به نیت روایت از افراد شکل‌داده و یا قدش گزارش از یک پدیده اجتماعی بوده است اما انتظار این بود که از جغرافیا و مختصات انسانی و فیزیکی محل روایت خود و نیز شرایط زیستی این رویداد و شکل‌دهندگان به آن بیش از آنچه می‌خوانیم گزارش بدهد تا وقتی در سطرهایش گاه می‌گوید که نوشتم تا جایی در تاریخ ثبت شود، اگر قرار بر ثبت و بازگشت تاریخی به این متن بود بدانیم که کی و کجای تاریخ او شاهد چنین انسان‌هایی بوده است. از سوی دیگر انتظار این بود که در صفحه آرایی و گرافیک کتاب و در میان سطور متن که گاه تا چهار صفحه بی‌امان بر جان مخاطب می‌تازد، از تصاویر گروه با ذکر نام عکاس بیشتر استفاده می‌شد تا حق مطلب این هنر نیز برای آن ادا شود.

«به سفارش مادرم» با این وجود کتابی است بالینی برای هر مخاطبی که دل به آن بسپارد. کتابی که باید آن را ذره‌ذره خواند. آرام آرام نوشید و اجازه داد که در جان ته نشین شود. کتابی که گرچه صاحبش بی میل و استغنا پای در سفر خلق آن گذاشته اما حالا پس از خوانش آن می‌توان حس کرد که چگونه و به سبک و اندیشه خودش نمک گیر آستان بانی این سفر شده است. این را نه این کلمات که برق چشم‌های نویسنده در مراسم رونمایی از کتاب نیز شهادت داده است.

منبع: تقریب

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.taghribnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تقریب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۲۰۳۶۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

عرضه سه نمایشنامه جدید سوره مهر در نمایشگاه کتاب

به گزارش خبرنگار مهر، سه کتاب نمایشنامه با عنوان «رازی بین من و تو»، «در تنم زمستان شد» و «روایت نه چندان پیچیده از یک عشق به طعم شمشیر» به تازگی توسط انتشارات سوره مهر منتشر و روانه بازار نشر شده است.

«رازی بین من و تو» نوشته محمدرضا امیرخانی تصویری از زندگی علی، جانباز اعصاب و روان است. علی هنرمند پتینه‌کاریست که در جبهه‌های جنگ دچار موج انفجار شدیدی شده و همچنان با این توهم که هم‌رزمش را کشته است، دچار عذاب وجدان است. در ادامه دکتر بخشی برای رهایی او از این توهم دست به کار می‌شود.

«در تنم زمستان شد» اثری از مصطفی سیفی برشی از زندگی رونیا یک دختر کرد ایزدی است که چند سال اسیر داعش بوده و اکنون پس از فرار از دست داعش به آلمان گریخته، اما یک روز مرد داعشی که سال‌ها رونیا را اسیر کرده، وارد خانه او می‌شود.

«روایت نه چندان پیچیده از یک عشق به طعم شمشیر» نمایشنامه دیگری است که به قلم محمدرضا آریان‌فر به چاپ رسیده است. آریان‌فر در این کتاب، چهار نمایشنامه شامل «روایت نه چندان پیچیده از یک عشق به طعم شمشیر»، «آن‌گاه که خدا از دهان سنگ ترانه می‌خواند»، «کسی در خواب‌هایم قدم می‌زند» و «سراغ خواب‌هایم را از باد بگیر» را به نگارش درآورده است.

«رازی بین من و تو» با شمارگان ۳۰۰ نسخه، «در تنم زمستان شد» با شمارگان ۵۰۰ نسخه و «روایت نه چندان پیچیده از یک عشق به طعم شمشیر» با شمارگان ۵۰۰ نسخه در سی و پنجمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران عرضه می‌شوند.

کد خبر 6089724 فاطمه میرزا جعفری

دیگر خبرها

  • روایت حیرت‌ انگیز یک نویسنده از خاطره‌بازی دو فرمانده ایرانی و عراقی سال‌ها پس از جنگ تحمیلی
  • بررسی آثار کلر ژوبرت نویسنده و تصویرگر مسلمان شده فرانسوی
  • بازی برای کودکان خیلی مهم است اما جایگاه ادبیات هم حفظ شود
  • نخستین مسابقه «روایت‌نویسی نمایشگاه کتاب» برگزار می‌شود
  • جلد سوم تاریخ شفاهی دفاع مقدس به زودی چاپ می‌شود
  • ۳ نمایشنامه جدید در نمایشگاه کتاب
  • انتشار ۳ نمایشنامه
  • عرضه سه نمایشنامه جدید سوره مهر در نمایشگاه کتاب
  • انتشار کتاب یوسف گم گشته باز آید در ماهشهر
  • تجلیل از راویان فعال روحانی موسسه فرهنگی روایت سیره شهدا