Web Analytics Made Easy - Statcounter

صراط:  

آیت‌الله سید مصطفی خمینی علاوه بر فعالیت‌های مبارزاتی و علمی، فقیهی وارسته و عارفی مقید به آداب مذهبی بود. او در سال‌های تبعید حضرت امام در نجف همراه ایشان بود و در همان زمان کاروان‌های پیاده‌روی به سمت کربلا با همت ایشان راه‌اندازی می‌شد.

حجت‌الاسلام رحیمیان که خود در سال‌های متمادی همراه فرزند ارشد امام در این پیاده‌روی‌های معنوی حضور داشت در کتاب خاطرات خود در این رابطه می‌گوید: «فاصله نجف تا کربلا از جاده آسفالت، حدود ۷۰ کیلومتر و از مسیر خاکی در مجاورت شط فرات حدود ۹۰ کیلومتر بود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

معمولاً شب‌های جمعه در حدود سه ساعت، برای زیارت امام حسین(ع) و حضرت ابوالفضل (ع) به کربلا می‌رفتیم و باز می‌گشتیم و هر سال چند نوبت به مناسبت زیارت‌های مخصوص امام حسین (ع) مانند اربعین، ۱۵ شعبان و عرفه از راه مجاور شط، پیاده به کربلا تشرف می‌یافتیم. جز یکبار که با حسن آقا علیان و بار دیگر که با آقای سیدمحمود شاهرودی و مرحوم اصغرآقا کنی مشرف شدیم، در بقیه مواقع با کاروان آقای حلیمی کاشانی که معمولاً بیش از سی نفر بودیم، پیاده به کربلا می‌رفتیم.

ارکان این کاروان شهید حاج آقا مصطفی خمینی، آقای رضوانی خمینی و آقای اشکوری بودند. آقایان کیان ارثی، قاسم‌پور، سید عیسی طباطبائی، محتشمی، مسلمی کاشانی، بنکدار، سیدمحمد سجادی و... نیز معمولاً با این کاروان بودند.

یکی از خوش‌ترین و دل انگیزترین ایام مجاورت در عتبات همین سفرهای پیاده به کربلا بود. دعا و زیارت جمعی در حال پیاده‌روی و حالات روحانی و قطره های اشکی که همچون دانه‌های مروارید بر گونه‌های نورانی حاج آقا مصطفی می‌غلتید، روان‌ها را روشن و جان‌ها را جلا می‌بخشید.

سیدمصطفی خمینی در پیاده‌روی اربعین در دهه ۴۰ شمسی


کاروانی با پاهای تاول‌زده و چهره‌های گردآلود رو به سوی کربلا روان بود، اما عبور کردن از راه باریکی که از سمت چپ نخل‌های بلند و از جانب راست شط فرات آن را می‌فشرد، خستگی‌ناپذیر بود. در تابستان شب‌ها حرکت می‌کردیم و روزها اتراق می‌کردیم و در زمستان بر عکس. به هنگام ظهر و مغرب به هر نقطه می‌رسیدی، حق عبور از آنجا را نداشتی، مالک و ساکن نخلستان بر سر راه ایستاده بود و زائران را به ضیافت خویش فرا می‌خواند؛ گویی حریم خود را در جاده خاکی کربلا بخشی از خانه خود می‌دانست و خارج شدن مهمان را در هنگام ظهر و شب بدون صرف ناهار یا شام، ننگی بزرگ می‌پنداشت و گاهی که قصد داشتیم تا پاسی از شب به راه خود ادامه دهیم، عربی روستایی جلو می‌آمد و اصرار می‌کرد و اگر نتیجه نمی‌گرفت، تهدید می‌کرد، با شدت و غضب تفنگ خود را آماده شلیک می‌کرد اما نه برای کشتن مهمان، بلکه آن را به حاج آقا مصطفی می‌داد و می‌گفت: « اگر می‌خواهید بروید، بروید اما از روی نعش من!» [۱]

پی‌نوشت:

[۱]-http://yon.ir/۴Lgil

منبع: صراط نیوز

کلیدواژه: پیاده روی اربعین سید مصطفی خمینی صراط

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.seratnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «صراط نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۲۰۴۷۰۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مریم خمینی نوه امام در خارج از کشور چه کاره است؟

به گزارش تابناک به نقل از عصر ایران، خانم معصومه حائری یزدی همسر آیت‌الله سید مصطفی خمینی و دختر آیت‌الله شیخ مرتضی حایری یزدی صبح روز ششم اردیبهشت ۱۴۰۳ خورشیدی در تهران درگذشت.

وی مادر سید حسین و مریم خمینی بود. حجت‌الاسلام سید حسین خمینی از اوایل دهه ۶۰ عملا از عرصه های رسمی و رسانه‌ای کنار است و خواهر او (نوه امام خمینی) هم در خارج از کشور زندگی می‌کند و به طبابت و کارهای علمی اشتغال دارد و خانواده برای دفن مادر منتظر بازگشت اوست. (دو فرزند دیگر در کودکی درگذشته بودند).

 
 

از نکات شگفت‌آور زندگی خانم حایری این که به رغم آن که عروس ارشد امام خمینی و منتسب به یک خاندان بزرگ و مشهور روحانی دیگر هم بود زندگی بسیار عادی و گاه توام با سختی و رنج داشته است.

او شیفته سید مصطفی خمینی بود و خاطرات هجران او را با اشک بیان می‌کرد و همچون اعضای خانواده امام که آقا مصطفی را «داداش» خطاب می‌کردند او هم عادت کرده بود همسرش را این گونه خطاب و حتی بعد از فقدان چنین یاد کند.

با این که عروس ارشد امام اهل مصاحبه با رسانه‌ها نبود اما برای اولین بار اول آبان ۱۴۰۰ و به مناسبت چهل‌وچهارمین سالگرد درگذشت مشکوک سید مصطفی خمینی گفت‌وگویی با او منتشر شد که بسیار مورد توجه قرار گرفت خصوصا جاهایی که حکایت از نگاه امروزین آقا مصطفی خمینی داشت و تصویر متفاوتی از فرزند فقید امام ترسیم می‌کرد.

درباره فرزندان چنین گفته بود: «خدا چهار فرزند به من داد که دو تا از آن‌ها از دنیا رفتند و الان تنها حسین و مریم برای من باقی مانده‌اند. هر دو دختر بودند و یکی در ایران و یکی در نجف از دنیا رفت. اولی چند روز بعد از به دنیا آمدن از دنیا رفت و علتش هم این که اوضاع ما در آن ایام به خاطر مسائل انقلاب خیلی ناجور و نامناسب و دگرگون بود و در همان ایامی که تازه این دختر به دنیا آمده بود، نیروهای دولتی وارد منزل ما ‌شدند و هول و هراس ایجاد ‌کردند و حال خود من خیلی بد و خراب بود و شاید این بچه بر اثر همان مسائل مُرد و از دنیا رفت.

دومی هم بلافاصله بعد از تولد و بر اثر یک بیماری کشنده از دست رفت؛ البته برخی به من می‌گفتند که این فرزندم، پسر بوده ...»

دیگر خبرها

  • پیام تسلیت مدیر حوزه های علمیه درپی درگذشت همسر آیت الله سیدمصطفی خمینی
  • تشییع همسر آیت‌الله مصطفی خمینی در قم
  • عکسی از سیدحسین خمینی در هنگام نماز بر پیکر مادرش
  • همسر آیت‌الله «سید مصطفی خمینی» در قم تشییع شد
  • فعالیت ۲۹ موکب همدان در ایام اربعین در نجف و کربلا
  • (تصاویر) تشییع پیکر مرحومه معصومه حائری همسر آیت الله مصطفی خمینی
  • ‌همسر شهید ‌مصطفی خمینی در قم تشییع شد
  • از مشهد تا کربلا با پای دل در طولانی‌ترین پیاده‌روی اربعین
  • مریم خمینی نوه امام در خارج از کشور چه کاره است؟
  • عروس بزرگ امام چرا همسرش را «داداش» صدا می‌زد؟