خوانش تراژیک کربلا با تمایز قائل شدن بین تراژدی و امر تراژیک/ تبیینی بر شهادت عرفانی امام حسین(ع)
تاریخ انتشار: ۱ آبان ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۲۰۵۲۸۴
به گزارش ایکنا؛ نشست «سوگ یا تراژدی عاشورا»، عصر روز گذشته ۳۰ مهرماه در باشگاه اندیشه با حضور منصور براهیمی، مهدی داوودآبادی، مهدی نصراللهزاده، حمیدرضا قادری برگزار شد.
مهدی داوودآبادی در این نشست با طرح این پرسش که سوگواری یا تأثیر تراژیک، کدام یک ما را زیبابین میکند؟ بیان کرد: اگر بین تراژدی و امر تراژیک تمایز قائل شویم، امکان خوانش تراژیک واقعه کربلا میسر میشود؛ چه اینکه مؤلفههای امر تراژیک همچون پیشگویی، اختیار، مرگ والا، تسلیم و رضا، در این رخداد قابل شناسایی هستند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی در ادامه افزود: این رخداد دارای پویایی بوده و الهامبخش قیام و سرزندگی اجتماعی است و در دل آن سرزندگی و طهارت نفوس نهفته است. این وجوه با حالت منفعلانه سوگ، ناسازگار هستند. طبق رسوم عرب، همان سال شهادت امام حسین (ع) عام الحزن نامیده شد و اگر توجه منفعلانه در قالب سوگ هدف غایی بود، باید بعد از قیام مختار و گرفتن انتقام، تشفی خاطری حاصل میشد و سوگواری خاتمه مییافت. این در حالی است که سفارش ائمه (ع) به اقامه عزا حالتی آیینی دارد. این فرهنگ پویا نیز تا قیام قائم حقیقی (عج)، همچنان جریانساز خواهد بود.
داوودآبادی بیان کرد: تراژدی شکل ادبی است که خاستگاه آن در یونان است و در واقع یکی از ژانرهای اصلی محسوب میشود که در قالب یک نوع هنر درآمده و تا به امروز نیز این اجرا ادامه یافته است، اما امر تراژیک، فراتر از آن چیزی است که ارسطو مطرح کرده است؛ ارسطو در کنار دگرگونی (peripeteia)، بازشناخت (Angenorsis) عنصر سومی را مطرح میکند که فاجعه (catastrophe) است؛ مثال میزند که قتل روی صحنه، خشونت و شکنجه مدنظرش است، اما وقتی به مفسران ارسطو مراجعه میکنیم، میبینیم تعابیری که در مورد این امر تراژیک مطرح کردهاند فراتر از این است که ارسطو مطرح میکند.
این پژوهشگر دینی تصریح کرد: یکی از فلاسفه میگوید که صفت تراژیک کمتر از یک قرن است که متداول شده و قبل از آن تراژدی مطرح بوده است. وقتی امر تراژیک را تعریف میکند میگوید فراتر از آن دهشت و خشونتی که از شکنجه و عذاب در صحنه به مخاطب میرسد است و پیشنهاد میکند که حس تراژیک زندگی و ... گفته شده است، ولی هیچ کدام من را قانع نمیکند و نگاه تراژیک من را قانع میکند. در واقع بینش تراژیک است که انسان را در مواجهه با پدیدههای تراژیک ایمن میکند و میگوید که اگر با این بینش برویم و با پدیدههایی که احتمالاً چه بخواهیم و یا نخواهیم، تراژیک هستند و زمانی که آنها را درک میکنیم مواجه شویم، رنج میآورد، ولی اگر بینش تراژیک داشته باشیم احساس آرامش میکنیم.
وی در ادامه افزود: شاید اینجا برخی از نقل و قولها کمک کند تا بحث روشنتر شود، گفتاری از «شوپنهاور» است که میگوید انسان وقتی با امر تراژیک مواجه میشود، چیزی که برآیند آن است اینکه، هستی نمیتواند رضایتمندی انسان را فراهم کند. در گفتار این فلاسفه که وارد میشویم، در مقابل ایشان میبینیم که یک فیلسوف دیگر میگوید که مواجهه با امر تراژیک تجربهای است که انسان را به تجربه والا میرساند و گویا تجربه، تجربه لذتبخشی است. این فیلسوف میگوید این تجربه خیلی لطیفتر از عشق مادر به فرزند است و میگوید اگر وارد شویم، محبت خداوند را درک میکنیم و این برآیند مواجهه با امر تراژیک است.
داوودآبادی با اشاره به مولفههای امر تراژیک بیان کرد: امر تراژیک مولفههایی دارد که میتواند با توجه به آنها و تطبیق آنها با عاشورا احساس کنیم که قابل لمس و مشاهده است. در واقعه عاشورا برخی از اینها مانند پیشگویی یا پیش آگاهی را میبینیم. این در جریان کربلا از قبل بوده است. قبل از اینکه امام حسین(ع) متولد شود این آگاهی بوده است و مهمتر اینکه میگویند زمانی که امام حسین(ع) خواست به سمت کربلا برود، خطبهای خواند و فرمود هر کس آماده است که خون قلبش را فدا کند، همراه ما شود و فرمودند کسی که میخواهد با لقاء الهی برسد، با ما همراه شود.
وی تصریح کرد: اگر این را در تراژدی میبردند، از نظر الهیاتی و معرفتی محدود میشدیم و احساس میشد که آن آگاهی که وجود دارد کور است. در تراژدی قهرمان وجود دارد و ممکن است پیشگویان او را مطلع کنند، اما آن خود بزرگ بینی که قهرمان دارد باعث کوری باطن میشود و این آگاهی را نیز زیر پا میگذارد.
داوودآبادی بیان کرد: پیشتر که میرویم، میبینیم ضرورت تقدیر نیز خودش را نشان میدهد. این ضرورت تقدیر نیز در مورد عاشورا قابل تطبیق است. بارها و بارها بر زبان امام حسین(ع) جاری میشود که چون تو میبینی من صبر میکنم. اگر در گفتمان دینی وارد شویم و ضرورت تقدیر را معادل سازی کنیم که ملموس باشد، در واقع همان قضا و قدر الهی است که در گفتمان شیعی این قضا و قدر الهی هرگز منافات با اختیار انسان ندارد. در گفتمان تراژدی میگوییم این اراده خدایان است و وضعیتی است که حل نشدنی است. ولی اگر در گفتمان شیعی این ضرورت را مطرح کنیم میبینیم که اتفاق آن آگاهی موجب میشود که برآیند آن، اختیار باشد. ضرورت و تقدیر و قضا و قدر الهی است و امام حسین(ع) با اختیار و آگاهانه به مسلخ میرود و همراه این آگاهی آزادی نیز وجود دارد.
وی در ادامه با اشاره به مولفههای تسلیم و رضا تصریح کرد: مرگ والا و تسلیم و رضا نیز وجود دارد، یکی از تفاوتهایی که اگر وارد مبحث تراژدی میشدیم دست ما را میبست، این است که در آنجا زمانی قهرمان آگاهی پیدا میکند که دیگر او تمام شده باشد و آگاهی مساوی با مرگ او است و زمانی آگاه میشود که تقدیر بر او حاکم شده است. به خاطر همین، یک مرگ بردبارانه دارد، اما در خوانش امر تراژیک با نگاه شیعی، این تبدیل میشود به یک مرگ والا و جاودانگی را در پی دارد و تبدیل به شهادت میشود و جالب است که در زیارت اربعین آمده است که امام حسین(ع) خون خود را داد تا بندگان خدا را از جهالت بیرون آورد و دنباله این واقعه تسلیم و رضا نیز وجود دارد.
در ادامه نشست حمیدرضا قادری به ایراد سخن پرداخت و بیان کرد: در مورد واقعه تاریخی عاشورا با پدیده خیالی مواجه نیستیم، پدیدهای رخ داده و سینه به سینه جزئیات آن به ما رسیده است. لذا با یک پدیده تاریخی روبرو هستیم که تخیل ما را محدود میکند. اما همین پدیده واقع شده تاریخی که از دل کتب تاریخی آن را استخراج میکنیم، جزئیاتی دارد که شگفت انگیز هستند.
قادری تصریح کرد: اولین کسی که شاید خوانش زیبایی از عاشورا داده حضرت زینب(س) است که در دل عاشورا بوده و بحثی وجود دارد که تلقی ایشان از عاشورا که فرمودند «ما رایت الا جمیلا» به چه معنا است. یعنی این چیزی نیست که الآن با آن مواجه شده باشیم، اینکه خواهر فرمانده این جنگ که با برادرش بزرگ شده، چه دیده که این عبارت را به کار میبرد که چیزی جز زیبایی ندیدم. البته در ترجمه این جمله نیز اختلاف است که چطور این جمله را ترجمه کنیم که به آنچه بر حضرت زینب(س) گذشته نزدیک باشد. پس خود حضرت زینب(س) مادر، خواهر و دختر شهید است و در عاشوار بوده و در عاشورا نیز شهادت با آن وضع فجیع را دیده است و شاهد شهادت برادری است که حجت خدا است و میبیند که این فرد زیر سم اسب است. لذا اولین خوانش را حضرت زینب(س) میدهد که چیزی جز زیبایی ندیدم.
وی بیان کرد: نکته دیگر اینکه در زندگی، یک مکانیزم دفاعی داریم که از آن استفاد میکنیم، مثلا میگوییم اگر من عمرم را دادم، به جایش موقعیت شغلی پیدا کردم یا مثلا اگر این شغل را قبول نکردم، به جای آن ثروتم پاک ماند. این مسئله در زندگی ما نمود زیادی دارد. این مکانیزم دفاعی است که هر کس از آن استفاده میکند تا مصائب را بر خود هموار کند.
قادری تصریح کرد: خوانشی که خیلی از مردم و بزرگان از عاشورا میآورند از این دست بوده و میگفتند که درست است که امام معصوم را از دست دادهایم، اما در عوض چیزهایی را به دست آوردیم که همین مسئله سر منشأ یکسری تحلیلها از واقعه عاشورا شده است که این تحلیلها شاید تناسبی با هدف امام(ع) از قیام نداشته و گاهی هم تناسب اندکی داشته است. در میان عرفا فردی به نام سیدهاشم حداد داریم که در احوالات ایشان است که در دهه محرم که سوگوار هستیم و مشکی میپوشیم در چهره ایشان ابتهاج بوده و وقتی علت را سؤال میکنند، میگوید که در دهه عاشورا امام حسین(ع) به عنوان یک انسان به مقام کامل رسیده است و چه علتی دارد که وقتی یکی از انواع بشر میتواند به کمال برسد ما مسرور نباشیم.
وی در ادامه افزود: مولوی نیز شعری دارد که اشاره دارد که این روز عاشورا، روزی است که دستهای از انسانها به یک مقامی میرسند که از دسترس اکثریت مطلق بشر به دور است. همین نگاه لطیف به یک واقعه تلخ تاریخی، موجب میشود که نظریهای در میان نظریات به نام شهادت عرفانی خلق شود و معتقدم که امام ظرفیت وجودیاش در روی زمین به پایان رسیده بود و فقط با شهادت میتوانست به تکمیل ظرفیت خود برسد که شاهد قرآنی نیز دارد.
قادری بیان کرد: با هر خوانش هنری که سراغ واقعه عاشورا بروید میبینید که نظریه شهادت عرفانی مطرح است که یک فیلمنامهنویس کمک میکند که مبتنی بر این نظریه از این منظر نگاه کند که واقعه عاشورا خروج انسانهایی بوده و واقعه اینقدر از نظر جزئیات عجیب است که گاهی انسان فکر میکند که با آگاهی کامل آن را چیدهاند و گویی یک نمایشنامه حقیقی رخ داده است. در اینجا پیرمرد وجود دارد، برای اینکه بعدها پیرها نگویند که نمیتوانستیم که در مسیر حق باشیم، غلام نیز هست، برای اینکه کسی به عنوان برده نگوید توان یاری دین را نداشتم، فرد بسیار خردسال نیز هست، فرد تازه مسلمان هم حضور دارد.
این پژوهشگر بیان کرد: حضور حر، بار درام بسار وسیعی دارد، او فردی است که در خلوت دارد با خود محاجه میکند و قطعات درامی دارد که در واقعههای دیگر کمتر آن را سراغ داریم و اگر قرار بود با تخیل خود بنویسیم، میگفتیم اینها اضافی است. اما در یک واقعه واقعا اینها جمع بوده تا اینکه افراد همه چیز را فدا میکنند. لذا معتقدم که هم در عاشورا نگاه زیبابین به خودش بوده و هم بعد آن اینطور بوده است و با یک پدیده تاریخی روبرو هستیم که ظرفیت آن نیز بسیار زیاد است.
قادری گفت: اما شاید به خاطر نوشتن کتاب حماسه حسینی توسط شهید مطهری، همیشه این علاقه بوده است که از واقعه عاشورا اینطور تعبیر شود که آیا حماسه است یا تراژدی، اگر به آن نظریه قائل باشیم که امام(ع) برای تشکیل حکومت قیام کرد، پس امام در صحرای کربلا به شهادت میرسد و اگر اینطور نگاه کنیم واقعه تلخی رخ داده است. اما خوانشهای حماسی نیز وجود دارد و این نزاع بوده که مردم تمایل دارند که از واقعه عاشورا یک خوانش حماسی داشته باشند و رجزهای حماسی و خوانش حماسی از عاشورا مرسوم میان مردم است، گرچه خود واقعه عاشورا در تمامی زوایا تلخ و اندوهبار است.
انتهای پیام
منبع: ایکنا
کلیدواژه: خبرگزاری قرآن اندیشه عاشورا باشگاه اندیشه تراژدی نشست علمی تاریخ امام حسین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۲۰۵۲۸۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روایت شهادت شهید فرهمند در جبهه غرب کشور
به گزارش خبرگزاری صدا و سیمای کهگیلویه و بویراحمد، شهید فرهمند تیل با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه کشور جمهوری اسلامی به سرکردگی آمریکای جنایتکار حضور فعال داشت و سرانجام در جبهه غرب کشور هنگام مأموریت و انجام وظیفه به شهادت رسید. تحصیل و اشتغال روحیة حقجوی او بیشازپیش رو بهسوی حقگرایی نهاد و از دامهای که رژیم ستمشاهی بهانحاءمختلف برای جوانان این مرزوبوم گسترده بود دوری جست.در زمان رژیم ستمشاهی براثر فقر مالی و وضع اقتصادی پائین و نبودن امکانات فرهنگی و فاقد فضاهای آموزشی از درسخواندن و ادامة تحصیل محروم گشت و موقعیت ایجاب کرد که بعد از کلاس چهارم ابتدائی از ادامه تحصیل باز بماند. بعد از آن به شغل آزاد مشغول شد، بیشتر اوقات برای معاش خانواده از شهری به شهر دیگر و از مکانی به مکان دیگر برای کارگری و مایحتاج زندگی در تکاپو بود. در ماههای مبارک رمضان با زبان روزه در گرمای سوزان تابستان کار میکرد و این سختی و مشقت را به جان پذیرا بود. خصوصیات اخلاقی شهید فرهمند در تمام دوران زندگی خود را بااخلاق اسلامی آراسته بود و حقپرست و خداجویانه عمل میکرد و وی از روحیة بسیار خوبی برخوردار بود صبور، قانع، آرام، ساکت و سالم و مورد اطمینان همة اطرافیان خود بود و در کارهایش بسیار خونسرد و بادقت و مستحکم بود. در دوران جوانی با زحمت و رنج بسیار دستوپنجه نرم کرد. شهید فرهمند ازدواج کرد تا بدین صورت سنت رسول ا... را بهجای آورد و ثمرة این ازدواج دو فرزند (یک پسر و یک دختر) که از خود به یادگار گذاشته است. زندگی در حیات او به همین طریق سپری شد تا شروع انقلاب اسلامی ایران به رهبری منجی عالم بشریت حضرت امام خمینی (ره) و مبارزة ملت همیشه در صحنة ایران بخصوص جوانان دلیر، شجاع و استقلالشان با شهادت و خطشکن تاریخ استان محروم و شهیدپرور کهگیلویهوبویراحمد. الفبای مبارزه شهید فرهمند در این دوران الفبای مبارزه را میآموخت و در برنامههای جمعی و شرعی که با شرکت دوستان، آشنایان و گروههای مسلمان و انقلابی تشکیل میشد شرکت فعال داشت شهید فرهمند توانست با شرکت در این سری مطالعات جمعی و جلسات اسلامی، و انقلابی زیر بنائی تفکر مذهبی خود را غنا بخشد خود را برای فردای انقلاب آماده سازد. خودسازی شرکت در برنامههای خودسازی و کوهنوردی و انجام عملیات دشوار، از سوژههای موردعلاقه او بود. به طوری که بسیاری از دوستان و همسر و آشنایان همدورةو بهخاطر اخلاق اسلامی و پیمان دوستی، راهنمائیها و ارشادات خداپسندانة او جذب اینگونه عملها و برنامههای انقلابی در جبههها و دورانهای انقلاب شده بودند. در اکثر تظاهرات و راهپیماییها و دعاها شرکت فراوان داشت و بارها تا مرز شهادت پیش رفته بود، شهید فرهمند باذوق و شور فراوان به اسلام و امام عشق میورزید و بارها بدین سبب تا پایان دست از مبارزه بر نداشت و زیر بار ظلم و ستم نرفت. با بروز جنگ تحمیلی عراق علیه کشور جمهوری اسلامی به سرکردگی آمریکای جنایتکار فرهمند سر از پا نمیشناخت و به فرمان امام و تشکیل ارتش بیست میلیونی و بسیج همگانی برای دفاع از مرز و بوم کشور جمهوری اسلامی ایران در بسیج همگانی ثبت نام و آموزشهای لازم و تاکتیکی را سپری کرد. روانة جبهههای حق علیه باطل شد و چندین بار با شوق و شوری که از امام و انقلاب داشت و برای ادای دین خود و ادامة خون همرزمان خود عازم جبهههای غرب و جنوب کشور شد و با بعثیان کافر پیکار میکرد و عشق به شهادت او را به مبارزه مشغول کرده بود. شهادت در عملیات جانسوز و دشمنشکن بوستان شرکت داشت و بعد از فتح بوستان برای مدتی به خانه آمد، اما روحیه شهادت طلبانه او امان نداد و برای سومین بار به آنچه آرزو داشت دست یافت و سرانجام در مرداد سال ۶۱ در جبهه غرب کشور هنگام مأموریت و انجام وظیفة شرعی خود لطف خدا شامل حال او میگردد و پیام خدا را لبیک گفته و به سوی خدا به خیل عظیم شهداء پیوست و پیکر مطهرش را در زادگاهش به خاک سپردند.