هومن کبیری: پول کثیف را نمیشناسم
تاریخ انتشار: ۲ آبان ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۲۱۲۴۴۹
به گزارش پارس نیوز،
چندی است که تهیه کنندگان و کارگردانان سینما نسبت به ورود پول های کثیف به این عرصه معترض هستند و ریشه آن را بیشتر در شبکه نمایش خانگی می دانند که سرمنشا ورود سرمایه های نامشخص از سوی افرادی خارج از سینما شده است.
دست اندرکاران سینما عنوان می کنند که در پی ورود این پول ها، معادلات سینما به هم می ریزد چراکه اولین محل خرج این پول ها دستمزد بازیگرانی به اصطلاح سلبریتی است که رقم های نامتعارف طلب می کنند و پولی که می تواند هزینه ساخت یک اثر سینمایی به طور کامل باشد تنها به برخی از بازیگران پرداخت می شود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در ادامه سلسله گفتگوهایی با دست اندرکاران سینما و شبکه نمایش خانگی با هومن کبیری یکی از تهیه کنندگان سریال پرخرج «عاشقانه» به کارگردانی منوچهر هادی که در شبکه نمایش خانگی توزیع شد به گفتگو نشستیم.
شرح بیشتر این گفتگو را در زیر بخوانید:
*آقای کبیری این روزها ورود پول های کثیف به عرصه سینما و شبکه نمایش خانگی به یکی از موضوعات مهم این حرفه تبدیل شده است. به عنوان یکی از تهیه کنندگان اثری که پرخرج بوده است، توضیحی در این باره می دهید؟
-من پول کثیف را نمی شناسم. ما به عنوان تهیه کننده در این حرفه از مدیریت تولید شروع کردیم و پله به پله پیش رفتیم، بودجه ها را تقسیم و کار کردیم و حالا هم فعالیت های خودمان را ادامه می دهیم. درباره ورود پول کثیف یا تمیز به این عرصه نمی شود صحبت و اثری را قضاوت کرد و کسانی که درباره این موضوع صحبت می کنند باید خوب توضیح بدهند که منظورشان چیست، اما مشخصا اگر درباره سریال ما انتقادی وجود دارد می توانم درباره پروسه مالی خودمان توضیح بدم.
*این خیلی خوب است که به صراحت می گویید می توانید درباره پروسه مالی این سریال شفاف سازی کنید اما مساله این است که وقتی این پول ها به سینما و شبکه نمایش خانگی راه پیدا می کند در پی این موضوع دستمزد بازیگران هم بالا می رود و بازیگران این دستمزدها را معیار قرار می دهند و برای حضور در آثار دیگر همان مقدار پول را طلب می کنند. همین موضوع معادلات سینما را بر هم می زند.
- حرف تان کاملا درست است ولی شما باید میزان دستمزدی را که ما به بازیگرانمان داده ایم با بقیه آثار مقایسه کنید. اگر ما در «عاشقانه» هنجارشکنی کرده ایم و یا بالاتر از حد نرمال دستمزد داده ایم، می شود گفت که ما پول اضافه ای داشته ایم و خواسته ایم به خورد این طبقه بدهیم در صورتی که اینطور نیست. به طور کلی سیستم سینما و شبکه نمایش خانگی بازیگری را که نتواند پولی معادل دستمزدش را بازگرداند، پس می زند. اصلا مگر در سینما این اتفاق رخ نمی دهد؟ در حال حاضر هزینه یک فیلم سینمایی در سطح الف چقدر می شود؟ شما چرا فیلم های در حال اکران را معرفی نمی کنید؟ برای مثال مشخص کنید در حال حاضر صاحبان فیلم سینمایی «هزارپا» چقدر سرمایه گذاری کرده اند که تا این لحظه بالای سی و هفت میلیارد تومان فروش کرده است؟ چقدر به بازیگرانشان داده اند؟ چرا این موضوع را شفاف نمی کنید؟
*ما انگشت اشاره به سمت پروژه خاصی دراز نکرده ایم بلکه درباره یک موضوع کلی صحبت می کنیم؛ یعنی ورود پول های کثیف و آفت های آن.
-اتفاقا من هم نمی توانم درباره پروژه خاصی صحبت کنم و بگویم کدام پروژه از پول کثیف یا تمیز استفاده کرده است. این اصلا برای من حرفه ای نیست. من عضو جامعه صنفی تهیه کنندگان فیلم های سینمایی هستم. قطعا این نهاد بررسی ها و اظهارنظرهایی هم کرده است. من نمی دانم چه اتفاقی داخل یک فیلم افتاده یا صاحبان آن آثار پولشان را از کجا تامین می کنند ولی می دانم در پروژه خودم دستمزد بازیگران به صورت استاندارد پرداخت شده و پولی هم که پرداخت شده به پروژه بازگردانده شده است. بخش عظیمی از سرمایه پروژه یعنی ۵۰ درصد از آن از محل پخش پروژه تامین شده است یعنی ابتدا تنها چهار قسمت از سریال آماده و وارد بازار شد به این صورت که از محل فروش همین چهار قسمت بخشی از هزینه ساخت باقی قسمت ها تامین شد و سریال به ورطه درآمدزایی افتاد. درواقع ما پروژه را به صورت کامل آماده نکردیم که روانه بازار کنیم و بعد منتظر باشیم و ببینیم که آیا پول برمیگردد یا نه اما من نمی توانم درباره آنهایی که این کار را کرده اند، بگویم پولشان کثیف است یا تمیز.
من نمی دانم چه اتفاقی داخل یک فیلم افتاده یا صاحبان آن آثار پولشان را از کجا تامین می کنند ولی می دانم در پروژه خودم دستمزد بازیگران به صورت استاندارد پرداخت شده است*پس می توانید به صورت شفاف بگویید که هر قسمت از «عاشقانه» برای شما چقدر هزینه داشت؟
-فصل اول «عاشقانه» زمین خورده بود. در حالی که بازیگران ۲، ۳ ماه بود که قرارداد داشتند ولی فیلمبرداری صورت نمی گرفت همین امر باعث شده بود ما پول بپردازیم در حالی که خروجی نداشتیم. «عاشقانه» در شرایط ایده آل باید هفت میلیارد تومان هزینه می داشت ولی بیش از ۱۰ میلیارد تومان برای ما خرج داشت.
*یعنی قسمتی چند میلیون تومان؟
- یعنی قسمتی چیزی بین ۶۰۰ تا ۷۰۰ میلیون تومان.
*رقم قرارداد بازیگرانتان چقدر بود؟ این موضوع را برای این می پرسم که در حال حاضر پولی که می تواند هزینه ساخت یک فیلم سینمایی باشد تنها صرف دستمزد یک سری بازیگران خاص می شود.
-شما مثال بزنید. چه پولی به چه کسی؟
*برای مثال آقای گلزار در سریال شما.
-شما بگویید چند بازیگر مثل گلزار در سینما داریم و آیا او بازیگر پولسازی است یا نه؟
* ما درباره رقم قراردادها صحبت می کنیم. اگر قرارداد گلزار یک میلیارد تومان بشود بازیگر درجه دو و درجه سه که تنها ۳۰ میلیون تومان دستمزدش است، صدمیلیون تومان دستمزد طلب می کند. این همان چیزی است که من می گویم معادلات سینما را به هم می زند.
-بله این درست است. سطح دستمزدها را تغییر می دهد و قاعده قراردادها را به هم می ریزد اما آیا فکر می کنید تهیه کننده ها این درک را ندارند که پول به کسی ندهند که نمی تواند برگرداند؟
*وقتی شرایط تغییر می کند آن تهیه کننده مجبور است این پول ها را بدهد چون دیگر سطح قراردادها توسط همین آثاری که پول های بزرگ به بازیگران می دهند، تغییر کرده است. این باعث می شود تولیدات هم کم شود و اتفاقا همین مساله بیشتر به ضرر تهیه کننده مستقل است و رفته رفته استقلال را در آثارمان از دست می دهیم.
- من یک سوال از شما می پرسم شما جواب من را بدهید. هزینه ساخت یک پروژه بزرگ مثل «رحمان ۱۴۰۰» (به تهیه کنندگی علی سرتیپی) که بزرگترین پخش کننده سینمای ایران، تهیه کنندگی آن را برعهده دارد، چقدر است؟ شما مشخصا می خواهید به دستمزد آقای گلزار اشاره کنید دیگر.
*آقای گلزار که کلا بازیگر گرانی هستند ولی اتفاقا من بر خلاف شما نه به افراد اشاره می کنم و نه به پروژه خاصی. حرف من این است که تکرار این موضوع یعنی دادن دستمزدهای بالا به بازیگران باعث به هم خوردن تعادل در سینما می شود. ما درباره همین پول های بی حساب و کتابی صحبت می کنیم که به یکباره به سینما و به ویژه شبکه نمایش خانگی تزریق می شود.
- این نکته یعنی افزایش دستمزد بازیگران درجه دو و سه به سبب افزایش دستمزد بازیگران درجه یک، کاملا درست است، ولی کاش شما پژوهشتان را زمانی انجام می دادید که شرایط اقتصادی نرمال بود.
*بله من این را قبول دارم که در حال حاضر شرایط اقتصادی دچار تغییر بزرگی در جهت منفی شده است ولی توجه داشته باشید که ورود این پول ها چندسالی است که رواج پیدا کرده است.
-بله، ولی الان شرایط اقتصادی به اندازه ای بد شده است که اگر هزینه ساخت یک اثر ۱۵ قسمتی در شبکه نمایش خانگی بیش از ۱۲ میلیارد تومان شود، تماما ضرر است. هزینه ساخت یک پروژه سینمایی الف چقدر است؟ آیا فکر می کنید ساخت یک پروژه سینمایی با این ستاره ها کمتر از ۵ میلیارد تومان آب می خورد؟
*نه قطعا.
-پس مگر بد شد که یک فیلم سینمایی مثل «هزارپا» که با همین هزینه ۵، ۶ میلیارد تومانی ساخته شد و چیزی نزدیک به ۳۰ میلیارد تومان فروش کرد؟
*این اتفاق تنها گاهی اوقات رخ می دهد. من می توانم پروژه های زیادی در شبکه نمایش خانگی و سینما برای شما مثال بزنم که همین ستاره ها را داشتند ولی اتفاقا شکست خوردند.
-شاید آن پروژه ها چیدمان حرفه ای نداشتند یا اکثر ستاره ها در آنها حضور نداشتند برای مثال در یکی از سریال های شکست خورده شبکه نمایش خانگی تنها مهناز افشار و هومن سیدی به عنوان چهره حضور داشتند که اگر شما بخواهید من رقم قرارداد هومن سیدی در «عاشقانه» را به شما می گویم که بسیار معقول است.
*چقدر گرفتند؟
-به دلیل برخی مسایل چندان نمی توانم این موضوع را بگویم.
*اگر به طور تقریبی هم بگویید ما راضی می شویم.
- ما به هیچ بازیگری چهره ای به جز یکی، دو مورد برای هر ماه حضور، بالای صد میلیون تومان ندادیم.
*پروژه شما چند ماه طول کشید؟
-فیلمبرداری ما زیاد طول کشید و توقف سریال در زمان تولید باعث افزایش برآورد شد ولی مجموع قرارداد همه بازیگران ما بیش از ۵ میلیارد تومان نشد.
*یعنی هزینه ساخت یک فیلم سینمایی به طور کامل!
- برآورد تولید یک سریال پرستاره مثل «عاشقانه» باید برای هزار دقیقه تولید ١٢ تا ١٣ میلیارد تومان باشد که تولید با ٧ میلیارد نقدینگی باید به درآمدزایی همزمان و پخش همزمان برسد در صورتی که یک فیلم سینمایی پرستاره با ٩٠ دقیقه یا ١٠٠ دقیقه تایم مفید هزینه تولیدش تا ۵ میلیارد هم می رسد از همین رو باید عنوان کنم هزینه های ما بسیار معقول بود و بخش اعظمی از هزینه های تولید از محل پخش تامین شد. به نظرم این پروژه در قد و قواره خود، جواب داد و پول خود را هم بازگرداند. اگر جواب نمی داد من اصلا به این سمت نمی رفتم. اتفاقا من پروانه ساخت «عاشقانه ۲» را هم گرفتم و در نظر دارم با همان عوامل فصل اول «عاشقانه» بسازم.
*پس «عاشقانه» یک سریال بسیار پرخرج بوده در حالی که شما می گویید هزینه ها ایده آل بوده است. گویا ایده آل از نظر من و شما متفاوت است به اضافه اینکه «عاشقانه» در زمانی تولید شد که قیمت ها مقداری ثبات داشت.
-شما طوری صحبت می کنید که گویا ساخت این سریال مربوط به قبل از میلاد مسیح بوده است.
*خودتان گفتید کاش چند ماه پیش که قیمت ها تا این حد نوسان نداشت، این پژوهش را انجام می دادید ولی حالا به گونه ای صحبت پیشین خود را نقض می کنید.
-نه اینطور نیست ولی شما فکر می کنید مگر بازیگران چقدر هزینه داشتند؟
*به هر حال سریال شما جزو پایهگذاران پرداخت دستمزدهای نجومی به بازیگران بود.
-می شود به من بگویید دستمزد نجومی از نظر شما چقدر است؟
-هرچند شما به طور دایم سوال های من را با سوال جواب می دهید و کلا از بحث اصلی دور شده ایم ولی از نظر من دستمزد نجومی همین ۵ میلیارد تومانی است که می شود برای ساخت یک فیلم سینمایی هزینه کرد ولی در سریال شما تنها به عنوان دستمزد به بازیگران پرداخت شده است.
-ببینید ما در این سریال ۱۰ بازیگر چهره داشتیم و ۶ ماه کار تولید طول کشید یعنی چیزی نزدیک به ماهی هشتصد میلیون تومان. وقتی ماهی هشتصد میلیون تومان را بین ۱۰ بازیگر تقسیم کنید می شود چیزی نزدیک به ماهی ۸۰ میلیون تومان برای هر نفر. اگر شما فکر می کنید نجومی است که من حرفی ندارم.
*پس قبول ندارید که همین رقم هم در آن زمان نجومی بوده است؟
- نه، دستمزدهای ما نجومی نبود. پرداخت های ما نرمال بود. ببینید وقتی این بحث ها پیش می آید معلوم می شود که مشخصا منظور پروژه «شهرزاد» است. من معتقدم سریال سازی آقای فتحی و میرباقری در ایران نمونه ندارد. حسن فتحی سریال «شهرزاد» را ساخته ولی اینکه تهیه کننده چه عددی به بازیگران داده است من خبر ندارم. اگر شما دارید بگویید که من نظر کارشناسی بدهم.
*آقای کبیری اتفاقا من نامی نمی برم بلکه درباره این موضوعی که این روزها به برخی پروژه ها تسری پیدا کرده است و درباره آفت هایی که این مساله دارد، صحبت می کنم چراکه این موضوع در بلندمدت به سینما آسیب می زند.
-بله درست است اما من تنها می توانم بگویم در سریال «عاشقانه» عدد و رقم هایی که خرج کردیم عادی بود حتی باز هم در رایزنی های جدید که برای «عاشقانه۲» کرده ایم دیدیم که درخواست بازیگران نرمال است.
*نرمال از نظر شما چقدر است؟
-برای مثال گلزار با ما رفاقتی دارد و قطعا دریافتی او از پروژه ما با پروژه های دیگر تفاوت هایی دارد. او هیچوقت از ما عدد زیادی نخواسته و توقع زیادی از ما نداشته است. من معتقدم او ارزشش را دارد.
*با این تفاسیر برآورد هزینه شما برای «عاشقانه ۲» چقدر است؟
سرمایه گذاران صنعتی ما افرادی بودند که دوست داشتند کالایشان را معرفی کنند و به ما گفتند هم کالای ما را معرفی کنید و هم پول ما را برگردانید که این اتفاق در «عاشقانه» رخ داد-بیست درصد بیشتر از فصل اول «عاشقانه» چراکه با توجه به تورم، دستمزدها تغییر می کند ولی گروه ما گروهی نیست که اعضای آن به ما عددهای پرت پیشنهاد بدهند زیرا روابط ما دوستانه است. بر همین اساس همان عواملی که در فصل اول بودند در فصل دوم هم حضور دارند البته ممکن است یکی، دو نفر نباشند که این شامل افراد اصلی نمی شود.
*صحبت درباره اثر شما کمی ما را از مساله اصلی این گفتگو که همان ورود پول های مشکوک است دور کرد اما با توضیحاتی که شما دادید به نظر می رسد اساسا وجود این پول ها را قبول ندارید.
- نه اینطور نیست. اتفاقا من این موضوع را نه تایید و نه نفی می کنم. درباره کار خودم هم می توانم بگویم پول ما کثیف نبوده است هرکسی هم بخواهد در هر مرجعی می توانم بیایم و توضیح بدهم. در واقع ما بیزینس و پولی را وارد سیستم ضعیف فرهنگی کردیم. فرهنگ و هنر به لحاظ اقتصادی مثل صنعت قوی نیستند اما ما آمدیم از بخش صنعتی یک وام هایی گرفتیم، سرمایه گذارانی جذب و آن را در هنر مصرف کردیم و سرمایه این افراد را به آنها بازگرداندیم.
*شما چقدر راحت وام گرفتید در حالی که دیگران برای گرفتن وام ۵۰ میلیون تومانی از همین بنیاد سینمایی فارابی باید کفش آهنی پاره کنند.
-نه ما نه وامی از بانکی گرفتیم و نه کسی چیز اضافه ای به ما داد. سرمایه گذاران صنعتی ما افرادی بودند که دوست داشتند کالایشان را معرفی کنند و به ما گفتند هم کالای ما را معرفی کنید و هم پول ما را برگردانید که این اتفاق در «عاشقانه» رخ داد.
*بسیار خوب. به هر حال ما امیدواریم آنچه در حوزه سرمایه گذاری آثار شبکه نمایش خانگی و سینما رخ می دهد کاملا قانونی و پاک باشد.
-اما سخن آخر اینکه شاید یکی از راه های مقابله با پول هایی که از منابع مشکوک یا افرادی که با پرداخت های نامعقول موجب هنجارشکنی می شوند و اختلال در سیستم تولید تهیه کنندگان شریف و مستقل ایجاد می کنند نظارت اصناف و اختیاراتی باشد که از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد به این اتحادیه ها در این باره داده می شود.
انتهای پیام/
منبع: پارس نیوز
کلیدواژه: پول سرمایه دستمزد بودجه فیلم سینمایی سرمایه گذاری جامعه فیلم های سینمایی استاندارد زمین استقلال گرانی شرایط اقتصادی نقدینگی ایران کارشناسی فرهنگ و هنر صنعت کفش سرمایه گذاران وزارت فرهنگ و ارشاد دستمزد فرهنگ و هنر فیلم های سینمایی کارشناسی وزارت فرهنگ و ارشاد پارس پارس نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.parsnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارس نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۲۱۲۴۴۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
از سینمای متفکر به فیلم های کمدی رسیدیم
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، وقتی عمیق و موشکافانه به موضوع نگاه کنیم، خواهیم دید تاثیر نامطلوب این ماجرا در دراز مدت به مراتب بیشتر از سودی است که حاصل سینما میشود؛ از گسترش نفوذ تفکر سرمایهداری تا محدود شدن سینمای ایران به ژانر کمدی ارائه تصویر نامناسب از سینمای ایران دردنیا و... بخشی از نتایج تبلیغات گسترده فیلمها در شبکههای ماهواره است.
روزنامه اعتماد با محمدمهدی عسگرپور، رییس هیاتمدیره خانه سینما در همین باره گفتوگویی انجام داده و نظرش را درباره تبلیغ فیلمها در شبکههای ماهوارهای جویا شده است که ادامه میخوانید:
جناب عسگرپور! بحث درباره تبلیغات فیلمهای سینمای ایران در شبکههای ماهوارهای فارسیزبان، به امروز و دیروز و امسال و پارسال مربوط نمیشود و اصلا نکته جدیدی در سینمای ایران نیست، اما همانطور که میدانید این موضوع از سال گذشته رویکرد جدیدی پیدا کرده است، نظر شما درباره این موضوع چیست؟
همانطور که اشاره کردید، بحث تبلیغات در شبکههای ماهوارهای قدمت دارد، قبلتر محدودیت زیادی روی این تبلیغات اعمال میشد اما در حال حاضر این محدودیتها ظاهرا کمتر شده است، این موضوع از جایی شروع شد که تهیهکنندگان، تولیدکنندهها و پخشکنندهها احساس کردند از کانالهای داخلی برای معرفی فیلمشان به جایی نمیرسند و نمیتوانند از امکانات داخلی که در گذشته کارایی داشت بهره ببرند، امکانات داخلی در گذشته کارایی داشت و محدودیت کمتر داشت اما در حال حاضر کارایی خیلی کمی دارد و در عوض محدودیت زیادی دارد، پس تصمیم گرفتند برای تبلیغات فیلمشان به دنبال امکاناتی باشند که کارایی داشته باشد. اگر نمودار این اتفاق را رسم کنید خودتان متوجه میشوید مجموعهای از عوامل
در کنار هم قرار میگیرد و دست به دست هم میدهد تا فیلمساز به شبکههای ماهوارهای پناه ببرد. رویکردی که قبلتر تجربه نشده در حال حاضر این است که سینماگران از صداوسیما به عنوان بازوی تبلیغاتی نمیتوانند بهره ببرند، ضمن اینکه اقبال به شبکههای صداوسیما هم کم است وازطرفی صدا وسیما عمدتا محصولات خاصی مدنظر دارد و برای همان فیلمها تبلیغ میکنند از امکانات شهری هم که هیچ کمکی به سینماگران نمی رسد، برای سینماگران تنها امکان معرفی فیلمشان کانالهای ماهوارهای باقی میماند.
انگار تبلیغ فیلمها برای یک تعداد فیلم است.
نکته مهمی که نباید از نظر دور داشت این است که تبلیغات ماهواره برای یک تعداد فیلم کاربرد دارد و برای دیگر فیلمها شاید موفقیتی نداشته باشد.انگار که در و تخته با هم جور شده باشند فیلمهای پرمخاطب در این شبکهها تبلیغ میشوند، البته بده و بستانی هم این وسط صورت میگیرد و راه برای تبلیغ فیلمهای کمدی بیشتر باز میشود، اینکه این مسیر تا کی ادامه دارد و در ادامه به چه شکلی صورت میگیرد، نمیشود پیشبینی کرد امافارغ از کیفیتی که فیلمها دارند که ماآنهارا د وست داشته باشیم یا دوست نداشته باشیم هراثری امکان تبلیغ باید داشته باشد. صاحب اثرباید مسیری را برای معرفی محصولش باز کند وقتی در داخل کشورمان بیشتر امکانات و درها به روی فیلمسازان بسته است و فضای تبلیغات فیلمها در خدمت یکسری محصولات مختص حاکمیت است راهچارهای برای فیلمسازان باقی نمیماند. بهرغم اینکه مدیران دولتی (سینما) جلسات مکرر با مسوولان رسانه ملی بگذارند و از جلساتشان عکس بگیرند و تفاهمنامه هم امضا کنند اما در عمل میبینیم این تفاهمها اجرایی نشده کما اینکه الان تعاملات به صفر نزدیک است.
بحث خروج سرمایه از کشور و هزینهای که برای شبکههای ماهواره میشود دراین مسیر چقدر اهمیت دارد.
حتما موضوع مهمی است، حتما اگر تهیهکنندگان سینمای ایران امکانات داخلی کارآمد برایشان فراهم میشد، فضای داخل کشور را به تبلیغات در رسانههای خارج ترجیح میدادند. وقتی مجاری تبلیغ در داخل بسته و بیکیفیت میشود و از سوی دیگرتبلیغات در شبکههای ماهوارهای هزینه کمتر و کارایی بیشتر را متوجه صاحب اثر میکند، سینماگر خود به خود به خارج از کشور سوق داده میشود.
در لابهلای صحبتتان اشاره کردید که بده و بستانی بین تبلیغ فیلمها و ماهوارهها صورت میگیرد. بیشتر در این خصوص توضیح میدهید؟
به این معنی که تبلیغات فیلمهای ایرانی برای شبکههای ماهوارهای سود خوبی دارد، یعنی با افزایش مخاطب آنها همراه میشود، شما دقت کنید در چند سال اخیر صداوسیما که با افت مخاطب همراه بوده اما شبکههای ماهوارهای پرمخاطبتر شدند، کشور همسایه ما ترکیه در صادرات سریال رتبه بسیار بالایی دارد و این باعث میشود فعالیتها در این کشور گسترش پیدا کند یا در کشور کره، در ساخت سریالهای پرمخاطب موفق بوده. وقتی شبکههای ماهوارهای اقدام به پخش این سریالها میکنند با رشد مخاطب همراه میشوند. تقویت شبکههای ماهوارهای باعث میشود سینماگران ما هم به سمت آنها بیشتر گرایش پیدا کنند و این باعث میشود تبلیغات به سمت ماهوارهها بیشتر شود واین یعنی تعامل.
متاسفانه در داخل کشور نه تنها چنین تعاملی اصلا وجود ندارد که اصلا به گسترش فعالیت و تقویت رسانه ملی فکر نمیشود، اما آقای عسگرپور تا به اینجا بیشتر درباره سطح ماجرا صحبت کردیم، یعنی دریافتهای مستقیم از تبلیغات فیلمها در ماهوارهها را بررسی کردیم، اما اینجا بد نیست کمی زیربنایی به این ماجرا بپردازیم، شما اشاره کردید اگر نمودار رسم کنیم تمام راه های فیلمسازان به خارج میرسد، ولی ما هم برای شما از جنبه دیگر نمودار رسم میکنیم و از تناقضها و تبعیضها در این نمودار می گوییم. اگرچه در وهله اول این فروش قطعا برای بخشی از سینمای ایران مفید است اما پرسش اینجاست چرا مدیران سینما این فروش را به دوران مدیریت خود نسبت میدهند و این فروش را از عملکرد مطلوب خود ناشی میدانند؟ مگر سهم عمده فروش از تبلیغات ماهواره نیست؟ مگر ماهواره در معنای کلی کلمه امر مذمومی نیست؟ آیا این تناقض نیست؟
به عقیده من تبعاتی که این ماجرا دارد بسیار مهم است.
از سوی دیگر پرسشی که مطرح می شود اگر مدیران به دنبال گردش اقتصاد و فروش فیلمها در سینما هستند چرا از اکران و نمایش فیلمهای اجتماعی خوب مثل برادران لیلا و تفریق و... جلوگیری میکنند؟ اگر فروش خوب است چرا سینمای اجتماعی را محدود کردند؟ چرا قاطبه سینماگران شاخص اجتماعی امروز بیکار هستند و نمیتوانند کار کنند؟ این تناقض نگرانکننده نیست؟ به عنوان مثال اکران فیلم اجتماعی از رخشان بنیاعتماد یا اصغر فرهادی آنهم بدون تبلیغ در ماهواره، آیا پرفروش نخواهد شد؟ چرا این فیلمسازان نباید امروز فیلم بسازند؟ اصلا اگر فروش خوب است چرا تبلیغ در ماهوارهها را رسما اعلام نمیکنند؟
اتفاقا معتقدم در دورهای هستیم که مخالفین سینمای متفکر ایران که مایلند شمایل غیرعمیقی ازسینمای چند دهه گذشته وجود داشته باشد، با بخشی از آقایان حاکمیت در کنار هم قرار گرفتند و با هم خواسته یاناخواسته همجهت شدهاند. به بیانی دیگر مجموعهای از حاکمیت نظری دارد و بیشتر اوقات درحدشعاراز ارزشها میگوید بدون اینکه توان توضیح درست داشته باشد با سینمای متفکر که غالبا دیدگاه انتقادی دارد مقابله میکنند، در خارج از کشور هم طی چندسال گذشته جریانهایی شکل گرفته که مایل است سینمای تفکربرانگیز ایران حضوررسمی نداشته وحالا این دو جریان در کنار هم به سینمای ایران لطمات جدی میزنندهرچند در ظاهر با هم مخالفند اما در عمل کنار هم هستند، در پاسخ به سوال شما باید بگویم که بله فعلا بخش مهمی از سینمای ایران فعال نیست. عده ای از فروش فیلمها سودهایی میبرند که اتفاقا نوش جانشان، در شرایطی قرار گرفتیم که اگر نقد میکنیم باید بلافاصله تمجید هم کنیم، چون معمولا از جانب مدیران کم تسلط سطحینگر به منتقدان وضع موجود حمله میشود که شما با موفقیت همکارانتان مخالفید و شما اساسا با موفقیت سینما مخالفید و به این نحو سینماگران را به جان هم میاندازند، به همین دلیل لابهلای صحبتم میگویم که باور کنید از فروش فیلمهای همکاران خوشحالم اما وقتی حرف از رونق میزنیم این واقعا مربوط به بخش نسبتا کم سینمای ایران میشود. مفهوم و واژه رونق گستردگی دارد و ما وقتی از رونق صحبت میکنیم از یک صنعت حرف میزنیم. از رونق صحبت میکنیم اما نزدیک به ۷۰درصد همکاران کارگردان ما چندسال است که بیکارند. این کجایش اسم رونق دارد؟ البته تعداد زیادی از سالنهای سینما به واسطه بعضی فیلمها پرمخاطب میشود که این میشود سود صاحبان سالن ولی تعداد کمی از کارگردانان و تهیهکنندگان ما کار میکنند، حتی تعداد کمی از بازیگران ما کار میکنند. شما به فیلمها و سریالها نگاه کنید، چند بازیگر هستند که در حال حاضر مشغول به کار هستند پس بقیه کجا هستند؟
این اسمش را میتوانیم رونق بگذاریم؟
رونق بخشی ازسینماست ونه سینما به مفهوم کلی، به نظر من مسوولان لطف کنند واژه رونق را اینقدر به کار نبرند.این اعداد و فروش سالن های سینما بخش کمی از کل مجموعه سینما را شامل میشود، در صورتیکه در حال حاضر میبینیم به جای آنکه زمینهای ایجاد شود تا کورسوی امید ایجاد شود تا بقیه اهالی سینما هم بتوانند کار کنند اما جریان نظارتی به گونهای عمل میکنند که تنها بخشی از سینما فعال است و بخش زیاد دیگری غیرفعال، اینکه اسمش رونق نیست، درحالی که مزیت نسبی فرهنگی و هنری سینمای ایران با سینمای جدی و تفکربرانگیز بوده است که من معتقدم این بخش را در حال حاضر به مقدار بسیار زیادی از دست دادیم، مگر اینکه فیلمسازان با شرایط اقتصادی و روحیات خودشان فیلمی تولید کنند و در دنیا منتشر کنند که آن قسمت از سینما کارکرد خودش را دارد، ولی درخصوص فیلمسازان صاحب اصول وسبک عملازمینهای برای فعالیتشان وجود ندارد و اگر هم بخواهند فعالیت کنند، نمیتوانند چون قواعدی که در سینمای ایران در حال حاضر وجود دارد با قواعدی که آنها به آن پایبند هستند فاصله دارد و به آن تن نمیدهند.
اینجا همان جایی است که همان دو جریانی که گفتم برای از بین بردن بخش مهمی از سینمای ایران که حضورشان مزیت نسبی است همگام میشوند.امیدوارم سازندگان فیلمهای پرفروش فراموش نکنند که بخشی از امکان فعالیت مستمری که برای آنها به وجود آمده مرهون فعالیت درخشان فیلمسازان روشنفکر و متفکر است که مسیررابرای سینمای پرآوازه ایران شکل داده تا برای جریانهای مختلف محترم شمرده شود، تصور اینکه به تدریج سینمای متفکر از زیست بوم سینمای ایران حذف شود و بقیه این زیست بوم که فعلا مترادف شده با فیلمهای کمدی بتواند بار فرهنگی سینما را به دوش بکشد بسیار سادهانگارانه است.
جالب، سکوت مدیران در این باره است.
مدیران که فعلا تلاششان روی فروش بالا به هر قیمتی است و ظاهرا آنقدر پروانه ساخت فیلم کمدی صادر شده یا درخواست شده که خودشان به این موضوع پی بردند.
حتی اعلام کردند که دیگر فیلم کمدی در اولویت ما نیست و گفتند درخواست پروانه ساخت برای فیلم کمدی ندهید.
الان سینما یک مدل خاص رواج پیدا کرده است، قبل از انقلاب میگفتند مرحوم بیک ایمانوردی درسال چند فیلم همزمان با هم کار میکرد طوری که ممکن بودبا همان لباس فیلم اول سر فیلم دوم و سوم هم حاضر میشد، الان شما نگاه کنید اکثر پلان فیلمهای پرفروش خیلی شبیه هم شدهاند، (باز اینجا تاکید میکنم که این نوع فیلمها باید ساخته شود و فروش داشته باشند) ولی کیفیت هم باید داشته باشند یا نه؟ البته من بیشتراین مشکلات را از نگاه وعملکردمدیران می بینم که نگاه بلندنظرانه به اداره سینما ندارند تا زمینه ایجاد شود که فیلمسازانی که مزیت نسبی برای سینما هستند هم فعالیت کنند. غمانگیزتر آنجاست که امروز بخش رسمی سینما که تریبون دارند به بخش دیگر و ارزشمند سینما حمله میکنند. شما به فهرست چهل ساله سینمای ایران و فیلمهایی که در سینمای ایران ساخته شده، نگاه کنید ببینید از کجا به کجا رسیدیم.
اتفاقا به نکتهای اشاره کردید که مدنظر ما بود. دورهای بود که عباس کیارستمی پرچمدار سینمای ایران بود، درحالی که الان سینمای کمدی فاقد کیفیت پرفروش میشوند و مدیران از این فروش فخر میفروشند و فیلمهای کمدی پرچمدار سینمای ایران شده و جهان هم ما را با این فیلمهای کمدی رسمی میشناسد. جناب عسگرپور! نیک میدانید اگر ما به تبلیغات فیلمها در ماهوارهها ایراد میگیریم بخشهای مختلف دارد. یک بخش هم همین نگاهی است که جهان به سینمای ایران از طریق ماهوارهها دارد.
در دهه شصت زمانی که جنگ بود مدیران ما تلاش کردند ارتباطات بینالمللی برقرار کنند درحالی که ایران درگیر جنگ با عراق بود بخش فرهنگی کار خودش را بکند و ایران با فیلمهایش در جهان شناخته شود و نگاهها به سمت ایران باشد. اواخر دهه شصت بود که هفته فیلم ایران در امریکا برگزار شد و تعداد زیادی از فیلمسازان شناخته شده و معتبر فیلمهایشان در این رویداد شرکت کرد. همان زمان که مخالفان تظاهرات به راه انداخته بودند وخاطره معروف عباس کیارستمی با پرویز صیاد هست که به او گفت من بیرون سالن با پلاکارد میایستم تو به سالن برو و فیلم ببین.
میخواهم بگویم آن زمان اینگونه از سینمای روشنفکر دفاع میکردند شما درنظر بگیرید که الان هفته فیلم دراروپاوامریکا برگزار کنیم چه دستاوردی آقایان برای نمایش آثارموردعلاقهشان در این رویداد دارند؟ سینمای متفکر و روشنفکر را که از بین بردند، این فیلمهای پرفروش میشوند نماینده سینمای ایران؟ البته من معتقدم نسل جوان با استعداد زیادی داریم که میتوانند پرچمهای سینمای ایران در دنیا راهمچنان بالا ببرند اما یازمینه کار برایشان فراهم نیست یا مجبورند به سمت پول و سرمایه و دلخوشی سینماداران بروند ودرچرخه کمدیسازی مدل فعلی قرار بگیرند و این برای سینمای ایران نه تنها بد است که فاجعه است. زمانی بود که در جشنوارههای مهم خارجی هر سال فیلمی به صورت رسمی از ایران داشتیم. در حال حاضر فقط بگیر و ببند و توبیخ است که چرا فیلمها بدون مجوز در جشنوارههای خارجی شرکت میکنندو وزارت ارشاد مجبور است جلوی این فیلمها را بگیرد. درحالی که باید فضای کار برای سینماگران باز شود تا فیلمها در مسیر رسمی و بدون دعوا در چنین رویدادهای معتبری شرکت کنند. قبلا رنگآمیزی تنوع فیلمسازان در سینمای ایران زیاد بود ولی در حال حاضر بخش زیادی از سینماگران دیگر امکان فعالیت ندارند. ازطرفی غلبه نگاه امنیتی رایج دردستگاههای امنیتی برنگاه فرهنگی مدیران روزگار ناخوشایندی رابرای سینما رقم زده است.
جناب عسگرپور! نکتهای که در آخر به آن اشاره کنیم، آیا تبلیغات ماهوارهای که فروش هرچه بالای فیلمهای سینمای ایران آنهم به صورت تبعیضآمیر به دنبال دارد، باعث نفوذ تفکر سرمایهداری در سینما میشود؟ چون در حال حاضر در سینما همه چیز به پول خلاصه شده، تهیهکنندهها فیلم کمدی میسازند چون بازگشت سرمایه دارد و حرف پول در میان آنهاست، سینماداران فیلم کمدی اکران میکنند چون بازگشت سرمایه دارد، جالب اینکه فیلمسازان مدعی تفکر هم سمت ساخت فیلم کمدی رفتند، آیا رواج چنین تفکری درست است؟ نکته مهمتر اینکه آیا وقتی تهیهکنندهای از نمایش فیلمی سود هنگفت میکند آیا این دریافت هزینه نباید در سینما منتشر شود؟ یا اینکه فقط مختص به تهیهکننده است؟ از این منظر که در کشورهای خارج از سودهای کلان حاصل از فیلمهای پرفروش تهیهکننده باید دو، سه فیلم تجربی هنری بسازد و دست فیلمسازان جوان را بگیرد... در ایران انگار اوضاع فرق میکند. نظر شما در این مورد چیست؟
با توصیههای اخلاقی نمیتوان یک زیست بوم را اداره کرد، تهیهکننده و سرمایهگذار ما هم حاصل شرایط کشور هستند، با مجموعهای از دولت مواجهیم که از راههای گوناگون از مردم عوارض و مالیات و... میگیرد، هزینههای زندگی را به شدت بالا میبرد، ارزش پول ملی را به بدترین حالت میرساند و بعد توقع فرزندآوری و حال خوب و نشاط از مردم دارند. واقعا نمیدانم با چه رویی چنین توقعاتی از جامعه دارند؟ دیگر دست در جیب مردم کردن جزو ساختار کشور شده است.
تهیهکننده و سرمایهگذارونهایتا تولیدفیلم هم محصول همین شرایط است (همینجا بگویم که اغلب با سرمایهگذار در سینما مواجه هستیم تا تهیهکننده). شما به صنعت خودروسازی نگاه کنید. همین چند وقت پیش بود که رسما اعلام شد که یک شرکت خودروساز نزدیک به چند هزار میلیارد از مردم زیادی گرفته است با خودم گفتم اگر فقط همین یک مورد مدیران خودروسازی مجبور شوند پول زیاد گرفته شده از مردم را به آنها پس دهند مردم به این نتیجه میرسند که با نظامی مواجه هستند که با عدالت با آنها رفتار میکند و حقوق آنها را رعایت میکند ولی نتیجه چه شد میفهمید در یک جریانی این تبلیغات باید اتفاق میافتاد، همین و بس، اصلا مگر سابقهای از پس دادن وجود داشته که این دومیاش باشد؟ در چنین زیست بومی دیگر به سختی میشود از تعهد و اخلاق و سلامت فرهنگی گفت. وقتی هم به دستاندرکاران جدیدی که سود زیادی بردهاند از مسوولیت اجتماعی میگویی در ظاهر تایید میکنند ولی در دل پوزخند میزنند، به نظرم خیلی تقصیر آنها نیست، چراکه بیشترشان در زیست بومی که شالودهاش در عملکرد مسوولین مشخص است، رشد کردهاند.
آقای عسگرپور! به عنوان پرسش آخر با تبلیغات فیلمها در ماهواره موافق هستید یا مخالف؟
مخالفم اما به تهیهکنندهها حق میدهم وقتی در داخل با بیمهری مواجه میشوند برای بازگشت سرمایه به ماهواره متوسل شوند. وقتی صحنه کشور ما از نخبگان خالی شده، وقتی مدیران ما فهم دقیقی از اداره حوزههای فرهنگ و هنر را ندارند، وقتی میگوییم فروش بالای چند فیلم رونق کل سینما به شمار نمیرود، تازه از آنجا مساله ما با آنها شروع میشود و آنها سینماگران را به جان هم میاندازند که شما از فروش فیلم همکارانتان راضی نیستید و مساله را سخیف جلوه میدهند.
در دورهای هستیم که مخالفین سینمای متفکر ایران که مایلند شمایل غیرعمیقی از سینمای چند دهه گذشته وجود داشته باشد، با بخشی از آقایان حاکمیت در کنار هم قرار گرفتند و با هم خواسته یا ناخواسته همجهت شدهاند.
اگر نقد میکنیم باید بلافاصله تمجید هم کنیم، چون معمولا از جانب مدیران کم تسلط سطحینگر به منتقدان وضع موجود، حمله میشود که شما با موفقیت همکارانتان مخالفید و شما اساسا با موفقیت سینما مخالفید و به این نحو سینماگران را به جان هم میاندازند.
از رونق صحبت میکنیم اما نزدیک به ۷۰درصد همکاران کارگردان ما چندسال است که بیکارند، حتی تعداد کمی از بازیگران ما کار میکنند، شما به فیلمها و سریالها نگاه کنید چند بازیگر هستند که در حال حاضر مشغول به کار هستند پس بقیه کجا هستند؟
الان هفته فیلم در اروپا و امریکا برگزار کنیم چه دستاوردی آقایان برای نمایش آثار مورد علاقهشان در این رویداد دارند؟ سینمای متفکر و روشنفکر را که از بین بردند، این فیلمهای پرفروش میشوند نماینده سینمای ایران؟
معتقدم نسل جوان با استعداد زیادی داریم که میتوانند پرچمهای سینمای ایران در دنیا را همچنان بالا ببرند، اما یا زمینه کار برایشان فراهم نیست یا مجبورند به سمت پول و سرمایه و دلخوشی سینماداران بروند و در چرخه کمدیسازی مدل فعلی قرار بگیرند و این برای سینمای ایران نه تنها بد است که فاجعه است.
زمانی بود که در جشنوارههای مهم خارجی هر سال فیلمی به صورت رسمی از ایران داشتیم. در حال حاضر فقط بگیر و ببند و توبیخ است که چرا فیلمها بدون مجوز در جشنوارههای خارجی شرکت میکنند و وزارت ارشاد مجبور است جلوی این فیلمها را بگیرد. درحالی که باید فضای کار برای سینماگران باز شود تا فیلمها در مسیر رسمی و بدون دعوا در چنین رویدادهای معتبری شرکت کنند.
دیگر دست در جیب مردم کردن جزو ساختار کشور شده است. تهیهکننده و سرمایهگذار و نهایتا تولید فیلم هم محصول همین شرایط است.
بهرغم اینکه مدیران دولتی (سینما) جلسات مکرر با مسوولان رسانه ملی بگذارند و از جلساتشان عکس بگیرند و تفاهمنامه هم امضا کنند اما در عمل میبینیم این تفاهم ها اجرایی نشده کما اینکه الان تعاملات به صفر نزدیک است.
۲۲۰۵۷
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1900028