درس عبرت از میدان ولی عصر
تاریخ انتشار: ۲ آبان ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۲۲۳۶۹۵
زیرزمین میدان ولی عصر از دو طبقه فضای بدون سقف تشکیل شده که قرار بود در چارچوب پلازای شهری، نقش «پاتوق اجتماعی» و «محل توقف شهروندان» برای همصحبتی و تغییر حال و هوای روحی را ایفا کند؛ اما خلأ کاربریهای قابل استقرار در پلازای شهری در این مجموعه، آن را به یک زیرگذر تبدیل کرده است.
به گزارش ایسنا، روزنامه دنیای اقتصاد نوشت: دو سال بعد از اکران وارونه پلازای شهری در میدان مرکزی تهران، کاربرد این مجموعه در عمل، به «استفاده شهروندان در قالب محل گذر برای رسیدن به ایستگاه مترو» محدود شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بازتاب نحوه استفاده شهروندان از پروژه موسوم به پلازای ولیعصر در تهران نشان میدهد، این پروژه که در زمان افتتاح نیز مورد انتقاد شهرسازان قرار داشت، فاقد تقریبا تمام ویژگیهای مورد انتظار پلازا است و حتی کاربریهای طراحی شده در این محوطه نیز با تعریف اصولی پلازا همخوانی کافی ندارد. نوع بهرهبرداری از این فضا طی کمتر از دو سال سپری شده از زمان گشایش آن - که صرفا متمرکز بر عبور و گذر به منظور دسترسی به مترو یا عبور امن از عرض این عرصه برای دسترسی به تراز صفر خیابانهای منتهی به میدان ولیعصر است - حاوی درس عبرتی است که به نظر میرسد تا حدی مورد توجه مدیریت شهری و بهویژه نهاد شورای شهر تهران که مسوولیت سیاستگذاری برای آینده پایتخت را دارد، قرار گرفته است. به این ترتیب مدیریت شهری به دنبال ایجاد شکل ایدهآل پلازا با پایبندی به تمام الزامات و ویژگیهای آن به نحوی که بتواند به محل «پاتوق» شهروندان تبدیل شود، در تمام مناطق ۲۲ گانه پایتخت است.
آنچه اواخر سال ۹۵ در دوره مدیریت شهری گذشته تحت عنوان پلازای شهری در میدان مرکزی پایتخت مورد بهرهبرداری قرار گرفت و از همان زمان نیز انتقادهای زیادی از سوی کارشناسان و شهرسازان به آن وارد و ناهمخوانی فضای ایجاد شده با ماهیت «پلازا» مورد گوشزد واقع شد، اکنون پس از سپری شدن بیش از ۲۰ ماه از آغاز بهرهبرداری، نمایش کاملی از عدم هماهنگی میان نام و کاربری با هدفگذاری اولیه را در زیرزمین میدان ولیعصر اکران کرده است.
پلازا در ادبیات شهرسازان به فضای باز شهری با وسعت قابل توجه اطلاق میشود که میتواند جمعیت زیادی را میزبانی کند. این فضا فاقد دیوار جداکننده از محیط شهری است، اما معمولا ارتفاع آن با تراز صفر شهر یک تا دو پله کمتر یا بیشتر است تا به این شکل محوطه آن از محیط شهری عادی قابل تشخیص باشد. جدارههای پلازا نیز به کاربریهای مختلفی اعم از فرهنگی، پذیرایی، تفریحی و تفرجی، اجرای همایشهای خیابانی، مراسم آیینی و البته تجاری اختصاص دارد. این تعریف کالبدی و شهرسازی پلازا است. پلازا به لحاظ اجتماعی نیز باید بتواند در نقش «چسب اجتماعی» عمل کند؛ از این بابت که این فضا برای گذران وقت شهروندان جاذبه داشته و موجب تعامل اجتماعی و گفت و شنود میان آنها شود. پلازا همچنین باید ویژگیهایی داشته باشد که بتواند علاوه بر عرصه تجمع، محل قرارهای گروهی دو یا چند نفره باشد. به این ترتیب پلازا یک عرصه همگانی و در نهایت یک پاتوق اجتماعی با تمام ویژگیهای آن است. این در حالی است که تقریبا هیچیک از ویژگیها و تعاریف مذکور در مورد زیرزمین ولیعصر صدق نمیکند. این ناهمخوانی مشهود و تعریف نادرست از یکسو میان نام پروژه زیرسطحی میدان ولیعصر که با عنوان «ایوان انتظار» به جای واژه اسپانیایی «پلازا» نامگذاری شده است، با ماهیت این نام وجود دارد؛ کمااینکه ایوان به فضای باز جلوی ساختمان اطلاق میشود، اما پلازا یک فضای باز در اتصال کامل به فضای شهری است. از سوی دیگر کارکرد زیرزمین ولیعصر همانطور که اشاره شد، برخلاف تعریف پلازا در حال حاضر فقط گذر و عبور شهروندان است، نه پاتوق و محل تجمع و قرارهای جمعی. به عبارت دیگر، شهروندان برای دسترسی به مترو یا سمت دیگر میدان ولیعصر در تراز صفر وارد این زیرزمین میشوند نه برای گذران وقت چند ساعته، دیدار دوستانه و ... .
این پروژه در فضای زیرسطحی میدان ولیعصر به شکل روباز طراحی و اجرا شده و دارای دو طبقه اصلی در تراز منفی یک و منفی ۲ است که در طبقه منفی یک در ماههای اول بهرهبرداری، بعضا برنامههای زنده مناسبتی برای پخش در رادیو و تلویزیون برگزار میشد، اما اکنون برپایی چنین رویدادهایی به ندرت اتفاق میافتد و شکل مستمر ندارد. در طبقه منفی ۲ این پروژه نیز بیش از ۱۰ واحد تجاری با متراژ زیر ۵۰ مترمربع وجود دارد که مشاهدات میدانی «دنیای اقتصاد» نشان میدهد کاربری تقریبا تمام واحدهایی که به شکل اجاری در اختیار متقاضیان قرار گرفته، انواع اغذیهفروشی و پذیرایی است. زمانی که قرار بود این پروژه افتتاح شود، مدیران شهری اعلام میکردند در تعیین کاربری آن از پل طبیعت الهام و الگو گرفتهاند. پل طبیعت البته یک پلازا نیست اما یک مجموعه تفریحی است که دو بوستان در تپههای عباسآباد را به یکدیگر متصل میکند و مردم برای پیادهروی، ورزش و گذران اوقات فراغت به آنجا میروند. این در حالی است که عرصه پروژه موسوم به پلازا در میدان ولیعصر اصلا فضایی برای پیادهروی ندارد و حتی امکان مناسبی برای گذران وقت و تعامل اجتماعی عرضه نکرده است. مشاهدات عینی نشان میدهد عمده کاربران این فضا از آن بهعنوان زیرگذر و با هدف عبور و مرور استفاده میکنند. حتی نوع مبلمان شهری که در این زیرزمین روباز و دو طبقه تعبیه شده، برای توقف طولانیمدت مناسب نیست و کسانی که روی نیمکتهای کنار جدارههای این فضا نشستهاند نیز، عمدتا دقایقی اندک برای استراحت را در آنجا سپری کرده و سپس راهشان را میروند. به این ترتیب هم در طبقه منفی یک الزامات یک فضای پویا و سرزنده برای حضور شهروندان وجود ندارد و هم در طبقه منفی ۲ ترکیب مناسبی از انواع کاربریهای یک پلازا مستقر نشده است.
ریشه شکست اولین تجربه پلازا
ریشه اصلی اکران وارونه پلازا در مرکز پایتخت را باید در متولی اجرای آن جستوجو کرد. این پروژه در دوره قبلی مدیریت شهری بهجای اینکه زیرنظر متولی شهرسازی طراحی و احداث شود، زیر نظر متولی ترافیکی شهر یعنی معاونت حمل و نقل و ترافیک شهرداری تهران و شرکت متروی تهران و حومه شکل گرفت. طبیعی است یک مدیر ترافیک بیش از هر چیز به سرعت و امنیت «عبور» اهمیت میدهد و تخصص و دغدغهمندی لازم برای طراحی فضای توقف، مکث و گذران جمعی وقت را ندارد. از آن مهمتر اینکه مدیریت شهری بهجای اینکه در پروژه مذکور نقش تنظیمکننده شرایط سرمایهگذاری بخش خصوصی را ایفا کند، خود به موضوع ورود و هزینه ساخت آن را تقبل کرد. بدیهی است دغدغه بخش خصوصی برای ایجاد جذابیت در این فضا به منظور کسب درآمد حاصل از حضور موثر شهروندان در این پروژه میتوانست روح زندگی شهروندی را در آنجا جاری کند. این در حالی است که از ابتدا اصل پروژه به بهانه ایستگاه مترو در این نقطه ایجاد شد و به همین خاطر در بطن آن جاذبهای برای حضور سایر شهروندان که بنای استفاده از مترو را ندارند، جاری نشده است. مجموعه این شرایط سبب شده زیرزمین میدان ولیعصر در خوشبینانهترین حالت به یک مجتمع ایستگاهی مترو شبیهتر باشد تا پلازا.
از سوی دیگر، پلازای شهری مکانی است که باید شهروندان برای گذراندن بخشی از وقت فراغت خود به آنجا هدایت شوند و از اینرو انتظار میرود تابلوهای متعددی در محلهها و معابر مجاور میدان ولیعصر درباره موقعیت مکانی پلازا شهروندان را راهنمایی کند. اما به دلیل اینکه باطن کارکرد این پروژه بر خلاف ادعای برخی مدیران وقت، صرفا پاسخگویی به نیاز شهروندانی است که قصد استفاده از مترو را دارند، چنین تابلوهایی در معابر اطراف میدان ولیعصر مشاهده نمیشود. با این همه، اکنون تدوین برنامه سوم بهانهای شده تا شورای شهر با کسب عبرت از تجربه زیرزمین ولیعصر، موضوع ایجاد پلازای شهری را بهعنوان یک سیاست دنبال و برنامه آن را روی کاغذ بیاورد تا شهرداری ملزم به اجرای شکل درست پروژه پلازا باشد.
علی اعطا، عضو کمیسیون شهرسازی و معماری شورای شهر تهران در گفتوگو با «دنیایاقتصاد»، با اشاره به اینکه ایدهآل این است که هر منطقه از شهر تهران به یک پلازا و پاتوق شهروندان تجهیز شود، افزود: این موضوع هم یک مطالبه اجتماعی، هم نیاز قطعی شهر و هم ابزاری برای احیای حیات شبانه در پایتخت که در سالهای اخیر به یکی از دغدغههای مدیران تبدیل شده، بهشمار میآید. افزون بر این چارچوبهای زندگی ماشینی که این روزها بر سبک زندگی شهروندان تهرانی حاکم و سبب شده آنها عمدتا بیشتر زمان سفرهای درونشهری خود را صرفا برای تردد میان محل کار و خانه سپری کنند، ایجاب میکند که دسترسی به فضاهای فراغتی تقویت شود. فقر فضاهای مناسب پاتوق سبب شده بسیاری از شهروندان زمان فراغت خود را در مراکز تجاری سپری کنند.
سخنگوی شورای شهر تهران با اشاره به استقبال قابلتوجه شهروندان از پیادهراه ۳۰ تیر و رویدادهای شبانهای که در آنجا برگزار میشود، این موضوع را نشانهای از مطالبه اجتماعی برای افزایش این قبیل عرصهها در شهر دانست و اعلام کرد: کمیسیون شهرسازی و معماری مطالعه برای شناسایی عرصههایی که با کمترین مداخله و تغییر کالبدی قابلیت تبدیل به پلازا را داشته باشد، آغاز کرده است. وی تاکید کرد: تهران شهری است که نمیتوان در عرصههای آن مداخلات کالبدی مستقیم با ابعاد وسیع انجام داد، اما عرصههای زیادی هم وجود دارد که با دخل و تصرف کم میتواند کارکرد پلازا را پیدا کند. بهعنوان مثال یکی از این عرصهها محوطه مقابل موزه سینما در باغ فردوس است. اعطا یادآور شد: برگزاری رویداد «نوروزگاه» در بلوار کشاورز طی نوروز امسال نشان داد، عرصههایی در پایتخت وجود دارد که صرفا با قدری برنامهریزی میتواند به پاتوق شهروندان تبدیل شود و قطعا با استقبال نیز روبهرو خواهد شد. به گفته وی، پلازای شهری میتواند عرصهای برای برگزاری آیینهای مناسبتی و مذهبی جمعی در ایام خاص نظیر ماه محرم باشد.
شهرسازان بر این باورند که اگر در یک عرصه شهری فضایی برای تعاملات اجتماعی موثر و با هم نشستن و گپ زدن و گذران وقت شهروندان وجود نداشته باشد، این عرصه فاقد ویژگیهای انسانی و حداقل استانداردهای مورد انتظار است. بهنظر میرسد وضعیت امروز تهران با توجه به فقدان پاتوق و پلازای شهری دور از این تعریف نیست. عدهای به غلط بوستانها را نوعی پلازای شهری تلقی میکنند، در حالی که مهمترین ویژگی پلازا متصل بودن عرصه پلازا به فضای شهر است که بوستانها فاقد آن هستند. به این ترتیب به نظر میرسد هدفگذاری برای ایجاد پلازا در تهران باید بهعنوان یک اولویت قطعی در برنامه پنج ساله سوم جایگاه خود را پیدا کند و در این مسیر از دیدگاه کارشناسی شهرسازان نیز باید به شکل تمامعیار استفاده شود تا شاهد تکرار تجربه زیرزمین ولیعصر نباشیم.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: استخدام
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۲۲۳۶۹۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دهه «رکود، عبرت، تجربه»/خسارت ۱دهه توقف ذخیرهسازی گاز ایران
توقف طرحهای ذخیره سازی گاز و از اولویت خارج شدن این رویکرد مهم در دهه ۹۰، موجب شد امروز همچنان ایران به عنوان دومین دارنده ذخایر گازی جهان، در ابتدای راه توسعه ذخیرهسازی گاز طبیعی باشد. - اخبار اقتصادی -
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم، وقتی میان فعالان اقتصادی از دهۀ 1390 شمسی سخن به میان میآید، تصویر یک دهه «عقبماندگی»، «تعطیل نسبی مسائل اقتصادی» و «انباشت چالشهای اقتصادی» در ذهنهایشان نقش میبندد و زمانی که میخواهند در موردش صحبت کنند، هر یک از زاویهای آسیبهای این دهه را برمیشمرند؛ از وضعیت نامناسب شاخصهای کلان اقتصاد تا رکود در کسبوکارهای خرد و کلان.
دهه 90؛ دهۀ «رکود، عبرت، تجربه»دهه «رکود، عبرت، تجربه»/ رشد 1000 درصدی نقدینگی و «بلای تورم»چرا اقتصاد ایران در دهه 90 درجا زده است؟
سرمایه گذاری در بخش انرژی یکی از حوزههای تقریبا تعطیل در دهه 90 بوده که شامل زیربخشهای مختلف از جمله حوزه ذخیره سازی گاز می شود.
ذخیرهسازی گاز طبیعی بهمعنای در دسترس قرار دادن ذخایر گاز در نزدیکی مبادی مصرف، بهطوری که در زمانهایی که نیاز به گاز کمتر است آنها را ذخیره کنیم و در زمان نیاز بیشتر به مصرف گاز، آنها را به شبکه مصرف تزریق کنیم، یک راهبرد جهانی و تست شده بهمنظور پایدار سازی تأمین انرژی مصرفی بهویژه در فصول سرد سال است.
بیش از 400 میدان ذخیرهسازی در آمریکا و حتی مناطق گرمسیر آن وجود دارد و نخستین میدان ذخیره گاز نیز بیش از 100 سال پیش در کانادا احداث شده است. موضوع ذخیرهسازی برای کشورهای اروپایی که عمدتاً واردکننده گاز طبیعی هستند، اهمیتی مضاعف دارد و برخی کشورها نظیر روسیه نیز با تکیه بر میدانهای ذخیرهسازی متعدد و با اطمینان خاطر از تأمین نیازهای داخلی، حجم بسیاری از گاز تولیدی خود را به درآمدزایی از طریق صادرات اختصاص میدهند.
در ایران نیز با توجه به جغرافیای گسترده و دور بودن اغلب مراکز جمعیتی مهم از نقاط تولید گاز از یک سو و پرمصرف بودن کشور در بخش گاز (چهارمین کشور مصرفکننده گاز جهان) از سوی دیگر، استفاده از طرحهای ذخیرهسازی گاز در نزدیکی مراکز جمعیتی بهویژه در مرکز و شمال کشور، یک راهبرد استراتژیک در راستای پایداری شبکه گاز کشور در فصول سرد گاز محسوب میشود.
اگرچه آغاز مطالعات ذخیرهسازی گاز طبیعی در ایران به 4 دهه قبل بازمیگردد، اما تا دولت دهم، عملیات اجرایی در زمینه توسعه ذخیرهسازی گاز مغفول مانده بود. تا پیش از سال 86، مباحث ذخیرهسازی بهشکلی محدود دنبال میشد، اما پس از سرمای شدید آن سال که به رخدادن حوادث ناگوار در شمال کشور منجر شد، تصمیمگیران دریافتند که برخورداری از ذخایر عظیم گازی بهتنهایی نمیتواند تضمینکننده همیشگی امنیت انرژی باشد. از آن تاریخ، ذخیرهسازی با هدف پایدارسازی امنیت انرژی کشور و جلوگیری از وقوع مشکلات احتمالی بهطور جدی در دستور کار قرار گرفت.
در فاصله سالهای 86 تا 92، دو طرح مهم ذخیرهسازی در کشور شامل میدان شوریجه (شمال شرق کشور) و میدان سراجه (مرکز کشور) اجرایی شد تا با ذخیرهسازی گاز در 8 ماهه گرم سال، در دوران اوج نیاز مصرف در 4ماهه سرد سال، بتوانیم از این میادین برداشت کنیم.
اما در دولتهای یازدهم و دوازدهم، با از اولویت خارج شدن طرحهای ذخیرهسازی گاز، هم توسعه میادین شوریجه و سراجه برای رسیدن به اهداف پیشبینیشده در حجم ذخیرهسازی و هم اجرایی شدن طرحهای مطالعاتی متعدد در این زمینه، با وقفه همراه شد. ابتدا طرحهای ذخیرهسازی برای جذب سرمایهگذار خارجی معرفی و در ادامه با انحلال شرکت ذخیرهسازی گاز طبیعی و ادغام مسئولیتهای آن در شرکت مهندسی و توسعه گاز، شاهد ضربه مهلک به روند اجرایی طرحهای ذخیرهسازی گاز در کشور بودیم.
اگر طرحهای ذخیرهسازی گاز در دولتهای یازدهم و دوازدهم ( از سال 1392 تا 1400) از اولویت خارج نمیشد و شاهد وقفه چندساله در این زمینه نبودیم، امروز بخشی از ناترازی گاز کشور با بهرهبرداری از این طرحهای ذخیرهسازی، قابل جبران بود.
حدود یک دهه توقف طرحهای ذخیره سازی گاز و از اولویت خارج شدن این رویکرد مهم، موجب شد امروز نیز همچنان ایران به عنوان دومین دارنده ذخایر گازی جهان، در ابتدای راه توسعه ذخیرهسازی گاز طبیعی باشد.
درحالی که بسیاری از کشورها بیش از 10درصد مصارف سالانه خود، ظرفیت ذخیرهسازی گاز ایجاد کردهاند، اکنون ظرفیت ذخیره سازی گاز در کشور در حدود 3 میلیارد متر مکعب است، یعنی حدود 1.4 درصد از کل مصرف گاز سالانه ایران را میتوان از محل ذخیرهسازی تأمین کرد.
بهصورت متوسط ظرفیت ذخیرهســازی گاز طبیعی در دنیا 11 درصد از کل مصرف گاز اســت. این نسبت در کشــورهای اروپایی بهصورت متوسط 23 درصد است.
در دولت سیزدهم بار دیگر طرحهای ذخیرهسازی گاز طبیعی در اولویت قرار گرفت و دولت به جبران عقبماندگیهای توسعهای در این زمینه ورود کرد.
با آغاز به کار دولت سیزدهم اجرای 7 طرح مغفول واقعشده ذخیرهسازی گاز طبیعی در یک برنامه 5ساله منتهی به سال 1405 با هدف ایجاد ظرفیت برداشت 114 میلیون مترمکعب در روز در فصول سرد سال در اولویتهای اجرایی شرکت ملی گاز ایران قرار گرفت و مقرر شده تا پایان سال 1403 شاهد بهرهبرداری از فاز دوم توسعه میدان سراجه و تا پایان سال 1404 شاهد بهرهبرداری از فاز دوم میدان شوریجه باشیم.
وقفه چندساله در اجرا و توسعه طرحهای ذخیرهسازی بهعلت تصمیمات غلط اتخاذ شده در این زمینه، به تشدید ناترازی گاز کشور انجامیده است، اما با اولویت دوباره به طرحهای ذخیرهسازی گاز، پیشبینی میشود تا پنج سال آینده، حدود 25 درصد گاز کشور از محل ذخیرهسازی تأمین میشود.
انتهای پیام/