پشت پرده ویلای جنجالی اوشان
تاریخ انتشار: ۷ آبان ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۲۹۱۴۶۴
یک تصویر ساده از یک ویلا، درست شبیه ویلای مهاراجههای هندی، با گنبدی سرخرنگ و در و دیوارهایی سفید ساخته شده روی شیب یک کوه، دو سه روزی است که در فضای مجازی دست به دست میشود؛ اینکه عکاس این تصویر جنجالی چه کسی بوده، مشخص نیست، حتی معلوم نیست مالکش هم دقیقا چه کسی است، اما اینطور که از شواهد پیداست، این ویلا در دامنه توچال ساخته شده، در مسیر اوشان به آهار و بیخ گوش تهرانیها؛ جلوی چشم همه!
حرف و حدیثها درباره مالک ثروتمند این ویلا هم زیاد است، بعضیها مالکیت آن را به یکی از چهرههای معروف ورزشی نسبت میدهند و بعضیها پای یکی از بزرگان خاندان .
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ویلایی که وقتی پای صحبتهای یکی از بنگاهداران منطقه اوشان مینشینیم، میفهمیم که یکشبه ساخته نشده است. این املاکی به ما میگوید: این منطقه که الان عکسش پخش شده، یک بخشی از اوشان است که قبلا یک نام دیگری داشت، اما الان هرکسی بخواهد آدرس بدهد، میگوید که ویلای ...! (اسم یکی از چهرههای معروف فوتبال کشورمان را میبرد).
ساخت این ویلای لاکچری به گفته او، از خیلی سال پیش در این منطقه شروع شده و خیلی آهسته انجام شده، آنقدر که 14 سال طول بکشد تا به این مرحله برسد که عکسش در فضای مجازی منتشر شود.
این املاکی به ما میگوید: آن سالهای اول که دیوارکشی و سنگچین این ویلا در دامنه کوه انجام شده بود، آقای [...]مالکش بود که اسمش هم روی ویلا ماند اما بعدها این ویلا فروخته شد به آقای [...] از چهرههای خاندان [...] است.
این ساخت و ساز البته برای اهالی منطقه بیفایده هم نبوده، چرایش را هم از زبان همین بنگاهدار بخوانید: «وقتی در یک منطقهای مطرح میشود که یک ورزشکار تشخیص داده که اینجا جای رشد دارد و آمده ویلا ساخته، اقبال عمومی به این منطقه زیاد میشود، چون این شبهه را هم بهوجود میآورند که اینجا از نظر منابع طبیعی و ... مشکلی برای ساخت و ساز ندارد و خواهناخواه قیمتها هم بالا میرود.»
وقتی درباره قیمت این ویلای معروف از او میپرسیم به یک جواب عجیب میرسیم؛ اینکه خیلی از ویلاهای ساخته شده در منطقه اوشان از جمله همین ویلا را نمیتوان براحتی قیمتگذاری کرد، مخصوصا همین ویلا که میگویند متریال داخلیاش ایتالیایی است و با هواپیمای شخصی وارد شده است.
به گفته این املاکی در حالت عادی یک ویلا مشابه همین ویلای معروف شده در فضای مجازی اگر با متریال درجه یک ایرانی در منطقه ساخته شود چیزی بین 25 تا 30 میلیارد تومان ارزش دارد، اما وقتی اسم یک ورزشکار رویش میآید، کف قیمتش از 40 تا 45 میلیارد تومان شروع میشود!
او البته در ادامه صحبتهایش به ما میگوید این ماجرای ویلاسازی فقط مختص ورزشکاران نیست و در منطقه شمشک و دربندسر، چهرههای معروف سیاسی ویلاهای زیادی ساختهاند؛ ویلاهایی که اسم بخشهایی از این دو منطقه را هم به نام آنها تغییر داده است!
قانونگریزی به سبک آدم معروفها
حقیقت ماجرا هرچه باشد، خیلی راحت نگاهها را متوجه قانونگریزی میکند؛ اینکه قانونگریزی مرز ندارد، سقف ندارد، هرکسی معروفتر، چهرهتر، قانونگریزیاش بیشتر، راحتتر! حقیقت ماجرا هرچه باشد نمیتوان روی این ماجرا چشم بست که قانونگریزها همیشه افرادی ناشناس نیستند، خیلی وقتها هم میتوانیم رد قانونگریزها، زمینخوارها، کوهخوارها و ... را بین چهرههای معروف دوروبرمان بگیریم، همان ورزشکارهای افتخارآفرین، همان هنرپیشههای معروف، حتی جمع کثیری از اهالی سیاست! افرادی که راه دور زدن قانون را خوب بلدند و از همین طریق به هدفشان میرسند؛ اتفاقی که نتیجهای جز تخریب منابع طبیعی ندارد؛ موضوعی که حالا با انتشار این عکس ساده در فضای مجازی نهتنها به نگرانی دوستداران محیط زیست بلکه به دغدغه بسیاری از مردم عادی هم تبدیل شده و این سوال را در ذهن خیلیها بهوجود آورده که برای برخورد با همه آنهایی که خیلی راحت دهان بازکردهاند و زمین و کوه و جنگل این مملکت را میبلعند، هیچ قانونی وجود ندارد؟!
ما این سوال را با مسعود مولانا، دبیر اجرایی شبکه سازمانهای مردمنهاد محیط زیست و منابع طبیعی مازندران در میان میگذاریم. فعال محیط زیستی که به ما میگوید، قبل از اینکه این مشکل مربوط به خلآ قانونی باشد به فقدان اراده برای اجرای قانون برمیگردد.
مولانا البته در توضیح بیشتر میگوید: من قبول دارم که ما ضعف قانون داریم اما اگر همین مقدار قوانین را هم درست اجرا کنیم، به این وضع نمیافتیم و مشکل اصلی اینجاست که اراده جدی برای قانون نداریم .
مولانا در ادامه به انبوه ویلاسازی در بخش وسیعی از ارتفاعات شمال کشور اشاره میکند و میگوید: همه این ویلاسازیها از طریق لابی، توصیه، سفارش و نادیده گرفتن قوانین انجام شده است.
چشمهای بسته مجریان قانون، به گفته این فعال محیطزیست، اتفاقی است که نتیجهاش میشود مشاهده تکویلاهایی در دل انبوه درختان جنگل، در دامنه کوه و ...
مولانا در ادامه میافزاید: وجود این تکویلاها که خیلی وقتها جاده اختصاصی هم دارند چه توجیهی دارد؟ یک آدم معمولی میتواند این را انجام بدهد؟! آدم معمولی از کجا مجوز برای این حجم از ساخت و ساز پیدا میکند؟!
او اسم نمونههایی از این دست تخلفات را که میگوید نمیبرد، اما به ما میگوید: در ارتفاعات شمال، در خیلی از منطقهها میتوانید این ساخت و سازهای غیرقانونی را ببینید و اگر بپرسید حتما به یک سری اسامی آشنا میرسید که بهتر است اسم نبرم.
مولانا در پایان صحبتهایش دست به دامن یک ضربالمثل قدیمی هم میشود و میگوید: از قدیم گفتهاند آفتاب آمد دلیل آفتاب! اینکه این ویلاها در مناطقی که در مالکیت منابع طبیعی بوده ساخته شدهاند، دلیل و مدرک نمیخواهد؛ از حاشیه جاده هم معلوم است در دامنه کوه بوده و مصداق بارز کوهخواری است.
مشکل چند مرجعی در صدور مجوز
داستان ویلاسازی، زمینخواری، کوهخواری و تخریب منابع طبیعی دیگر از بحران هم گذشته است! این قضیه را البته فقط بعضی وقتها در فضای مجازی روایت میکنند و خیلی وقتها نمونههای مشابه این اتفاق، زیر چشمهای بسته خیلیها انجام میشود.
خداکرم جلالی، رئیس پیشین سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری در این باره به ما میگوید: غالبا اسم چهرههای سیاسی پشت این ویلاسازیهاست و در موارد معدودی اسامی ورزشی هم به میان میآید. اما دقیقا نمیتوانم بگویم چند درصد این ویلاها متعلق به چهرههای معروف است .
او البته تاکید میکند مدیران کل منطقه همیشه اسامی کسانی را که تخلف کرده و ساخت و ساز غیرمجاز داشتهاند در اختیار دارند.
اما چرا این اتفاق میافتد؟! ما این سوال را میپرسیم و جلالی در جواب میگوید: اغلب این تخلفات به دلیل تعدد مراکز تصمیمگیری در زمینه پروانه ساخت و ... رخ میدهد؛ چراکه اگر بپرسید میبینید هرکدام از این افراد، به شکلی مجوزهایی را در دست دارند حالا یا از شورای شهر یا از شوراهای روستا یا از بنیاد مسکن یا از سایر نهادها. بالاخره از جایی مثل شهرداری و ... مجوز گرفتهاند و به استناد همان شروع به ساخت و ساز کردهاند.
تاج محل در اوشان
ساکنان محله پل سوم اوشان، ویلای معروف را به تاج محل میشناسند. جوانی 27 ساله، درست روی پل بلوار آزادگان، آدرس ویلا را به ما میدهد، خانهاش در همسایگی ویلا است، او ادعا میکند که از همان روز اول در جریان ساخت و ساز ویلا بوده است، مرد جوان به ما میگوید «آنطور که شنیده صاحب ویلا فوتبالیست معروفی است که مجوز ساخت چنین ویلایی را گرفته و تا این حد توانسته کوه را بکند.» آن طور که او توضیح میدهد برخی مسؤولان اوشان در دادن مجوز ساختوساز دستشان خیلی باز است، هر کسی که خرج کند راحت میتواند مجوز کندن کوه یا ساخت در محدوده رودخانه را بگیرد.
مرد جوان دیگری که در نزدیکیهای این ویلا مشاور املاکی است میگوید متراژ ویلا حدود 5000متری میشود و دست کم باید برای هر متر مربع حدود شش میلیون تومان قیمت در نظرگرفت.
یکی دیگر از اهالی محل در پیچ نزدیک به ویلا به ما میرسد، به فاصله ویلاهای دیگر تا کوه اشاره میکند و به ما میگوید: «اگر به خانههای دیگر که در زمینهای هم قواره تاج محل ساخته شده نگاه کنید، متوجه میشوید که برای ساخت ویلا حدود 15 تا 20 متر از کوه را کندهاند.»
چند کارگر که در همسایگی ویلا مشغول بهکار هستند میگویند ظاهر ویلا حکایت از تمام شدن کارهای اصلی ساخت آن میدهد، یکی از این کارگرها به ما میگوید در داخل مشغول گچکاری و سیمکشی ساختمان هستند.
مرد میانسالی در نزدیکی ما گوشش را تیز میکند، حرفهای ما را میشنود و وارد بحث میشود. او که از اهالی قدیمی اوشان است، میگوید برای گرفتن مجوز ساخت یک ساختمان در همین محدوده روزگارش را سیاه کردهاند، اما آقایان که معلوم نیست چهکارهاند، هر جوری که دلشان میخواهد میسازند، از او درباره صاحب ویلا میپرسیم، او هم درست و حسابی نمیداند، اما از یک تولیدکننده معروف مواد غذایی نام میبرد.
اسمهایی که مجوز میآورند!
مثل یک فوت جادویی، خیلی وقتها اسمها هم میتواند گره از مشکلات زیادی باز کند، البته اگر اسم یک چهره شناخته شده باشد که با تصویر بزرگ او روی یک بنر همراه شود و در گوشه و کنار شهرها نصب شود تا تاییدی باشد برای قانونی بودن تخلفی که انجام میشود!
همین جاست که اسم خیلی از چهرههای معروف، ضامنی میشود برای انجام یک کار اقتصادی بزرگ، برای شراکتی که اعتبار آنها را وسط میکشد تا کسی از آنها مجوز نخواهد. از این نمونهها زیاد است و هستند برجها، ویلاها و پاساژهای بزرگی که هرکدامشان از روزهای ابتدایی کلنگزنی تا افتتاح، زیر بیرق یک اسم معروف یک چهره نامآشنا، سینه میزنند، تصویرشان را روی بنری بزرگ در معرض دید همه نصب میکنند تا به کسی جواب ندهند! سود این مشارکت هم دوطرفه است؛ هم آقای چهره از قِبل این همکاری به سود میرسد و هم فرد شریک و سرمایهگذار، تخلفش را انجام میدهد و نانش در روغن میافتد. اینجا همان جایی است که نام و اعتبار افراد، حکم مجوز را دارد؛ یک مجوز بیچون و چرا!
رئیس پیشین سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری هم در تایید این ماجرا به ما میگوید: البته برای ما فرقی نمیکرد که اسم چه کسی پشت این تخلف است، اما خیلیها برای اینکه کارشان بهتر پیش برود از این اسامی استفاده میکنند.
جام جم
لینک کوتاه خبر: bzna.ir/000AZW برچسب ها: زمین خواری ، ویلای اشرافی ، کوه خواریمنبع: بازار نیوز
کلیدواژه: زمین خواری ویلای اشرافی کوه خواری
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت bazarnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «بازار نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۲۹۱۴۶۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پشت پرده محبوبیت تیلور سوئیفت در ایران
با این حال اگر از طرفداران تیلور سوئیفت سؤال کنید که علت علاقهشان به این هنرمند چیست؟ احتمالاً پاسخ دهند که چون میتوانند با ترانههای او همزادپنداری کنند و بهراحتی خود را بهعنوان راوی ترانههایش تصور کنند، اما در کنار این ویژگی نمیتوان ارتباط عمیق سوئیفت با طرفدارانش را نادیده گرفت؛ چراکه او هنرمندی است که اگر یکی از سوپر طرفدارانش در آسیا بیماری لاعلاجی داشته باشد و نیاز به کمک مالی داشته باشد، حمایت خود را دریغ نمیکند و چه بسا که به دیدن آن طرفدار برود. همچنین ارتباط او در فضای مجازی با طرفدارانش غیر قابل انکار است، ارتباطی از جنس لایک کردن پستهای طرفدارانش در فضای مجازی گرفته تا اشتراکگذاری آن پستها.
به گزارش ایسنا، اما چرا امروز از تیلور سوئیفت مینویسیم؟ در هفتههای اخیر سونامی اخباری از جدیدترین آلبوم سوئیفت به نام «The Tortured Poets Department» در فضای مجازی منتشر شد که از ثبت چندین رکورد جدید به نام این هنرمند میگفت.
در حقیقت سوئیفت با انتشار یازدهمین آلبوم استودیویی خود رکورد بیشترین پخش آلبوم، آهنگ و هنرمند را در یک روز در Spotify و سایر پلتفرمهای موسیقی به ثبت رساند؛ رکوردی که با بیش از ۳۰۰ میلیون استریم (پخش آنلاین موسیقی) آلبوم جدید او طی یک روز به ثبت رسیده است.
اما این تنها رکوردی نبود که یازدهمین آلبوم استودیویی سوئیفت در کمتر از ۲۴ ساعت پس از انتشار در Spotify شکست. بلکه اولین تکآهنگ آلبوم جدید او به نام «Fortnight» با حضور «پست مالون» رکورد بیشترین پخششده در یک روز را ثبت کرد.
سوئیفت پیش از این هم با انتشار آلبوم «Midnights» در اکتبر ۲۰۲۲ رکورد Spotify را برای پخششدهترین آلبوم در یک روز و پخششدهترین هنرمند در یک روز را در اختیار داشت. این آلبوم همچنین در سایر پلتفرمهای پخش موسیقی، رکورد بزرگترین آلبوم پاپ تمام دوران را با استریمهای روز اول در Apple Music شکست. همچنین این آلبوم در اولین روز انتشار خود به پرمخاطبترین آلبوم آمازون موزیک تبدیل شد.
اما پس از خواندن این اخبار درباره سوئیفت، شاید برای شما هم سوال شود که سوئیفت دقیقا چرا تا این حد محبوب است که طی یک روز جدیدترین آلبومش با ۳۰ قطعه موسیقی، بیش از ۳۰۰ میلیون بار در اسپاتیفای شنیده میشود؟
پیش از پاسخ به این سوال باید گفت که نمیتوان با وجود تور پرطرفدار Eras، تسخیر جایگاههای نخست چارت موسیقی بیلبورد آمریکا، ثروت میلیارد دلاری، ۱۲ جایزه گرمی، تأثیر گسترده او بر فرهنگ موسیقی پاپ و موفقیت احیای آلبومهای قبلیاش، شهرت و موفقیت عظیم سوئیفت را انکار کرد؛ موفقیتی که تصادفی نیست.
در ادامه، اما نگاهی خواهیم داشت به علت محبوبیت جهانی سوئیفت در جهان از نگاه چند کارشناس و منتقد موسیقی آمریکایی.
موسیقی سوئیفتتوبی کوئینزبرگ که یک کارشناس موسیقی مشهور است، میگوید: «نمیتوانیم درباره موفقیت تیلور سوئیفت بدون اذعان به توانایی استثنایی او در نوشتن آهنگهایی که آشنا و در عین حال متمایز، قابل دسترس و معمولی هستند صحبت کنیم. تاکید بر این نکته مهم است که نوشتن آهنگی مانند آهنگهایی که تیلور مینویسد، فوقالعاده دشوار است. حتی یک بار انجامش هم سخت است، حال تصور کنید بخواهید طی یک آلبوم این کار را انجام دهید! اگرچه که سوئیفت نزدیک به دو دهه است که در آلبومهای متوالی این کار را انجام میدهد.»
درو نوبیل نیز که یک دانشیار تئوری موسیقی است، میگوید: «تیلور سوئیفت در نوشتن موسیقی واقعاً خوب است. این امر غیرقابل انکار است. او میداند که چگونه یک ملودی بسازد. موضوعات آهنگهای او بسیار مرتبط است. من یک مرد ۳۸ ساله هستم و میتوانم به آهنگهای او، حتی آهنگهایی که در ۲۰ سالگی نوشته است، گوش دهم و با آنها ارتباط برقرار کنم.»
همه کاره بودن اوسوئیفت به طرز ماهرانهای ژانرهای مختلفی مانند کانتری، پاپ، آلترناتیو و فولکلور را در زندگی حرفهای خود تجربه کرده است. نوبیل و کونیگزبرگ میگویند که تسلط بر این توانایی برای تکامل دشوار است، اما او موفق شد و توانست همچنان کاراکتر «تیلور سوئیفت» را حفظ کند.
سوئیفت که در اصل یک هنرمند ژانر کانتری بود، ابتدا با آلبوم «قرمز» (Red)، فضای کاری خود را به موسیقی پاپ آغشته کرد. او در این آلبوم با مکس مارتین که یکی از تهیهکنندگان مطرح آمریکا است، همکاری کرد.
در حالی که فضای کلی آلبوم «قرمز» پاپ بود، اما در آلبوم از سازهای بانجو استفاده شده بود و سوئیفت سبک و سیاق کانتری را در خواندن آهنگها حفظ کرد. سوئیفت، اما در آلبوم «۱۹۸۹» خود طی اقدامی بیسابقه، به طور کامل ژانر کانتری را کنار گذاشت. در حقیقت او با این کار برای همیشه کانتری را از کار خود حذف کرد و در قالب یک هنرمند جدید در اوج کاری خود ظاهر شد.
البته او به داستان سرایی خود در آثار غیرکانتری که یکی از ویژگیهای بارز موسیقی کانتری است، ادامه داد و با همین ترفند توانست آن طرفدارانی که او را به خاطر سبک کانتریش دنبال میکردند، نگه دارد. به هر حال او یک داستانسرای عالی است، چه داستانی تخیلی در مورد کسی که شوهرش را به قتل رسانده باشد و چه داستانی درباره روابط عاطفی خودش.
هنگامی که دو آلبوم «evermore» و «folklore» در سال ۲۰۲۰ منتشر شدند، جهان بار دیگر شاهد تسلط سوئیفت در تغییر ژانر، از پاپ به فولک و آلترناتیو بود.
نوبیل درباره این اقدام میگوید: «اگر هنرمندان از ژانر اصلی خود دور شوند، اغلب اوقات طرفداران شورش میکنند، اما سوئیفت این ریسک را کرده است و این باورنکردنی است.»
هوش تجاری سوئیفتکونیگزبرگ میگوید: «موفقیت در صنعت موسیقی صرفاً به موسیقی مربوط نمیشود، بلکه در مورد تجارت است و مهارتهای تجاری تیلور شگفتانگیز است».
درحقیقت از توانایی او در ساخت ماهرانه برند خود گرفته تا حرکتهای استراتژیکش، سوئیفت ثابت کرده است که هم یک هنرمند موفق است و هم یک تاجر. به عنوان مثال، تصمیم او برای تولید فیلمی از تور اخیرش (Eras tour) نتایج خارق العادهای داشت. این فیلم که در ماه اکتبر به سینماها رفت، «پرفروشترین فیلم کنسرت» است که در افتتاحیه ۹۲.۸ میلیون دلار درآمد داشت.
همچنین بازاریابی رسانههای اجتماعی سوئیفت او را در جایگاه بالای هنرمندان موسیقی مینشاند؛ درحقیقت او از ابتدای فعالیت خود ارتباط با طرفدارانش در رسانههای اجتماعی را انجام داد که در آن زمان غیرعادی بود.
حرکت درخشان سوئیفتاز اقدام سوئیفت برای ضبط مجدد و انتشار مجدد آلبومهای اولیهاش به طور گستردهای به عنوان یک تصمیم هوشمندانه یاد میشود. این تصمیم ناشی از اختلاف عمومی سوئیفت با شرکت ضبط قبلی خود، Big Machine، و مالک آن Scooter Braun است. در سال ۲۰۲۰، براون حقوق اصلی ضبطهای تیلور سوئیفت را فروخت و در اقدامی تلافیجویانه بیسابقه، سوئیفت آلبومهای خود را دوباره ضبط کرد و بدین ترتیب کنترل شخصی بر حقوق اصلی ضبطهای جدید به دست آورد.
در حالی که سوئیفت خاطرنشان میکند که همه اینها برای برگرداندن حقوق هنرمندان بوده است، اما ثابت شده است که یک تصمیم تجاری درخشان بود. درحقیقت آلبومهای تازه ضبطشده بسیار محبوب بوده و موجب حمایت از تور Eras و افزایش تعهد طرفداران به او شدند.
آینده نگری اونوبیل میگوید سوئیفت درک ذاتی از خواستههای مخاطبانش دارد و این توانایی میتواند توضیح دهد که چرا موفقیت زیادی کسب کرده است. او سه لحظه را دلیل شیدایی امروزی سوئیفتیها میداند:
۱۹۸۹زمانی که آلبوم «۱۹۸۹» در سال ۲۰۱۴ منتشر شد، موسیقی الکترونیک (EDM) چارت ۴۰ موسیقی برتر را تسخیر کرده بود. آهنگهای زد و کالوین هریس با آهنگهای پردازش شده توسط کامپیوتر و صدای ترکیب شده در صدر جدول قرار داشتند. با توجه به محبوبیت فزاینده EDM، نوبیل میگوید که دوستداران موسیقی میل به چیزی داشتند که علاقه آنها به موسیقی پاپ «dance-y» را برآورده میکرد و در عین حال بیانی معتبر از شخصیت یک هنرمند بود. او استدلال میکند که این اتفاق در آلبوم «۱۹۸۹» سوئیفت رخ داد.
شیوع کرونا در سال ۲۰۲۰نوبیل میگوید در طول قرنطینه همهگیر سال ۲۰۲۰، سوئیفت با انتشار غافلگیرکننده دو آلبوم folklore و evermore در ژانر indie folk حال و هوای طرفدارانش را مجذوب خود کرد. سوئیفت با انحراف آشکار از موسیقی پاپ به دنبال همکارانی با تجربه در ژانرهای جدید برای کار روی آلبومها شد؛ تصمیم هنری دیگری که آن هم یک تصمیم تجاری موفق بود.
کونیگزبرگ میگوید: «این اقدام دقیقاً همان چیزی بود که فرهنگ در آن زمان به آن نیاز داشت؛ یک آلبوم متفکر و تأمل برانگیز که منعکسکننده حس غالب انزوای اجتماعی است.»
فولکلور در سال ۲۰۲۰ به پرفروشترین آلبوم ایالات متحده تبدیل شد و همانطور که نوبیل توضیح میدهد، این موفقیت تصادفی نبود.
او ادامه میدهد: «طرفداران با این آهنگها دوباره بیرون از خانه بودند و زیبایی طبیعت را کاوش میکردند؛ آهنگهایی که صدایی روستایی داشتند و درباره رودخانهها و درختان صحبت میکردند. او همیشه توانسته از چیزی که همه ما آرزوی آن را داریم استفاده کند.»
تور eraنوبیل میگوید دو نیروی فرهنگی را میتوان به عنوان مدرکی برای موفقیت تور Eras بررسی کرد؛ یک اینکه در دنیای پس از همه گیری، مردم برای تجربه کنسرت زنده گرسنه بودند و دوم اینکه ما به عنوان یک جامعه، در میان انزوای فزاینده خود به دلیل کار از راه دور، رسانههای اجتماعی و سکولاریزاسیون رو به رشد، درصدد تجربههای جمعی هستیم. شرکت در یک کنسرت با دهها هزار نفر دیگر که آنها نیز با آهنگهای تیلور سوئیفت بزرگ شدهاند، بسیار عمیقتر از قدردانی از موسیقی اوست، بلکه میگوید «شما بخشی از یک جنبش هستید».
آیا میتوان از موفقیت سوئیفت تقلید کرد؟خیر.
نوبیل معتقد است که سوئیفت هر حرکتی را برای مواجهه با یک لحظه خاص طراحی کرده است و اگر آنها در زمانهای دیگری انجام میداد، احتمالاً از موفقیت یکسانی برخوردار نمیشد. به عنوان مثال، اگر فولکلور در سال ۲۰۱۹ منتشر میشد، تأثیر مشابهی نداشت. اینگونه نیست که او از دیگران برتر باشد؛ بلکه در کتگوری قرار دارد که افراد کمی شامل آن میشوند، توانایی عالی او در نوشتن موسیقی که با این لحظات فرهنگی ترکیب شدهاند، ترکیب نادری است.
بیانسه از هنرمندانی است که به چنین موفقیتی نزدیک شده است، اما نژاد تأثیر زیادی در جهانی نشدن هنر او در این وسعت دارد، اگرچه که برای یک سفیدپوست چنین چیزی مطرح نیست.
وقتی تیلور سوئیفت در مورد پایان رابطه عاطفی خود صحبت میکند، تصور این است که او به طور کلی درباره این مسئله صحبت میکند. ولی وقتی بیانسه درباره خیانت شوهرش به او و نحوه کنار آمدن با آن صحبت میکند، به روایت او به چشم روایتی از روابط سیاهپوستان نگاه میشود. دلیل اینکه میتوانیم تیلور سوئیفت را نماینده همه ببینیم این است که او بلوند و سفیدپوست است و نژاد برایش مطرح نیست؛ در صورتی که بیانسه سیاهپوست است و نژاد دارد.
البته در نهایت فراموش نکنیم که تا حدی هم علاقه بالای طرفداران به سوئیفت به شیدایی میمانند و نمیتوان به هیچ وجه او را بزرگترین هنرمند عصر حال حاضر خواند، چرا که در این صورت باید با بزرگانی مانند پینک فلوید یا بیتلز مقایسه شود که اصلا موجه نیست.
آنچه جای بحث ندارد این است که ژانر پاپ در دوران تیلور سوئیفت است، داستانی عاشقانه از موفقیتهای برتر و موفقیت افسونکننده که بر درخشش او به عنوان یک تاجر تأکید میکند و بهطور استراتژیک صنعت موسیقی را با هنرمندی و زیرکی هدایت میکند.