Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرگزاری برنا»
2024-05-06@20:31:03 GMT

قیصر امین پور... نامى نوشته بر پر پروانه

تاریخ انتشار: ۷ آبان ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۲۹۶۷۷۵

قیصر امین پور... نامى نوشته بر پر پروانه

درد حرف نیست  / درد ، نام دیگر من است / من چگونه درد را صدا کنم؟

از دفتر "آینه هاى ناگهان" سروده قیصر امین پور...

با اینکه  مدتى از تصادف و بیماریش سپرى شده بود، اما باور نداشتم که قیصر دنیایش را عوض خواهد کرد.ما ترکها مثلى داریم بدین مضمون که انسان براى عزیزش مرگ روا نمى داند. بمعناى رساتر باورش نمى شود که عزیزش ، از دنیا خواهد رفت .

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

..اما بامداد همچو روزى - هشتم آبان ماه سال ١٣٨٦- چون صاعقه اى فرود آمد، خبر دردناک پرواز قیصر، و سرتا پایم را سوزاند... در محل کار قیصر گفته ام، در انتشارات سروش، همانجا که "سروش نوجوان" به همت قیصر امین پور، بیوک ملکى و عموزاده خلیلى شکل گرفت:، قیصر غیر از اینکه شاعر توانایى بود، در مؤسسه انتشارات  سروش که من مدیر عامل آن بودم، نسلى از شاعران جوان را تربیت کرد که امروز هرکدام فردى مطرح در عرصه ادبیات و بویژه شعر هستند. هر هفته واحد سروش نوجوان پذیراى دهها نوجوان بود که از تهران و شهرستانها مى آمدند، تا سروده هایشان را براى قیصر بخوانند، و قیصر چه جوانمردانه و با حوصله مى شنید، راهنمایى مى کرد و براى همچو امروزى که خود نبود، شاعران آزاده اى تربیت مى کرد، که ادامه دهندگان راهش باشند.برنامه راه شب، دیشب به قیصر اختصاص داشت. مجرى و کارشناس آن سعید بیابانکى شاعر بود، براى بیان چند خاطره  با من تماس تلفنى گرفتند، وقتى از حوصله قیصر و ایثار متواضعانه اش براى شنیدن سروده هاى شاعران نوجوان و جوان گفتم، بیابانکى گفت که سروش نوجوان مکتبى بود که دهها شاعر و نویسنده پرورده است. این مقدمه را در شب اربعین با ابیاتى از منظومهٰ "ظهر روز دهم" که قیصر در آن حوادث ظهر عاشورا را براى نوجوانان سروده به پایان مى برم.چاپ اول این کتاب در سال ١٣٦٥ در انتشارات برگ انجام گرفته بود. چاپ بعدى آن را در سال ١٣٧٣ در انتشارات سروش انجام دادیم. با اینکه اصولاً قیصر ترجیح مى داد کتابهایش را در مؤسسه اى که کار مى کند چاپ نکند، اما به خواستهٰ اینجانب ظهر روز دهم با تصویرگرى فیروزه گل محمدى و گرافیک کیانوش غریب پور منتشر شد.

کربلا آن روز غوغا بود،       عشق تنها بود

آتش سوز و عطش بر دست مى بارید

در هجوم بادهاى سرخ، بوته هاى خار مى لرزید

از عَرَق پیشانى خورشید تر مى شد

****************************************

قیصر ، نامى نوشته بر پر پروانه ها

بخشنده قلبى که یک رهگذر غریبه هم سهمى از آن دارد

١- با نگاهى روشن از دریچه هاى جهان مى نگرد و با دستانى سبز به پیشواز زمین مى رود. صدایش ترنم پرندگان نامکشوف زمین است. نمى توانى او را تصور کنى. مثل رویایى در خواب بعدازظهر ، کم رنگ و فرار ، اما عجیب  به یادماندنى و آشنا... !

او را جایى دیده اید، شاید سر همین کوچه ، روى صندلى آن اتوبوس، روى نیمکت یک پارک، پنهان شده در پشت ورقهاى روزنامه...

صداى او را شنیده اید. نگاهش را مى شناسید. از دور دستها که مى آید، حتى، به صداى پایش از جا کنده مى شوید، چون صداى پایش عجیب آشناست... او را در جایى دیده اید... صدایش را هم شنیده اید.

یکباره نگاه آرام او از لا به لاى کلمات رام نشدنى زل مى زند به شتاب شما : آى! کمى آرامتر ... رامتر! حرف به حرف، سطر به سطر از آغاز زمین آمده است تا در همآوایى حرفها و کلمه ها پیدا شود. "این واژه هاى خام ، در دستهاى خسته او شعر مى شوند." چونان موسیقى باد، که هم هست و هم نیست ؛ وقتى که در جنگل مى پیچد یا از سکوت بیابانى ، هوکشان مى گذرد. همین است! ساده ، زلال ، ناب،... با غربتى که از عمق نگاهش مى تراود و شمارا، به آشنایى و سلام ، دعوت مى کند. مثل پاسخ یک سلام ، ناگزیر، از کنار او نمى توان بى انعکاس شعله اى عبور کرد؛ زیرا که ... با نگاه روشنش از دریچه هاى جهان مى گذرد.

٢- "فرقى نکرده است. امروز هم او همان است که بوده  است." با همان شعرهاى صمیمى و ساده اش، با لحظه هاى ساکتش ، با آن سکوت پر از فریاد سبز . از پله هاى شعرش به آسانى مى شود صعود کرد؛ خیالش مثل ابرها سبک است و آسمان رویاهاى او پر از پروانه.سعى مى کنید او را به خاطر بیاورید! همین جاست. لاى همین سطور و در انحناى هر حرف تاب مى خورد ؛ از بسکه با حروف یکرنگ و مهربان است!

"نام او رازى نوشته بر پر پروانه هاست ... گلها، همه به نام او مشهورند" وقتى به او مى رسید یک لحظه مکث کنید. باب سلام و تکلم همیشه باز است . یک لحظه صبر کنید. در جادوى خیالش چیزى نهفته است. با آن نهفته اگر آشنا شوید ، پیش از سلام و علیکى که عادت است ، او با شما ستاره و شبنم تقسیم مى کند. از آنچه دارد یا ، از آنچه که حتى ، ندارد ! او شاعر است. بخشنده قلبى که یک رهگذر غریبه هم سهمى از آن دارد! او شاعر است. او قیصر امین پور است.

٣- چقدر نگران بود  ، براى "حادثه" ، شاید نمى دانست که هر سالى یا سهمى از حوادث کوچک

و بزرگ از راه مى رسد و شاید بى آنکه حتى نگاه کند ، طعمه خود را بر مى گزیند. این سالهاى کور که ما آنها را با شور و اشتیاق آغاز مى کنیم ، که ما با سبزه و زلالى آب به پیشوازشان مى رویم و قلبهایمان را در تنگ تردشان جا مى دهیم، ما را به نام نمى شناسند . اگر چنین نبود ، اکنون تو نیز در کنار ما بودى ، از این پله ها بالا و پایین مى رفتى . درهاى بسته را باز مى کردى و حضورت پاسخ ناب سلامها مى شد. سلامهاى سرسرى عادت شده ى ما. تو شاعرى و همین، تو را از عادت سالها مى رهاند. امسال، سال تو ، سال حادثه و درد و زخم شد.-کاش مى شد که درد رنجورى تنت را با ما قسمت مى کردى.

یک بار آیا ، در تمامى ایامى که روى تخت بیمارستان ، خسته و اندوهگین ، آرمیده اى از خود نپرسیده اى آن ماهى شیطان و سرحال تنگ خانه ات ، در لحظه تحویل سال ، رو به کدام سمت زمین چرخید؟رو به درد...؟ درد از کدام سو مى آید شاعر؟از کدام سو که تو را -شاعر را- بر مى گزیند. شاید این دردهاى کور ، این زخمهاى دهان گشوده گنگ هم مى دانند که تو -شاعر!- هر روز "مى توانى به ناگهان متولد شوى و همزاد عاشقان جهانى"؟ این دردها را از خود بتکان شاعر ! این زخمها را از پیکر خود بر کن! اینگونه رنجور از پنجره به سهم خود از آسمان نگاه نکن! سهم تو تمام آبى هاست و تمامیت آبى ها بى صبرانه تو را منتظرند تا در الهام تو سروده شوند.

برخیزشاعر، از این تن خزان زده برخیز و با بهار ، پیوند تازه کن!

٤- ما از دریچه هاى جهان مى نگریم. ما تو را جستجو مى کنیم. ما منتظریم دستان تو چونان همیشه ، سهمى از روشنى و طلوع به خانه هاى ما بیاورد. ما منتظریم براى شادى هاى اندکمان شعربگویى. براى دردهاى بزرگمان منظومه بپردازى . ما منتظریم تو از درد ، دوباره برخیزى . و حتى اگر تو را  نشناسیم و در کنارت بر روى نیمکت یک پارک بنشینیم، نذر کرده ایم صفحه حوادث روزنامه را از تو بگیریم و گم کنیم! اگرچه درد ، نام دیگر توست و نام دیگر شاعر.

در تمام لحظه هاى بارانى شهر ، ما رو به پنجره ایستادیم و براى تو دعا کردیم. آنقدر در زیر باران دستهامان به دعا برفراز ماند که لبریز از خواهش باران شد. ما نذر کرده ایم براى تو مشت مشت باران بیاوریم و زخمهایت را در حریر معجزه ابرها بپیچیم -آنسان که سالها دردهاى روح ما را با ابر خیالت تسکین داده اى.

برخیز شاعر! از عمق حادثه و فاجعه برخیز! هنوز نام پرندگانى را که در حنجره ات مى خوانند به ما نگفته اى .

٥- در حیاط بیمارستان چه غلغله اى است!... امروز هزاران غریبه آشنا به سلام آمده اند ، با هزاران دیده اشکبار، هزاران دل مضطرب، با هزاران دسته گل... گلهایى که اینک همه به نام تو مشهورند.

 

منبع: خبرگزاری برنا

کلیدواژه: اتوبوس جهان شعر گرافیک لحظه تحویل سال

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۲۹۶۷۷۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

کابوس اخراج برای پرسپولیس ادامه دارد؛ سروش رفیعی دقیقه 50 دو کارته شد!

سروش رفیعی با دریافت کارت زرد دوم اخراج شد

طرفداری | پرسپولیس در بازی خارج از خانه هفته بیست و ششم لیگ برتر به مصاف نساجی رفته است. این بازی تا لحظه نگارش این خبر (دقیقه 55) با برتری یک بر صفر پرسپولیس دنبال می شود.

سروش رفیعی در نیمه اول این بازی یک کارت زرد دریافت کرده بود و تنها 5 دقیقه بعد از آغاز نیمه دوم بازی، کارت زرد دوم را دریافت کرد تا از بازی اخراج و تیمش ده نفره شود.

پرسپولیسی ها که در شبکه های اجتماعی به کارت زرد اول سروش رفیعی اعتراض کرده بودند، از کارت زرد دومی که موعود بنیادی فر به سروش رفیعی نشان داد عصبانی تر شدند.

باید منتظر ماند و نظر کارشناسان داوری را در پایان بازی پیرامون این تصمیم جویا شد.

از دست ندهید ????????????????????????

بایرلورکوزن رکورد 59 ساله را می‌شکند پاس دیدنی سردار آزمون برابر یوونتوس که با بی‌دقتی گل نشد (فیلم) کلوپ: امیدوارم با هوای بارانی اشک‌هایم را کسی نبیند پالما با ایرانی‌ها فاتح لیگ قهرمانان اروپا شد

دیگر خبرها

  • سروش رفیعی: به نظر داور احترام می‌گذارم، بی احتیاطی از من بود؛ از هم تیمی‌ها و کادر فنی عذرخواهی می‌کنم / فیلم
  • پرسپولیس بازهم اخراجی داد؛ اینبار سروش
  • کارت زرد دوم برای سروش رفیعی و اخراج از زمین (نساجی 0-1 پرسپولیس)
  • کابوس اخراج برای پرسپولیس ادامه دارد؛ سروش رفیعی دقیقه 50 دو کارته شد!
  • امید اول ایران در لیگ ملت‌ها اینجاست، کنار پائز!
  • ماجرای جالب شاعر شدن شهرام شکیبا + فیلم
  • تهدید وزیر جنگ رژیم صهیونیستی براى حمله قريب الوقوع به رفح
  • قصه تکراری FIVB: دلتنگی برای این ستاره ایران
  • رفتن حسن یزدانی به مجارستان اشتباه است!
  • عکسی که بهنوش بختیاری از اتاق گریم منتشر کرد