عاشورا و هویت شیعی
تاریخ انتشار: ۸ آبان ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۳۰۴۶۵۳
تهران – ایرناپلاس - تشیع علاوهبر این که یک نظام اعتقادی است، یک جامعه نیز هست. جامعهای واجد هویت خاص و مشخص*، درست مانند اسلام که هم دین است و هم امت و مسلمانان را با عناصر مشترک هویتبخش گرد هم میآورد و از آنها یک جامعه میسازد متمایز از دیگر جوامع.
هویت شیعی نیز در درون همین خانواده اسلامی، شیعیان را صرفنظر از جنسیت و تبار و زبان و قومیتشان، از طریق باورها، عواطف، نمادها و مناسک مذهبی مشترک به هم پیوند میزند و از آنها یک جامعه شیعی میسازد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در میان مجموعه عناصر هویتبخش شیعی چهار عنصر مقوّم و برسازنده یافت میشود که بهمثابه چهار ستون، سقف هویت شیعی را استوار نگه میدارند. این عناصر بنیادین هویتبخش، چهار اصل تاریخی-اعتقادیاند که هم موجب پیدایش تاریخی تشیع بهمثابه یک هویت متمایز و مشخص شدهاند و هم با انگیزهبخشی موجد پویایی و دینامیسم تشیع و تداوم تاریخی آن و حفظ این هویت در مسیر گذشت سالها و قرنها بودهاند. در واقع، بخش مهمی از هویت شیعی که در بطن هویت اسلامی متولد شده و بالیده، از رهگذر نظامسازی اعتقادی حول این چهار اصل و نیز نمادسازیها و آداب و مناسک برای هرکدام بهعنوان یک مناسبت تاریخی بوده است. هم از اینروست که این اصول چهارگانه تاریخی-اعتقادی در نظر گرفته میشوند.
این عناصر بنیادین که برسازنده نظام اعتقادی شیعی و هویت اجتماعی و تاریخی در نظر گرفته میشوند عبارتند از: غدیر، فاطمیه، عاشورا و در نهایت غیبت و مهدویت که در این میان عنصر چهارم یا دستکم روایت و قرائت خاصی از آنکه فراگیرتر و شناخته شدهتر است به طایفه امامیه یا همان شیعیان دوازده امامی تعلق و اختصاص دارد.
در میان هر چهار عنصر هویتبخش شیعی، عاشورا جایگاه ممتاز و ویژهای دارد. نخست از آن رو که وجه تاریخیاش از هر سه عنصر دیگر پر رنگتر و البته دلالتها و نشانهشناسی تاریخیاش نیز روشنتر و قاطعتر است. به سخن دیگر، رویدادی است هم قطعیالسند و هم قطعیالدلاله. دیگر آنکه انگیزش عاطفیاش نیز در میان شیعیان و دیگران از همه شدیدتر و همهگیرتر بوده و است. سوم آنکه نمادسازی و مناسکسازی پیرامون آن از همه بیشتر بوده و بنابراین در منظر تاریخ بیش از همه به چشم آمده و میآید. و در نهایت نیز میتوان افزود زمینهای که متن عاشورا در آن روایت میشود از جهات متعدد گستردهتر و جامعتر است، بهگونهای که هر سه عنصر دیگر را به هم پیوند میزند.عاشورا نتیجه بیاعتنایی به غدیر و تلاشهای ناکام و مظلومانه فاطمه (س) تلقی میشود و طالب خون سیدالشهدا (س) و شهیدان کربلا نیز قائم آل رسول (ص) خواهد بود. در روایتهایی که هر سال از رخداد سوزناک کربلا عرضه میشود همه عناصر بنیادی اسلام و تشیع بهصورت فشرده، اما منسجم و به هم پیوسته حضور دارند.
با این اوصاف، در اینکه عاشورا به جهت ظرفیتهای تاریخی و عاطفیاش یک عنصر اساسی در هویتبخشی به جامعه شیعی است تردید نمیتوان کرد. اما در عین حال همچنان که خوانشها از هویت شیعی متفاوت و مختلف و بلکه با هم مخالف میتوان بود، خوانشها از عاشورا نیز میتواند واجد تعدد و اختلاف و تعارض باشد. در اینجا تنها به این دوگانه بسیار مهم اشاره میشود که در برخی خوانشها از هویت شیعی بر تمایز و تنافر و نفرت و تقابل با دیگر مسلمانان تکیه و تأکید میشود در حالی که در خوانشهای دیگر از هویت شیعی، در عین تمایز بر وحدت و همبستگی اسلامی تأکید شده و بنای هویت شیعی بر وحدت و اخوت اسلامی نهاده میشود. در خوانش اخیر تشیع آراستن اسلام به بدعتها نیست، بلکه پیراستن آن از بدعتهاست. روایتها و قرائتها از عاشورا نیز در بطن هر یک از دو خوانش بالا از هویت شیعی، مختلف و نتیجهگیریها و جهتگیریهایش نیز متفاوت بلکه متضاد خواهد بود.
همچنین باید سه اصل را در نظر داشت که چونان سنجههای عقلایی واقعبینی در ارزیابی و انصاف در داوری را در باب عاشورا و هویت شیعی تضمین میکند. در واقع میتوان گفت هر تعریفی از هویت شیعی و هر خوانشی که از عاشورا داریم به حسب دوری یا نزدیکی با این سه اصل اعتبار خود را به نمایش مینهد، چرا که تقابل با این سه اصل، تشیعی میسازد تهی از هویت خود و عاشورایی میسازد در برابر عاشورای واقعی. این سه اصل عبارتند از حقیقت تاریخی، حرّیت اخلاقی و وحدت اسلامی.
الف. عاشورا، هویت شیعی و حقیقت تاریخی
از عاشورا میتوان روایتهایی عرضه داشت به قصد تقویت هویت شیعی، اما در تعارض با واقعیتهای تاریخی. میتوان افسانهسرایی کرد و این افسانهها را در جایگاه رویدادهای تاریخی (و نه صرفاً آفرینشهای ادبی پیرامون رویدادی بزرگ و ماندگار) نشاند. در چنین وضعیتی هویت شیعی نه بر پایه و بنیاد تاریخ و حقایق تاریخی بلکه بر اساس افسانه و ادبیات عامیانه و اساطیر اولین و آخرین بنا میشود. این فرآیند اگر چه ممکن است در کوتاهمدت و میانمدت موفق باشد، در درازمدت هویت شیعی را با خطر مواجه ساخته و این هویت را به مرور در رویارویی با پرسشها، دشوارهها، تعرضات و شبهات دچار بحران مشروعیت میکند. چه شیعیان و چه غیرشیعیان، با مطالعه و پژوهش در تاریخ و با تکیه بر عقلانیت تاریخی چنین روایتی از تشیع را فاقد پشتوانه محکم تاریخی یافته و آن را همچون بسیاری از مذاهب و فرقههای دیگر برآمده از افسانهها و اسطورهها انگاشته و در سیمای شیعیان چونان افسانهپردازان گریزان از حقایق عینی تاریخی خواهند نگریست.
عاشورا اما یک رویداد بزرگ تاریخی است و تمام عظمت هولناکش نیز در همین واقعیت تاریخی نهفته که تمام رویدادهای تاریخی دیگر را تحتالشعاع قرار میدهد. البته مثل دیگر رویدادهای بزرگ و اثرگذار، در پیرامون عاشورا نیز آفرینشهای ادبی و هنری بسیار شکل گرفته، اما باید مرز میان تاریخ و آفرینشهای ادبی بهویژه داستانهای عامیانه مشخص و تاریخ از اسطوره و افسانه تفکیک شود. افسانهها و اسطورهها زیبا و جذابند و اثرگذار و گاه نیز به برساختن هویت جمعی کمک میکنند، اما تاریخی قلمداد کردن اسطورهها و افسانهها کمکی به تقویت و تداوم هویت شیعی که خود را واجد حقیقت تاریخی میداند، نمیکند. بگذریم از این نکته جانسوز و شگفت که واقعه عاشورا در همان حقیقت عریان تاریخیاش نیز از هر افسانه و اسطورهای شگفتیبرانگیزتر و تاثیرگذارتر و برانگیزانندهتر است.
بنابراین روایتی که از عاشورای تاریخی عرضه میشود، نباید با تاریخ و مستندات و واقعیات تاریخی در تعارض باشد، بلکه باید بیرون آمده از بطن پژوهشهای مستند و اساساً راوی تاریخ و مدافع حقایق آن باشد در برابر تحریفات تاریخی از هر دو سویه افراط و تفریط. باید جستجوگرانه در پی کشف آنچه واقعاً رخ داده باشیم و نقل محض را -اعم از روایتهای تاریخی و روایتهای مذهبی- به سنجه عقل نقاد، نقد کنیم. در غیر این صورت عرضه خوانشهای غیر تاریخی از عاشورا، هم اصالت این رویداد را در چشم شیعیان و غیر شیعیان کمرنگ جلوه میدهد و هم هویت شیعی را در درازمدت به بحران مشروعیت دچار میکند.
ب) عاشورا، هویت شیعی و حرّیت اخلاقی
اسلام بهمثابه یک دین، خود را نه در برابر منطق و اخلاق بلکه بر پایه این دو، عرضه کرده است. قرآن یکسره مخاطبان خود را به مشاهده، تفکر، تدبر، تعقل و تأمل و دروننگری دعوت میکند تا از این رهگذر به حقیقت تقرب یابند. نیز آنان را به رعایت اصول بنیادین اخلاق و ارزشهای اخلاقی میخواند تا گوهر انسانی خویش را به کمال برسانند. در همین مسیر است که پیامبر (ص) غایت مبعوث شدنش را به کمال رساندن مکارم و فضایل اخلاقی معرفی کرده است. و این کمال محقق نخواهد شد مگرآنکه روح انسان رها شود از غل و زنجیرهایی که او را به نیاز، ترس، طمع، خشم و دیگر طبایع حیوانی بسته است. به سخن دیگر، انسانیت انسان و کمال یافتن مکارم اخلاقی و شکوفایی توانمندیهای روحی و معنویاش در آزادگی از قید و بندها و رهایی از عبودیت و بندگی غیر خداست. این حریت اخلاقی جوهر اسلام و شرط نخست مسلمانی است. آزادی از خودخواهی شخصی یا خودخواهی قومی و نژادی و قبیلگی. اینکه هر انسان را یک واحد انسانی و نماینده تمام انسانیت تلقی کنیم و قبیله و تباری جز بنی آدم را به رسمیت نشناسیم. این حریت اخلاقی هم پایه اسلام است و هم بهتبع پایه تشیع.
از اینرو هویت شیعی را باید در تناسب و توافق با حریت اخلاقی تعریف و صورتبندی کنیم نه در تعارض با آن.
تفاوت امیرالمؤمنین با دیگران در همین پایبندی به ارزشهای اخلاقی و انسانی است تا حدی که شکست در جنگ و سیاست را میپذیرد، اما به شکستن حریم اخلاق و انسانیت تن نمیدهد. سیدالشهدا (ع) نیز دشمنان خود را به حریت اخلاقی ارجاع میدهد زمانی که از دینداریشان ناامید میشود. قصه مسلم ابن عقیل در خانه هانی ابن عروه نیز بلندآوازه است آنجا که ایمان را مانع هجوم غافلگیرانه بر ابن زیاد میانگارد و شکست و شهادت را بر نقض پیمان ایمان ترجیح میدهد. مسلم نه از سر ترس یا اجتهاد شخصی بل از سر مسلمانی، غافلگیرانه بر دشمن خطرناکی چون ابن زیاد هجوم نبرد. این فقره از آموزههای پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) بود که در سنت گفتاری و سیره رفتاریشان شواهد بسیار بر آن موجود است. همین حریت اخلاقی را در رفتار سیدالشهدا (ع) میتوان دید که نهتنها سپاهیان حر ابن یزید ریاحی بلکه اسبانشان را نیز در تنگنای آب سیراب میکند. سپاهیانی که راه را، بلکه همه راهها را بر او و خانوادهاش بستهاند. کوتاهسخن آنکه عاشورای واقعی و تاریخی نمایش آزادگی و فضیلت اخلاقی است و نمیتوان قرائت و روایتی از آن عرضه کرد که در تعارض با ارزشهای انسانی و فضایل اخلاقی باشد.
ناسزاگویی حتی به دشمنان، غیبت کردن و بدگویی حتی از دشمنان، دروغگویی حتی به قصد بدنام کردن دشمنان و نفرین گفتن به آنانکه در وقوع فاجعه کربلا دستی نداشتهاند با فرهنگ اسلام و تشیع و فرهنگ عاشورا در تقابل است. شجاعت فضیلتی است اخلاقی که خاندان پیامبر (ص) از آن بهره وافر داشتند و بنابراین زیبنده نیست تصویری آلوده به ترس و خواری از آنان ترسیم شود تا بذر ترحم در دل بیننده و شنونده کشت شود. بیتوجهی به درخشش فضیلتهای اخلاقی اعم از شجاعت، صداقت، عدالت، عزتنفس، رأفت و دیگرخواهی و غیر اینها در متن این رخداد بزرگ، یک عاشورای منحول جعل میکند که هیچ نسبتی با عاشورای واقعی و عاشورای حسینی (ع) ندارد.
ج) عاشورا، هویت شیعی و وحدت اسلامی
تمام دعوی امیرالمومنین (ع) پیش از خلافت بر سر اسلام بود و بس. و تمام دعوایش پس از خلافت نیز بر سر اسلام بود و بس. اینکه ایشان پس از درگذشت خلیفه دوم و درست در یک قدمی خلافت از آن پا پس کشید و حاضر نشد زائد بر کتاب خدا و سنت رسول(ص) زیر بار سیره شیخین برود شاهد آشکار این مدعاست. سیدالشهدا نیز حرکت خود را با این استدلال آغاز کرد که میخواهد بنا بر حکم قرآن به معروف امر و از منکر نهی نماید و سیره پیامبر (ص) را زنده گرداند و امتش را اصلاح کند. به سخن دیگر، زائد بر اسلام هیچ دعوی دیگری در سنت پیشوایان تشیع که پیشوایان اسلاماند نمیتوان یافت. آنها همه داعی اخوت و منادی وحدت بودند. اگر امیرالمومنین (ع) بر حق خود چشم بست برای حفظ اسلام و وحدت مسلمانان بود و اگر در دوران خلافت، آن همه مصائب و متاعب را به جان خرید باز هم برای حفظ وحدت به قدر مقدور بود که البته میسر نشد. در سیره امام مجتبی و سیدالشهدا علیهمالسلام تا پایان شصت هجری جز این نمیبینیم. وقتی معاویه کوشید پایبندی سیدالشهدا (ع) را به ارزشهای انسانی و اسلامی، شق عصای مسلمین و نقض وحدت امت قلمداد کند آن حضرت به استدلال محکم و با شواهد و بینات نشان داد که منشأ تفرقه دستگاه دمشق است و خاندان پیامبر (ص) به جد میراثدار دلسوز این امانت گرانسنگ یعنی اسلام و وحدت اسلامی بودهاند و این فقره نهفقط مدعای آن حضرت بلکه حقیقت بینقاب تاریخ است بیهیچ تفسیر و تأویل.
بنابراین چگونه میتوان پیرو کتاب خدا و سنت پیامبر (ص) و شیعه علی (ع) و دوستدار حسین (ع) بود و روایتی از عاشورا عرضه کرد و آداب و مناسکی برایش ابداع نمود که بدعت در اصل اسلام باشد و در وحدت مسلمانان رخنه و شکاف ایجاد کند؟ چگونه میتوان هویتی برای تشیع تراشید که در تعارض با اسلام و در نتیجه، در تعارض با تشیع واقعی و تاریخی یعنی تشیع علی و فاطمه و حسین علیهمالسلام باشد؟
هویت شیعی هویتی خاص و مشخص و ممتاز و متمایز است. در این سخن شبههای و بر آن ایرادی نیست. اما این هویت را نمیتوان در تعارض با اسلام و وحدت اسلامی صورتبندی کرد همچنان که نمیتوان آن را در تعارض با حریت اخلاقی یا در تقابل با حقیقت تاریخی برساخت. متن عاشورای هویتبخش این تشیع را نیز -که نماینده بیپیرایه و بی آرایه اسلام است- نمیتوان در تقابل با این اصول سه گانه قرائت کرد. عاشورای واقعی و عاشورای حسینی (ع) که واقعاً در دهم محرم سال شصت و یک هجری بر کناره فرات و در سرزمینی به نام کربلا در نزدیکی کوفه رخ داد هم از حقیقت تاریخی بهرهمند است و هم نمایشگر حریت اخلاقی است و هم منادی وحدت اسلامی. هر عاشورای دیگر جزو این عاشورای حسینی (ع) نیست.
______________________________________________
*در یک نگاه دقیقتر البته، تشیع مجموعهای از چندین نظام اعتقادی است که در عین اشتراک در برخی عناصر مذهبی، تفاوتهای اساسی نیز با هم دارند. دستکم از شیعیان زیدی و اسماعیلی و اثنی عشری میتوان نام برد که شاخههای اصلی مذهب تشیعاند. بهعلاوه، هر سه شاخه یاد شده در طول تاریخ دگرگونیها و دگردیسیهایی به خود دیده و مانند هر آیین و مذهب دیگر در زمانها و مکانهای متفاوت جلوهها و رنگهای متعدد به خود گرفتهاند و از همین رو، هر یک به چندین زیرشاخه دیگر منشعب شدهاند. با این همه، در میان سه شاخه اصلی شیعیان، از قرن دهم هجری بدین سو، شاخه دوازده امامی چهره غالب در کلیت جوامع شیعی بوده و سرنوشت شیعیان را رقم زده و از هویت شیعی دفاع کرده است.
یادداشت از سعید رضوی فقیه
منبع: ایرنا
کلیدواژه: اجتماعي عاشورا هويت شيعي خانواده اسلامي
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۳۰۴۶۵۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نقش آفرینی دانشبنیان نرم و هویتساز در صنایع سخت
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری علم و فناوری آنا، سهم صنایع خلاق و دانشبنیانها از سبد ایجاد کسبوکارها و عدالت شغلی در همه دنیا و ایران به لحاظ گردش مالی و ایجاد و توسعه کسبوکار جزو بالاترین سهم محسوب میشود.
پیشرفتهای شگرف علوم و فناوری سخت به شکوفایی اقتصادی جوامع منجرشد و البته همانطور که علوم و فناوریهای سخت به شکلگیری و توسعهی خانواده بزرگ صنایع سخت یا کارخانهای منتهی میشوند، علوم و فناوریهای نرم نیز صنایع نرم را شکل میبخشند؛ صنایعی که محصولات و خدمات حاصل از آن، افزایش کیفیت زندگی و تسهیل رابطهی با محیط پیرامون کمک میکنند.
ارتباط صنایع سخت و صنایع نرم در ایجاد بسترشکوفایی در اقتصاد جوامع کمک میکند و این دو موضوع را میتوان مکملی برای ارتقای دانش و فناوری به همراه توسعه کیفیت زندگی مردم دانست.
اثرگذاری نرم و اقتصاد اجتماعی
در همین زمینه مسعود حسنلو دبیر ستاد توسعه فناوریهای فرهنگی و نرم در گفتوگو با خبرنگار آنا گفت: ستاد فناوریهای نرم و فرهنگی مطابق مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی در ایجاد هماهنگی و پیگیری بین دستگاههایی است که در حوزه صنایع خلاق و فناوریهای نرم در حال فعالیت هستند، وظیفه دارد.
وی ادامه داد: این ستاد در حال همکاری با بیش از ۲ هزار شرکت خلاق است که در حوزه دانش بنیانها قرار میگیرند و همچنین ۴۰۰ شرکت دانش بنیان خلاق که در حال فعالیت هستند.
حسنلو تاکید کرد: در حوزه اثر گذاری نرم و اقتصاد اجتماعی اصولا تنها این شرکتهای دانشبنیان و خلاق قادر به نقش آفرینی و اثرگذاری هستند. در حوزه بین الملل نیز ما مسئلهای که در حوزه ارائه تصویر اقتصادی و اجتماعی از کشور و دیپلماسی عمومی داریم با ابزار صنایع خلاق قابل حل است.
دبیر ستاد توسعه فناوریهای فرهنگی و نرم تصریح کرد: اگر بخواهیم تکنولوژی و صنعتی را همراه با بسط فرهنگی به خارج از کشور ارایه و توسعه دهیم، بهترین و سریعترین راه حل بهره گیری از توان همین شرکتهای خلاق و دانش بنیان است.
دانش بنیانها قابلیت ارائه تکنولوژی پیچیده و نوین را دارند
از سوی دیگر و در همین رابطه، آهنگربیگ معاون ستاد توسعه فناوریهای فرهنگی و نرم نیز در تشریح فعالیتهای دانش بنیانها در توسعه فناوری نرم فرهنگی به خبرنگار آنا گفت: دانش بنیانها با شیوههای مخصوص به خود در حال فعالیت و ارزیابی هستند و بیش از ۸ هزار دانش بنیان وارد توسعه فناوریهای نرم شده اند.
وی ادامه داد: تا اسفند ماه سال گذشته بیش از ۲ هزار شرکت خلاق نیز به این صنعت پیوسته اند. شرکتهای خلاق واحدهایی هستند که فناور و نوآور و فرهنگی هستند، اما شرکتهای دانش بنیان با ایجاد فناوریهای پیچیده و تکنولوژیهای بسیار پیشرفته در حال کار هستند و از بسط فرهنگی کمتری برخوردارند.
آهنگر بیگ تصریح کرد: سطح فناوری و پیچیدگی محصولات دانش بنیانها به شدت بالا بوده و از این حیث دارای برتری خاصی برای فعالیت در صنعت فناوری نرم فرهنگی هستند.
انتهای پیام/