«آشوب جهانی عشق»؛ جودیت تریس و دیگران، ترجمه محمد معماریان، نشر ترجمان علوم انسانی حدیث نامکرر عشق
تاریخ انتشار: ۱۰ آبان ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۳۳۶۳۴۰
«آشوب جهانی عشق»
(هشت مقاله درباره جامعه شناسی خانواده)
نویسنده : جودیت تریس و دیگران
مترجم : محمد معماریان
ناشر: ترجمان علوم انسانی، چاپ اول 1396
329صفحه، 29000 تومان
*****
برای تعداد زیادی از ما دیگر قدم زدن در کتابفروشیها و انتخاب سرخوشانهی کتاب با توجه به اسم و جذب آنی بخش کوتاهی از آن، که همان لحظه در کتابفروشی خوانده ایم (البته با توجه به آگاهی غمگنانهمان از محتویات جیب) معنادار نیست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اما «آشوب جهانی عشق»به تنهایی یک دلیل کافی برای دست به جیب شدنمان است. از آن اسمها که میتواند لبخندی با رضایت به لبمان بیاورد. کتابی که یک داستان عاشقانه را روایت نمیکند؛ اما داستان عشق، خانواده و فرزندآوری را در دنیای هر لحظه تغییرپذیر امروز با زبان رایج و پرمخاطب یکی از گروههای تاثیرگذار این عصر برای ما روایت میکند : با زبان جامعه شناسان.
روزمرگیها، مسائل مبتلا به و دغدغههای گریبانگیر ما آدمها در اولین نهاد اجتماعی که به آن وارد میشویم، یعنی خانواده؛ موضوع اصلی هشت مقالهای است که در کتاب گردآوری شدهاند. به نظر میرسد مهمترین نقطه قوت کتاب همینجاست: ما با یک کتاب سنگین و انباشته از نظریههای کلاسیک و مدرن و پسامدرن جامعه شناسی روبرو نیستیم. شاید پیش خود فکر کنید پس تکلیف حس فرهیخته بودنمان چه می شود؟! واقعیت این است که با کتابی عامهپسند و ژورنالیستی هم مواجه نیستیم. آنچه کتاب را از سایر کتاب های حوزه ی جامعه شناسی متمایز می کند این است که موضوعاتی که در مقالات به آن پرداخته شده به شدت ملموس است. از ما و زندگی ما دور نیست. در مورد زمان ها و مکان هایی خیلی دور از ما صحبت نمی کند و نظریه پردازی در آن در فضایی دست نیافتنی اتفاق نمی افتد. اما همین موضوعات روزمره و نزدیک دست مایهی انجام پژوهشهایی علمی شده که نتایج آن را در کتاب می خوانیم.
شاید بخشی از زبان سهل و ممتنع و خوشخوان کتاب هم به همین نوع نگاه در مقالات باز می گردد و البته بخش بزرگتر آن نیز حاصل تلاش مترجم برای یک برگردان تمیز و شسته رفته است. به غیر از معدود واژه هایی که هنگام خواندن کتاب ناخودآگاه در ذهن خودمان به مترجم پیشنهاد می کنیم؛ ترجمه راحت و بی زوائد است.
همگرایی یا واگرایی خانواده ها در جهان امروز، سیاست گذاری های عرصهی عمومی و تاثیرات متقابل آن بر کیفیت زندگی خانوادگی، خانواده های فراملی، نسبت دین و عشق و خانواده در گذر زمان، حضور روزافزون کودک و کودکی در پژوهش های مربوط به خانواده و جامعه، تغییرات نقش پدر در جامعه ی فعلی، تاثیر فزایندهی پیشرفتهای فنآورانه در علم ژنتیک و باروری در خانوادهها و عشق و خانوادههای جهان شهری موضوعاتی است که همراه با زیر مجموعه هایشان در کتاب به آنها پرداخته شده است.
مقاله ها، به جز یکی، از ویراست 2014 راهنمای بلکول برای جامعه شناسی خانواده ها انتخاب شدهاند. بنابراین به روز و جدید هستند و علاقمندان این حوزه در ایران می توانند از آنهادر پژوهشهای مربوط به جامعه شناسی خانواده استفاده کنند. دومین مقالهی کتاب «سیاست عمومی و خانوادهها» به سیاست گذاری هایی که در سطح کلان در حوزه اشتغال زنان و خانواده اتفاق می افتد و تاثیراتی که به صورت ثانویه بر نقش مراقبتگری آنها در خانواده می گذارد، پرداخته و میکوشد نشان دهد این مهم تا چه اندازه وابسته به بافت کلیتر اجتماعی و اقتصادی است. همچنین بازگو می کند که نتایج این سیاست گذاریها در یک حوزهی فرهنگی (به عنوان مثال آمریکای شمالی و اروپای شرقی و غربی)، تا چه اندازه می تواند از هم متفاوت باشد.
با این اوصاف پیداست موضوعات کتاب می تواند ایدههایی نو برای پژوهشهای جدید به ما معرفی کند نه سیاستهای عمومی برای خانواده های ایرانی. اصلا شاید بهتر باشد برای مدیران حوزهی زنان و خانواده در ایران روی کتاب قید کنیم : به خطر اعمال سیاستهای غیر بومی نزدیک میشوید!
یکی از نقاط قوت این فصل نمایش آشکار نتایج ناخواسته و برنامه ریزی نشدهی سیاست های کلان اقتصادی و اجتماعی و ارتباط میزان این نتایج با بافت کلیتر جوامع است. مساله ای که غالبا هنگام سیاستگذاریهای کلان از آن غفلت می شود.
با شروع خواندن کتاب و هرچه بیشتر جلوتر میرویم، نکتههای بسیاری پیدا میکنیم که به ما خاطر نشان میکند در حال خواندن پژوهشهای جدید و معاصر جامعه شناسی هستیم نه یک تحقیق کهنه که از زمانه عقب مانده است و این بر لذت خوانش کتاب میافزاید. به عنوان مثال با پیش رفتن در کتاب مساله بحرانهای اقتصادی، نابرابری، محرومیت، اشتغال و بیکاری و مزدبگیری به وضوح پررنگ میشود. در مقالات متعدد کتاب و از هر زاویه ای که به خانوادههای معاصر، به زنان و مردان و کودکان در خانواده می نگریم ناگهان مسالهی بحران اقتصادی سربلند می کند و با به رخ کشیدن خود به ما یادآوری می کند در حال کنکاش در وضع خانواده ها در دنیایی به نزدیکی همین سال های تازه گذشته هستیم. سال هایی که دورهی دیگری از بحران های سرمایه داری را میگذرانیم و هنوز معلوم نیست سرنوشت این بحران دوره ای چه خواهد بود، اما در هر حال تاثیر خود را در احوال خانواده ها و عشق گذاشته است. این تاثیرات گاهی آنقدر مهم بوده است که جامعه شناسان حوزه ی خانواده را مجبور کردهاند در تعریف خانواده با دو بخش اصلی تامینگری و مراقبتگری و تقسیم بندی نقش ها بر اساس آن تجدید نظرکنند. پژوهشگران علوم اجتماعی اغلب وقتی داده های جدید، تعریفهای قدیمی را به چالش می کشند؛ به تغییر تعریف های قدیمی پرداخته و آن را انعطاف در مقابل واقعیات محسوب میکنند.
مقاله «خانوادههای فراملی» موضوعی جالب دارد. خانواده هایی که متاثر از شرایط جدید جهانی در گوشه و کنار دنیا پراکنده اند؛ مادر، پدر، فرزندان هرکدام به جایی مهاجرت کرده اند. طبق تعریف رایج خانوار کنارهم ماندن لازمه ی ایفای نقش های سنتی تامین گری و مراقبت گری در خانواده است. اما حالا با غلظت یافتن تحرک در دنیای جدید، کنارهم مانی بیمعنا و از دست رفته به نظر میرسد. اسم این شرایط، بحران در حوزهی خانواده در دنیای معاصر است؟ از هم پاشیدگی نظام خانواده؟ این مقاله به ما میگوید بیایید تعریف هایمان را کمی تغییر بدهیم؛ آنقدر که لازم نباشد به شرایط جدید به مثابه یک عدم تعادل نگاه کنیم. مثلا میتوانیم خانواده را به گونهای تعریف کنیم که واجد معنای زندگی در کنار هم و یک جا بودن نباشد. خوب! دوباره به شرایط معمول بازگشتیم!
مقاله سوم و مقاله آخر کتاب تحت عنوان «آشوب جهانی عشق: پیش به سوی چرخش جهان شهری در جامعه شناسی عشق و خانواده»، دو مقاله ای هستند که به یکدیگر ارتباط درونی زیادی دارند و بیگمان کنار هم قرار گرفتن آنها در این کتاب اتفاقی نبوده! در هر دو مقاله تحرک در دنیای معاصر و جهان شهری که منجر به پیدایش گونهی جدیدی از خانواده ها و عشق شده است، موضوع اصلی ما است.
مقاله ی چهارم کتاب یعنی دین، عشق رمانتیک و خانواده هم احتمالا برای ما واجد جذابیتهای دوچندان خواهد بود. زیرا بخشی از آن به صورت مستقل به خانواده ، زنان، عشق و حجاب در جهان اسلام از سالهای ابتدایی تا معاصر میپردازد. هرچند که در مورد این مقاله هم باید گفت: توجه! به خطر انفعال در مقابل نگاه شرق شناسانه به ایران و اسلام نزدیک می شوید!
مقالات گرد آمده در کتاب حاضر به خوبی درهم تنیدگی مسایل و دغدغههای جامعهی بومی را با مطالعات و پژوهش های علمی به ما نشان میدهد. و این برای جامعه شناسیِ ما که هنوز نتوانسته به سطح نازلی از بومی اندیشی دست یابد، حسرت برانگیز و قابل تامل خواهد بود. شاید یکی از دلایل این درهم تنیدگی عمیق را بتوان در خود کتاب دید. کتاب «آشوب جهانی عشق» به ما نشان می دهد چگونه در کنار هم قرار گرفتن پژوهش های خرد و کلان در جامعه شناسی و به موازات هم پیش رفتن این دو می تواند ما را در رسیدن به یک جامعه شناسی بومی کمک کند. این مساله برای جامعه شناسان ما که یا درگیر نظریه پردازی در فضایی همچون خلاء هستند (که پیوندی با زندگی امروزین ندارد) و یا درگیر پیمایش های صرفا آماری راهگشا باشد.
در انتها باید گفت هرچند موضوع کتاب را جامعه شناسان برای ما روایت می کنند، اما آنها تنها مخاطبین کتاب نیستند. طیف وسیعی از مخاطبین علاقهمند به مسایل مربوط به خانواده و حوزه زنان (که بر سر اشتغال زنان و نقش آنها در جامعه و خانواده بحث می کنند)، علاقهمندان به حوزه ی ارتباطات نوین و تاثیرات آن بر زندگی معاصر و... می توانند از مخاطبین بالقوهی این کتاب باشند. زیرا
یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب کز هر زبان که می شنوم نامکرر است
منبع: الف
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۳۳۶۳۴۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
درباره کتاب «پسر کاملا جدید» ترجمه شهلا انتظاریان/ وقتی تکلونوژی مقابل انسانیت تعظیم میکند
فناوریهای مدرن همواره با شگفتیهایی همراه است. البته گاه نیز پا فراتر مینهد و به سوی آفرینش موجوداتی همچون انسان پیش میرود؛ روباتهایی انساننما؛ دست ساختههایی بشری که با بشر واقعی تفاوتی ندارند. تا جایی که سازندگانشان در مقام خالق با خالق بزرگ و بیهمتای جهان به رویارویی میپردازند. البته الگوپذیری انسان از خلقت امری بدیهی است و خداوند نیز در قرآن به آن اشاره دارد. «یکی از آیاتی که مبین الگوپذیری انسان از خلقت است، آیهی مربوط بـه دفـن هابیل از سوی برادرش قابیل است، (مائده:31). قابیل در نزاع با برادرش، هابیل، او را به قتل میرسـاند. قابیل در اینکه کشتهی برادر را چه کند، سرگردان بود» (نیلی احدآبادی، 1391: ص145). اما انسانها، این مخلوقین خردمند، در الگوپذیری از خالق تا چه اندازه میتوانند پیش بروند؟ آیا این خالقین نوظهور تاب برابری و رویارویی با خالق بزرگ جهان را خواهند داشت؟ آیا توان کنترل و ادارهی مخلوقات مکانیکی خود را خواهند داشت؟ چگونه خالقانی خواهند بود، خالقانی مهربان و دلسوز یا خالقینی خشک و بیروح و بیاحساس چون مخلوقات مکانیکی خود؟
دیوید آلموند؛ نویسندهی سرشناس کودکان و نوجوانان، در رمان کودکانهی «پسر کاملاً جدید»، به همین مسأله میپردازد و نگرانی خود را بابت این دستاوردهای نو و این خالقین نوظهور بیان میکند. پسر کاملاً جدید، داستان جورج، پسری مکانیکی است. خالقینش او را به دبستانی میبرند تا نقاط قوت و ضعف او را آزمایش کنند. بچهها متوجه تفاوت جورج با خودشان نمیشوند. او را در جمع خود میپذیرند. هر چند گمان میکنند جورج کمی عجیب و غیرعادی است. خیلی زود خالقان جورج پرده از راز او برمیدارند. رفتار آنها با جورج روبات چنان خشک و بیاحساس است که صدای اعتراض کودکان دبستان را بلند میکند: «او دوست ماست، رفیق ماست. یکی از ماست. دست از سرش بردارید. کاری به کارش نداشته باشید.» اما خالقین توجهی به این گفتهها ندارند. حتی اعلام میکنند که عمر جورج سر آمده و باید خیلی زود از کار بیفتد و قطعاتش برای ساخت جورج 2 و 3 و.. به کار رود. «به زودی از کار میافته، خراب میشه، به نقطهی آخرش میرسه، درست مثل اتومبیل یا ماشین لباسشویی» (ص155). این، کودکان را بر آن میدارد که جورج را از چنگ خالقین بیاحساسش نجات دهند. «انسان باید قوانین نظام خلقت را کشف کند، ولی حق تجاوز به میزان و تغییر قوانین و نیز برهمزدن چرخهی طبیعت را ندارد... نباید انسان بدون توجه به امانتی که خداوند به او عطا کرده است و بدون توجه به ضرورت حفظ نسلش در حال و آینده، از خود سلب مسئولیت کند و تا آنجا که میتواند به نفع خود از هستی بهره گیرد» (نیلی احدآبادی، 1391: ص144).
عملیات نجات به شکل عجیبی موفقیتآمیز است. بچهها هر کدام قطعهای از بدن جورج را که در جعبهای قرار داده شده، برمیدارند و به خانه میبرند. قطعات را سرهم میکنند و جورج را دوباره بیدار میکنند. سعی میکنند در همان مدت کم به او خوش بگذرد. با دوست تازه رفتاری دوستانه دارند و او را همراه خود برای گردش به جنگل میبرند. جورج در کنار بچهها خود را و اطرافش را میشناسد. احساسات انسانی را حس میکند و چنان تحت تأثیر قرار میگیرد که حتی سعی میکند بخندد. جورج آن شب مانند یک پسر واقعی غذا میخورد، به قصهی مادر گوش میکند. در تخت خوابی که برایش آماده شده، به خواب میرود و خاموش میشود و دیگر بیدار نمیشود. برای همیشه میخوابد. بچهها برای مرگ جورج غمگینند اما خوشحالند که جورج یک روز آزاد زندگی کرده است؛ مثل یک پسر واقعی. «بیلی میگوید: «زندگی کرد! ما جورج رو نجات دادیم و اون زندگی کرد!» (ص282). نویسنده با این داستان سعی دارد مخاطبان را متوجه این مسأله کند که آنچه از تمام تکنولوژیهای بشر با ارزشتر است، انسان بودن است. و این نکته را یادآور میشود که خلقت تنها آفرینش نیست، بلکه مراقبت، دلسوزی و محبت نسبت به آفریده است. مخاطب با خوانش این اثر بینظیر، بیشک به فکر فرو میرود و به فلسفهی آفرینش و خلقت میاندیشد. مخاطب کودک به عنوان فردی که آینده در دستان اوست، میآموزد در صورت رویارویی با چنین شرایطی، رفتار درست چیست. تا در این راه انسانیت خود را کنار ننهد و مانند سازههایش موجودی بیروح، بیاحساس و ماشینی نباشد.
منابع:
-آلموند، دیوید (1400). پسر کاملاً جدید. شهلا، انتظاریان. تهران: ایرانبان.
-نیلی احمدآبادی، محمدرضا (1391). تبیین مبانی تکنولوژی با نگرش تسخیر خلقت. جستارهای فلسفهی دین، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سال اول، شمارهی دوم، پاییز و زمستان 91، 129-149.
لیلا خیامی