«حوالی پاییز» سریالی برای پرکردن آنتن تلویزیون/ سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی با ظاهرگرایی خلق نمیشود
تاریخ انتشار: ۱۲ آبان ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۳۶۴۱۶۳
به گزارش خبرگزاری تقریب، «حوالی پاییز» جدیدترین سریالی است که این روزها از شبکه ۳ سیما پخش میشود. این مجموعه تلویزیونی با هدف و رویکردی ارزشی تولیدشده است، اما این ویژگی سبب نشده تا کار به لحاظ ساختار کیفیت مطلوبی داشته باشد. کارگردانی این سریال را حسین نمازی بر عهده دارد و سعید پروینی تهیه کار را انجام داده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سریال حوالی پاییز، داستان یک خانواده سنتی است که بهظاهر شاخصههای یک خانواده ایرانی را به همراه دارد، اما رفتارهایی که در آن دیده میشود، چندان همخوان با این تصویر نیست. قصه سریال بارها در قالب کارهای متعدد سینمایی و تلویزیونی بازگو شده است. برای همین جذابیت روایی آن تا حد زیادی کمرنگ شده است. دختری عرب با پسری ایرانی ازدواج میکند، اما این اتفاق حواشی بسیاری به وجود میآورد که زندگی کل خانواده را تحت الشعاع قرار میدهد.
درباره بازیگران این مجموعه باید گفت، هنرمندان هر سریالی نقش ویترین آن اثر را ایفا میکنند، اما کارگردان با انتخابهای نامناسب ظرفیت این بخش را از بین برده است. بازیگر لبنانی این اثر بازی به غایت سرد و خنثی را ارائه کرده است. سایر بازیگران نقشهای اصلی هم بازی چندان دلچسبی در این مجموعه از خود ارائه نکردهاند و در این میان، تنها رویا تیموریان بازی مقبولی از خود ارائه میدهد، هرچند وی نیز در مقایسه باکارهای گذشته خود، نوعی پسرفت داشته است.
اما در بحث کارگردانی حسین نمازی، نتوانسته دکوپاژ خوبی برای کارش بیافریند، البته تلاش کرده با چیدن میزانسن، فضایی ایرانی بر سریالش حاکم کند، اما وی به این نکته توجه نداشته که چند گلدان و یک خانه قدیمی نمیتواند به تنهایی اثری را ایرانیزه کند، البته این آسیب تنها به این سریال خلاصه نمیشود، بلکه متأسفانه سالها است که در برنامهسازی تلویزیون مشاهده میشود. نکته دیگر به فیلمنامه این کار برمیگردد که کارگردان خود نگارش آن را برعهده داشته است. نویسنده با خلق داستانکهایی میخواهد برای تماشاگر تازگی ایجاد کند اما دررسیدن به این خواسته موفق نبوده است، چون تعلیقها و گرههایی که در کار وجود دارد، قابل پیشبینی است. در بحث معنا، سریال سعی کرده به برخی معضلات اجتماعی توجه کند. برای مثال حوالی پاییز به موضوعی، چون تأثیرات فضای مجازی بر خانوادهها اشاره دارد.
تأثیرات فضای مجازی معضلی است که نمازی در کارش به آن پرداخته است، اما این نگاه منطقی و قابلباور نیست، زیرا فضای مجازی تنها عامل فراموش کردن مناسبات خانوادگی نیست، این گفته دیگر به یک کلیشه تبدیل شده که مخاطبان آن را به عنوان گوناگون و به هر بهانهای میشنود. لازمه نقد این است که به نکات مثبت پدیده مورد ارزیابی هم اشاره کنیم، تا تماشاگر قادر به قضاوت در آن مقوله باشد، اما وقتی سریالی نقد و نتیجهگیری میکند، نتیجه موردنظر برای هیچ تماشاگری قابلباور نیست.
رویکرد این سریال معمایی است. در کنار این موضوع، سریال سعی دارد به اهداف انقلابی هم اشاره کند. در این مجموعه کارگردان سعی دارد صلابت وزارت اطلاعات را نشان دهد، چون در ظاهر قهرمان زن قصه جاسوس عربستان است، اما این بخش هم جدا از اینکه واقع پذیر نیست بهنوعی گریز تماشاگر را در پی دارد.
نکته دیگر درباره این سریال به حاشیههای آن مربوط میشود که در فضای مجازی بابت انتخاب بازیگر زن این سریال به وجود آمده است، چون عکسهایی که از وی پخششده با حجابی که ما در سریال از وی شاهد هستیم همخوانی دارد، در این رابطه شاید کارگردان توجیه خاص خود را داشته باشد، اما الزامی نبود از یک بازیگر ضعیف عرب استفاده شود. نکته دوم اینکه میشد قبل از انتخاب بازیگر به برخی مسائل دقت نظر بیشتری داشت.
در بخش دیگری از این یادداشت باید به عدم موفقیت این کار در سیما اشاره کرد که کاملاً برای چنین کاری قابل پیشبینی است، چون علاوه بر اینکه مخاطب حرفهای چنین کاری را نمیپسندد تماشاگر عام نیز از این مجموعه استقبال نمیکند. این قبیل کارها را باید صرفاً آثاری نامید که برای پر کردن آنتن تولید میشوند، اما هرگز جریانساز نمیشود. درباره چرایی آسیبشناسیهای فراوانی صورت گرفته است اما، چون عزم و اراده مدیران سیما برای بقای این دست تولیدات استوار است، قطعاً وضعیت بهتری پیش رو نخواهد بود.
عدم موفقیت سیما آنقدر حاد شده که سریالی، چون «دلدادگان» که جزء کارهای پرمخاطب سیما محسوب میشود، نیز با انتقاد فراوان مخاطبان و منتقدان مواجه است اما در چنین شرایطی هم مدیران سیما از موفقیتهای برنامهسازی خود سخن میگویند و این رویکرد بیانگر آن است که خواست مردم و نظرکارشناسان اهمیتی برای مدیران صدا و سیما ندارد.
در پایان باید اذعان کرد با ساخت سریالهایی چون «حوالی پاییز» و «بازی نقابها» گوی رقابت را بهراحتی به سریالهای ماهوارهای باختهایم تا آنها هرروز بیش از گذشته مخاطب را جذب کنند، البته مدیران و مسئولان فرهنگی به تصور اینکه با نقد یکسویه به سریالهای ماهوارهای قادرند تماشاگر را از دیدن کارهای مربوطه منصرف کنند و با همین خیال خوش خود را به خواب زدهاند و در لاک دفاعی فرو رفتهاند، با این توضیحات مطمئناً آیندهای مطلوب برای سیما نمیتوان متصور بود.
منبع: تقریب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.taghribnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تقریب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۳۶۴۱۶۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
۳ سریالی که طرفداران «جومونگ» نباید از دست بدهند
سریال «جومونگ» که در سال ۲۰۰۶ ساخته شد، بدون تردید یکی از محبوبترین سریالها در تاریخ تلویزیون ایران بوده است به طوری که هر بار بازپخش این سریال نیز مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است. بعد از پخش موفق این سریال بود که سریالهای محبوب دیگری مثل «دونگیی» و «امپراتور بادها» نیز وارد فهرست تماشای ایرانیها شدند.
در اینجا قصد داریم سریالهای کرهای دیگری را معرفی کنیم که در ژانر تاریخی ساخته شدهاند و شباهتهای قابل توجهی نیز با سریال جومونگ دارند. این سریالها با وجود موفقیتها و جذابیتهایشان، در میان مخاطبان ایرانی چندان شناخته شده نیستند.
۱. افسانه (۲۰۰۷) (The Legend)این سریال روایتی فانتزی و آمیخته با افسانه و تخیل از زندگی یکی از قدرتمندترین پادشاهان گوگوریو به اسم پادشاه گوانگگاتو است؛ داستان سریال بر محور یک سفر افسانهای میچرخد؛ سفر ماجراجویانۀ گوانگگاتو برای یافتن چهار یادبود مقدس و تبدیل شدن به پادشاه گوگوریو.
ماجرای یافتن چهار شیء مقدس در این سریال شباهت زیادی به تلاش شخصیت اصلی سریال جومونگ برای یافتن یادبودهای مقدس پادشاهان چوسان قدیم دارد. به علاوه این سریال نیز به تاریخ امپراتوری گوگوریو مربوط است و از لحاظ فراز و نشیبهای روایی و جنبههای اکشن و عاطفی نیز بیشباهت به سریال جومونگ نیست.
۲. دائه جویونگ (۲۰۰۶) (Dae Jo-yeong)سریال جومونگ روایت تاسیس امپراتوری گوگوریو بود و این سریال روایت فروپاشی آن امپراتوری. شخصیت اصلی این سریال یک شخصیت واقعی تاریخی به نام دائه جویونگ است که در زمان جنگ میان گوگوریو و تانگ در گوگوریو به دنیا میآید. پیشگوییها میگویند که او پادشاه خواهد شد؛ اما این پیشگویی باعث میشود او بخشی از عمرش را در گریختن از دست دشمنانش به سر ببرد. عاقبت جنگ گوگوریو و تانگ به فروپاشی گوگوریو منجر میشود؛ اما دائه جویونگ کسی است که مردم آوارۀ گوگوریو را برای برپایی یک قلمرو تازه به نام «بالهائی» رهبری میکند و خودش پادشاه این حکومت تازه میشود.
۳. شش اژدهای پرنده (۲۰۱۵) (Six Flying Dragons)این سریال ۵۰ قسمتی که جوایز زیادی را نیز در جشنوارههای مختلف کره به دست آورده، روایت تاسیس امپراتوری جوسئون است؛ حکومتی که نزدیک به ۵۰۰ سال در سرزمین کره برقرار بود. شخصیت اصلی این سریال یی بانگ وون است که بعدها با لقب شاه تهجونگ به سومین امپراتور جوسئون تبدیل شد. داستان از جایی آغاز میشود که بانگوون جوان متوجه میشود یکی از متحدان پدرش قصد کشتن او را دارد. این نقطۀ آغازی است برای مسیری که بانگوون برای تصرف تمام کره و تبدیل شدن به یک امپراتور قدرتمند طی میکند.
گرچه زمان وقایع این سریال حدود ۱۵۰۰ سال با زمان جومونگ فاصله دارد، اما ساختار روایت این دو سریال بیشباهت به یکدیگر نیست؛ در اینجا هم شخصیت اصلی یک شاهزادۀ جوان است که با وجود تهدیدهایی که در اطرافش وجود دارد، مسیر خود را از میان مشکلات باز میکند و با کمک یاران و هوادارانش پایههای یک پادشاهی تازهتاسیس را مستحکم میکند.