آموزش عالی و انقلابی به نام ادغام و تجمیع
تاریخ انتشار: ۱۳ آبان ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۳۶۸۷۶۴
تهران - ایرنا - رئیس انجمن آموزش عالی ایران معتقد است: حوزه آموزش عالی برای کیفی سازی به انقلابی از نوع ادغام و تجمیع نیاز دارد، چرا که در زمان حاضر هیچ توجیهی برای تعدد دانشگاه ها و مراکز آموزشی، وجود ندارد.
ابراهیم صالحی عمران که همزمان رئیس انجمن آموزش عالی ایران و رئیس دانشگاه فنی و حرفه ای است ، در تکمیل نظر خود می افزاید : «تا وقتی که با تجمیع و ادغام، از تعداد مراکز آموزش عالی کم نکرده و از نظر کیفی آموزش عالی را متحول نکنیم، اتفاقی نمیافتد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
از نگاه صالحی عمران گسترش آموزش عالی در ایران نه تنها براساس مدلهای اقتصادی، اجتماعی و نیاز اقتصادی اجتماعی جامعه طراحی نشده است بلکه طبق فشارها، اصرار نمایندگان مجلس و به عبارتی مبتنی بر خواست سیاسی بوده است.
وی که در مسند استادی در دانشگاه علوم تربیتی دانشگاه مازندران نیز مشغول تدریس است ، همواره به عنوان یکی از منتقدان جدی و علمی سیستم آموزش عالی کشور شناخته می شود که البته نسخه هایی برای برون رفت آموزش عالی از این شرایط نامطلوب ارائه داده است.
خبرنگار گروه دانشگاه ایرنا روز یکشنبه در باره چالش های پیش روی آموزش عالی و چگونگی ترسیم افق مطلوب برای آموزش عالی ایران با وی به گفت وگو نشسته است ، متن مصاحبه به این شرح است :
**ایرنا: چشمانداز پیش روی آموزش عالی کشور را چگونه میبینید؟
**صالحی عمران: آموزش عالی را تعامل و اتفاقاتی می سازد که بین طرفین عرضه و تقاضای این حوزه شکل میگیرد. با توجه به اینکه میتوان این تعامل را از منظرهای مختلف مورد بررسی قرار داد، اگر تغییراتی در وضعیت موجود آموزش عالی صورت نگیرد، آینده ایدهآلی نخواهد داشت.
ما در طرف عرضه که شامل سیاستمداران، سیاستگذاران، دولتمردان، نیروهای مؤثر در مجلس و بدنه آموزش عالی و به طور کلی کسانی است که در عرضه آموزش عالی تصمیمگیرنده محسوب میشوند نشانهای از قائل بودن ارزش قابل توجه برای آموزش عالی و تولیدات و محصولات و آثار آن نمیبینیم.
یکی از نشانههای این موضوع را میتوان در بودجه هفت هزار میلیاردی آموزش عالی دید که حتی از بودجه 11 هزار میلیارد تومانی شهرداری مشهد کمتر است. در حالی بودجه آموزش عالی کشور از یک شهرداری هم کمتر است چگونه ما آموزش عالی را محور توسعه و محور نوآوریها میدانیم درحالیکه در همه جای دنیا پژوهش و تولید دانش در آموزش عالی صورت میگیرد.
اگر از منظر اقتصادی به آموزش عالی نگاه کنیم و ارتباط آن را با دنیای اشتغال و کارآفرینی، تأثیرگذاری در درآمدهای فردی، تأثیر آن در فرآیند توسعه و افزایش تولید ناخالص ملی و مواردی از این دست مورد توجه قرار دهیم، آموزش عالی فعلی از منظر اقتصادی چندان مطلوب نیست و بدون تغییرات اساسی چشمانداز مناسبی هم پیش روی آن دیده نمیشود.
همچنین اگر آنچه درون دانشگاهها میگذرد برای تصمیمگیرندگان در این حوزه مهم بود، باید اتفاقات و اصلاحات زیادی در آن روی میداد که یکی از مهمترین آنها تقویت جنبههای بینالمللی آموزش عالی است.
دانشگاههای کشور به دلیل بینالمللی نبودن آموزش عالی ما دچار مشکل شدهاند، ارتباطات علمیشان با دانشگاههای جهان گسسته است، برنامههای درسیشان کهنه شده، اساتید فقط به دانستههای پیشین خود تکیه میکنند و تحولات علمی روز دنیا وارد دانشگاهها نمیشود.
اگر آموزش عالی با کارکردهایی که در دنیای امروز دارد و منشأ و موتور محرکه تحول اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و مرکز تربیت نیروی انسانی است، برای مسئولان اهمیت داشت، حساسیت بیشتری در مورد آن به خرج داده میشد، اما من نشانههایی نمیبینم که حاکی از اهمیت آموزش عالی و وجود دغدغه در نزد عرضهکنندگان آن برای توسعه کیفی دانشگاهها باشد.
به طور طبیعی وقتی دانشگاه کارکردهای اقتصادی و فرهنگی خود را از دست بدهد اعتماد طرف تقاضا هم به آموزش عالی کاهش پیدا کرده و به سوی آن نمیرود. امروزه آموزش عالی مقبولیت اجتماعیاش را از دست داده و نشانه آن هم این است که افراد به سراغ آموزش عالی نمیروند، به ویژه پسرها که دیگر چندان مشتاق تحصیلات عالیه نیستند.
کشوری که میخواهد به جایی برسد باید علوم پایه قوی، فنی و مهندسی قوی و حتی رشتههای علوم انسانی قوی داشته باشد. این رشتهها محور توسعه محسوب میشوند اما الان همه متقاضیان آموزش عالی در رشتههای علوم تجربی جمع شدهاند و امسال بیش از 50درصد شرکتکنندگان در کنکور در گروه آزمایشی علوم تجربی قرار داشتند.
از روی این نشانهها میبینیم که عرضهکنندگان آموزش عالی نسبت به توسعه کیفی آن حساسیت ندارند و از نگاه متقاضیان، آموزش عالی در کلیت آن اهمیتاش را از دست داده است. بنابراین خیلی نمیتوان چشمانداز روشنی برای دانشگاهها تصور کرد.
**ایرنا: به نظر شما انجام چه اقداماتی میتواند آموزش عالی را از این وضعیت خارج کند و چشمانداز روشنی پدید آورد؟
**صالحی عمران: در وهله نخست باید آموزش عالی و دانشگاهها را باور کنیم. ما نزدیک به 2800 مرکز آموزش عالی و بیش از چهار میلیون دانشجو در کشور داریم که در پی رشد کمّی آموزش عالی به چنین ارقامی رسیدهایم. به نظر من وجود چهار میلیون دانشجو با جمعیت تقریبا 80 میلیونی کشور متناسب است اما تعداد مراکز آموزش عالی و تنوع آنها هیچ توجیهی ندارد.
در هیچ جای دنیا چنین نسبتی میان تعداد دانشجو و تعداد مراکز آموزش عالی وجود ندارد. در وضعیت فعلی بخش عظیمی از جمعیت دانشجویی در اختیار مراکز دانشگاهی است که از کیفیت و استانداردهای لازم برخودار نیستند. درست آن بود که جمعیت دانشجویی در عین افزایش یافتن در اختیار تعداد کمتری دانشگاه که در عین حال دارای کیفیت خوبی بود قرار میگرفت.
تا وقتی که با تجمیع و ادغام، از تعداد مراکز آموزش عالی کم نکرده و از نظر کیفی آموزش عالی را متحول نکنیم، اتفاقی نمیافتد. این کار نیازمند یک تصمیم انقلابی است که در عین حال با برنامهریزی و با حوصله شکل گرفته باشد.
دومین اصلاحی که بسیار مهم است مأموریتگرا ساختن دانشگاههاست. ما زیرنظامهای مختلفی در آموزش عالی داریم که هر کدام مأموریت متفاوتی دارند؛ دانشگاه پیام نور، دانشگاه علمی کاربردی، دانشگاه فنی و حرفهای، تحصیلات تکمیلی و ... .
آنچه اتفاق افتاده این است که ما مأموریتهای مختلف آموزش عالی را فراموش کردهایم و همه اقدامات به سمت استاندارد سازی رفته است؛ به این معنا که همه دانشگاهها میخواهند شبیه دانشگاه صنعتی شریف یا دانشگاه تهران شوند. در حالی که هر دانشگاه باید بسته به زیرنظامی که در آن قرار میگیرد مأموریت خاصی را مبتنی بر نیاز اجتماعی و اقتصادی جامعه دنبال کند.
فاصله گرفتن دانشگاهها از مأموریتها باعث شده که از نیازهای اقتصادی و اجتماعی جامعه دور شوند. در واقع ما هدایتگری بدی داشتهایم و چون استراتژی دقیقی در مورد تحولات، آینده آموزش عالی و برنامهریزی مناسبی نداشتهایم متقاضیان را به انحراف میبریم.
الان یکی از مشکلات آموزش عالی ما مهارتی نبودن است. در آمریکا 40 درصد دانشجویان در مراکز آموزش مهارتی و در سطوح کاردانی درس میخوانند و برای حرفه و شغل در بخشهای صنعت، خدمات، کشاورزی، توریسم و ... تربیت میشوند.
اما با توجه به این که ما آموزش عالی را معادل گرفتن مدرک کردهایم و این ذهنیت هم ایجاد شده که مدرک هر چه بالاتر باشد بهتر است، امروز جمعیت کثیری به دنبال گرفتن مدرک دکتری هستند و مشخص نیست حدود یک میلیون جمعیت دانشجویی که هر ساله به جامعه پمپاژ میشود قرار است چه کاری انجام دهند.
در واقع مشکل از آنجاست که گسترش آموزش عالی ما بر اساس مدلهای اقتصادی، اجتماعی و نیاز اقتصادی اجتماعی جامعه نبوده بلکه بر اساس فشارهای مختلف مسئولان و نمایندگان مجلس و به عبارتی مبتنی بر خواست سیاسی بوده است.
تصور بر این بوده اگر در هر شهری دانشگاهی مانند دانشگاه تهران ایجاد شود آن شهر به توسعه میرسد و توجهی به مدلهای عرضه و تقاضا در زمینه نیروی انسانی و نیاز اجتماعی و فرهنگی جامعه به رشتههای مختلف نشده است.
در واقع صرف حضور چند فرد دارای مدرک در مقاطع تحصیلات تکمیلی برای ایجاد دورههای دانشگاهی کافی دانسته شده و هیچ توجهی به این که چقدر این دوره تأمینکننده نیازی از جامعه میتواند باشد و یا این که آیا در آن منطقه یا شهری در اطراف همین رشته وجود دارد یا نه نمیشده است. در واقع انگار به نحوی ارتباط آموزش عالی با جامعه قطع بود و همین موجب شد توسعهای کاریکاتوری و غیرمبتنی بر منطق اقتصادی اجتماعی بیابد.
**ایرنا: این وضعیت را با همه چالشهایی که ایجاد کرده و چالشهایی که همچنان میتواند در پی داشته باشد چگونه میتوان مدیریت کرد؟
**صالحی عمران: این که تصور کنیم عدهای را با آوردن از یک مقطع به مقطع دیگر سرگرم کنیم منطق ندارد و سیاستگذاری و مدیریتی که پیش از این وجود داشته مبتنی بر عقلانیت، آیندهنگری و نیازهای اجتماعی نبوده است.
پتانسیلی در جامعه ما وجود داشت که علم و دانش و ورود به دانشگاه و آموزش عالی از لحاظ فرهنگی یک امر مطلوب به چشم میآمد و این موضوع یک پیشینه تاریخی در کشور ما داشت.
اگر به چگونگی و چرایی ایجاد آموزش عالی در کشور برگردیم میبینیم در سال 1313 که دانشگاه تهران تأسیس شد در واقع زمانی بود که دولت جدید به وجود آمده بود و نیاز به نیروهای تحصیلکرده و متخصصی داشت که به صورت کادر اداری در استخدام آن باشند. بنابراین خاستگاه ایجاد و توسعه آموزش عالی ما به نحوی با استخدام در بخش اداری، دولتی و کادر دولتی شدن پیوند میخورد.
کادر دولتی شدن یک پایگاه اشتغال خیلی خوب محسوب میشد و ریشه آن هنوز هم در فرهنگ ما وجود دارد. در واقع متقاضیان هنوز هم به این دلیل به سراغ آموزش عالی میروند که امکان استخدام در یک بخش دولتی برای آنها فراهم شود.
وقتی از یک سو دانشگاهها و مدرک دانشگاهی زیاد شد و از سوی دیگر دولت بیش از اندازه بزرگ و در عین حال ظرفیت اداری هم به حد اشباع رسید، کم کم از این عطش کاسته می شود؛ چون طرف تقاضا که مردم، دانشجوها و خانوادهها باشند فهمیدهاند جایی برای استخدام وجود ندارد.
تقاضایی که به واسطه نیاز به کار دولتی برای ورود به دانشگاهها ایجاد شده بود البته تا حدی آموزش عالی ما را رونق داد و در یک دوره مسئولان را به سمت توسعه دانشگاهها برد اما اکنون در وضعیت سابق نیستیم و شرایط تغییر کرد.
با یک تصمیم منطقی باید دانشگاهها را تجمیع کنیم و ضمن نوسازی و تجهیز دانشگاهها، کیفیسازی آموزش عالی را در دستور کار قرار دهیم.
نمیتوان با بودجه هفت هزار میلیارد تومانی فعلی آموزش عالی 2800 دانشگاه و مؤسسات آموزش عالی را به سطح استاندارد رساند تا کیفیت آموزش عالی و محصولات و نتایج آن بهبود یابد. اگر به دنبال تحول آموزش عالی هستیم این امر نیاز به هزینه دارد و باید آزمایشگاهها، کارگاهها و سایر زیرساختها نوسازی و تجهیز شوند.
**ایرنا: آیا موارد دیگری هم به نظر شما باید مورد توجه قرار بگیرد؟
**صالحی عمران: بسیاری از کارگاهها و آزمایشگاهها پاسخگوی نیازها نیست. در تعیین اعضای هیات علمی باید بازسازی و توسعه منابع انسانی صورت بگیرد و وضعیت اعضای هیات علمی از لحاظ دانش، رتبه و ارتباطات با دانشگاههای معتبر بهبود و ارتقا یابد.
برنامههای درسی خیلی قدیمی است و احتیاج به روزآمد شدن دارد. برنامههای درسی باید مهارتی شود. بسیاری از کشورها به این فضا وارد شدهاند و 40 درصد دانشجویان آمریکا مهارتی هستند و بعد از تحصیل وارد دنیای حرفه و شغل میشوند. این افراد دیگر به دنبال آموزشهای نظری نمیروند. آموزشهای نظری حد و مرزی دارد، اما آموزشهای مبتنی بر شغل نه. ما باید اینها را اصلاح کنیم.
**ایرنا: نظرتان در خصوص آمایش آموزش عالی چیست؟
**صالحی عمران: آمایش آموزش عالی یک تجربه خارجی است که ما آن را از فرانسه الهام گرفته ایم. این موضوع ریشه در آمایش سرزمینی دارد. زمانی در فرانسه روند امور به سمتی رفته بود که تمام امکانات پیشرفته و برنامهریزیها در پاریس و معطوف به آن بود و برنامهریزها به یک باره متوجه شدند در سایر نقاط و نواحی فرانسه خبری از توسعه نیست.
این موضوع تا حدی جدی بود که یک اصطلاح به وجود آمد و میگفتند پاریس و بیابانهای اطراف پاریس. آنها با التفات به این وضعیت تصمیم گرفتند به سمت عدم تمرکز پیش بروند و برای این منظور برنامهریزیهایی برای تقویت دیگر مناطق فرانسه را در دستور کار قرار دادند.
آنچه در زمینه آمایش آموزش عالی در کشور ما مطرح شده چنین دیدگاهی را دنبال نمیکند که آموزش عالی را در دیگر مناطق تقویت کند. اگر چنین بود باید برنامهریزی به این شکل صورت میگرفت که از توسعه آموزش عالی در تهران و مراکزی که به حد کافی دانشگاهها در آن توسعه پیدا کرده است رها شویم و به مناطق محرومتر برویم و آموزش عالی را از لحاظ امکانات در آنها تقویت کنیم. در واقع با الگوی عدم تمرکز به سمت عدالت اجتماعی برای فراهم کردن فرصتهای آموزش عالی برویم.
فراهم کردن این فرصتها باید درعمل انجام شود نه در حرف. این در حالی است که ما از یک طرف شعار آمایش آموزش عالی را میدهیم و از طرف دیگر رتبهبندی و سطحبندی آموزش عالی را متداول میکنیم و نتایجی را که از سطحبندی آموزش عالی میگیریم مبنای بودجه قرار میدهیم.
این یعنی ما به دانشگاههایی امکانات بیشتری میدهیم که در سطحبندی نمره بالاتری گرفتهاند و دانشگاههایی نمره بالاتری میگیرند که دارای امکانات بیشتر هستند که عموماً مستقر در تهران یا شهرهای بزرگاند. این شیوه با هدف توسعه متعادل آموزش عالی همسویی ندارد هر چند ما در توجیه آن بگوییم برخی دانشگاهها مسئولیتهای بینالمللی و برخی منطقهای دارند، چون در نهایت باعث ایجاد سرخوردگی در سطوحی از آموزش عالی میشود.
در واقع با این طرح، نابرابریها را دوباره و در سطحی دیگر بازتولید و تشدید میکنیم و این روند منطقی نیست. این یکی از معضلاتی است که آموزش عالی ما را تهدید میکند و سیاستگذاران آموزش عالی باید آن را به جد و با دقت مورد توجه قرار دهند.
**ایرنا: پیش تر، برنامههای توسعه ای آموزش عالی، بعضی آسیبها را به همراه داشت. با توجه به این که آثار برخی از این آسیبها همچنان ادامه دارد از کجا میتوان به این اطمینان رسید که نسخههایی که الان ارائه میشود چالشهای جدیدی را به همراه نیاورد؟
**صالحی عمران: توسعه یک چهارچوب، منطق و البته پیشزمینههایی دارد. به عبارت دیگر ما باید از یک طرف وضع موجود را ببینیم و از طرف دیگر نظر به وضع مطلوب داشته باشیم. باید امکانات و تجهیزات خود را در نظر گرفت و در عین حال محدودیتها را هم دید. برنامهریزی و نقشهکشی برای آینده مستلزم دیدن همه اینهاست.
من به عنوان نمونه به پدیده صندلیهای خالی در آموزش عالی اشاره میکنم که در بخش خصوصی و دولتی دیده میشود. گسترش بخش خصوصی از روی منطق نبوده و به شیوه بادکنکی و کاریکاتوری به یک باره چند صد دانشگاه غیرانتفاعی و دانشگاه آزاد را ایجاد کرده و هیچ توجهی به پیشبینیهای ساده هم نشده بود.
در سالهای 80 و 82 مؤسسه پژوهش و برنامهریزی این پیشبینی را کرد که از نظر رشد جمعیت چه اتفاقی برای آینده جمعیت دانشجویی خواهد افتاد، اما هیچ کس به یافتههای این پژوهش توجه نکرد. این یعنی ما به لحاظ علمی توانایی انجام پیشبینی را در گذشته داشتیم و کارشناسان و متخصصان آموزش عالی دانش و تخصص این موضوع را دارند.
**ایرنا: آیا الان میتوانیم بگوییم که پنج سال دیگر چه رشتههایی باید محوریت داشته باشد تا آموزش و پرورش و آموزش عالی در همان مسیر گام بردارند؟
**صالحی عمران: باید این کار را بکنیم. البته اشکالی هست که نباید آن را فراموش کرد. خیلی بی انصافی است اگر ما همه تقصیرها را متوجه آموزش عالی بدانیم. بخشی از تحول آموزشی و سامان دادن به وضعیت نیروی انسانی را شرایط اقتصادی جامعه رقم میزند. به عبارت دیگر رشد و توسعه اقتصادی، افزایش تولید ناخالص ملی، رونق اقتصادی بسیار در وضعیت آموزش عالی هم مؤثر است.
وقتی کشور در رشد اقتصادی مطلوب به سر ببرد، تولید ناخالص ملی خوب باشد و شرایط اقتصادی نظم و انسجام پیدا کرده باشد، رفتارها پیشبینیپذیرتر و قابل برنامهریزیتر شده و شرایط جذب نیروی انسانی در دنیای اقتصاد و مشاغل به وجود میآید.
بنابراین بخشی از این عقبماندگی آموزش عالی ما خارج از آن و ناشی از رکود اقتصادی است. فعالیت اقتصادی میتواند زمینهساز خوبی برای جذب نیروی انسانی متخصص باشد.
اگر میبینیم دانشآموزان به سوی رشته تجربی هجوم آوردهاند ناشی از این است که خانوادهها با هزینه و فایدهای که میکنند تصمیم میگیرند فرزند خود را به چه مسیری سوق دهند که آینده تضمینشدهتری داشته باشد.
در مجموع میتوان گفت یکی از مشکلات آموزش عالی ما این است که اطلاعات و تحلیل بازار کار نداریم و تا زمانی که شما اطلاعات بازار کار را نداشته باشید نمیتوانید این بخش را اصلاح کنید و برنامهریزی درستی در زمینه هماهنگ کردن آموزش عالی و مشاغل داشته باشید.
در واقع نیاز به هماهنگی و انسجام میان همه دستگاههاست. شوراهایی باید تشکیل شود که اطلاعات خود را با هم رد و بدل کنند. تا این اطلاعات رد و بدل نشود و هر کسی به صورت جزیرهای عمل کند و چند نفر هم جداگانه بنشینند و در یک دانشگاه یک رشته برای خود تعریف کنند کار به جایی نمیرسد. این روندها و برنامهریزیها بایستی تماماً بر اساس نیازسنجی دقیق بازار کار و کسب اطلاعات در این زمینه شکل بگیرد. از این نظرها در کشور ما ضعف وجود دارد. البته تجربیات دیگر کشورها را هم نباید از نظر دور داشت و میتواند برای ما مفید باشد.
**ایرنا: شما به عنوان رئیس انجمن آموزش عالی کشور، میتوانید بگویید در پنج سال آینده چه رشتههایی در کشور اولویت دارد؟
**صالحی عمران: این را مراکز آیندهپژوهی که اشاره شد باید بیان کنند. اما به عنوان مثال پیشبینی میشود در آینده حوزههای میانرشتهای و خدمات بیشتر مورد توجه خواهند بود. البته من به طور قطع نمیتوانم از موارد مشخصی نام ببرم و نیاز به تحقیق و پژوهش و کار کارشناسی است.
در پایان امید دارم مسئولان، آموزش عالی را جدی بگیرند؛ چون آموزش عالی میتواند موتور محرک جامعه باشد؛ به شرط این که مبتنی بر پیشبینی، مبتنی بر برنامهریزی و مبتنی بر سیاستگذاری درست باشد. آموزش عالی را باور کنیم و گاهی وقتها هم با آموزش عالی اینقدر مخالفت نکنیم.
**9492** 1200
منبع: ایرنا
کلیدواژه: علمي آموزشي ادغام و تجميع
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۳۶۸۷۶۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اصلاح حکمرانی آموزشی بر پایه دانش و اخلاق
معاون آموزشی وزیر علوم، تحقیقات و فناوری گفت: در برنامه هفتم توسعه ریل گذاری با رویکرد جدیدی در دانشگاهها برنامه ریزی شد و مهارت افزایی را در دانشگاهها دنبال میکنیم. - اخبار استانها -
به گزارش خبرگزاری تسنیم از ساری، قاسم عمو عابدینی معاون آموزشی وزیر علوم، تحقیقات و فناوری در کارگروه پیاده سازی آمایش آموزش عالی مازندران اظهار داشت: در برنامه هفتم توسعه و در دولت سیزدهم ریل گذاری با رویکرد جدیدی در دانشگاهها برنامه ریزی شد.
وی گفت: حکمرانی آموزشی بر پایه محورهای دانش و اخلاق اصلاح و پایه گذاری شده است.
عمو عابدینی به پیاده سازی آمایش آموزش عالی و مدیریت طرح تحول اشاره کرد و با بیان اینکه آمایش رشتهها و اجرای طرح تحول دولت سیزدهم در کنار ساماندهی دانشگاهها و موسسات آموزش عالی در کارگروه ویژه پی ریزی شده است تصریح کرد: کیفیگرایی مهارتافزایی و ساماندهی موسسات در کنار مدیریت منطقهای، از اهداف و اولویتهای طرح آمایش آموزش عالی است.
معاون آموزشی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری یادآور شد: هدف اصلی طرح تحول آموزش عالی تحقق منویات رهبر معظم انقلاب اسلامی است.
وی همچنین، خاطرنشان کرد: باید رشتههای دانشگاهی پیوست اشتغال داشته باشند و وجود رشتههای دانشگاهی بدون توجه به نیازها و آمایش آموزش عالی، سبب افزایش فارغالتحصیلان بیکار در کشور شده است.
عمو عابدینی ادامه داد: در طرح تحول آموزش عالی به بورسیه شغلی در صنایع توجه شده است.
سید محمود حسینی پور استاندار مازندران به میانگین 40 درصدی نرخ بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی کشور اشاره کرد و گفت: نرخ بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی در مازندران 20 درصد از میانگین کشوری بالاتر است.
حسینی پور افزود: رتبه دانشگاه در استان در مقایسه بادانشگاههای ملی کاهش دارد.
استاندار مازندران تصریح کرد: طرح پیاده سازی آمایش آموزش عالی و مدیریت طرح تحول که در وزارت علوم در دست اجراست راهکارهایی را برای برون رفت از مشکلاتی که دانشگاهها با آن مواجه هستند ارائه میدهد.
حسینی پور استاندار مازندران اظهار کرد: در پیاده سازی طرح تحول نباید به دنبال گزینههای غیر کارشناسی باشیم.
وی همچنین خاطرنشان کرد: اتخاذ راهکار درست و اصولی و توانمندسازی دانشگاه مازندران در سطح ملی و هم در سطح بین المللی در دستور کار است.
وی گفت: در طرح تحول باید از خواستههای صنفی و بخشی پرهیز کرده و به خواستههای ملی توجه کنیم.
وی همچنین، گفت: ساماندهی رشتههای دانشگاهی متناسب با نیاز توسعهای مازندران لازم است مورد توجه قرار گیرد.
انتهای پیام/