عربستان و دوراهی حکومت قیمومیتی و پلیسی
تاریخ انتشار: ۱۳ آبان ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۳۷۴۰۸۹
محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان، در حالی دست به اصلاحات گستردهای موسوم به ‹‹چشم انداز ۲۰۳۰ ›› زد که برای اجرایی کردن این اصلاحات، نیازمند حداکثر ثبات و کنترل در داخل کشور بود؛ لذا وی برای نائل آمدن به این هدف، به سیاست هجومی برای دستیابی به قدرت روی آورد و در همین راستا رقبای سیاسی احتمالی خود را به حاشیه راند و منتقدان را ساکت کرد و حتی فعالان سیاسی را به زندان انداخت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پیگیری این سیاستها از سوی بن سلمان در شرایطی انجام شد که ادامه اجرای اصلاحات را با ریسکهایی همراه کرد. به طوری که با تاختن بر دو اصل اساسی این کشور یعنی ترکیب آل سعود و آل وهاب به عنوان پایههای مادی و معنوی موازنه قدرت در درون سیاست عربستان و نیز، اجماع خانواده سلطنتی که موجب وحدت نخبگان خاندان آل سعود میشد، چالشهای پیش روی حکومت را تشدید کرد.
تامل در رسوایی عربستان در حذف خاموش جمال خاشقجی، روزنامهنگار برجسته عربستانی و پیش گرفتن روال غیرمنطقی در اقدام به چنین اعمالی از سوی این کشور در مواجهه با مخالفان حکومت، این فرضیه را قوت بخشیده که عربستان با چرخشی آشکار در حکومتداری، در حال جایگزین کردن دولت پلیسی به جای دولت سنتی و قیمومیتی سابق خود است.
جنگ افروزی در یمن و رسوایی درباره موضوع قطر و لبنان از یک سو و آسیبپذیری عربستان درخصوص ایجاد فضای امن داخلی در جامعه و عدم تحقق آن به واسطه انحطاط مذهبی از سوی دیگر موجب شده که این کشور به سوی فرسودگی ایدئولوژی و تبدیل اقتدار به قدرت برود که نتیجهای جز ظهور دولت پلیسی (پادگانی) نخواهد داشت.
دولت پلیسی به رژیمهایی گفته میشود که آزادیهای اساسی، خصوصا آزادی قلم و بیان و اجتماعات را از مردم سلب کرده و اعمال و حرکات مردم را به وسیله پلیس مخفی و نیروهای امنیتی کنترل میکنند.۱
در عین حال اداره و اجرای نهایی امور دولتی نه از طریق ارگانهای قضایی و قانونی، بلکه توسط نیروی خودسر پلیس دولتی و به ویژه پلیس مخفی صورت میگیرد.۲
اعتراف دولت عربستان در مورد قتل خاشقجی در کنسولگری این کشور در استانبول توسط برخی نیروهای خودسر شاهدی بر این مدعاست. همچنین برخورد حکومت آل سعود با فعالان حقوق زنان در این کشور، خصوصا پس از انجام اصلاحات نمایشی و ناپدید شدن آنها نیز در زمره اقدامات دولت پلیسی عربستان قرار دارد. از قضا همین اقدامات هراسانگیز هم، موجب شد تا برخی فعالان و روزنامهنگاران عربستان مانند خاشقجی این کشور را ترک کنند.
اگرچه تغییر و تحول در عربستان با ایجاد اصلاحیههایی در آزادیهای مدنی زنان کلید خورد و حکومت درصدد بود که در کنار تحول اقتصادی و توسعه زیرساختها و کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی، چهره جهانی خود را تغییر دهد، اما با وجود اصلاحات نمادین از نوع ماهیت غربی در حوزه زنان مانند اعطای حق رانندگی به آنها، هیچ طرح و دستورالعملی مبنی بررفع محدودیتهای آزادی بیان یا ایجاد تشکلهای سیاسی وکاهش تنگناهای موجود بر اقلیتهای مذهبی به ویژه شیعیان در این اصلاحات گنجانده نشد و این بدان معنی است که عربستان صرفا اصلاحات خود را با هدف ترمیم و بهبود وجهه خود در جهان دنبال میکند.
در عین حال سرعت بیش از حد این اصلاحات در اجرا و دستوری بودن اقدامات مترتب از آن، خصوصا در عرصه اجتماعی از بالا به پایین، موجب شده که حکومت آل سعود در حال از دست دادن بخش عمدهای از مشروعیت دینی خود باشد که تا پیش از این به منظور ماندن در راس امور سیاسی از آن، بهره میگرفت.
علاوه بر این، فقدان بسترسازی مناسب جهت انجام این اصلاحات در جامعه عربستان نیز که همچنان از ساختارهای سنتی و فرهنگ قبیلهای برخوردار است، شوکآور بوده است. در واقع سطحی بودن این اصلاحات در جامعه در کنار عدم تحقق اصلاحات سیاسی بدون پشتوانه اصلاحات اجتماعی و اقتصادی و عدم برکناری حاکمیت فردی و جایگزین کردن حاکمیت انتخاباتی و مشارکتی در این عرصه، علاوه بر اعمال سیاست خارجی جاهطلبانه بن سلمان در منطقه غرب آسیا، توسعه نامتقارن داخلی و خارجی را برای این کشور رقم میزند.
این در حالی است که این توسعه نامتقارن به بحران مشروعیت دامن زده و مقدمهای بر شکاف در حاکمیت خواهد بود که به بیثباتی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در بلندمدت میانجامد.
در واقع اگرچه اصلاحات سلمان در برخی بخشها این کشور را به جلو حرکت داده، اما در پی دنبال کردن الگوی دولت پلیسی در شرایط کنونی، هزینه گزافی را به حکومت آل سعود تحمیل کرده که این هزینه نزدیک شدن به بحران مشروعیت است.
همچنین نوع رفتار ولیعهد عربستان در مواجهه با جامعه مدنی و شهروندان عربستانی و بیاعتنایی وی به آنچه در جامعه عربستان اعم از وضعیت زنان، کارگران و مهاجران و نیز شیعیان این کشور و همچنین وضعیت حقوق بشر میگذرد، در ادامه سبب خواهد شد که اطلاحطلبان درون حاکمیت نیز به این نتیجه برسند که حضور وی در مسند قدرت ذیل بحران مشروعیت، بحران سیاسی و اقتصادی پدید آورده و هزینههای باقی ماندن در قدرت را افزایش میدهد، لذا تصمیم به کنار گذاشتن ولیعهد بگیرند.
البته به نظر میرسد در این شرایط، امریکا گزینه خود در منطقه را رها نکرده و به دنبال کاهش هزینههای حضور وی در قدرت باشد. اگرچه در حال حاضر پیگیری این سیاست از سوی دولت ترامپ و طرفداری از شخص بن سلمان، مورد انتقاد برخی تحلیلگران سیاسی و محافل غربی است. اما بعضی دیگر هم بر این عقیده هستند که امریکا با دست داشتن در بروز وقایعی نظیر قتل خاشقجی قصد دارد سیاست مهار را در قبال عربستان اعمال کرده و با قرار دادن این کشور در تنگناهایی این چنینی، به مهار قدرت این کشور دست زند.
منابع:
۱. طلوعی، محمود. فرهنگ جامع سیاسی. تهران: نشر علم،۱۳۹۰، ص۴۷۷.
۲. نوروزی، محمدتقی. فرهنگ دفاعی و امنیتی. تهران: انتشارات سنا،۱۳۸۵، ص. ۳۶۴.
منبع: پارسینه
کلیدواژه: عربستان ولیعهد عربستان محمد بن سلمان چشم انداز 2030 آل سعود
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.parsine.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارسینه» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۳۷۴۰۸۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
علمالهدی: امامتِ سیاسی دشمن دارد و تا امروز هم این دشمنی ادامه داشته
حجت الاسلام سید احمد علم الهدی روز شنبه در مراسم اجتماع صادقیون در حرم مطهر رضوی افزود: از وجود اقدس امام صادق (ع) نقل شده که فرمود «هرکس برای درک ظلمی که بر ما رفت، تلاش نکند و بر آن نکوشد، شریک همان ظالمی است که در مقابل ما عمل کرده است» این حدیث راوی اهمیت این شناخت است.
به گزارش ایرنا، وی ادامه داد: شهرت اصلی امام صادق (ع) در میان ائمه اطهار (ع) به علم، دانش و تربیت اصحاب و شاگردان است، اما آنچه باید در روز شهادت ایشان بیش از پیش موردتوجه قرار بگیرد، مظلومیت این امام همام و فلسفه مظلومیت ایشان است. باید بدانیم دلیل مظلومیت امام صادق (ع) چه بود و اساساً چرا حضرت تا این اندازه با برخورد قهری، سلبی و جنایتکارانه حاکمیت وقت رو به رو میشد.
علم الهدی افزود: اگر امام صادق (ع) در امور سیاسی مداخله نمیکرد و در برابر حکومت عباسیان ادعایی نداشت، مسلماً این ظلم و ستم در حق حضرت روا داشته نمیشد، اما آنها میدانستند که اصل امامت تشکیل نظام رهبری و تشکیلات و حکومت است.
وی ادامه داد: نه تعلیم دین، نه تربیت شاگرد و نه آموزش علوم طبیعی هیچ کدام علت اصلی مظلومیت حضرت نیست. امام صادق (ع) فقط یک عالم نبود که عدهای دورشان را بگیرند و فقط علوم دین را فرا بگیرند. امام صادق (ع) در مقام حجت بالغه الهی ادعای امامت داشت و این ادعا از نظر دستگاه حاکم به عنوان یک آفت قطعی در برابر استمرار قدرت و حکومت آنها به شمار میرفت و اگر امام صادق (ع) در امور سیاسی مداخله نمیکرد و در برابر حکومت عباسیان ادعایی نداشت، مسلماً این ظلم و ستم در حق حضرت روا داشته نمیشد.
نماینده، ولی فقیه در خراسان رضوی با بیان این که تحقق امامت سیاسی، تکلیف ذاتی ائمه اطهار (ع) بوده است گفت: امام فقط شاگردپرور و عالم نیست و عمده وظیفه امام به این است که در پیشامد شرایط و موقعیت ها، یک نظام حاکمیتی تشکیل بدهد و به موازات امامت مرامی، امامت سیاسی جامعه را هم به دست بگیرد.
علم الهدی افزود: سرچشمه همه مظالمی که در حق اهل بیت (ع) روا داشته شد، همین اعتقاد به امامت سیاسی بود. بهخاطر همین موضوع بود که علیابن ابیطالب (ع) را در محراب، حسین ابنعلی (ع) را در گودی قتلگاه و سایر امامان معصوم را هرکدام در یک مقام به شهادت رساندند و در طول حیات بابرکتشان نیز انواع و اقسام جنایتها را درحق آنها و پیروانشان روا داشتند.
وی ادامه داد: امامت سیاسی دشمن دارد. دشمنی که یک زمان حتی در مسجد شمشیر بر فرق، ولی خدا میزند، یک زمان با اسب بر پیکر امام شهید میتازد و یک زمان نیز همچون منصور دوانیقی ملعون، امام صادق (ع) را با دست بسته و لباس خانه در خیابان پشت اسب میکشاند و امروز هم دشمنان دین اینچنین هستند.