ریاست عارف به وجهه خودش و اصلاحات لطمه زد
تاریخ انتشار: ۱۳ آبان ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۳۷۵۹۳۴
خرداد: رضوی فقیه گفت: به نظر من مدیریت آقای دکتر عارف نه به نفع اصلاحات بود، نه بهنفع خودشان. درواقع ایشان ظرفیتهایی داشتند که اگر روی همان ظرفیتها سرمایهگذاری میکردند، هم جریان اصلاحطلبی، هم جامعه و هم خودشان شکوفا میشدند. اما ایشان وارد عرصههایی شدند که مزیت نسبی خاصی نداشتند که هم به وجهه خودشان و هم جبهه اصلاحات لطمههایی خورد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بخش دوم میزگرد ایرنا با سعید رضوی فقیه و علی تاجرنیا، از اعضای سابق دفتر تحکیم وحدت با موضوع اصلاح اصلاحات در پی میآید.
مکانیسم تصمیمگیری و ارتقا در حزب مشارکت صددرصد دموکراتیک نبود
هر دومیهمان نسبت به دموکراتیک نبودن فرآیندهای درونی جریان اصلاحات اذعان داشتید. به نظر شما جریانی که نمیتواند فرآیندهای درونی خود را دموکراتیک کند، چگونه میتواند عزم این را داشته باشد که جامعه را به سمت دموکراسی سوق دهد؟
رضوی فقیه: در ابتدا دو نکته را عرض میکنم؛ اول اینکه این انتقادات درونی است. دوم اینکه جبهه مشارکت بدون مبالغه یکی از احزاب پیشروی جامعه ما بوده است و کارنامه درخشانی از خود بر جای گذاشته است. هر چند واقعیت این است که مطلوب مطلق هم نبوده و مکانیسم تصمیمگیری در آن صددرصد دموکراتیک نبود. همچنین مکانیسم ارتقا در حزب نیز صددرصد دموکراتیک نبوده است. اما این دو نقطه ضعف در مقایسه با احزاب دیگر کشور کمرنگتر بود. با این وجود، حزب مشارکت برنامهای برای فردای خود نداشت. یعنی آن لایه میانی که باید بین بدنه حزب با رأس آن واسطه باشد و باید پرورش مییافت، مورد توجه نبود. به باور من جبهه مشارکت یک سر بزرگ داشت، با یک بدن نحیف. باید مشخص میشد چه کسانی میخواهند جایگزین امثال حجاریان و عبدی در حوزه سیاست شوند. جبهه مشارکت این نقاط ضعف را داشت. بنابراین ما برنامه و راهبردی که خارج از شرکت در انتخابات باشد، نداشتیم. در مقایسه جنبش اصلاحات در ایران با جنبش اصلاحات در ترکیه، باید بگویم که درواقع، پیروزی در ترکیه با پیروزی ما در خرداد 76 مقارن بود. در همان عرصه بود که اردوغان با تشکیل حزب عدالت و توسعه وارد شد و امروز بعد از 20 سال به نقاط برگشتناپذیری رسیده است و توانسته قانون اساسی را بهنفع خودش تغییر دهد و قدرت نیروهای نظامی را محدود کرده و ساختار ارتش و پلیس را بهنفع خود تغییر دهد. آنها چون برنامه منسجم و مداوم داشتند، موفقتر بودند. ولی ما نهتنها نتوانستیم از این دستاوردهایی که از آن برخوردار بودیم حفاظت کنیم، بلکه بسیاری از نمادهای رسمی اصلاحات امروز از دست رفتهاند.
بهترین شرایط حکومتداری دوره 8 ساله اصلاحات بود
تاجرنیا: اگر مجموعه جریانهای سیاسی داخل کشور را با فرآیندهای آن در نظر بگیریم، این انتقادات چندان وارد نیستند. چون ما بهخاطر فرآیندهای غیرصحیحی که داریم این مسائل پیش آمده است. واقعیت این است که من طرفدار ساختار هستم و معتقدم باید حزب فراگیر اصلاحطلبان با بهرسمیت شناختن فراکسیونیسم، تشکیل شود، بهشکلی که دیکتاتوری اکثریت نباشد. یک بخش از ناکارآمدیهای امروز، مربوط به فرآیندهای بیرون اصلاحات هستند که میخواهند آن ساختار شکل نگیرد، اما واقعیت این است که مسئله اصلی این جریان سیاسی، ماهیت گفتمانی است که آن را مطرح میکند. اینکه چقدر گفتمان ما مورد پذیرش باشد و تا چه حد با آرمانهای مردم و با واقعیتهای موجود پیش میرود، اهمیت دارد. درنتیجه، ما یکی از آرامترین و بهترین شرایط حکومتداری را در دوره هشت ساله اصلاحات را داشتیم که اقتصادی قابل پیشبینی داشت و در مسائل سیاسی فضای تنفس وجود داشت و از حقوق مردم دفاع میشد. در این فرآیند اتفاقات خوبی رقم خورد.
جریان «عبور از خاتمی» برای تضعیف اصلاحات
در دوره اصلاحات طرح عبور از خاتمی هم از سوی جریانی مطرح شد که بهنوعی پشتوانه گفتمانی و استراتژیک جریانی است که امروز طرح نامه صدنفره به خاتمی و اصلاح اصلاحات را مطرح میکنند. به نظر شما این دو جریان چه تمایزاتی با یکدیگر دارند؟
تاجرنیا: اولاً جایگاه آقای خاتمی دو وجه دارد: یکی بهعنوان رئیسجمهور و دیگری بهعنوان رهبر جریان اصلاحات. جریانی که «عبور از خاتمی» را مطرح کرد، بعد از وقایع سال 88 به این باور رسیدند که این طرح سبب تضعیف جریان اصلاحات و موجب عدم انسجام اصلاحطلبان شد. امروز هم باید با تکیهبر احزاب سیاسی، فرآیند اصلاحات صورت گیرد. چراکه دموکراسی بدون احزاب امکانپذیر نیست. پیشنهاد بنده این است که آقای خاتمی پیشقدم شوند و موجب اعتباربخشی به احزاب شوند تا شورای عالی و پارلمان اصلاحات، اعضایشان از اشخاص حقوقی باشد.
نکته دوم این است که لزومی ندارد همه احزابی که وارد جبهه اصلاحات میشوند، درون یک جبهه قرار گیرند. چون ممکن است نقاط مشترکی نباشد. بنابراین احزابی که میتوانند با یکدیگر همکاری کنند درون یک جبهه قرار میگیرند.
ریاست عارف هم به وجهه خودش و هم جبهه اصلاحات لطمه زد
ارزیابی شما از ریاست دکتر عارف در شورای عالی و تأثیر ریاست ایشان بر آینده تصمیمات مجموعه اصلاحطلبان چیست؟
رضوی فقیه: به نظر من مدیریت آقای دکتر عارف نه به نفع اصلاحات بود، نه بهنفع خودشان. درواقع ایشان ظرفیتهایی داشتند که اگر روی همان ظرفیتها سرمایهگذاری میکردند، هم جریان اصلاحطلبی، هم جامعه و هم خودشان شکوفا میشدند. اما ایشان وارد عرصههایی شدند که مزیت نسبی خاصی نداشتند که هم به وجهه خودشان و هم جبهه اصلاحات لطمههایی خورد.
تاجرنیا: انصافاً آقای دکتر عارف را یک فرد اجرایی قوی میدانم که در حوزه درونی دولت، بار مسئول بر دوش ایشان بود. ولی هر کسی را بهر کاری ساختند. در مجلس، اداره کردن فراکسیون، کار فردی است که در طول سالیان کار تشکیلاتی کرده باشد. درواقع کار حرفهای سیاسی است. مانند آقای مهندس نبوی فردی است که کاملاً در مجلس ششم نقش استراتژیک داشتند. ولی در کنار این موضوع، قابلیتهای آقای عارف را نباید فراموش کنیم. ولی این کارها در تخصص ایشان نبود و افرادی که در لیست امید بودند، آنها هم در حوزه خودشان نبودند. بنابراین ناکارآمدی را صرفاً نباید در شخص عارف بدانیم. همانطور که نظام و نهادهای نظامی آقای روحانی را پذیرفتند، به همان شکل هم آقای عارف را پذیرفتند و اشخاصی را نپذیرفتند. اما ایشان اگر میخواهد کار سیاسی کند، با بنیاد امید نمیشود. فعالیت سیاسی در کشور مانند راهرفتن در میدان مین است. پس خوب است این ناکارآمدیها را ببینیم. ضعف فرآیند است که باعث میشود نقش اشخاص پر رنگ شود و فرآیند تصمیمگیری را از حد احزاب خارج میکند و رفتار غیرحزبی را تبلیغ میکند.
**نسل اول جوانان اصلاحطلب سوختند
به نظر میرسد امروز میراث جریان اصلاحات از معبری غیر از ساختار منتقل میشود. مسائلی همچون جوانگرایی هم مکانیسم مشخصی ندارند. ارزیابی شما از این موضوع چیست؟
رضوی فقیه: انتظار این بود که جنبش اصلاحطلبی بهمثابه یک جنبش اجتماعی و سیاسی نهادمند شود، حتی اگر به قدرت نرسد. دوم اینکه نهادی دموکراتیک باشد و همه به آن پایبند باشیم. چون این اراده مبتنی بر عقل است و فایده بیشتر و خطای کمتری دارد. ما باید در نهادهایی که برای جنبشهای سیاسی و اجتماعی تعریف میکنیم، این اصول را رعایت کنم ولی این کار را نکردیم. حال اگر چنین نهادهای دموکراتیکی داشته باشیم، دیگر دغدغه جوانگرایی نخواهیم داشت. خیلی مهم نیست که بگوییم جوانها جای مسنها را بگیرند، بلکه باید رقابتها دموکراتیک باشد.
تاجرنیا: من فکر میکنم در نسل اول انقلاب یک نوع نگاه ایدئولوژیک و مبتنیبر تکلیف در آرمانهایشان وجود دارد مبتنیبر اینکه ما انقلاب کردیم و پیشبردن انقلاب هم برعهده ماست.علت عمده شدن موضوع ژن خوب هم این است که کار حزبی و تشکیلاتی ارزش نیست. ما از این که بهصورت شفاف از قدرت صحبت کنیم، ابا داریم. وقتی این مناسبات خوب شکل نمیگیرد، جوانگرایی بدل به ضد خود میشود. چون فرآیندها درست شکل نگرفته است. یک نسلی در سنین 40 سالگی هستند که سوختند، درحالیکه اینها افرادی بودند که بهشدت فعال بودند، ولی در این فرآیندها کنار گذاشته شدند.
برچسب ها: عارف ، میز گرد ، سعید رضوی فقیه ، علی تاجرنیامنبع: خرداد
کلیدواژه: عارف میز گرد علی تاجرنیا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khordad.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خرداد» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۳۷۵۹۳۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اهداف کوتاه مدت و بلندمدت افشاگری ها علیه قالیباف /کدام طیف او را زیر ضرب برده است؟
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، چند روز مانده به دور دوم انتخابات مجلس دوازدهم حملات و افشاگریهای جدیدی درباره محمدباقر قالیباف در حال انجام است؛ خودش، همسرش، فرزندانش و البته مشاورانش و دستگاههای منتسب به او؛ همگی هدف این افشاگریها یا حملات هستند و در همه موارد پای قالیباف هم وسط است.
محمدباقر قالیباف در بازه زمانی نیمه دوم سال گذشته تا روزهای منتهی به دور اول انتخابات مجلس دوازدهم، تحت حملاتی از همین دست بود؛ اما آنچه سوال برانگیز شده این موضوع است که مواد اولیه و خام افشاگریها چه اندازه کثرت دارند که دو دور انتخابات را پوشش دادهاند! البته اینها غیر از موضوعات افشا شده در دوران ریاست بر مجلس و قبلتر در جریان دو دور انتخابات ریاستجمهوری است که درباره او منتشر شده بودند.
افشاگریها درباره قالیباف و اطرافیانش به دو صورت انجام میشود؛ نخست توسط چهرههای سیاسی و دوم توسط حسابهای توییتری در فضای مجازی. هدف هم قاعدتا در کوتاه مدت، جلوگیری از ریاست قالیباف بر مجلس دوازدهم است که احتمالا طیف جبهه پایداری و تندروها بیشترین سهم را خواهند داشت.
بخش اول چگونه کار میکند؟یک شکل از افشاگری ها، توسط برخی نمایندگان مجلس یا چهرههای سیاسی است که صورت میگیرد؛ آنها در قالب توییت و مصاحبه مواردی را بیان میکنند. آنهایی که در این بخش از سناریو نقشآفرینی میکنند، بیشتر عملکرد مدیریتی و سیاسی قالیباف را زیر سوال میبرند و از بابت چهرههای نزدیک به او مانند مشاورانش سخن به میان میآورند.
به عبارت دیگر آنکه این دسته از افراد سعی میکنند به روایت خودشان، بر اساس قاعده بازیهای سیاسی رفتار کنند و وارد مسائل خانوادگی نشوند. از سوی دیگر، بستری که این افراد بر آن اقدام به بیان سخنانشان یا به عبارت بهتر افشاگریهایشان میکنند، معمولا سایتها و خبرگزاریهایی هستند که موضعگیریهایی علیه قالیباف دارند.
مثلا روز گذشته، بیژن نوباوهوطن نماینده مجلس یازدهم و از منتقدان قالیباف، با خبرگزاری دولت یعنی ایرنا گفتوگو کرده است. این گفتوگو واجد هر دو شرط بود؛ یک چهره سیاسی منتقد رئیس مجلس با خبرگزاری دولت که زاویهای جدی با مجلس و بخصوص قالیباف دارد، سخن گفته است. او در این گفتوگو تاکید کرده «در بسیاری از مواقع میبینیم دستهایی بیش از مطالبات نمایندگان در کار است یعنی افرادی که نمیخواهم اسم ببرم مشخصا در بودجه دخالت میکنند». او در بخش دیگری مستقیما مشاوران قالیباف را هدف قرار داده و در انتقاد از آنها گفته «مشاوران رئیس مجلس هر بودجه ای را بررسی میکنند نمیدانم این موضوع قانونی است یانه؟ میآیند و میروند و اینقدر طول میدهند که نماینده به چیزی رأی میدهد که نمیخواهد. اینجا قدرت و اختیار نماینده است که سلب میشود و این خطر است.»
نوباوهوطن که به تفکرات جبهه پایداری مشهور است، این بار به مشاوران قالیباف اتهام زده است: «گاهی افرادی که به عنوان مشاور در مجلس دائما رفت وآمد میکنند و در میان نمایندگان مینشینند و اینها تصمیم سازی و فکرسازی و رایسازی میکنند. یک نفر را میخواهی رای بدهی اینها هستند که میگویند به چه کسی رای بدهند و به چه کسی رای ندهند. قول میدهند که فلان کار را برای شما میکنیم فلان وام را میدهیم در حوزه انتخابیهتان فلان کار را میکنیم.»
نوباوه بخش دیگری از سخنانش را در راستای خط خبری چند روز اخیر خبرگزاری دولت بیان کرده است؛ یعنی فشار و حمله به مرکز پژوهشهای مجلس بابت انتشار گزارشهایی بر خلاف میل دولتیها. او گفته «بعضی از کارمندان مرکز پژوهشها هنگام بررسی بعضی از طرحها و یا لوایح، اعمال نفوذهای فردی و سیاسی میکردند و جریان خاصی را آنجا مشاهده کردیم به خصوص در مورد ساماندهی طرح فضای مجازی که صددرصد از طریق رسانهها مستقیم از طریق فضای مجازی و اینترنت پخش میشد ما شاهد بودیم قبل از اینکه حتی مصوباتش بخواهد به تصویب برسد و یا رایگیری صورت بگیرد در فضای مجازی از طریق مرکز پژوهشها منتشر میشد.»
خبرگزاری ایرنا در هفتههای اخیر به صورت مسلسلوار اقدام به انتشار مصاحبههایی کرده که مشخصا مرکز پژوهشهای مجلس را زیر ضرب برده است. مصاحبههای ایرنا با نمایندگانی بود که منتقد عملکرد قالیباف از یک سو و از سوی دیگر حامی دولت هستند. آنها عملکرد مرکز پژوهشها را مورد انتقاد قرار دادهاند که از این طریق، سقلمهای هم به قالیباف میخورد.
بخش دوم چگونه عمل میکند؟بخش دوم سناریویی که این روزها در ارتباط با قالیباف در حال اجراست، افشاگری درباره خانوادهاش است. برخی اکانتهای توییتری که بعضا هم بدون نام و نشان واقعی هستند، اقدام به انتشار مدارکی درباره فرزندان قالیباف میکنند؛ مدارکی درباره تحصیل اسحاق قالیباف در استرالیا و مراودات مالی دو پسر قالیباف(اسحاق و الیاس) و همچنین همسر رئیس مجلس.
از قرار معلوم مدارک منتشره در دسترس این طیف منتقد این روزهای قالیباف بوده است؛ البته منظور نه منتشرکنندگان، که آنهایی منظورند که این مدارک را در اختیار منتشرکنندگان قرار دادهاند. به عبارت دیگر، آنها این مدارک را در کشوهایشان نگه داشته بودند تا در موعد مقرر و زمانی که لازم است قالیباف زیر ضرب افکار عمومی برود، منتشر کنند.
یعنی آنها مشغول استفاده ابزاری از قالیباف بودهاند و حالا که پاجوشهایشان در حال رشد است، دیگر انگار نیازی به حضور قالیباف لااقل در صندلی ریاست ندارند. از همین رو افشاگری، پشت افشاگری درباره قالیباف در حال انجام است.
هرچند برخی معتقدند که مسائل خانوادگی نباید وارد دعواهای سیاسی شود، اما این نکته قابل چشمپوشی نیست که افرادی نظیر قالیباف و دیگر چهرههای تصمیمگیر، که شب و روز بر شعارهایشان پافشاری میکنند، آیا توانستهاند این شعارها را در خانواده خود نیز جاری و ساری کنند یا خیر؟ آیا توانستهاند فرزندان خود را متقاعد کنند تا بر اساس سبک زندگیای که خودشان مبلغ آن هستند، زندگی کنند؟ قاعدتا با افشای سفرها و مخارج و سبک زندگی فرزندان قالیباف، او زیر ضرب شدیدی قرار گرفته است اما همچنان همان شعارها را فریاد میزند.
اهداف چند لایه از افشاگریهاقاعدتا با بررسی و کنار هم قرار دادن ردپاهای موجود در این اقدامات علیه قالیباف، آن طیف سیاسی که مشغول زدن رئیس مجلس است، مشخص میشود. آنها اهدافی چند لایه داشته و دارند که تا الان به توفیقی نسبی دست پیدا کردهاند.
نخست عدم راهیابی قالیباف به مجلس بود که البته هدفی بلند پروازانه بود و آنها تمرکزشان را بیشتر بر روی راهیابی یک قالیباف ضعیف شده به مجلس گذاشته بودند. آنها به این هدف نخستشان دست پیدا کردند و قالیباف که نفر اول رایگیری ۱۳۹۸ بود، پایینتر از محمود نبویان، حمید رسایی و امیرحسین ثابتی قرار گرفت؛ البته که همه اینها به لطف پایینترین مشارکت در انتخابات مجلس در تاریخ جمهوری اسلامی است.
دومین هدف، پایین کشیدن قالیباف از صندلی ریاست است که آنها در این برهه زمانی تا زمان انتخابات هیات رئیسه مجلس جدید بر آن تمرکز دارند؛ اگر موفق شوند که قالیباف را از کرسی ریاست به زیر بکشند، عملا توانستهاند که او را از حیض انتفاع در سیاست ساقط کنند. چرا که در این صورت، هدف سومشان که خنثیشدن توان سیاسی قالیباف برای انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۴ و رقابت با ابراهیم رئیسی است، عملا به صورت اتوماتیک کسب میشود.
بنا بر این اگر طیف مخالف قالیباف این روزها هزینه زیادی برای زدن او میکند، برای «شفافیت» و این دست مسائل نیست؛ بلکه به دنبال اهدافی کوتاه مدت و بلند مدت هستند؛ کوتاه مدت؛ نشستن قالیباف بر صندلی نمایندگی در صحن و نه هیات رئیسه و بلند مدت، قالیبافزدایی از سیاست و عدم توانایی سیاسیاش برای ریاستجمهوری ۱۴۰۴.
27215
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1903949