2 داستان عاشقانه از خادمان داوطلب امام رضا(ع)
تاریخ انتشار: ۱۴ آبان ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۳۸۹۶۵۱
به گزارش ایکنا؛ ماه صفر که فرا میرسد، هوای مشهد هم حال دیگری به خود میگیرد؛ میزبانان همیشگی زائران سلطان خراسان جامعه خادمی میپوشند و تمام قد میایستند به خدمت پادشاهانی که به طواف سلطان سریر ارتضاء میآیند.
آهستهآهسته موکبها برپا میشوند و عطر خدمت فراگیر. خوش به حال جاده كه با قدوم زائران مولا بغض تنهاییاش میشكند و همراه اشکها و لبخندهای راهیان دیار نور، روز را شب میکند و شب را روز .
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
خدمت به زائرین امام رضا(علیهالسلام) در گرو اشتیاق و ارادت است و شرایط جسمی و سنی مانع خدمت نمیشود. این روزها همه میآیند، پیر و جوان، زن و مرد. وصف حال عاشقیشان اگر چه شنیدنی است اما خوش به حال آنهایی که شنیدهها را دیدهاند.
زائرین پیاده از قاب نگاه یک عکاس قدیمی
لحظههای این پیادهرویهای گروهی، همچون عاشقانههای معنوی است؛ کاروانها با حضور دلباختگانی که رنج این سفر را با پای پیاده به جان میخرند، دقایق شگفتانگیزی را رقم میزند که بهسختی در قالب کلمات توصیف میشوند و تنها قاب دوربین هنرمندان عکاس است که میتواند به زیبایی این لحظهها را ضبط کند. عکاسان زائران پیاده، این موج عاشقانه را با بهترین حسها و ارادتها به بینندگان خود منتقل میکنند، آنچنانکه گویی اشک بر دریچه لنزشان مینشیند و تصاویرشان در مقابل اینهمه ارادت و در وصف اینهمه اشتیاق، تمامقد تعظیم میکند و تصاویری ثبت میشود که سالهاست تماشای آنها، دنیا را متحیر کرده است.
از جادوی هنر عکاسان است که این پیمایش در جاده ارادت و اشتیاق به نسلهای بعد منتقل میشود و به یادگار میماند که آری رسم پیادهروی برای رسیدن به محبوب اینگونه بوده است...
باید عکس بگیری تا همه دنیا این رسم عاشقی را ببیند
محمدباقر اوحدی متولد 1322، از قدیمیترین عکاسان آستان قدس و از پیشکسوتان عکاسی مشهد و حرم مطهر رضوی است. او عکاسی از بارگاه حضرت رضا(ع) و زائرین پیاده در دهه آخر صفر را وصفناشدنی توصیف میکند و میگوید: عکاسی یک هنر است ولی عکاسی از زائرین خانه دوست که در پیادهروی دهه آخر صفر میآیند تا نوعی عرض ارادت به امام رضا(ع) داشته باشند وصف شدنی نیست، حس و حال زائرینی که با پای تاولزده در سرما با عشق و ارادت به پابوسی بارگاه امام هشتم میآیند در دایره کلمات نمیگنجد، باید عکس بگیری تا همه دنیا این رسم عاشقی را ببیند. باید وقتی از ویزور دوربین به زائرین پیاده نگاه میکنی، دلشکسته باشی و چهبسا زائران پیاده را قدمبهقدم همراهی کنی تا حس و حال و حلاوت و رنج این زیارت عاشقانه را درک و تصویرشان را ثبت کنی.
وی ادامه میدهد: حدود 50 سال است که عکاسی میکنم و آرشیو عکس ارزشمندی از قبل و پس از انقلاب اسلامی دارم. پس از آشنایی با مرکز اسناد آستان قدس رضوی، بهمنظور حفظ و ماندگاری این آثار، تصمیم گرفتم این مجموعه اسناد تصویری را به این آستان قدس اهدا کنم.
اوحدی که بازنشسته شرکت برق است و سالها نیز بهعنوان خادم افتخاری در حرم مطهر رضوی خدمت کرده است، میگوید: این افتخار بزرگ را مدیون عنایت و توجه آقا علی بن موسیالرضا(ع) و همچنین تربیت والدینم میدانم.
اوحدی با بیان اینکه خدمترسانی به زائرین پیاده یک افتخار است، میگوید: در سالهای اخیر موکبها و ایستگاههای استقبال از زائرین بیشتر شده است تا خدمتگزاران و خادمین این زائرین هم بتوانند بهنوعی عرض ارادت به امام رضا(ع) داشته باشند.
وی پیوستن به کمپین «همه خادم الرضائیم» را افتخاری بزرگ برای خودش میداند و میگوید برای ثبت صحنههای دلدادگی در این حماسه بینظیر آماده است.
زهرا تاتاری از آن دست عاشقان خدمت است که سالها آرزوی خادمی بارگاه رضا را در دل داشته و خدا میداند چند بار دلش برای این آرزویی که زمانی فکر میکرده محال است، شکسته است. تا اینکه برای تحقق همین آرزو تهران را رها کرده و مجاور حرم شده است.
خودش میگوید: من از امام رضا همهچیز گرفتهام. برای من امام هشتم مثل برادری است که هر وقت مشکلی دارم به در خانهاش میروم و او نیز هیچوقت مرا دستخالی برنگردانده است. مستأجر بودم از امام رضا(ع) خانه خواستم؛ داد. تهران بودیم، از ایشان خواستم شرایط را مهیا کند تا به مشهد بیایم؛ شد. شوهرم در مشهد کار نداشت از ایشان درخواست کردم شغلی به او بدهد؛ فردایش کار پیدا کرد. پسرم چند بار مریض شده؛ شفایش را از آقا گرفتم. خلاصه هر حاجتی که تا الآن از آقا طلب کردهام بیپاسخ نمانده است.
آرزوی خادمی
این بانوی خادم به ارادتی که به امام هشتم(ع) دارد تأکید میکند و ادامه میدهد: هر وقت از تلویزیون نقارهخانههای حرم را میدیدم اشک در چشمانم جمع میشد و همین عشق و علاقه باعث شد تا هر کاری بکنم تا بتوانم اول از همه همجوار امام در مشهد باشم و آرزوی بزرگترم این بود که روزی خادم حرم شوم.
وی ماجرای پیگیریاش برای خادمی حرم را اینگونه بازگو میکند: از طرف بسیج محل اعلام کردند که برای خادمی ثبتنام میکنند؛ من هم با هزار امید و آرزو مدارکم را بردم. زمانی که مسئول جذب خدام مدارک را دید به خاطر کم بودن میزان تحصیلات و سن بالا ردم کرد. هر چه اصرار کردم گفتند که شرایط طبق قانون خادمان این است و مأموریم و معذور.
خانم تاتاری آهی از اعماق وجودش میکشد و ادامه میدهد: دلم شکست... رفتم در صحن حرم آقا، دو رکعت نماز خواندم و بعد بلند شدم، حدود یک ساعت تمام مهرهای روی فرشها را جمع کردم. به آقا گفتم مولا جان یعنی من به همین اندازه هم برای خدمت به شما لیاقت ندارم؟ آیا باید به خاطر سن و تحصیلات از این افتخار بینصیب باشم. به منزل برگشتم. چند روز بعد هنگام صبحانه زنگ تلفنم به صدا درآمد، آنطرف خط یکی گفت: از کانون خادمیاران رضوی تماس میگیرم.آیا مایلید به جمع خادمان افتخاری امام رضا(ع) بپیوندید؟ از خوشحالی اشکم سرازیر شد، بیدرنگ گفتم:«بله؛ حتماً» حتی صبحانهام را از هم خوشحالی نتوانستم تمام کنم و با سرعت به محل ستاد آمدم و این شد که این حاجتم را هم امام رضا(ع) داد.
با عنایت آقا مولودی خوان و روضه خان دردانه امام رضا شدم
تاتاری خاطرات زیادی از کرامات و عنایات آقا دارد. اینکه با عنایت آقا مولودی خوان و روضه خان دردانه امام رضا حضرت جواد(ع) شده است. برایمان تعریف میکند یکشب برای مولودی به محفلی دعوت شدم. بعد مجلس صاحبخانه خواست مبلغی را بهعنوان حقالزحمه بدهد. نگرفتم. گفتم من اجرم را از امام هشتم(علیهالسلام) میگیرم. درراه برگشت به منزل رو به حرم کردم و گفتم آقاجان دستمزدم با خود شما. فردای آن روز بهصورت کاملاً اتفاقی، به همراه همسرم به مهمانسرای حرم دعوت شدیم و شام را مهمان علی ابن موسیالرضا(ع) شدیم. از حرم که بیرون آمدیم مجلسی در یکی از مهدیههای اطراف برپا بود. پیشنهاد کردم اول برویم آنجا. ازقضا مسابقهای داشتند، من هم فرم را پر کردم و جواب دادم و البته که امام رضا با سکه طلای آن مسابقه دستمزدم را داد.
از وی در خصوص حس و حال خدمت میپرسم، اینگونه میگوید: هر کاری به من سپرده شود با جانودل وقت میگذارم و به نحو احسن انجام میدهم. هر خادمیار جدیدی هم که میآید برای آموزش پیش من میفرستند. هر وقت به کسی زنگ میزنم و به او میگویم که فرصت خادمی حرم را دارید احساس میکنم آن فرد دارد همان حس مرا تجربه میکند یک شعف خاص و یک حس خوب غیرقابل وصف.
درباره نحوه ورود به جمع «خادمیاران رضوی» میگوید: الآن فرایند خادم شدن خیلی راحت شده است، کسانی که از طریق سامانه پیامکی و با ارسال عدد 8 به 1000888080 ثبتنام میکنند در لیست متقاضیان قرار میگیرند و بعد اپراتورهای مرکز خادمیاران با آنها تماس میگیرند و پس از ثبت سیستم، از آنها دعوت میکنند تا با حضور در دبیرخانه ستاد مراحل ثبتنام و بهکارگیری را تکمیل کنند.
زمان خدمت کوتاه است
روزها بهسان برق و باد درگذرند، روزهای پایانی صفر، هزاران زائر پیاده از سراسر کشور آماده سفر عشق با پای پیاده بهسوی مشهدالرضا(ع) میشوند؛ مشهد یکپارچه شوق میشود و سفره پربرکت میزبانی از میهمانان اماممان، آهستهآهسته پهن. همه میآیند، برای تسکین آلام دل دردمندشان.
یکی چای و نبات میدهد، یکی گلاب؛ یکی واکس به دست غبار از کفشها میزداید و آن یکی با سلام و صلوات غبار از دل ... . یک گوشه ایستگاه نان میپزند و آنطرفتر سفرهای از طعام گسترده میشود. پرستاران میآیند برای مرهم زخمهایی که بر پاهای خسته از راه رسیدهها، نقش عاشقی را به تصویر کشیده است.
برای نشان دادن میهماننوازی ساکنان مدفن سبط نبی؛ باید همراه شد با موج خدمت. فرصت اندک است، دوست داران آقا که مایلند به خیل خادمان افتخاری علی ابن موسیالرضا(ع) بپیوندند با ارسال عدد 8 به سامانه 1000888080 نام خود را ثبت کنند.
انتهای پیام
منبع: ایکنا
کلیدواژه: خبرگزاری قرآن ایکنا اجتماعی خادم افتخاری امام رضا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۳۸۹۶۵۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رابطه عاشقانه درخیابان گاندی با ۲۰ ضربه چاقو به خون کشیده شد
متهمی که در خیابان گاندی زن جوان را با ضربات چاقو به قتل رسانده بود، با هوشیاری کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ در شهر گرگان، دستگیر شد.
به گزارش تسنیم ، ظهر یکشنبه بیست و ششم فروردین ماه امسال، صدای مشاجره شدید زن و مرد جوانی در یکی از خیابانهای محله گاندی، سکوت ظهرگاهی را در هم شکست و دقایقی بعد وقوع یک قتل به مرکز فوریتهای پلیسی 110 گزارش شد.
بهدنبال اعلام این خبر، تیمی زبده از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی، راهی محل حادثه شدند و تحقیقات ابتدایی را آغاز کردند.
تیم جنایی در محل حادثه با جسد زنی 37ساله مواجه شدند که از ناحیه شکم، گردن و کمر هدف 20 ضربه چاقو قرار گرفته و به قتل رسیده بود؛ بررسیهای اولیه نیز نشان میداد مرد جوانی که با مقتوله در ارتباط بوده در جریان مشاجرههای شدید لفظی، دست به این جنایت هولناک در خیابان زده است.
تحقیقات ابتدایی از شاهدان عینی حادثه حکایت از آن داشت؛ این 2 نفر که با هم آشنا بودند، چند دقیقهای بهدلایلی نامشخص با یکدیگر مشاجره شدیدی داشتند و مرد جوان بهصورت ناگهانی با چاقویی که همراه داشته با ضربات بیرحمانه مرتکب قتل شده است و درحالی که گوشی مقتوله در دستانش بوده قبل از رسیدن پلیس از صحنه جرم گریخته است.
پس از پایان تحقیقات میدانی در محل جنایت، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی مأموریت یافتند با اقدامات اطلاعاتی و بازبینی دوربینهای مداربسته اطراف صحنه جرم، ابتدا مخفیگاه قاتل را شناسایی و سپس با دستور قضایی نسبت به دستگیری وی اقدام کنند.
پس از انتقال جسد به پزشکی قانونی، کارآگاهان اداره پلیس آگاهی با تجزیه و تحلیلهای اطلاعاتی گسترده متوجه شدند پسر جوان شبانه تهران را به مقصد یکی از شهرهای شمالی کشور ترک کرده و احتمالا قصد دارد تا برای همیشه از ایران خارج شود.
تحقیقات جنایی همچنان ادامه داشت تا اینکه کارآگاهان با روشهای علمی و بهرهگیری از شیوههای کشف نوین جرم مخفیگاه متهم را در یکی از روستاهای گرگان ردیابی کردند.
کارآگاهان پس از دریافت این اطلاعات مهم بیدرنگ راهی مخفیگاه موردنظر شدند و پس از تعقیب و مراقبتهای نامحسوس مرد جنایتکار را با یک عملیات ضربتی دستگیر کردند.
متهم در جریان بازجوییهای اولیه به جرم خود اعتراف کرد و ماجرای جنایت را اینطور توضیح داد: از چندی دختر جوان قصد داشت تا رابطه عاشقانه ما را به پایان برساند که بهخاطر همین موضوع خیلی عصبانی شدم و با او در حوالی خیابان گاندی قرار ملاقات گذاشتم.
مرد جنایتکار ادامه داد: هنگامی که زن جوان را در خیابان دیدم سر همین مسئله با یکدیگر مشاجره کردیم که ناگهان من کنترل خود را از دست دادم و با چاقویی که در جیب داشتم او را باضربات متعدد به قتل رساندم و به سمت خانه یکی از آشناهایم به گرگان رفتم اما چند روز بعد توسط پلیس دستگیر شدم.
به گزارش تسنیم، متهم برای روشن شدن زوایای پنهان پرونده و تحقیقات تکمیلی در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: کشف جسد جوان ٢٨ ساله پلدختری در درهشهر جسد یکیاز غرق شدگان رودخانه نازلو ارومیه پیدا شد زندگی قاتل با جسد زن گمشده به مدت ۲ شبانهروز در تهران/ قاتل: جسد را زیر تختخواب داخل اتاق گذاشتم