Web Analytics Made Easy - Statcounter

تهران- ایرنا- مهدی نصیری پژوهشگر می گوید: کسانی که غافل از تنگناهای موجود در عصر غیبت و زمانه سیطره مدرنیته، حوزه و فقه را منجی و حلال همه مشکلات و قادر به ساخت اتوپیای دینی معرفی می کنند در زمره لغو کنندگانی هستند که ممکن است فقه و دین را از انجام مقدوراتش نیز باز دارند و میدان را به دست دین ستیز بسپارند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

«اکنون در زمانه و شرایط ما هم دقیقا همین مساله صادق است و تکلیف ما در امر تشکیل نظام دینی و تداوم آن دایر مدار صفر و صد نیست. ضمن این که در ظلمات زمانه کنونی یک جرقه می تواند کاری عظیم باشد تا چه رسد به نهضت و تاسیس نظامی که یک اتفاق عظیم و شگفت آور در دنیای امروز و تحت سیطره مدرنیته بوده است.
پیروزی انقلاب اسلامی و تاسیس نظام و عمر چهل ساله
آن هر کدام به طور جداگانه یک اعجاز به مدد خداوند بوده است. اصلاح سی درصدی امور هم در این شرایط یک دستاورد بی نظیر است. پس جایی برای یاس و نا امیدی و کنار کشیدن از صحنه سیاست و مبارزه و اصلاح گری نیست اما باید به یک نکته توجه داشته باشیم که اگر دایره اصلاح گری و انقلابی گری را از حیطه مقدوراتمان فراتر نهیم و انقلابیون غالی شویم ممکن است همان قدر مقدور را نیز از دست بدهیم و این یکی از مهمترین نکات بحث من است.»

مهدی نصیری پژوهشگر دینی اخیرا یادداشتی در فضای مجازی با عنوان «سکولاریسم مردود است اما در باره توانایی فقه برای اداره جامعه و رفع مشکلات غلو نکنید» منتشر کردید که به نوعی می شود آن را در ادامه سیر فکری این پژوهشگر تفکیکی دانست.

انتشار این مقاله باعث ایجاد سوالاتی شده است از جمله اینکه؛ این غلو در چه حوزه های اتفاق افتاده است، مدرنیته چه تاثیری در عدم شکل گیری اتوپیایی دینی دارد، حد یقف مصلحت اندیشی در اجرای دین کجاست و.. که با نصیری در میان گذاشته ایم .

ادامه گفت وگوی خبرنگار گروه دانشگاه به این شرح است

**ایرنا: در یادداشت تان نوشته اید: «خوف آن است که برخورد سطحی و شعاری با سکولاریزم همراه با مدیریت فشل منحر به محبوبیت سکولاریزم شود.» چرا در صورت برخورد سطحی، سکولاریزم تقویت خواهد شد و نحله های دیگر مثل سوسیالیزم تقویت نخواهد شد؟

**نصیری: البته سوسیالیسم هم یک ایدئولوژی و مسلک سکولار است که امروز مغلوب کاپیتالیسم شده است.

مقصودم از آن جمله این است که اگر حوزه ها و فقه و جمهوری اسلامی، مدام از طرح یک حکومت و جامعه و تمدن دینی سخن بگویند و در عمل توفیقاتشان در عرصه هایی به خصوص در زمینه اقتصاد و معیشت مردم و نیز کارآمدی نظام اداری و بدتر از همه در برخورد با مفاسد اقتصادی و چپاول بیت المال توسط الیگارش های موجود در جناح های سیاسی، رضایت بخش نباشد، مردم این ناکامی ها را به حساب دین و همان شعارهایی خواهند گذاشت که شما مدام تکرار می کنید و نه به حساب بستر تمدنی منحط و فساد آفرین محصول مدرنیته و البته علاوه بر آن مدیریت ضعیف و بعضا فشل موجود در جمهوری اسلامی.

بنابر این چاره این کار در این است که:
اولا، به اندازه وسع و توان محدود در عصر غیبت و روزگار سیطره مدرنیته باید شعار دین مداری و تحقق احکام دینی و جامعه سازی دینی را داد و نه بیش از آن.

ثانیا، هر جا که تزاحمی بین احکام دینی با واقعیات موجود فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی رخ داد و حل این تزاحم جز با عدول از حکم اولی دینی به حکمی ثانوی و یا مصلحتی و عرفی مقدور نبود، در یک روند مشخص قانونی (که در قانون اساسی کشور تعبیه شده است) و بدون تعلل و چانه زنی های بی حاصل و زیانبار، به آن راه حل عرفی تن در داد و نگران محقق نشدن اتوپیا و مدینه فاضله دینی نبود که چنین آرمانی جز با ظهور امام معصوم محقق نخواهد شد که البته یکی از وظایف یک نظام دینی در عصر غیبت توجه دادن مردم به آرمان ظهور منجی و آماده کردن آنها برای استقبال از آن حجت معصوم غایب از انظار و حاضر در قلوب مومنان است.


**ایرنا: اشاره کردید که امام علی(ع) هم نتوانست به برخی وعده های خود عمل کند و از این بحث نتیجه گرفتید که ما هم ( نظام جمهوری اسلامی) باید مصلحت گرایی را در پیش بگیریم و از فقه مصلحتی سخن گفته اید. پرسشم این است که حد یقف این مصلحت گرایی کجاست؟ و آیا این مصلحت گرایی به معنای کنار زدن فقه نیست؟ و این مصلحت گرایی خود منحر به سکولاریزه شدن دین و یا به بیان بهتر عرفی شدن دین نخواهد شد؟ آیا این گزاره شما سخن سیاست گریزان اسلامی را تایید نمی کند که معتقدند اگر دین سیاسی شود و وارد عرصه سیاست شود این خود دین و احکام آن خواهند بود که تضعیف خواهند شد. آیا تجویز نسخه مصلحت گرایی به معنای همین تضعیف احکام دین نیست؟

**نصیری: این سئوال مهمی در این بحث است. مقدمتا بگویم که دین و سیاست در مقام نظر کمترین جدایی و دوئیتی ندارند و اگر یکی از معانی دین را سیاست ورزی به معنای هدایت فردی و اجتماعی بدانیم، بیراه نرفته ایم. حال در مقام عمل، گاهی دین و بانیان و حاملان دین موفق به دستیابی به حاکمیت می شوند و گاهی هم نمی شوند و حکومت های نامشروع و جور، زمام امور را در دست می گیرند. در شق اول که حکومت و نظامی دینی تشکیل می شود، بسته به شرایط و همراهی مردم و مدیریت و رهبری آن، میزان وسع و توان آن برای اصلاح و حاکمیت احکام و ارزشهای دینی متغیر و متفاوت می شود.

تحقق یک حکومت دینی حتی در عصر غیبت که در راس آن یک فقیه جامع الشرایط باشد، دستاوردی عظیم و مهم است که به سادگی نمی توان از آن گذشت و فرصت ها را برای تحکیم و تداوم آن از دست داد.

به نظر بنده در دنیای امروز اگر حکومتی دینی شکل بگیرد که تنها واجد حداقل هایی از توان برای اجرای احکام دینی باشد و فرضا توانایی اش در این حد باشد که کسی را مجبور به گناه و فسق و بی دینی نکند اما در اجرای بسیاری از احکام ناتوان باشد ولی از حمایت و همراهی لازم مردمی برخوردار باشد و مبتنی بر زور و تقلب که مفسده آمیز برای دین و اعتقادات جامعه است، نباشد و بدیلی بهتر از آن برای آن متصور نباشد، حفظ چنین نظامی واجب عقلی و شرعی است و شما برای حفظ چنین نظامی می توانید و بلکه باید در مقام تزاحم بین مصالح جامعه و کارآمدی نظام با احکام شرعی، تقدم را به کارآمدی و حفظ نظام بدهید و این تا زمانی می تواند ادامه پیدا کند که برآیند وجود و استقرار چنین نظامی در جهت صلاح منظومه ای مرکب از «دین و سرزمین و منافع و خواست عامه» که هر کدام ضریبی از اهمیت را دارند، نباشد و بدیلی بهتر برای آن متصور باشد.

ضمنا این نکته نیز روشن است که وقتی یک حکومت متصف به سکولار می شود که شانیتی برای دین در اداره امور قائل نباشد نه آن که شانیت قائل است اما توانایی اجرای آن را در عرصه ها و زمینه هایی به خاطر بروز موانعی ندارد.

**ایرنا: گفته اید که غلو در مورد توانایی فقه در اداره جامعه منجر به رشد جریان سیاست گریز در حوزه خواهد شد؟ این غلو از سوی چه جریان هایی و به چه دلایلی صورت گرفته است؟

**نصیری: بله در حوزه های ما دو جریان ـ البته در اقلیت ـ وجود دارد که دغدغه حکومت دینی را ندارد. یکی جریانی که اختیارات فقیه را در عصر غیبت در حد تشکیل حکومت نمی بیند که البته نمی توان بر این جریان اطلاق سکولار کرد چرا که شانیت حکومت را از آن شریعت و دین می داند اما آن را منوط به حضور امام معصوم می کند. ولی می توان گفت که این دیدگاه در عمل و عینیت به سکولاریسم تمام عیار در عصر غیبت تن داده است، هر چند نظرا آن را رد می کند.

جریان دوم حوزویان متاثر از روشنفکری است که فکر می کند فقه و دین از قافله تمدن عقب مانده و دیگر شانیتی برای فقه و دین در امر حکومت در دوران مدرن نمانده است و باید بر اساس دستاوردهای متحول و متکامل بشری در عرصه های گوناگون عمل کرد و امر حکومت را یک سره به دست دموکراسی و عرف و حقوق طبیعی و بشری سپرد و بلکه در عرصه های فردی و غیر حکومتی نیز این حق از آن انسان است که دیندار باشد و یا بی دین و کسی را نمی توان به خاطر بی دینی سرزنش کرد. البته این جریان یک طیف است که ممکن است کسانی در آن بر اهمیت دین در عرصه های اخلاقی و معنوی تاکید کنند.

خب اگر نظام دینی و جمهوری اسلامی به هر دلیلی و از جمله عدم انعطاف و واقع بینی در اداره امور دچار شکست شود، هر یک از این دو جریان به نحوی تقویت خواهند شد و افراد زیادی را به خود جلب خواهند کرد اما اگر در عمل بتواند کارآمدی خود را ولو نسبی و البته تامین کننده رضایت اکثریت جامعه ثابت کند و مردم را با خود همراه داشته باشد، به معنای موفق بودن یک نظام دینی در عصر غیبت و دوران مدرن و لو در حدی نسبی و در مقایسه با دیگر نظامهای سیاسی موجود در دنیاست.

کسانی که غافل از تنگناهای موجود در عصر غیبت و زمانه سیطره مدرنیته، حوزه و فقه را منجی و حلال همه مشکلات و قادر به ساخت اتوپیای دینی معرفی می کنند و از عنصر واقع بینی و زمان شناسی که مورد سفارش اهل بیت علیهم السلام به شیعیان است، غافل می شوند، در زمره غالیانی هستند که ممکن است فقه و دین را از انجام مقدوراتش نیز باز دارند و میدان را یک سره به دست دین ستیزان بسپارند.

**ایرنا: سئوال دیگری که ممکن است به دنبال این مباحث به ذهن آید این است که آیا تشکیل حکومتی در عصر غیبت و زمانه تسلط مدرنیته که تنها می تواند نسبت محدودی از دین را محقق کند و از انجام اصلاح تمام عیار امور عاجز است، ارزش این همه زحمت و فداکاری و مبارزه و ... را دارد؟ و چرا اساسا تن به یک حکومت سکولار و عرفی غیر دینی ندهیم تا از زیر بار این مشکلات فراوان رها شویم؟

**نصیری: اولا باید بدانیم که در این زمانه که آمریکایی ها و غربی ها به دنبال هژمونی و سلطه تمام عیار بر کشورها و ملت ها هستند به شما اجازه نخواهند داد نظام و دولتی را داشته باشید که دین ستیز نباشد و ریشه های دین را از بیخ و بن نزند و مثلا حکومت سکولاری باشد که برای متدینان و غیر متدینان به یک اندازه فضای مساوی و مساعد برای زندگی و عمل به اعتقاداتشان فراهم کند. اگر چنین چیزی ممکن بود باید شاه و رژیم پهلوی این کار را می کرد و درصدد زدن ریشه های دین تا آنجا بر نمی آمد که حتی تاریخ هجری شمسی را هم تبدیل به تاریخ پادشاهی کند.

نظام سلطه جهانی امروز دولت ها و نظام های برده و ذلیل و تابع دستورالعمل های الحادی و اومانیستی خود می خواهد و به کمتر از آن رضایت نمی دهد و این چیزی نیست که یک مسلمان و شیعه به آن رضایت بدهد. اولین فلسفه نهضت و قیام امام خمینی اسقاط رژیمی بود که کمر به هدم اسلام بسته بود و این دیگر ربطی به این مساله نداشت که امام قائل به ولایت فقیه در امور حسبه باشد و یا ولایت مطلقه فقیه. اینجا پای دفاع از کیان و موجودیت دین در میان بود که همه فقها با هر گرایشی آن را بر همگان واجب می دانند. و مساله تاسیس حکومتی دینی در مرحله بعدی قرار داشت.

ثانیا، انجام تکالیف دینی دائر مدار صفر یا صد نیست. یعنی این گونه نیست که اگر شما توانستید حکومت دینی صددرصدی و هشتاد درصدی و لااقل پنجاه درصدی تشکیل بدهید باید اقدام کنید و اگر این مقدار را نتوانستید باید عقب نشینی کنید و میدان را به دیگران بدهید.
حتی اگر شما در وضع اقلیت قرار بگیرید و امکان تشکیل حکومت را از دست بدهید، حق ندارید از وظیفه اصلاح امور و جامعه سازی دینی در حد توانتان عقب نشینی کنید و اهل قعود شوید. ما اگر به سیره اهل بیت علیهم السلام نگاه کنیم دقیقا می بینیم که آنها در عین حال که در شرایط بسیار سختی و اغلب در حال تقیه بودند اما لحظه ای از روشنگری و اصلاح امور و پرورش مومنان و فرهنگ سازی در حد همان وسع محدودشان دست نمی کشیدند. امیرالمؤمنین علیه السلام وقتی می خواست حکومت را به دست بگیرد به خوبی بر مشکلات پیش رویش واقف بود و می دانست که نمی تواند همه اهداف خود را محقق کند اما چون پذیرش این مسئولیت را در برآیند نهایی اش به نفع دین می دانست، این مسئولیت را پذیرفت و برای حفظ آن سه جنگ مهم کرد و در نهایت هم به شهادت رسید.

اکنون در زمانه و شرایط ما هم دقیقا همین مساله صادق است و تکلیف ما در امر تشکیل نظام دینی و تداوم آن دایر مدار صفر و صد نیست. ضمن این که در ظلمات زمانه کنونی یک جرقه می تواند کاری عظیم باشد تا چه رسد به نهضت و تاسیس نظامی که یک اتفاق عظیم و شگفت آور در دنیای امروز و تحت سیطره مدرنیته بوده است. پیروزی انقلاب اسلامی و تاسیس نظام و عمر چهل ساله آن هر کدام به طور جداگانه یک اعجاز به مدد خداوند بوده است. اصلاح سی درصدی امور هم در این شرایط یک دستاورد بی نظیر است. پس جایی برای یاس و نا امیدی و کنار کشیدن از صحنه سیاست و مبارزه و اصلاح گری نیست اما باید به یک نکته توجه داشته باشیم که اگر دایره اصلاح گری و انقلابی گری را از حیطه مقدوراتمان فراتر نهیم و انقلابیون غالی شویم ممکن است همان قدر مقدور را نیز از دست بدهیم و این یکی از مهمترین نکات بحث من است.

**ایرنا: ممکن است گفته شود که ما باید یک تصویر عالی و حداقل هشتاد درصدی از توانایی های دینی و انقلابی مان به جامعه و به خصوص جوانان ارائه دهیم تا همان مثلا مقدار سی درصد محقق شود.

**نصیری: بله به لحاظ تبلیغاتی و کوتاه مدت ممکن است این شیوه ای درست به نظر برسد اما اشکال این شیوه این است که اولا در دراز مدت پس از بروز ناکامی ها اثر تبلیغی و تهییجی خودش را از دست داده و به ضد خودش تبدیل می شود و ثانیا این با مسلّمات کلامی و فقهی شیعه ناسازگار است که مدعی شویم ما در عصر غیبت اتوپیای عدالت و معنویت و درستکاری و اخلاق را در حدی رضایت بخش می سازیم. چنین چیزی عملی نیست و اهانت به صاحب دین و شریعت است که از جور و تباهی زمانه در پرده غیبت رفته است و منتظر است تا اذن الهی صادر شود و برای نجات بشریت و انسان ظاهر شود و قیام کند.

ثالثا، با تصویر مثبت بالایی که شما از توانایی های خود ارائه می دهید اگر حتی به دلایلی موفق شوید اصلاحاتی بیش از توان واقعی تان هم انجام دهید باز جامعه از شما ناراضی خواهد بود، چرا که همیشه وضع موجود را با وضع ادعایی شما مقایسه می کند و فاصله بین این دو نقطه را زیاد می بیند.

بنابراین نظام هم می تواند تصویری واقعی از توانایی های خود ارائه بدهد و هم با طراحی یک الگوی تبلیغاتی درست، اهمیت همین توانایی محدود را به گونه ای نشان داد که برای مردم و جامعه و جوانان شورآفرین و انگیزه بخش باشد.

**ایرنا: ولی باز یک سوال دیگر مطرح می شود و آن این که مگر ما نمی گوییم برای ظهور منجی باید زمینه سازی کنیم و تا این زمینه سازی محقق نشود، ظهور واقع نمی شود؟

**نصیری: حالا پرداختن به این بحث هم مجال وسیعی می خواهد که من در کتابم به آن خواهم پرداخت اما اجمالا این که آنچه از روایات مهدویت فهمیده می شود ظهور منجی و امام مهدی علیه السلام موقوف بر تمدن سازی مومنان قبل از آن نیست و حتی موقوف بر وجود یک دولت اسلامی و دینی همزمان با ظهور هم نیست و البته معلوم است که ظهور با وجود یک دولت اسلامی و تمدن نیم بند اسلامی هم ناسازگاری و تعارض ندارد.

حادثه ظهور در بستری عمدتا از اعجازها و امدادهای الهی صورت می گیرد و البته بخشی از آن هم مبتنی بر امور و روال عادی است. مثلا بر اساس روایات، سفیانی که مهمترین و سفاک ترین دشمن حضرت است وقتی برای جنگ و رویارویی با حضرت به سوی مکه حرکت می کند، در بین راه زمین دهان باز می کند و لشگر مقتدر او را می بلعد و فرو می برد.

البته این نکته هم معلوم است که ظهور در خلا محض واقع نمی شود. در بعضی از روایات است که علاوه بر 313 تن باید یک حلقه ده هزار نفری (از مومنان فهیم و خالص و فداکار و مطیع محض امام) برای یاری امام شکل بگیرد. و نیز این که در روایات می خوانیم لشگری از خراسان و لشگری از یمن به یاری حضرت می شتابند. حتما این لشگرها در یک بستری از تحولات فرهنگی و سیاسی و انقلابی شکل گرفته اند و آماده یاری حضرت شده اند. و نیز از روایتی استنباط می شود که قبل از ظهور حضرت، نهضتی از مومنان ثابت قدم و شجاع و اهل جهاد و نبرد در ایران به رهبری مردی از قم شکل گرفته است.

خب اینها می تواند از مصادیق زمینه سازی قلمداد شود و مبتنی بر روایات است اما تمدن سازی و جامعه سازی در حدی عالی و این که مثلا ما باید پنجاه درصدش را بسازیم و حضرت هم پنجاه درصد دیگرش را و یا این که ما باید پایه آن را بریزیم و حضرت بر این ساختار تمدنشان را بنا کنند، به هیچ وجه از روایات مهدویت فهمیده نمی شود بلکه بر خلاف آنها فهمیده می شود به این معنا که در آستانه ظهور غلبه با فساد و تباهی و بی توازنی و بی تعادلی در سرتاسر جهان است و حرکت های اصلاحی و انقلابی در اقلیت محض هستند.
**9487**1601**

منبع: ایرنا

کلیدواژه: سياسي مهدي نصيري فقه مدرنيته

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۳۹۴۴۸۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

پلیس مفتخر به حمایت مردم فهیم و انقلابی است

فرمانده فراجا گفت: امروز پلیس ما مفتخر به حمایت مردم فهیم و انقلابی است که با جوششی وصف ناپذیر به دنبال احیای دین خودشان هستند.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، سرتیپ احمدرضا رادان روز پنجشنبه _سیزدهم اردیبهشت_ در اجتماع مردم اصفهان در حمایت از طرح عفاف و حجاب ضمن عرض ارادت به خانواده شهدا و جانبازان اظهار کرد: امروز در یکی از مقدس ترین نقاط اصفهان عزیز یعنی در کنار مزار شهدای دفاع مقدس، شهدای حریم، حرم و امنیت و سلامت هستیم، و طرح نور تکلیفی الهی قانونی و شرعی در جهت انجام حکمی الهی و شرعی و قانونی افتخار پلیس شما شد تا به اجرا در بیاید.

وی افزود: قصه پر غصه حیا و عفت و حجاب و عفاف مسئله دیروز و امروز نیست بلکه از زمانی که دشمنان تلاش کردند تا به ساحت مقدس حضرت زهرا جسارت کنند در حقیقت نقشه شوم برای حجاب و عفاف پایه ریزی شد و از زمانی که حضرت زینب برای رسیدن به پیکر مطهر برادر رنج کشید و تلاش کردند چادر از سر دختران کاروان بردارند این قصه شروع شده است.

فرمانده فراجا ادامه داد: کم توجهی است اگر تصور کنیم قصه حجاب امروز شروع شده است، به گوش باشیم که دشمن دقیقاً در برابر همه دین ما قرار گرفته تا بتواند همه کید، مکر و حیله خود را به عرصه بیاورد و به منصه ظهور برساند، این نکته فقط از این نیست که دختری از روی غفلت و از روی جهل و فهمیدن نافهمی دشمن حجابی از سر بردارد، که اگر این بود رفع آن شاید بسیار ساده میبود، بلکه اساساً از همان زمان دو جبهه در برابر هم قرار گرفتند، جبهه اسلام در یک طرف به معنی واقعی همه اسلام و جبهه کفر به معنی واقعی همه کفر.

رادان تصریح کرد: در یک طرف زیبایی، معنویت، اخلاق، عشق و کرامت و از سوی دیگر انواع زشتی ها منتها با آرایشی مردم فریب قرار دارد. رویایی این دو جبهه در جنگ سخت و در دوران دفاع مقدس از سیستان تا کردستان به نمایش گذاشته شد اما پیروزی با لشکر اسلام بود و دلیل شکست کفر وجود مادران، خواهران و فرزندانی بود که پشت جبهه ها با کلام، ایثار و پشتیبانی های مادی و معنوی و رزمنده پروری حمایت می‌کردند.

وی بیان کرد: اگر چنین خواهران و مادرانی نبودند ما این رزمندگان را نداشتیم و دشمن همانجا متوجه شد اگر این قدرت را زمین بزند دیگر به جنگی نیاز ندارد. در فتنه های مختلف دیدید وقتی مردم پا به رکاب و پشت سر ولی‌فقیه در میدان آمدند دشمن خاکریز ها را از دست داد و مردم دین خدا را ثابت کردند، آنجا نیز دشمن فهمید اصل مترقی دین و حجاب و عفاف اصلی است که نمی‌تواند مقابل آن مقاومت کند و به همین دلیل با حجاب و عفاف به عنوان یک اصل تمدن ساز مخالفت کرد و نقشه های شوم خود را شروع کرد.

فرمانده فراجا عنوان کرد: عنصر کلیدی دشمن برای فتح همه خاکریز های ما، طراحی نقشه های شوم برای اصل مترقی و بنیان دار حجاب و عفاف برای خواهران و مادران شد. رضاشاه را چه کسی آماده کرد تا حجاب از سر زنان ما بردارد؟ آیا غیر از جبهه کفر و اروپایی ها کسی بود تا آن شخص قلدر نادان را در برابر مردم خود قرار دهد؟ آن روز سرباز بی جیره و مواجب و نوکر اروپایی ها رضاشاه نفهم کج فهم بود زیرا فهمیدند تا زمانی که مردم ایران مستحضر به نور حضرت زهرا، حضرت زینب و حضرت معصومه هستند این مردم را کسی نمی‌تواند شکست دهد.

رادان اظهار کرد: اولین قدم دشمن برای اینکه نقشه خود را عملی کنند این بود که تحریف واقعیت را شروع کنند، تحریف واقعیت میتواند آنچنان در ذهن ها متجلی شود که حتی خود شخص احساس نکند اشکالی هست و این تحریف را با نشان دادن غیرواقعی بعضی از زشتی ها انجام میدهد و حتی برخی مسئولین گرفتار آن میشوند.

وی افزود: مثلاً در یک فیلم میبینیم یک زن محجبه منشأ همه زشتی ها و خلاف هاست و این تحریف غلط و غیرواقعی از واقعیتی است که طبق برنامه پیش میرود، پس بدانید برنامه برای اینکه بتوانند مردم ما را به استحاله فرهنگی و دینی بکشانند وجود دارد، ابتدا شک و تردید و تحریف واقعیت انجام می‌گیرد و بعد تغییر شکل میگیرد و این فرایندی آرام و زمان بر است و باعث میشود در نهایت به خود بیایی و ببینی که نسبت به زشتی ها بی تفاوت شده ای.

فرمانده فراجا ادامه داد: وقتی که حیا و عفت که بال اساسی دین و انقلاب است، از زنان گرفته شود، غیرت از مردان گرفته میشود و مرد ما به بی حجابی و بی حیایی عادت می‌کند و وقتی این بال آسیب دید یعنی استحاله پیش آمده است.

رادان اظهار کرد: اما دشمن در محاسبات خود مردم ما را در نظر نداشت و امروز پلیس ما مفتخر به حمایت مردم فهیم و انقلابی است که با جوششی وصف ناپذیر به دنبال احیای دین خودشان هستند.

وی افزود: در جنگ اگر مردم، بسیج مردمی، جهاد سازندگی، طلبه های مجاهد و مردم داوطلب نبودند پیروزی ما قطعی نبود، اینجا دشمنان متوجه شدند نظام جمهوری اسلامی متکی به مردم است، در فتنه ۸۸ نیز آفرینش ۹ دی توسط مردم انقلابی متدین در خط ولایت فقیه فتنه را خنثی کرد، به همین دلیل با برنامه ریزی وارد شدند تا ذهن مردم را دچار انحراف کند.

فرمانده فراجا ادامه داد: مردم اصفهان شناسنامه مشخص دارند و به تعبیر حضرت آقا اصفهان شهر انقلاب، دین، ولایت، خدمت، کار و تربیت نیروی انسانی است، نیروی انسانی همچون حاج احمد کاظمی و شهید زاهدی که با خون خود وعده صادق یعنی به خاک کشاندن عظمت پوشالی صهیونیست ها را ثابت کرد، شهدایی که اینجا خفته اند همه نیروی انسانی این شهر هستند و مردم امروز نشان دادند اگر عده ای در برابر نقشه دشمن سنگر خالی کردند، زنان و مردان غیور ما در سنگر هستند تا از دین خود دفاع کنند و از بچه هایی که فریب خوردند دفاع میکنند تا به آغوش جامعه بازگردانند، مردم اصفهان چنین مردمی هستند که مایه افتخار ما هستند.

رادان تصریح کرد: چنانچه این مردم نبودند روزهای گذشته حتماً سنگرها گرفته میشد. من و شما باید به مسئولین عزیزی که پشت طرح نور هستند، افتخار کنیم، چراکه امروز رییس جمهوری انقلابی و پیرو ولی فقیه داریم که برایش تکلیف مهم است و مستحضر به وجود رییس قوه قضاییه ای هستیم که پای طرح نور مردانه ایستاده است، تعدادی از نمایندگان مجلس که تعدادی از آنان از نمایندگان اصفهان هستند نیز پشت ما بودند و آقایان بانکی، حاجی، نقدعلی و دیگر بزرگواران از نمایندگان شهر شما بودند که جانانه در این زمینه حمایت و اقدام کردند.

وی افزود: ما در سال گذشته در مأموریت مختلف برای حراست از دین، مرزها، عفاف و حجاب و مردم عزیز کشور بالغ بر ۹۳ شهید تقدیم کردیم و در همین رابطه در سال ۱۴۰۳ تاکنون ۱۶ شهید داده‌ایم.

فرمانده فراجا تاکید کرد: ما با شهیدان دفاع مقدس و همه شهدا عهد می‌بندیم که مدافع خون آنان باشیم و مسیر طرح نور را باهم، برای پاسداشت از دختران و مادران عزیز میهن ادامه می‌دهیم تا دختران و مادران آینده ما بتوانند رزمنده پرور و شهید پرور باشند.

رادان در انتها با اشاره به موج اعتراضات دانشجویان غربی گفت: باید بپرسیم از شعار زن زندگی آزادی در فرانسه و آمریکا چه خبر؟ این وقایع اخیر در آمریکاو کشورهای اروپایی در سرکوب معترضان نشانه ای بود که بفهمیم این شعارها چیزی جز فریب نیست چراکه آنها آزادی را به سبک خود تعریف میکنند و ما نیز آزادی را به سبک مکتب و شهیدان خود تعریف میکنیم و ما نیز آزادی را برای احیای دین و برای حضوری برابر قرار داده ایم.

کد خبر 750153

دیگر خبرها

  • پلیس مفتخر به حمایت مردم فهیم و انقلابی است
  • انتخابات مهم‌ترین نماد مردم‌سالاری دینی است
  • شوراها حلقه میانی بین حاکمیت و مردم هستند
  • شوراها حلقه میانی اصلی حاکمیت و مردم است / از خدمات نظام باید دفاع شود
  • شهید مطهری از معماران بنای فکری انقلاب اسلامی بود
  • شهید مطهری از معماران انقلاب اسلامی بود
  • مجلس آینده نقاط قوت مجلس یازدهم را تقویت کند
  • طرح نور یک کار جهادی و انقلابی است
  • آن ها که در ایران می مانند و می خواهند آن را بسازند این مقاله را بخوانند / ۱۰۰۰ سال حکومت ایلیاتی و ۸۰۰ سال تعطیلی عقل و اندیشه و علم
  • سفر سردار رادان به خراسان رضوی به دعوت مردم متدین مشهد