گفت و گو، پادزهر خشونت و بی اعتمادی
تاریخ انتشار: ۱۵ آبان ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۴۰۸۴۵۵
حسن فتح زاده در ماهنامه 'سپهر خمسه' نوشت: اندیشه جایگاه مُد نیست؛ باید پرهیخت از این رشدنیافتگی که ایدهها را با معیار نو یا کهنه بودن میسنجد. اندیشه را ضرورت زندگی برمیکشد، و تجملاتی بودنِ آن زمینش میزند. اندیشه وقتی از ریشهی واقعیت جدا میشود و بیواسطه بر خود تا میخورد، میتواند خاستگاه بزرگترین خشونتها باشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بیایید به ایدهی ازمدافتادهی رواداری (تساهل) بازگردیم و باز از سر نو به آن بیندیشیم. نخست به این بیاندیشیم که تعصب و خشونت چگونه فراگیر میشود. مکانیسم شناخته شدهای است که بنا بر آن درگیر شدن با آلودگی میتواند به نشت و گسترش آن بیانجامد. خشونت خشونت میآفریند و قدرت مهارناپذیر آن از همین جا است. دور چون با چرخهی خشونت افتد تسلسل آیدش. این را گفتم که یادمان باشد چه اندازه مسوولیت ما در مواجهه با تعصب و خشونت سنگین است.
اما خاستگاه خشونت کجا است؟ در پاراگراف نخست به یکی از خاستگاههای مهم آن اشاره کردم. اندیشهای که بیواسطه بر روی خود تا میخورد، توهم استغنا مییابد و به خاطر خودبنیادیاش یقینی انگاشته میشود. از این یقینِ تکرو تا خشونت راهی نیست. خودآگاهی بیواسطه نیست و آگاهی تنها با واسطهی واقعیت ــ طبیعت و دیگری ــ بر روی خود تا میخورد. ما هرگز در خلاء اندیشهای نپروردهایم که اکنون گمان میکنیم اندیشهمان بینیاز از مصاف با جامعه و طبیعت است. متاسفانه اِلمانهای بنیادینی در فلسفهی سنتی ما وجود دارد که ذیل ایدهی «علم حضوری» بر این توهم استغنا دامن میزند. مضاف بر این که خود مواجهه با واقعیت روحیهای عملگرایانه به همراه میآورد که به چندجانبهنگری و نیز رواداری در برابر اندیشههای دیگر میانجامد. کسانی که تجربهی مواجههی عمیق با واقعیات جدی و بدقلقِ اجتماع را از نزدیک داشتهاند، ناخواسته به چنین سرنوشتی دچار شدهاند؛ آنها میدانند که بیشمار مسألهی واقعیِ برزمینمانده دیگر جای چندانی برای نزاعهای تئوریک و نابردباری نمیگذارد. در مقابل تلخیِ واقعیت بسیاری از تعصبهای ما کودکانه و فانتزی به نظر میرسد. باید فکری به حال بنیانهای فلسفی تمدن خویش کنیم. فلسفه باید دیالوگ را نه به مثابه شیوهای آموزشی، که به عنوان محمل تحقق حقیقت به صحنه فرابخواند. دیالوگ پادزهر خشونت است. حقیقت منتشر است.
اما برای یافتن راهحلی زودیابتر باید به خاستگاه دیگر خشونت بپردازیم. آن را تحت عنوان «نحوهی هویتیابی» معرفی میکنم. در واقع ادعایم این است که حد فاصل میان خانواده و دولت خالی مانده؛ چونان معرکهای که صرفاً جهت مصاف نیروها گسترده شده است. جامعه حلقهی مفقودهی این زنجیره است؛ یا به عبارتی 'جامعه هست، اما جامعهبودگی نمیکند'.
خانواده به تنهایی رهاییبخش نیست، چراکه در نبود جامعهی مدنی و بدون احساس تعلق عمیق افراد به گروههای اجتماعی، نهاد خانواده تمامیتخواه و انحصارطلب خواهد بود. دولت برآمده از چنین نهادی نیز بالطبع و به تبع آن تمامیتخواه و سرکوبگر میشود. بنای خانواده بر حفظ سرسختانهی منافع اعضا و نفی هر غیریتی قرار گرفته است. رقابتی فراگیر و تا حدودی بیرحمانه میان سرپرستان خانوادهها در جریان است تا منافع اعضای خانوادهشان به خطر نیفتد؛ چیزی شبیه سیاست خارجی کشورها و روابط بینالملل. رقابت محض و رفتارهای خودخواهانه میراثی است که نهاد خانواده بر جای میگذارد و با تکیه بر احساس تعلق و مشارکت افراد در جامعه میتوان بر آن فائق آمد.
جامعه به این ترتیب دو سویهی خود، یعنی خانواده و دولت را از تمامیتخواهی میاندازد و خشونت را به عقب میراند. لازمهی احساس تعلق و مشارکت در جامعه شکلگیری سبکی از زندگی است که ما را آزادانه و به گونهای متنوع در کنار هم قرار دهد. مراسمها، مهمانیها، جشنها، همنشینیهای قهوهخانهای و کافهای، زندگی شبانهی اجتماعی و مواردی از این دست همواره با محدودیتهای غیرموجه بیشماری مواجه بوده است. اینچنین صحن جامعه خالی شده و جامعه صرفاً به معرکهای جهت مصاف نیروها تبدیل شده است. با پس نشستن افراد به درون خانوادهها و خالی شدن صحن عمومی، سروکلهی خشونت و بیاعتمادی نیز پیدا میشود و افراد هر روز تنهاتر میشوند. سرنوشت رواداری و جریان دائمی اندیشهورزی به وضعیت جامعه گره خورده است.
* ماهنامه 'سپهر خمسه'، شماره اول
3088/6085
انتهای پیام
منبع: جماران
کلیدواژه: راه پیمایی اربعین منع به کارگیری بازنشستگان جمال خاشقجی خشونت روابط بین الملل سیاست خارجی طبیعت قهوه راه پیمایی اربعین منع به کارگیری بازنشستگان جمال خاشقجی امام خمینی س سید مصطفی خمینی سید احمد خمینی سید حسن خمینی انقلاب اسلامی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jamaran.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جماران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۴۰۸۴۵۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بی اعتمادی وزیر کابینه صهیونیستی به نیروهای امنیتی این رژیم
بزالل اسموتریچ، وزیر دارایی رژیم اشغالگر تایید کرد که پس از ۷ اکتبر، دیگر به نهادهای امنیتی و نظامی رژیم اعتماد ندارد.
براساس گزارش المیادین، اسموتریچ گفت که چک سفید و اعتماد کورکورانهای به نهادهای امنیتی و نظامی داد، اما چیزی که به دست آورد، هفتم اکتبر بود.
او افزود: اعتماد من به ارتش تمام شده است، آنها را دوست دارم، اما آماده نیستم به آنها یک چک سفید بدهیم.
او دیروز در مصاحبه با رادیو ارتش صهیونیستی اعلام کرد: نهادهای امنیتی و نظامی از بررسی اینکه اشتباه کجا بوده است، خودداری میکنند. اسموتریچ تاکید کرد که صهیونیستها بدون محاسبه و درس آموزی به نهادهای امنیتی و نظامی یک چک سفید نمیدهند تا هر کاری که میخواهند با آنها بکنند.
ارتش اشغالگر و شین بت بارها شکست خود را علناً پذیرفته اند و تحقیقاتی را در مورد شکست نظامی در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ و شکستهای پس از آن آغاز کرده اند.
رسانههای اسرائیلی با تاکید بر اینکه اسرائیل در این جنگ به طور مطلق شکست خورده است، اعلام کردند که اسرائیل نمیتواند به اهداف خود در جنگ غزه دست یابد.
هایم لوینسون، خبرنگار امور سیاسی هاآرتص، نوشت: «پس از شش ماه، میتوانستیم جای دیگری باشیم، اما اسیر بدترین رهبری تاریخ اسرائیل هستیم».
وی افزود: ما سالها موفق شدیم فریب دهیم که قوی هستیم، با مردمی باهوش و ارتشی بسیار قوی، در عمل ما یک روستای کوچک یهودی با نیروی هوایی هستیم.
این خبرنگار اسرائیلی خاطرنشان کرد: بخشی از دشواری اعتراف به شکست ما ناشی از قداست ارتش است، زیرا گفتن کلمه بد در مورد ارتش ممنوع است. تنها در ۷ اکتبر میتوان گفت آنچه اتفاق افتاد مایه شرمساری بود.
باشگاه خبرنگاران جوان بینالملل خاورمیانه