Web Analytics Made Easy - Statcounter

محمدحسین رجبی دوانی گفت: رسول خدا در آخرین روزهای عمر شریف خود با اعزام سپاه اسامه در نظر دارد که مدعیان خلافت و یا مخالفان امیرالمومنان در مدینه نباشند.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ متن زیر گفتاری از محمدحسین رجبی دوانی در مورد وقایع روزهای پایانی عمر پیامبر است که در ادامه می خوانید؛

  رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم پس از حجة الوداع و اعلام ولایت امیرالمومنین سلام الله علیه به عنوان جانشین خود، به مدینه بازگشتند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!
ماه محرم و ماه صفر بود که حال ایشان دگرگون شد و پیامبر خدا به سبب بدحالی، گاهی اوقات در خانه بستری می شدند و قادر به اقامه نماز جماعت نبودند.   تا اینکه در اواسط ماه صفر، رسول خدا اعلام فرمود همه ی کسانی که در مکه قادرند سلاح در دست بگیرند برای رفتن به ماموریتی که انتقام جنگ موته و شهادت سرداران بزرگ اسلام در آن جنگ است آماده حرکت بشوند.   ایشان، ناحیه ای به نام  جرف در بیرون از مدینه را به عنوان اردوگاه این سپاه تعیین کردند و جوانی به نام اسامة بن زید را به فرماندهی این سپاه منصوب کردند و بنا به نقلی، جز ده نفر از بنی هاشم که استثناء شده بودند همه باید در این لشکر حضور پیدا می کردند.   چرا پیامبر خدا در این ایام و بیماری خود اقدام به اعزام چنین سپاهی می کند، اگر که دشمن حمله ور شده بود و حضرت برای دفاع لشکر اعزام می کردند جای بحثی نبود، اما پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم  می گوید که ما می خواهیم انتقام جنگ موته را بگیریم، ولی چرا این همه تعجیل در این قضیه می شود؟   آنچه مسلم است و بزرگان علمای شیعه به آن معتقد هستند، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم چون ارتحال خود را نزدیک می دید، برای محکم کاری در امر خلافت و جانشینی بلافصل امیرالمومنین علیه السلام  این تدبیر را اندیشیدند.   ایشان با توجه به علم و آگاهی که از دشمنی ها و حساسیت های بسیاری از اصحاب نسبت به مولای متقیان علیه السلام دارند و اینکه می دانند این افراد نمی توانند رهبری او را برتابند، می خواهد آن ها را به این ماموریت اعزام کند و در غیاب آن ها که به این ماموریت رفتند، رسول خدا رحلت می کند و امیرالمومنین علیه السلام که در غدیر معرفی شده است و برای او بیعت گرفته شده در جای رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم قرار خواهد گرفت و مسلمانان که از ماموریت موته برگردند، درعمل انجام شده قرار می گیرند و نمی توانند با  رهبری امیرالمومنین علیه السلام مقابله و منازعه ای داشته باشند. لذا این سپاه را حضرت اعزام می کند.   اما باید دقت کرد در اعزام این سپاه و تعیین فرمانده آن از سخنانی که پیرامون این سپاه بیان می فرماید رموزی نهفته است. پیغمبر اکرم  وقتی اسامة بن زید را که هفده ساله یا هجده ساله بوده است به عنوان فرمانده تعیین کرد و همه مسلمانان با سابقه را به عنوان سربازان او قرار داد، با اعتراض عمومی مواجه شد. خیلی گلایه و انتقاد داشتند که چرا این جوان باید بر ما مسلمانان با سابقه فرماندهی پیدا کند.   پیامبر خدا با  همان حال بیماری در حالی که دستمالی بر سر بسته بود وارد مسجد شد و خطاب به مردم گفت که این سخنان چیست که به گوش من رسیده؟! اصل بر لیاقت است، نه بر سن و سال، اسامه لیاقت دارد همانگونه که پدرش پیش از این لیاقت داشت (پدر اسامه، زید بن حارثه بود که در جنگ موته به شهادت رسیده بود.) بعد پیغمبر بزرگوار ما لعنت می کند کسانی که از سپاه اسامه و فرمان او سرپیچی کنند و فرمود چون من تعیین کردم، همه موظفید که اطاعت کنید و با او همراهی کنید.   این اقدام پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم جای تامل و تعمق دارد. از این رو که اگر بحث بر لیاقت باشد آیا پیامبر ما افراد لایقی از اصحاب خود را سراغ ندارد که هم لایق اند و دارای سوابق بالا، و سنی هم از آنها گذشته باشد تا اعتراض و انتقاد اصحاب برانگیخته نشود؟ قطعاً پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم اصحاب اینگونه داشتند، اما در کار پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم حکمتی نهفته است.   آن حضرت می خواهد جلوی انتقادات احتمالی درباره ی ولایت امیرالمومنین  علیه السلام را  به بهانه ی کم بودن سن آن حضرت بگیرند، یعنی وقتی رسول خدا حکم می کند که شما باید تحت امر اسامه ای که هفده هجده سال بیشتر ندارد بروید، به اعتبار اینکه که پیامبر خدا آن را تایید کرده، قطعاً باید تابع امیرالمومنین علیه السلام باشید که خداوند او را تعیین کرده و سن او هم  حدود دو برابر سن اسامه است.    امیرالمومنین علیه السلام هنگام رحلت پیامبر عظیم الشان اسلام سی و سه سال دارد و وقتی  هم می فرماید اصل بر لیاقت است، همه می دانند که امیرالمومنین علیه السلام لایق ترین اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بوده و سوابق درخشان و بی نظیر آن حضرت در خدمت به اسلام و دین الهی و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم  بر همگان آشکار است.   مورد دیگر هم اینکه وقتی هر کسی که از رسول خدا سر پیچی کند مستوجب لعن و نفرین است، به طریق اولی اگر کسی از ولایت امیرالمومنین علیه السلام که توسط خداوند تعیین شده و توسط پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم معرفی شده است سر پیچی کند لعن و نفرین ابدی برای خود خریده است.    پس رسول خدا در آخرین روزهای عمر شریف خود با اعزام سپاه اسامه در نظر دارد که مدعیان خلافت و یا مخالفان امیرالمومنان علیه السلام، به اعتبار حضور در ماموریت گرفتن انتقام جنگ موته، در مدینه نباشند.   لحظات پایانی عمر شریف پیامبر اکرم   درباره ارتحال جان سوز رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم باید عرض شود که وقتی آن وجود مقدس همه مردان را از خانه خود بیرون راند و فرمود زنها حضور داشته باشند، مدتی بعد فرمود که برادر و حبیبم را خبر کنید؛    عایشه بیرون آمد و گفت که پیغمبر ابوبکر را می طلبد، ابوبکر وارد شد اما رسول خدا روی خود را از آن برگرداند وی هم بیرون آمد و گفت که به خدا قسم که به من نیازی نداشت، اگر من را می خواست حاجت خود را می گفت.   پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم باز هم فرمودند: گفتم برادر و حبیبم را خبر کنید، در این موقیت حفصه همسر دیگر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بیرون آمد و گفت آن حضرت عمر بن خطاب (پدر خود) را می خواهد. عمر هم که وارد شد باز حضرت روی خود را برگرداند، او هم بازگشت و گفت که به من نیازی نداشت.    بار سوم که حضرت فرمودند برادر و حبیبم را خبر کنید ام سلمه همسر بزرگوار رسول خدا صلی الله علیه و آل و سلم که به اعتقاد شیعه بعد از حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها برترین همسران آن حضرت هست با صدای بلند اعلام کرد که به خدا سوگند آن حضرت علی را می خواهد. چرا علی را با خبر نمی کنید؟!    با اصرار و پافشاری ام سلمه امیرالمومنین علیه السلام را خبر کردند. با آمدن امیرالمومنین علیه السلام حضرت زهرا سلام الله علیها و فرزندان آن ذوات مقدس هم وارد شدند. اینجا بود که پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم وقتی دید عزیزترین کسانش گرد او جمع شدند فرمود که همه زنان هم بیرون بروند. وقتی همه زنان از منزل پیغمبر خارج شدند آن وجود مقدس ماند با اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام.   در اینجاست که حضرت زهرا علیها السلام وقتی پدر بزرگوار خود را در آن حالت دید منقلب و گریان شد و پیغمبر به او فرمود نزدیک بیا و آهسته نکته ای را برای آن حضرت بیان فرمود که بعدها وقتی از حضرت فاطمه سلام الله علیها سوال شده است که پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم در آن آخرین سخنان به شما چه فرمود می فرماید: پدرم به من بشارت داد که تو اول کس از اهل بیت من هستی که به من ملحق خواهی شد و بعد به امیرالمومنین علیه السلام فرمود ای علی بیا و سر من را در آغوش خود بگیر.   حضرت مدتی طولانی به راز با امیرالمومنین علیه السلام سخن گفت که خود مولای متقیان سلام الله علیه می فرماید پیغمبر در این سخنان آخرین خود هزار در از علوم و معارف گوناگون به روی من گشود که از هر در آن هزار باب گشوده می شود. بعد به امیرالمومنین علیه السلام فرمود بزودی جان از تن من خارج خواهد شد، همین که دیدی من جان به جان آفرین تسلیم کردم دستی بر صورت من بکشید و دست خود را بر صورت خود بمالید و تا وقتی که من را دفن نکردید از پیکر من جدا نشو و بعد در آغوش امیرالمومنین علیه السلام جان به جان آفرین تسلیم کرد و مصیبت بزرگ رحلت آن وجود مقدس اتفاق افتاد.    رحلت پیامبر عظیم الشان اسلام صلی الله علیه و آله و سلم در شیعه بنابر نقل معروف بیست هشت صفر سال یازده هجرت اتفاق افتاده ولی اهل تسنن رحلت آن بزرگوار را در روز دوازده ربیع الاول که به زعم آنها روز ولادت آن حضرت هم هست می دانند.

منبع: دانا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۴۲۱۲۶۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

امام جعفر صادق (ع)؛ شخصیت مهم در جهان اسلام و مکتب شیعه

حجت‌الاسلام والمسلمین محمد هادی مشیری خراسانی، کارشناس مذهبی درمورد شاگردان امام جعفر صادق (ع) گفت: امام جعفر صادق علیه‌السلام به عنوان یک شخصیت ویژه‌ی اسلامی؛ هم در جهان اسلام و هم در مکتب شیعه مطرح هستند.

وجود مبارک امام صادق علیه‌السلام در دوران خود از عظمتی برخوردار بودند که دانشمندان مطرح زمان نسبت به عظمت علمی حضرت علیه‌السلام همیشه معترف بودند. شخصیت‌هایی مثل ابوحنیفه، مالک و شخصیت‌های دیگری که بعضاً از شاگردان امام جعفر صادق علیهم السلام در میان شیعه محسوب می‌شدند. مثل جناب جابر حیان که دانشمندی اهل طوس بود و برای ادامه تحصیل به ری رفت و سپس، از آن جا عازم مدینه شد و به محضر امام جعفر صادق علیه السلام رسید و دو سالی در محضر حضرت علیه‌السلام شاگردی کرد و علوم فراوانی را فرا گرفت و وقتی برای دستگیری‌اش داخل منزلش رفتند و دستگیرش کردند مقداری از علوم خود را در کتاب‌های خود منتقل کرده بود که این کتاب‌ها توسط دشمنان زمان ازبین رفتند و بخش اندکی از علوم و رساله‌ها و کتاب‌های ایشان در اختیار شیعیان باقی ماندند و همین مقدار اندک از کتاب و رساله‌های ایشان باعث شدند تا این دانشمند بزرگوار به عنوان پدر علم شیمی در دنیا مطرح شود. 

حجت‌الاسلام مشیری خراسانی تصریح کرد: مفضل، یکی دیگر از شاگردان امام جعفر صادق (ع) و از اندیشمندان زمان خود بودند و حضرت علیه السلام عنایت ویژه‌ای به ایشان داشتند که در یک مقطعی هر روز صبح، امام جعفر صادق علیه السلام به ایشان مباحث توحیدی را در قالب معارف زیست محیطی و انسان شناسی و علوم مختلفی از این قبیل آموزش می‌دادند و این شاگرد امام جعفر صادق علیه السلام، کتابی را به نام «توحید مفضل» نوشت که حقیقتاً امروز، یکی از آثار فاخر علمی در جهان به ویژه نزد شیعه و مسلمانان است و وقتی این کتاب‌ها و آثار شاگردان امام جعفر صادق علیه السلام و افرادی که به دست حضرت علیه السلام تربیت شده و رشد پیدا کرده‌اند را نگاه می‌کنیم عظمت کار امام جعفر صادق علیه السلام، خودش را نشان می‌دهد. 

این کارشناس مذهبی مطرح کرد: هشام بن حَکَم از دیگر افرادی بود که از شاگردان و پرورش یافته‌های امام جعفر صادق علیه السلام به شمار می‌آمد که هارون عباسی درمورد ایشان می‌گفت زبان هشام در دل‌های مردم از هزاران شمشیر موثرتر است. 

وجود مبارک امام جعفر صادق علیه السلام علاوه بر تربیت شاگردان نسبت به رسیدگی به امور جامعه خود تلاش و همت ویژه‌ای داشتند؛ به طوری که حضرت امام جعفر صادق علیه السلام، بخشی از درآمد‌های خود را صرف نیازمندان جامعه کرده و حتی بخشی از آن‌ها را با بردن آذوقه درب منزلشان به صورت گمنام تأمین می‌کردند. به همین دلیل، به دوستان و شاگردان خود تأکید زیادی می‌کردند که اگر نیاز ندارند کار و تلاش کرده و با آن، دیگران را تأمین کنند.

حجت‌الاسلام والمسلمین مشیری خراسانی افزود: یکی از دوستان امام جعفر صادق علیه السلام نقل می‌کند که در مسجد مشغول عبادت بوده است و حضرت امام جعفر صادق علیه السلام وارد مسجد پیامبر (ص) شدند و دیدند که دوست حضرت (ع) مشغول عبادت و دعا هستند. 

امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند که این وقت روز، این جا چه می‌کنی؟ آن فرد عرض کرد: آقا. الحمدالله وضع مالی بنده خوب است و دیگر، نیازی به کار کردن ندارم و به اندازه کافی، دارایی دارم و به همین دلیل، می‌خواهم بقیه عمرم را به عبادت صرف کنم. 

امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند: خیر. برو و کار کن و با انجام کار و بدست آوردن درآمد خود، زندگی دیگران که نیاز دارند را تأمین کن.

 این نشان دهنده نگاه عمیق اسلام به کسب و کار و ایجاد درآمد در سطح جامعه است؛ یعنی به گونه‌ای کسب درآمد کنیم که اگر خودمان به آن نیازی نداریم حداقل، دیگران بهره‌مند شوند. بنابراین، افراد در هر فضای اقتصادی که باشند موظف هستند برای تأمین جامعه و نیاز دیگران کار کنند و از درآمد و ثروت بدست آمده، دیگران را مورد بهره‌مندی قرار دهند.

باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری قرآن و عترت

دیگر خبرها

  • امام جعفر صادق (ع)؛ شخصیت مهم در جهان اسلام و مکتب شیعه
  • مذاهب اسلامی برای کسب فیض به محضر امام صادق(ع) شرفیاب می شدند/ امام صادق(ع) مورد تأیید تمام مذاهب اسلامی هستند
  • خدمت اهالی هرمزگان در چایخانه حضرت رضا علیه السلام
  • برگزاری مراسم سالروز عملیات بازی‌دراز طی روزهای ۱۹ و ۲۰ اردیبهشت‌ماه
  • بندرلنگه در سوگ حضرت صادق علیه‌السلام
  • لرستان؛ سیاهپوشِ اختر ششم
  • تظاهر کنندگان اسرائیلی تصویر رهبر انقلاب را حمل کردند /سپاه محاسبات چندین ابرقدرت را بهم ریخت
  • فراخوان نخستین سوگواره بین‌المللی سفینه النجاه
  • سالروز شهادت امام جعفر صادق(ع)
  • امام صادق (ع) شاکله اندیشه دینی را بنا نهاد