پیامبرانی که از میان امت خود غائب شده اند/ غیبت پدیده جدیدی نیست
تاریخ انتشار: ۱۸ آبان ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۴۳۷۲۸۸
به گزارش خبرنگار مهر، متن زیر جلسه بیست و هفتم از سلسله مباحث مهدویت است که توسط حجت الاسلام سیدمحمدباقر علوی تهرانی ایراد شده است.
در جلسه قبل در این مورد صحبت کردیم که غیبت در امم سالفه نیز وجود داشته است.
در کتاب کمال الدین از پیامبر نقل شده است «إِنَّ ذَا الْقَرْنَیْنِ کَانَ عَبْداً صَالِحاً جَعَلَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ حُجَّةً عَلَی عِبَادِهِ فَدَعَا قَوْمَهُ إِلَی اللَّهِ وَ أَمَرَهُمْ بِتَقْوَاهُ فَضَرَبُوهُ عَلَی قَرْنِهِ فَغَابَ عَنْهُمْ زَمَاناً حَتَّی قِیلَ مَاتَ أَوْ هَلَکَ بِأَیِّ وَادٍ سَلَکَ ثُمَّ ظَهَرَ وَ رَجَعَ إِلَی قَوْمِهِ فَضَرَبُوهُ عَلَی قَرْنِهِ الْآخَرِ وَ فِیکُمْ مَنْ هُوَ عَلَی سُنَّتِهِ وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مَکَّنَ لِذِی الْقَرْنَیْنِ فِی الْأَرْضِ وَ جَعَلَ لَهُ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ سَبَباً وَ بَلغَ الْمَغْرِبَ وَ الْمَشْرِقَ وَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی سَیَجْرِی سُنَّتَهُ فِی الْقَائِمِ مِنْ وُلْدِی فَیُبَلِّغُهُ شَرْقَ الْأَرْضِ وَ غَرْبَهَا حَتَّی لَا یَبْقَی منهلا [مَنْهَلٌ] وَ لَا موضعا [مَوْضِعٌ] مِنْ سَهْلٍ وَ لَا جَبَلٍ وَطِئَهُ ذُو الْقَرْنَیْنِ إِلَّا وَطِئَهُ وَ یُظْهِرُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ کُنُوزَ الْأَرْضِ وَ مَعَادِنَهَا وَ یَنْصُرُهُ بِالرُّعْبِ فَیَمْلَأُ الْأَرْضَ بِهِ عَدْلًا وَ قِسْطاً کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
یعنی همانا ذوالقرنین بنده صالحی بود که خداوند عز و جل او را حجتی بر بندگانش قرار داد، پس قوم خود را به خداوند دعوت، و آنان را به تقوا امر کرد، اما بر سرش ضربهای زدند و مدتی از آنان غایب شد تا حدی که گفتند مُرد، هلاک شد، در فلان وادی گُم شد؛ سپس ظهور کرد و نزد قومش برگشت، پس این بار بر قسمت دیگر سرش ضربهای زدند؛ و در میان شما کسی هست که بر سنت اوست؛
و همانا خداوند متعال برای ذوالقرنین در زمین مُکنت بخشید و برایش از هر چیزی سببی قرار داد و به مشرق و مغرب رساند؛ و همانا خداوند تبارک و تعالی سنت او را در آن «قائمِ» از فرزندانم، جاری خواهد ساخت؛ پس او را به شرق و غرب زمین میرساند تا جایی که هیچ فراز و فرودی در کوه و صحرا که ذوالقرنین در آن قدم نهاده بود نمانَد، مگر اینکه او هم در آن قدم نهد؛ و خداوند عز و جل گنجهای زمین و معادن آن را برای او آشکار سازد و او را با رُعب [= هراسی که از او در دل دشمن میافتد] یاری رساند؛ پس زمین را از عدل و قسط پر کند همان طور که از جور و ستم پر شده بود.
لذا مسئله غیبت در مورد ذوالقرنین که از رهبران آسمانی است اتفاق افتاده و مسئله نوظهوری نیست که تنها در اسلام اتفاق افتاده باشد. غیبت ذوالقرنین آنقدر طول کشید که مردم در زنده بودنش تردید کردند.
از کسان دیگری که دارای غیبت بوده اند، ادریس پیامبر است که از امتش غایب شد و طول غیبت ایشان ۲۰ سال طول کشید.
در مورد جناب صالح هم همینطور بود. جناب صالح پس از معجزه ناقه الله، غایب شدند. حضرت صادق می فرماید «إنّ صالحا - علیه السّلام - غاب عن قومه زمانا. و کان یوم غاب عنهم کهلا، مبدّح البطن، حسن الجسم، وافر اللّحیة، خمیص البطن، خفیف العارضین، مجتمعا ربعة من الرّجال. فلمّا رجع إلی قومه، لم یعرفوه بصورته.» یعنی همانا صالح(ع) مدتی از قومش غایب شد. او هنگام غیبت در کهنسالی بود... و وقتی که به قومش بازگشت کسی او را به چهره نمی شناخت.
از حضرت شعیب هم چنین نقلی دارد. «وَ عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قِیلَ لَهُ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ حَدِّثْنَا قَالَ إِنَّ شُعَیْبَ اَلنَّبِیَّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ دَعَا قَوْمَهُ إِلَی اَللَّهِ حَتَّی کَبِرَ سِنُّهُ وَ دَقَّ عَظْمُهُ ثُمَّ غَابَ عَنْهُمْ مَا شَاءَ اَللَّهُ ثُمَّ عَادَ إِلَیْهِمْ شَابّاً فَدَعَاهُمْ إِلَی اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالُوا مَا صَدَّقْنَاکَ شَیْخاً فَکَیْفَ نُصَدِّقُکَ شَابّاً»
یعنی امیر مؤمنان علی علیه السّلام فرمودهاند: شعیب آنقدر قومش را به خداپرستی دعوت نمود تا اینکه پیرو سالخورده شد ولی کسی به او اعتنا نکرد، پس از چندی او به اذن الهی به شکل جوانی خوش سیما درآمد و به سوی قومش بازگشت ولی مردم به او گفتند: آن هنگام که پیر بودی و ما را پند میدادی تو را پاسخ نمیگفتیم اینک که جوان شدهای چگونه به سخنت گوش فرا دهیم.
یکی دیگر از پیامبرانی که از امتشان غیبت کردند جناب الیاس است که ۷ سال طول کشید. غیبت دانیال پیامبر هم ۹۰ سال طول کشید. فرق حضرت دانیال با دیگر پیامبران این است که ایشان ۹۰ سال در دست بخت النصر، ظالم و طاغوت آن زمان اسیر بود و از امت دور بود.
یکی دیگر از کسانی که غیبت کرده، حضرت عیسی است. حضرت عیسی اکنون حدود ۲۰۱۷ سال عمر دارد. غیبت حضرت عیسی از امت نصاری از غیبت امام زمان تاکنون بیشتر است.
غیبت حضرت نوح هم همینطور است. از زمان بعثت پیامبر تا زمان امام عسکری، ۲۷۳ سال دائماً ائمه در مورد غیبت امام عصر صحبت می کنند. یکی از پیامبرانی که به امتش می گوید که این غیبت وجود دارد جناب نوح است. غیبت خلیفه بعد از نوح از این جهت با دیگران متفاوت است که این پیامبر الهی، اشاره به غیبت خلیفه بعد از خود دارد کمااینکه ائمه ما هم اشاره داشته اند که خلیفه دوازدهم غائب است. جز معدود معارف اسلامی است که همه معصومین در مورد آن روایت دارند.
قال الصادق جعفر بن محمد علیهما السلام: «لما حضرت نوحا علیه السلام الوفاة دعا الشیعة فقال لهم: اعلموا أنه ستکون من بعدی غیبة تظهر فیها الطواغیت، و أن الله عزوجل یفرج عنکم بالقائم من ولدی، اسمه هود، له سمت وسکینة ووقار، یشبهنی فی خلقی وخلقی، وسیهلک الله أعداءکم عند ظهوره بالریح، فلم یزالوا یترقبون هودا علیه السلام و ینتظرون ظهوره حتی طال علیهم الامد و قست قلوب أکثرهم، فأظهر الله تعالی ذکره نبیه هودا علیه السلام عند الیأس منهم و تناهی البلاء بهم و اهلک الاعداء بالریح العقیم التی و صفها الله تعالی ذکره»
یعنی امام صادق(ع) در حدیثی میفرمایند: روزی حضرت نوح(ع) امتشان را جمع کردند و خطاب به آنان فرمودند: بدانید که پس از من غیبتی خواهد بود که در آن طاغوتها ظاهر خواهند شد و خدای عزوجل به وجود قائمی از فرزندان من ـ به نام هود ـ فرج شما را میرساند ... او در شمایل و اخلاق شبیه من است ... پس آنها پیوسته جشم به راه هود و منتظر ظهورش بودند تا آن که مدت (این غیبت و انتظار) به درازا کشید و دلهای بیشتر ایشان سخت [و سنگ] شد، در این هنگام خدای متعال پیامبرش هود را ظاهر کرد، در حالی که آنها ـ از فرج ـ ناامید و در نهایت گرفتاری بودند.
از زمان نوح تا هود ۴۶۰ سال در روایات ما ذکر می کنند. غیبت جناب هود از این جهت قابل ذکر بود که توصیه ای بود.
پیامبر دیگری که غیبت ایشان رخ داده است در داستان یوسف است.
بحثی که داریم این است که غیبت امام عصر به چه شکل است؟ آیا امام در دوران غیبت ناپیداست؟ مثل جن و ملک و روح است که وجود دارد ولی کسی آنها را نمی بیند؟ یا اینکه غیبت امام عصر به شکل ناشناس است، بین ما زندگی می کند اما کسی او را نمی شناسد؟
هم سوال اولی و هم سوال دومی دلیل دارد ولی دومی دلایل موثق تری دارد و اولی را ما قبول نمی کنیم.
حضرت یوسف یکی از پیامبران شاخص بنی اسرائیل است. اما او از کنعان تا مصر آنطور که محاسبه شده ۱۸ روز از امتش دور است. برادران یوسف از کنعان به مصر می آیند، در حالی که یوسف را دیده اند ولی او را نمی شناسند.
امام صادق فرمودند: «إن فی صاحب هذا الامر لشبها من یوسف، فقلت: فکأنک تخبرنا بغیبه أو حیره، فقال: ما ینکر هذا الخلق الملعون اشباه الخنازیر من ذلک؟ إن إخوه یوسف کانوا عقلاء الباء اسباطا أولاد انبیاء دخلوا علیه فکلموه وخاطبوه وتاجروه وراودوه وکانوا إخوته و هو أخوهم لم یعرفوه حتی عرفهم نفسه، وقال لهم: أنا یوسف.»
یعنی در صاحب این امر شباهتی از یوسف است، گفتم: گویا که شما از غیبت یا حیرتی بما خبر می دهید، فرمود: چرا این مردم لعنت شده همچون خوک این مسئله(غیبت) را انکار می کنند؟ برادران یوسف با آنکه افرادی عاقل و با فهم و فرزندان انبیا بودند، بر یوسف وارد شدند، با او سخن گفتنداو را مخاطب قرار دادند، با او داد و ستد کردند و رفت و آمد نمودنددر حالی که آنان برادران یوسف بودند اما درعین حال او را نشناختند، تا وقتی که یوسف خودش را به آنها معرفی کرد و گفت من یوسف هستم.
لذا می شود که وجود نازنین امام عصر در میان ما زندگی بکند اما ناشناس باشد نه ناپیدا.
بنابراین ما جهاتی را از غیبت انبیا بیان کردیم به این معنا که بگوییم، غیبت یک پدیده جدید نیست و در امت های گذشته بوده است.
پیامبران گذشته در مورد موسی، ۴۰۰ سال بشارت می دادند. موسی در دوران جوانی یک جمله به مردم گفت «أرجو أن یعجّل اللّه فرجکم، ثمّ غاب بعد ذلک» یعنی امید دارم که خدا در گشایش کار شما تعجیل کند، بعد غیبت کرد.
لذا ۴۰۰ سال منتظر او بودند. یک رسالت مخفیانه بعد از ولادتش پیدا کرد و آنگاه که در جوانی مردم او را دیدند یک جمله گفت و غیبت کرد.
لذا این شکل از غیبت وجود دارد. حالا ما می خواهیم بخشی از روایاتی را بیان کنیم که دو چیز را بیان می کنند، اولاً اینکه غیبت امام زمان اتفاق می افتد و دوم تاکید بر غیبت است. در این تاکید بر غیبت که به دو مقطع غیبت صغری و کبری تقسیم می شود، مختصات و ویژگی های هر یک را بحث خواهیم کرد.
کد خبر 4451904منبع: مهر
کلیدواژه: امام زمان حضرت مهدی عج مهدویت اربعین 97 اربعین حسینی معرفی کتاب سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی فلسفه فعالیت های قرآنی قرآن عاشورا پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی امام حسین ع معرفی نشریات کنفرانس بین المللی قرآن کریم امام رضا ع
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۴۳۷۲۸۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی برابر با زیارت امام حسین (ع) است؟
حجتالاسلام والمسلمین مهدی یعقوبی گیلانی، کارشناس مذهبی درمورد عظمت زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی رحمت الله علیه بیان کرد: مهمترین نشانه عظمت معنوى و مقامات باطنى حضرت عبد العظیم حسنی رحمت الله علیه، برابرى فضیلت زیارت مزار آن بزرگوار، با فضیلت زیارت سیّد الشهدا است.
شیخ المحدّثین، صدوق؛ از محمّد بن یحیى عطّار - که یکى از اهالى رى است - اینگونه نقل کرده است که خدمت امام هادى علیه السلام رسیدم. ایشان فرمودند: «کجا بودى؟».
گفتم: حسین بن على علیه السلام را زیارت کردم. امام هادى علیه السلام فرمودند:
«أما إنَّک لَوزُرتَ قَبرَ عَبدِ العَظیمِ عِندَکُم کُنتَ کَمَن زارَ الحُسَینَ بنَ عَلِىٍّ.» «بدان که اگر قبر عبد العظیم را در شهر خودتان زیارت کنى، مانند کسى هستى که حسین بن على را زیارت کرده باشد.»
معنای برابرى زیارت حضرت عبد العظیم حسنی (ع) با زیارت حرم حضرت سید الشهدا (ع)
این کارشناس مذهبی تصریح کرد: مسئله این است که آیا بر اساس حدیثِ یاد شده، زیارت حضرت عبد العظیم حسنی رحمت الله علیه به طور مطلق مىتواند جایگزین زیارت امام حسین علیه السلام شود و یا در شرایط خاصى، از چنین فضیلتى برخوردار است؟
بىتردید، مقصود امام هادى علیه السلام در حدیث یاد شده، این نیست که از فضایل زیارت امام حسین علیه السلام بکاهند و یا در بیان فضیلت حضرت عبد العظیم حسنی رحمت الله علیه مبالغه نمایند.
بنابراین، در پاسخ به سؤالى که مطرح شد، مىتوان گفت: برابرى فضیلت زیارت حضرت عبد العظیم حسنی رحمت الله علیه و امام حسین علیه السلام مقید است به فضاى سیاسى ویژهاى که پیروان اهل بیت علیه السلام در آن مقطع تاریخى زندگى مىکردند. زیرا زمانى بود که اختناق شدیدى جهان اسلام را فرا گرفته بود و جامعه تشیّع در دوران زمامدارى افرادى مانند: متوکّل، مُعتَز و معتمد عباسى، سختترین دورانهاى تاریخىِ خود را سپرى مىکرد.
حجتالاسلام والمسلمین یعقوبی گیلانی گفت: در چنین شرایطى، امام هادى علیه السلام به منظور پیشگیرى از خطرهایى که از طرف حکومتهاى وقت، شیعیان را تهدید مىکرد، فضیلت زیارت حضرت عبد العظیم حسنی علیه السلام را با زیارت امام حسین علیه السلام برابر دانسته اند. به تعبیرى روشنتر، زیارت حضرت عبد العظیم حسنی علیه السلام براى کسانى که آمادگى خطرپذیرى براى زیارت امام حسین علیه السلام را داشته باشند، پاداشى معادل زیارت آن حضرت علیهالسلام را دارد و حرم حضرت عبد العظیم حسنی علیه السلام شعبهاى از حرم سید الشهدا علیه السلام است و این خود، فضیلتى بزرگ و حاکى از جایگاه بلند حضرت عبد العظیم حسنی رحمت الله علیه نزد اهل بیت علیه السلام و عظمت معنوى ایشان است.
این کارشناس مذهبی ادامه داد: برابرى فضیلت زیارت حضرت عبد العظیم حسنی رحمت الله علیه با زیارت سید و سالار شهیدان علیه السلام هر چند در شرایط ویژه، بىتردید بدون حکمت نیست و شاید نتوان به حکمت آن پى برد؛ لیکن راز و رمز این فضیلت بزرگ را باید در شخصیت علمى، عملى و جهادى آن بزرگوار، جستجو کرد.
در میان امامزادگان، شخصیتهاى بزرگى وجود دارند؛ امّا در باره هیچ یک از آنها نقل نشده و حداقل به ما نرسیده است که زیارتش با زیارت حضرت سید الشهدا علیه السلام برابرى کند.
عرضه دین بر امام هادی علیهالسلام
حجتالاسلام والمسلمین یعقوبی گیلانی اظهار کرد: این احادیث بیانگر عظمت والای حضرت عبدالعظیم حسنی رحمت الله علیه است ولی نکتهای که در زندگی ایشان بسیار جای تأمل و دقت نظر دارد این است که روزی این «امام زاده مجتهد محدث کبیر» به محضر امام هادى علیه وآله رسید.
وقتى نگاه ایشان افتاد، فرمودنذ: «مَرحَباً بِکَ یا أبَا القاسِمِ! أنتَ وَلِیُّنا حَقّاً» «خوش آمدى، اى ابوالقاسم! تو حقیقتاً دوست ما هستى».
گفتم: اى پسر رسول خدا! مایلم دینم را به شما عرضه کنم، اگر مورد پسند بود، بر آن ثابت باشم تا خداوند عزوجل را ملاقات کنم.
امام علیه السلام فرمودند: «اى ابو القاسم، عرضه کن»؛ و بعد حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام همچون طفلی که به مکتب رفته باشند به محضر امام علیه السلام نشستند و به عقاید خویش درباره اصول و فروع دین پرداختند.
گفتارش که تمام شد. در این هنگام، امام هادى علیه السلام فرمودند «اى ابوالقاسم! به خدا سوگند، این [عقاید]، دین خداست که آن را براى بندگانش برگزیده است. پس بر آن، ثابت قدم باشید.
خداوند، تو را بر عقیده ثابت در زندگى دنیا و آخرت پایدار بدارند!».
به کارشناس دینی مراجعه کنیم
این کارشناس مذهبی یادآور شد: این کار یعنى مراجعه به کارشناسان دین که ریشه قرآنى دارد.
خداوند متعال در دو آیه، مردم را به آنان ارجاع فرموده اند: «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ؛» «اگر نمىدانید، از آگاهان بپرسید.»
حضرت عبد العظیم حسنی رحمت الله علیه از نظر علمى، یکى از بزرگترین محدّثان و فقها بوده و از نظر سنّى، تقریباً دو برابر امام هادی علیهالسلام سن داشته اند. اما میخواهند به ما بیاموزند کهای انسان به علم خود و به اصطلاح، به چند کلمه مغرور نشو. لذا، شایسته است وقتى انسان دیندار به محضر دینشناس بالاتر از خود مىرسد، براى تأیید و یا تکمیل معارف دینى خود اقدام نماید.
این بهرهگیرى از نظریه کارشناسان دینى، زمینهساز ثبات و پایدارى انسان در دیندارى است.
باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری قرآن و عترت