راهکار عملی ایران در قبال وقت کشی اروپا چه باید باشد؟
تاریخ انتشار: ۱۸ آبان ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۴۴۴۱۸۱
صاحبنظران سیاسی و بینالملل خرید زمان و وقت کشی را رویکرد مشترک اروپا و آمریکا دانسته و خواستار تعدیل معنادار تعهدات کشورمان ذیل مفاد برجام برای مقابله با بدعهدی طرف مقابل شدند.
به گزارش گروه دیگر رسانههای خبرگزاری دانشجو، تحریمهای آمریکا علیه ایران در روزهای اخیر بهطور کامل بازگشت و این در حالی است که همزمان اروپا هم با تأخیر فراوان به دنبال وقتکشی و خرید زمان بیشتر از ایران است تا از انجام تعهدات خود در ذیل برجام از جمله آغاز مبادلات بانکی با هدف بازگرداندن درآمدهای ارزی مردم ایران طفره رود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
*اروپاییها در خصوص تعهدات و قولهای برجامی خود به دنبال خرید زمان هستند/نباید دلخوش به اروپاییها باشیم
در این زمینه حمید رضا آصفی، سخنگوی وزارت امور خارجه دولت اصلاحات با اشاره به تعلل اروپاییها در خصوص وعدههای برجامی خاطرنشان کرد: اروپا در شرایط سختی قرار گرفته؛ چراکه از یک سو حیثیت آنها زیر سؤال رفته و از سوی دیگر با تحقیر آمریکا مواجه شدهاند.
سخنگوی وزارت امور خارجه دولت اصلاحات به روابط بسیار گسترده اروپا و آمریکا اشاره کرد و یادآور شد: این روابط بسیار گسترده سبب شده اروپا توان مقابله حداکثری با آمریکا را نداشته باشد. به اعتقاد وی اروپا احساس میکند اگر نتواند برجام را حفظ کند در دنیا هیچ کشوری به آنها اعتماد نکرده و اروپا را یک بلوک دسته دومی در دنیا میبیند.
به اعتقاد آصفی اروپا و آمریکا از لحاظ تقسیمبندی در یک بلوک یعنی در بلوک غرب قرار میگیرند و این اشتباه است که فکر کنیم اروپا و آمریکا از لحاظ آرمانی از همدیگر جدا شدهاند.
سخنگوی وزارت امور خارجه دولت اصلاحات میگوید که این شرایط در اروپا سبب شده اروپاییها در خصوص تعهدات و وعدههای خود در زمینه برجام زمان بخرند و وعدههای خود را عملی نکنند. ما نباید خیلی دلخوش به اروپاییها باشیم، هرچند که توقع داریم اروپاییها تعهدات خود را عملی کنند و به وعدههایی که دادهاند جامه عمل بپوشانند. باید گلایهها و طلبکاریهای خود را از اروپا ادامه داده و آنها را تحت فشار قرار دهیم تا به قولهای خود عمل کنند.
* هیچ سیاستمدار با وجدانی پیگیری برجام را به قیمت ذلیل شدن ایران برنمیتابد
سیدمصطفی میرسلیم رئیس شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی نیز با بیان اینکه مذاکرات متعددی را در پنج سال گذشته مسئولان سیاست خارجی کشور ما با آمریکا از طریق ۱+۵ و نیز با اروپاییها انجام داده اند، تاکید کرده است: برای آن مذاکرات وقت و همت بسیار صرف شده است و بدان امید زیاد بسته شده بود تا در نتیجۀ آن مذاکرات بویژه بد اخلاقیها و بد رفتاریها و ددمنشى هاى چهل سال گذشتۀ آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران افشا و خنثى شود.
وی افزود: به نظر مى رسد که بخش اول یعنى افشاى بدسگالى آمریکا تا حدود زیادى موفق بوده و اذهان عمومى جهانیان را بخصوص دربارۀ حقانیت ایران روشن نموده است؛ اما بخش دوم یعنى خنثى کردن تمام اقدامات ظالمانه اى که به ضرر ما بوده، تاکنون نتیجۀ مناسب بدست نداده و حتی تحریمهاى جدیدى را آمریکا با گستاخى کامل علیه ما اعلام و اعمال نموده است و علی رغم رسوایی روزافزون آمریکا متأسفانه پیشرفتى را که انتظار داشتیم، بدست نیامده و شاید تدبیر دیگر یا همت بیشترى را طلب مىکرده است.
میرسلیم در همین زمینه میافزاید: اگر تعاملات خارجى دولت به گونه اى پیش رود که مثلا در جستجوى رفع برخى از مشکلات مادى روزمره، آزادگى مردم ما را خدشهدار کند و نوعى وابستگى اسارت بار براى این نسل و نسلهاى آینده، برخلاف آرمانهای انقلاب اسلامی، به وجود آورد یعنى در واقع دستیابى به نوعى توسعۀ مادى آنى به قیمت کند شدن یا توقف پیشرفت نهایى ما بینجامد، انحراف شکل گرفته است و باید در مقابل آن ایستاد و منافع آنى را فداى آرمانها کرد پیگیری برجام را به قیمت ذلیل شدن ایران در مقابل آمریکا هیچ سیاستمدار با وجدان و باشرفی برنمیتابد.
*طبق بند ۳۷ برجام ایران میتواند در صورت تحریم جدید، تعهدات برجامی خود را متوقف کند
حجّتالاسلام سیّد محمود نبویان، نماینده سابق مجلس نیز درباره لزوم اقدامات متقابل ایران در پاسخ به تحریمهای آمریکا، با اشاره به خروج آمریکا از برجام و عدم عمل اروپا به تعهدات خود، خاطرنشان کرد: اروپاییها هم به ما میگویند شما باید یکطرفه به برجام ادامه بدهید و موظف به عمل به تعهدات خود هستید؛ عاقلانه نیست در شرایطی که طرف مقابل، تعهدات خود را اجرایی نمیکند، ما کماکان به توافق پایبند باشیم.
نبویان به ظرفیتهایی که در خود برجام وجود دارد اشاره کرده و گفت: خود برجام به ما میگوید که اگر ایران مجدداً تحریم شد، این کشور میتواند از اجرای برجام خودداری کند؛ در بند ۳۷ برجام آمده است: «ایران بیان داشته است که چنانچه تحریمها جزئاً یا کلاً مجدداً اعمال شوند، ایران این امر را به منزله زمینهای برای توقف کلی یا جزئی تعهدات خود، وفق این برجام قلمداد خواهد نمود».
وی افزود: سخن من این است که آقای ظریف و روحانی! شما اگر قرار باشد به خود برجام عمل کنید، باید حدود دوسال پیش از برجام خارج میشدید؛ مدتهاست ما تحریم میشویم و شما همینطور به تعهدات خود ادامه میدهید.
*اروپا میخواهد در قبال «مروارید» به ما «آبنبات» بدهد/ تعهدات عملی نشده و باید اقداماتی عملی از سوی نظام صورت گیرد
سعید یاری کارشناس مسائل بینالملل نیز با اشاره به عدم تعهدات برجامی از سوی آمریکا و غرب اظهار داشت: قطعاً اتحادیه اروپا با شاقول و خطکش آمریکا هماهنگ است و به صورت کاربردی خود را تسلیم آمریکا کرده است بنابراین در بسیاری از حوزهها محدودیت اختیار دارد.
این کارشناس مسائل بینالملل تأکید کرد: دستگاه دیپلماسی باید به اروپا در خصوص انجام تعهدات خود در خصوص برجام ضربالاجل بدهد. چرا که آنها میخواهند در قبال مرواریدی که ما به آنها دادهایم به ما آب نبات بدهند.
*اتحادیه اروپا به تعهدات برجامی خود عمل نکند باید گام به گام از تعهدات خود خارج شویم
حسن هانیزاده کارشناس مسائل بینالملل نیز با اشاره به عدم تعهدات برجامی از سوی آمریکا و غرب با بیان اینکه همه اظهارنظرهای مقامات اتحادیه اروپا تاکنون جنبه انشایی داشته است، گفت: مقامات اروپایی تاکنون گامهای عملی برای اثبات حسن نیت از خود نشان ندادند و این نشان میدهد که نوعی نگاه دوگانه از سوی کشورهای اتحادیه اروپا نسبت به برجام وجود دارد.
این کارشناس مسائل بینالملل بر این باور است که اتحادیه اروپا از یک سو تحت فشار آمریکا رفتاری غیرمتعارف و شفاهی داشته باشد و از برداشتن گام عملی برای همکاری با ایران خودداری کنند.
* اروپا به دنبال وقت کشی و خرید زمان بیشتر از ایران است/تعدیل معنادار تعهدات برجامی ایران میتواند گشایشی در این وضعیت ایجاد کند
حجتالاسلام سیدناصر موسوی لارگانی نماینده مردم فلاورجان و عضو کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی با اشاره به اعمال تحریمهای آمریکا علیه ایران، اظهار داشت: دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا تحریمهای آمریکا علیه ایران را بهطور کامل بازگرداند و این در حالی است که همزمان اروپا هم با تأخیر فراوان به دنبال وقت کشی و خرید زمان بیشتر از ایران است تا از انجام تعهدات خود در ذیل برجام از جمله آغاز مبادلات بانکی با هدف بازگرداندن درآمدهای ارزی مردم ایران طفره رود.
وی افزود: برای ترمیم این معادله و وادارسازی اروپا به اتخاذ اقدامات عملی برای راهاندازی کانال مبادلات مالی، باید اقداماتی عملی از سوی نظام صورت گیرد باید این موضوع برای اروپا مسجل شود که هر گونه تأخیر بیشتر در انجام اقدامات عملی، هزینههای دشواری را در پی خواهد داشت.
موسوی لارگانی در ادامه تصریح کرد: در حال حاضر تعدیل معنادار تعهدات ایران در ذیل برجام میتواند گشایشی در این وضعیت ایجاد کند تا دولت بتواند با نقد کردن این آخرین امتیاز قابل دریافت در ذیل این معامله و نیز انجام مبادلات بانکی، وضعیت ارزی و اقتصادی کشور را هم تا حدودی بهبود بخشد.
*اگر اروپا تعهدات برجامی اش را اجرایی نکند ایران نیز به دوران ماقبل برجام بازخواهد گشت
اکبر رنجبرزاده نماینده مردم اسدآباد در مجلس شورای اسلامی گفت: اگر طرفهای برجام و به ویژه کشورهای اروپایی مسیری را در پیش بگیرند که بخواهند تعهدات برجامیشان را اجرایی نکنند جمهوری اسلامی ایران نیز به دوران ماقبل برجام بازگشته و در کمترین زمان اجرای تعهدات خود در قابل برجام را تعلیق خواهد کرد.
وی افزود: اگر اروپا میخواهد وجهه خود را در دنیا حفظ کند باید تمکین و کرنش در برابر آمریکا را کنار بگذارد و مستقلا تصمیم بگیرد و عدم اجرای تعهدات برجام از سوی اروپاییها بیش از آنکه منافع ملت ایران را به خطر بیندازد اعتبار و حیثیت اروپاییها را خدشه دار خواهد کرد.
* اروپا آگاه باشد که صبوری ایران بی نهایت نیست
رضا ذبیحی کارشناس مسائل بین الملل با اشاره به عدم انجام تعهدات برجامی از سوی آمریکا و غرب، اظهار داشت: اروپا برای سالیان سال دنبالهروی آمریکا بوده و آمریکا امروز نیز لوکوموتیوران کل بلوک غرب است که اروپا نزدیک به سه دهه در تلاش است تا از زیر حمایت آمریکا بیرون بیاید و به صورت متحدتری عمل کند.
وی با تاکید بر اینکه طرف اروپایی باید آگاه باشد که صبوری ایران بی نهایت نیست، خاطرنشان کرد: ما باید رصد کنیم که آیا اروپاییها به صورت عملیاتی کار را جلو میبرند یا خیر؟
این استاد دانشگاه با بیان اینکه سایر کشورهای باقیمانده در برجام باید اقدامات عملی برای تحریمها و ضرری که از ناحیه عهدشکنی آمریکا به کشور وارد شده را جبران کنند، گفت: اروپا تاکنون اقدام عملیاتی مناسب و درخوری را انجام نداده است.
مصطفی خوشچشم: تعدیل معنادار تعهدات ایران با برداشتن سقف ذخایر اورانیوم غنیشده آغاز شود
رئیسجمهور آمریکا اعلام کرده که تا ساعاتی دیگر، تحریمهای آمریکا علیه ایران را بهطور کامل بازمیگرداند و این در حالی است که همزمان اروپا هم با تأخیر فراوان به دنبال وقتکشی و خرید زمان بیشتر از ایران است تا از انجام تعهدات خود در ذیل برجام از جمله آغاز مبادلات بانکی با هدف بازگرداندن درآمدهای ارزی مردم ایران طفره رود.
سید مصطفی خوشچشم، تحلیلگر و کارشناس سیاست خارجی معتقد است فقط "تعدیل معنادار تعهدات ایران در ذیل برجام" میتواند گشایشی در این وضعیت ایجاد کند تا دولت بتواند با نقد کردن این آخرین امتیاز قابل دریافت در ذیل این معامله و نیز انجام مبادلات بانکی، وضعیت ارزی و اقتصادی کشور را هم تا حدودی بهبود بخشد.
او در گفتگویی، به ادامه روند فرسایشی اتحادیه اروپایی در انجام وعدههای دادهشده پس از خروج آمریکا از برجام اشاره کرده و میگوید: «اروپا در ارتباط با انجام وعدههایش، در حال طیکردن همان مسیر آمریکاست و حتی با گذشت شش ماه از تعهدات دادهشده مبنی بر ایجاد کانال ارتباط مالی با ایران، هنوز با طیکردن مسیر فرسایشی، مرتباً اقدامات عملی را به ماههای آینده موکول میکند و تنها قصد رونمایی از مکانیسم SPV یا همان کانال خاص مبادلات بانکی را دارد.»
وی در این گفتگو تصریح کرد که پس از ماهها صبر ایران مقابل غرب، خانم فدریکا موگرینی، مسؤول ارشد سیاست خارجی اتحادیه اروپا هنوز تاریخ مشخصی را برای شروع اقدامات عملی در این زمینه اعلام نکرده و با موکولکردن راهاندازی رسمی این مکانیزم به چند ماهه اول سال آینده میلادی، بهدنبال طیکردن همان مسیر آمریکاست تا ایران بدون دریافت هیچ ما بهازایی، همچنان بهطور یکجانبه به تعهدات خود در مدت باقیمانده بهصورت کامل ادامه دهد!
این کارشناس با اشاره به اینکه از ابتدای اجرای برجام تا کنون، همیشه سعی شده تا امتیازات وعدهداده شده، اما نقدنشده ایران، مشمول مرور زمان شده و کمیت و کیفیت آنها هر چه بیشتر کاهش یابد، گفت: «از آنجا که از چهار مورد وعدهدادهشده اروپا پس از خروج آمریکا از برجام، تنها همین یک مورد یعنی ایجاد یک کانال مطمئن بانکی باقی مانده، واضح است که در ادامه روند موجود، انجام کامل همین وعده نیز دچار نقصان و گرفتگیهای بسیار خواهد بود و احتمالاً بازگرداندن درآمدهای ارزی کشور با، اما و اگرها و درخواست امتیازات بیشتر، از جمله در حوزههای منطقهای و موشکی، توأم میشود.»
خوشچشم با بیان اینکه «تا وقتی جمهوری اسلامی ایران، اقدامی برای متعادلسازی این موازنه انجام ندهد، وضعیت بر همین منوال خواهد بود»، افزود: «بهترین زمان برای تعیین موازنهای که در آن جمهوری اسلامی میتوانست دست برتر و قویتر یابد، همان هنگام خروج آمریکا از برجام بود که عزم کشور برای جبران خسارات ناشی از خروج آمریکا از برجام و کاهش شدید امتیازات به اروپا نشان داده میشد.»
وی ادامه داد: «حتی اگر اروپاییها به تمامی وعدههای خود طی این ششماهه گذشته عمل میکردند، باز هم ایران میبایست با ارجاع به حقوق مندرج در بند ۳۶ برجام، بخش عمدهای از تعهدات خود را تعدیل میکرد چرا که بخش بسیار عمدهای از امتیازات وعدهدادهشده به ایران در حوزه رفع تحریمها که حدود ۲۰ صفحه از سند برجام را تشکیل میداد، تنها با تداوم حضور و اقدامات عملی آمریکا میسر میشد که با خروج ترامپ از این معاهده بینالمللی، همه این امتیازات و آن ۲۰ صفحه مذکور، عملاً از میان رفته و به همین دلیل، جمهوری اسلامی ایران نیز باید با تعدیل سطح تعهدات خود، این روند را متعادل و متوازن کند.»
این کارشناس در پاسخ به این پرسش که کدام بخش از برجام میتواند برای اِعمال تعدیل تعهدات ایران، مورد استناد دیپلماتهای ایرانی قرار گیرد، گفت: «آقای دکتر ظریف، سوم اردیبهشتماه امسال در سفر به نیویورک تهدید کردند که "این بار رسماً ماده ۳۶ برجام مورد اشاره و استناد قرار میگیرد که پاسخ به نقض صریح و جدی برجام است و باید آماده باشیم برای این که یکی از انتخابهای ممکن ما بعد از اقدام آقای ترامپ، میتواند این گزینه ما باشد" که به نظر میرسد اکنون زمان اجرای این تدبیر، فرارسیده است.»
خوشچشم گفت: «در بند ۳۶ برجام آمده است که "چنانچه ایران معتقد باشد که هر یک یا کلیه گروه ۱+۵ تعهدات خود را رعایت ننمودهاند، ایران میتواند موضوع را به منظور حل و فصل به کمیسیون مشترک ارجاع نماید" و در پایان همین بند نیز آمده که پس از طی فرایند حقوقی تعریفشده، "چنانچه موضوع کماکان به نحو مورد رضایت طرف شاکی فیصله نیافته باشد و چنانچه طرف شاکی معتقد باشد که موضوع، مصداق «عدم پایبندی اساسی» میباشد، آنگاه آن طرف میتواند موضوع فیصله نیافته را به عنوان مبنای توقف کلی و یا جزئی اجرای تعهداتش وفق برجام قلمداد کرده و/یا به شورای امنیت سازمان ملل متحد ابلاغ نماید که معتقد است موضوع مصداق «عدم پایبندی اساسی» به شمار میآید".»
وی افزود: «همچنین در بند ۳۷ برجام نیز آمده که "ایران بیان داشته است که چنانچه تحریمها جزءً یا کلاً مجدداً اِعمال شوند، ایران این امر را به منزله زمینهای برای توقف کلی یا جزئی تعهدات خود، وفق این برجام قلمداد خواهد نمود" که این بند نیز اکنون میتواند مورد استفاده ایران قرار گیرد.»
این تحلیلگر حوزه سیاست خارجی گفت: «تعدیل و یا حداقل تعلیق بخش عمدهای از تعهدات از سوی جمهوری اسلامی، این پیام را به طرفهای باقیمانده میدهد که تهران در نقدکردن امتیازات باقیمانده، بسیار جدی است و هیچ خلف وعدهای را بیپاسخ نمیگذارد.»
خوش چشم معتقد است «با گذشت ششماه از خروج آمریکا و آغاز عملی تحریمها علیه ایران، هماکنون ایران برای چانهزنی و فشار به طرف مقابل، دست پایینتری دارد و اکنون که خانم موگرینی هم نیاز به چند ماه تأخیر بیشتر را درخواست کرده، با توجه به تأثیر اِعمال تحریمها، باز هم قدرت چانهزنی ایران، کمتر خواهد شد.»
وی با تأکید بر اینکه کشور باید در اسرع وقت، اقدامات مقتضی را اتخاذ کند تا موازنه معیوب و نادرست کنونی تغییر یابد، اظهار داشت: «برای ترمیم این معادله و وادارسازی اروپا به اتخاذ اقدامات عملی برای راهاندازی کانال مبادلات مالی، باید اقداماتی عملی از سوی نظام صورت گیرد و این موضوع برای اروپا مسجل شود که هر گونه تأخیر بیشتر در انجام اقدامات عملی، هزینههای دشواری را در پی خواهد داشت.»
این کارشناس در خصوص ماهیت و چگونگی انجام این روند گفت: «ایران باید همه تعهدات خود در ذیل برجام را براساس اهمیت، "اولویتبندی" کرده و سپس به طرفهای مقابل بطور رسمی ابلاغ کند که در صورت ادامه روند فرسایشی و وقتکشیهای کنونی، جمهوری اسلامی بهزودی و در تاریخهایی مشخص، "اقدام به تعدیلهای اساسی در تعهدات خود" میکند.»
وی در توضیح این مطلب گفت: «این تعدیلها نباید صوری باشد و باید بهواقع "برای طرف مقابل، هزینههای ملموس و قابل توجه ایجاد کند" و "معنادار" باشد؛ بهطور مثال، مهمترین تعهد جمهوری اسلامی ایران که با توجه به امکانات موجود، باید در نوبت اول نسبت به تعدیل آن اقدام شود "برداشتن سقف ذخایر غنیشده اورانیوم" مندرج در برجام است.»
خوشچشم تأکید کرد: «اگر این تعدیل، فقط افزایش سقف از ۳۰۰ کیلوگرم فعلی به ۵۰۰ یا حتی ۱۰۰۰ کیلوگرم باشد، چنین اقدامی به غیر از فراهمکردن خوراک مناسب تبلیغاتی برای غرب، اهرم فشار مناسبی را بر روی اروپا ایجاد نمیکند و هیچ نتیجهای هم نخواهد داشت؛ لذا بهترین هشدار، "اخطار به برداشتن کامل سقف ذخایر اورانیوم غنیشده" و در صورت ادامه روند فعلی از سوی اروپا، اقدام بموقع در انجام این مهم است. همچنین "نوع اولویتبندی" و نیز "انتخاب تعهد مورد نظر برای تعدیل" از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است؛ مثلاً اگر در تعدیل تعهدات، به جای "برداشتن سقف ذخایر اورانیوم غنیشده"، "بالا بردن یا برداشتن سقف ذخایر آبسنگین اراک" انتخاب شود، باز هم نمیتوان نتایج دلخواه برای ایران به ارمغان آورد چرا که حساسیتهای اروپاییها نسبت به این دو تعهد، متفاوت است؛ بنابراین، لیست تعهدات مورد نظر برای تعدیل، باید از مواردی شروع شود که بیشترین اهمیت را برای طرف مقابل داشته باشد.»
خوشچشم در ادامه با تأکید بر اینکه «شروع چنین روندی الزامی است»، گفت: «به نظر میرسد اکنون حامیان برجام هم بیش از دیگران، خواهان تغییر این بازی "صفر یا صد" به معادله "صفر تا صد" هستند چرا که در وضعیت کنونی، عدم انجام عملی تعهدات از سوی اروپا کار را بهزودی به جایی میرساند که هم نظام و هم مردم به این تصمیم برسند که بهطور کامل از برجام خارج شوند بیآنکه برجام دستاورد ملموسی از خود به جا گذاشته باشد، حال آنکه با تغییر موازنه کنونی به شکل بیانشده، طرف اروپایی در رویارویی با هزینهها، با سطحی از "اجبار به تغییر سیاست خود" روبرو خواهد شد.»
وی در پایان بیان داشت: با نگاهی به مسیر طی شده در برجام و عملکرد آمریکا و اروپا در این مسیر، بهخوبی میتوان دریافت که اقدام ما در ایجاد هزینه برای طرفهای غربی، از طریق هشدار به انجام تعدیلهای معنادار پیاپی و از پیشاعلامشده، حداقل انگیزه مورد نیاز را به طرفهای اروپایی خواهد داد تا ناگزیر، از این وضعیت دلخواه و مورد رضایت فعلی خود درآمده و ناچار به تغییر خط مشی خود از این جاده یکطرفه فعلی، با اتخاذ اقدامات عملی و راهاندازی کانال وعدهداده شده بانکی، مسیر داد و ستد با اروپا در عمل و نه در کلام، باز گردد تا در نتیجه با حفظ و افزایش ذخایر ارزی کشور، تا حدودی شاهد کاهش نرخ ارزهای خارجی و قیمت کالا در بازار داخلی و بهبود نسبی فضای کسب و کار باشیم.
علیرضا کریمی: نگاهی به منطق و لزوم «تعدیل معنادار» در تعهدات ایران ذیل برجام
دوشنبه ۱۴ آبان، روز اجرایی شدن دومین دور از تحریمهای بازاعمال شده آمریکا علیه ایران پس از خروج این کشور از برجام است؛ خروجی که با اعلام مورخ ۱۸ اردیبهشت دونالد ترامپ صورت گرفت. برجام در دوران شکوفایی خود هم در رفع تحریمها و بالاخص تحریمهای بانکی و علیرغم تعهد ایران به تمام بندهای مربوط به خود ذیل آن، دچار مشکل بود، اما خروج یکجانبه آمریکا از این توافق، عرصه را بر آن تنگتر کرد.
پس از اعلام ترامپ، سایر طرفهای برجام از جمله کشورهای اروپایی از ادامه تعهد خود به این توافق خبر دادند. اخیرا نیز صحبت از ایجاد یک ساز و کار مالی ویژه برای ادامه تعاملات مالی با ایران پس از اعمال تحریمهای آمریکاست؛ ساز و کاری که اعلام شده عملی شدن آن زمان خواهد برد. ابعاد این ساز و کار همچنان روشن نیست و اینکه تا چه حد کارآمد باشد مسالهای است که با گذر زمان میتوان در خصوص آن اظهار نظر کرد.
اما به هر روی، این امر واضح است که واشنگتن از فهرست متعهدین به برجام خارج شده و تعهداتی را که ذیل این توافق سپرده بود دیگر اجرا نخواهد کرد، هرچند که آن زمان که اجرا میکرد نیز در شیوه اجرای این کشور بحث بسیار بود.
سوال مهمی که اکنون مطرح است، واکنش ایران به این اقدام واشنگتن است. بیتردید راهبرد دولت آمریکا اعمال فشار بیشتر بر ایران است و زمانی که این فشارها با واکنش مناسب از سوی تهران مواجه نشوند، بدیهی است که کاخ سفید به اعمال فشارهای بیشتر علیه ایران ترغیب خواهد شد. بنابر یک منطق ساده، واشنگتن تنها زمانی از راهبرد فشار دست میکشد که اقدامات خصمانه فعلی آن، نهتنها به هدف نرسد بلکه این کشور را از اهداف تعریف شده آن که میتوان آنها را در خواستههای دوازدهگانه مطرح شده از سوی «مایک پامپئو»، وزیر خارجه آمریکا دید، دورتر شود؛ خواستههایی که قطع کامل غنیسازی اورانیوم تنها یکی از آنهاست.
این تصور نباید در طرف آمریکایی ایجاد شود که اقدام به هر خصومتی که بکند، بیهزینه باقی خواهد ماند. به این ترتیب ساز و کاری نیاز است تا کاخ سفید هرچه بیشتر دم از فشار زد، بیشتر از آنچه میخواهد فاصله بگیرد.
یک معادله که در هر توافقی باید به آن توجه داشت این است که وقتی تعهدات یک طرف کاسته میشود، تعهدات طرف مقابل نیز به تناسب باید کاسته شود. در زمان حصول برجام، طرف مقابل ایران ۱+۵ بوده و تعهدات آمریکا بهتنهایی اگر بیش از تعهدات اروپاییها نبوده باشد، شاید کمتر هم نباشد. با این حساب، ایران مزایایی کمتر از آنچه در برجام بر روی کاغذ آمد را اکنون میتواند دریافت کند و لذا تعهدات ایران نیز باید به همین نسبت تعدیل شوند.
این امر حتی با خود برجام هم در تعارض نیست بلکه توافق هستهای وین به آن اشاره هم کرده است. در بخش پایانی بند ۳۷ برجام آمده است: «ایران بیان داشته است که چنانچه تحریمها جزئی یا کلی مجددا اعمال شوند، ایران این امر را به منزله زمینهای برای توقف کلی یا جزئی تعهدات خود وفق این برجام قلمداد خواهد نمود.»
حامیان برجام در ایران خود بر این باورند که این توافق از آنجا که توسط یک قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد (قطعنامه ۲۲۳۱) مورد تائید قرار گرفته، به یک توافق بینالمللی بدل شده فلذا این بخش از بند ۳۷ نیز بخشی از این توافق بینالمللی تلقی میشود. همان مذاکرهکنندگانی که این بخش را در بند ۳۷ گنجانیدهاند، اکنون در وزارت امور خارجه حضور دارند و حتما بر این واقعیت صحه میگذارند که آنچه در این فقره پیشبینی شده بود، اکنون رخ نموده است؛ لذا بر اساس خود برجام، زمینه توقف کلی یا جزئی تعهدات ایران فراهم آمده است.
به این ترتیب زمینه حقوقی لازم برای تعدیل تعهدات ایران ذیل توافق هستهای وین فراهم آمده و اکنون ایران این اختیار را دارد که دست به تعدیل تعهدات خود بزند؛ اما تعیین مصداق تعدیل باید با یک اصل اساسی همراه باشد: «معنادار بودن.»
* تعدیل معنادار
شاید بتوان مصادیق زیادی برای تعدیل در تعهدات هستهای ایران ذیل برجام یافت، اما اصل معنادار بودن قطعا گستره گزینهها را محدود میسازد. تعدیل معنادار، یعنی تعدیلی که واشنگتن و همپیمانان منطقهای آن را به این نتیجه برساند که بازگشت تحریمها آنها را از خواستههایشان دور کرده است، نه نزدیک.
یک پامپئو، وزیر امور خارجه ایالات متحده در گفتگو با شبکه خبری سیبیاس مدعی شده که اطمینان دارد طرف ایرانی برنامه هستهای خود را [بخشهای متوقف شده ذیل برجام] از سر نخواهد گرفت. تعدیل معنادار یعنی پایان بخشیدن به این اطمینان پامپئو و دیگرانی که در کاخ سفید و یا اندیشکدههای تصمیمساز آن چنین فکر میکنند. اگر واشنگتن بهخیال تغییر رفتار ایران است، رفتار ایران اتفاقا باید در جهتی شکل بگیرد که طرز فکر او را تغییر دهد.
گستره مصادیق چنین تعدیل معناداری البته باز و به اختیار تصمیمگیرندگان است؛ یک کارشناس مسائل بینالمللی، عصر شنبه در گفتگویی یک مصداق را در این خصوص مطرح کرده است.
این کارشناس مسائل بینالمللی از «برداشتن سقف ذخایر غنیشده اورانیوم» ذیل برجام، بهعنوان گزینهای قابل بررسی یاد کرده است. این پیشنهاد، درست بهنظر میرسد، چون اگر سقف مزبور برداشته شود و ایران دیگر متعهد به ذخایر ۳۰۰ کیلوگرمی اورانیوم غنیشده ۳.۶۷ نباشد، دولت آمریکا قطعا نمیتواند ادعا کند که به اهداف خود از تحریمها رسیده است.
همانطور که پیشتر ذکر آن رفت، یکی از خواستههای ایالات متحده از تهران که در سخنرانی پامپئو در اندیشکده بنیاد دفاع از دموکراسیها بیان شد، برچیده شدن هرگونه غنیسازی در ایران بود. حالا اگر پامپئو و دوستانش در افدیدی با ذخایر بیشتر اورانیوم در ایران مواجه شوند، چگونه میتوانند ادعا کنند که راهبرد آنها درست بوده و به اهداف خود در راهبرد سختگیری بر ایران نائل آمدهاند؟
* افکار عمومی آمریکا
هر سیاستمداری در آمریکا بهدنبال تصویری موجه از خویش است، تصویری که برای رایدهندگان جذاب باشد. بر این اساس، سیاستمداران آمریکایی بهدنبال این هستند که بگویند تصمیمات آنها درست بوده و برای منافع ملی آنها کارآمدی داشته است.
نباید از خاطرها رفته باشد که «جان کری»، وزیر خارجه اسبق آمریکا، دولت بوش را بهخاطر اینکه تدابیرش باعث شد ایرانیها به ۱۹ هزار سانتریفیوژ و ۱۲ تن اورانیوم غنیشده دست یابند، تا چه حد تحقیر میکرد. تصویری که کری از اقدامات بوش میساخت، تصویری از تدابیر غلط بود. همین پیشرفت در غنیسازی هم باعث شد که آمریکاییها بپذیرند که نمیتوانند ایران را از حق غنیسازی خود محروم کنند. به اذعان شخص بوش در فصل ۱۸ کتاب خاطراتش، این پذیرش حتی در دولت بوش هم صورت گرفته بود.
اکنون هم اگر آمریکاییها ببینند که تدابیر دولتشان دقیقا در مسیر عکس در حال جواب دادن است، دولت ترامپ از واکنش افکار عمومی در امان نخواهد ماند؛ واکنشی که میتواند سیاستهای آمریکا در قبال ایران را به عقبنشینی وادارد. این اصلی فراموشنشدنی در مواجهه با سیاست خارجی ایالات متحده است که در برابر عقبنشینی حمله میکند و در برابر سیاست روبهجلو، عقبنشینی.
* بیم از واکنش اروپا
شاید برخی بر این باور باشند که ممکن است تعدیل معنادار منجر به عقبنشینی اروپا از تلاش برای حفظ برجام باشد.
این بیم به سه دلیل صحیح نیست:
اولا، بندهای ۳۶ و ۳۷ و مکانیسمهای آن بخشی از برجام هستند و اروپا حق اعتراض به عمل به متن توافقی که مدعی تلاش برای حفظ آن است را ندارد.
ثانیا، اروپا فعلا حرکتی اساسی در راستای حفظ منافع ایران از برجام صورت نداده و هرچه هست به آیندهای مبهم موکول شده است.
ثالثا، برجام بهحدی محدودیت هستهای بر ایران تحمیل کرده که حتی با برداشته شدن سقف ذخایر اورانیوم غنیشده نیز حفظ آن برای اروپا ارزشمند باشد. همین محدودیتهاست که امروز اروپا را از همراهی رسمی با واشنگتن بازمیدارد.
* بیم از واکنش سختتر واشنگتن
برخی نیز ممکن است نگران آن باشند که با تعدیل تعهدات هستهای ایران فشار واشنگتن بیشتر شود. پاسخ به این شبهه پیشتر داده شد؛ اتفاقا برعکس، ندادن پاسخ مناسب است که واشنگتن را به فشارهای بیشتر علیه ایران ترغیب میکند.
واشنگتن زمانی دست از خصومت بیشتر برخواهد داشت که به این باور برسد که این دست خصومتها صرفا هزینهزاست نه منفعتآور. تا زمانی که پامپئو و دوستانش بر این باور باشند که ایران هرگز بر دامنه فعالیتهای هستهای خود نخواهد افزود، چرا باید در اعمال تحریمهای بیشتر علیه تهران تردید کنند؟
* فرجام سخن
دولت بدعهد آمریکا بهخودی خود از خصومت با ایران عقب نخواهد نشست، تنها اقدامات روشن و قاطع میتواند تیم فعلی سیاست خارجی واشنگتن را به تجدیدنظر در افکار و افعالشان قانع کند.
تقابل با حربه تحریم میتواند سه بُعد موازی داشته باشد: تقویت بنیههای داخلی اقتصاد، تلاشهای دیپلماتیک برای کاهش آثار تحریم و تنبیه و پشیمان ساختن تحریمکننده. بُعد سوم کماهمیتتر از ابعاد دیگر نیست و در شرایط فعلی تعدیل تعهدات ایران ذیل برجام لازمه آن است.
البته بدیهی است که مصادیق تعدیل معنادار میتواند بیش از آن چیزی باشد که فوقا به آن اشاره شد و گزینههای متعدد در اختیار تصمیمسازان و تصمیمگیرندگان در سطوح عالی نظام جمهوری اسلامی ایران است و طبعا تصمیم نهایی مورد احترام خواهد بود.
منبع: فارس
منبع: خبرگزاری دانشجو
کلیدواژه: وقت کشی وقت کشی اروپا برجام نقض برجام تضمین اروپا بدعهدی آمریکا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۴۴۴۱۸۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حمله گازانبری امارت طالبان به تعهدات آبی با ایران
به گزارش «تابناک» به نقل از روزنامه فرهیختگان، روز یکشنبه ۹ اردیبهشتماه در گزارشی با عنوان «تفاوتی بین استراتژی امارت با دوران غنی نیست» به موضوع عدم پرداخت و رهاسازی کامل حقابه سیستان توسط طالبان حتی در این روزهای پربارش پرداختیم. این در حالی است که علیرغم تمام هشدارها درباره وضعیت وخیم آبی در جنوب شرق ایران که ناشی از مسدود بودن راههای آبی به این قسمت است، همسایه شرقی همچنان در حال انجام پروژههای آبی روی رودخانههاست. به همین منظور عملیات تکمیل پروژه سد «پاشدان»، از سدهای بزرگ افغانستان در مرز با ایران و در مسیر هریرود، با حضور ملا عبدالغنی برادر، معاون نخستوزیرو عبدالطیف منصور، سرپرست وزارت آب و انرژی طالبان در هرات آغاز شده است. کارشناسان حوزه هیدروپلیتیک معتقدند که با ساخت و بهرهبرداری از این سد در بالادست هریرود، تنش آبی در ایران و ترکمنستان تشدید خواهد شد. در همین رابطه با محمدنبی جلالی، پژوهشگر دکتری منابع آب دانشگاه تهران گفتگو کردیم که در ادامه میخوانید.
ردپای هندوستان در هریرود
با توجه به اینکه مناقشه رودخانه فرامرزی هریرود با تکمیل سدهای و کانالها در بالادست افغانستان وارد فاز جدیدی خواهد شد، این مناقشه و بهخصوص سرمایهگذاری هندوستان در حوضه هریرود و پروژههای آتی شان مورد توجه خواهد بود. محمدنبی جلالی، پژوهشگر دکتری منابع آب دانشگاه تهران و عضو هیات اندیشهورز هیدروپلیتیک و دیپلماسی آب بنیاد نخبگان کشور درباره این مناقشه گفت: «بهطور کلی شاید بشود سرمایهگذاری هند در پروژههای آبی و غیرآبی افغانستان را در میراث استعمار جستوجو کرد؛ وقتی تاریخ هند بهخصوص یک قرن اخیر را مرور میکنید تا سال ۱۹۴۷ مستعمره بریتانیا بود و بعد با هند چندپاره مواجه شدیم که به کشور هند و پاکستان و بعدها پاکستان شرقی (بنگلادش) تقسیم و سبب مناقشات متعددی همانند مناقشه حلنشده کشمیر میشود. از همین رو با توجه به موقعیت جغرافیایی افغانستان که در مهار آب فرامرزش دارد باعث شد این کشور بهجدیت سراغ سرمایهگذاری روی مهار این منبع برود و عملا بتواند از طریق افغانستان برای خودش اهرمهای فشار ایجاد کند. به هر حال افغانستان بخشی از ظهور و تداوم دیپلماسی آبی و عوامل سیاسی-اجتماعی در این منطقه را در سیاستهای هیدروپلتیکی که با توجه به موقعیت بالادستی که در چهار حوضهاش دارد میتواند پیش ببرد. البته موضوع فقط مربوط به ایران نیست؛ رودخانه فرامرزی کابل که در نزدیکی آتوک در پاکستان به رود سند منتهی میشود، خودش پتانسیل مناقشه آبی عظیمی را دارد. جالب است که همین مناقشه هم شاید به تعیین مرز استعماری خط ریورند ۱۸۹۳ برگردد که بریتانیا برای در امان ماندن هند شرقی از نفوذ شوروی به قبایل پشتون خودمختاری داد، حتی ردپای بریتانیا در مناقشه هیرمند بهوضوح قابل مشاهده است. جایی که مرز سیستان درونی و بیرونی را گلداسمیت بریتانیایی تعیین میکند و خاوریترین دلتای رودخانه هیرمند را بهعنوان مرز بین دو کشور قرار میدهد. گذشته از ردپای ناخجسته استعمار؛ هند با تقریبا دو میلیارد دلار پنجمین کشوری است که بیشترین سرمایهگذاری را در پروژههای آبی و غیرآبی افغانستان انجام داده؛ از بورسیه تحصیلی بگیرید تا استخراج معادن و.... اما در زمینه پروژههای آتی، نمیخواهم به این موضوع ورود کنم که امارت اسلامی بهجدیت دنبال این است که با مهندسی اجتماعی تحت پروژههایی همچون «قوشتپه»، مهاجران اخراجی پاکستان را در «آمودریا» که منابع دستنخورده عظیم انرژی را دارد بارگذاری کند، فقط میخواهم از یک پروژه دیگر تحت عنوان TAPI بگویم که به دلایل ناامنی در افغانستان به تعویق افتاده بود. درباره اهمیت این پروژه همین کافی است که بوش زمان حمله به افغانستان میگوید تکمیل استراتژی جنگ ما تکمیل پروژه تاپی است که قرار است گاز ترکمنستان را از طریق افغانستان به پاکستان و هند انتقال بدهد و هدفش تامین سالانه ۳۳ میلیارد متر مکعب گاز طبیعی به جنوب آسیاست.
همین چندروز قبل آقای «آمانوف»، رئیس اجراییه شرکت خط گاز تاپی، در مجمع سرمایهگذاری انرژی ترکمنستان در پاریس اعلام کرد که ترکمنستان به تکمیل بخش خود از پروژه لوله گاز تاپی متعهد است. ضمنا این نگرانی هم وجود دارد که این لوله گاز جایگزین مسیر طرح خط لوله گاز صلح بین ایران و پاکستان و هند هم باشد، یعنی عملا علاوهبر اینکه منابع آب را مهار میکند بهجد دنبال این است که وابستگیاش را به منبع انرژی ما کم کند. به نظرم پرواضح است که به سرانجام رساندن این پروژهها موقعیت ویژهتری در مذاکرات به طرف افغانستانی میدهد.
ماجرای ابرپروژه سد سلما در بالادست رودخانه هریرود
این پژوهشگر درباره ابر پروژه سد سلما که کمی بعد از استقلال هند از بریتانیا پروژه سد سلما با حمایتهای این دو کشور در زمان داوودخان شروع شد گفت: کمی بعد از استقلال هند از بریتانیا، پروژه سد سلما با حمایتهای این دو کشور در زمان داوودخان شروع شد، ولی به دلیل ناآرامیهای داخلی فراز و فرودهایی داشت تا نهایتا در دوران رئیسجمهور غنی در ۱۳۹۵ با ظرفیتی حدود ۶۵۰ میلیون مترمکعب و با حمایت مالی ۳۰۰ میلیونی هند به بهرهبرداری رسید. جالب است که نخستوزیر، آقای مودی قبل از افتتاحیه بند سلما به ایران میآید و توافقنامه چابهار را امضا میکند و هنوز بعد از سالها خلف وعده کار واقعی انجام نشده است. همچنین در مراسم افتتاحیه سد سلما میگوید: «این پروژه راه صلح برای همگان را انتخاب کردم.»
شاید کسی با این نکته موافق نباشد و نگاهم به مناقشات بین کشورها کمی رئالیستی است، اما به این روند باید دقت کرد. استعمار کهن روزگاری هند را با ابزار زور و حمله نظامی تسخیر کرد و امروز فقط شیوه استعمار متفاوت شده و با مصادره واژه صلح و استخدام مجریان، همان شیوه قبلی را در کشورهای دیگر دنبال میکند. واقعیت این است که سایه استعمار همچنان هم بر سر مسائل و رفتارهای دولتها حاکم است و اصطلاحا «استعمار پوست انداخته» و حال «استعمار نوین» به شیوهای دیگر به دنبال تسلط و نادیدهگرفتن حق ملتهاست.
در عصر حاضر اگر کمی حواسمان جمع باشد متوجه میشویم که استعمار فرانو چطور بر باور و منش ملتها و هویتشان بهطور نامحسوس و بدون اینکه خود استعمارگران یا حتی مجریان بومی حضور مرئی داشته باشند چنگ میزند تا مناقشات آبی و غیرآبی را تشدید کند. شاید اهمیت دیپلماسی عمومی در مناقشه آبی مثل مناقشه هیرمند و هریرود در گذر زمان با تکمیل کانال و بندهای انحرافی و وابسته کردن جامعه محلی بالادست به این منبع حیاتی روشنتر شود؛ در زمانی که عملا ماهیت مناقشه از دولت-دولت به دولت-مردم شیفت پیدا کرد.
واقعا نمیخواهم شرایط را اورژانسی نشان بدهم. چون اولین کاری که در این شرایط میکنیم تراشیدن پروژه اورژانسی با پول بیتالمال است. در واقع میخواهم توجه کنیم که در آستانه حذفشدگی قرار داریم و مورد هجمه استعمار آبی هستیم و امروز هیچ چیزی مثل عنصر زمان مهم نیست.
حقابه تاریخی هیرمند تقلیل پیدا کرده است
مناقشه آبی میان دو کشور، قدمتی به تاریخ افغانستان دارد و در سالهای اخیر به بحرانی جدی تبدیل شده. جلالی درباره رهیافت برون رفت از این شرایط تضاد منافع گفت: «نگرانی عمیق این است که کشورهای دیگر در نتیجه پرداختن صحیح به شکستهای دیپلماسی آبی شان در گذشته و بازتعریف نحوه همکاری درمورد مسائل آبهای فرامرزی، راهی برای آینده دیپلماسی آبی شان ترسیم کرده اند و سوال این است که آیا ما به این درک رسیدهایم که اگر بگوییم «در دیپلماسی آب چندان موفق نبوده ایم» متهم به تحریف واقعیت نشویم؟ البته موافقم که فضا آنچنان هم تاریک نبوده و نیست؛ اما اگر بپذیریم حقابه تاریخی معاهده هیرمند در صد و اندی سال و در طول تاریخ روابط بین دو کشور ایران و افغانستان تقلیل پیدا کرد تا نهایتا به ۱۶ درصد رسید یا طی دوران تکمیل سد انحرافی کمال خان، که هرچند تلاشهایی شد و حتی اخیرا دکتر ظریف هم در مصاحبه شان اذعان داشتند که با علم به اینکه سد انحرافی کمال خان برای منحرف کردن سیلاب است و حقیقتا هم همین است، وارد گفتگو شدند، اما بلاخره باید بپذیریم که علی رغم تلاشهای دستگاه دیپلماسی، نتوانستیم احداث این بند را به تعویق بیندازیم و سد انحرافی کمالخان تکمیل شد.
سوال اساسی این است که مصر چگونه در مناقشه رود نیل با اتیوپی و سودان توانست سالها احداث سد رنسانس (النهضه) را به تعویق بیندازد؟ از چه ابزارهایی استفاده کرد؟ از سد کمال خان که گذشت، اما قرار است برای سد بخش آباد روی سرشاخه فراه رود در آینده چه اتفاقی بیفتد؟ چه ابزارهایی برای به تعویق افتادن احداث سد بخش آباد -که میخی است بر تابوت کمارفته سیستان- داریم؟ نکته اساسی این است که حتی افغانستان با اندوخته تجاربش فارغ از اینکه چه دولتی و حکومتی مستقر باشد مشخص کرده راهبرد هیدروپلیتیکی اش در مواجهه با مناقشات با همسایگانش چیست. اما ما با توجه به وضعیت هیدروپلیتیکی خاصی که داریم و در جایی بالادستی، در جایی میاندست و در جایی پاییندست هستیم و تک تک این رودخانههای فرامرزی چالشها و بازیگران متعدد خودش را دارد، چه راهبرد هیدروپلیتیکی و ابزار قدرتی داریم؟ مثلا روی هم همین رودخانه هریرود در قسمت پایین دست با ترکمنستان چالش جدی بازسازی کانال «قرهقوم» را داریم یا راندمان پایین آبیاری در بخش کشاورزی را داریم.
در قسمت بالادست با طرف افغانستانی با توسعه یکجانبه سد و کانال هایش بدون توجه به آب مورد نیاز پایین دست مواجهیم و حتی هیچ توافقنامهای روی این رودخانه فرامرزی با افغانستان نداریم. ما هنوز مشخص نکرده ایم چه دکترین هیدروپلیتیکی خاصی برای این حوضههای فرامرزی داریم. همچنین اخیرا در لحظات آخر بعد از سالها گزارش کمیسیون تلفیق برنامه هفتم توسعه با تصویب بند الحاقی ۱ ماده ۳۹ موافقت کرد که «نقشه راه دیپلماسی آب در چهارچوب دیپلماسی کلان کشور» تهیه شود؛ ضمن اینکه آیا این هم سندی است که قرار است به بایگانی برود یا سندی است که درنهایت قرار است یک دکترین برا حوضههایی با چالشها و بازیگران متعدد تجویز کنیم؟ در دکترین ما نسبت دیپلماسی انرژی ما با مناسبات و تعاملات هیدروپلیتیکی آبهای فرامرزی قراره دیده میشود؟ فرهنگ چطور؟ ترانزیت چطور؟ چابهاری که کانون رقابت هند و چین است؟ آیا با هند ادامه بدهیم که ۸ سال بدعهدی مکرر کرده آن هم با ۸۵ میلیون دلار؛ در چنین پروژه راهبردی، نمیبایست چند میلیارد دلار قرارداد باشد؟ اینها فقط سوال است.
توقع دارید حس گل پیروزی ایران مقابل استرالیا را داشته باشیم؟
این پژوهشگر درباره میزان حقابهای که این روزها رهاسازی شده گفت: «اجازه بدهید این نکته را هم یادآوری کنم؛ ما هم حقیقتا خوشحالیم از اینکه اندک آبی از حقابه ایران را دریافت کردیم ولیکن اینکه در تریبون رسمی یک نهاد رسمی اعلام میکنیم تا این لحظه اینقدر از حقابه هیرمند رهاسازی شد، این ابزار قدرت است؟ این دیپلماسی عمومی است؟ واقعا هم شاید توقع داشتند ما حس گل پیروزی ایران مقابل استرالیا در جام جهانی ۱۹۹۸ را تجربه کنیم!
وقتی ابزارهای قدرت مصر در تعویق احداث سد رنسانس را بررسی میکنید که چه کرد، یکی از ابزارهای بسیار مهمش همین بهکارگیری صحیح از دیپلماسی عمومی بوده است. ولی ما از این ظرفیت کمنظیر دیپلماسی عمومی بهدرستی استفاده نمیکنیم.
شاید زمانی سازش مبتنیبر مذاکره «برد-برد» حداقل در سطح فکری ایده جذابی بوده تا به یک نتیجه دوجانبه سودمند برسیم؛ اما واقعیت جهان امروز حقیقتا متفاوت شده است. کشورها اصولا حاضر نیستند در مذاکراتشان سهم برابر یا کمتری از طرف مقابل برای ملتهایشان بگیرند. ما باید تجدید نظری در رویکردهایمان در مذاکرات داشته باشیم و باید به این بیندیشم که چطور در مذاکرات میتوانیم یک پای بالاتر بگذاریم و موقعیتی عالی برای خودمان و خوب برای دیگری ایجاد کنیم.
منحیثالمجموع فکر میکنم فیصله دادن به اثرات هیدروهژمونی در حوضه آبریز بینالمللی هریرود که بین چند کشور مشترک است و علیالخصوصانگیزه کشور بالادستی مثل حکومت امارات اسلامی که حاکمیت مطلق سرزمینی و توسعه یکطرفه رودخانهها را بدون توجه به پیامدهای آن در کشورهای پایین دست در پیش گرفته، حقیقتا مسیری صعبالعبور است؛ بهویژه اینکه روشن است سیاستهای دولت نوپای طالبان در راستای توسعه زیرساختهای آبی و ساخت سد و تکمیل کانالها به درهمتنیدگی این مناقشه خواهد افزود.
از طرفی دیگر این را هم در نظر داشته باشید که تقریبا جهان در حال تجربه سومین انتقال قدرت است. هرچند ایران همیشه در چنین بزنگاههایی در طول تاریخ تحت فشار بوده است؛ اما بخشی کوچکی از رهیافت را شاید در پاسخ به این سوال بشود جستوجو کرد که راهبرد کلان ما در این شرایط گذار نظام بینالملل که مشخصه اصلی آن بازتوزیع قدرت، ثروت و بازنویسی قواعد بینالمللی است، آیا این است که باید در تنهایی استراتژیک به سر ببریم یا با توجه به اینکه انزواگرایی، انفعال و عدم تعامل نه با ژئوپلتیک ایران سازگار است، نه با فرهنگ سنتی ایران، از طریق چندجانبهگرایی و ائتلافسازی مبتنیبر همکاری راهبردی به استقبال این جهان پساقطبی برویم؟ و حالا در سطوح پایینتر، چطور این کلان راهبردمان، قرار است توسعه پایدار و امنیت آبی را برای ما به ارمغان بیاورد تا دچار خفگی هژمونی نشویم؟! و چطور میشود به یک بازتوزیع مجدد قدرت بین بازیگران درگیر این مناقشه آبی دست بزنیم تا در این حوضه آبریز فرامرزی فضاها را دوباره پیکربندی و تفسیر کنیم. حقیقتا نمیدانم که آیا روزگاری میرسد که بتوانیم موقعیتی را با ابزارهای قدرتمان ایجاد کنیم که در مذاکرات آبی مان یک پای بالاتر بگذاریم و موقعیتی عالی برای خود و خوب برای دیگری ایجاد کنیم یا خیر. امیدوارم.