انگیزش شرکای تجاری
تاریخ انتشار: ۱۹ آبان ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۴۴۷۳۱۰
تهران- ایرنا- امروز به نظر میرسد تنها انگیزهای که در میان برخی از کشورهای مهم جهان برای رویارویی با امریکا به نفع ایران وجود دارد، مقابله با زورگویی و یکجانبهگرایی امریکا است، آن هم نه برای منافع ایران بلکه برای منافع بلندمدت خودشان.
سید علی خرم در سرمقاله ای در روزنامه اعتماد، آورده است: کشورهایی که از زمان اعلام خروج امریکا از برجام تا زمان آغاز دور دوم تحریمهای یکجانبه امریکا علیه ایران، رنج رایزنی و مذاکره را با واشنگتن برای معافیت از تحریمها به جان خریدهاند، طبیعی است که در بزنگاه فشار امریکا تن به خطر ندهند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اگر طی ماههای بعد از اعلام اجرای تحریمهای امریکا علیه ایرانیان شرایط ترامپ در امریکا تضعیف شود، این کشورهایی که برای ادامه روابط تجاری با ایران مجوز گرفتهاند، کم کم بندها و شروط امریکا را شلتر کنند و از مرزهای محدودیتهای واشنگتن قدم فراتر بگذارند. در برابر اگر موقعیت ترامپ تقویت شود، قدرت و نفوذ امریکا بیشتر شود و موقعیت ترامپ در سیاست داخلی امریکا بیشتر تثبیت کند، تعهد به رعایت شروط امریکا در میان 8 کشوری که از معافیت تحریمی برخوردار شدهاند، افزایش پیدا میکند.
امریکا بعد از عبور از ضربالاجل خودش برای به صفر رساندن فروش نفت ایران، یک فرصت 180 روزه دیگر برای خود تعیین کرده است. معافیتهایی که به 8 کشور برای واردات نفت خام از ایران داده شده، 6 ماه دیگر به پایان میرسد. در واقع امریکا این فرصت را در اختیار خود قرار داده است تا در یک مهلت 6 ماهه اثرات کاهش عرضه نفت خام ایران در بازارهای جهانی انرژی را ارزیابی کند و اگر احساس کند که فقدان یا کاهش چشمگیر عرضه نفت ایران، اثر عظیمی بر قیمت نفت خام نمیگذارد، آنگاه فشار بر کشورهای مشتری نفت ایران از جمله کره جنوبی و چین را افزایش خواهد داد. در برابر اگر احساس کند که بازار نفت تشنه نفت خام است و قیمتها سیر صعودی پیدا کردهاند، قطعا این معافیتها را تمدید خواهد کرد.
مجموعه تحریمها، بر اساس فشار افکار عمومی بینالمللی ممکن است تحت تاثیر قرار بگیرد. اگر فشار افکار عمومی جهان بیشتر شود، کاخ سفید مجبور میشود که انعطاف بیشتری نشان دهد. اما این فشار افکار عمومی تحت تاثیر عامل دیگری است. به نظر میرسد حساسیت بینالمللی نسبت به رویاروییهای ایران و امریکا، بعد از 40 سال خصومت، کمتر و کمتر میشود. جامعه جهانی از دیدن رویدادهای تکراری در رویاروییهای تکراری میان تهران و واشنگتن به ستوه آمده است و کم کم نسبت به مداخله در این خصومت قدیمی بیتفاوت میشود. در شرایط گسترش بیتفاوتی به ویژه در اروپا نسبت به روابط تهران و واشنگتن، برخی ادعاها و گزارشها در مورد فعالیتهای ایران در خاک اروپا، باعث مسمومیت فضا علیه تهران شده است.
درون امریکا بر خلاف جامعه جهانی نشانی از خستگی و ستوه وجود ندارد، دشمنی با ایرانیان در حال تبدیل شدن به یک سنت سیاسی است و جناحها و گروههای سیاسی رقیب تلاش میکنند تا از یکدیگر برای فشار علیه ایران و خصومتورزی با تهران، سبقت بگیرند. در برابر تهران برخلاف خیلی از رقبا و دشمنان بینالمللیاش که با ایجاد یک جای پای قدرتمند در واشنگتن مسیر لابیگری و اغوای امریکا را در پیش گرفتهاند، گروهی ندارد که نزد سیاستمداران و سیاستگذاران امریکا، منافع و مطالبات ایران را مطرح و تشریح کند.
نهایتا قدرت اقتصادی امریکا و حساسیت سیاستگذاران این کشور نسبت به تهران فرصتی برای کشورهای مختلف جهان به وجود آورده است که در رایزنی و مذاکره با امریکا، از کارت ایران بهرهبرداری کنند. در واقع رابطه با تهران به اهرمی برای چانهزنی با امریکا و تهدید و هشدار به این ابرقدرت جهانی برای گرفتن امتیاز تبدیل شده است. کوچکبودن سهم روابط ایران با کشورهای جهان به ویژه وقتی در قیاس با رابطه امریکا با بسیاری از این کشورها در نظر گرفته شود، باعث میشود کارت ایران به یک اهرم ضعیف و غیرسرنوشتساز بدل شود که قرار نیست در مذاکرات میان امریکا و شرکایش، محکم روی میز کوبیده شود، بلکه خیلی محتاطانه بازی میشود.
ایران لازم است برای فائق آمدن بر مشکلات پیش رو در دو زمینه فعالیت شدیدی را پیگیری کند. اولین مساله ایجاد انگیزه در شرکای ایران برای حمایت از منافع ایران است، به نظر میرسد که خیلی از کشورها چه به دلیل ستوه و خستگی یا چه به دلیل فقدان منافع یا مشوقهای اقتصادی و تجاری، انگیزه کمتری برای دفاع از منافع ایران در برابر فشارهای امریکا دارند. امروز به نظر میرسد تنها انگیزهای که در میان برخی از کشورهای مهم جهان برای رویارویی با امریکا به نفع ایران وجود دارد، مقابله با زورگویی و یکجانبهگرایی امریکا است، آن هم نه برای منافع ایران بلکه برای منافع بلندمدت خودشان. تهران باید انگیزههای بیشتری در میان همکاران خارجی خود برای دفاع از ایران ایجاد کند.
دیپلماسی ما ضربات زیادی از حق به جانب بودن و این تصور که نهایتا ما یک جا مینشینیم و دیگران خود به خود جذب حقانیت ما خواهند شد، خورده است. باید یاد بگیریم که نه تنها در پایتختهای همه کشورهای جهان و همه نهادهای بینالمللی برای ذره ذره حق خودمان باید بجنگیم، بلکه حتی در قلب امریکا هم باید برای ایجاد انگیزه به نفع خودمان و برای احقاق حقوقمان مبارزه کنیم.
*منبع: روزنامه اعتماد،1397،8،19
**گروه اطلاع رسانی**1893**9131
منبع: ایرنا
کلیدواژه: سياسي اعتماد رويارويي هاي ايران و امريكا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۴۴۷۳۱۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حذف عملی ایران از کریدورهای تجاری
در خبرها آمده که اولین قطار ترانزیتی افغانستان-ترکیه از اول اردیبهشت در مسیر ایران متوقف شده است. این قطار که حامل سنگ کالک است، قرار بود اولین قطاری باشد که بعد از تکمیل راهآهن خواف-هرات در تابستان گذشته از این محور راهی ترکیه شود. درباره علت این اتفاق، اگرچه گمانهایی وجود دارد، اما رسما توضیحی داده نشده است. این اتفاق در بستر آنچه به «تقابل کریدورهای تجاری» شهرت یافته، درخور توجه است. با وجود اینکه به لحاظ ژئوپلیتیک و دسترسی، ایران محوریترین موقعیت را در محل اتصال سه قاره جهان دارد و میتوانست قلب ترانزیت جهان باشد، اما حضور ایران در هفت مسیری که در یکی، دو دهه اخیر برای اتصال شرق و غرب و شمال و جنوب عالم مدنظر بوده، بسیار اندک است و تقریبا همه آنها ایران را دور میزنند. در مسیر جاده ابریشم چین-اروپا، عمدتا استفاده از مسیر دریایی ایران در خزر مدنظر است. کریدور شمال-جنوب که قرار است از ایران بگذرد، همچنان با مشکل عدم تکمیل دو خط آهن چابهار-زاهدان و رشت-آستارا مواجه است. این در حالی است که برای مثال، ترکیه بخش اصلی در شش مسیر است و تنها در مسیر دریایی جاده ابریشم چین به اروپا نام ترکیه دیده نمیشود.
حذف عملی ایران از کریدورهای تجاری با وجود نزدیکتر و ارزانتر بودن ترانزیت از طریق ایران، تنها یکی از نمونههایی است که حکایت از بلااستفادهماندن موقعیت ژئوپلیتیک کشور دارد. در حوزههای دیگر نیز، بهویژه در خلیج فارس، مزیتهای ژئوپلیتیک ایران در حال رنگباختن است. رابرت کاپلان در کتاب مرجعش (the Revenge of Geography) از موقعیت «محوری» ایران در خاورمیانه میگوید و تأکید میکند که «امتیاز موقعیت مکانی ایران در جنوب هارتلند مکیندر و داخل ریملند سپایکمن مهمتر از هر عامل دیگری است». ایران بر سر راه شرق و غرب و رابط طبیعی بین آسیای میانه، شبهقاره هند و خاورمیانه است. دامنههای غربی رشتهکوههای زاگرس بر بینالنهرین مسلط است. ایران بالقوه دارای بیشترین نفوذ طبیعی بر آسیای میانه و قفقاز است. کاپلان توجه میدهد که تمام نفت خاورمیانه بزرگ، یا در جنوب ایران است یا در شمال ایران و ایران در بهترین موقعیت برای ترانزیت نفت و اشراف بر مسیرهای انتقال آن قرار دارد. موقعیت ایران و فلات ایران بهعنوان «قلعه خاور نزدیک» به ایران امکان داد تا نخستین امپراتوری جهان را بنا نهد و در مقاطعی همزمان در آتن و آسیای میانه حضور داشته باشد. ایران برخلاف بسیاری از کشورهای خاورمیانه، کشوری بیتاریخ و مصنوعی نیست و سابقه مستمر ملت-دولتسازی ایران بیش از هر دولت دیگری در منطقه است. به لحاظ جغرافیای فرهنگی، ایران در طول تاریخ خود همیشه جذابیت تمدنی داشته و از اروپای شرقی تا بغداد و تا کلکته به نوعی قلمرو فرهنگ فارسی بوده است.
ایران از مزیتهای ژئوپلیتیک بینظیری نیز در خلیج فارس برخوردار است. چهار جزیره ایرانی در نوار شمالی تنگه هرمز، اشراف ایران بر این آبراه حیاتی را تأمین میکنند. ایران بیشترین ساحل را در خلیج فارس دارد، آب در جوار سواحل ایران بیشترین عمق را دارد و خطوط تفکیک تردد دریایی ناچارا از مجاورت شش جزیره ایرانی در خروجی غربی تنگه هرمز میگذرند. ضمن اینکه ایران با بیش از ۵۰۰ کیلومتر مرز با دریای عمان و دریای عرب و وجود بندر چابهار، بهترین انتخاب برای دسترسی آسیای مرکزی به دریای آزاد است.
اما مزیتهای ژئوپلیتیک میتواند پایدار و همیشگی نباشد. تحولات تکنولوژیک مانند دریانوردی، سلاحهای موشکی و هستهای، تغییر صفبندی قوا در منطقه و جهان، رونق یافتن و متروکشدن مسیرهای ارتباطی، افزایش یا کاهش استفاده از برخی منابع طبیعی، شکلگیری و فروپاشی ائتلافها و... بر موقعیت ژئوپلیتیک کشورها تأثیر دارند. بنابراین اگرچه جغرافیای مناطق تقریبا ثابت است، اما مزیتها و معضلات ژئوپلیتیک تحت تأثیر تعامل بین جغرافیا، تصمیمات دولتها و پیشرفت فناوری میتوانند متحول شوند. مزیتهای ژئوپلیتیک ایران اکنون به دو دلیل با تهدیدات جدی مواجه است: ۱- بیتوجهی دولت ایران به کاهش مستمر اهمیت عوامل ژئوپلیتیک و ایدئولوژیک و اهمیت یافتن فزاینده عوامل ژئواکونومیک و ۲- فقدان عملگرایی و انعطافپذیری لازم برای تطبیق خود با تحولات اثرگذار بر نظم ژئوپلیتیک در منطقه و جهان.
دورخوردن ایران توسط کریدورهای تجاری و لولههای نفت و گاز، توسعه کرانههای جنوبی خلیج فارس در قیاس با عقبماندگی کرانههای ایران، احتمال اتصال جادهای ترکیه با آسیای میانه از طریق دالان زنگزور که از زمان صفویه خط قرمز ایران بوده و... میتوانند آثار سوء ماندگاری بر ژئوپلیتیک ایران داشته باشند. مشکل در انتقال سنگ معدنی افغانستان به ترکیه از طریق ایران، در صورت ادامه میتواند افغانستان را نیز متوجه مسیر ترکمنستان آذربایجان کند. تأخیر در تکمیل راهآهن چابهار-زاهدان و رشت-آستارا که موجب تعلیق کریدور شمال-جنوب از طریق ایران است، نمونه دیگری از نقش دولت در زائلکردن مزیتهای ژئوپلیتیک است. ضمن اینکه اثرات سوء مشکلات مزمنی مانند ادامه تحریمها و سیاست خارجی ناکارآمد بیشتر است. تصمیمات درست سیاسی میتوانند بر مزیتهای ژئوپلیتیک بیفزایند و از معضلات ژئوپلیتیک بکاهند. ایران به خاطر قرارداشتن در منطقهای که دوستان فرهنگی و مذهبی ذاتی ندارد، باید سیاست خارجی ملیگرایانه، عملگرایانه و غیرایدئولوژیک داشته باشد، در غیر این صورت تنها میماند.
*منتشر شده در شرق
۳۱۱۳۱۱
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901351