کرباسچی: برای رسانه های بیگانه سوژه تولید می کنیم/ نباید به صندلی مسئولیت چسبید
تاریخ انتشار: ۲۰ آبان ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۴۷۲۱۹۲
شهردار پیشین تهران می گوید: شهردار تهران فقط شهردار پایتخت نیست بلکه شهردار یک کشور است که همگان باید روی آن اجماع داشته باشند و فردی که این مسئولیت را برعهده گیرد باید پای کار باشد، اینکه در اتاقش بنشیند بخشنامه صادر کند، موفق نخواهد بود.
«غلامحسین کرباسچی» در پاسخ به این پرسش که اگر افشانی بازنشسته شود و هر شخصیتی غیر از محسن هاشمی شهردار شود به عنوان دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی از وی حمایت می کند یا خیر؟ اظهار داشت: در حزب بحثی در این مورد نکرده ایم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شهردار پیشین تهران افزود: شهردار باید آشنا با مباحث شهری و مسائل تهران باشد«ازهمه مهمتر شهردار تهران شهردار یک شهر نیست بلکه [ از نظر وسعت مسئولیت و اهمیت کار] شهردار یک کشور است» تمامی ارگان های کشور، از رهبری گرفته تا قوای سه گانه و نیروهای نظامی و امنیتی در تهران مستقر هستند.
وی با بیان اینکه فردی در شهرداری تهران موفق می شود که همه روی آن اجماع داشته باشند، افزود: تجربه یک قرن اخیر نشان می دهد شهردارانی در تهران موفق شدند که از پشتوانه اقبال عمومی و وفاق ملی برخوردار بودند. اگر شهردار بخواهد فقط با شورای شهر کار کند و با دولت زاویه داشته یا با قوه قضاییه، نیروهای امنیتی و انتظامی مشکل داشته باشد، موفق نخواهد شد.
کرباسچی تاکید کرد: شهردار تهران باید نیروی کاری و ملی باشد تا حداقل همه به او توجه داشته و با وی همکاری کنند.
** نباید به صندلی مسئولیت چسبید
کرباسچی در خصوص تن ندادن برخی افراد و جریان های اصلاح طلب به اجرای قانون منع به کارگیری بازنشستگان ، گفت: جز چند نفر در شورایعالی سیاستگذاری، اصلاح طلبان در این مورد موضع گیری خاصی ندارند. بارها راجع به نوسازی نیروی انسانی مصاحبه کردم و گفتم این مدیریت های سالخورده، فرسوده و مندرس باید کنار گذاشته شود. اجرای این قانون گام کوچکی است و باید به شکل گسترده و جدی تری با این مساله برخورد شود.
دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی ادامه داد: با وجود این همه جوان تحصیلکرده، خلاق، دلسوز و پای کار نباید اینقدر به این صندلی ها بچسبیم. قانون شرط 30 سال را گذاشته است برای یک ماه دیرتر یا زودتر ماندن در مسئولیتی چرا دنبال تبصره هستیم؟
وی خاطرنشان کرد: «ما یک مشت افراد سالخورده چه کاره مملکت هستیم که فکر می کنیم اگر حذف شویم مثلا همه ملت به باد فنا می روند. ملت خودش اختیار دارد، تصمیم می گیرد و مسئولان رده های مختلف را انتخاب می کند.»
**شورایعالی هماهنگی اصلاح طلبان به درد انتخابات می خورد
کرباسچی گفت: «همان دعوایی که در پستهای اداری اصلاح طلبان وجود دارد در شورایعالی همین دعوا بر سر بودن یا نبودن افراد هست. متاسفانه این شورا هنوز شکل جدی به خودش نگرفته و بااین وضعیت نخواهد گرفت»
وی افزود: به نظرم شورایعالی فقط به درد انتخابات و هماهنگی میان گروه هایی سیاسی یک جریان می خورد. احزاب توانمند اصلاح طلب باید خط مشی های خود را هماهنگ و مشخص کنند و اجرایی و شفاف حرف بزنند.
**باید اصلاح طلبی باردیگر تعریف شود
کرباسچی در مورد افراد و جناح های منتسب به جریان اصلاح طلب، گفت: طیف گسترده ای خود را اصلاح طلب تلقی می کند. هم اکنون دو نیروی متضاد سیاسی از مصطفی تاج زاده گرفته تا مصطفی کواکبیان همه خود را اصلاح طلب می دانند.
رئیس شورای هماهنگی اصلاح طلبان ادامه داد: متاسفانه هنوز مجموعه اصلاح طلبان یعنی کسانی که دست کم سابقه حضور در این جبهه را دارند موفق نشده اند یا نخواسته اند با ارائه یک تعریف جامع از اصلاح طلبی این دایره را مشخص کنند. گام نخست اصلاحی این است که اصلاح طلبان خودشان را تعریف کنند و از اینکه عده ای از این مجموعه حذف شوند هراسی نداشته باشند.
وی اظهار داشت: باید با در نظر گرفتن چارچوب نظام سیاسی و قانون اساسی تغییراتی در گفتمان اصلاح طلبی ایجاد شود. گاهی اوقات احساس می کنم انگار اصلاح طلبان رودربایستی دارند و می ترسند به جای اصلاح طلب به آنها «استمرار طلب» بگویند. اگر منطق قوی داشته باشیم این اصلا اشکالی ندارد. درک و شعور سیاسی مردم کم نیست و نباید با شعار یک نفر در داخل یا خارج از تزلزل بنیان اصلاح طلبی دچار وحشت شویم و تصور کنیم مردم از ما رویگردان خواهند شد.
** باید دستاوردها و کاستی ها را شفاف بیان کنیم
کرباسچی با بیان اینکه مردم با آگاهی در پی افراد و مفاهیم می روند، افزود: باید بدون رودربایستی تکلیف خودمان را مشخص کنیم و دستاوردها و کاستی های چهار دهه گذشته را واضح و شفاف بیان کنیم و اگر دستاوردی داشته ایم بدون نگرانی از انتقاد از آن دفاع کنیم و اگر در جاهایی هم اشتباهاتی رخ داده است حتی اگر از این طرف مورد تهاجم قرار بگیریم، آن را بیان کنیم.
**به ابعاد مختلف توسعه توجه کنیم
کرباسچی گفت: با دیدگاه های انتزاعی، روشنفکرانه و یامحافظه کارانه نمی توان تحولی در کشور ایجاد کرد مگر آنکه توسعه، رشد و سازندگی کشور را در ابعاد مختلف مدنظر قرار دهیم.
وی افزود: نیاز داریم سهم جمعیت 80 میلیونی کشور را در اقتصاد جهانی بالا ببریم. زمانی یک صدم جمعیت دنیا و بیش از یک صدم سهم اقتصاد جهانی متعلق به ما بود اما متاسفانه امروز سهم ما از اقتصاد دنیا کمتر از نیم درصد شده است. این موضوع برای مردم قابل قبول نیست و پیامدهای این وضعیت در زندگی آنها کاملا ملموس است.
دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی ادامه داد: باید کاری کنیم با رشد اقتصاد کشور، زندگی مردم در ابعاد مختلف بهبود یابد. به همین جهت، نخستین هدف دولت یا یک جبهه سیاسی باید اداره زندگی مردم باشد.
**احزاب با چنگ و دندان از موجودیت خود دفاع می کنند
دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی گفت: احزاب در سطح شهرستان، استان و کشور یا در کمیته های مختلف با حضور متخصصان برای حل مسائل اجرایی کشور در قالب بحث های اقتصادی، سیاسی و سیاست خارجی نشست هایی برگزار می کنند و به جمع بندی می رسند بعد کسی توجهی به تحلیل آنها ندارد. با این رفتارها احزاب پا نمی گیرند.
وی ادامه داد: یکبار نشده است یکی از کمیسیون های تخصصی مجلس دیدگاه احزاب چپ، راست، محافظه کار، پیشرو، اصلاح طلب یا اصولگرا پیرامون اقتصاد یا سیاست خارجی را جویا شود. آنها حتی اگر بفهمند یک حزب در زمینه ای دیدگاهی دارد برای اینکه متهم به برخورد جناحی یا حزبی نشوند «عبارت و صورت ظاهرش را کاملا تغییر می دهند.»
دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی ایران تاکید کرد: اگر ببینند چندبار در دفتر فلان حزب یا گروه سیاسی رفت و آمد داشتی و زیر ذره بین دستگاه های امنیتی و قضایی بودی، شورای نگهبان و سایر نهادهای نظارتی می گویند او عضو فلان تشکیلات سیاسی است و نمی توان از او در مسئولیتی استفاده کرد. با این برخوردها انتظار نداشته باشید کسی در احزاب فعالیت کند.
وی تصریح کرد: از طرفی هم نیروهای حزبی وقتی به مسئولیتی می رسند متاسفانه ارتباط خود با حزب را قطع می کنند. در چنین شرایطی احزاب با چنگ و دندان از موجودیت خود دفاع می کنند.
وی افزود: اسحاق جهانگیری رئیس شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی بود چون برای حضور در جلسات حزب نمی توانست به عنوان معاون اول رئیس جمهوری به دفتر حزب بیاید دوستان تصمیم گرفتند پیش وی بروند تا سالی یکی دو بار جلسات را به همراه وی تشکیل دهند. این موضوع باعث اعتراض برخی آقایان و رسانه هایی چون کیهان شد، گفتند معاون اول رئیس جمهوری در جلسه فلان حزب بوده است... این جلسات را باید کجا تشکیل داد، کنار خیابان تشکیل دهند؟
دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی خاطرنشان کرد: جهانگیری چون دیده بود حضور در این جلسات در کارش خللی ایجاد می کند گفته بود فعلا عضو شورای مرکزی این تشکیلات نیستم.
کرباسچی اظهار داشت: هم اکنون وزیر کشور به بسیاری استانداران دستور داده است در جلسات حزبی شرکت نکنند مگر چنین چیزی وجود دارد؟ این نوع برخوردها در دنیا بی سابقه است.
کرباسچی خاطرنشان کرد: خودتان آمده اید کمیسیون ماده 10 احزاب درست کردید و هزار قید و بند گذاشتید و افراد را از صدها فیلتر گذراندید و اساسنامه ها را بر هم زده اید و مواد آن را کم و زیاد کردید، باز می گویید در جلسات احزاب شرکت نکنند؟
دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی ادامه داد: حزب قرار است محلی برای کادرسازی و اندیشه ورزی باشد و برای مسائل کلان و جزیی کشور برنامه ارائه دهد. در وضعیتی که وزیر کشور این برخورد را می کند و رئیس جمهوری و دیگران هم به احزاب می گویند مدتی به مرخصی بروند، کار حزبی معنایی ندارد تا وقتی حاکمیت و دستگاه های مختلف نسبت به تحزب توجه و عنایت نداشته باشند تلاش حزبی بی تاثیر است.
**به جای علایق شخصی به افکار چهره های کاریزماتیک توجه کنیم
کرباسچی در پاسخ به پرسشی درباره انحصارطلبی و سهم خواهی برخی احزاب در شورایعالی سیاستگذاری اصلاح طلبان، گفت: در جلسات شورایعالی شرکت نمی کنم و قصد ندارم زیاد درباره این شورا صحبت کنم چون این تشکیلات را بیشتر انتخاباتی می دانم.
وی افزود: ما نباید الزاما به دنبال چهره ها و شخصیت های کاریزماتیک باشیم بلکه باید از افکار این شخصیت ها استفاده کنیم و نظراتش را مدنظر قرار دهیم. نمی توانیم به دلیل ریش سفید یا سیاه، معمم یا مکلا بودن، کسی را کاریزماتیک بدانیم، باید ببینم افکارش چیست و اگر مفید بود آن را در مرامنامه یک تشکل سیاسی بگنجانیم.
دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی افزود: جمعی می خواهند روش اجرایی مرحوم هاشمی رفسنجانی در توسعه و سازندگی کشور را مورد توجه قرار داده و آن را تدوین کنند. بالاخره مدیریت سی و چندساله هاشمی رفسنجانی برنامه و خروجی داشته است. اگر به چهره های کاریزماتیک توجهی هم می شود به واسطه افکار و برنامه هایشان است نه علائق عاطفی. اگر آقای خاتمی یا موسوی ایده ای برای اداره کشور دارند باید ابعاد آن توسط یک جمعی بررسی شود.
**باور نداریم در جنگ اقتصادی هستیم
کرباسچی در پاسخ به پرسشی درباره اینکه چگونه می شود تهدید تحریم ها را به فرصت تبدیل کرد، گفت: متاسفانه صحبت از نبرد اقتصادی و ستاد فرماندهی اقتصادی از شعار فراتر نرفته است.
وی افزود: زمان جنگ وقتی می گفتند قرار است حمله شود مهندس موسوی سریع به استانداران بخشنامه می کرد که جهادسازندگی برای پشتیبانی و سنگر سازی در برخی مناطق عملیاتی به ماشین آلات سنگین نیاز دارد. دستگاه های اجرایی هم تجهیزات مورد نیاز را به منطقه می فرستادند. آن موقع برای همه محسوس و ملموس بود که در حال جنگ هستیم و مدیران کشور تعللی نمی کردند.
کرباسچی خاطرنشان کرد: آن زمان استاندار اصفهان بودم بارها همه ماشین آلات سنگین راهسازی را که در استان به کار عمرانی مشغول بودند جمع می کردم و به جبهه می فرستادم. گاهی اوقات مدیرانی که علاقه مند به کارشان بودند برای آنکه پروژه شان نخوابد، مقاومت میکردند. به یاد دارم با کمک شهربانی و ژاندارمری تمام کامیون ها و ماشین آلات سنگین را جمع آوری و به زور به جبهه فرستادم. خیلی ها در این خصوص معرکه گرفتن و پای استانداران و وزیران را به قضیه باز کردند.
استاندار پیشین اصفهان اظهار داشت: زمان جنگ برخی کالاهای اساسی سهمیه بندی بود مثلا برای اداره بازرگانی مرغ می آمد خدا رحمت کند شهید خرازی تماس می گرفت و می گفت بسیاری از رزمندگان نیاز به آذوقه دارند ما هم بلافاصله مرغ ها را به جبهه می فرستادیم و معطل گرفتن مجوز نمی شدیم چون جبهه شوخی نبود. به اداره بازرگانی می گفتم این بار سهمیه مرغ را در استان تقسیم نکند و آن را جبهه بفرستد. به مردم هم موضوع را می گفتیم آنها هم چون شرایط جنگ را درک میکردند همکاری میکردند.
کرباسچی تاکید کرد: به نظر نمی رسد همه به جنگ اقتصادی باور داشته باشند. در حال حاضر دولت در خط مقدم مقابله با تحریم ها قرار دارد. دولتمردان می گویند برای حل شدن مسائل مالی با دنیا باید لوایحی تصویب شود. اگر این لوایح تصویب نشود ما با نزدیکترین شرکای اقتصادی خود نمی توانیم کار کنیم. بعد می بینم این لوایح به این وضع دچار می شود. می توانیم بگوئیم دولت یا فلان وزیر دروغ می گوید؟ از طرفی دولت وقت می گذارد و می رود مذاکره می کند. مشخص است که به این نبرد واقعی را باور نداریم.
کرباسچی تصریح کرد: این مسائل باعث می شود زمان را از دست بدهیم و با این رویه مشکلات ما روز به روز بیشتر میشود.
وی با بیان اینکه ابتکار این لوایح مربوط به دولت قبل است و ربطی به دولت روحانی ندارد، گفت: در همه زمینه ها با این مشکل مواجه هستیم. این رفتارها در افکار عمومی تاثیر خوبی ندارد و باور مردم نسبت به نبرد اقتصادی را از بین می برد و باعث می شود مردم همراهی لازم را نداشته باشند. نمی شود ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی یک روز درهفته یا دو جلسه در ماه نشست داشته باشد ستاد فرماندهی همیشه باید آماده باشد.
**برای رسانه های بیگانه سوژه تولید می کنیم
کرباسچی گفت: گمرک یک دستگاه مورد نیاز حفاری را که بخش خصوصی با هزار زحمت تهیه کرده است، 6 ماه اجازه ترخیص نمی دهد تا سرانجام با حاشیههایی آنرا از گمرک خارج می کنند. این باور به وجود نبرد اقتصادی نیست . شیر گران می شود به جای افزایش قیمت شیر، شیشه آن را کوچک می کنند. همین موضوع سوژه ای برای رادیو لندن (بی بی سی) می شود. در دنیای به این بزرگی با مسائل مختلف، یک موضوع کوچکی که ناشی از بی توجهی ماست اینطور بزرگنمایی می شود و در ذهن مردم اثر منفی می گذارد و موجب نارضایتی می شود.
وی ادامه داد: میزان بارندگی زمستانی در یکی از استان ها کاهش می یابد و متعاقب آن، پیش روی آب دریا موجب شوری رودخانه آن منطقه می شود. باید با پیش بینی نگذاریم حادثه به بحران تبدیل شود. قبل از وقوع باید این مسائل را پیش بینی میکردیم تا وقتی رخ داد دستپاچه نشویم یا حوادثی که بر سر تقسیمات کشوری مثلا در کازرون رخ داد. به نظرم امکانات و شرایط کشور در بخش های مختلف را می توان مدیریت کرد.
کرباسچی تاکید کرد: در دنیای امروز نمی شود یک کشور را محاصره کرد یا مسؤلان یک کشور درها را روی خود ببندند. جهان به لحاظ اقتصادی و مراودات باز است. فکر می کنم بخش های مختلف داخلی و خارجی باید با هم هماهنگ باشند و از جنجال و تقابل پرهیز کنند.
وی اظهار داشت: برخی در داخل جنجال های بیخود درست می کنند مثلا عده ای دانشجو جمع شدند و می خواهند تشکیلاتی تحت عنوان «ادوار تحکیم وحدت» که از گذشته بوده است را احیا کنند. در این وضعیت وزارت کشور از آنها می خواهد اسم تشکلشان را عوض کنند. ببینید سر همین اسم چقدر نارضایتی بوجود می آید. شما باید با افراد مشکل داشته باشید نه اسماء، اسم نباید برای شما مهم باشد. به جای بررسی برنامه و منطق آنها چرا لج بازی می کنید؟
کرباسچی ادامه داد: در دانشگاه آزاد دستورالعملی تنظیم می کنند که آستین تا چه اندازه کوتاه یا شلوار و روسری تا کجا باشد. نظم و انضباط خوب است اما با این کارها فساد در جامعه نابود می شود؟ با این کارها برای رسانه ها سوژه و خوراک تبلیغاتی علیه نظام تهیه می کنیم. این گونه رفتارها تهدیدها را به فرصت تبدیل نمی کند. جنبه های اقتصادی تحت تاثیر سایر عوامل است و هیچ وقت فشارهای اقتصادی و روانی از هم جدا نیستند و به عنوان مکمل روی هم اثر می گذارند.
**در آزادی بیان نباید تبعیض قائل شویم
کرباسچی درباره تهدید رئیس جمهوری با استفاده از کلید واژه استخر، گفت: موافق آزادی بیان هستم و معتقدم از هر مقامی می توان انتقاد کرد. گاهی اوقات به نقدهای تند هم نیاز است اما باید مرز میان انتقاد و تهمت در قانون مشخص شود. باید توجه داشته باشیم نه فقط «سعید قاسمی» بلکه همه بتوانند با هر لحنی انتقاد کنند.
وی اظهار داشت: قاسمی این صحبتها را تهدید قلمداد نمی کند او حادثه رخ داده برای مرحوم هاشمی رفسنجانی را تقدیر الهی تلقی میکند و می گوید خدا هم شما را به این تقدیر مبتلا می کند. البته دادگاه باید تشخیص دهد این اظهارات انتقاد است یا اتهام و تهدید.
دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی تاکید کرد: به نظرم در جامعه باید برای همه همین حد از آزادی باشد نه اینکه این آزادی مختص آنهایی باشد که قبولشان داریم. نباید تبعیضی در بهره مندی از آزادی وجود داشته باشد.
وی افزود: نمی خواهم افراد را با معصومین(ع) مقایسه کنم فاصله زمین تا آسمان است. این تشبیه را برای مثال می آورم. شاید صدها بار این روضه را شنیده ایم که عصر عاشورا گروهی با اسب روی پیکر شهدا تاختند. من از همان بچگی تا سال ها بعد با خودم فکر می کردم فلسفه تاختن بر پیکر بی جان شهدای کربلا چیست.
کرباسچی ادامه داد: چه دلیلی دارد درباره فردی مانند مرحوم هاشمی رفسنجانی این لحن را بکار ببرید؟ خلاف دستورات اسلامی مبنی بر به نیکی یاد کردن از متوفی، به جای اینکه بگوئید خدا رحمتش کند، چه دلیلی دارد این موضوعات را مطرح می کنید؟
وی با بیان اینکه این افراد سه هدف را دنبال می کنند، افزود: نخست اینکه نوعی روحیه کینه ورزی در جامعه الغا می شود وقتی کینه دارند دست از پیکر بی جان هم بر نمی دارند. دوم، اینکه می خواهند از ذهن جامعه اسطوره زدایی کنند و دیگر اینکه در طرف مقابل ترس و وحشت ایجاد کنند یعنی اگر با ما همراهی نکنید دست از مرده ات هم بر نمی داریم.
دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی اظهار داشت: مرحوم هاشمی به عنوان شخصیت دوم یا سوم انقلاب 38 سال بر جامعه تاثیر داشته است و مردم به او علاقه مند بودند. حالا شما از زندگی شخصی وی و یا فرزندانش انتقاد کنید. این کینه ورزی جمعی یا فردی ما را یاد عصر عاشورا می اندازد. این اظهارات خلاف اخلاق اسلامی و انسانی است در دنیا هم کسی چنین برخوردی با فرد در گذشته نمی کند.
**در خانه مراجع روی همه باز است
کرباسچی درباره دیدار رئیس دولت اصلاحات و آیت الله «شبیری زنجانی» و حواشی آن، گفت: ضرب المثلی داریم که می گوید، مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد، آقایانی که نامه نوشتند و واکنش نشان دادند اصلا نپرسیدند موضوع چی بوده است و در تاریکی یک حرکتی انجام دادند. جمعی از شاگردان آیت الله العظمی شبیری که مسئولیت اجرایی داشتند مباحث فقهی و تفسیری خود را مثل بقیه آقایان که هر چند وقت یک بار خدمت ایشان و یا در گذشته خدمت آیت الله منتظری یاسایر اساتید می رسیدند، مطرح کردند.
وی ادامه داد: برخی اوقات طلبه ها در بحث ها به یکسری بن بست هایی می رسند و در این موارد از مرجع بزرگتری که ممکن است در این زمینه صاحب نظر باشد، سوال می کنند. ما هم در این جلسات گاهی تک یا چند نفره یا برخی مواقع همگی خدمت آیت الله العظمی شبیری می رسیدیم.
کرباسچی اظهار داشت: آیت الله شبیری به مناسبتی در تهران بودند. آقای نوری جمعی ازشاگردان قدیم وعلاقمندان آیت الله شبیری را ازجمله اقای خاتمی را به شام دعوت کردند. ما همه که سال ها قبل شاگردان ایشان بودیم حضورداشتیم . این جلسه برای بار دوم یا سوم بود که دراین سالها تکرار میشد.
وی افزود: آیت الله شبیری اصلا اهل بحث سیاسی نیست و در این جلسه هم بحث سیاسی و تشکیلاتی مطرح نشد بلکه در مورد یکسری مسائل علمی بحث شد. افرادی که این مرجع تقلید را می شناسند می دانند مصاحبت با آیت الله شبیری زنجانی به دلیل خوش صحبت بودن و داشتن اطلاعات گسترده در علم رجال، تاریخ و سایر مباحث، چقدر لذت بخش است.
وی بیان کرد: نباید نسبت به افرادی که با آنها مخالفت سیاسی داریم چنین جنجالی به راه بیاندازیم و معرکه گیری کنیم. این همه معضلات و گرفتاری های مختلف اقتصادی، سیاسی، داخلی و خارجی در کشور داریم نباید ذهن جامعه را به سمتی ببریم که در جلسه آقای خاتمی یا دیگران با آیت الله شبیری چه گذشته است. برخی مواقع حساسیت های در آقایان ایجاد می شود که معلوم نیست علت این ناراحتی دقیقا چه بوده است.
کرباسچی تاکید کرد: چه قبول داشته یا نداشته باشیم، یکی از ویژگی های علما و مراجع شیعه این است که درب خانه هایشان به روی همه باز است و مردم می توانند آنجا رفت و آمد داشته باشند. اخلاق علمای شیعه این نیست که با افراد برخورد سیاسی کنند.
وی افزود: آن وقت مساله ای به این سادگی را تبدیل به سوژه ای برای بیگانگان و رادیو ها و انواع تحلیل های آنچنانی می کنیم.
**مهمترین تهدید دوری از شعارهای انقلاب است
کرباسچی در پاسخ به پرسشی در این باره که چه آسیبی انقلاب اسلامی را تهدید می کند، گفت: یکی از خطراتی که انقلاب را تهدید می کند این است که ما «ضد انقلاب» باشیم و خلاف شعارهای اول انقلاب عمل کنیم.
وی با بیان اینکه انقلاب اسلامی، انقلاب اعتقاد و اخلاق بود، افزود: انقلاب قرار بود زندگی مردم را اداره کند، کشور را توسعه دهد، جلوی فساد، خودخواهی و استبدادهای فردی و جمعی را بگیرد. اگر به آن شعارها برگردیم خیلی از مسائل حل می شود.
دبیرکل حزب سازندگی ادامه داد: شعارهای اصلی انقلاب این نبود که من باشم شما نباشید یا شما باشید من نباشم، شعار اصلی انقلاب استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی بود. معتقدم با این معیار همه مردم انقلابی محسوب می شوند.
وی خاطرنشان کرد: وقتی بحث دخالت خارجی یا استقلال کشور مطرح می شود با وجود همه تنگناها اکثریت جامعه نسبت به استقلال و آزادی کشور حساسیت نشان می دهند یعنی حتی در بدترین شرایط اقتصادی از مردم بپرسید چه می خواهند، ممکن است نان شب هم نداشته باشند ولی دنبال استقلال، آزادی و اسلام به مفهوم واقعی آن هستند.
کرباسچی اظهار داشت: انقلاب و شعارهای اصلی آن میان مردم جایگاه خودش را دارد اما مردم از عملکرد برخی از مسئولان و نهادها رضایت ندارند. این رضایت نداشتن به معنای این نیست که در پی شعاری غیر از استقلال و آزادی هستند.
وی تصریح کرد: به قول معروف «هرعیب که هست از مسلمانی ماست» خیلی از کسانی که به مسلمانی ما ایراد دارند در واقع به ارزش های اسلامی پایبند هستند ولو به بعضی از حرف ها و شعارهای ما باور نداشته باشند. انحراف از شعارهای انقلاب مهمترین آسیبی است که ما را تهدید می کند./ ایرنا
منبع: ایران آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۴۷۲۱۹۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ترورهای حسن صباح و پیروانش هدفمند بود / سریال حشاشین با واقعیت بیگانه است
به گزارش مبلغ سریال حشاشین در ماه رمضان امسال توانست به کمک جلوه های بصری ویژه و تکنیک های فیلمسازی خود به استقبال جالب توجهی دست پیدا کند. با این حال زندگانی حسن صباح از بزرگان فرقه اسماعیلیه که فیلم به او و پیروانش می پردازد به باور خود پیروان مکتب اسماعیلیه هیچ شباهتی به آنچه که در سریال حشاشین آمده است، ندارد.
روزنامه چام جم با حجتالاسلام دکتر مهدی فرمانیان که درباره عقاید و تاریخ اسماعیلیه کوششهای بسیاری داشتهاند در همین زمینه مصاحبه جالبی داشته است که در ادامه می آید:
حشاشین، سریالی صهیونیستپسند است که عامدانه با سوگیری و جعل و تحریفهای بیشمار، برپایه یک چهره ماجراجو و تاثیرگذار تاریخی بر آن است اسلام استکبارستیز و شیعیان یعنی پیروان اسلام ناب محمدی را دقیقا مانند داعش و ابوبکر بغدادیها به مخاطبان روزآمد رسانه معرفی کند. همچنین کل جریان اسلامگرایی را تحریف کند و بد جلوه دهد که در برابر صهیونیسم جهانی و اسرائیل غاصب ایستادهاند؟
سریال حشاشین برگرفته از افسانهای است که مارکو پولو در سفرنامهاش نوشته و هیچ واقعیت تاریخی ندارد، واقعا یک افسانه و برساخته است. مسلم این است که حسن صباح یک اسماعیلی متدین و اهل دیانت بود. برپایه گواهی و گزارش تواریخ عتیقی که در دوره همین چهره تاریخی به نگارش درآمدهاند مانند جامعالتواریخ و مجملالتواریخ، این شخصیت، زاهد بود و هیچگاه از دژ الموت بیرون نرفت. حتی زمانی که بر آن شد تا دژ الموت را از فرمانروای زیدی مذهب آنجا بگیرد، بهای آن را به تمامی پرداخت کرد و دژ را به نوعی از صاحب پیشین آن خرید. حسن صباح به اندازهای به مرام و نگرش دینی خود توجه داشت که رفتار سختگیرانه و زاهدمآبانهای را درباره پایبندی به شریعت اسماعیلی در پیش گرفته بود مثلا یکی از فرزندانش را که شرابخواری کرده بود به مرگ محکوم کرد با این توجیه که تو پسر حاکم هستی و از دیگران بایستی پاکتر باشی و کار حرام بر تو سزاوار نیست و باید منزهتر باشی. حسن صباح به گواهی روایتهایی که حتی مخالفان گفتهاند انسانی متدین بود.
بحث فداییان اسماعیلی را باز کنیم که نخست چگونه کسانی بودند و دوم چگونه کسانی را میکشتند؟
فداییان اسماعیلی، آدمهایی واقعا متدین و معتقد بودند. فدایی بودند به این معنا که بر پایه اعتقادشان و با دستور حسن صباح، عازم کشتن کسی میشدند. تمام ترورهایی که به سرانجام رساندند و قتلهایی که از آنها سرزد درباره کسانی برنامهریزی و اجرا شده که بهشدت علیه اسماعیلیه کار کرده، بسیاری از آنها را کشتار کردند یا کسانی که فشار سنگین و فراوان علیه شیعیان اعمال کردند. البته در همین راستا چندین بار دژهای اسماعیلیه از سوی سلاجقه با یورش شدید روبهرو و محاصره شد تا جایی که برخی از این محاصرهها تا یک دهه نیز به درازا میکشید! افرادی اینچنین و عملکردشان بهانه به دست فداییها میداد تا آنها را بکشند. یا [بهویژه] رهبران صلیبی که در فلسطین چه جنایتهایی کردند و فداییان اسماعیلی فقط رهبران اینها را میکشتند. نه به مردم کاری داشتند نه ناآرامی ایجاد میکردند و نه به فضای خشونت دامن میزدند.
جعل واقعیت تاریخی و افسانهسازی (ویژگی این سریال) دلایل مختلفی دارد. البته درباره اسماعیلیه چنین افسانهسازیهایی بیسابقه نیست، مثلا یکی از سیاحان/ رهگذران بیگانه یعنی مارکو پولو در اینباره تخیلپردازی را به جایی رسانده که از دیدن انساننماهایی در مشرق با سرهایی به شکل سگ گزارش داده!
اسماعیلیون چون به قول امروزیها «رسانه» نداشتند، اقلیت بودند و نمیتوانستند درباره عملیاتها، توده مردم را توجیه کنند. همچنین رسانه فراگیر در دست مخالف بود، فضای خاصی دربارهشان ایجاد میکردندکه اینها آدمکش و چنین و چنان هستند.جالبتر این که حتی به خاطر فعالیتهای پزشکی اسماعیلیه و همچنین دسترسی و دانششان نسبت به گیاهان دارویی و فرآوردههای دارودرمانی به اسماعیلیه وصف حشاشین داده نشده بود اما مارکوپولو درباره فداییان و بیپروایی و از خودگذشتگیشان برای نخستین بار درباره دلیل قتل فرماندهان نظامیان صلیبی و رهبران صلیبیان همچنین تطهیر صلیبیها با آن جنایات و تجاوزها این روایت را سرهم کرده که به فداییان حشیش میدهند! او آورده که فداییان را از بچگی انتخاب میکنند و به باغ ویژهای میبرند و خیلی خوب پرورششان داده بزرگشان میکنند. سپس به آنها حشیش میدهند و بعدها آنان را بیرون میآورند و با این توضیح که اگر میخواهید به آن باغ بهشتی برگردید، باید فلانی را بکشید. فداییان نیز برای این که بتوانند دوباره به آن بهشت موعود برگردند به آدمکشی میپرداختند.البته فداییان از آن جهت که شریعتمدار بودند و به آخرت باور داشتند، با امید واصل شدن به بهشت، فعالیتهایشان را انجام میدادند اما این داستان نیز از راستی تهی است، همانند افسانهپردازیهای هرودت، بهراستی خالی از خردمداری و هرگونه تعقل دینباورانه است. بیگمان نه حشیشی در کار بوده نه باغی و نه وعده سر خرمنی.گفتنی است در اینباره آقای فرهاد دفتری، کتابی با نام «افسانه حشاشین» دارد و مفصل در آن پژوهش مشخص کرده که باغ، حشیش و حواشی آن، واقعیت تاریخی نداشته و همه این قصهها برآیند افسانهای است که مارکو پولو برساخته و دیگران نیز با برداشت از آن و شاخ و برگ دادن به پرورندان و جاانداختن این قصه در میان مردم و حتی کتب تاریخی پرداختهاند.
ساخت چنین سریالها و فیلمهایی در راستای چه اهدافی است؟
هدف از ساختن چنین فیلمهایی مشخص است که برای کوبیدن «اسلام سیاسی» است. حشاشین برای کوبیدن «اخوانالمسلمین» ساخته شده که حماس نیزازهمین اخوانالمسلمین است.به هرحال سکولارهای مصر همانند السیسی و مبارک، مخالف اخوانالمسلمین هستند از آن رو که طرفدار اسلام سیاسی و اصلاح سیاسی در راستای اسلامگرایی هستند. دو طیف اسلام سکولار با یهودی-مسیحیهای صهیونیست و اسرائیلیها، دست در دست یکدیگر برای کوبیدن اسلام سیاسی، اخوانالمسلمینها و حماسها متحد و همکار شدهاند. این دو طیف با حمایت از ساخت چنین سریالی، آن هم در فضایی مشوش از حسن صباح، چهرهای غیرتاریخی و غلوشده ارائه دادهاند تا به عنوان نمادی از اسلام سیاسی به مخاطبان هجی شود! فضایی نادرست که فقط مناسب همان ذهنیات و برساختههای افسانهای مارکوپولو است. این برداشت و تفسیر را پدیدآورندگان فیلم حسن صباح از تخیلات خودشان سرهم کردهاند. بهویژه با گونهای نمادسازی و نمونهپردازی درپی آن هستند تا به مخاطبان القا کنند کسانی هم که به دنبال اسلام سیاسی هستند اخوانی و حماسی هستند! همانند حسن صباح سریال حشاشین، سرسپرده شیطانند و اهریمن در اینها نفوذ کرده! اینها هرکسی را که در برابرشان ببینند یا بایستد بهسادگی میکشند و متاسفانه در سریال حشاشین چنین فضایی پی گرفته شده؛ طراحی لباس و چهرهها و شیوه کار و رفتارهاشان به شکلی طراحی و اجرا شده تا در چشم مخاطبان کاملا آشکارا قابل انطباق با دشمنان معاصر جریان صهیونیسم جهانی از آب درآید.
این مهم است که از میان آن همه شخصیتهای تاریخی چرا حسن صباح انتخاب و برای دستیابی به چنان اهدافی بهانه شده؟
از آنرو که حسن صباح شیعه است (هفت امامی بوده) و کنشگران انقلاب اسلامی در ایران نیز شیعهاند. ایرانی که طرفدار اسلام سیاسی [اسلام ناب محمدی] است و ما نیز که طرفدار انقلاب اسلامی هستیم. یکی از اهداف غیرمستقیم همین سریال، ایجاد فضایی برای القای غیرمستقیم چنین مفهومها و برداشتهایی است. طبق پژوهشها و آن همه مطالعاتی که در عالم اسماعیلیه داشتم، حسن صباح یک آدم بسیار خوب و متدینی بوده. حتیالامکان هوای ضعفا را داشته. او با شماری از فرماندهان نظامی مشکل داشته اما ترورهای او در همین حد هم از دیدگاه ما پذیرفته نیست و معتقدیم که این کار در همین حد هم اشتباه بوده اما روند رخدادها و چگونگیشان به گونهای نبوده که این سریال به تصویر کشیده.
بپردازیم به تفاوت اسماعیلیه در دوران حسن صباح و پاگرفتنش با دستاویز قراردادن شماری از سنتهای ستوده و آیینهای کهن ایرانی همانند آیین عیاران، جریان فتیان یا جوانمردان در دوران کهن همچنین ناهمگرایی و تفاوت فاحشی که اسماعیلیه معاصر بهویژه رهبرانشان بااسماعیلیه تاریخی دارند چراکه این معاصرها به روشنی از پروردگان استعمار و مهره بازی انگلیس هستند؟
اتفاقی که افتاده همین بوده بهویژه این اواخر اسماعیلیون نزاری که خود را وارث حسن صباح میشمارند و از نظر نسلی، خود را به او میرسانند، با انگلستان ارتباط گرفتند (یعنی زمان آقاخان سوم این هماهنگی آشکارتر شد) انگلیس از آنها حمایت کرد و اینها نیز زیر چتر انگلیس رفتند و به نوعی یک گروهی شدند که حامی تفکر سکولار و رواج آن گردیدند. همچنانکه آقا خان سوم دیگر نه نماز میخواند و نه روزه میگرفت و آقاخان چهارم نیز که در لندن و فرانسه و اسپانیا (پررفت و آمد است و...) استقرار دارد، نه نماز میخواند و نه روزه میگیرد. زن و دخترانش بدون پوشش و حجابند. اینها دیگر در دامن استعمار و انگلیس افتادهاند و دیگر آن رویکردهای مثبتی هم که در قدیمیهایشان میدیدیم در اینها اصلا وجود ندارد، رویکردهایی مانند ستیزه با ستمگران و ظلمستیزی و حمایت از ضعفا و... لذا باید این دو تا را از هم تفکیک کرد.
رسانه در طول تاریخ به دلایلی اسماعیلیه را با نامهای مختلفی خوانده، از میان آن همه نام مانند ملاحده و باطنیه و چه و چه سریال حشاشین نامی را برگزیده که تلفظش در زبانهای فرنگی اساسین است واژهای که دقیقا برای معنای تروریست و جانی و قاتل به کار میرود که چه پرشمار انیمه، بازی، کارتون، فیلم و سریال با چنین عنوانی ساخته شده! حتی سوگیری معنادار و نمادگونه نام سریال یا چهرهپردازیها و لباسها که منطبق با داعش و بهویژه ابوبکربغدادی است، مخاطبان را به تفسیری تعیین شده و صددرصدمنفی رهنمون میشود که در راستای اسلامهراسی و اسلامستیزی است.
بله دقیقا در ادبیات انگلیسی واژه اساسین به معنی تروریستهاست که از همان فضایی برخاسته که سفرنامه مارکو پولو به آن دامن زده که اینها با استعمال حشیش مست میشدند و در بیخودی به آدمکشی میپرداختند که هیچکدام از این سخنان واقعیت تاریخی ندارد. ما با این که علاقهای به اینها نداریم اما در فضای دانشگری و پژوهش آکادمیک بایستی در این باره تحقیق کنیم، واقعیتهای تاریخی را و چنین دادههایی را از یکدیگر تفکیک کنیم، با دفاع از واقعیت تاریخی باید اذعان کرد این سریال واقعا افسانه است و با تاریخ هیچگونه هماهنگی و انطباقی ندارد.
البته از کمکاری خودمان است که این چنین از شخصیتهای تاریخی ما به گونهای بهرهبرداری میکنند که همسو با اهداف نهان و آشکار استعمار و صهیونیست جهانی است. سوءاستفاده و بهرهگیری از شخصیتهایی که برخلاف زیست حرفهای و تاریخیشان، در قالب فیلمها و برساختههای معاصر، مطامع و منویات استعمار و دشمنان اسلام را پیگیرانه به جلو میبرند؟
به نظر میرسد ما آدمهای بزرگی در تاریخمان داریم که از منظر کنش، منش، فکری و ... مثلا از حسن صباح بهترند؛ اگر بخواهیم به ساخت سریال از شخصیتهای تاریخی بپردازیم واقعا چهره کم نداریم؛ ما صراحتا میگوییم که حسن صباح را زاهد و متدین میدانیم اما تندرو بوده و ترورهایش را تایید نمیکنیم چرا که به ترور در اسلام قائل نیستیم اما نکتهای که وجود دارد این است که چهره این سریال، حسن صباح تاریخی نیست و برساختهای است که از خودشان تخیل کرده و به نمایش درآوردهاند. در مقابل، چنین به نظر میرسد که کلا جهان اسلام باید در عرصه جنگ نرم فرهنگی ورود کند زیرا در جهان اسلام، شخصیتهای بزرگ و پرشماری وجود دارند که آدمهای خوب و سرشناس و موفقی بودند و میشود فیلمهایی خوب و همسو دربارهشان ساخت. حتی از همین اسماعیلیه کسانی بودند که نام نیک برآوردند. مثلا «جوهر الصقلی» فرمانده ارتش المعز لدینا... هست که مصر را فتح کرد و جالب است که خواندن تاریخ چقدر لذتبخش است؛ آن زمان هنوز قاهرهای وجود نداشت. این سپهسالار در همان روز فتح، عفو عمومی داد و برای اینکه مردم به هراس نیفتند، سپاهیانش را در بیرون فسطاط بخش شمالی مستقر کرد و شهر قاهره را ساخت که در مرکز شهر، مسجدی به نام زهرا بنا کرد و در پیرامون مسجد نیز جامعی یعنی دانشگاهی ساخت به نام الازهر که از سال ۳۷۸هجری قمری بیش از هزار سال است مانند دُر میدرخشد. به عبارتی، این اثر فاطمیان مصر هست و از نکوکاریهایی است که از آنها نضج گرفته. یا در همین شمال خودمان ناصر اُطروش زیدی مذهب را داریم. او وقتی در فتح آمل پیروز میشود فرمانده سپاهش به او خیانت میکند و خانواده ناصر را گروگان گرفته به دژ لاریجان میبرد و آنجا پناه میگیرد. نیروهای ناصر اطروش پیگیری میکنند و او را دستگیر کرده نزد ناصر اطروش میآورند که ناصر پس از گفتوگو و ملاحظاتی به خواست او درباره حکومت و قدرت توجه میکند؛ حکومت را به او تحویل میدهد و دخترش را نیز به ازدواج او درمیآورد. سپس به مدرسه درس و بحث خودش بازمیگردد و کار مسلمان کردن زرتشتیهای گیلان و مازندران را پی میگیرد. در تاریخمان چنین شخصیتهایی داریم که این همه برجسته و اخلاقی در حکومتداری نمایان شدند و میتوانند هرکدامشان چهرهای موثر در سریالها و فیلمها باشند. انسانها و بزرگان متعدد در طیفهای مختلف مانند علامه حلی یا استادالبشر خواجه نصیرالدین طوسی(ره) که در حکومت، سیاست و ...آیتی بوده یا مثل سیدمرتضی، آن انسان قدر و بینظیر که در بغداد، کتابخانهای با ۸۰ هزار کتاب برپا میکند؛ او امیر حج و حرمین، نقیبالاشراف و قاضیالقضات و مرجع شکایتهای مردم و نقیبالنقبا و نقیب سادات بوده که از بزرگترین امپراتوری جهان یعنی خلیفه عباسی، حکم رسمی داشته و بسیار بیشمار به مردم و دانش و دانشگری کمک کرده. چه بهتر که ما از چنین شخصیتهایی (همانند سید مرتضی علمالهدای) به الگوسازی و تهیه تولیدات سینمایی و فرهنگی بپردازیم. باید از چنین شخصیتهایی دستکم با فیلمسازی تجلیل کنیم، به خاطر دستاوردها و تاثیرها و کارهای جالبی که در زمان قدرت و نفوذشان به نیکی انجام داده و به ثمر رساندهاند. این را بیشتر پیشنهاد میدهم و چنین شخصیتهایی را. اما پیشنهادی برای اسماعیلیه دارم. اکنون که با ساخت حشاشین، چهره حسن صباح خدشهدار شده، اسماعیلیه که پول و دستگردی و امکانات هم دارند، بیایند فیلمی درست و منطبق با دادههای تاریخی برای حسن صباح در مقابل این دروغها بسازند.
به خاطر همسویی و همگراییشان با استعمار و صهیونیسم جهانی بهویژه که این معاصران، پرورده همانها هستند، چنین کاری را بعید است به گردن بگیرند و انجام بدهند.
درست است؛ چنین کاری از اینها بعید است چراکه بااستعماروانگلیس همکاری دارنداماحالاکه چهره حسن صباح مغشوش شده،یعنی موسس نزاریان وشناسنامه گذشته اینها یعنی آقاخانیها که در حشاشین به عنوان خشونتطلب و اهریمنی و آدمکش تصویر شده، اتفاقا وظیفه آنهاست از بزرگ خودشان دفاع کنند و به اسماعیلیه پیشنهاد میدهیم برای حسن صباح یک سریال منقحی بسازند.
و جمعبندی نهایی؟
اسماعیلیه قدیم و حسن صباح و همدورهایهایشان متدین و قائل به شریعت بودند که برای خدا کار میکردند هرچند چهار تا تقریظ و نقد و ایراد هم به آنها وارد باشد اما اسماعیلیه معاصر متاسفانه تحت تاثیر آقاخان و استعمار بهویژه آقاخان چهارم و آن ارتباطهایی که با انگلیس دارد، در راستای سکولاریزم عمل میکنند اعتقادی به شریعت ندارند و فقط اسمی ازمسلمانی دارندو همین باعث شده پیروانشان را از فضای شریعتمداری دور کنند و این تفاوت را در میان دو طیف قدیم و جدید میبینیم. پیشنهاد میکنیم به اصل شریعت برگردند به هر حال حسن صباح را که به عنوان رهبر و موسس نزاریان قبول دارند و از نظر تاریخی نیز چنین است، صباح به شریعت و ظلمستیزی و حمایت از مظلومان و... اعتقاد داشت، پس اینها نیز به شریعت و ستمستیزی و مبارزه با ظلم و استعمار جهانی بپیوندند و از این فضا انشاءا... دور شوند.
علی مظاهری
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1899093