کاش زندگی هم به سفیدی موهایم بود
تاریخ انتشار: ۲۱ آبان ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۴۸۷۶۵۰
رکنا: «سپیدی مویش بزیبد همی/ تو گویی که دلها فریبد همی»
فردوسی هزار سال پیش آنچنان زیبا و همراه با تحسین این بیت و بیتهایی شبیه به این را در وصف زال فرزند سپید موی سام و پدر رستم، قهرمان اسطورهای شاهنامه سرود که شاید منطقیاش این بود نگاه امروز ما به مبتلایان «آلبینیسم» یا آنطور که در باور عامه مردم جاافتاده زالها، همچنان زیبا و خاص باشد اما چرا درست برعکس از آب درآمد؟
زندگی زالها یا آلبینو ها شاید به خودی خود و با مشکلی که دارند چندان هم سخت نباشد اما با نگاههای مردم سخت میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
می خواهم به اوج برسم
شاید قبل از اینکه با عفت بهرامیپور حرف بزنید، در ذهنتان فقط او را دختری زال بدانید اما وقتی از آرزوهایش و از دامداری جمع و جوری که راه انداخته حرف میزند، میبینید فراتر از اینهاست. دختری که تحصیلش را در کلاس دوم راهنمایی به دلیل حرفها و برخوردهای همکلاسیها و معلمها و مدیرش رها کرد، حالا رؤیاهای زیادی دارد که عزمش را جزم کرده به همه آنها برسد.
موهای عفت بیشتر بور است تا سفید و به دلیل آلبینیسم کمی چشمهایش ضعیف است و لرزش کمی هم داخل مردمک دارد. آلبینیسم باعث میشود نور آفتاب چشمها و پوستش را اذیت کند و اگر برود زیر آفتاب و کلاه سرش نباشد یا کرم ضد آفتاب نزند، بشدت پوستش میسوزد و قرمز میشود.
غیر از اینها عفت هیچ تفاوتی با بقیه مردم ندارد. او 26 ساله است و در روستای «قلعه آشناخور» خمین زندگی میکند و وقتی 8 ساله بود، فهمید با دیگران تفاوت دارد آن هم از برخوردها، حرفها و سؤالهای عجیب دیگران. میپرسیدند چرا این شکلی است؟ چرا این لرزش را در چشمانش دارد؟ همکلاسیهایش به هم میگفتند با او نگردید یا بیرون نروید چون موهایش سفید است و همه اینها باعث شد درسش را رها کند و مدتها نتواند در جامعه باشد و حرف بزند و ارتباط برقرار کند.
اما در 13 سالگی کمکم توانست با همه اینها کنار بیاید هرچند که وقتی تصمیم گرفت وارد بازار Store کار شود، مشکلاتش به شکلی دیگر خودش را نشان داد: «هرجا که میرفتم، با اینکه میدیدند با طرف مقابلم برخورد عادی دارم، میگفتند کوررنگی نداری؟ بعضیها تا لرزش چشمم را میدیدند، مرا رد میکردند و میگفتند از پس کار بر نمیآیی یا نمیتوانی به حساب و کتاب برسی. اما کسانی هم بودند که این طور نگاه نمیکردند. به یک نمایشگاه کابینت رفتم و فکر نمیکردم قبولم کنند اما تا توضیح دادم مدیرش خیلی راحت مرا پذیرفت و در یک سالی که آنجا بودم، طوری با من برخورد میکرد که هر روز امیدوار میشدم و متوجه شدم میتوانم هرکاری را انجام دهم و فعالیت کنم بدون اینکه حرف دیگران برایم مهم باشد.»
اما به هرحال هنوز هم بعضی چیزها به او برمیخورد. مثل کسانی که به خواستگاریاش میآیند و وقتی متوجه بیماریاش میشوند بدون توجه به مشکلاتی که ممکن است فرزند خودشان داشته باشد میگویند نباید با او ازدواج کرد چون بچهاش هم همین مشکل را پیدا میکند. بدون تحقیق، بدون سنجیدن! برای همین عفت میگوید: «میتوانی عاشق شوی ولی دست نیافتنی است.» بعد از چند کار عفت تصمیم گرفت کاری را که مدتی بود به آن فکر میکرد راه بیندازد؛ دامداری. به قول خودش اول کسی او را جدی نمیگرفت و حتی پدرش فکر میکرد شوخی میکند. با مشورت بهزیستی خمین عفت وام دامداری گرفت و درست یک سال قبل یک گاو خرید که الان گوسالههای دوقلو دارد. اما او نمیخواست کارش را به این محدود کند: «قبلاً یک بوقلمون در حیاط داشتم و دیدم میشود بوقلمون بیشتری هم نگه دارم. 86 جوجه 25 روزه بوقلمون محلی گرفتم که الان 6 ماهه هستند. 500 جوجه مرغ هم گرفتم تا برای تخمگذاری پرورش بدهم و قرار است مرغ هم به اینها اضافه شود. شاید بتوانم به 400 تا برسانم.»
عفت بوقلمونهایش را به صورت ارگانیک پرورش میدهد تا گوشتشان خالص و بدون هورمون باشد. سالمِ سالم. حالا رؤیای او این است که کارش را توسعه بدهد. رؤیایی برای یک رؤیای بزرگتر: «دستم خالی است. اگر کسی حمایتم کند، کاری میکنم جوانهای روستایمان برای کار نه تهران بیایند، نه دلیجان. الان هم پیشرفت کردهام اما سعی میکنم به اوج برسم.»
به این زودیها چیزی تغییر نمیکند
رسول کرچی امیدوار است و مثبت. از همان کسانی که سعی میکند نگذارد با سختیها و مشکلات زندگیاش به تلخی بگذرد. او هم دچار آلبینیسم است اما نه آن نوع آلبینیسم با موهای کاملاً سفید که در ذهنتان دارید. موهایش به طلایی میزند چون رنگدانههایش بیشتر است و آنقدرها هم کم نیست.
حساسیت پوست در مقابل آفتاب و ضعف بینایی مسائلی است که او کم و بیش با آنها درگیر است چون به دلیل کمبود رنگدانهها سلولهای بینایی در این افراد کمتر رشد میکند و اشعه مختلف مثل اشعه آفتاب به مرور به بیناییشان آسیب میزند. لرزش چشمها مشکل دیگری است که آنها دارند و همین باعث میشود تمرکزشان روی بعضی کارها مثل خواندن کلمات ریز یا انجام کارهایی که روی اشیای کوچک باید انجام شود، سختتر باشد اما رسول سعی کرده این مشکلات را هم با راهکارهایی حل کند. مثل نوشتن و تایپ کلمات با فونتهای بزرگتر.
او 29 ساله است و از کودکی متوجه تفاوتش با بقیه شده: «از بچگی این تفاوت را احساس میکردم اما سعی کردم آن را مدیریت کنم. جامعه ما درباره آلبینیسم آگاهی ندارد و باید چیزهایی مثل حرفهایی که افراد فامیل میزنند کنترل شود چون پدر و مادرها یا خود افرادی که آلبینیسم دارند اذیت میشوند.» مثل زمانی که میخواست در مدرسه ثبتنام کند و مدیر مدرسه به مادرش گفت باید او را به مدرسه استثنایی ببرند: «خیلیها فکر میکنند ما عقبمانده ذهنی هستیم. همه این حرفها و نگاهها از همان نداشتن آگاهی ناشی میشود. اکثر مردم فکر میکنند مسن هستیم اما من اهمیت نمیدادم. برادرم که او هم آلبینیسم دارد، برعکس من بود و آسیب دید از این قضیه. نگاه مسئولان هم بهتر از مردم نیست! من برای پزشکان زیادی یا کسانی در وزارت بهداشت درباره بعضی تجهیزات کمک بینایی که میتواند به بیناییمان کمک کند، توضیح دادهام و خواستهام کمک کنند بتوانیم راحتتر به آن دسترسی داشته باشیم اما اهمیتی ندادند حتی تلفن را قطع میکردند. چند نفری به من گفتند این مشکل توست نه من!»او برای مدیریت شرایط خودش و حرفهایی که میشنود، روی نکات مثبت و استعدادهایش تمرکز کرده و همین باعث شده انرژی مثبت بگیرد. او لیسانس موسیقی و ساز پیانو گرفته و برای فوقلیسانس هم رشته آهنگسازی خوانده و الان هم معلم پیانو است و تمام تمرکزش روی کار است: «با کار آرامش پیدا میکنم. البته من برای کارم شرایط خوبی دارم اما بسیاری از بچههای دچار آلبینیسم مشکلاتی برای حضور در جامعه و کار کردن دارند. مثلاً پسرها به دلیل شرایطشان معافیت پزشکی میگیرند اما همین معافیت پزشکی برای کار پیدا کردن مشکلساز میشود چون فکر میکنند ما نمیتوانیم خیلی از کارها را انجام دهیم و این ناامیدی ایجاد میکند.»
رسول هم مانند عفت میگوید که آنها برای ازدواج معمولاً دچار مشکل میشوند. به قول رسول، دیدگاه کسی که انتخاب کردهاند یا خانوادهاش ممکن است تحت تأثیر ترسی که از این بیماری دارند قرار بگیرد و این ترس مانعی برای ایجاد علاقه ایجاد میکند. خودش میگوید حق هم دارند اما این باعث میشود یکی مثل او بیشتر و بیشتر روی کارش تمرکز کند تا تلاش برای پیدا کردن شریک زندگی هرچند با همه اینها آلبینوهایی هم هستند که عاشق شدهاند یا ازدواج کردهاند و حالا زندگی مشترک دارند. همیشه هم قصه تلخ پیش نمیرود..
رسول کرچی سعی کرده نگاههای جامعه را اصلاح کند. حدود 8 سال پیش در فضای مجازی کسانی را پیدا کرده که مثل خودش دچار آلبینیسم بودهاند و همین ارتباط های مجازی کمکم مقدمه راهاندازی انجمن آلبینیسم ایران شده که هم به خودشان کمک میکند و هم تلاش میکند به مردم درباره آلبینیسم آگاهی دهد. رسول کرچی منتظر جامعه نمانده و نگذاشته زندگیاش متوقف شود و حالا از یک مسابقه موسیقی در روسیه با او ارتباط برقرار کردهاند تا در مسابقهشان شرکت کند. خودش میگوید: «بعید میدانم به این زودیها نگاه مردم به ما تغییر مثبتی پیدا کند. اگر بخواهید به امید این بمانید پیر میشوید. باید خودتان برای خودتان برنامهریزی کنید.»
کسی با من دوست نمیشد
موهای نیلوفر سعادتمند کاملا سفید است و مشکل بیناییاش هم شدید. هرچند که 2سالی است برخلاف میلش موهایش را رنگ میکند. برای حرفها و رفتارهایی که او را مثل بسیاری از بچههایی که آلبینیسم دارند اذیت کرده و نتیجهای نداشته جز افسردگی، تنهایی و سرخوردگی: «کسی با من دوست نمیشد. خیلی افسرده بودم و میهمانی نمیرفتم. هر روز خودم را بیشتر کنار میکشیدم. وقتی موهایم را رنگ نمیکردم، میدیدم من را قبول ندارند یا در اولویت قرار نمیدهند. طوری رفتار میکردند که انگار بیماری واگیردار دارم.»
او 2 برادر دیگر هم دارد که آنها هم دچار آلبینیسم هستند و اطرافیان به پدر و مادرشان میگفتند که سه فرزندشان تا 20 سالگی بیشتر نمیبینند یا عمرشان کوتاه است و همه این حرفها پدر و مادر نیلوفر را آزار میداد.
نیلوفر 31 ساله است و فوقدیپلم حسابداری دارد. دانشگاه باعث شد او بخواهد زندگیاش را عوض کند و به قول خودش به همه آنهایی که با حرفها و کارهایشان اذیتش میکردند، ثابت کند چقدر تواناست و با خودش گفت: «من آمدهام زندگی کنم. نیامدهام کم بیاورم و به حرفهای منفی توجه کنم.» حالا اعتماد به نفسش خیلی بالا رفته و شاد و پرانرژی و مثبت است.نیلوفر با این روحیه شروع کرد به یادگیری کامپیوتر و طراحی لوگو و نشان، بروشور و حتی طراحی کتاب. خودش هم همه چیز را یاد گرفت و بعد رفت سراغ شرکتی که الان 8سال است آنجا کار میکند: «قبل از اینجا رفتم به یک آموزشگاه رانندگی برای منشیگری. آقایی که پشت میز بود تا سرش را بالا آورد و من را دید، گفت ما نیرو استخدام کردیم و بعد هم برای اینکه مرا از سر باز کند، گفت اگر لازم بود با شما تماس میگیریم. درصورتی که اصلاً شماره تلفن از من نگرفت. فهمیدم مرا پیچانده. اما کارفرمایم در این شرکت مرا از ظاهرم قضاوت Judgment نکرد و یک هفته فرصت داد تا تواناییهایم را در کار ثابت کنم و بعد استخدامم کردند. الان مرا یکی از ستونهای اصلی شرکت میدانند.»
هرچند که به قول خودش مشتریها اوایل به مدیر میگفتند کار ما را به این خانم نده یا اینکه چرا پرسنل دیگری نمیگیری اما خیلی زود آنها هم فهمیدند روی کار او میتوانند حساب کنند و براحتی کارهایشان را به نیلوفر میسپارند و او با دل و جان کار میکند تا به همه آنهایی که میگفتند نمیتواند، ثابت کند ظاهرش مانع پیشرفتش نمیشود.
به گفته نیلوفر، خیلی از مردم فکر میکنند بچههای کسانی مثل نیلوفر زال میشوند یا کسی مثل او از پس زندگی برنمیآید. باورهایی که پایه و اساسی ندارد و اشتباه است. خودش میگوید به دلیل همین حرفها دیگر به ازدواج فکر نمیکند.برای همین چیزها دلش نمیآید برای آگاه کردن مردم و کمک به دوستانی که شبیه خودش هستند تلاش نکند: «زمانی دلم نمیخواست یکی شبیه خودم را ببینم چون ناراحت میشدم اما الان دوست دارم پیدایشان کنم و با آنها حرف بزنم. تشویقشان میکنم که کارآفرین شوند و خودشان را دست کم نگیرند. دلم نمیخواهد آلبینیسمیهای بعد از من مشکلاتی را که من داشتهام، تجربه کنند برای همین به مردم میگویم نگاه شما تا امروز ما را خیلی اذیت کرده. لطفاً نگاهتان را تغییر دهید.»
اخبار 24 ساعت گذشته رکنا را از دست ندهید
یگانه خدامی
اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:
«آزاده نامداری» از ایران می رود! + جزییات تجاوز جوان 21 ساله به زن همسایه پس از تماشای فیلم غیر اخلاقی+ عکس ماجرای یک نفوذی در سپاه / «عباس زریباف» کیست؟+عکس دختر باردار راز همخوابی زشت با پدرش را فاش کرد + عکس مهم ترین اخبار 24 ساعت گذشته رکنا زنی منحرف 6 بازیکن سرشناس را ایدزی کرد + جزییات لحظه هولناک مرگ سه عابر زیرقطار+ فیلم آرین 4 ساله چطور در دیگ قرمه سبزی یک رستوران تهران افتاد؟ جزئیات قتل های تکان دهنده در زندان زنان تهران / فرشته را برای سکوت کشتند ! حبس تعدادی از بانوان تماشاگر هنگام بازی پرسپولیس و کاشیما در اتوبوس + فیلم زنی عجیب که در جعبه 50 سانتی متری زندگی می کند+عکس نقشه عربستان برای ترور سردار قاسم سلیمانی + جزئیات سرنوشت پروندههای جنجالی حمله به 5 پلیس راهنمایی و رانندگی ایران + فیلم و عکس ناگهان زمین دهن باز کرد و زن جوان را بلعید + فیلم مرگ دردناک یک پلیس هنگام تعقیب دزدان بانک + فیلممنبع: رکنا
کلیدواژه: خودرو سلامت مسکن بازنشسته ها ارز و سکه بازار Store کابینت پزشکی فضای مجازی استخدام قضاوت Judgment ایران پدر و مادر اعتماد زندگی قصه عکس فیلم ایران بازی تهران دختر سرقت افزایش جوان قتل
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۴۸۷۶۵۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عبور «مست عشق» از هفت خان
به گزارش قدس آنلاین، پس از فراز و نشیبهای بسیار فیلم سینمایی «مست عشق» به کارگردانی حسن فتحی از امروز اکران عمومی خود را آغاز میکند؛ فیلمی پرحاشیه که در طول دوران تولیدش تا زمان اکران دستخوش اتفاقات و حاشیههای بسیاری شد و بالاخره توانست راه خود را به پرده سینما باز کند. اما بد نیست پیش از مرور سرگذشت این فیلم در دوران تولید، نگاهی بیندازیم به آثاری که مولانا و حکایت پرشور زندگیاش، بهانه خلق آنها شده است.
ردپای مولانا در آثار هنری
مولانا و اشعار بیبدیل و عرفانی و البته ماجرای دیدارش با شمس دستمایه ساخت آثار ادبی و هنری متعددی شده است؛ از رابطه مولانا و شمس تبریزی که بهانه نگارش رمانهای پرفروش و آثار پژوهشی ارزشمندی شده تا انعکاس آن در دنیای موسیقی و تئاتر؛ آلبوم «صورتگر» با آواز سالار عقیلی و روایتگری امین تارخ نمونهای از این تولیدات است که حکایتی شورانگیز و موسیقایی از زندگی مولاناست. همچنین سمفونی «رومی» کاری از حافظ ناظری است که درباره مولانا ساخته شده و یا قطعاتی که محسن چاوشی از اشعار مولانا خوانده و از محبوبیت بسیاری برخوردار است. در صحنه تئاتر نیز اپرای عروسکی مولوی کاری از بهروز غریب پور تولید شده که براساس اشعار مثنوی معنوی و کلیات شمس به رشته تحریر درآمده است، اما در این میان سینما و تلویزیون در پرداختن به زندگی یکی از مهمترین شاعران این مرز و بوم کم کارتر بوده است؛ سریال «جلال الدین» به کارگردانی شهرام اسدی و آرش معیریان تنها تولید تلویزیون در این زمینه است که زمستان ۹۳ روی آنتن رفت و در فاز اول آن به کودکی مولانا در بلخ پرداخته شد که البته چندان هم مورد اقبال قرار نگرفت. در دنیای سینما مولانا برای غربیها هم شخصیت جذابی است؛ چند سال قبل دیوید فرانزونی فیلمنامهنویس «گلادیاتور» از نگارش فیلمنامهای درباره زندگی مولانا خبر داد و از تمایلش به بازی لئوناردو دیکاپریو در نقش مولانا صحبت به میان آمد که جنجالهای بسیاری به راه انداخت. اما در نهایت ساخت فیلمی درباره این شاعر و عارف بنام به دست یکی از فیلمسازان برجسته ایرانی رقم خورد.
سینمای شاعرانه به سبک فتحی
حسن فتحی یکی از برجستهترین کارگردانان سینما و تلویزیون است که سبک ویژهای در فیلمسازی دارد و نگاه شاعرانه او بیش از هرچیز یادآور سیاق زندهیاد علی حاتمی است. فتحی با شیوه مخصوص به خودش در کارگردانی، روایت و دیالوگنویسی و نثر شاعرانهاش آثار درخشانی خلق کرده که به او جایگاه منحصر به فردی داده است. سریالهای شاخصی همچون «مدار صفر درجه»، «پهلوانان نمیمیرند»، «شب دهم»، «شهرزاد» تنها نمونههایی ماندگار و موفق از آثار فتحی است که از جایگاه ویژهای برخوردارند.
با اینکه فتحی در تلویزیون پرکارتر از سینما بوده و با دو سریال مهم «شهرزاد» و «جیران» در شبکه نمایش خانگی حضور داشته اما ۵ فیلم را هم در مدیوم سینما ساخته که مهمترین آنها «پستچی سه بار در نمیزند» و «کیفر» است و حالا با جدیدترین ساخته خود «مست عشق» که احتمالاً مهمترین اثر سینمایی او هم باشد به سینما بازگشته است. در ادامه نگاهی خواهیم داشت به روند تولید یکی از مهمترین فیلمهای تاریخی سینمای ایران که با ادبیات گره خورده و زندگی شمس و مولانا از برجستهترین شخصیتها و مفاخر ادبی را روایت کرده است.
از داستان چه میدانیم؟
حسن فتحی علاقه و استعداد ویژهای در خلق درامهایی دارد که در دل تاریخ روایت میشوند و اغراق نیست اگر او را یکی از چیرهدستترین فیلمسازان این ژانر قلمداد کرد. او در «مست عشق» سراغ مولانا و شمس تبریزی رفته و برشی از زندگی این شاعر را در سالهای ۶۴۰ تا ۶۴۵ هجری روایت میکند و عشق و ارادات مولانا به شمس و تأثیر فراوانی که بر زندگی و اشعار مولانا داشت را به تصویر میکشد. فیلمنامه «مست عشق» توسط فرهاد توحیدی و از دل مشورتهای فراوانی با مولویشناسان برجستهای همچون دکتر محمدعلی موحد به نگارش درآمده است. از دیگر ویژگیهای مهم و جذاب «مست عشق» تیم بازیگرانش است؛ جمعی از ستارگان سینمای ایران و ترکیه ترکیب بازیگران این فیلم را شکل میدهند. پارسا پیروزفر، شهاب حسینی، حسام منظور و هانده ارچل، بوراک توزکوپاران، بنسو سورال، سلما ارگچ و ابراهیم چلیککول از بازیگران مطرح سینما و تلویزیون ترکیه در این فیلم حضور دارند.
مسیر پرپیچ و خمی که «مست عشق» طی کرد
اواخر تابستان ۹۸ بود که خبر ساخت «مست عشق» به کارگردانی حسن فتحی و تهیهکنندگی مهران برومند رسانهای شد. تولید فیلمی مشترک با ترکیه درباره مولانا یکی از مهمترین شاعران فارسی زبان که بسیاری از کشورهای همسایه همچون ترکیه همواره سعی در مصادره آن داشتهاند. طبیعتاً یکی از چالشبرانگیزترین بخشهای این فیلم به انتخاب بازیگران و سیر داستان در فیلمنامه بازمیگشت. همان زمان شهاب حسینی در نقش شمس معرفی شد اما همچنان این سوال مطرح بود که بازیگر نقش مولانا از میان هنرپیشگان ایرانی انتخاب خواهد شد یا ترک. در همان ایام فرهاد توحیدی اعلام کرد که هسته اصلی این فیلم ایرانی است و در آن به صراحت به اصلیت ایرانی مولانا اشاره میشود، اما به دلیل اینکه فیلم تولید مشترک است باید به بازار جهانی هم توجه داشت و ترکیب بازیگران بینالمللی خواهد بود. او تلویحاً به ایفای نقش مولانا توسط یک بازیگر غیرایرانی اشاره کرد که با واکنشهایی روبرو شد و با وجود اظهارات توحیدی، اما فتحی به صراحت اعلام کرد که بازیگر نقش حضرت مولانا هم قطعاً ایرانی خواهد بود و در فاصله کمی پارسا پیروزفر برای این نقش معرفی شد که انتخاب او همچون شهاب حسینی بازخوردهای بسیاری خوبی داشت.
اما این همه ماجرا نبود؛ «مست عشق» در آستانه فیلمبرداری با حواشی متعددی روبرو شد، از اعلام مخالفت دو تن از مراجع عظام در پرداختن به زندگی مولانا و اشاعه فرقه صوفیه تا اختلافات کشداری که در دوران تولید با سرمایهگذار ترک به وجود آمد. اواسط مهرماه فیلمبرداری در قونیه کلید خورد و اواخر پاییز بود که خبر آغاز پیشتولید «جیران» در تهران منتشر شد. در حالی که با طی شدن روند تولید و مراحل فنی بسیاری انتظار داشتند نخستین اکران «مست عشق» را در جشنواره فجر شاهد باشند اما علیرغم اینکه سازندگان فرم حضور در جشنواره را پر کرده بودند، فتحی اعلام کرد که فیلمی در جشنواره نخواهد داشت و نام «مست عشق» به عنوان یکی از غایبان بزرگ فجر نام مطرح شد. با همهگیری کووید فرایند تولید «مست عشق» به دلیل مشکلات مالی چند ماهی مسکوت ماند و تهیهکننده اعلام کرد برای فیلمبرداری چند سکانس باقی مانده گروه در انتظار بازگشایی مرزها هستند. اما اواخر مهرماه ۹۹ سهراب پورناظری که قرار بود در ساخت موسیقی این فیلم کنار سازندگان باشد اعلام کرد «مست عشق» نیمه کاره رها شده و تولید آن به اتمام نرسیده، مدتی بعد ویدئویی در فضای مجازی منتشر شد مبنی براینکه با تصمیم سرمایهگذار ترکیهای، قرار است «مست عشق» پخش جهانی خود را آذرماه همان سال همزمان با هفته بزرگداشت مولانا آغاز کند و علاوه بر نسخه سینمایی، یک سریال هشت قسمتی هم از این اثر نیز آماده شده است. این اقدام با واکنش تیم تولید روبرو شد و فتحی این خبر را کذب خواند. این اختلافات و انتشار بیانههای متعدد از هر دو سو ادامه داشت تا اینکه اوایل اردیبهشت ۱۴۰۰ یکی از شبکههای ماهوارهای فارسیزبان با پخش تیزرهایی از پخش سریال «مست عشق» در ترکیه خبر داد. پس از انتشار این خبر، حسن فتحی یادداشتی منتشر و از این اقدام گلایههای تندی کرد و آن را خبری تاسفآور و سندی آشکار بر رفتار غیراخلاقی و غیرقانونی سرمایهگذار تُرک دانست، آن هم در شرایطی که تنها در ٣٠ درصد فیلم سرمایهگذاری کرده است. در نهایت و پس از کش و قوسهای فراوان شهریورماه همان سال خبر حل اختلاف سرمایهگذاران ایرانی و ترک با میانجیگری سرکنسولگری منتشر و سهام کامل پروژه به طرف ایرانی واگذار شد.
آیا «مست عشق» معادلات گیشه را بهم خواهد زد؟
حالا پس از مسیری طولانی و ناهموار و گذر از هفت خانی سخت، «مست عشق» به ایستگاه پایانی رسیده و اکران خود را آغاز کرده است و به زودی در ترکیه نیز به نمایش درخواهد آمد. با این حال باید منتظر ماند و دید در روزهایی که سینما رونق خود را مدیون فروش بالای کمدیهاست یک فیلم فاخر و شاعرانه آن هم از جنس ساختههای فیلمسازی چون حسن فتحی چقدر میتواند توجه گیشه را به خود معطوف کند.
صبا کریمی