انکارهای عجیب قاتل ملیکا در دادگاه
تاریخ انتشار: ۲۲ آبان ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۵۰۰۴۸۲
قاتل بیرحم دختربچه 5ساله فلاورجانی در حالی پای میز محاکمه رفت که برخلاف همه اعترافات قبلیاش در دادسرا و اظهارات شاهدان، مدعی شد بیگناه است و هرگز ملیکا را مورد شکنجه و کودکآزاری قرار نداده است.
به گزارش همشهری، صبح دیروز شعبه اول دادگاه کیفری یک استان اصفهان محل برگزاری جلسه محاکمه مردی بود که جنایت هولناکش در فلاورجان دل خیلیها را به درد آورد تا جایی که عده زیادی از مردم عادی از شهرهای اصفهان، فلاورجان، شهرکرد، تهران و حتی کودکان مهدکودکی از فلاورجان برای آنکه به خانواده ملیکا ثابت کنند تنها نیستند، دیروز خودشان را به مقابل دادگستری اصفهان رساندند و خواهان مجازات هرچه زودتر متهم شدند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
هرچند پیش از این اعلام شده بود که جلسه محاکمه علنی است اما قضات دادگاه با توجه به مسائلی که قرار بود در این جلسه رسیدگی شود ازجمله اتهام تجاوز به عنف متهم، تصمیم گرفتند جلسه محاکمه بهصورت غیرعلنی برگزار شود و به این ترتیب متهم پشت درهای بسته دادگاه، مقابل قضات قرار گرفت تا در برابر اتهامات سنگینی که در پروندهاش وجود داشت از خودش دفاع کند. اینکه در این جلسه چه گذشت و متهم در دادگاه چه گفت را علیاکبر هادی، وکیل خانواده ملیکا در گفتوگو با همشهری توضیح میدهد.
درباره ماجرایی که برای ملیکا رخ داد، خبرهای زیادی منتشر شده است. گزارش موجود در پرونده درباره این ماجرا و نحوه ربودهشدن ملیکا چیست؟
ماجرا برمیگردد به رابطه پدر ملیکا با یک موادفروش. پدر ملیکا به موادمخدر صنعتی معتاد بود و موادش را از متهم میخرید تا اینکه متهم مدعی میشود 800هزار تومان از پدر ملیکا طلب دارد. او پدر ملیکا را برای گرفتن پول تحت فشار قرار داده بود تا اینکه یک روز به مقابل خانه آنها میرود و با ادعای اینکه برای برادر 14ساله ملیکا کار پیدا کرده و او میتواند با کار کردن طلب وی را پرداخت کند، پسربچه نوجوان را با خودش به خانهاش میبرد و در آنجا زندانی میکند تا پدر ملیکا را بیشتر تحت فشار قرار دهد.
چرا پدر ملیکا ماجرا را به پلیس گزارش نکرد؟
چون از متهم میترسید. متهم پس از اینکه برادر ملیکا را در خانهاش زندانی میکند، از زبان او میشنود که پدر وی خانهاش را فروخته و 20میلیون تومان در حسابش دارد. با شنیدن این خبر وسوسه میشود که پول بیشتری اخاذی کند و با پدر ملیکا تماس میگیرد و برای آزادی پسربچه 4میلیون تومان طلب میکند. پدر ملیکا هم بالاخره تصمیم میگیرد که ماجرا را به کلانتری خبر دهد اما متهم از طریق نوچههایی که در روستای محل زندگی پدر ملیکا داشته متوجه ماجرا میشود و با موتور سراغ او میرود و وی را کتک میزند و تهدید به مرگ میکند. این مرد یک قاچاقچی خطرناک است که اسلحه نیز با خودش حمل میکرد و به همین دلیل پدر ملیکا میترسد و از تصمیماش منصرف میشود.
ملیکا چطور ربوده شد؟
متهم که میخواسته هرطوری شده به پول پدر ملیکا برسد، برای اینکه او را بیشتر تحت فشار بگذارد، راهی خانه آنها میشود. خانه پدر ملیکا در روستایی حوالی فلاورجان و در جایی واقع شده است که دور تا دورش بیابان است. آن روز پدر ملیکا در خانه نبود. متهم هرچه زنگ میزند، کسی در را باز نمیکند. او پنجره را شکسته و وارد خانه میشود و به ملیکا و خواهر 21سالهاش میگوید که میخواهد آنها را به دیدن برادرشان ببرد، اما آنها قبول نمیکنند و متهم با تهدید اسلحه آنها را مجبور میکند که همراهش بروند. با توجه به موقعیت روستا و خانه پدر ملیکا، متهم بهراحتی نقشهاش را عملی کرده و ملیکا و خواهر او را ربوده و به خانهاش برده و در آنجا زندانی میکند.
این ماجرا چند روز طول میکشد؟
حدود 20روز ملیکا و خواهر و برادرش در خانه متهم زندانی بودند. شاهدان زیادی ازجمله برادر متهم که خانهاش کنار خانه متهم است، همسر برادر او و همسایهها شهادت دادهاند که این مرد مدام ملیکا را شکنجه میکرد. او به طرز وحشیانهای بدن دختربچه را با ذغال داغ، سیگار و سیخ داغ میسوزاند و حتی بارها به خواهر بزرگ او تجاوز کرد تا اینکه در نهایت اورژانس اجتماعی در جریان قرار میگیرد و وقتی به خانه متهم میرود که ملیکا از فرط شکنجه از حال رفته بود. او به بیمارستان منتقل میشود اما تلاش پزشکان برای نجاتش بیفایده مانده و در نهایت جانش را از دست میدهد. پس از مرگ ملیکا، متهم پا به فرار میگذارد اما درنهایت 5روز بعد توسط پلیس دستگیر میشود. همه اینها جزئیاتی است که در پرونده مطرح است و دیروز نیز در جریان جلسه محاکمه متهم مطرح شد. خواهر و برادر ملیکا دیروز مقابل قضات این جزئیات را شرح دادند و شکایتشان را مطرح کردند.
متهم چه گفت؟ اتهاماتش را پذیرفت؟
متهم با 6 اتهام روبهروست. قتل عمد ملیکا، تجاوز به عنف به خواهر او، آدمربایی، حبس غیرقانونی، ضرب و جرح و کودکآزاری، اما عجیب اینکه او دیروز در جلسه محاکمه همه اتهاماتش را انکار کرد و گفت که بیگناه است. او حتی مدعی شد که ملیکا و خواهر و برادر او را ندزدیده و آنها هرگز در خانه وی نبودهاند. وقتی قضات از شواهد پرونده گفتند، متهم مدعی شد که روز حادثه ملیکا که بیحال بوده به خانه آنها آمده و نیم ساعت بعد از حال رفته و اورژانس آمده و او را با خودش برده است. این مرد حتی حرفهای همسر برادرش درباره شکنجه ملیکا را دروغ دانست و مدعی شد اصلا چنین فردی (همسر برادرش) را نمیشناسد. او اظهارات برادرش را هم دروغ خواند و حتی حرفهای دوستانش که به او کمک کرده بودند فرار کند و در جایی مخفی شود را کذب دانست و گفت که هیچکدامشان را قبول ندارد. با این حال 18دلیل کاملا واضح و روشن ازجمله اعترافات متهم در زمان دستگیری، اظهارات شاهدان، گواهی پزشکی قانونی مبنی بر شکنجه ملیکا و تجاوز به خواهرش و... وجود دارد که نشان میدهد او گناهکار است.
درخواست خانواده ملیکا از دادگاه چه بود؟
آنها درخواست اشد مجازات برای متهم را کردند. درصورتی که اتهام تجاوز ثابت شود، متهم به اعدام محکوم میشود و خانواده ملیکا نیازی به پرداخت تفاضل دیه نخواهند داشت اما اگر به اتهام قتل به قصاص محکوم شود، آنها باید تفاضل دیه را پرداخت کنند. قضات دادگاه قرار است تا یک هفته آینده حکم پرونده را اعلام کنند.
منبع: تابناک
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۵۰۰۴۸۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حکم اعدام آقای کارگردان شکسته شد / در جلسات دادگاه چه گذشت؟
به گزارش صدای ایران به نقل از روزنامه ایران، تابستان سال ۱۴۰۱ دختر نوجوانی به نام سارا به همراه مادرش به پلیس آگاهی رفت و از یک کارگردان به اتهام آزار و اذیت شکایت کرد.
وی در توضیح ماجرا به مأموران گفت: از دوران کودکی به بازیگری علاقهمند بودم و وقتی ۱۵ ساله شدم با موافقت خانوادهام در یک آموزشگاه بازیگری ثبتنام کردم. بعد از چند هفته یکی از مربیهای آنجا به نام فریبا، من را با آقای کارگردانی آشنا کرد.
فریبا مدعی بود آقای کارگردان علاوه بر ارتباطات خوبی که در سینما دارد دارای یک قدرت ماورایی است و به دلیل ارتباط با ماورا میتواند روح بازیگر را که لازمه موفقیت در کار است از بدیها و گناهها پاک کند. این اظهارات آنقدر در من تأثیر گذاشت که پذیرفتم برای موفقیت در کارم به اتفاق فریبا به خانه آن کارگردان برویم. آن روز دقایقی بعد از ورودمان به خانه وی خانم مربی ما را به بهانهای تنها گذاشت. آن مرد شیاد به من گفت روح پاکی دارم، اما میتواند به من قدرت ماورایی دهد. بعد هم با این بهانه به من نزدیک شد و بدون توجه به التماسهایم من را مورد آزار و اذیت قرار داد، او گفت نباید درباره این کار با کسی صحبت کنم. آن شب وقتی به خانه برگشتم حالم خیلی بد بود و موضوع را به مادرم گفتم.
در حالی که مأموران در حال بررسی و تحقیق از کارگردان ۵۰ ساله بودند دختر ۱۶ سالهای به نام مریم نیز با شکایتی مشابه به پلیس آگاهی آمد.
مریم هم در تشریح شکایتش همان اظهارات دختر قبلی را مطرح کرد.
در ادامه دو شکایت مشابه دیگر نیز به مأموران اعلام شد و با جمعبندی مأموران مشخص شد که آقای کارگردان با همدستی مربی آموزشگاه با دسیسه قبلی دختران نوجوان را فریب میدهند.
به این ترتیب متهم اصلی در خانه ویلاییاش در شمال تهران ردیابی و بازداشت و در پی آن فریبا ۴۰ ساله نیز دستگیر شد.
هر دو متهم در بازجوییها منکر فریب و آزار و اذیت ۴ دختر دانشآموز شدند. با تکمیل تحقیقات پرونده برای رسیدگی به شعبه ۶ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه چه گذشت؟
در جلسه تحقیق از دو متهم که با حضور شاکیها برگزار شد هر ۴ دختر دانشآموز یک به یک جزئیات ماجرا را برای قضات شرح دادند و مدعی شدند که این دو متهم دختران دیگری را هم مورد آزار قرار دادهاند، اما آنها به خاطر ترس و نگرانی از بابت آبروریزی شکایت نکردهاند.
سپس فریبا به قضات گفت: من اتهام اغفال و معاونت در آزار و اذیت را قبول ندارم چرا که خودم هم قربانی آزار و اذیت این کارگردان شدهام.
پس از جلسه تحقیق، دو متهم پشت درهای بسته و غیرعلنی محاکمه شدند و قضات پس از بررسی مدارک و شواهد کارگردان را به اعدام و فریبا را به حبس محکوم کردند.
اعتراض به حکم
با اعلام این حکم دو متهم اعتراض کردند و پرونده برای بررسی بیشتر به دیوان عالی کشور رفت. قضات دیوان نیز پس از بررسی پرونده حکم اعدام این کارگردان را شکستند و خواستار رسیدگی دوباره به پرونده شدند. به این ترتیب پرونده به شعبه همعرض فرستاده شد تا کارگردان و مربی آموزشگاه بار دیگر محاکمه شوند.