ناتوي عربي بازوي نظامي طرح معامله قرن
تاریخ انتشار: ۲۲ آبان ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۵۰۹۹۸۳
پس از طرح معامله قرن از سوي دونالد ترامپ رئيس جمهور امريکا و اجراي مقدمات اين طرح مبني بر انتقال سفارت کشورش از تل آويو به قدس، از طرح جديد دولت ترامپ براي تشکيل ائتلافي نظامي متشکل از هشت کشور عربي به همراه امريکا سخن گفته مي شود.
بر اساس گزارش ها دولت امريکا قرار است ژانويه مقام هاي عربستان، امارات، کويت، بpرين، قطر، عمان به همراه مصر و اردن را به واشنگتن فرا بخواند و در آنجا اين ائتلاف تشکيل شود.
بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بر اساس گزارش ها، مقدماتي نيز براي رسيدن به اين هدف آماده شده که نشست اخير امنيتي منامه، ديدارهاي محرمانه و علني مقام هاي رژيم صهيونيستي با مقام هاي کشورهاي عربي نيز بخشي از اين مقدمات است.
صرف نظر از برخي گمانه ها در خصوص اهداف طرح ناتوي عربي که به انگيزه هاي اقتصادي دولت امريکا براي فروش سلاح و دوشيدن آنها به بهانه تامين امنيت اشاره مي کند و چه بسا دولت امريکا همانگونه که اکنون به کشورهاي اروپايي فشار مي آورد که دو درصد از توليد ناخالص خود را به ناتو اختصاص دهند چنين حق اشتراک نيز از سوي امريکا براي کشورهاي عربي وضع شود.
ترديدي نيست که چنين ائتلافي با هرهدفي که تشکيل شود به نفع منافع اقتصادي امريکا خواهد بود اما به نظر مي رسد مهمترين هدف چنين ائتلافي، با توجه به شکست پروژه براندازي در سوريه و تقويت محور مقاومت در منطقه و رسيدن اين نيروها به مرزهاي جولان اشغالي، حفظ موجوديت رژيم صهيونيستي با هزينه کشورهاي عربي است. از اين روي مي توان گفت طرح تشکيل ناتوي عربي در امتداد طرح معامله قرن و بازوي نظامي اين طرح است. چرا که پذيرش اين ادعا که ايران تهديدي براي کشورهاي عربي است با توجه به واقعيت هاي ميداني باور پذير نيست و بالعکس همين واقعيت ها زيست انگلي رژيم صهيونيستي و دولت امريکا از پيکره کشورهاي عربي را براي اين کشورها به تهديد تبديل کرده است.
اما اين واقعيت هاي ميداني چيست؟ در پاسخ به اين سوال بايد سوال ديگري را مطرح کرد و آن اينکه نفوذ يا به زعم امريکا مداخله ايران در کشورهاي عربي به سود و زيان کدام طرف ها بوده است؟
يکي از واقعيت هاي ميداني حمايت ايران از حزب الله در لبنان است، لبناني که بخش هاي زيادي از جنوب اين کشورتا سال 2000 ميلادي تحت اشغال رژيم صهيونيستي بود و حمايت معنوي تهران از جنبش مقاومت حزب الله سبب شد تا بخش هاي اشغالي در سال 2000 و در ادامه در سال 2006 از اشغال رژيم صهيونيستي خارج شود و اين سرزمين هاي عربي به ديگر سرزمين هاي عربي بپيوندد. واقعيت ميداني دوم حمايت ايران از مردم فلسطين که جلوه آن در حمايت از مقاومت متبلور بوده و نتيجه آن به آزادسازي نوار غزه به عنوان بخشي از سرزمين هاي عربي و اميدوارشدن به آزادي ديگر سرزمين هاي عربي فلسطين منجر شده است.
واقعيت ميداني سوم حمايت ايران از دولت عربي سوريه در مقابل طرح براندازي امريکايي و صهيونيستي براي تجزيه ايم کشور است که نتيجه آن به نابودي گروه داعش و آزادسازي سرزمين هاي عربي تحت کنترل اين گروه و ديگر گروههاي تروريستي و جلوگيري از تجزيه سوريه بود. اين واقعيت ميداني در عراق نيز که با تهديد داعش و خطر تجزيه روبرو بود با دعوت بغداد از تهران براي کمک در مبارزه با تروريسم تبلور يافت و سرزمين عراق از سقوط نجات يافت.
البته امريکا و رژيم صهيونيستي فقط در پي تجزيه سوريه و عراق نبودند بلکه بر اساس گزارش روزنامه يني شفق امريکا و اسراييل طرح تجزيه عربستان به چهار کشور مستقل را نيز طراحي کرده اند و اگر ايران اين طرح را در عراق و سوريه شکست نمي داد چه بسا اکنون نوبت عربستان بود که در درگيري هاي داخلي غوطه ور شده و تجزيه شود.
اما در يمن آنچه در حال رخ دادن است گرفتار شدن عربستان و امارات در باتلاق آن کشور است که به جرات مي توان گفت تهاجم نظامي اين دو کشور در يمن از سوي رژيم صهيونيستي و امريکا طراحي شد و وليعهد ناپخته عربستان را درگير آن نمود. به شعارهاي رزمندگان حوثي توجه شود که بعد از تکبير مرگ بر اسرائيل و مرگ بر امريکا سر مي دهند و در صورت تشکيل دولتي مستقل در يمن، بي ترديد اين رژيم صهيونيستي بود که در معرض خطر بيشتر قرار مي گرفت چرا که رزمندگان حوثي بارها آمادگي خود را براي نبرد آزادسازي قدس اعلام کرده بودند. موضع ايران هم همواره در باره يمن برقراري صلح و حال اختلافات از طريق گفتگوهاي سياسي بوده است.
حال سوال اينجاست که آيا طرح ناتوي عربي به سرانجام خواهد رسيد؟ در پاسخ هر چند به ماهيت ناهمگون کشورهاي عربي واختلافات درون آنها به عنوان طرحي از پيش شکست خورده اشاره مي شود اما در يک جمله مي توان گفت اگر طرح معامله قرن سرانجام داشته باشد ناتوي عربي هم تشکيل خواهد شد؟ اما آيا طرح معامله قرن اجرا خواهد شد؟ ------------------------------ رضا محمدمراد
منبع: خبرگزاری صدا و سیما
کلیدواژه: ناتوي عربي معامله قرن محور مقاومت حماس تجزيه سوريه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.iribnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری صدا و سیما» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۵۰۹۹۸۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا ایران بزرگ و قدرتمند نمیخواهد وارد جنگ با اسرائیل شود؟
فرارو- غسان شربل، مدیر مسئول روزنامه الشرق الاوسط
به گزارش فرارو به نقل از الشرق االاوسط، خطرناکترین نکته در مورد شعلههایی که امروز خاورمیانه را فرا گرفته، آن است که بازیگران قدرتمند توانایی راه اندازی و به راه انداختن یک جنگ را دارند، اما توانایی پایان دادن به آن با یک ضربه ناک اوت یا یک توافق قابل دوام را ندارند. گستردگی بحران نشان میدهد که آرامبخشها بی فایده هستند. آنها پیشتر آزمایش شده اند و صرفا جنگهای شدیدتری را به همراه داشته اند.
راه حلهای واقعی مستلزم تصمیمات دردناک و غیرمحبوب هستند که به نظر میرسد طرفین قادر به اتخاذ آن نیستند. بنابراین، به نظر میرسد که منطقه در یک تله خطرناک و درگیری آشکار صرفنظر از شدت آن گرفتار شده است. مردم خاورمیانه شاهد وقوع تحولات دردناک هستند. ایالات متحده نیازی به نشان دادن قدرت خود ندارد. در میانه فروپاشی در خاورمیانه نقش روسیه محدود به نظر میرسد و چین بسیار دور است. هیچ کس برای جایگاه آمریکا در صندلی راننده رقابت نمیکند. آمریکا نیروی بزرگی است که نباید با آن دشمنی کرد. این یک منبع نگرانی به درجات مختلف برای متحدان و دشمنان آن کشور است.
در پی عملیات طوفان الاقصی آمریکا ناوگان خود را به منطقه اعزام کرد تا از سرایت جنگ و تبعات آن جلوگیری کند. امریکا در این زمینه موفق بود، اما نتوانست جلوی منازعات پس از آن در دریای سرخ و جنوب لبنان را بگیرد. هم چنین، امریکا نتوانست پهپادهای پرتاب شده توسط یگانهای حشد الشعبی در عراق یا پیامهای ارسال شده در سراسر جولان را متوقف کند.
همانند سایر نقاط جهان در خاورمیانه نیز نمیتوان ماشین نظامی آمریکا را نادیده گرفت و آن ماشین توانایی فوق العادهای در پیشگیری و بازدارندگی دارد. شاید آمریکا نتوانست تهران را از اقدام تلافی جویانه در پاسخ به حمله اسرائیل به کنسولگری آن کشور در دمشق بازدارد، اما موفق شد از وارد آمدن ضربهای شدید بر اسرائیل توسط موشکها و پهپادهای ایرانی جلوگیری کند.
ایران زمان حمله خود را اعلام کرد و موافقت کرد که حمله سبک باشد. ایالات متحده مانع از وارد شدن ضربات بزرگ به دو طرف شد، اما موفق نشد از تبادل پیامهای داغ توسط دو طرف علیه یکدیگر جلوگیری کند.
روسیه درگیر جنگ خود در اوکراین است. چین محاسبات پیچیده و بلند مدتی دارد. این کشور یک چشم اش به اقتصاد و چشم دیگرش به تایوان است و برای دوئل با امریکا عجلهای ندارد.
بنابراین، ساکنان خاورمیانه خود را با یک سایه بزرگ مواجه میبینند: امریکا. با این وجود، ایالات متحده نیز در مورد ماهیت درگیری در خاورمیانه ضعیف است. با توجه به اینکه لابی اسرائیل عمیقا در نهادهای امریکا نفوذ کرده هر زمان که موضوع به تاسیس کشور فلسطین نزیک میشود نزاع در کنگره بالا میگیرد.
بنیامین نتانیاهو هرگز در سرپیچی از روسای جمهور قبلی آمریکا تردیدی به خود راه نداده است. او در سرپیچی از خواست بایدن رئیس جمهور فعلی امریکا نیز همان خط مشی پیشین را در پیش گرفته است. او میبالد که اسرائیل توسط کاخ سفید اداره نشود و ارتش اسرائیل که همیشه به زرادخانه مملو از تسلیحات آمریکایی خود متکی است، یک گروه شبه نظامی وابسته به امریکا نباشد که قوانین تعامل و خطوط قرمز آن توسط واشنگتن تحمیل شود.
ایران کشوری بزرگ و قدرتمند در منطقه است و تجربه نظامی بالایی دارد. ایران در بسیاری از کشورهای منطقه دارای نفوذ است و ویژگیهای برخی از مناطق خاورمیانه را تغییر داده است. ایران میتواند در چهار کشور عربی که سالها در حال اداره و تصمیم گیری در مورد انتخابهای آنها بوده است به بسیج نیرو بپردازد. ایران میتواند از چند جبهه به اسرائیل نزدیک شود. نیروهای نیابتی ایران میتوانند در جنگهای طولانی و کم شدت شرکت کنند. اما این ایران قدرتمند نمیخواهد وارد یک جنگ مستقیم تمام عیار با اسرائیل شود چرا که میداند در صورت وقوع چنین درگیریای ایالات متحده در حاشیه باقی نخواهد ماند. آزار و اذیت امریکا رویه چندین دههای اتخاذ شده از سوی ایران بوده، اما ایران میداند که نباید وارد جنگ مستقیم با امریکا شود و این موضوع اصولا قابل بحث نیست.
اسرائیل دارای زرادخانه نظامی است. ارتش آن کشور مرتکب قتل عام شده است قتل عامی که در جهان از جنگ جهانی دوم به این سو بی سابقه بوده است. جنگندههای اسرائیلی در سراسر آسمان خاورمیانه بیداد میکنند. ایران با شلیک موشک به تاسیسات هستهای اسرائیل نزدیک شد و اسرائیل در پاسخ اقدامی انجام داد. غرب از جنایات اسرائیل انتقاد میکند، اما نمیتواند آن رژیم را رها کند.
اسرائیل همزمان ضعیف است. انبوهی از اجساد در غزه اعتقاد جهانیان را در مورد نیاز به ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی عمیقتر کرده است. آمریکا تسلیحات، مهمات و میلیاردها دلار را به رگهای اسرائیل پمپاژ کرده، اما نمیتواند در مورد مناقشه فلسطین و اسرائیل به نفع خود تصمیم بگیرد. فلسطینیان کشته میشوند و اسرائیل در حال فرار از لحظه حقیقت است، اما نمیتواند برای همیشه فرار کند.
حماس قوی است. آن گروه در جریان وقایع ۷ اکتبر به اسرائیل ضربه بی سابقهای وارد ساخت و مسئله فلسطین را دوباره در دستورکار جهان قرار داد. حماس قوی است، اما هزینه اقدامات آن گروه بالا بوده و چشم انداز پیش روی آن نیز شفاف به نظر نمیرسد. کارت بازی گروگانها در دست حماس کافی نیست و نجات رفح نیز دور به نظر میرسد. علاوه بر این، ایجاد یک کشور فلسطینی در گرو برسمیت شناختن یک کشور اسرائیلی و ارائه تضمینهای بین المللی بیشتر به آن رژیم است.
حزب الله قوی است. آن گروه پس از طوفان الاقصی حماس کارزاری را برای آزار و اذیت اسرائیل راه اندازی کرد، اما از شرکت در یک درگیری تمام عیار با اسرائیل نیز خودداری ورزیده است. حزب الله دارای زرادخانه پیشرفتهای است که میتواند به ارتش، موسسات و اقتصاد اسرائیل آسیب برساند. با این وجود، حزب الله نیز ضعفهایی دارد. اکثریت لبنانیها خواهان جنگ تمام عیار با اسرائیل نیستند. لبنان محاصره شده نمیتواند در برابر ویرانیهای گسترده در بیروت مشابه ویرانیهایی که در غزه دیده میشود مقاومت کند.
انتظار "آنتونیو گوترش" دبیر کل سازمان ملل بی فایده است. کلیدها در دستان آمریکای قوی و همزمان ضعیف نهفته است که در ماههای پیش رو انتخاباتی را برگزار خواهد کرد. آیا آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه امریکا میتواند فرمولی برای خاموش کردن شعلهها و هموار کردن راه برای راه حل ارائه دهد؟ آیا او میتواند تار و پودی ببافد که در آن سود، ضرر و ضمانت تقسیم شده و حد و مرز نقشها و زرادخانهها در منطقه ترسیم شود؟