Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایران آنلاین»
2024-04-25@22:28:42 GMT

ِ معشوق کتابفروش

تاریخ انتشار: ۲۴ آبان ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۵۲۹۵۰۰

ِ معشوق کتابفروش

یک: ‌خودمان را آماده می‌کنیم برای جلسه‌ رونمایی ازکتابی که تازه منتشر شده است. خانم نویسنده از قبل میهمان‌هایش را دعوت کرده و حدود 20 نفر میهمان دارد. میهمان ویژه جلسه مترجمی صاحبنام است. میلاد ظریف داستان نویس وکتاب فروش  می‌آیند میهمان‌ها و قبل‌تر از آن خانم نویسنده و بعد جناب مترجم. میهمان‌ها یکی یکی با شیرینی و گل وارد می‌شوند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

مترجم بیش از آنکه در مورد کتاب مورد نظر که رونمایی برایش برگزار شده، صحبت کند در مورد سانسور، شیوه‌های ترجمه، معضلات مربوط به نشر و پروسه چاپ کتاب صحبت می‌‌کند. میهمان‌ها هم که همگی از اطرافیان نزدیک خانم نویسنده هستند، توپ را توی زمین آقای مترجم می‌اندازند.  جلسه تمام شده. میهمان‌ها یکی یکی کتاب‌‌های آقای مترجم را از قفسه کتاب‌ها برمی‌دارند و برای امضا گرفتن به سراغ ایشان می‌روند. بازار عکس و سلفی گرفتن هم که داغ است. همه که می‌روند از کتاب خانم نویسنده دو سه تا فروش رفته و از کتاب آقای مترجم بیش از 50 نسخه. آقای مترجم از یکی از گلدان‌های هدیه میهمان‌ها هم خوشش آمد و با خود بُرد.    دو: توی خواب می‌بینم که دختری که سالیان سال عاشقش بودم آمده کتابفروشی. او مرا نمی‌شناسد اما من که عشق سالها پیشم را می‌شناسم.حتی از پشت آن عینک آفتابی بزرگی که به چشم زده هم می‌توانم چشم‌های شوکرانش را بشناسم. به طرفش می‌روم. حتی می‌خواهم برایش آغوش باز کنم. اما خیلی زود متوجه می‌شوم او مرا نمی‌شناسد.  کلافه می‌شوم. به خودم می‌گویم عجب بی‌وفاست. مگر می‌شود آن روزگاری را که با هم داشتیم فراموش کند تا حدی که با من مثل یک غریبه رفتار کند. اما خیلی زود متوجه می‌شوم او یا خیلی شبیه عشق سال‌های پیش من است و به نوعی همزاد عشقم است  یا به کل می‌خواهد اینجور رفتار کند که تمام آن خاطرات و روزهای شیرین گذشته را باید در همان کنج ذهن بگذاریم و نشانه‌هایش را در زبان تن در زبانِ کلام جاری نکنیم.  دختری که خیلی شبیه عشق از دست رفته من بود کتاب انتخاب می‌کند و من غرق در تماشایش. با انگشتان باریکش که یک در میان لاک بنفش و سبز زده عطف کتاب‌ها را لمس می‌‌کند و با یک فشار که انگار بر روی قلب من بالا و پایین می‌شود کتاب‌ها را می‌کشد بیرون و نگاهش را روی جلد کتاب و بعد روی صفحه اول کتاب می‌اندازد و چند تار موی بلند و خرمایی رنگش روی کتاب بازی می‌گیرد. کتاب‌هایش را که انتخاب می‌کند، عزم جزم می‌‌کنم که خودم را معرفی کنم، بگویم که او کسی است که من سال‌ها عاشقش بودم و او هم سال‌ها عاشقم بود و...  از خواب می‌پرم. مشتری نبود و من در آوای صدای مخملی ‌دِمس روسِس غرق در خوابی شده بودم و در خواب با معشوق از دست رفته‌ام دیدار کرده بودم. روبه‌رویم دختر خانمی که هیچ شباهتی به دختری که سالیان سال عاشقش بودم نداشت ایستاده و با نگاه متعجب می‌پرسد خواب بودید؟  نگاه منگِ مرا که می‌بیند می‌گوید ببخشید مزاحم خوابیدن‌ِتان شدم دنبال یک رمان هستم که شخصیت مرد کتاب بعد از سال‌ها دختری را که دوست داشت و از دستش داده بود می‌بیند آن هم در کتابفروشی. می‌گویم همچین کتابی نوشته نشده یا اگر نوشته شده من بی‌اطلاعم. می‌گوید چرا همون کتاب که دختره کوره و عینک آفتابی زده به چشمش...    سه: جلسه رونمایی یک رمانِ تازه منتشر شده داریم با حضور نویسنده اثر و آقای مترجم. آقای مترجم زودتر از همه می‌آید حتی زودتر از منِ کتابفروش آمده و پشت در ایستاده است.

منبع: ایران آنلاین

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۵۲۹۵۰۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نخست وزیر پشت ژاوی در آمد!

به گزارش "ورزش سه"، ژاوی روزهای خوبی را پشت سر نمی گذارد. بعد از فصلی که در آن او بارسا را قهرمان لالیگا و سوپرجام کرد و نوید ظهور یک بارسای جدید را می داد، در فصل جاری دست آبی و اناری ها از تمام جام های فصل کوتاه مانده است. بارسا در تنها پنج روز هم قهرمانی لالیگا و هم لیگ قهرمانان را با شکست از رئال و پی اس جی از دست داد.

آینده ژاوی در بارسا نیز نامشخص است و با وجود اینکه او خبر از استعفایش در پایان فصل داده بود ولی حالا شاید ماندنی شود.

زاپاترو که بین سال های 2004 تا 2011 نخست وزیر اسپانیا بود، از ژاوی حمایت کرد: «من بسیار ژاوی را دوست دارم. اغلب با او حرف می زنم و به خصوص وقتی فوتبال بازی می کرد، ارتباط ما بیشتر بود. از نظر من او انسان و یک مربی باهوش و تواناست و از اینکه اوضاع برایش در بارسا خوب پیش نمی رود، ناراحتم.»

نخست وزیر سابق ادامه داد: «در بارسا تنش زیاد است و می دانم که این تیم مخالفان زیادی در اسپانیا دارد. حتی از من به خاطر اینکه هوادار بارسا هستم انتقاد می شد. افتحار می کنم زمانی که نخست وزیر بودم، از نزدیک شاهد دو قهرمانی اروپای بارسا در 2006 و 2009 بودم و امیدوارم شرایط ژاوی و بارسا بهتر شود.»

دیگر خبرها

  • یک استقلالی میهمان افتخاری فینال لیگ قهرمانان آسیا
  • شماره یک و دو دنیا برای PSG بازی می‌کنند
  • تماشاخانه سیار کانون میهمان همدان
  • آسمان آفتابی میهمان روز‌های بهاری استان قزوین 
  • فرمانده کل ارتش میهمان کهگیلویه و بویراحمدی‌ها
  • جواد نکونام یک استقلالی را به آرزویش رساند + عکس
  • جوان استقلالی به آرزویش رسید
  • به میهمان لرتبار لیگ برتر احترام بگذارید! (یادداشت)
  • تماشاخانه سیار کانون پرورش فکری میهمان کودکان اراکی
  • نخست وزیر پشت ژاوی در آمد!