Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایرنا»
2024-05-07@09:23:56 GMT

با شهید مطهری دچار برخی گرایشات رادیکال نمی شدیم-2

تاریخ انتشار: ۲۵ آبان ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۵۴۲۸۷۴

با شهید مطهری دچار برخی گرایشات رادیکال نمی شدیم-2

تهران- ایرنا- عضو سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی می گوید: اگر شهید مطهری به شهادت نمی رسید و به حیات پر برکت خود ادامه می داد برخی گرایشات رادیکالی در دهه 60 توسط برخی طیف های انقلابی ایجاد نمی شد .

«نکته دیگر که باید به آن توجه کرد این است که شهید مطهری خیلی به مقطع دعوای مذهبی ها نرسید چون در اردیبهشت سال 58 شهید شد، اگر شهید مطهری حضور داشت قطعا وضع ما فرق می کرد، ما ارشاد می شدیم و برخی گرایشات رادیکال را اتخاذ نمی کردیم ، بالاخره تشخیص می دادیم که ولایت فقیه، مطلقه است یا نه.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

»

«شهید مطهری و شهید بهشتی این ها روحانیونی بودند که اصالت دینی داشتند. از نظر ما این دو بزرگوار صرفا رساله ای فکر نمی کردند، فراتر از آن بودند و نگاه بسته ای نداشتند.»

دانشجویان از اصلی ترین قشرهای فعال در انقلاب اسلامی بودند؛ قشری که سابقه مبارزات آن ها به دهه سی و شهادت سه نفر از دانشجویان دانشکده فنی دانشگاه تهران در 16 آذر 1332 بازمی گردد که بعدا روز دانشجو شد. سابقه ای که بعدها با حضور مهندس بازرگان در دانشکده فنی دانشگاه تهران و شکل گیری انجمن های اسلامی قوت پیشتری می گیرد و در نهایت منجر به اثر گذاری گسترده دانشگاه و مخصوصا دانشگاه تهران در جریانات انقلاب اسلامی می شود به نخوی که بزرگترین تحصن علما و روحانیون در سال 57 در دانشگاه تهران شکل می گیرد.

احمد فهیمی فر یکی از همین دانشجویان فعال در برهه انقلاب در دانشگاه علم و صنعت است؛ دانشگاهی که هر چند به اندازه دانشگاه تهران از آن خبرهای سیاسی به گوش نرسیده است اما خالی از اعتراضات و جنبش های دانشجویی هم نبوده است.
ادامه گفت وگو با فهیمی فر به این شرح است

**ایرنا: بعد از آزادی از زندان مشغول چه کاری شدید؟

**فهیمی فر: بعد از آزادی از زندان که در واقع دو سه ماه قبل از پیروزی انقلاب بود بلافاصله دوباره به فکر مبارزه افتادم و با بچه های مبارز ارتباط گرفتم چون اصلا تحلیلی مبنی بر پیروزی انقلاب اسلامی و سقوط رژیم شاه نداشتم بنابراین به طور جدی به فکر مبارزه بودم. بالاخره در فکر تشکیل گروهی برای مبارزه بودم که به 12 فروردین و آمدن حضرت امام رسیدیم، من همان عصر 12 فروردین برای آموزش بچه ها مبارزه به شهر «نکا» رفتم. در واقع به عنوان نماینده گروه «امت واحده» گروهی که توسط بچه های زندانی تشکیل شده بود به نکا رفتم تا به بچه های مبارز آن جا آموزش های سیاسی و عقیدتی بدهم ،10 روزی آن جا ماندم و 22 بهمن به تهران برگشتم و مستقیما به مدرسه رفاه رفتم. چون شهید رجایی من را می شناخت سریعا در کمیته مشغول شدم.

آن موقع کمیته بهارستان را کمیته مرکزی می گفتند و مدتی آنجا بودم بعد یک سالی هم در سپاه بودم تا سال 61 به این نتیجه رسیدم که کارهای نظامی به درد من نمی خورد بنابراین تصمیم گرفتم که درسم را ادامه بدهم. البته در سازمان مجاهدین انقلاب هم اختلاف ایجاد شده بود و ما جناح چپ سازمان بودیم و جناح راست که مرحوم آیت الله راستی کاشانی و طرفداران ایشان بودند که باعث شد طیف چپ استعفای خودش را از سازمان تقدیم حضرت امام کند. در نتیجه من از سازمان بیرون آمدم و یک سالی در وزارت مسکن بودم و چند سالی هم در وزارت راه مشغول بودم تا اینکه بالاخره در سال 64 برای ادامه تحصیل به خارج از کشور رفتم.

**ایرنا: منشا اختلافات در سازمان مجاهدین خلق چه مسائلی بود؟

**فهیمی فر: همین بحث هایی که الان هم تحت عنوان اصلاح طلب و اصولگرا مطرح است به نوعی همین اختلافات آن زمان هم وجود داشت. اختلافات ریشه در مسائل اقتصادی و سیاسی داشت؛ در واقع تا زمانی که بنی صدر مسئولیت داشت خیلی اختلافات بین جریان مذهبی علنی و آشکار نمی شد و بیشتر انتقادات روی بنی صدر متمرکز شده بود. اما زمانی که بنی صدر عزل شد اختلافات سرباز کرد. سازمان مجاهدین انقلاب از لحاظ فکری سرتر از حزب جمهوری اسلامی بود؛ حزب جمهوری اسلامی رنگ و لعاب خطی شدیدی نداشت اما سازمان مجاهدین خلق گرایشات سیاسی قوی داشت. خود بهزاد نبوی فرد شاخصی بود و افراد دیگری مثل مصطفی تاجزاده، ابوالفضل قدیانی و... در واقع آدم های مذهبی و سیاسی بودند که چند سال مبارزه کرده بودند.

آقای قدیانی هیچ وقت گرایشات مارکسیستی نداشت که برخی ها مطرح می کردند. اختلافات بیشتر اقتصادی بود. من خودم عضو شورای اجرای سازمان مجاهدین انقلاب بودم و جلسات مرتبی برای تدوین چارچوب های سازمان داشتیم. ولی بتدریج این اختلافات شکل گرفت اما خدا را شکر امام پشتوانه خیلی خوبی برای ما بودند و هیچ وقت طیف راست سازمان نتوانست تایید امام علیه ما را بگیرد. خود آیت الله راستی کاشانی نزد امام رفت و گفت که من سازمان را از منحرفین یعنی طیف چپ سازمان تصفیه کردم و الان سازمان توجیهی برای ادامه فعالیت ندارد اگر اجازه بدهید سازمان را منحل کنیم امام هم اجازه انحلال داده بودند.

بعد از این دیدار، آیت الله راستی کاشانی در سخنانی اعلام کرد که امام اقدامات و موضع گیری های من را تایید کردند. این سخنان باعث شد که بهزاد نبوی نامه ای به امام نوشت که آقای راستی این ادعاها را مطرح کرده است که امام فرمودند من فقط با انحلال سازمان موافقت کردم و بقیه صحبت های آقای راستی را قبول ندارم. اگر پشتیبانی امام نبود آن موقع ما را اعدام می کردند.(با خنده)

**ایرنا: اختلافات شما در سازمان بر سر اختیارات آقای راستی کاشانی بود؟

**فهیمی فر: بله، این دیدگاه وجود داشت که ایشان هر چی گفت ما باید اطاعت کنیم اما ما برداشت مان این بود که ما رابطه مرید و مرادی با ایشان نداریم. ما در عین اعتقادات دینی عمیق معتقد بودیم که مسائل شرعی را ما از ایشان باید بپرسیم اما نباید حیطه عملکرد ایشان را به همه حوزه ها تسری بدهیم یعنی مثلا می خواهیم یک تصمیم سیاسی بگیریم نیاز نیست نظر آقای راستی را تامین کنیم. آقای نبوی می گفت من خودم در مسائل سیاسی مجتهد هستم و نباید از آقای راستی تقلید کنم و من خودم تحلیل گر هستم. تقلید زمانی است که خود فرد در امری تخصص ندارد و رجوع به متخصص می کند بنابراین ما معتقد بودیم که آقای راستی کاشانی فقط باید در حوزه های شرعی دخالت کند. آقای راستی باید مراقبت می کرد ما در چهار چوب شرع کار کنیم نه اینکه انتظار داشته باشد موضع گیری های سیاسی و اقتصادی ما مطابق نظر ایشان باشد.اینکه مثلا در روز کارگر بیانیه بدهیم یا نه با نظر آقای راستی کار نمی کردیم و نظر خودمان ملاک بود.

ما مقلد امام بودیم و اگر امام حکمی می داد ما اطاعت می کردیم اما نماینده ایشان باید کلیات را کنترل می کرد اما اینکه بخواهد ما هم عین او فکر و عمل کنیم قبول نداشتیم. بالاخره با ادامه این اختلافات و با خواست آقای راستی ما از سازمان استعفا دادیم.

اینکه چرا طیف چپ نتوانست بر سازمان مسلط شود به این دلیل بود که جریان راست ارتباطش با بدنه روحانیت هم سوی با خودش قوی تر بود و از طرف دیگر هم ما ادعایی نداشتیم، دنبال ارث و میراثی نبودیم جز اینکه وقت می گذاشتم و فی سبیل الله کار می کردیم منافعی نداشتیم؛ من زمانی که عضو سازمان بودم خانمم معلم بود ایشان کار می کرد و من حقوق ایشان را خرج می کردم وضعیت من این بود. سازمان پولی به ما نمی داد.

بالاخره در سال 61 از سازمان بیرون آمدم آن موقع دوستی داشتم که در وزارت مسکن کار می کرد به او زنگ زدم که من هم می خواهم در وزارت مسکن مشغول بشوم. در نتیجه در کمتر از یک هفته صحبت کردیم و قرار داد بستیم و من مدیر پروژه شهرک شوش شدم و تازه یک بروبیایی پیدا کردم، برای خودم راننده ای داشتم و کارم سرکشی به پروژه بود.

**ایرنا: این درست است که شکل گیری سازمان مجاهدین انقلاب ایده شهید مطهری بود؟

**فهیمی فر: بله کم و بیش ایده شهید مطهری بود. ما تکیه گاهمان مرحوم مطهری بود. پیشنهاد ما هم به عنوان نماینده حضرت امام در سازمان مرحوم مطهری بود ولی بچه های طیف راست مرحوم آیت الله راستی کاشانی را به نوعی تحمیل کردند. نکته ای را باید این جا مدنظر قرار بدهم، به جد معتقد هستم انقلاب ما به خاطر از دست دادن افراد شاخصی هم چون شهید مطهری الان دچار برخی مشکلات شده است اگر شهید مطهری بود ما الان قطعا وضعیت بهتری داشتیم.

**ایرنا: طیف چپ مگر تیپ های مثل شهید مطهری را روحانیت طرفدار سرمایه داری نمی دانست؟

**فهیمی فر: خیر. ما اسلام طرفدار بازار نمی گفتیم، البته ما روحانیت مبارز را بیشتر دنبال می کردیم اما این تقسیم بندی ها را مجاهدین خلق انجام می داد. مجاهدین خلق قشری تقسیم می کردند. می گفتند قشر بورژوا و قشر کارگر و.. و روحانیت را هم جز اقشار درجه دو و سه قرار می دادند.

شهید مطهری جز روحانیونی بود که شدیدا گرایش ضد استکباری داشت اما این گرایش بر بستر استدلال های شرعی بود نه از روی هیجان زدگی که مبنا هم نداشته باشد. مرحوم مطهری گرایش ضد استکباری خود و بقیه ابعاد تفکری را از شرع مقدس اسلام در می آورد. ما طرفدارشهید مطهری بودیم حکومت دینی را رد نمی کردیم اما معتقد بودیم ولی فقیه باید در چارچوب کار کند. در آن برهه خود ما ولایت مطلقه فقیه را مطرح کردیم. برداشت مان این بود که این راه جواب می دهد.

نکته دیگر که باید به آن توجه کرد این است که شهید مطهری خیلی به مقطع دعوای مذهبی ها نرسید چون در اردیبهشت سال 58 شهید شدند اگر شهید مطهری حضور داشتند قطعا وضع ما فرق می کرد ، ما ارشاد می شدیم و برخی گرایشات رادیکال را اتخاذ نمی کردیم و بالاخره تشخیص می دادیم که ولایت فقیه، مطلقه است یا نه. شهید مطهری و شهید بهشتی این ها روحانیونی بودند که اصالت دینی داشتند از نظر ما این دو بزرگوار صرفا رساله ای فکر نمی کردند و فراتر از رساله ها فکر می کردند و نگاه بسته ای نداشتند.

**ایرنا: خب شما چطور مدعی هستید شهید مطهری را قبول داشتید در حالی که در جریان چپ فردی مثل هادی عفاری با آن گرایشات تند هم حضور داشت؟

**فهیمی فر: هادی غفاری یک روحانی مبارز بود خیلی عمق دینی نداشت آدم محترمی است آدم خوبی است اما مجتهد نبود کارشناس دینی مثل مطهری نبود او آدم زرنگی بود بچه زرنگی بود روحانی هم بود بنابراین آن جسور بودنش برای بچه های مذهبی جالب بود اما مطهری یک آدم مجتهد و باسوادی بود که آدم های مارکسیست پیشش جوجه هم نبودند. در دانشگاه تهران کسی حریفش نمی شد اصلا آریان پور از بزرگان مارکسیست جرات نمی کرد با شهید مطهری بحث کند مطهری همچین شخصیتی است بهشتی که انسان بزرگی است اما باز مطهری نمی شود مطهری نمونه در انقلاب ندارد مثل نداشت و ما نظر مثبتی به ایشان داشتیم ما تمام تکیه گاهمان مطهری بود و بزرگترین ضربه را با رفتن او ما دیدیم.

**ایرنا: انتفاد آقای راستی به طیف چپ سازمان به خاطر چه مسائلی بود؟

**فهیمی فر: راستی می گفت ما تابع محض نیستیم می گفت باید تابع محض راستی بشیم ما هم قبول نداشتیم و فقط می گفتیم چارچوب ها را رعایت می کنیم.

**ایرنا: نگاه سازمان به شهید بهشتی چگونه بود چون در آن مقطع کسی مثل شهید محمد منتظری انتقادهای تندی به شهید بهشتی داشت؟

** فهیمی فر: ما نگاه مثبتی به شهید بهشتی داشتیم و همکاری خوبی هم با حزب داشتیم ما هیچ وقت نگاه منفی به بهشتی نداشتم به هیچ وجه ما تحلیل شهید محمد منتظری در مورد شهید بهشتی را قبول نداشتیم. منتظری فرد خوبی بود اما یک مقدار تند بود. سازمان تشکیلات جا افتاده ای بود و موضع داشت و با حرف این و آن تحت تاثیر قرار نمی گرفت. تنها جریانی که تمام ابعاد فکریش روشن است و هنوز هم آلوده نشده است سازمان مجاهدین انقلاب و طیف چپ آن است.

**ایرنا: اختلاف شهید لاجوردی با بهزاد نبوی و سازمان مجاهدین انقلاب ریشه در چه مسائلی داشت؟

**فهیمی فر: می گفت نبوی زمانی مارکسیست بود و قابل اعتماد نیست. این افراد حتی مرحوم منتظری را هم التقاطی می دانستند چرا که در زندان با مارکسیست ها مثل آن ها تند نبوده است امثال آقای راستی کاشانی این حرف ها را می زدند. البته راستی اواخر عمرش پشیمان شده بود و شما دیدید که رسما از هاشمی حمایت کرد در واقع مواضع سیاسی اش تغییر کرده بود.

ببینید در زندان یک عده ای از بچه های مذهبی بودند که اصلا حاضر نبودند مارکسیست ها را نگاه کنند خیلی افراطی بودند پایشان را می بستند که یک وقت پا برهنه راه نروند که نجس نشوند با مارکسیست ها دعوا می کرند و فحش کاری می کردن ما می گفتیم درست نیست با مارکسیست ها درگیر شویم الان دشمن مشترک داریم. اما استدلال آن ها این بود که اولویت با مارکسیست هاست.

مرحوم عسگراولادی و خود لاجوردی زندان بودند سال 56 نامه عفو به شاه نوشتند و از زندان آزاد شدند با این توجیه که در مقطع فعلی باید از زندان خارج شویم و با مارکسیست ها مبارزه کنیم چرا که در شرایط فعلی خطر مارکسیست ها از آمریکا و شاه بیشتر است. ولی ما می گفتیم اولویت اول آمریکا و شاه هستند. در درجه اول شاه وابسته به آمریکا است و شوروی در درجه بعد قرار دارد. اما امثال لاجوردی نبوی را منافق می دانستند می گفتند نبوی مذهبی نیست چون یک زمانی عضو سازمان مجاهدین خلق بوده است این در حالی بود که اشاره کردم قبلا از انقلاب کسی دلیل نداشت که بخواهد موضع دوگانه داشته باشد. این ها مواضع تندی علیه مارکسیست ها و سازمان مجاهدین خلق داشتند و می گفتند کسی که یک زمانی عضو این ها بوده است را نمی شود روی او حساب کرد.

شاید تغییر موضع سازمان مجاهدین خلق و نفوذهای که بعد از انقلاب در ارگان های مختلف کردند در شکل گیری این ذهنیت در کسانی مثل لاجوردی هم تاثیر داشته باشد اما ریشه اصلی این ذهنیت به زندان بر می گردد. ته دلشان در مورد شهید رجایی هم این فکر ها را می کردند اما چیزی را علنی نمی کردند اما به نظرم اگر رجایی شهید نمی شد قطعا این مسائل را علیه رجایی هم مطرح می کردند.

**ایرنا: بحث هایی که در مورد 8 شهریور مطرح شد از کجا نشات می گرفت؟

** فهیمی فر: در مورد 8 شهریور و اتهاماتی که زدند هیچ سندی نداشتند همه اتهامات سیاسی بود من به نبوی و خسرو تهرانی به حرف و عملشان بیشتر از حرف و عمل خودم اعتماد دارم. مرحوم رجایی وقتی نخست وزیر شد خودش می گفت «من و یک بهزاد باهم یک نخست وزیر کامل هستیم» این قدر به نبوی اعتماد داشت تمام مسائل را با هم پیش می بردند. شهید رجایی که شهید شد بهزاد یتیم شد خیلی صمیمی بودند. اگر کسی در زندان رژیم بوده باشد می فهمد که در آن حال و هوا نفاق معنی نداشت مجاهدین خلق به خون نبوی تشنه بودند ولی زورشان نرسید من هم مدیون نبوی و رجایی هستم چون جوان بودم و احتمالا اگر با این بزرگواران آشنا نمی شدم جذب مارکسیست ها می شدم.

در پرونده انفجار نخست وزیری هم حضرت امام با هوشمندی خاص خودشان پرونده را مختومه اعلام کردند امام به نبوی اعتماد داشت گفت پرونده مختومه شود تا کسی جرات نکند این پرونده را مجددا بررسی کند و به سراغ آقای نبوی برود اگر امام پرونده را مختومه نمی کرد این ها دوباره به سراغ آقای نبوی می رفتند الان هم زورشان برسد به سراغ نبوی می روند به نظر من الان آقا اجازه نمی دهند این ها این پرونده را دوباره مطرح کنند.

**ایرنا: آقای دکتر بعد از خروج از سازمان روند ادامه تحصیل شما چگونه بود؟

**فهیمی فر: من انگلیس رفتم. فوق لیسانس را در رشته مهندسی راه از دانشگاه بیرمنگام گرفتم. اما دکترا را در دانشگاه نیوکاسل در زمینه مکانیک سنگ کار کردم این کار هم با مشورت دانشگاه امیر کبیر بود چرا که من از سال 1363 به عنوان کارشناس آموزش در دانشگاه امیر کبیر مشغول شده بودم و وقتی می خواستم دکترا را شروع کنم از گروه مشورت گرفتم و آن ها هم گفتند الان متخصص مکانیک سنگ نداریم و در این زمینه تحصیل کن برای همین من دکتری را در زمینه مکانیک سنگ کار کردم. سال 69 تمام کردم و سریع به ایران برگشتم. یک روز هم نمی توانستم اضافه بمانم. شور انقلاب در سرم بود حتی در انگلیس در انجمن اسلامی فعال بودم و دعای کمیل بچه های انجمن اسلامی در انگلیس ترک نمی شد.

**ایرنا: آقای دکتر نسل شما حتی نمی خواست یک روز اضافه در خارج از کشور بماند اما نسل فعلی خیلی علاقه مند به اقامت در خارج از کشور است. این تفاوت از چه چیزی ناشی می شود؟

**فهیمی فر: اولا باید بگویم که بچه های مذهبی الان هم هستند آن موقع هم خوب در دانشگاه برخی خانم ها با مینی ژوب هم می آمدند البته یادم هست که بچه های مذهبی این افراد را می ترساندند. بچه های لاابالی هم بودند. مسجدی ها هم بودند بنابراین همه تیپی بود بعد از انقلاب انتظار یک چیزی دیگری است انقلاب اسلامی شده است دهه اول انقلاب مردم خیلی شور و حال داشتند دنیا طلبی، فساد و حسادت ها نبود تا 84 خیلی فساد نداشتیم فقط همان شهرام جزایری بود سرتاپای آن فساد هم به یک میلیارد نمی رسید اما ما یک دفعه با فساد سه هزاری میلیاری مواجه شدیم تا سال 84 کشور روند قابل قبولی داشت ولی متاسفانه دوره هشت ساله «مخصوص» زیر بناها را بهم ریخت گرفتاری های جهانی برای ما درست کرد و الان هم به نظرم ریشه همه گرفتاری ها ما به دوران معجزه هزاره سوم برمی گردد!

به اعتقاد من الان گرفتاری ما این است که اقشار مختلف مردم احساس دلبستگی به کشور ندارند. ما دو قشر کلی در جامعه داریم یک قشر مردم سنتی هستند که علاقه مند به انقلاب هستند و خیلی کار به مسائل دیگر ندارد و درک قوی از مسائل هم ندارند.

ما قشر دومی هم داریم که قشر نخبگانی جامعه است و این ها توانایی فکری، مالی و مدیرتی و... دارند تاثیر گذاری این قشر به مراتب از قشر اول خیلی بیشتر است. این قشر دوم در شرایط فعلی دلبستگی شان به نظام کم شده است. چرا این اتفاق افتاده است؟ ببینید در کشورهای غربی مثلا اروپایی ها حکومت را چه کسانی یا چه نهادی تشکیل می دهند معمولا احزاب در انتخابات شرکت می کنند و قدرت را به دست می گیرند و کشور را اداره می کنند این احزاب نماینده اقشار خاصی هستند مثلا حزب کارگر نماینده یک قشری است و حزب محافظه کاران هم همینطور، بنابراین حضور این احزاب به عنوان نماینده قشرهای مختلف مردم باعث می شود که مردم احساس دلبستگی به نظام سیاسی خودشان داشته باشند.

بنابراین اینکه اقشار نخبه جامعه به ساختار دلبسته باشند به ساختار سیاسی مربوط است و این دلبستگی باعث می شود که منافع ملی برای این اقشار مهم تر از منافع فردی باشد. ولی در کشور ما چه اتفاقی افتاده است؛ در اسم حزب زیاد داریم اما در عمل حزبی وجود ندارد که سر و ته آن مشخص باشد. اصلا ما انتخابات حزبی نداریم. دو تا جناح اصلاح طلب و اصولگرا داریم که اصلاح طلبانش هم تحمیلی هستند و برای خالی نبودن عریضه پذیرفته شدند. همین اصلاح طلبان چقدر حکومت دستشان است من معتقدم تقریبا صفر است. نتیجه این روند چی شده است؟ باعث شده است که در کشور ما قشر های نخبه و دانشگاهی برای خود نماینده ای در حاکمیت نبیند بنابراین دلبستگی هم به کشور وساختار سیاسی نداشته باشند. در نتیجه نخبه ما اگر ببینید شرایط خوب است پول جمع می کند و اگر دید شرایط خوب نیست مهاجرت می کند.

الان در همین دانشکده ما (دانشکده عمران دانشگاه امیر کبیر) خیلی از اعضای هیات عملی خانواده و فرزندانشان خارج از کشور هستند یعنی یک جوری به خارج از کشور وصل هستند چرا چون ریشه برای خودشان در این کشور و دلبستگی قائل نیستند سرمایه دار هم همینطور است. این گیر نظام ماست باید دو سه تا حزب نیرومند در کشور باشند و به قدرت برسند و بعد پاسخگو باشند الان یقه کی را مردم باید بگیرند؟ رئیس جمهوری یک شخص است. الان شما می بینید احساس ملی وجود ندارد. با رای اصلاحات وارد مجلس می شوند اما جسارت لازم را ندارند چرا چون از فردایش می ترسد. این ایراد ماست. بنابراین انقلاب، کشور اساس ما هستند و این ها باید حفظ بشود و اکثریت مسائل را درک می کنند مردم باید به ساختار اعتماد داشته باشند و منافع ملی را منافع خودشان بدانند. به نظرم بحث اعتماد و تعلق خاطر قدری آسیب دیده است.

**ایرنا: آقای دکتر در چه سالی عضو هیات علمی دانشگاه امیر کبیر شدید و وضعیت دانشگاه ها در در طول این 40 سال چطور ارزیابی می کنید؟

** فهیمی فر: سال 69 عضو هیات عملی دانشگاه امیرکبیر شدم و الان نزدیک 28 سال است که در امیر کبیر تدریس می کنم. به نظرم تنها جایی که بعد از انقلاب خوب رشد کرد دانشگاه و آموزش عالی بود. انصافا در این زمینه خیلی کار شده است البته یک مقدار افراط هم شد که مدام دانشگاه در هر جایی بدون استانداردهای لازم و علمی تاسیس کردیم دانشگاه های بزرگ هم خوب رشد کردند همین دانشگاه امیر کبیر قبل از انقلاب یک دانشکده بود الان رشد کرده و برای خودش تبدیل به یک قطب علمی شده است و در جهان می تواند با دانشگاه های مطرح رقابت کند.

سازمان های بین المللی رتبه همین دانشگاه امیرکبیر را زیر 500 قرار داده اند و روز به روز هم خداروشکر بهتر می شود و دانشگاه های بزرگ شهرستان هم خوب رشد کردند و در تولید علم هم موفق بودیم بنابراین بعد از انقلاب دانشگاه خوب رشد کرده است .

به نظر من دانشگاه آزاد می تواند خوب باشد نه در این مقیاس، دانشگاه آزاد آموزش عالی را خراب کرده امکانات عظیم فراهم کرده است اما در عمل دارد مدرک فروشی می کند مثلا در رشته عمران قبل از انقلاب یک مهندس راه و ساختمان بروبیایی داشت الان چی؟ فارغ التحصیلان ما در امیرکبیر قبل از انقلاب امکان نداشت بیکار باشد دانشجوی ما در مقطع لیسانس ترم سه سرکار می رفت الان دانشجوی دکتری ما بیکار می ماند چرا؟ چون دانشگاه آزاد کارخانه تولید مدرک شده است. ببینید ما با بیش از 60 سال سابقه آموزش رشته عمران در دانشگاه امیر کبیر 90 تا دانشجو عمران می گیریم اما واحد فلان دانشگاه آزاد 130 تا می گیرد آنوقت با چند تا استاد؟ سر تا پا پنج تا مربی فوق لیسانس دارد. ما اینجا 40 تا هیات علمی داریم. نتیجه چی می شود؟ آن فردی که از واحد فلان دانشگاه آزاد فارغ التحصیل شده است هم مهندس عمران می شود و دانشجوی ما در امیر کبیر هم مهندس عمران می شود در حالی که این دو تا قابل مقایسه نیستند. آسیب این رویه به کشور خواهد خورد.

**ایرنا: در سال های اخیر با رشد مقالات علمی پژوهشی مواجه هستیم این روند را چطور ارزیابی می کنید چون عده ای مطرح می کنند که علی رغم این رشد ، ارتباط صنعت با دانشگاه برقرار نشده و این مقالات نمی توانند منجر به حل مشکلات کشور در حوزه های مختلف شوند؟

**فهیمی فر: این امر نسبی است؛ به طور نسبی ارتباط بین دانشگاه و صنعت برقرار است البته در حد مطلوب نیست یعنی انتظار برآورده نشده است یعنی این ارتباط باید در سطح وسیع تری باشد رشد دانشگاه خیلی خوب بوده است. همین دانشکده ما سالانه 18 تا 20 تا دانشجوی فوق لیسانس می گیرد این ها برایشان تز تعریف می شود و محصول می دهند ما که نمی توانیم منتظر صنعت بمانیم تا از ما درخواستی بکند بعد ما فعالیتی انجام بدهیم ما تولید خودمان را انجام می دهیم. صنعت موفق باید به سراغ دانشگاه بیاید. ما یک صنعت برنامه ریزی شده و دارای استراتژی نداریم .استراتژی صنعتی ما کجاست؟ محصولات ما هنور عمدتا کپی هستند هنوز دنبال تحقیقات صنعتی نیستیم، هنوز الگوی ما از لحاظ صنعتی اینطوری نیست که روی پای خودمان بایستیم. بیشتر دنبال وارداتیم.

**ایرنا: صنعت گران هم مطرح می کنند که دانش آموختگان دانشگاهی دانش و مهارت لازم را برای ورود به بازارکار ندارند؟

** فهیمی فر: باید بپرسیم کدام دانشگاه؟ اگر از دانشگاه خوب فارغ التحصیل شده باشد قطعا متوسط علم را خواهد داشت ثانیا من خودم وقتی فارغ التحصیل شدم صفر کیلومتر بودم کار بلد نبودم، رفتم اصفهان پروژه راه سازی بود مشغول شدم بعد یک مهندس خوب شدم. در دانشگاه اصول را به بچه ها یاد می دهند قرار نیست دانشگاه به دانشجو تجربه کار منتقل کند.

وقتی مدرک فروشی شد بچه های متوسط به پایین هم مدرک مهندسی می گیرند نتیجه اش این می شود فارغ التحصیل سه سال هم باید طول بکشد تا کار یاد بگیرد که خیلی وقت ها هم یاد نمی گیرد. این گیر دانشگاه خوب نیست گیر رشد بی رویه دانشگاه و دادن بی رویه مدرک است. برای دانشگاه آزاد معیار پذیرش دانشجو پول در آوردن است یعنی مثلا می بینید با 50 تا دانشجو هزینه هایش در نمی آید 500 تا می گیرد نتیجه این روند یک مشت بی سواد است که باعث می شود در حق دانشگاه های خوب ما ظلم بشود.

**ایرنا: رهبر انقلاب در دیدار اخیر شان با نخبگان از لزوم حمایت از پایان نامه های دانشجویی سخن گفتند. اینکه نهادهای مختلف از پایان نامه ها حمایت کنند را شما چطور ارزیابی می کنید؟

** فهیمی فر: رهبری به مسئله درستی اشاره فرمودند. در کشورهای صنعتی از پایان نامه های دانشجویی حمایت می شود البته آن جا هم درصدی از پایان نامه ها که در تحقیقات بنیادی هستند توسط دولت حمایت می شوند اما در مسائل کاربردی نهادهای مختلف از پایان نامه ها حمایت می کنند. در اورپا وزکانادا صنعت به دانشگاه اعلام نیاز می کند و دانشگاه تز تعریف می کند و مسئله صنعت را حل می کند. برای اینکه این مسئله در کشور ما پا بگیرد نیازمند صنعت پویا هستیم. ببینید من خودم برای راه آهن پروژه ای انجام دادم که خوب هم شد اما الان چند وقت است که در آن جا دارد خاک می خورد و اجرایی نشده است. قطعا دانشگاه از نیازهای صنعت استقبال می کند اما اقتصاد ما هنوز به این بلوغ نرسیده است که دنبال حل مسائل براساس ظرفیت های داخلی و ملی و دانشگاهی باشد.

**ایرنا: آقای دکتر وضعیت رشته عمران را چطور ارزیابی می کنید؟

** فهیمی فر: دانشگاه های برتر ما هیچ کمبودی از نظر درس ها و سطح تحصیل نسبت به دانشگاه های دیگر ندارند. استادها هم با دنیا ارتباط دارند و به روز هستند و تحقیقات می کنند. دانشجوی دکتری دارند و ناچارند به روز باشند بنابراین در این حوزه کمبودی نداریم. دانشجوهای خوب ما را کشورهای مختلف راحت پذیرش می دهند. تنها محصولی از ایران که در همه جای دنبا پذیرش دارد دانشجویان فنی هستند حتی فارغ التحصیلان دانشگاه آزاد هم راحت جذب می شوند. واقعا محصولات ما در سطح جهانی هستند و این جدید هم نیست از قبلا هم وجود داشته است. بچه های ما حتی از لیسانس هم جذب می شوند. یکی از مسئولین استرالیا به من نامه نوشته بود که شما هر تعداد دانشجو معرفی کنید با اولویت به آن ها اقامت خواهیم داد. چرا که فارغ التحصیلان ما هر کجا رفتند موفق عمل کردند و تبدیل به یک برند با کیفیت شده اند.

**ایرنا: آقای دکتر مهندس راه و ساختمان هستید یکی از پروژه های جنجالی در این حوزه در سال های اخیر مسکن مهر بوده است. ارزیابی شما از این پروزه چگونه است؟

** فهیمی فر: پول عظیمی از کشور در این پروژه مصرف شد. شنیدم در آن سال ها چهل درصد بودجه عمرانی کشور در این پروژه هزینه شده است البته نمی دانم چقدر این حرف درست است. با این پول عظیم می شد پروژه های کلانی را اجرا کرد. مسکن مهر چقدر توانست مشکل مسکن مستضعفین را حل کند؟ رفتند رودهن، پرند و.. مسکن ساختند که الان به حال خود رها شده است این در حالی است که جاذبه تهران زیاد است احتمالا وضع در شهرستان ها بدتر هم هست. آن سرمایه عظیم چه راندمانی داشت؟ به نظر من دستاورد مطلوب نداشت. سرمایه عظیم از کشور رفت حداکثر با 10 درصد راندمان از طرف دیگر هم کیفیت ساخت و ساز این مسکن ها بسیار پایین بود. برخی جاها خوب بود ولی اکثر جاها مشکل داشتند. همچنین شما در نظر بگیرید در این پروژه سوء استفادهای فراوانی صورت گرفت، فساد های عظیم و رانت های فروانی اتفاق افتاد. سرمایه کشور رفت اما مشکل مردم حل نشد.

**9487**1601**

منبع: ایرنا

کلیدواژه: سياسي رشته عمران شهيد رجايي

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۵۴۲۸۷۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

معرفی کتاب‌های شهید مطهری به کودکان

حفیظی رئیس کتابخانه‌های عمومی شهرستان اشکذر در گفت و گو با باشگاه خبرنگاران جوان  گفت: در هفته معلم دورهمی فرهنگی با همکاری موسسه اسفنجرد و شورای اسلامی در کتابخانه باقر العلوم (ع) عزآباد شهرستان اشکذر با حضور معلمان، کودکان و نوجوانان برگزار شد.

او بیان کرد: اعتلای جایگاه معلم در جامعه، ایجاد انگیزه در معلمین، گسترش و تعمیق مرجعیت و اثربخشی معلمان در مدارس، محلات و جامعه از جمله اهداف هفته معلم است.

حفیظی اظهار داشت: آشنایی معلمان با تکالیف خود و تبیین حقوق جامعه نسبت به معلمان از جمله دیگر اهداف هفته بزرگداشت مقام معلم است.

رئیس کتابخانه‌های عمومی شهرستان اشکذر گفت: برنامه‌ها و فعالیت‌های متنوع فرهنگی کتاب محور با محوریت هفته معلم و سالروز شهادت مرتضی مطهری در این کتابخانه برگزار شد.

او بیان کرد: معرفی کتاب‌های شهید مطهری همچنین قصه گویی، نقاشی و رنگ آمیزی برای کودکان نیز از دیگر برنامه‌ها در کتابخانه باقرالعلوم (ع) عزآباد بود و از فعالین حوزه کتاب و کتابخوانی نیز تقدیر شد.

حفیظی گفت: معلم همچون شمع می‌سوزد که روشنایی علم را گسترش دهد و کار معلمان بسیار ارزشمند است.

باشگاه خبرنگاران جوان یزد یزد

دیگر خبرها

  • تلاش برای راه‌اندازی دانشگاه‌های وقفی در کشور
  • علامه مطهری شخصیت جامع علمی و بصیرتی معاصر است
  • شهید مطهری الگویی وارسته برای نسل امروزی است
  • واکنش علی مطهری به نوازنده دف زن در مراسم سالگرد پدر
  • معرفی کتاب‌های شهید مطهری به کودکان
  • فضیلت‌های شهید مطهری باید در بین طلاب و روحانیون نهادینه شود
  • قاسمی: هر جا از قرآن فاصله گرفتیم به همان میزان دچار مشکل و انحراف شدیم +فیلم
  • علی مطهری: نوه‌ها، نتیجه‌ها و نبیره‌های آیت الله مطهری دچار بن بست فکری یا پوچی در زندگی نشده‌اند
  • یادواره شهدای نیر با محوریت فضائل استاد شهید مطهری
  • سه جریان مخالف استاد مطهری