Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خرداد»
2024-03-29@08:54:08 GMT

اصلاح طلبان و ضرورت شناسایی ضعف ها و تهدیدها

تاریخ انتشار: ۲۵ آبان ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۵۴۴۴۲۸

خرداد: بازنگری درونی با هدف شناسایی ضعف ها و کاستی ها و ارتقای قوت ها و بهره گیری از فرصت ها، پایداری و پویایی جریان های سیاسی را به دنبال دارد؛ انتظار می رود اصلاح طلبان نیز با کارنامه تجارب تلخ و شیرین خود در رقابت های سیاسی و ضرورت بازیابی انسجام درونی به آن توجه کنند.
به گزارش خرداد به نقل از ایرنا، اصلاح طلبان از روزهای تبلیغات انتخابات هفتم ریاست جمهوری تا به امروز وقایع بسیاری را تجربه کرده است؛ اتفاقاتی که در جریان انتخابات 88 پیش آمد، سوء برداشت ها و کنش هایی را نسبت به برخی شعارها، شخصیت ها و بعضی طیف های سیاسی اصلاح طلب از سوی جریان مقابل و دولت وقت شکل داد؛ رویکردی که نزدیک به یک دهه جامعه و به ویژه فضای فعالیت های سیاسی را در معرض عینک قضاوت ها قرار داد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

 از سال 76 تاکنون، فضای سیاسی کشور عرصه های مصاف دو جریان عمده سیاسی بوده است؛ در هنگامه تبلیغات انتخاباتی دور هفتم ریاست جمهوری، دو جریان اصلاح طلبی و اصولگرایی به صورت جدی درعرصه سیاسی کشور وارد شدند و با خط مشی ها، شعارها و مبانی فکری خاص خود، افکارعمومی جامعه را با خود همراه کردند؛ در این مصاف، جریان اصلاح طلبی با نقدها، تعریف ها، بازنمایی ها و روشنگری هایی را که با توجه به اقتضائات جامعه در مورد موضوعات و مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی داشت، افکارعمومی و آرا مردم را در مقایسه با دیگر جریان های سیاسی با خود موافق کرد. با پیروزی نامزد جریان اصلاحات در هفتمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در سال 76 گشایش هایی در فضای سیاسی کشور ایجاد شد و متعاقبا در سایر حوزه های جامعه از فرهنگی تا اجتماعی و اقتصادی، تغییرات مثبت و مطلوبی شکل گرفت؛ همین امر بیش از روزهای نخستین دولت اصلاحات، اقبال عمومی را به این جریان و اندیشه های اصلاح طلبانه همراه کرد.در آستانه انتخابات یازدهم ریاست جمهوری، اصلاح طلبان با حمایت از دکتر حسن روحانی در جلب آرای مردم بسیار موفق بودند، در سال 95 نیز با حمایت از لیست امید در انتخابات دور دهم مجلس شورای اسلامی در جلب مشارکت حداکثری مردم و راهیابی نمایندگان خود به مجلس موثر و تعیین کننده بودند، چنانکه در انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم نیز با وجود شبهه هایی که درباره سهم خواهی اصلاح طلبان از دولت یازدهم و احتمال عدم حمایت این جریان از تداوم ریاست جمهوری دکتر روحانی، اصلاح طلبان در دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری نیز از او حمایت کردند.به دلیل کاستی های و مشکلاتی که در کشور وجود داشت، همچنین برآورده نشدن برخی مطالبات و انتظارات اصلاح طلبان در دولت یازدهم، این دیدگاه در جامعه و میان برخی طیف های اصلاح طلب شکل گرفت که این جریان در انتخابات دوازدهم از روحانی حمایت نکند، به رغم این، اصلاح طلبان به سیاق چهار سال اول دولت روحانی و حمایت از برجام، دیپلماسیِ تعامل وعقلانیت سیاسی، از تداوم ریاست جمهوری دکتر روحانی حمایت کردند. اصلاح طلبان در انتخابات 92 با انسجام بیشتر میان طیف های مختلف این جریان ظاهر شدند؛ اگر چه محدودیت هایی برای فعالان سیاسی و طیف ها و احزاب سیاسی اصلاح طلب طی این سال ها از سوی ساختار اعمال شد، اما جامعه به فضایی مطلوب برای تنفس سیاسی و فکری نیازمند بوده و همین امر استقبال جامعه و افکارعمومی را با این جریان به دنبال داشته است.اما موضوعی که در سال های اخیر از سوی برخی شخصیت ها و طیف های اصلاح طلب به آن انتقاد شده است، اعلام وابستگی و برخی شخصیت ها و جریان ها به اصلاح طلبان است؛ این موضوع که به به زعم برخی اغلب با هدف بهره برداری سیاسی به ویژه در هنگامه انتخابات صورت گرفته، جامعه و گروه های مختلف مردم را با ابهامات و نوعی از سر درگمی بلاتکلیفی سیاسی روبرو کرده است؛ به طوری که در سال های اخیر برخی مردم، شخصیت ها و طیف های سیاسی این انتقاد را به اصلاح طلبان وارد کردند که در رویدادهای سیاسی مهم همچون انتخابات، از افراد و فهرست هایی حمایت کرده اند که با مشی اصلاح طلبانه فاصله زیادی داشته اند؛ موضوعی که در مواضع غیر اصلاح طلبانه و دوگانه و مبهم برخی نمایندگان مجلس شورای اسلامی که در لیست مورد حمایت اصلاح طلبان قرار داشتند، نمود داشته است.از طرفی دیدگاه های متفاوتی که میان شخصیت ها و برخی طیف های اصلاح طلب درباره شورای عالی سیاست گذاری درباره نقاط قوت و ضعف شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان مطرح شده، بر انسجام درونی آنان تاثیر گذار است؛ چنانکه عده ای بر این عقیده اند که این شورا با توجه به تاکیدی که بر رویکرد جبهه ای به ویژه در انتخابات دارد، احزاب اصلاح طلب و فعالیت های حزبی را به حاشیه می برد؛ ساختار، عملکرد و مواضع شفاف نسبت به مسائل کشور و تضادهایی که بعضا درباره رهبری کاریزماتیک اصلاح طلبان مطرح می شود، این مسائل علاوه بر این که در رشته پیوند اصلاح طلبان را تهدید به گسست می کند، بلکه ایجاد ناامیدی و سردرگمی، پایگاه مردمی آنان را تضعیف می کند.با نزدیک شدن به انتخابات یازدهم مجلس شورای اسلامی در سال آینده و تکاپوی جریان های سیاسی برای حضور در رقابت های انتخاباتی، نیاز به انسجام و بازسازی درونی در جریان ها، طیف ها و گروه هایی سیاسی ضروری به نظر می رسد و انتظار می رود اصلاح طلبان به مثابه دیگر جریان ها، سیاسی با شناسایی ضعف ها و تهدیدهای بیرونی و درونی، جایگاه خود را نسبت به گذشته ارتقا داده و با برنامه ریزی ساختاری برای آینده و بازیابی جایگاه خود در ساختار مدیریتی کشور تلاش کنند. برچسب ها: اصلاح طلبان ، انتخابات ، انتخابات 88

منبع: خرداد

کلیدواژه: اصلاح طلبان انتخابات انتخابات 88

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.khordad.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خرداد» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۵۴۴۴۲۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

آقای حداد! نقل چنار و پاجوش نیست

محمد مهاجری روزنامه نگار در یادداشتی با عنوان "نه آقای حداد! نقل چنار و پاجوش نیست؛ حرف از پوسیدگی درخت اصولگرایی است" به آسیب‌شناسی رویکرد اصولگرایان در سال‌های گذشته خصوصا در انتخابات‌های پیشین پرداخته است.

به گزارش جماران در جدیدترین یادداشت این فعال اصولگرا آمده است:

 آقای حدادعادل، بالاخره پس از سالها باید به این نکته رسیده باشد که اصولگرایی به دکان بی متاع تبدیل شده و باید کرکره اش را پایین کشید.

نه الان اینجوری شده باشد؛ ماهها قبل از دوم خرداد 76 سقوط آزادش شروع شده بود، اما با رئیس‌جمهورشدن آقای خاتمی، کشتی به گل نشسته  جریان راست به سختی از لای گل‌ها نجات پیدا کرد و از صدقه سر جریان مقابل توانست چندسالی سرپا بماند.

 سال82 احمدی نژاد آمد، پایش را روی دوش #مااصولگراها گذاشت و شهردار شد. قند توی دلمان آب شده بود  که چه هلویی رفته توی گلوی‌مان. دوسال بعدش سر همه‌مان را شیره مالید، زیر میز زد و همه را به هیچ حساب کرد و پاستورنشین شد.

دیری از حکومتش نگذشت که سر نخواستنش دعوا شد. سال 88 از ترس رقیب، رفتیم پشت سرش و همه جوره برایش مایه گذاشتیم. او اما نه گذاشت و نه برداشت و در جمله ای ناجوانمردانه گفت اگر بزرگان از من حمایت نکرده بودند 5میلیون رای بیشتر داشتم!

 

فهمیدیم رکب خورده‌ایم اما چاره ای جز تحمل نداشتیم. استخوان درگلویمان بود و تیر در چشم‌مان. او فاتحه اصولگرایی را خوانده بود. دینامیت گذاشته بود وسط اردوگاه اصولگرایی و منفجر کرده بود.

 بعضی ها سال 82 چیزهایی حس کرده بودند اما اکثر مااصولکراها خواب و خام بودیم و متوجه نشدیم. اصلا خودمان را زده بودیم به نفهمی. وقتی در تبلیغات سال84 طومار27ساله انقلاب(از57تا ان روز) را پیچید و کل آن تاریخ را زیر علامت سوال برد، کک مان نگزید و چون به هاشمی و خاتمی بد می‌گفت، خوش‌خوشان‌مان می شد.

او می‌فهمید چه می‌گوید و ما حالی‌مان نبود. بعدا در مناظره های سال88 نه فقط به موسوی و کروبی که وقتی به محسن رضایی و دفاع مقدس پرید ، دوریالی‌مان تا حدودی افتاد، اما بازهم دستمان را توی جیب شلوارمان کردیم و سوت زنان ، قدم زدیم و بی‌خیالی طی کردیم.

روزگار کم کم تلخ شد. او حسابی داشت ازمان کولی می گرفت که تصمصم گرفتیم حالش را بگیریم اما به شیوه نرم! سفره ام‌البنین نذر می‌کردیم که هرچه زودتر زمان بگذرد و زحمتش را از پاستور کم کند. و بالاخره کرد.

حالا خوشحال بودیم که رفته اما نمی دانستیم این غصه را کجای دلمان بگذاریم که 700-800 میلیارد دلار پول نفت مملکت به یغما رفته. همه پولهایی که می توانست خرج سرمایه گذاری در صنایع بالادستی شود خرج "اتینا" شده بود.  بعلاوه هر کسی چه اصولگرا و غیراصولگرا که در برابرش ایستاده بود بی حیثیت کرده بود و ما - از جمله جناب آقای حداد - سکوت کرده بودیم و بیشتر وقتها  حمایت.

نوبت انتخابات 1392 شد. اصولگرایان آمدند پای کار. دیگر احمدی‌نژاد نبود اما سعید جلیلی که بود. دقیقا نقش عکس برگردان احمدی‌نژاد را بازی کرد. دکتر ولایتی و قالیباف و محسن رضایی هم آمدند. تلاشها برای وحدت نتیجه نداد و حتی توصیه مرحوم آیت الله مهدوی‌کنی به جایی نرسید و کسی به حرفش گوش نداد. و او پس از این انتخابات، عملا گوشه نشین شد.

معنای این اتفاق چه بود؟ بی صاحب شدن جریان اصولگرا. همین وقتها بود که تندروها سربرآورده بودند و به بهانه مخالفت با پدرسالارهای اصولگرایی، پای مرحوم آیت الله مصباح را وسط کشیدند و عملا او را در برابر دیگر بزرگان اصولگرا قرار دادند.توهین به بزرگان اصولگرا و حتی چهره های فراجناحی مثل آیت الله جوادی‌آملی مد روز شد و هرکه گستاخانه تر ناسزا می گفت ارج و قرب بیشتری پیدا می کرد. حتی وقتی به رئیس مجلس کفش پرتاب کردند، بزرگان اصولگرا و از جمله آقای حدادعادل، مهرسکوت بر لب زدند . و آنها که باید این سکوت را حمل بر رضایت می‌کردند،کردند.

جریان اصولگرا داشت توی باتلاق فرو می‌رفت اما بزرگان جناح، همچنان سرخوش از اینکه تندروها دارند به رقبا می تازند خوشحال بودند. در داستان برجام هم رفتند توی بازی تندروها و بلایی به سر کشور آوردند که الان کاسه چه کنم دست گرفته اند که با این حجم از تحریم و عقب افتادن از کشورهای همسایه چه باید کرد؟

انتخابات 1398دوباره محل دعوا بود. جریان قالیباف و پایداری به تیپ هم زدند اما  شب انتخابات، با هم دوست شدند و لیست مشترک دادند. قهر حدود 58درصدی مردم به نفع‌شان شد و لیست شان رای آورد.

در1400 یک انتخابات مثله شده  شکل گرفت و ردصلاحیت، تیغ همین مثله گری بود. مردم هم انگار فهمیده بودند حضورشان خیلی مهم نیست.نتیجه اینکه رئیسی با دو سه میلیون رای کمتر از انتخابات 26سال قبلش(2خرداد76) رئیس جمهور شد.  رئیسی  گویی نذر کرده بود از منتهی الیه اصولگرایان ناکارآمد،آدم انتخاب کند و کرد.

قولها و وعده هایش این روزها مایه طنز فضای مجازی است و محصول عملکردش انتخابات اسفند1402 با مشارکت 41درصدی.

قبل از انتخابات،نه فقط اصلاح طلبها که اعتدالگراها هم سیگنال را گرفتند که این د.وره ، دوره آنها نیست. جوری آهسته آهسته آمدند که گربه شاخ شان نزند. اصولگراها اما برایشان بره کشان بود. پیرهای سیاست وارد میدان شدند اما باور نکردند که دوره شان گذشته و  دیگر چیزی به نام اصولگرایی باقی نمانده که آنها توسن را زین کنند و بتازند. این بار نورس های سیاست آمده بودند تا افسار اسب سیاست را در دست خودبگیرند.

آقای حدادعادل ، ادبیات "چنار و پاجوش " را برساخت تا به زعم خود میدان را مال خود کند. اما پاجوش ها این بار ، چنار را واقعا چنار دیدند! آنها با جای دیگری بسته بودند. تلاش  چندساله‌شان برای خلوت کردن صندوق رای جواب داد و با اندک رایی در پایتخت و بعضی شهرهای بزرگ و کوچک ، بازی را بردند. قالیباف دهانش باز ماند و لشگری که برای انتخابات آماده کرده بود ، از مجلس بازماند.بقیه اصولگراهای سنتی هم بور شدند.

آقای حداد هم پیام توهین هایی را که به او شد گرفت و ترجیح داد سکوتی را که باید25سال پیش شروع می کرد، شروع کند.او سزای سکوت و بلکه همراهی اش با تندروها را در طرفه العینی دریافت کرد.

حالا ماییم و مجلسی که حداکثر نماینده 6-7درصد مردم است. در همین تهران که 10میلیون می‌توانستند رای بدهند با آن‌همه تبلیغات حدود یک و نیم میلیون آمدند و نفر اول هم با حدود 500هزار رای نماینده 5درصد مردم است. در سال 1358 (اولین دوره مجلس در44سال پیش) رای نماینده اول تهران 4برابر نفر اول مجلس دوازدهم است.

اگر این اتفاقات اسمش شکست و اضمحلال اصولگرایی نیست پس چیست؟ باز هم می خواهیم سرمان را زیر برف کنیم؟ بازهم می خواهیم بگوییم ایشالا گربه ست؟!

آقای حداد! باید که ز مشاطه نرنجیم که زشتیم. حق‌مان همین است. نوش جان‌مان. نوش جان‌تان

دیگر خبرها

  • شرط هاشمی رفسنجانی برای کاندیداتوری سیدمحمد خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۰ چه بود؟
  • سناتور ضدایرانی در ۸۲ سالگی درگذشت
  • جهاد اسلامی: ایران حامی همیشگی فلسطین است
  • همنشینی اصلاح طلبان و اصولگرایان نامدار زیر سقف الار مجلل | تصویر
  • آقای حداد! نقل چنار و پاجوش نیست
  • همنشینی اصلاح طلبان و اصولگرایان زیر یک سقف /کواکبیان: صلح امام حسن یعنی درحکومت نباید، نظر اکثریت مردم نادیده گرفته شود
  • رهبر معظم انقلاب در دیدار رئیس دفتر سیاسی حماس: جمهوری اسلامی ایران در حمایت از فلسطین و غزه تردید نخواهد کرد
  • جمهوری اسلامی ایران در حمایت از مردم مظلوم و مقاوم غزه تردید نخواهد کرد
  • رهبر انقلاب در دیدار اسماعیل هنیه: مقاومت بی‌نظیر نیروی مقاومت و مردم غزه به اسلام عزت بخشیده است/ جمهوری اسلامی ایران در حمایت از فلسطین و غزه تردید نخواهد کرد/ اقدامات تبلیغاتی مقاومت فلسطین جلوتر از دشمن صهیونیستی بوده است
  • شریعتی: پایگاه رأی قالیباف در انتخابات شرکت نکرد/ اگر شورای نگهبان و رئیسی بیعت کنند، اصول‌گرایان هم در انتخابات بعدی رای نمی دهند