Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «رکنا»
2024-05-06@15:31:32 GMT

داستان عجیب ⁣نان سنگک شنیدنی است! + عکس

تاریخ انتشار: ۲۵ آبان ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۵۵۰۴۷۸

داستان عجیب ⁣نان سنگک شنیدنی است! + عکس

رکنا: نان سنگک هم پختش کلی آداب و رسوم و روش دارد و هم ارائه آن به مشتری. البته درباره اینکه از چه آردی استفاده کنی، تنور به چه شکلی باشد، کارگرها چه ویژگی‌هایی باید داشته باشند و... داستان‌ها و نکات فراوانی وجود دارد که خود می‌تواند تحقیقی مفصل یا کتابی خواندنی باشد. ما اینجا به بخشی از دانستنی‌های جالب درباره این نان می‌پردازیم؛ اینکه اولین‌بار چه زمانی این نان پخته شده و البته ما چند نوع نان سنگک داریم و نان تازه سنگک چه فرقی با دو آتشه دارد و.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

.. .

کسی نمی‌داند اولین‌بار کِی و کجا نان سنگک خوشمزه پخته شده است. اما قدیمی‌ترین نوشته‌ای که از نان سنگک نام می‌برد «برهان قاطع» است که در سال1062 هجری قمری نوشته شده. نویسنده این فرهنگ در توضیح این نان می‌نویسد: «نوعی نان هست که روی سنگ‌ریزه‌ها بپزند.» در سال‌نمای کمیته نانوایان تهران که سال1326 در تهران منتشر شده نوشته است: «شاه‌عباس برای رفاه حال طبقه تهیدست و لشگریان خود که غالبا در سفر احتیاج به نان موقت و فوری داشتند و لازم بود به هر شهری که می‌رسند نانواهایی باشند که بتوانند به مقدار مصرف سربازان نان تهیه نمایند و غذایی باشد که خورش نان قرار دهند، درصدد چاره برآمد و حل این مشکل را از شیخ بهایی که از اجله علما و دانشمندان ایران بود، خواست. شیخ بهایی با تفکر و تعمق تنور سنگکی را ابداع نمود. این اختراع که با دقت و هوشیاری طرح و عملی شده است، به قدری کامل و دقیق است که پس از گذشت چندصدسال هنوز به همان صورت اولیه مورد استفاده و نانی که از تنور سنگکی به‌دست می‌آید ماکول‌ترین نان است». اما جواد صفی‌نژاد ـ پژوهشگر و نویسنده ـ معتقد است که این موضوع که شیخ‌بهایی تنور سنگک را اختراع کرده و پختن نان از همان زمان به قدری کامل و دقیق بوده که پس از قرن‌ها به همان شکل اولیه مورد استفاده است، نمی‌تواند صحیح باشد. چون هیچ اختراعی نمی‌تواند از ابتدا آن‌قدر کامل باشد که تا‌کنون به همان شیوه بماند. درحالی‌که تکمیل شدن هر اختراعی سال‌ها زمان می‌برد. همچنان‌که در همین سال‌نما آمده است: «همانطور که برای رانندگی هواپیما تخصص و معلومات و اطلاعات دقیق و مکفی و سابقه و تجربه لازم است، کارگر سنگکی نیز باید صاحب فن و معلوماتی که از راه تجربه و سابقه به‌دست می‌آید، باشد تا بتواند روی تنور سنگکی عمل کند.»

نانی برای شاه بیمار...

البته بین نانوایان و کارگران نانوایی‌های سنگکی هم نظریه‌های مختلفی درباره اولین‌باری که این نان اختراع شد وجود دارد اما یکی از این نظریه‌ها بیشتر از همه طرفدار دارد و شاید هم اصل ماجرا همین باشد. این روایت می‌گوید که نان سنگک قبل از اسلام در ایران رواج داشته و داستان هم از این قرار است که یکی از سلاطین ساسانی بیمار می‌شود، طبیب تجویز می‌کند برای شاه نانی تهیه کنند که روی سنگ‌ریزه پخته شده باشد. برای همین دستور می‌دهند روی ساج یا همان دیگ فلزی مقداری ریگ ریخته و زیر آن آتش روشن کنند. ریگ‌های روی ساج داغ می‌شوند و خمیر را روی آن قرار می‌دهند. اما این کافی نبوده چون روی نان نپخته می‌مانده و تنها زیرش پخته می‌شده. برای همین ساج دیگری بالای آن قرار دادند و روی ساج بالایی هم آتش گذاشتند. ساج دوم را هم نزدیک نان قرار دادند اما نه آنقدر نزدیک که به آن بچسبد. به این روش نان کامل پخته شد. بعد از این اتفاق این ساج و ریگ و آتش کم‌کم توسعه پیدا کرد و کامل شد و به شکل امروزی درآمد. هنوز هم شکل ساختن تنور نانوایی سنگکی و عرقچین یا مهمان سقف تنور از داخل، مانند ساج، مقعر است. در یکی از کتاب‌های تاریخ هم آمده است که سربازان عرب وقتی به مدائن رسیدند و نان را روی سکوی نانوایی دیدند نمی‌دانستند چه چیزی است و همین خود دلیلی بر وجود نانوایی در آن زمان است. سال‌ها پیش هم در یکی از قلعه‌های مخروبه ورامین یک فرورفتگی پیدا می‌کنند و افرادی برای تماشا می‌روند، در زیرزمین، بقایای یک نانوایی سنگکی را می‌بینند که تنور آن کاملا سالم مانده و ریگ روی آن هم باقی است.

انواع نان سنگک

نان سنگک در گذشته‌های نه‌چندان دور حذف و اضافاتی داشته و روش پخت‌هایی که کمی با هم تفاوت داشتند و همین باعث دادن نام‌های مختلفی به‌آنها می‌شد. در گذشته شاطر دوجور نان سنگک برای مشتری می‌پخت؛ یکی نان تازه و دیگری نان دوآتشه.

نان تازه به نانی گفته می‌شد که شاطر موقع پختن به آن ناخن نمی‎زد و سوراخش نمی‌کرد. وزنش هم یک چارک - 750گرم- بود. مشتری هم وقت خریدن وزن نان را می‌کشید! این نان را اغلب در تاق‌ها و آخوره (بخش‌هایی از تنور نان سنگک که به این نام‌ها خوانده می‌شوند) که آتش‌دارتر و سنگین‌تر از بقیه می‌شدند، می‌پختند.

در پختش هم نه شاطر و نه نان‌درآر دقت چندانی نمی‌کردند. نان‌درآر می‌گذاشت نان کاملا روی ریگ رنگ بیاید و بعد آن را از ریگ جدا می‌کرد و بلافاصله به‌دست مشتری می‌داد. در زمان شلوغی نانوایی که مجبور می‌شدند آتش را زیادتر کنند نان خمیر و نخوردنی می‌شد. برای همین مشتری‌های این نان اغلب افراد بی‌بضاعت بودند و قیمتش ارزان‌تر بود.

نان سنگک یقه‌دار و دنده‌ای!

نان دوآتشه نانی بود که ناخن می‌خورد و البته شاطر کلی دقت می‌کرد تا نان نازک و یکنواخت و ناخن خورده باشد. این نان را در بخشی از تنور می‌گذاشتند که آتش کمتری می‌خورد تا حسابی مغزپخت شود. اما علامتش همان ناخن زدن بود. اگر نداشت نان تازه محسوب می‌شد. شاطر نان را 5حالت ناخن می‌زد؛ ناخن تکی، ناخن جنگلی، ناخن راسته، ناخن دنده‌ای و ناخن یخه‌دار یا همان قیه‌دار.

در روزهایی که مشتری زیاد بود شاطر ناخن تکی می‌زد؛ با 2انگشت کوچک خود یک چاک به اندازه 2تا 3سانتی‌متر به خمیر می‌زد. این نان در همه‌جای تنور پخته می‌شد و فرق چندانی با نان تازه نداشت فقط کمی قرمزتر و سبک‌تر بود و برای مشتری‌های غریبه.

نان ناخن جنگلی هم آن بود که شاطر از بالا تا پایین نان را ناخن می‌زد و برای مشتری‌های دائمی یا ویژه بود. رویش خشخاش یا سیاه‌دانه هم می‌پاشیدند. نان ناخن راسته هم دو خط موازی در طول نان بود و این نان کمی بهتر از نان دو آتشه ناخن تکی بود. چون برای مشتری‌های عادی و محلی پخته می‌شد. نان دنده‌ای را بیشتر در ‌ماه مبارک رمضان می‌پختند؛ چون مردم روزه بودند و باید نان بهتر و برشته‌تری می‌خوردند. از طرفی مردم 2وعده نان می‌خوردند و نانوایی خلوت بود و شاطر وقت بیشتری داشت. این نان برشته بود و رویش خشخاش و کنجد و سیاه‌دانه می‌ریختند. برای ناخن‌زدن هم انگشتان چسبیده به هم و خمیده را روی نان می‌زدند و این کار از گوشه بالای نان شروع می‌شد و به فاصله دو سانتی‌متر پایین‌تر دوباره ناخن می‌زدند و این کار 3 بار روی نان انجام می‌شد.

برای یقه‌دار کردن نان هم شاطر بعد از اینکه نان را پنجه می‌زد میان نان را از 2سانتی‌متر مانده به سر نان، یعنی از بالای پارو تا 2سانتی‌متر مانده به انتهای نان شکاف می‌داد و به‌اصطلاح نان را یخه‌دار می‌کرد.

با نگاهی به کتاب نان سنگک

نوشته داوود روغنی

خرده‌ فرهنگ‌ها

نان و تمام باورهای نانی

امروزه اغلب باورهای عامیانه مردم را خرافه می‌دانیم. البته دور از عقل هم نیست این خرافه دانستن، اما نباید این باورها را از خاطر برد چون قرار نیست به همه‌شان عمل کنیم اما با خواندن و دانستن‌شان می‌توانیم به آداب و رسوم گذشتگان پی ببریم و بدانیم چه چیزهایی برایشان اهمیت داشته و بخشی از هویت ما را ساخته است. دانستن این خرده‌روایت‌ها یعنی حفظ بخشی از حافظه تاریخی مردمان قدیم در گوشه و کنار این مملکت. نان هم به‌دلیل اهمیت زیادش از دیرباز تا‌کنون باورهای زیادی را پیرامون خود جمع کرده که اعتقاد و عمل به برخی از آنها هنوز هم رایج است.

نکته مهم این است؛ نان نماد اصلی برای غذاست. هرجا حرف از روزی است در کنارش نان و آب ذکر می‌شود. البته بی‌راه هم نیست وقتی که برای همه ملت‌ها گندم یک کالای استراتژیک است و سعی می‌کنند در تولید آن خودکفا شوند؛ شرق و غرب هم ندارد و یکی از دعاهای مسیحیان می‌گوید: «خدایا به ما در این روز نان روزانه عطا کن.» در اینجا نان یک نیاز اصلی است و البته در مراسم عشای ربانی هم نان یکی از خوردنی‌های اصلی است. در روسیه سال1917 لنین و بلشویک‌ها به مردم وعده «صلح، زمین و نان» می‌دادند. در فرهنگ اسلامی هم نان و نمک هدیه‌ای است که به‌عنوان خوشامدگویی به تازه‌واردان داده می‌شود.

نان و نمک حرمت دارد و شکستن این حرمت همیشه کاری ناجوانمردانه تلقی می‌شود. در باور عامیانه نان در مرحله والایی قرار دارد و زیاد به آن سوگند می‌خورند. وقتی به نان یا تکه‌ای از آن قسم می‌خورند، تکه را دور می‌اندازند و اگر آن تکه به وسیله حیوان یا انسانی خورده شود و سوگندشان دروغ باشد، آن شخص یا حیوان می‌میرد در نتیجه نباید آن تکه را خورد.

درباره دور ریختن نان هم کلی باید و نباید وجود دارد؛ مثلا اینکه اگر شب سفره نان را بیرون بریزی برکت از خانه می‌رود. نان روی زمین افتاده را هم باید برداشت و بوسید و داخل سوراخ دیوار گذاشت وگرنه قحطی می‌آید. شاید خیلی از اوقات این رفتار را در مسن‌ترها دیده‌ایم بدون اینکه دلیلش را بدانیم. مردم این تکه‌های نان را در سوراخ دیوارها می‌گذارند تا خوراک سگ‌ها و گربه‌ها باشد. برخی دیگر هم معتقدند اگر کسی در کوچه‌ها بگردد و خرده‌های نان و شیرینی را جمع کند، بچه‌اش نمی‌میرد.

درباره پخت نخستین نان در تنور هم باورهایی وجود داد. ازجمله اینکه نخستین نان تنور را هرکسی بخورد پر رزق و روزی می‌شود. البته نخستین نان تنور را هم نباید به کسی جز خانواده خود داد چون رزق و روزی خانه کم می‌شود. برخی هم دادن نخستین نور تنور را به فرد مستحق خوش‌یمن می‌دانند. عده‌ای دیگر هم می‌گویند اصلا نباید نخستین نان تنور را همان دم خورد! برای همین پشت نخستین نان تنور سیاه‌دانه می‌زنند تا آخر از همه خورده شود.

وقت پختن نان هم معتقدند اگر خمیر نان درون تنور بریزد یکی از عزیزان سفرکرده‌شان برمی‌گردد. ترکمن‌‌ها هم افتادن نان در تنور را علامت آمدن مهمان می‌دانند. دلیجانی‌ها هم می‌گویند اگر نانی درون تنور قلمبه شود خرمن گندم آن سال فراوان خواهد شد. بعضی‌ها هم می‌گویند اگر لبه‌‌های نان روی تابه نان‌پزی تکان بخورد، نان ارزان می‌شود. اگر هم کسی نان سوخته تنور را بخورد، پول پیدا می‌کند. البته خوردن نانی که از دو طرف برشته شده هم همان اثر را دارد.

با نگاهی به باورهای عامیانه مردم ایران، گردآوری دکتر حسن ذوالفقاری

اولین ها

در باب نانوایی و راه کسب حلال

اولین نانوا که بود؟

قدیم‌ها که مردم بیشتر بر راه آداب‌و‌سنن گذشتگان بودند، هر شغلی راه و رسم خودش را داشت؛ آدابی که سینه به سینه از جوانمردان و فتیان قبل از خودشان به آنها رسیده بود. کاسبان شغل‌های مختلف معتقد بودند هرکسی باید پیر شغل خود را بشناسد تا نانی که به خانه می‌برد حلال باشد. خبازان یا همان نانواها هم از این قاعده خارج نبودند و آنها هم آداب و رسومی داشتند؛ آدابی که در رساله هفت‌درویش درج شده است. در این رساله بعد از ذکر این نکته از لوازم نانوایی هم یادشده است و اینکه اولین‌بار چه‌کسی نانوا بود و داستان نان پختن چطور اتفاق افتاد.

اغلب کسب و پیشه‌ها، به گفته پیران و جوانمردان به حضرت آدم می‌رسد. شیث هم نان‌پختن را از پدرش آدم یاد گرفت. او ابتدا بی‌دست و پا بود و آدم به درگاه خدا دعا کرد و او دارای دست و پا شد. از اینها بگذریم و برسیم به آداب نانوا شدن. قدیمی‌ها معتقد بودند نانوا باید قبل از اشتغال به این کار علاوه بر دانستن قواعدش، خدمت پیر و استاد خودش را به جا بیاورد و برای او فاتحه بخواند وگرنه هرچیزی که از راه این کسب بخورد و بپوشد حرام است؛ چراکه تا دانه گندم را می‌کارند، پرورش می‌دهند، درو می‌کنند، پاک می‌کنند، خمیر می‌سازند و نان می‌پزند، هزار و یک کس در این کار دخیل هستند.

استادان نانوا هم نیازمند چندچیز هستند: ترازو و کیل که همان پیمانه است، جوال و غربال، آردروب، تغار و کاسه، خُم و خمیر، چوب و سایه‌بان، آستینچه و کاردک و لُنگ، انبر نان‌کنی و بالش گذاشتن نان در تنور و... چراکه هر نانوا کارش بدون این ابزار لنگ می‌ماند.

اما داستان پدید آمدن نان؛ همانطور که گفتیم نانوایی از آدم مانده است. او در بهشت گندم خورد و رانده شد و به زمین آمد. بعد توبه کرد و قبول شد اما گرسنه ماند. به درگاه خدا دعا و خوردنی طلب کرد. خداوند به جبرئیل امر کرد: برو به بهشت و گندم بیاور و آرد کن و نان بپز و به آدم و حوا بده. همان دم جبرئیل رفت و همین کارها را انجام داد و نان را جلوی آدم و حوا گذاشت تا بخورند و آرام بگیرند. بعد به فرمان خدا جبرئیل طریقه نان پختن را به آدم و خمیر کردن را به حوا یاد داد. وقتی هم که شیث نبی به دنیا آمد، آدم به او اینها را یاد داد. بعد هم که نوح به دنیا آمد و خواست که با کشتی سفر کند و از عذاب الهی دور شود، پیام آمد که نان زیاد بپز. نوح هم بعد از ساختن کشتی، یوسف عدنی، سیف‌الله مکی و احمد اویس را مسئول این کار کرد. در دوره سلیمان نبی هم کسی نبود که نان بپزد. جبرئیل آمد و به او گفت در اصفهان مردی است به نام پیرمرجع که نانوای بسیار خوبی است و از خواجه خضر زنده یاد گرفته است.

اما جز این نانواها باید می‌دانستد چه دعایی قبل و حین کار و بعد از کار بخوانند و هرچیزی از کجا آمده است و...؛ مثلا بر استاد نان‌پز چند چیز واجب است؛ اول پیوسته در طهارت باشد، دوم 5 وقت نماز را به‌جا بیاورد، سوم‌ماه رمضان روزه بگیرد، چهارم در کار شریعت و سؤالات آن استوار باشد و... . مواردی که باید رعایت کنند بیشتر است اما در آخر به اینجا می‌رسد که بردبار و با تحمل باشد، کینه نداشته باشد، غیبت نکند، حرف بد نزند و همیشه به فکر و ذکر باشد. مواردی که هنوز هم برای نانوایی که یکی از مراکز پرتردد رفت‌وآمد مردم است، واجب است و نیکو.

قصه ها

نانوایی علی‌جغجغه

از راه برو، بی‌راه نرو

نانوایی در گذشته از دکان‌های مهم و پر رفت‌وآمد بود. رسم و رسوم و حرمت‌های زیادی هم پیرامون این کسب وجود داشت و دارد. نانواهای خوش‌اخلاق و بداخلاق هم همیشه در ذهن مردم هر محله ماندگار می‌شدند. مانند نانوایی علی جغجغه که داستانش را جعفرشهری در کتاب «تهران قدیم» خود تعریف می‌کند.

نان سنگکی بازار Store کنار خندق از نان‌ دکان‌های اطراف خود مرغوب‌تر بود و نام صاحبش هم «علی جغجغه». مردم او را حاج‌علی جغجغه هم صدا می‌کردند اما دلیل جغجغه خواندن او بانمک است. او صاحب نانوایی بود و در مواقع شلوغی برای اینکه سر بچه‌ها را گرم کند تا سر‌و‌صدا راه نیندازند آنها را به دور خود جمع می‌کرد و سرشان را با جغجغه‌های بوته سوخت گرم می‌کرد تا وقتی که نوبتشان برسد و نان خود را بگیرند و بروند. چالتاق یا تیغ جغجغه در زمین‌های پست و نم‌دار اطراف شهر و آبادی می‌روید. سوخت‌کن‌های محلی که بهشان خارکن هم می‌گفتند آنها را با بیل‌های مخصوصی می‌کندند و با طناب می‌بستند بار الاغ. بوته چالتاق شاخه‌های کوتاه متعدد دارد و هر شاخه‌اش 2 ردیف برگ مقابل هم و تیغ‌های ریز و زیاد دارد. هر شاخه چند جغجغه دارد به شکل پسته شام ولی از آن کلفت‌تر است. رنگ پوست جغجغه اول سبز است و بعد از رسیدن مایل به قرمز می‌شود. وسط هر جغجغه هم چند دانه به شکل دانه سیب است که خاصیت درمانی دارد.اگر وقتی این گیاه وقتی می‌رسد و خشک می‌شود تکانش بدهی صدایی شبیه به جغجغه کودکان می‌دهد و برای همین این اسم را رویش گذاشته بودند. این خار برای سوخت دکان نانوایی استفاده می‌شد.

اما بازی جغجغه این بود که به یکی از بچه‌ها می‌داد تا تکانش بدهد و اگر صدا می‌داد که هیچ. اما اگر بی‌صدا بود می‌باخت و محکوم بود که چند پشت‌دستی از دیگران بخورد یا هرکدام را روی کول بگیرد و دور میدانگاهی شمس‌العماره بگرداند. بعد دوباره بازی از نو شروع می‌شد. جغجغه‌ها را مخلوط می‌کرد و دوباره بین بچه‌ها پخش می‌کرد می‌کرد و بازی از سر گرفته می‌شد. هروقت هم بچه‌ای می‌باخت و مجبور بود تا از بچه‌های دیگر پشت‌دستی بخورد یا بهشان کولی بدهد، بهش می‌گفت: هان بچه جان! این به گوش‌ات باشد که باید در زندگی صدا داشته باشی وگرنه لطمه می‌خوری و مردم روی کولت سوار می‌شوند.

سرگرمی دیگری که بچه‌ها تا رسیدن نوبت نان در دکان او داشتند این بود که آنها را به دور خود می‌نشاند و ریگ‌های دکان را وسطشان کپه می‌کرد. بعد رویشان دست می‌کشید و می‌خواند:

از راه برو، بی‌راه نرو

هرچند که راهت دورتره

کم‌کم بخور، پُرپُر نخور

هرچند زیادش خوش‌تره

بچه‌ها هم بعد از هر بیت جواب می‌دادند: اوسا به چشم، اوسا به چشم.

با نگاهی به کتاب طهران قدیم

نوشته جعفر شهریاخبار 24 ساعت گذشته رکنا را از دست ندهید

حوادث اختصاصی رکنا را اینجا بخوانید:

درخواست واردات جگر گوسفند از خارج ! به یک «خانم جوان و مجرد و منعطف» نیازمندیم! / این آگهی ها بی شرمانه اند + سند شیطان شوشتر کیست؟! / التماس های کودکان در فیلم مردان منحرف! رشوه ۳۰۰ میلیون دلاری ریاض به رضا پهلوی لو رفت تجاوز به پسر 3 ساله در چادر پناهندگان سوریه ای+عکس علت تصادف مرگبار خودرو نوربخش و تاج الدینی مشخص شد+ فیلم و عکس تجاوز به دختر 13 ساله ورزشکار در رختکن باشگاه + عکس مهم ترین اخبار 24 ساعت گذشته رکنا برخورد وحشیانه با سه جوان نوازنده خیابانی در رشت+ فیلم راننده خودروی نوربخش و تاج الدینی دستگیر شد +عکس تجاوز بی شرمانه نامادری به پسر 14 ساله شوهرش + عکس تجاوز خواستگار به شیرین تا جواب بله بگیرد! واکنش علیزاده به انتشار تصاویر تجاوز به کودکان شوشتری در صفحه مسیح علینژاد+عکس حجاب چگونه در ایران اجباری شد / حسن روحانی چه نقشی داشت؟! +فیلم ورود به این جزیره برای آقایان ممنوع است! + تصاویر

منبع: رکنا

کلیدواژه: سفر سفر بازار Store آداب و رسوم داستان پیر مشتری نماز عکس فیلم ایران اعدام حادثه تهران رئیس آپارتمان پلیس ارز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۵۵۰۴۷۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

۲۰ فیلم ترسناک که بر اساس داستان واقعی ساخته شدند

فیلم‌های ترسناکی که بر اساس رویدادی که واقعاً در جهان فیزیکی اتفاق افتاده تولید می‌شوند، بدون شک می‌تواند وحشتناک‌تر از یک داستان تخیلی باشد. در واقعیت ترس مبتنی بر زندگی واقعی لایه‌ای از وحشت را اضافه می‌کند که داستان ناب برآمده از تخیل نمی‌تواند با آن رقابت کند.

به گزارش ویجیاتو، در این آثار وحشتناک که از رویداد‌های واقعی الهام گرفته شده‌اند، ممکن است جزئیات برای رسیدن به جلوه‌های خوب سینمایی تغییر کنند، اما داستان‌ها به اندازه کافی به حوادث واقعی نزدیک می‌شوند که باعث ایجاد لرز در بازو و گزگز کردن در ستون فقرات شما می‌شود. پس این شما و ۱۲ فیلم ترسناک که بر اساس داستان‌های واقعی ساخته شدند.

«Scream»

شاید باورش سخت باشد که Scream، با توجه به اینکه چقدر به کنوانسیون‌های ترسناک نیاز دارد، منشأ دیگری جز سینما داشته باشد. اما این فیلم در واقع ریشه در پرونده واقعی زندگی به اصطلاح «گینزویل ریپر» دارد که پنج دانشجو را به طور متوالی به قتل رساند.

فیلم اسلشر «جیغ» محصول ۱۹۹۶ بهترین فیلم ترسناک دهه ۹۰ میلادی است که این ژانر را دوباره زنده کرد. این فیلم شامل مجموعه‌ای از قتل‌هایی است که توسط مهاجمی با لباس مشکی و ماسک روح انجام می‌شود. این فیلم نشان می‌دهد که قاتل دو نفر هستند که به دنبال انتقام از روابط چند نفر از والدین خود هستند.

پیچ و تاب‌ها در Scream طرفداران فیلم ترسناک را روی صندلی خود نگه داشت، اما داستان واقعی که بر اساس آن ساخته شده بود به همان اندازه وحشتناک است.

این فیلم بر اساس قاتل سریال دنی رولینگ بود که در آگوست ۱۹۹۰ در فلوریدا آمریکا، پنج دانشجو را طی چهار روز کشت. این نبوغ کارگردان وس کریون و فیلمنامه‌نویس کوین ویلیامسون است که به این قضیه نگاه می‌کنند و سکوی پرشی برای یک اثر سینمایی می‌بینند که می‌تواند کلیشه‌های فیلم را از بین ببرد.

«Zodiac»

هر کسی که اندک علاقه‌ای حتی گذرا به جنایات واقعی داشته باشد، با قاتل زودیاک آشنا است، کسی که سانفرانسیسکو را با یک رشته قتل‌های هنوز حل نشده در دهه ۱۹۶۰ میلادی وحشت زده کرد. اما شاهکار هولناک دیوید فینچر کمتر به قتل‌ها مربوط می‌شود تا سوراخ خرگوشی که قاتل با پازل‌های دیوانه‌کننده و پیام‌های رمزگذاری‌شده‌ای که از طریق مطبوعات منتشر کرد، بیشتر توجه کند. اگرچه فینچر بازهم چندین مورد از آن‌ها را با جزئیات نگران‌کننده بازسازی می‌کند.

این پرونده به طور کامل کاریکاتوریست سیاسی رابرت گریسمیت، با بازی جیک جیلنهال را دنبال می‌کند که وسواس چندین دهه‌اش برای کشف هویت زودیاک به قیمت از دست دادن زندگی معمولی‌اش تمام شد، و از اساس زندگی برای او از بین رفت. با توجه به اینکه چگونه، هر چند سال یکبار، برخی نظریه‌های جدید در مورد اینکه چه کسی این قتل‌ها را انجام داده است، مطرح می‌شود، کماکان این اثر و رویداد‌های درون آن تماشایی و جذاب است.

«The Amityville Horror»

فیلم ترسناک با رویکر خانه جن‌زده یا روح‌های شیطانی همیشه در ژانر وحشت وجود داشته است؛ اما شاید گل سرسبد آن همین اثر باشد. اما شاید بکویید چرا؟ چون این اثر تا حدی به این دلیل که پیوند مستقیمی با واقعیت دارد، مهم است. فیلم The Amityville Horror هنوز هم قدرت خود را در تمام این دهه‌ها (و دنباله ها/اسپین آف‌ها) حفظ کرده است. فیلم چنان بیان ترسناکی به ایده‌ای می‌دهد که هرگز نمی‌توانیم کاملاً آن را باور کنیم: آیا اشیا و مکان‌ها خاطرات آسیب‌های گذشته را در خود نگه می‌دارند؟

هنگامی که خانواده‌ای به خانه‌ای جدید نقل مکان می‌کنند که در آن قتل مرموزی توسط رونالد دفیو رخ داده است، ظاهراً توسط نوعی تسخیر اهریمنی، آن‌ها به سرعت متوجه می‌شوند که چگونه بقایای آن در پایه خود خانه باقی مانده است. فیلم بینندگان را با هیچ پاسخ یا توضیح روشنی مواجه نمی‌کند، فقط یک حس طولانی مدت وجود دارد که نیرو‌هایی وجود دارند که ما نه می‌توانیم آن‌ها را کنترل کنیم و نه می‌توانیم آن‌ها را نابود کنیم.

این فیلم بر اساس کتاب جی آنسون، بر اساس وقایع حقیقی آزار و اذیت ماوراء طبیعی توسط خانواده لوتز هنگام نقل مکان به خانه‌ای قدیمی در لانگ آیلند که قبلا محل یک قتل عام وحشتناک بوده را به تصویر می‌کشد.

«The Conjuring»

داستان اد و لورین وارن، محققین ماوراء الطبیعه، آنقدر خوب است که سه‌بار آن را ساخته‌اند. (خب، حتی تعداد بی‌شمار دنباله‌ها و اسپین‌آف‌ها را در نظر نمی‌گیریم!) دو شخصیت مرکزی واقعی The Conjuring با دنیای سینمایی Amityville Horror تلاقی می‌کنند، زیرا تحقیقات آن‌ها در مورد خانه‌های جن زده به الهام بخشیدن به این فرنچایز کمک کرد. با این وجود، اگر از طرفداران آمیتیویل هستید، احساس نمی‌کنید که در حال تماشای اثری ناچیز یا تکراری هستید.

فیلم ترسناک جیمز وان به ماوراءالطبیعه می‌پردازد، اما ترسناک‌ترین نکته از راه‌هایی به فیلم وارد می‌شود که در واقعیت روستایی گنجانده شده که پرونده اد و لورین در آن ریشه دارد. همچنین مطمئناً بد نیست که پاتریک ویلسون و ورا فارمیگا را برای این نقش‌ها انتخاب کردند، دو تن از بهترین بازیگران دوران ما که این وظیفه را به اندازه هر درامی که در آن بازی کرده‌اند جدی می‌گیرند. اد و لورین وارن قبل از اینکه کارگردان جیمز وان تصمیم بگیرد شناخته شده‌ترین پرونده آن‌ها را به یک فیلم خانه خالی از سکنه تبدیل کند و آن‌ها را شاید به معروف‌ترین شکارچیان ارواح در جهان تبدیل کند، خود واقعی‌شان محققین نیمه معروف ماوراء الطبیعه بودند.

«Poltergeist»

سه سال پس از تولید وحشت در آمیتی‌ویل و موفقیت آن نزد مخاطب، کارگردان توبی هوپر به طور موثری ایده فیلم خانه جن زده مدرن را با کمک خود استیون اسپیلبرگ، که تهیه کننده و احتمالاً کارگردانی برخی از سکانس‌ها را بر عهده داشت، به یک فیلم کلاسیک ترسناک تبدیل کرد. نکته اینجاست که این اثر نیز مانند Amityville، از یک تسخیر واقعی برای قصه‌گویی الهام می‌گیرد.

در دهه ۱۹۵۰ میلادی، پرونده عجیب خانه هرمان در حومه لانگ آیلند آمریکا سوژه این فیلم است پس از اینکه یک خانواده حوادث غیرقابل باوری را در خانه خود مشاهده کردند، یک محقق ماوراء الطبیعه را برای تشخیص فعالیت غیرمعمول، مانند ترکیدن تصادفی بطری‌ها و اشیایی که خودشان حرکت می‌کنند، به خانه آوردند. این حادثه پس از واکاوی به یک داستان رسانه‌ای ملی تبدیل شد. با این حال، این خانه واقعی در نهایت برخلاف حوادث درون فیلم به واسطه یک پورتال بین بعدی ناپدید نشد.

«Compliance»

هیچ سمینار جامعه‌شناسی بدون مطالعه «آزمایش‌های میلگرام» کامل نمی‌شود، آزمایش‌هایی که تلاش می‌کرد بفهمد چرا آلمانی‌ها طعمه نازیسم شدند. در یک آزمایشگاه، محقق سناریو‌هایی را شبیه‌سازی کرد که در آن یک شخصیت اقتدارگرا از سوژه‌ای می‌خواست که دردی را به کسی وارد کند که می‌تواند سزاوار آن باشد یا نباشد، میلگرام آزمایشش را جهت پاسخ به این سؤال بغرنج طراحی کرده بود که آیا آیشمان و میلیون‌ها آلمانی دیگر که مسبب هولوکاست بودند همگی گناهکار بوده‌اند یا اینکه شهروندان عادی تنها از دستور‌ها پیروی می‌کردند.

اکنون یافته‌های او یک مورد آزمایشی واقعی را در فیلم «Compliance» یا انطباق دریافت می‌کند؛ البته با این رویکرد که بر اساس یک واقعه حقیقی که در آن صدایی تهدیدآمیز در آن طرف تلفن افراد را به انجام اعمال نفرت‌انگیز علیه یکدیگر سوق می‌دهد. (اگر از طرفداران Ann Dowd بازیگر شخصیت نقش خاله لیدیا در The Handmaid’s Tale بوده‌اید، این فیلم مسئول تجدید حیات اوست – و واضح است که چرا!) درام کلاستروفوبیک کریگ زوبل از تحقیر چیزی که معلوم شد یک تماس شوخی فوق‌العاده لعنتی است استفاده نمی‌کند، بلکه از آن به عنوان سکوی پرشی برای کشف وفاداری آمریکا به اقتدارگرایی استفاده می‌کند.

«The Exorcist»

مفهوم «جن‌گیری» ممکن است داستانی ناب به نظر برسد، به خصوص با توجه به برخی از تصویر‌های هیستریک آن روی صفحه نمایش در طول سال‌ها؛ اما عمل خروج دیو شیطانی، ریشه‌های باستانی در دین، حتی در مسیحیت تا قرن‌های اخیر دارد؛ بنابراین متن ویلیام پیتر بلاتی در حالی که بر اساس یک رمان محبوب است، از مجموعه‌ای از تلاش‌ها برای جن‌گیری پسری آشفته در دهه ۱۹۴۰ میلادی الهام می‌گیرد.

این روح جوان و شکنجه‌شده، البته، تبدیل به ریگان سرگردان در فیلم جن‌گیر می‌شود. او یک معمای وحشتناک است که وضعیتش توسط مادرش و یک جفت کشیش مورد واکاوی قرار می‌گیرد؛ بنابراین فیلم ترسناک ویلیام فریدکین چیزی فراتر از دنیای ما را نیز کانالیزه می‌کند.

«The Silence of the Lambs»

اگرچه این برنده اسکار و بازیگر توانا آنتونی هاپکینز است که نمایش را در سکوت بره‌ها از مابقی شخصیت‌ها می‌دزدد، اما او واقعاً آنتاگونیست اصلی فیلم ترسناک روانشناختی جاناتان دمی نیست. این افتخار متعلق به بوفالو بیل تباه شده یا تد لوین است، قاتلی که به صورت ترکیبی از شش قاتل بدنام آمریکایی ساخته شده است (از جمله اد جین، الهام بخش نورمن بیتس در فیلم روانی).

برای اینکه کلاریس استارلینگ، مامور اف بی آی، بوفالو بیل را بگیرد، او باید بتواند وارد فضای اصلی زندگی و روان او شود… کاری که او را ملزم به ملاقات با هانیبال لکتر می‌کند. بازی‌های فکری که او باید برای ردیابی یک قاتل انجام دهد، بی‌نهایت ترسناک‌تر از هر خشونت و تندی در فیلم است. آیا می‌خواهیم فکر عقلانی را به همان اعمالی که ما مظهر غیرعقلانی می‌دانیم اختصاص دهیم؟! این هویت این اثر سینمایی است.

«Snowtown»

بسیاری از فیلم‌های سال‌های اخیر بر اساس خشونت‌های غیرقابل توصیف واقعی ساخته شده‌اند؛ و این یکی از همان آثار است. استرالیا در دهه ۹۰ میلادی به مدت هفت سال، از سال ۱۹۹۲، با سلسله قتل‌هایی مواجه شد. یک گروه چهار نفره از مردان به رهبری جان بانتینگ، یک سری قتل‌های وحشتناک را انجام دادند که عمدتاً پدوفیل‌ها و همجنس گرایان را هدف قرار می‌دادند. این فیلم بر اساس همین قتل‌ها تولید شده است.

بازگویی کورزل جزئیات کمی را در خود جای داده است. تصور تماشای Snowtown برای سرگرمی سخت است، اما اگر می‌خواهید مستقیماً به تاریک‌ترین اعماق بشریت خیره شوید، این فیلم مانند هر فیلم دیگری راهنمای تور است. اما فیلم «قتل‌های شهر برفی» اثر جاستین کورزل بیش از پیش دلهره‌آور است، زیرا جنایات در مقیاسی هستند که مستحق شوک در سراسر جامعه هستند.

«The Birds»

خیلی‌ها فیلم «پرندگان» از آلفرد هیچکاک را در دایره آثار نه چندان مهم او می‌دانستند؛ اما باید پذیرفت این اثر گونه فیلم ترسناک برپایه حمله حیوانات را در نوع خودش دگرگون کرد. اما آیا می‌دانستید ایده داستان آن برگرفته از رخدادی واقعی است! اما باید بدانید در سال ۱۹۶۱ میلادی، پرندگان در شهر ساحلی کاپیتولا، در کالیفرنیا، واقعاً علیه صاحبان انسانی خود برخاستند.

جالب است بدانید: گله‌هایی از مرغ‌های دریایی معمولی که با جلبک‌های سمی مسموم شده بودند، شروع به برخورد به خانه‌ها و اتومبیل‌ها کردند و غذای نیمه‌هضم شده درون معده خود را استفراغ می‌کردند. دهه‌ها طول کشید تا دانشمندان علت را کشف کنند، اما فقط دو سال از خود این ماجرا طول کشید تا هیچکاک این حادثه را به تمثیلی از صلح شکننده فزاینده انسان با دنیای طبیعی و شاید هم ناامیدی جنسی زنانه تبدیل کند.

«The Exorcism of Emily Rose»

در محافل فرامذهبی، جن‌گیری، یک عمل بسیار واقعی و نه غیر منسوخ است؛ اما حتی فیلم The Exorcist بر اساس یک حادثه واقعی ساخته شده است. ولی فیلم «جن‌گیری امیلی رز» در الهام‌گیری از ماجرا‌های واقعی خاص‌تر است.

در سال ۱۹۷۵ میلادی، یک زن جوان آلمانی به نام Anneliese Michel شروع به تجربه تشنج و توهم کرد. به دستور والدین کاتولیک او، دو کشیش محلی ده‌ها مراسم جن‌گیری را آغاز کردند تا اینکه او در نهایت بر اثر سوء تغذیه درگذشت. والدین او سپس به قتل از روی سهل انگاری متهم شدند. براساس این حوادث کارگردان اسکات دریکسون این حقایق را با تخیلی لیبرال ترکیب می‌کند و معجونی جالب از هیجان روانی، وحشت شیطانی و درام دادگاهی را خلق می‌کند.

«Winchester»

این فیلم شاید حتی با حضور هلن میرن در نقش اصلی خود هم یک فیلم فوق‌العاده نباشد، اما یک داستان عالی و عجیب است. همانطور که افسانه‌ها می‌گویند، پس از مرگ ناگهانی شوهرش، ویلیام وینچستر اسلحه ساز، بیوه او، سارا، شروع به اضافه کردن سازه‌هایی عجیب و غریب به عمارت کالیفرنیای شمالی خود کرد.

در این سازه‌های عجیب شامل صد‌ها اتاق اضافی، در‌های تصادفی و راه پله‌هایی که به هیچ کجا ختم نمی‌شد را شامل می‌شدند. اما ماجرا چه بود؟! ظاهراً به دستور ارواح کسانی که با تفنگ همنام شرکت او یعنی وینچستر کشته شدند، این اتفاقات رخ می‌دارد. البته به گفته کارشناسان و تاریخ‌نگاران این حوادث عمدتاً یک شایعه یا خبر پراکنی دروغین برای نابودی این شرکت است؛ چرا که گفته شده این بازسازی‌ها عمدتاً نتیجه تعمیرات عجولانه پس از زلزله ۱۹۰۶ میلادی سانفرانسیسکو بود. اما دوستان، هنگام انتخاب بین تخیل یک قصه و واقعیت، از تخیل قصه بودن الگو بگیرید.

«A Nightmare on Elm Street»

شاید از وجود چنین فیلمی در این فهرست تعجب کنید؛ اما فیلم کابوس در خیابان الم در شاخه فیلم‌های ترسناک بر اساس واقعیت قرار می‌گیرد. هرچند هرگز یک قاتل واقعی کودک‌کش وجود نداشت که نوجوانان را در رویاهایشان تعقیب کند. اما ریشه داستان این اثر باعث می‌شود ما آن را جز فیلم‌های ترسناکی که بر اساس واقعیت ساخته شده‌اند بدانیم. به طور کلی مفهوم شخصیت فردی کروگر پس از خواندن مقاله‌ای درباره پسری که پس از تحمل وحشت‌های شبانه متحجرانه در خواب جان خود را از دست داد، به سراغ کارگردان فیلم کابوس در خیابان الم آمد.

وس کریون در سال ۲۰۱۴ به Vulture گفت: «من مقاله‌ای در لس آنجلس تایمز خوانده بودم در مورد خانواده‌ای که از میدان‌های کشتار در کامبوج فرار کرده بودند و توانسته بودند به ایالات متحده بروند.»، اما پس از رسیدن فرزند این خانواده از تجربه کابوس‌های بسیار آزاردهنده خود به پدر و مادرش گفت که باعث می‌شود بترسد بخوابد. این کابوس‌ها تا جایی پیش رفتند که کودک از خوابیدن ترس داشت، بنابراین سعی می‌کرد روز‌ها بیدار بماند.

اما وقتی این کودک بالاخره به خواب رفت، والدینش فکر کردند که این بحران تمام شده است. سپس در نیمه شب صدای جیغ‌هایی از اتاق او شنیدند. وقتی خانواده به اتاق کودک رسیدند، او مرده بود. در واقع این بچه در وسط یک کابوس درگذشت. در نتیجه انسانی که تصوری از ترس در خواب داشت و بزرگتر‌ها آن را انکار می‌کردند، در نهایت به خط مرکزی ایده کابوس در خیابان الم تبدیل شد.

«The Texas Chainsaw Massacre»

یکی از ترسناک‌ترین فیلم‌های واقعی جهان «کشتار با اره‌برقی در تگزاس» است. شاید در نگاه اول بسیاری از آنچه که در فیلم کشتار با اره‌برقی اتفاق می‌افتد، بیشتر از وحشتناک بودن حادثه‌ای نگران کننده به نظر برسد. اما باید قبول کرد که شاید هیچ شخصیت دیگری در فیلم‌های ترسناک معروف جهان به اندازه صورت چرمی ترسناک نباشد. شخصیت قاتلی که یک انسان عجیب تهدیدآمیز و ساکن زیرزمینی است که مردم را می‌خورد و پس از کشتن، صورت آن‌ها را کنده و روی صورت خود را با آن می‌پوشاند؛ و نکته جالب اینجاست، در حالی که این شخصیت هرگز یک شخص واقعی در این دنیای مخوف نبود، اما ویژگی‌های او بر اساس قاتل زنجیره‌ای اد جین شکل گرفت که «به نبش قبر اجساد از قبرستان‌ها و ساختن یادگاری با استخوان‌ها و پوست آن‌ها معروف بود». در نتیجه استفاده و الگو گیری سازندگان این اثر سینمایی از یک قاتل حقیقی باعث می‌شود این اثر نیز در دسته فیلم‌های ترسناک واقعی قرار بگیرد.

«The Strangers»

این فیلم مهیج برایان برتینو تلفیقی از سه رویداد مجزا از زندگی واقعی است. در نتیجه باید آن را یکی از فیلم‌های ترسناکی که بر اساس واقعیت ساخته شده‌اند دانست. اول، و شاید واضح‌ترین دلیل برای واقعی بودن این داستان آن است که این تریلر تخیلی از حمله به خانه و قتل شارون تیت و دوستانش توسط خانواده منسون الهام می‌گیرد. به گزارش Screen Rant فیلم غریبه‌ها بخش‌هایی از داستان خود را با الهام از قتل‌های اقامتگاه کِدی ساخته که در آن چهار نفر در یک شهر تفریحی کوچک در کالیفرنیا کشته شدند.

این پرونده از آن دست ماجرا‌هایی بود که حل نشد، زیرا قاتلان هرگز دستگیر نشدند. در نهایت، برتینو به عنوان کارگردان از دوران کودکی خود نیز برای این فیلم الهام گرفت. این کارگردان مشهور یک بار توسط گروهی از غریبه‌ها ترسیده بود که یک روز وقتی او در خانه تنها بود درب خانه او را زدند و از آن‌ها خواستند که در آنجا ساکن نباشند. اگرچه او بعداً متوجه شد که عاملان این اقدام سارق بودند، اما این حادثه اثری فراموش نشدنی بر روی کارگردان آینده گذاشت و او از این حادثه به عنوان بخشی از فیلم خود استفاده کرد.

«Jaws»

احتمالا حضور یکی از ماندگارترین بلاک‌باستر‌های تاریخ سینما در این فهرست جای تعجب دارد، اما فیلم آرواره‌ها از استوین اسپیلبرگ نیز در لیست فیلم ترسناک بر اساس واقعیت قرار می‌گیرد. فیلم هیولایی حماسی آرواره‌ها بر اساس کتابی به همین نام اثر پیتر بنچلی در سال ۱۹۷۴ ساخته شده است که از حمله کوسه خاصی الهام گرفته نشده، اما داستان آن از سوء استفاده‌های فرانک موندوس ماهیگیر کوسه الهام گرفته شده است.

کاپیتان کوینت (رابرت شاو) از فیلم آروواره‌ها ظاهراً از شخصیتی واقعی و بومی لانگ آیلند الگوبرداری شده است، اگرچه خود بنچلی این واقعیت را انکار می‌کند. با این حال، شاو شخصاً ارتباط بین موندوس و شخصیت خودش در این فیلم را تأیید کرده و بار‌ها گفته است که دوستان و خانواده موندوس در مورد آنچه که به نظر آن‌ها یک ارتباط آشکار در این فیلم است، تردیدی ندارند.

«The Town That Dreaded Sundown»

فیلم «شهری که از غروب خورشید وحشت داشت» به صورت مستقیم از آثاری است که می‌توان آن را جز فیلم‌های ترسناک واقعی خطاب کرد. اما چرا؟ چون این فیلم ترسناک اسلشر داستان خود را از ماجرای قاتل فانتوم (Phantom Slayer) مسئول به اصطلاح «قتل‌های مهتاب» الهام گرفته است. قاتل فانتوم کسی است که بیش از دو ماه و نیم در سال ۱۹۴۶ میلادی به هشت نفر حمله کرد و جان پنج نفر را گرفت. نکته ترسناک‌تر ماجرا این است که ضارب ناشناس هرگز دستگیر نشد.

در نتیجه وقایع وحشتناک آن ماجرا در «شهری که از غروب خورشید وحشت داشت» جاودانه شد که اولین بار در سال ۱۹۷۶ اکران شد و بعداً در سال ۲۰۱۴ بازسازی شد. پس مشتقان ژانر وحشت باید بدانند این اثر یکی از فیلم‌های ترسناک بر اساس واقعیت است که می‌توانند در فهرست آثار مورد نظر خود برای تماشا قرار دهند.

«The Hills Have Eyes»

بدون شک یکی از معروف‌ترین فیلم‌های ترسناک ماورایی بر اساس واقعیت همین «تپه‌ها چشم دارند» است. شاید هیچ کس به طور قطع نمی‌داند که آیا افسانه «ساونی بِین» یک داستان واقعی است یا خیر، اما بر اساس فرهنگ عامه، شخصیت بین رهبر یک قبیله ۴۸ نفره در اسکاتلند قرن ۱۶ بود که بیش از ۱۰۰۰ نفر را ربودند، کشتند و خوردند.

در طول جستجوی قاتلان مرموز، مردم محلی تعداد زیادی انسان بی‌گناه را یافتند که به شکل وحشتناکی کشته شده بودند. اما پس از دستگیری بین، همان مردم او و پیروانش را به طرز وحشیانه‌ای اعدام کردند. این داستان یک قبیله آدمخوار که افراد عادی را به انسان‌های وحشی گوشت‌خوار تبدیل می‌کند، الهام بخش تولید فیلم «تپه‌ها چشم دارند» بود، یک فیلم ترسناک محصول ۱۹۷۷ به نویسندگی، کارگردانی و تدوین وس کریون. البته یک بازسازی در سال ۲۰۰۶ به همراه یک دنباله در سال ۲۰۰۷ نیز از آن منتشر شد، اما هیچ کدام نتوانستند در برابر نسخه اصلی بایستند.

«Dahmer»

اگر یک فیلم ترسناک واقعی بدون هیچ کم و کاستی از نگاه داستان بر پایه حقیقت می‌خواهید که از صفر تا صد برگرفته از واقعیت باشد، بدون شک فیلم دامر یکی از آن‌ها به شمار می‌رود. برخلاف بسیاری از آثار موجود در این فهرست، فیلم دامر محصول سال ۲۰۰۲ فقط بر اساس یک داستان واقعی نیست. اما چرا؟ چون این یک فیلم زندگی‌نامه واقعی درباره قاتل زنجیره‌ای جفری دامر است که بین سال‌های ۱۹۷۸ تا ۱۹۹۱ به ۱۷ مرد در ویسکانسین تجاوز کرد، و پس از قتل، آن‌ها را قطعه قطعه کرد و در برخی موارد تا حدی آن‌ها را حفظ و یا به عنوان خوراک مصرف کرد.

باید بدانید به استثنای نام قربانیان و تعدادی جزئیات داستانی کوچک، این فیلم ترسناک تحسین شده، نمایش دقیق جنایات فجیعی است که توسط دامر انجام شده بود، یکی از نکات جذاب این فیلم آن است که جرمی رنر جوان در یکی از اولین نقش‌هایش این قاتل روانی را به تصویر کشیده است.

«Verónica»

آیا «Verónica» یک فیلم سینمایی جن زده بر اساس واقعیت است؟! جواب این پرسش سخت است. اما فیلم ترسناک اسپانیایی زبان «ورونیکا» محصول ۲۰۱۷ بر اساس پرونده به اصطلاح والکاس در سال ۱۹۹۱ ساخته شده است. همانطور که داستان ظاهراً واقعی می‌گوید، استفانیا گوتیرز لازارو یک روز در مدرسه خود با استفاده از یک تخته Ouija جلسه‌ای برگزار می‌کند و در میان مراسم، یک راهبه ترسناک وارد می‌شود و تخته را می‌شکند.

به دنبال این رویداد، استفانیا پس از ماه‌ها تشنج و توهم دیدن چهره‌های عجیب و غریب را تجربه می‌کند که در نهایت با مرگ مرموز او به اوج خود می‌رسد. اما وقتی پلیس برای تحقیق به سراغ این پرونده می‌آید، صدا‌های عجیبی در خانه او شنیده شده، و به گفته شاهدان اثاثیه خانه خود به خود جابجا می‌شدند و یک مجسمه حضرت عیسی مصلوب شده نیز از صلیب خود روی دیوار جدا می‌شود.

اصل وقایع تاکنون مانند یک راز باقی مانده‌اند، و اگر از ما بپرسید، همچنان این داستان گیج‌کننده است. ولی واقعیت داستان هرچه بوده، موضوع این است که چنین رویداد وحشتناکی ۲۶ سال طول کشیده تا روی صفحه نمایش بزرگ سینما ظاهر شود.

دیگر خبرها

  • «عشق ناباور» با رهنمودهایی از محمدرضا لطفی شنیدنی شد
  • تنور داغ رقابت انتخاباتی ۴ کاندیدای مجلس در کرمانشاه زیر بارش‌ها
  • هلال سفید انتهای ناخن را جدی بگیرید + رازهای مهم
  • یک بچه با لباس زرد می‌بینم، او اینجاست و زنده است .... | ویدئو | ماجرای شنیدنی پیدا شدن یسنا
  • آیا وضو یا تیمم با وجود آرایش و لاک ناخن صحیح است؟
  • شطرنج‬ مربیان در سیدبندی المپیک/ تنور تکواندو داغ‌تر از همیشه
  • یادآوری خاطرات با نسخه بدنساز داستان اسباب بازی ها(عکس)
  • ببینید | ناخن طلا برای کاشت برای خانم‌های پولدار!
  • داستان عجیب بازیکن مورد علاقه استقلال
  • ۲۰ فیلم ترسناک که بر اساس داستان واقعی ساخته شدند