Web Analytics Made Easy - Statcounter

رکنا: محمدتقی بهار در سال ۱۲۶۳ شمسی در مشهد و در خانواده صبوری متولد شد. در توصیف خانواده‌اش می‌گوید که پدرم در خانه با ما درباره علم و ادبیات و تاریخ حرف می‌زد و برخلاف مردان آن دوره معتقد نبود که با اهالی خانه نباید دم‌خور بود. او با ما درباره داستان‌ها و شعر‌های عربی و فارسی حرف می‌زد.

محمدتقی بهار را با کدام هنر Art و حرفه‌ای می‌توان ممتاز کرد؟ بهار در هر کاری که به یادگار گذاشت بهترین بود و در تاریخ ایران بسیار تاثیرگذار واقع شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

محمدتقی بهار در سال ۱۲۶۳ شمسی در مشهد و در خانواده صبوری متولد شد. در توصیف خانواده‌اش می‌گوید که پدرم در خانه با ما درباره علم و ادبیات و تاریخ حرف می‌زد و برخلاف مردان آن دوره معتقد نبود که با اهالی خانه نباید دم‌خور بود. او با ما درباره داستان‌ها و شعر‌های عربی و فارسی حرف می‌زد.

پدرم، ملک‌الشعرای صبوری، با ورود نوشته‌های فرانسوی مثل الکساندر دوما به ایران در خانه شروع به بلند خواندن آن‌ها کرد و گاهی هم به مادرم می‌داد تا او برای ما بخواند. مادرش که از مسیحیان قفقاز بوده نیز مانند پدر اهل سواد و شعر و دانش بود. این آشنایی با ادبیات در کودکی، به علاقه‌اش در بزرگسالی منجر شد. در خاطراتش می‌گوید: بسیاری از آن داستان‌ها و اشعاری را که پدر در خانه برای ما می‌خواند مانند «کنت دو مونت کریستو» و «سه‌تفگدار» را تا بزرگسالی به خاطر داشتم.

تحصیلات بهار

به روایت خود از ۵ سالگی به مکتب زنانه فرستاده شده و معلمش زن‌عمویش بوده است. در ماه‌های اول قرآن آموخته و فارسی یاد گرفته است. پس از آن به مکتب مردانه رفته و از فضای آنجا خاطرات زیادی نوشته است.

بهار در خاطراتش می‌نویسد، چون پدرش فقیر نبوده و به مکتب ماهی ۵ قران شهریه می‌داده زیاد تنبیه نشده و هم‌کلاسی‌هایش کمتر او را اذیت می‌کردند. می‌نویسد در آن مکتب ۶ ماه ماندم و فقط یک بار کتک خوردم.

پس از مکتب مردانه برای آموزش عربی او را به مکتب دیگری فرستاده‌اند. از این نقل قول می‌توان فهمید در آن دوره آموزش مکتبخانه‌ها متفاوت بوده و به گونه‌ای می‌توان گفت: تخصصی بودند

سفر به عراق

۱۰ سالگی پدرش او، مادر و خواهر و برادرش را به کربلا می‌برد. در خاطرات خودنوشت او آمده آن سال همان سالی بود که ناصرالدین شاه را میرزارضا کرمانی کشته بود. او از خاطرات سفر این گونه می‌گوید: اگر در شهری بیشتر از ۱۵ روز اقامت داشتیم، پدرم من را به مکتب می‌فرستاد تا چیز‌هایی که یاد گرفته‌ام از یاد نبرم. این رفتار نشانه اهمیت آموزش برای ملک‌الشعرای صبوری، پدر محمدتقی بهار، است. این سفر تقریبا یک سال طول می‌کشد.

آغاز شاعری و روزنامه‌نگاری

در ۱۰ سالگی و همان سفر عراق، اولین شعرش را می‌سراید و تا ۱۵ سالگی پدر او را در تقویت این هنر همراهی می‌کند، ولی با تغییرات سیاسی در عهد مظفرالدین‌شاه ملک‌الشعرای صبوری او را از گرایش به شاعری دور می‌کند و در همان سال‌ها می‌میرد.

بهار پس از مرگ پدر قصد آمدن به تهران و رفتن به فرنگ برای تحصیل می‌کند، ولی مسئولیت خانواده و انقلاب مشروطه ایران مانع این کار می‌شود.اخبار 24 ساعت گذشته رکنا را از دست ندهید

 

حوادث اختصاصی رکنا را اینجا بخوانید:

قیمت طلا به بالاترین رقم یک هفته گذشته رسید درخواست واردات جگر گوسفند از خارج ! به یک «خانم جوان و مجرد و منعطف» نیازمندیم! / این آگهی ها بی شرمانه اند + سند شیطان شوشتر کیست؟! / التماس های کودکان در فیلم مردان منحرف! رشوه ۳۰۰ میلیون دلاری ریاض به رضا پهلوی لو رفت تجاوز به پسر 3 ساله در چادر پناهندگان سوریه ای+عکس علت تصادف مرگبار خودرو نوربخش و تاج الدینی مشخص شد+ فیلم و عکس تجاوز به دختر 13 ساله ورزشکار در رختکن باشگاه + عکس مهم ترین اخبار 24 ساعت گذشته رکنا برخورد وحشیانه با سه جوان نوازنده خیابانی در رشت+ فیلم راننده خودروی نوربخش و تاج الدینی دستگیر شد +عکس تجاوز بی شرمانه نامادری به پسر 14 ساله شوهرش + عکس تجاوز خواستگار به شیرین تا جواب بله بگیرد! واکنش علیزاده به انتشار تصاویر تجاوز به کودکان شوشتری در صفحه مسیح علینژاد+عکس

منبع: رکنا

کلیدواژه: هنر Art قران کربلا سفر سفر سیاسی پدر مردان دختر ملک داستان عکس فیلم ایران اعدام حادثه تهران آپارتمان پسر رئیس دستگیر شد

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۵۵۱۴۶۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بهترین و بدترین خاطره معلم کودکان کار

خبرگزاری مهر_ گروه جامعه؛ روز معلم که می شود همه ما به یاد معلمانمان می افتیم؛ خانواده‌ها از معلمان فرزندانشان تقدیر می کنند؛ مدیران مدارس برای معلمان خود هدایایی در نظر می گیرند و آموزش و پرورش در هر استان و شهر هم سعی دارد هر ساله به مناسبت روز معلم از معلمان نمونه خود تقدیر کند.

در این میان اما معلمانی هستند که بدون چشم داشتی، بدون آنکه از تدریس و زحماتشان کسی تقدیری داشته باشد؛ همچنان معلمی را با شوق و علاقه ادامه می دهند.

به بهانه روز زیبای معلم تلاش می کنیم در چند مصاحبه با تعدادی از این معلمان گفت‌وگو داشته باشیم.

یکی از این دسته از معلمان که کمتر به آنها پرداخته و از آنان تقدیر می شود معلمان مدارس کودکان کار و کودکان اتباع است؛ کودکانی که شناسنامه یا خانواده ندارند؛ کودکانی که ناچارند چند روز در هفته کار کنند و یا کودکان اتباع؛ همگی از جمله کودکانی هستند که مدارس معمولی از ثبت نام آنها سرباز می زنند.

در چنین شرایطی مراکز و یا مدارسی با مجوز از وزارت کشور یا سازمان بهزیستی اقدام به ثبت نام این کودکان می کنند تا علاوه بر سواد آموزی این کودکان، از افتادن آنان به دام آسیب های اجتماعی هم تا آنجا که می توانند جلوگیری کنند.

شقایق راد یکی از این معلمان است که ده سالی است در مدرسه کودکان کار ارفک فعالیت دارد. او مدتی تدریس و سواد آموزی به زنان سرپرست خانوار را برعهده داشت و حالا چند سالی است به صورت ویژه معلم ابتدایی کودکان است.

معلمی کودکان در مقطع ابتدایی به تنهایی خیلی سخت است؛ آیا آموزش به کودکان کار سخت تر نیست؟

معلمی شغل سختی است اما من هیچ‌گاه معلمی را به عنوان شغل نگاه نمی‌کنم؛ معلمی مسیری است که باید معلمان آن را انتخاب کنند. البته مسیری بسیار سخت است که چالش‌های زیادی هم دارد اما در کنار همه سختی‌هایش لذت‌هایی دارد که تا معلم نباشید نمی‌توانید لذت‌های معلمی را لمس و تجربه کنید.

آیا تفاوتی بین معلمی برای کودکان تحت آسیب با کودکان معمولی وجود دارد؟

بله آموزش به کودکان تحت آسیب متفاوت است؛ با توجه به شرایط زیستی که این کودکان دارند درس‌ها متفاوت است. در بسیاری از کتب درسی از نقش خانواده، محل سکونت و تاریخ تولد گفته می‌شود در حالی که کودک آسیب دیده حتی ممکن است شناسنامه نداشته باشد. ممکن است خانواده خوبی نداشته باشد و یا نداند حتی کجا به دنیا آمده است. ما با توجه به شرایط این کودکان کار و یا کودکان اتباع طرح درس‌های منسجمی بر طبق کتب درسی رسمی کشور طراحی کردیم؛ هیچ مطلبی حذف نشده اما روش تدریس متفاوت از سایر مدارس است تا کودک با دیدن تصاویر و مطالب کتاب‌های درسی به فکر چیزهایی که ندارد نیفتد. کودکان باید بدون حسرت خوردن مفاهیمی همچون خانواده و هرم غذایی را بدانند. به عنوان مثال در کتب درسی هرم غذایی آموزش داده شده است؛ متاسفانه برخی از این کودکان بسیار کمتر از کودکان معمولی پروتئین مصرف می کنند؛ تلاش می‌کنیم به آنان بیاموزیم که از چه مواد غذایی استفاده کنند تا جایگزین گوشت بوده و منبع پروتئین باشد.

آیا شرایط حضور غیاب دانش آموزان مدارس عادی با مدارس کودکان کار متفاوت است؟

شرایط حضور غیاب دانش آموزان مدارس عادی با مدارس کودکان کار هم متفاوت است؛ مدارس عادی با هماهنگی خانواده‌ها بر حضور و غیاب کودکان در مدرسه نظارت دارند اما ما در مدارس کودکان کار با خانواده یا بستگانی از کودک مواجهیم که اصرار می کند که کودک بتواند کارش را هم ادامه دهد. ما ناچاریم با خانواده این کودکان به نوعی یک تفاهمنامه در روز ثبت نام امضا کنیم تا کودک سه روز در هفته بتواند در کلاس‌های درس حاضر شود و سه روز دیگر را کار کند. دختران سه روز و پسران سه روز دیگر هفته در مدرسه حضور دارند و روزهایی که در مدرسه نیستند به سر کار می‌روند.

کودکان کار دانش آموز در مدرسه ارفک معمولاً چه کارهایی می‌کنند؟

بیشتر این کودکان دست فروش هستند و چیزهایی را می‌فروشند که متاسفانه خودمان هم در خیابان این دستفروشی را مشاهده می‌کنیم؛ تعدادی از این کودکان در کارگاه‌هایی کار می‌کنند که چندان در دید عموم نیستند؛ کارگاه‌های خیاطی، تولیدی کیف و کفش و کارگاه های بسته‌بندی از جمله مهم‌ترین این کارگاه‌ها هستند؛ پسرهای بزرگتر هم در تعمیرگاه‌ها مثل تعمیرگاه‌های ماشین یا کارگاه های صنعتی فعالیت می‌کنند. برخی از دختران هم در منزل مشاغل خانگی دارند. مشاغل خانگی سود کمی دارند و برای اینکه یک خانواده بتواند امرار معاش داشته باشد لازم است همه اعضای خانواده یک شغل خانگی مثل بسته بندی را انجام دهند.

چه طور خانواده یا بستگان کودک کار را مجاب می‌کنید که کودکشان تحصیل را ادامه دهد؟

در روز ثبت نام ما از خانواده یا بستگان این کودکان با یک فرم تفاهم نامه قول می‌گیریم که سه روز در هفته کودک حتماً به مدرسه بیاید و او را به کار نفرستند. البته این موضوعی است که برای کودکان اتباع متفاوت است زیرا کودکان اتباع ممکن است در یک زمانی ناچار شوند همراه خانواده مهاجرت کنند.

آموزش به کودکان کار اتباع چه تفاوتی با کودک کار ایرانی دارد؟

خوشبختانه بین آموزش به کودکان کار ایرانی و اتباع در ارفک تفاوتی وجود ندارد؛ این دوستی و همدلی بین کودکان را خود بچه ها یاد گرفتند و این دوستی بین آنها وجود دارد دانش آموزان کوچکتر از بزرگترها یاد می‌گیرند که این دوستی‌ها را حفظ کنند. تنها موضوعی که ما معلمان و مربیان آن را در نظر می‌گیریم این است که کودکان اتباع مهاجر هستند؛ نحوه آموزش به کودکان مهاجر بدین صورت است که دوره‌های آموزشی فشرده و خلاصه است. مشخص نیست که این کودکان تا چه زمانی در کنار ما در مدرسه هستند. ما در هنگام ثبت نام به کودک و بستگانش می‌گوییم که یک سال لازم است که کودک به مدرسه بیاید؛ اما با توجه به شرایط این مهاجرین ممکن است کودک از ایران برود برای همین ما به گونه‌ای طرح درس‌ها را برنامه‌ریزی کردیم و به معلم‌ها ارائه دادیم که این طرح درس‌ها خلاصه‌ای از پایه‌های مورد نیاز کودکان باشد. در طرح آموزشی توسعه‌ای، دو طرح الف و ب طراحی شده، در طرح الف دو پایه اول و دوم ابتدایی و در طرح ب سه پایه سوم چهارم و پنجم ابتدایی گنجانده شده است.

طوری برنامه‌ریزی شده است که کودک به صورت خلاصه مطالب اصلی را فرا بگیرد و ضمناً به مسائل فرهنگی هم ورود نکردیم؛ تلاش کردیم تا مسائل فرهنگی تداخلی در مسائل آموزشی ایجاد نکند.

بهترین و بدترین خاطره شما از ده سال معلمی کودکان کار چه بوده است؟

بهترین خاطره برای من توانایی خواندن و نوشتن نوجوانی است که پس از ۱۴ سال بی‌سوادی توانست بخواند و متنی را با گریه برایم بخواند که عنوان اش این بود: من دیگر باسواد شدم.

بدترین خاطره ما معلمان کودکان کار هم ترک تحصیل اجباری کودکان است که بسیاری از آنها مجبور می‌شوند درس خواندنشان را ترک کنند. گاهی به خاطر تغییر محل کارشان ناچار می شوند تحصیل را رها کنند. علی رغم اینکه ما با سرکارگر یا کارفرما یا صاحب کارگاهشان صحبت میکنیم که کودک را جا به جا نکند اما باز هم گاهی اصرار ما بی فایده است و کودک برای کار اجباری به منطقه دیگری می رود و دیگر نمی‌تواند برای ادامه تحصیل به این مدرسه بیاد؛ البته امیدواریم این تغییر محل کار به ترک تحصیل دائمی کودک منجر نشود.گاهی هم مهاجرت موجب می شود کودک مجبور شود درس را رها کند.

کد خبر 6092574 علی قدمی

دیگر خبرها

  • معلمی که کلاس درس را به مسجد بُرد
  • آموزش یک جامعه با اخلاق از خانه و خانواده آغاز می‌شود
  • دیدار استاندار قزوین با خانواده شهید معلم، رجبعلی قربانی
  • حمایت بیش از ۶۰۰۰ معلم کرمانی از ایتام 
  • به احترام «معلم» برپا ...
  • بهترین و بدترین خاطره معلم کودکان کار
  • علی دایی در خانه خبرنگار ورزشی و مادر ۸۹ساله‌اش!
  • رگبار و رعد و برق قم را در برمی‌گیرد
  • تجلیل از خانواده شهدای فرهنگی در استان یزد
  • دختر شاعر فلسطینی مانند پدرش کشته شد