Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارشگروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، نادر برپور در یکی از روزهای مهرماه سال 1338 در جمع گرم خانواده‌ای مذهبی در شهر تبریز متولد شد هنوز دو بهار از عمرش نگذشته بود که مادر مهربانش او را تنها گذاشت و نادر کوچک در دامان پر مهر پدر و در محافل مذهبی پرورش یافت و طبق وصیت مادر با معارف دینی و احکام الهی آشنا شد و عشق به معارف الهی در دل کوچکش خانه کرد 12 ساله بود که همراه با دیگر دوستان نوجوانش مرکب انتظاریون حضرت ولیعصر (عج) مارالان تبریز راه‌اندازی کرد و با پولهای خود هیئت را اداره می‌کرد سال 1353 که پدر به بستری بیماری افتاد .

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

برپور برای تأمین معاش خانواده روزها قالیبافی می‌کرد و شب‌ها درس می‌خواند.

در همین دوران بود که عطر انقلاب و مبارزه علیه رژیم ستم‌شاهی در جامعه پیچید، قیام 29 بهمن تبریز فریاد عدالت‌خواهی مردم غیور تبریز بود که نادر در برپایی آن حضوری مؤثر داشت فعالیت‌های انقلابی او در سایه رهنمودهای" آیت‌الله شهید قاضی طباطبائی" تا پیروزی انقلاب ادامه یافت .

بیشتر بخوانید:مدافع حرمی که روز شهادتش را پیش‌بینی کرد +تصاویر

پس از پیروزی انقلاب برپور از اولین نفرات تشکیل دهنده سپاه پاسداران شهر تبریز بود و در مبارزه با ضد انقلاب و ساواک و حزب خلق فداکاری‌های زیادی از خود نشان داد، اوایل سال 1359 بعد از گذراندن دوره چتربازی در شیراز برای حضور در جبهه‌های نبرد آماده شد با شروع جنگ تحمیلی عاشقانه عازم جبهه‌های نبرد حق علیه باطل گشت و در جبهه سوسنگرد به همراه عده دیگری از سپاهیان و هم‌رزمانش اولین هسته پایگاه نظامی شهر سوسنگرد را بنا نهاد .

سرانجام دشمن زبون که از دلاوری‌ها و رزم آفرینی‌های نادر و دوستانش به تنگ آمده بود با برنامه‌ریزی به همراه عوامل داخلی (نیروهای بنی‌صدر) توانست روز دوم آبان ماه سال 1359 در جبهه سوسنگرد این نیروی دلاور و شجاع سنگر حق را در حلقه محاصره خود اسیر کند و بعد از آن هیچ اثری از این سرباز راه حق به دست نیامد.

منبع:مشرق

انتهای پیام/

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: شهدا قالیباف

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۵۵۹۹۶۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

پنجم اردیبهشت‌ماه، سالروز شهادت نخستین فرمانده سپاه یزد

به گزارش خبرگزاری صداوسیما مرکز یزد ، محمد منتظرقائم متولد سال ۱۳۲۷ در شهر فردوس از توابع استان خراسان است، البته خانواده محمد به علت ایستادگی پدرش در مقابل جیره‌خواران حکومت وقت، مجبور به هجرت از فردوس می‌شوند و در شهر و دیار پدریش، یعنی یزد سکنی می‌گزینند، ولی این تازه ابتدای راه زندگی استکبارستیزانه محمد است که رقم می‌خورد.
 محمدمنتظرقائم تحصیلات خود را در مدرسه تعلیمات اسلامی ادامه می‌دهد و در حالی که هنوز ۱۵ سال ندارد حماسه ۱۵ خرداد سال ۴۲ شکل می‌گیرد، اما با وجود سن کم، تفکری عظیم در خود پرورانده و فعالیت‌های ضداستکبارانه اش در آن سال‌ها، تعجب همگان را به خود جلب می‌کند.
وی تحصیلات خود را در رشته برق در هنرستان فنی ادامه می‌دهد و پس از اتمام و اخذ دیپلم در سال ۱۳۴۷، لباس سربازی برای شاه را که کاملاً با تفکراتش در تناقض بود، برتن می‌کند و حتی در این دوره، یک بار به علت پاره کردن تصویر شاه و آتش زدن آن در بازار شهر به شدت تنبیه می‌شود.
پس از گذران دوره سربازی با وجود همه سختی‌ها، در شرکت برق مشغول به کار می‌شود. در سال ۱۳۵۰ با تشکیل گروهی مخفی، مبارزه را در قالب تشکلی منسجم هدایت و انجام می‌دهد و نخستین اعلامیه این گروه در ششم بهمن ۵۱ در یزد به شکل گسترده و مخفیانه توزیع می‌شود که انعکاسی وسیعی پیدا می کند ، اما به‌علت فعالیت سیاسی از کار خود اخراج و مدت ۱۵ ماه در سیاه‌چال‌های نیرو‌های ساواک مورد شکنجه قرار می‌گیرد، اما با هوشیاری مثال زدنی بدون این که هیچ اعترافی از وی گرفته شود، آزاد می‌شود.
محمد پس از آزادی مصمم‌تر از پیش به مبارزات خود علیه استکبار و استعمار ادامه می‌دهد تا این که انقلاب اسلامی پیروز می‌شود و پس از تشکیل سپاه پاسداران به فرمان رهبر کبیر انقلاب در سال ۵۸، به‌عنوان نخستین فرمانده سپاه پاسداران استان یزد انتخاب و مسئول بنیان‌گذاری و تشکیل سپاه یزد می‌شود.
وی سپاه را گسترش می‌دهد و با قاطعیت با ضد انقلاب به مبارزه برمی‌خیزد به‌نحوی که دو ماه پس از ایجاد تشکل، وقتی اوضاع کشور و انقلاب را در غرب کشور در خطر می‌بیند، آسوده ننشسته و با شماری از پاسداران برای مبارزه با ضد انقلاب و طاغوت راهی کردستان می‌شود.
دفاع از اسلام و انقلاب، آرمان و هدف وی بود به طوری‌که در روز پنجم اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۵۹ نیز وقتی در جریان فرود چند هلی‌کوپتر آمریکایی در کویر طبس قرار می‌گیرد، هر چه سریع‌تر در محل حادثه حضور پیدا می‌کند تا از نزدیک واقعه را بررسی کند.
همزمان با حضور محمد منتظرقائم در محل صحرای طبس، بنی‌صدر رئیس جمهور وقت در خیانتی آشکار دستور حمله به هلی‌کوپتر‌ها و هواپیما‌های آمریکایی را می‌دهد، ولی بعد‌ها مشخص می‌شود که این هلی‌کوپتر‌ها حاوی اسناد مهمی از اقدامات بعدی آمریکا در حمله به طبس بودند.
بدین ترتیب محمد منتظرقائم که در صحنه مبارزه با استکبار حضور داشت، در بمباران منطقه به دستور بنی‌صدر، به درجه رفیع شهادت نائل می‌آید.
همرزمان سردار سپاه ابابیل در صحرای طبس در مورد حماسه کویر می‌گویند:
پنجم اردیبهشت بود که از سپاه تهران به ما خبر دادند که راننده تانکری نفت‌کش در نزدیکی جاده‌ای متروک و کم تردد در صحرای طبس تعداد پنج فروند هلی‌کوپتر، یک هواپیما در حال سوختن، یک دستگاه جیپ، دو موتورسیکلت، تعدادی رختخواب و پرژکتور مشاهده کرده است؛ سریعاً خود را به منطقه برسانید.
محمد گفت: "اول نماز می‌خوانیم و سپس راهی می‌شویم. "
نماز آن روزش طولانی‌تر از بقیه روز‌ها شد و حال و هوای دیگری داشت. بعد از اتمام نمازش یکی از بچه‌ها به شوخی گفت: "حاجی نماز جعفر طیار می‌خواندی؟ " لبخند زد و گفت: شاید نماز آخرمان باشد. "
سوار اتومبیل شدیم و راه افتادیم. در مسیر، سوره فیل را برایمان خواند و بعد از خواندن سوره، تفسیرش را هم برایمان نقل کرد و گفت: "این مملکت متعلق به امام زمان (عج) است و خدا خود نیز از آن محافظت می‌کند و ما پاسداران وسیله‌ای بیش نیستیم. "
به منطقه که رسیدیم من برای تجسس و سوال از اهالی از بچه‌ها جدا شدم، محمد و دو نفر از بچه‌ها به سمت هلی‌کوپتر‌ها و هواپیمای سوخته راهی شدند.
در حال صحبت با اهالی بودم که هواپیما‌های فانتوم که بر فراز منطقه پرواز می‌کردند، توجه‌ام را جلب کردند. بعد از آن، صدای انفجار مهیبی از سمت هلی‌کوپتر‌ها به گوش رسید.
به سرعت به سمت هلی‌کوپتر‌ها به راه افتادم. دودی سیاه به آسمان بلند شده بود. محمد که برای بررسی هلی‌کوپتر‌ها وارد آن‌ها شده بود تا اگر سند و مدرکی بر جا مانده، با خود بیاورد، طعمه خیانت بنی‌صدر و هم دستانش شده بود که می‌خواستند آن اسناد فاش نشود. تا به او رسیدیم به مولایش حسین (ع) پیوسته بود.

دیگر خبرها

  • نمایش فیلم تئاتری از عباس جوانمرد در خانه هنرمندان ایران
  • ۲۰۲ روز جنگ غزه به روایت آمار و ارقام
  • تبیین مفاهیم ایثار و شهادت برای نسل جوان ضروری است
  • دشمن با اقتدار تنبیه شد
  • فریادهای خاموش: روایت‌های ناگفته از حمله به نورشمس | گزارش تصویری
  • بافت قالی برای امور عام المنفعه در همت آباد
  • کنایه رئیس سازمان تأمین اجتماعی به مشاغل سخت! / جدّیت قالیباف به روایت یک عضو جبهه پایداری
  • پنجم اردیبهشت‌ماه، سالروز شهادت نخستین فرمانده سپاه یزد
  • قیمت بلیط استانبول به تبریز مرداد 1403
  • بیانیۀ جمعی از شاعران و نویسندگان تبریز درباره شهادت مدافع حرم حاج طالع یوسف‌اف در باکو