Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ورزش 3»
2024-03-28@10:32:24 GMT

سال 2018 برای آلمان بسیار تلخ بود

تاریخ انتشار: ۲۶ آبان ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۵۶۵۸۳۰

سال 2018 برای آلمان بسیار تلخ بود

لئون گورتزکا، هافبک جوان تیم ملی آلمان ابراز امیدواری کرد سال تلخ 2018 برای فوتبال این کشور به خوشی به پایان برسد.

به گزارش "ورزش سه"، 2018 را می توان یکی از بدترین سال های تاریخ فوتبال آلمان دانست زیرا آنها بعد از 80 سال حتی نتوانستند از مرحله گروهی جام جهانی نیز صعود کنند و بیشترین یاخت رسمی را نیز در این سال متحمل شدند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

حذف از لیگ ملت های اروپا نیز آخرین اتفاق تلخ فوتبال ژرمن ها بود که دیشب و با برتری هلند مقابل فرانسه رخ داد.

 

 

لئون گورتزکا در این رابطه گفت: "حذف از رقابت های لیگ ملت های اروپا اتفاقی تلخی ست که رخ داده است اما همه ما چاره ای جز پذیرش این نتایج نداریم.

 

تمام تلاش ما این است در آخرین دیدار لیگ ملت های اروپا در روز دوشنبه برابر هلند قادر به کسب نتیجه خوبی باشیم تا سال 2018 در نهایت با یک اتفاق مثبت برای تیم ملی آلمان به پایان برسد. در سالی که گذشت نتایج خوبی نگرفتیم و سال 2018 برای ما موفقیت آمیز نبود و همه ما به حقیقت واقف هستیم."

تیم ملی آلمان لئون گورتزکا

منبع: ورزش 3

کلیدواژه: تیم ملی آلمان لئون گورتزکا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.varzesh3.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ورزش 3» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۵۶۵۸۳۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ناسیونالیسم توسعه‌جو چیست؟

   عصر ایران - ناسیونالیسم توسعه‌جو خصلتی تجاوزگر، جنگ‌آور و توسعه‌طلبانه دارد. یعنی در پی توسعۀ ارضی و سرزمینی است. این شکل از ناسیونالیسم، از بسیاری جهات آنتی‌تز ناسیونالیسم لیبرال است که مبتنی بر باور اخلاقی به حقوق مساوی و اصل حق تعیین سرنوشت است.

   چهرۀ تجاوزگر ناسیونالیسم ابتدا در اواخر سدۀ نوزدهم، یعنی زمانی پدیدار شد که قدرت‌های اروپایی تحت عنوان شکوه ملی و داشتن "موقعیتی بهتر" برای خود، "به خاطر آفریقا" به جان یکدیگر افتادند.

   امپریالیسم اروپایی سدۀ نوزدهم، با توسعه‌طلبی استعماری دوره‌های پیشین از این لحاظ فرق داشت که با حال‌وهوای ناسیونالیسم عمومی تقویت شده بود و در ناسیونالیسم عمومی نیز اعتبار و حیثیت ملی با داشتن امپراتوری به طور فزاینده‌ای پیوند داشت و از هر پیروزی استعماری با نمایش‌های شور و هیجان عمومی یا میهن‌پرستی تعصب‌آلود استقبال می‌شد. هر دو جنگ جهانی سدۀ بیستم تا حد زیادی نتیجۀ همین شکل توسعه‌جویانۀ ناسیونالیسم بودند.

   زمانی که جنگ جهانی اول در پس مسابقۀ تسلیحاتی درازمدت و چندین بحران بین‌المللی پیاپی، در اوت سال 1914 آغاز شد، دورنمای پیروزی و شکوه نظامی، شادمانی عمومی خودجوشی را در همۀ پایتخت‌های بزرگ اروپا برانگیخت.

   جنگ جهانی دوم به طور عمده نتیجۀ برنامه‌های توسعۀ امپریالیستی الهام‌گرفته از ناسیونالیسم ژاپن، ایتالیا و آلمان بود. نمونۀ اخیر و ویرنگر این شکل از ناسیونالیسم در اروپا، خواست صرب‌های بوسنی در دهۀ 1990 برای ایجاد "صربستان بزرگ‌تر" بود.

   چنین ناسیونالیسمی، در شکل افراطی آن، از احساسات و شور و هیجان ناسیونالیستی شدید و حتی هیستریک برمی‌خیزد، که گاهی به آن ناسیونالیسم یکپارچه‌گرا می‌گویند. اصطلاح ناسیونالیسم یکپارچه‌گرا را شارل مورا (1952-1868)، ناسیونالیست فرانسوی و رهبر جناح راست حزب آکسیون فرانسیز به نام خود ثبت کرد.

  محور سیاست مورا دفاع از اهمیت بی چون و چرای ملت بود: "ملت همه چیز است و فرد هیچ نیست." از این رو، ملت فراسوی زندگی هر فرد یگانه‌ای وجود و معنا دارد، و وجود فرد فقط هنگامی معنا دارد که صرف وحدت و بقای ملت شده باشد.

  این نوع میهن‌دوستی تعصب‌آمیز، بویژه برای ازخودبیگانگان، گوشه‌گیران و بی‌قدرت‌ها، و برای سایر کسانی که ناسیونالیسم برایشان وسیله‌ای است تا با آن غرور و عزت نفس را دوباره بدست آورند، کشش شدیدی دارد.

  ناسیونالیسم یکپارچه‌گرا پیوند اولیه بین ناسیونالیسم و دموکراسی را می‌گسلد. ملتِ "یکپارچه"، اجتماع قومی متفرعن است که با بستگی‌های ابتدایی، نه وفاداری‌های سیاسی ارادی، متحد شده است.

  وحدت ملی در این شکل از ناسیونالیسم، مستلزم بحث آزاد و مبارزۀ آشکار و رقابت‌آمیز برای کسب قدرت نیست بلکه مستلزم انضباط و اطاعت از رهبریِ یگانه و عالی‌مقام است. چنین تفکری مورا را واداشت که دموکراسی را منبع ضعف و فساد تصویر کند و به جای آن خواهان برقراری دوبارۀ استبداد پادشاهی شود.

  این شکل ستیزه‌جو و تند ناسیونالیسم به ناچار با آموزه‌ها و باورهای شوونیستی پیوند دارد. شوونیسم برگرفته از نام نیکلاس شووین سرباز فرانسوی است که به سبب فداکاری متعصبانه‌اش در راه ناپلئون و هدف‌های فرانسه معروف است.

  شوونیسم عبارت است از باور غیرمنطقی به برتری یا سلطۀ گروه یا مردمی خاص بر دیگران. بنابراین شوونیسم ملی این اندیشه را نمی‌پذیرد که همۀ ملت‌ها برابرند و به جای آن می‌گوید ملت‌ها صفات خاصی دارند و به همین دلیل سرنوشت‌هایشان متفاوت است. یعنی برخی ملت‌ها شایستۀ فرمانروایی و برخی دیگر مناسب فرمانبرداری‌اند.

  این شکل از ناسیونالیسم نوعا با آموزه‌های برتری قومی یا نژادی بیان می‌شود و از این طریق ناسیونالیسم و نژادگرایی را درمی‌آمیزد. از نظر شوونیست‌ها، ملت‌شان یگانه و ویژه و از بعضی جهات "مردمی برگزیده"اند.

  از نظر ناسیونالیست‌های نخستین آلمان، مانند فیشته، فقط آلمانی‌ها فولک (مردم ارگانیک) بودند. فقط آن‌ها پاکی خون خود را حفظ و از آلایش زبانشان جلوگیری کرده‌اند. مورا نیز معتقد بود فرانسه نمونۀ شگفت‌آور بی‌همتایی است که از همۀ فضیلت‌های مسیحی و کلاسیک آکنده است.

  دشمن شناختن یا خطر دانستن ملت یا نژاد دیگر، در این نوع ناسیونالیسم نقش ویژه‌ای دارد. ملت در برابر دشمن، با بدست آوردن نوعی "یکپارچگی منفی"، به طور فزاینده‌ای احساس وحدت و هویت و اهمیت پیدا می‌کند.

  بنابراین ناسیونالیسم شوونیستی تمایز روشنی بین "آن‌ها" و "ما" می‌گذارد. "آن‌ها"یی وجود دارند که باید ریشخند شوند و از آن‌ها نفرت داشت تا احساس "ما" بودن پدید آید. از این رو جهان به طور معمول با طبقه‌بندی‌های نژادی به "گروه خودی" و "گروه غیرخودی" تقسیم شده است.

  گروه غیرخودی برای همۀ بدبختی‌ها و فسادهایی که گروه خودی از آن‌ها رنج می‌برد، به صورت سپر بلا عمل می‌کند. چنین موقعیتی را سامی‌ستیزی کین‌توزانه‌ای که پایۀ نازیسم آلمان بود، به خوبی نشان داد.

  کتاب "نبرد من"، اثر آدولف هیتلر، تاریخ را به صورت ستیز مانوی بین آریایی‌ها و یهودی‌ها ترسیم کرده که به ترتیب نمایانگر نیروهای روشنایی و تاریکی یا نیروهای خیر و شرند.

  ایدۀ تجدید حیات یا باززاییِ ملی، موضوع رایج ناسیونالیسم توسعه‌جو است. این شکل از ناسیونالیسم به طور کلی از اسطوره‌های عظمت گذشته و شکوه ملی کمک می‌گیرد. موسولینی و فاشیست‌های ایتالیایی به روزگار امپراتوری روم می‌نگریستند.

   نازی‌های آلمان در تصویری که از رژیم خود ساخته بودند و آن را "رایش سوم" می‌خواندند، به "رایش دوم" بیسمارک و نیز به "امپراتوری مقدس روم" نظر داشتند که شارلمانی به نام "رایش اول" برپا کرد.

   این‌گونه اسطوره‌ها خصلت آشکارا گذشته‌نگری به ناسیونالیسم توسعه‌طلب می‌دهند، اما آن‌ها به آینده هم نظر دارند زیرا سرنوشت ملت را در آن می‌بینند. اگر ناسیونالیسم وسیلۀ برقراری دوبارۀ عظمت و بازیابی شکوه ملی است، ناگزیر خصلتی نظامی‌گرایانه و توسعه‌طلبانه دارد.

   خلاصه اینکه، جنگ آزمایشگاه ملت است. در کانون ناسیونالیسم یکپارچه‌گرا همیشه طرحی امپریالیستی وجود دارد: تلاش برای توسعه‌طلبی یا بدست آوردن مستعمره‌ها. این‌گونه طرح‌ها را می‌توان در شکل‌هایی از پان‌ناسیونالیسم دید. باز هم آلمان نازی شناخته شده‌ترین نمونۀ آن است.

  نوشته‌های هیتلر برنامه‌ای سه‌مرحله‌ای را برای توسعه ارائه می‌کرد. در مرحلۀ اول، نازی‌ها می‌کوشیدند با گنجاندن اقوام آلمانی-اتریشی، چکسلواکیایی و لهستانی به درون رایش توسعه‌یافته، "آلمان بزرگ‌تر" را برپا کنند.

   در مرحلۀ دوم، در نظر داشتند با تاسیس امپراتوری زیر سلطۀ آلمان، که تا روسیه هم بسط می‌یافت، به لیبن‌استرام (فضای حیاتی) دست یابند. در مرحلۀ سوم، هیتلر تحقق رویای سلطۀ نهایی آریایی‌ها بر جهان را در نظر داشت.    

کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • مخالفت دوباره شولتز با ارسال موشک تاروس و اعزام نیرو به اوکراین
  • ۵ کشته بر اثر واژگونی اتوبوس در آلمان
  • عکس | علی کریمی به مونیخ آلمان رفت
  • گل نیکلاس فولکروگ به هلند (آلمان 2-1 هلند)
  • گل دیدنی مکسیمیلیان میتلشتات به هلند (آلمان 1-1 هلند)
  • گل جویی فیرمان به آلمان (آلمان 0-1 هلند)
  • امکان انحلال اپراتور دولتی حمل و نقل ریلی آلمان به دلیل ضرر و زیان
  • اعمال کنترل های موقت در تمام مرزهای آلمان
  • ناسیونالیسم توسعه‌جو چیست؟
  • یازده بازیکن برای قهرمانی اروپا پیدا شدند!