Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش گروه اجتماعی برنا، در ادامه گفتگوی روز گذشته، با رئیس انجمن روانشناسی اجتماعی ایران در مورد راهکارهای پیشگیری و کنترل رفتارهای نامتعارف در دوران نوجوانی به گفتگو نشستیم.

لینک گفتگوی دیروز : https://www.borna.news/fa/tiny/news-776528

حال در ادامه، راهکارهای مواجهه با رفتارهای آسیب رسان نوجوانان و جوانان را از زبان رئیس انجمن روانشناسی می توانید بخوانید.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

مجید صفاری نیا  در گفتگو با خبرنگار اجتماعی خبرگزاری برنا در مورد وظیفه مدارس در برخورد با دانش آموز خودآسیب رسان گفت: وقتی که دانش آموزی با سر و دست بسته به مدرسه می آید، نباید به او اجازه ورود بدهند و در کنار آن، مشاورین مدرسه خدمات خاصی را به این دانش آموزان و خانواده هایشان ارائه دهند. آنها باید از برنامه و کلاس، دادن آموزش های خاص و در واقع  از درمان های شناختی به خصوص رفتاردرمانی برای  این نوجوانان استفاده کنند.

وی تصریح کرد: مراکز بهداشتی شهرها، محله ها و  خانه های سلامت شهرداری یا مراکز مشاوره مدارس و آموزش و پرورش باید غربالگری انجام داده و این دانش آموزان را شناسایی کرده، خدمات ویژه و حرفه ای روانشناسی به آنان و خانواده هایشان ارائه دهند تا این مسئله سرایت اجتماعی و جنبه نمایشی و ایجاد برند پیدا نکند.

رئیس انجمن روانشناسی اجتماعی ایران لازمه ورود به معقوله پیشگیری را بحث های تخصصی دانست و گفت: این واقعیت که درصدی از افراد جامعه بیمار و دچار مشکلات روانشناختی هستند باید پذیرفته شود و طبیعتا درمان شوند. در بروز این مسئله، خانواده یا دهه های مختلف تربیتی یا جامعه شناسی متفاوت هم بی تأثیر نیست اما باید پذیرفت همانطور که در جامعه بیماری های جسمی وجود دارد، یک عده هم بیماری های روانی دارند که این مسئله می تواند تظاهرات آن اختلالات روانی باشد.

این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه سختگیری و برخوردهای قهری چاره کار نیست گفت: با هر پدیده ای که مخالفت شود، وضعیت بدتر شده و همچنان ادامه می یابد. باید توجه کرد که لازم است این دوران با آرامش به پایان برسد. نوجوانی ممکن است برای هرکسی زمان خاصی تمام شود؛ برای یک نفر سه سال و برای دیگری تا سی سالگی ادامه می یابد.  هرچه از نظر خانوادگی، آموزشی، تحصیلی و روابط بین فردی نوجوانان شرایط آرامتر و مهیاتر باشد تا نوجوان هرچه سریع تر و بهتر بتواند پاسخ سوالات خود را که من کیستم و چیستم و چه آینده ای در انتظار من است بگیرد، طول دوره نوجوانی کوتاهتر می شود.

صفاری نیا وخیم شدن شرایط اقتصادی و اجتماعی جامعه را عاملی برای گسترش بروز این رفتارها دانست: مدیران تربیتی و فرهنگی و کسانی که رفاه مردم به دست آنان است باید توجه خاصی به این امر داشته باشند؛ مخصوصا در این میان آموزش و پرورش نقش مهمی بر عهده دارد و باید مهارت های زندگی را به کودکان  در سال های ابتدایی بیاموزد اما ممکن است توان اجرایی این مسئله را نداشته باشد.

 وی به برنامه های خاص روانشناسان در همه جای دنیا برای کودکان اشاره کرد: کشورهای پیشرفته مثلا برای مبارزه با اعتیاد با معتادان برخورد نمی کنند بلکه کودکان را از 5-6 سالگی غربالگری می کنند و کسانی که زمینه اعتیاد  دارند مانند اعتیاد یکی از اعضای خانواده یا طلاق والدین، تحت آموزش مهارت های خاصی قرار می گیرند. ما هم این آموزش ها را  در دانشگاه ها طراحی کرده ایم اما کسی نیست که آنها را اجرا کند و اجازه این کار نیز داده نمی شود.

این روانشناس افزود: من به عنوان استاد دانشگاه مهارت های  مراقبت جنسی از کودکان را بر اساس آیات و روایات اسلامی طراحی کرده ام تا به بچه های 6 ساله آموزش مراقبت از خود داده شود. این مفاهیم را باید در مهدکودک ها و پیش دبستانی ها اموزش داد اما در این مقاطع ترجیح می دهند زبان خارجه و موسیقی یاد بدهند. اما واقعیت این است که مدیران تربیتی و آموزشی کشور ما دغدغه پیشگیری و آموزش مهارت های  زندگی را ندارند.

وی همچنین عنوان کرد: باید بدانیم کسی که در بیست سالگی در دانشگاه مواد مخدر و قلیان استعمال می کند، از قبل و دوران کودکی به این مسئله نگرش و تمایل داشته، نه اینکه امروز علاقه مند شده باشد. به همین دلیل غربالگری و آموزش دوران کودکی اهمیت پیدا می کند.

رئیس انجمن روانشناسی اجتماعی ایران افزود: همه استانداری های کشور برای پیشگیری از آسیب های اجتماعی بودجه دارند اما در حد برگزاری یک کنگره و همایش و جشنواره تمام می شود و آسیب های اجتماعی هم روند خود را ادامه می دهد. مثل مصرف مواد مخدر در جامعه  که ستاد برای آن وجود دارد و میلیاردها پول اما هر روز بر تعداد معتادان ما افزوده  می شود. بچه 13 ساله ما از مصرف الکل مسموم می شود و بچه 18 ساله مان می میرد  چون ما آموزش مهارت های زندگی و واکسن مراقبت نمی گیریم. در جوامع بسیاری در دنیا الکل آزاد است اما همین آموزش های پیشگیرانه مانع مصرف کودکان زیر 18 سال آنها می شود. برای مثال فرانسه آموزش این مفاهیم زندگی را از 4 سالگی شروع می کند، اما این آموزش ها در کشور ما مورد غفلت واقع شده است.

 

خبرنگار: مریم گرابیان

منبع: خبرگزاری برنا

کلیدواژه: اعتیاد روانشناسی تربیت مراقبت جنسی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۵۶۸۰۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ارزش‌های اخلاقی و تکالیف الهی تنها مختص به افعال خارجی نیست

اخلاق اجتماعی از مهمترین موضوعاتی است که ارتباط انسان‌ها را با خود جامعه و تاریخ مطرح می‌سازد زیرا جامعه قادر است یک تمدن را بسازد نه یک فرد و اجتماع انسانی پیوسته تاریخ را ساخته و به جلو برده است. از آنجایی که در میان ادیان الهی اسلام دینی اجتماعی است و احکام فردی آن نیز آهنگ اجتماعی دارد و هدفش ساختن جامعه‌ی دین دار می‌باشد؛ جامعه‌ای که روابط اجتماعی آن بر اساس اهداف و احکام دین سامان گیرد، و سعادت فرد با سعادت جامعه پیوند خورده و میان مسئولیت‌های اجتماعی و ایمان اسلامی ارتباطی قوی و غیر قابل انفکاک به وجود آید، نیازمند اخلاق اجتماعی مطلوب است که در سایه‌سار تحقق و عمل به مجموعه‌ای از مؤلفه‌های هنجاری و ارزشی شکل می‌گیرد و روابط اجتماعی انسان‌ها را با همنوایی و حاکمیت نظم همراه می‌سازد و جامعه را از سوق یافتن به سمت کری‌ها و کارکردهای سو باز می‌دارد.

همچنین عمل به مؤلفه‌های مطلوب در عرصه‌ی اخلاق اجتماعی به مثابه عاملی جهت رسیدن به سعادت و کمال واقعی برای جهانیان محسوب می‌گردد؛ زیرا در پرتو این مؤلفه‌ها، آئین درست زندگی و راه و رسم حیات سعادت آفرین فراروی بشریت قرار می‌گیرد و خوشبختی دائمی را برای آدمی و پاکیزگی و شایستگی حقیقی را برای کل اعضای جامعه‌ی اسلامی به ارمغان می‌آورد.آن‌چه پیش‌رو دارید گزیده‌ای از سخنان حضرت آیت‌الله مصباح‌یزدی (دامت‌برکاته) در دفتر مقام معظم رهبری است که در تاریخ ۱۳۹۸/۰۳/۱۱، مطابق با بیست‌وششم رمضان ۱۴۴۰ ایراد فرموده‌اند. باشد تا این رهنمودها بر بصیرت ما بیافزاید و چراغ فروزان راه هدایت و سعادت ما قرار گیرد.

یکی از مباحثی که در مطالب گذشته مطرح کردیم مقایسه بین نظام اخلاقی اسلامی با نظام اخلاقی بشری حاکم بر جهان بود. گفتیم یکی از زمینه‌های اختلاف بین این دو نظام، گستره مسائل و ارزش‌های اخلاقی است. البته فراموش نکنیم که بر اساس همان تعریفی که انتخاب کردیم، ارزش‌ها یا فضائل اخلاقی شامل همه رفتارهای ارزشی می‌شوند. بر اساس این تعریف، گستره ارزش‌های اخلاقی در اسلام تمام ساحت‌های وجود انسان را فرا می‌گیرد. هم‌چنین گفتیم که به طور کلی این ارزش‌ها به سه دسته تقسیم می‌شوند؛ یک دسته ارزش‌هایی است که مستقیماً مربوط به رابطه انسان با خداست؛ به این ارزش‌ها، اخلاق الهی می‌گوئیم. یک دسته مسائلی است که مربوط به خود انسان است؛ حتی اگر هیچ رابطه‌ای با دیگری در آن در نظر گرفته نشود؛ به این ارزش‌ها، ارزش‌های اخلاقی فردی می‌گوئیم. بخش عمده اخلاق نیز اخلاق اجتماعی است که همه مردم با آن آشنا هستند و وقتی در محاورات عرفی سخن از اخلاق به میان می‌آید، همان اخلاق اجتماعی متبادر به ذهن است.

گستره موضوع اخلاق از نظر اسلام و غرب

هم‌چنین گفتیم که در فرهنگ حاکم بر دنیای امروز که تحت تأثیر فرهنگ الحادی غربی است، جایگاه ارزش‌های اخلاقی پس از تعیین قوانین اجتماعی در زندگی اجتماعی است. به طور کلی پس از آن‌که قوانین اجتماعی تعیین شد، اگر کسانی داوطلبانه به این قوانین عمل کنند، کاری اخلاقی کرده‌اند، ولی اگر داوطلبانه عمل نکنند، یا سعی کنند با این قوانین مخالفت کنند و هر چه می‌شود در پنهانی سوءاستفاده کرده و به قوانین ملتزم نباشند، کاری اخلاقی انجام نداده‌اند. بر اساس این دیدگاه، اخلاق از رعایت داوطلبانه قوانین آغاز می‌شود و اوجش نیز این است که حتی چیزهایی که نظام حقوقی برای آن‌ها تثبیت کرده و اجازه داده که استفاده کنند را نیز به دیگران واگذار کنند. به تعبیر شایع، اساس اخلاق اجتماعی «دیگرخواهی» است؛ اما در اسلام دایره اخلاق بسیار وسیع است و شامل ارتباط انسان با خدا، با خود و سایر مخلوقات می‌شود.

ارزش اخلاقی افکار

همان‌گونه که ملاحظه می‌فرمایید، در نگاه اول، موضوع همه این ارزش‌ها رفتارهای خارجی است. اکنون این سوال مطرح می‌شود که آیا موضوع اخلاق در اسلام فقط همین رفتارهاست یا از این نیز وسیع‌تر است؟ در پاسخ باید بگوییم که موضوع ارزش‌های اخلاقی در اسلام از همه این‌ها وسیع‌تر است. از نظر اسلام، اخلاق از کمترین کاری که انسان حتی در درون خودش انجام می‌دهد و به‌گونه‌ای به اختیار و اراده خودش مربوط است، شروع می‌شود. اخلاق اسلامی از این‌که انسان به چه بیاندیشد، چه اعتقادی پیدا کند و چه فکری درباره خودش و دیگران دارد شروع می‌شود. اگر انسان درباره خودش چنین فکر کند که تافته جدابافته‌ای است، از همه مردم برتر است، او باید محور باشد و دیگران را حقیر بشمارد، خود همین فکر، موضوع یک ارزش اخلاقی است. خود همین فکر کردن، کاری ضد ارزش و دارای ارزش اخلاقی منفی است.

به تعبیر قرآن، برخی از فکرها گناه است؛ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ؛ [۱] خیال نکنید که تکلیف شما با ارزش‌های اخلاقی‌تان فقط در رفتارهای خارجی شکل می‌گیرد؛ مواظب باشید! حتی خیالی که در دلتان درباره دیگری می‌کنید و آن را می‌پذیرید، موضوع امر و نهی اخلاقی است؛ می‌تواند خوب باشد و می‌تواند بد باشد. بعضی از این گمان‌هایی که درباره دیگران می‌برید، خود این گمان‌ها گناه است؛ اگرچه هنوز هیچ اثر خارجی ندارد. البته این آیه در مقام این نیست که بگوید چه گمانی با چه شرایطی ممنوع است و چه گمانی خوب است. همین اندازه می‌خواهد بگوید که حواستان جمع باشد! ارزش‌های اخلاقی و تکالیف الهی تنها مختص به افعال خارجی نیست. حتی فعالیتی که در دلتان انجام می‌دهید موضوع حکم خداست؛ برخی را خدا دوست دارد و برخی را دوست ندارد. نتیجه این‌که اندیشیدن که کاری درونی و شخصی است، با کسی نیز ارتباط رفتاری ندارد، فقط درباره شخص دیگری است، مورد ارزش‌گذاری اخلاقی قرار می‌گیرد.

ارزش اخلاقی محبت و نفرت

به دنبال این، وقتی انسان نسبت به کسی اعتقادی پیدا کرد و بر اثر شواهد خاصی کسی را دوست داشت یا کسی را دوست نداشت نیز موضوع ارزش اخلاقی قرار می‌گیرد؛ البته همان‌گونه که گفتیم، شرط اخلاقی بودنش این است که اندکی جای اراده در آن باشد و انسان بتواند این محبت را ایجاد و تقویت کند؛ اما اگر چیزی است که بی‌اختیار در یک لحظه به ذهن انسان خطور کرده است، موضوع ارزش‌های اخلاقی نیست. بنابراین حب و بغض نیز مشمول ارزش‌های اخلاقی است.

براساس بینش اسلامی، ملاک حب و بغض‌، ایمان و کفر است. دلیل آن نیز مطلبی است که در جلسات گذشته گفتیم که این نظام اخلاقی مبتنی بر یک جهان‌بینی است. این جهان‌بینی وجود خدا را به عنوان آفریدگار حکیم اثبات می‌کند و می‌گوید: خداوند انسان و این عالم را برای هدف حکیمانه‌ای آفریده است. رفتارهای اختیاری قدم‌هایی است که برای رسیدن به سوی آن هدف برداشته می‌شود. مراتب اخلاقی پله‌هایی است که باید به سوی قله ارزش‌های اخلاقی که قرب خداست، طی کرد. بر این اساس، ملاک این‌که رفتاری ارزش اخلاقی پیدا کند، ارتباطی است که با آن هدف پیدا می‌کند. روشن است که اگر کسی خدا را قبول ندارد، اصلاً هیچ‌گاه به آن هدف نخواهد رسید.

موضع جوامع درباره ایمان به خدا

یک جامعه در مقابل ایمان به خدا سه فرض دارد؛ یکی این‌که افراد آن جامعه خدا را شناخته‌اند، با برهان پذیرفته‌اند، ایمان آورده‌اند و بنا گذاشته‌اند که راه خدا را بپیمایند و به خدا تقرب پیدا کنند. عنوان این جامعه یا گروه، گروه یا جامعه مؤمنان است.

فرض دوم نقطه مقابل مؤمنان است؛ کسانی‌که خدا را شناخته‌اند و می‌دانند خدا هست، ولی پذیرفتن اطاعت خدا با مزاج‌شان نمی‌سازد، دلشان می‌خواهد آزاد باشند، تا آن‌جا که حتی به دیگران می‌گویند اصلاً خدایی نیست. مثال روشن چنین کسانی فرعون است. او می‌دانست که خدا هست، [۲] اما به مردم می‌گفت: مَا عَلِمْتُ لَکُم مِّنْ إِلَهٍ غَیْرِی. [۳] فرعون یک شاخص بود. در انسان‌های عادی نیز کمابیش چنین کسانی پیدا می‌شود؛ کسانی هستند که کمابیش می‌فهمند، حتی در زمانی بحث نیز کرده‌اند و پذیرفته‌اند که خدا هست و دین اسلام حق است، اما در عمل دیده‌اند که پذیرفتن دین با خواسته‌هایشان سازگار نیست؛ دلشان می‌خواهد بی‌بند و بار باشند و هر جا می‌خواهند بروند، هر کار می‌خواهند بکنند، حق هر کسی را می‌خواهند تصاحب کنند، این است که گفته‌اند: این‌ها دروغ است. این گروه در مقابل مؤمنان قرار دارند و به نام کفار [۴] نامیده می‌شوند.

فرض سوم مردمی هستند که اهل مسامحه‌اند؛ این مسائل را خیلی جدی نمی‌گیرند. می‌خواهند زندگی کنند؛ نه خدا را قبول می‌کنند نه انکار. اگر با گروهی هستند که می‌گویند خدا نیست، این‌ها هم می‌گویند نیست، و اگر با گروهی معاشرت می‌کنند که می‌گویند خدا هست، می‌گویند: ما اصراری نداریم که نیست، سرمان برای این سخنان درد نمی‌کند، ما دنبال کار و زندگی‌مان هستیم. اینان نه عنادی با حق دارند که بعد از این‌که حق را شناختند، آن را انکار کنند و نه به دنبال شناخت حقیقت رفته‌اند که آن را درست بشناسند و به لوازم آن ملتزم شوند.

تقابل مؤمن و کافر از نگاه قرآن

قرآن به صورت‌های مختلف به این سه فرض پرداخته و آن‌ها را بیان کرده است. در یک‌جا تقابل بین مؤمن و کافر را مطرح می‌کند و می‌فرماید: مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَی الْکُفَّارِ رُحَمَاء بَیْنَهُمْ؛ [۵] کسانی که همراه پیغمبر هستند و افتخار پیروی و همراهی پیغمبر را دارند، ویژگی‌هایی دارند؛ اولین ویژگی آن‌ها این است که نسبت به اهل عناد سرسخت‌اند و انعطاف نشان نمی‌دهند؛ بنا ندارند که با معاند سازش کنند؛ البته ممکن است به صورت تاکتیکی برای هدایتش کاری کنند، اما اساساً بنا ندارند که با کسی که اهل عناد است، مسامحه و سازش کنند. این اولین صفت پیروان پیامبر است. اما با کسانی‌که حقیقت را شناخته و ایمان آورده‌اند، بسیار مهربانند. مؤمنان را دوست می‌دارند و با آن‌ها رفتار مهربانانه و دوستانه دارند؛ حتی گاهی ایثار می‌کنند و خواسته‌های خودشان را هم به آن‌ها واگذار می‌کنند.

شاخصه حزب شیطان: دوستی با دشمنان خدا

قرآن در تعبیر دیگری می‌گوید: در جامعه گروه‌هایی پیدا می‌شوند که نامشان «حزب الله» است و در مقابل اینان «حزب الشیطان» قرار دارد. ابتدا می‌فرماید: أَلَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ تَوَلَّوْا قَوْمًا غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِم مَّا هُم مِّنکُمْ وَلَا مِنْهُمْ وَیَحْلِفُونَ عَلَی الْکَذِبِ وَهُمْ یَعْلَمُونَ؛ [۶] آیا درباره کسانی که ارتباط دوستانه با کسانی که مورد غضب خدا هستند، برقرار می‌کنند، نمی‌اندیشید؟! مفروض این است که آنها این مسئله را می‌دانند که این گروه با خدا رابطه‌ای ندارند، خداوند نیز به این‌ها لطف و محبتی ندارد؛ بلکه نسبت به آن‌ها غضب دارد، ولی در عین حال به خاطر منافعی که دارند با این‌ها روابط دوستانه برقرار می‌کنند. البته طبعاً برای این‌که دیگر مؤمنان این‌ها را طرد نکنند، این ارتباط پنهانی است؛ به صورت پنهانی با هم قرار می‌گذارند، ملاقات می‌کنند، سندی امضا می‌کنند، سری می‌سپارند و به آن‌ها وعده‌هایی می‌دهند. اگر چه می‌دانند که خدا این‌ها را دوست ندارد، ولی به خاطر منافع‌شان این کار را می‌کنند.

آنها وقتی با مؤمنان روبه‌رو می‌شوند، قسم می‌خورند که ما با این‌ها ارتباطی نداریم. اسْتَحْوَذَ عَلَیْهِمُ الشَّیْطَانُ فَأَنسَاهُمْ ذِکْرَ اللَّهِ؛ [۷] شیطان بر این‌ها چیره شده و بلایی بر سر این‌ها آورده است که خیلی کارساز بوده است؛ یاد خدا را از دل این‌ها برده است و نگذاشته این‌ها به یاد خدا باشند. فقط به فکر شکم‌، مقام، شهوت‌، غضب‌، پست و خلاصه منافع خودشان هستند. شاید نمونه‌هایی از این افراد و گروه‌ها را در این عصر نیز بتوانیم پیدا کنیم! اما خداوند درباره این‌ها می‌فرماید: أُوْلَئِکَ حِزْبُ الشَّیْطَانِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ الشَّیْطَانِ هُمُ الْخَاسِرُونَ. خداوند نیز حزب‌سازی می‌کند. یک حزب، حزب الشیطان است؛ اینان کسانی هستند که خدا را از یاد برده‌اند، دنبال لذایذ خودشان هستند و در باطن هم با دشمنان خدا ارتباط برقرار می‌کنند.

شاخصه حزب الله: دشمنی با دشمنان خدا

خداوند در چند آیه بعد گروه دیگری را در مقابل حزب الشیطان معرفی می‌کند. می‌فرماید: لَا تَجِدُ قَوْمًا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ یُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ کَانُوا آبَاءهُمْ أَوْ أَبْنَاءهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِیرَتَهُمْ؛ [۸] کسانی هستند که ابداً با دشمنان خدا ارتباطی برقرار نمی‌کنند؛ هر چند آن دشمن خدا با آن‌ها نسبت فامیلی نزدیک داشته باشد. حتی رابطه دوستی با پدر کافر خود برقرار نمی‌کنند؛ البته از آن‌جا که او پدر است، حتی اگر کافر باشد به او احسان می‌کنند، اما این‌گونه نیست که او را دوست بداند، به او دل بدهند و ارتباط دوستانه با او برقرار کنند. أُوْلَئِکَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ.

بر اساس این آیات، ملاک حزب الشیطان و حزب الله بودن «مودت» است، و این‌که با چه کسی ارتباط دوستانه داری. ملاک، روابط سیاسی و خارجی نیست. اگر ایمان به خدا و پیغمبر دارید، نباید دشمن خدا را دوست داشته باشی! در ابتدای سوره ممتحنه می‌فرماید: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَعَدُوَّکُمْ أَوْلِیَاء تُلْقُونَ إِلَیْهِم بِالْمَوَدَّةِ؛ روشن است که کسانی در اطراف پیغمبر بودند که چنین حالتی داشتند. از این‌رو این آیه نازل شده و به آن‌ها هشدار می‌دهد. شاید تعبیر «تلقون الیهم بالموده» نیز اِخبار باشد؛ یعنی چنین است و شما با دشمنان خدا لاف محبت می‌زنید و با آن‌ها رابطه دوستی برقرار می‌کنید. می‌فرماید: مبادا چنین کاری بکنید! این‌ها دشمن خدا و دشمن شما هستند. شما را به خاطر این‌که مؤمن هستند، دشمن می‌دارند. با خدا نیز از آن جهت که با خواسته‌هایشان موافق نیست، دشمن‌اند.

[۱]. حجرات، ۱۲.

[۲]. قَالَ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا أَنزَلَ هَؤُلاء إِلاَّ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ (اسرا، ۱۰۲).

[۳]. قصص، ۳۸.

[۴]. البته این کافر غیر از کافر فقهی است که احکام خاصی دارد. منظور از کافر در این‌جا کسی است که حقیقت را شناخته و به عمد آن را انکار می‌کند.

[۵]. فتح، ۲۹.

[۶]. مجادلة، ۱۴.

[۷]. همان، ۱۹.

[۸]. همان، ۲۲

منبع: خبرگزاری مهر

دیگر خبرها

  • ارزش‌های اخلاقی و تکالیف الهی تنها مختص به افعال خارجی نیست
  • آموزش و پرورش و فرهنگ در تربیت انسان بسیار تأثیرگذار هستند
  • اوج اخلاق اجتماعی غربی «دیگرخواهی» است
  • ارائه آموزش‌های مهارتی به بیش از ۳ هزار نفر از آسیب دیدگان اجتماعی
  • تربیت علمی و فرهنگی دانشجویان به بهترین شکل انجام پذیرد
  • استفاده از ظرفیت جامعه پزشکی در آموزش و پرورش
  • مهارت آموزی ۴ هزار نفر از آسیب دیدگان اجتماعی در خراسان جنوبی
  • افزایش شور و نشاط اجتماعی در سطح جامعه اعتیاد را کاهش می‌دهد
  • سومین همایش «روایت پیشرفت» در خرم‌آباد برگزار شد
  • مهارت آموزی ۴ هزار آسیب‌دیده اجتماعی در خراسان جنوبی