Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مشرق»
2024-04-25@15:28:43 GMT

«سینمای ایران» بدهکارِ کیست؟

تاریخ انتشار: ۲۷ آبان ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۵۷۲۲۶۹

«سینمای ایران» بدهکارِ کیست؟

با نگاهی اجمالی به این لیست به راحتی می‌توان فهمید که عمده آثار قابل توجه مربوط به سینمای مقاومت تنها به‌واسطه چند سینماگر از جمله ابراهیم حاتمی‌کیا و... خلق شده است.

به گزارش مشرق، جشنواره فیلم مقاومت، امسال در آستانه 40 سالگی انقلاب اسلامی بخشی را تدارک دیده است که در آن از میان نزدیک به ۲۵۸ فیلم سینمایی راه یافته به ۱۴ دوره جشنواره فیلم مقاومت، انقلاب و دفاع‌مقدس، برترین‌های تهیه‌کنندگی، کارگردانی، فیلمنامه‌نویسی و بازیگری را توسط مردم انتخاب و معرفی کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به گزارش «وطن‌امروز»، در این بخش که اسامی نام‌آشنای سینمای مقاومت به چشم می‌خورد، نامزدهای 4 بخش تهیه‌کنندگی، کارگردانی، فیلمنامه‌نویسی و بازیگری ۴۰ سال سینمای مقاومت به این ترتیب معرفی شدند.

نامزدهای بهترین فیلم ۴۰ سال سینمای مقاومت: «اخراجی‌ها»، «از کرخه تا راین»، «ایستاده در غبار»، «آژانس شیشه‌ای»، «بادیگارد»، «چ»، «شیار۱۴۳»، «لیلی با من است»، «میم مثل مادر»، «یتیم‌خانه ایران».  
نامزدهای بهترین کارگردان ۴۰ سال سینمای مقاومت: نرگس آبیار، کیومرث پوراحمد، کمال تبریزی، ابراهیم حاتمی‌کیا، احمدرضا درویش، مسعود ده‌نمکی، ابوالقاسم طالبی، محمدحسین لطیفی، رسول ملاقلی‌پور، محمدحسین مهدویان.
نامزدهای بهترین بازیگر ۴۰ سال سینمای مقاومت: پرویز پرستویی، هادی حجازی‌فر، بابک حمیدیان، امین حیایی، کامبیز دیرباز، مریلا زارعی، خسرو شکیبایی، اکبر عبدی، علی نصیریان، علیرام نورایی.
نامزدهای بهترین فیلمنامه ۴۰ سال سینمای مقاومت: نرگس آبیار، بهزاد بهزادپور، کیومرث پوراحمد، ابراهیم حاتمی‌کیا، احمدرضا درویش، مسعود ده‌نمکی، سهیل سلیمی، ابوالقاسم طالبی، رسول ملاقلی‌پور، محمدحسین مهدویان.

فهرست نامزدهای هر بخش به ترتیب حروف الفبا در «سامانه رای‌گیری مردمی 40 سال سینمای مقاومت» در سایت جشنواره درج شده است. علاقه‌مندان می‌توانند تا ساعت ۱۳ رور شنبه سوم آذرماه با ورود به سامانه رای‌گیری در سایت جشنواره مقاومت و ملاحظه نامزدهای هر بخش حداکثر به ۳ گزینه موردنظر خود در رشته‌های بهترین فیلم، بهترین کارگردان، بهترین فیلنامه‌نویس و بهترین بازیگر رای دهند. نتیجه نهایی انتخاب‌های مردمی در مراسم افتتاحیه جشنواره پنجم آذر در تالار وحدت اعلام خواهد شد و به 3 نفر از شرکت‌کنندگان (به اتفاق یک همراه) به قید قرعه سفر زیارتی مشهد مقدس اهدا خواهد شد.

مقاومت، زنگ تفریح سینمای ایران؟
با نگاهی اجمالی به این لیست به راحتی می‌توان فهمید که عمده آثار قابل توجه مربوط به سینمای مقاومت تنها به‌واسطه چند سینماگر از جمله ابراهیم حاتمی‌کیا، زنده‌یاد رسول ملاقلی‌پور، احمدرضا درویش، مسعود ده‌نمکی، محمدحسین مهدویان و... خلق شده است. وجود تعداد انگشت‌شمار سینماگرانی که هم در جایگاه نویسنده و هم در جایگاه کارگردان در حوزه دفاع‌مقدس فعال بوده‌اند، حکایت از آن دارد که این افراد با وجود امکان تولید آثار در مضامین متنوع، همچنان وفادار به دفاع‌مقدس و سینمای پایداری و مقاومت بوده‌اند. اما وجود اسامی تکراری در این لیست و مشاهده تعداد معدودی از آثار درخور توجه نشان می‌دهد سینمای مقاومت در این سال‌ها هیچ‌گاه تبدیل به یک موج فراگیر در سینمای ایران نشده است. این اتفاق اگرچه از جانب دغدغه‌مندان سینما پیگیری می‌شد اما وقتی می‌توانستیم نام موج بر سینمای مقاومت بگذاریم که عمده سینماگرانی که در ژانرهای مختلف اجتماعی، سیاسی و حتی اکشن فعالیت می‌کردند به خلق مضامینی مرتبط با مقاومت روی آورند. ولی صراحتا باید گفت همواره بدنه سینمایی کشور خود را فارغ از مساله مقاومت و دغدغه پایداری در این سال‌ها دیده است؛ مساله‌ای که در این 40 سال همواره ملازم با انقلاب اسلامی بوده است و در هر دهه با نوعی متفاوت از مقاومت مواجه بوده‌ایم. این رویدادها که از انقلاب اسلامی و 8 سال جنگ تحمیلی آغاز شده و هم‌اکنون در مبارزات فرامرزی منطقه ادامه دارد، چنان فراگیر و اثرگذار بوده‌اند که کمترین حق آنها خلق ادبیات پایداری جدید متناسب با هر کدام از آنهاست. در این سال‌ها هیچگاه ایران از مساله پایداری و مقاومت فارغ نبوده است اما سینماگرانش عمدتا در فراغت از مسائل حائز اولویت، دغدغه‌های شخصی خود را برای ساخت اثر پی می‌گرفتند؛ دغدغه‌هایی که احتمالا مساله مقاومت در آن جایی نداشته است.

سینمای مقاومت، فقط جنگ نیست
در مقابل، بسیاری از سینماگرانی که نه دغدغه شخصی آنها و نه دغدغه اجتماعی‌شان با سینمای مقاومت پیوندی ندارد، در مواجهه با انتقادات معتقدند «تا کی باید از جنگ فیلم بسازیم»، «زندگی فقط جنگیدن نیست»، «سوژه‌های جنگی دیگر جذابیتی برای مخاطب ندارد» و..‌. نگاهی دوباره به این لیست نشان می‌دهد در بسیاری از آثار مرتبط با دفاع‌مقدس و سینمای مقاومت، این فضا در خدمت اندیشه کارگردان و نویسنده قرار گرفته است. به همین دلیل بسیاری از این آثار نه‌تنها روایت مستقیمی از جنگ ندارند، بلکه چارچوب‌های فکری خود را با بهره‌وری از این فضا در معرض مخاطب قرار داده‌اند. ابراهیم حاتمی‌کیا نمونه مثال‌زدنی از این اتفاق است. اگرچه او شاید جنگی‌سازترین سینماگر ایرانی به حساب‌ آید اما همواره گفتمان‌های متفاوت جامعه در عصر خود به فیلم‌های حاتمی‌کیا راه پیدا می‌کنند و این کارگردان در عمده آثارش، سینمای مقاومت را دستمایه بیان اندیشه‌های خود قرار داده است. هویت حاتمی‌کیا در آثار او تجلی می‌یابد و به نوعی اندیشه‌هایش با فیلم‌هایش تکوین پیدا می‌کند.

سینما به وقت حاتمی‌کیا
نگاه حاتمی‌کیا به دفاع‌مقدس در «هویت»، «دیدبان» و «مهاجر» بازتولید می‌شود اما او پس از آن به شکی دچار می‌شود که نهایتش «وصل نیکان» است؛ شکی که تازه پی می‌برد همه ایران رزمنده شب عملیات نیستند. همه عاشقانه به جبهه نمی‌نگرند و او در این فیلم  به نقد آنهایی می‌پردازد که فرقی بین خط مقدم و خانه‌های آرام تهران قائل نیستند. حاتمی‌کیا در این نقطه تحول مردد مانده است و از همین سو «وصل نیکان» از جمله بدترین آثار او به شمار می‌رود. به قول سیدمرتضی آوینی «به اعتقاد من بزرگ‌ترین علتی که اجازه نداده است تا فیلم «وصل نیکان» پیوستگی بیانی پیدا کند همین است که حاتمی‌کیا این فیلم را در گیرودار یک بحران درونی ساخته است  و به ‌نظر من همین لرزش قلم و دل اوست که فیلمش یکی از بدساخت‌ترین فیلم‌های دوران کارگردانی‌اش شده است».

اما حاتمی‌کیا در تناقض شهر و جبهه به شک خود فائق می‌آید و کافی است «آژانس شیشه‌ای» را بار دیگر با همین نگاه دید؛ «به نام پدر» را، «موج مرده»، «رمان قرمز» و... حتی زمانی «چ» ساخته می‌شود که بهانه‌اش چمران و ماجرای پاوه است اما در اصل به جامعه‌ای می‌پردازد که مساله آن روزش «مذاکره با دشمن» است. «بادیگارد» روایت از شخصیت‌های واقعی نظام می‌کند، به دنبال ارزش‌های گم‌شده دهه 60 در امروز می‌گردد و به «وقت شام»ی که درد نفهمیدن دارد؛ نفهمیدن اینکه در بیرون از کشور چه رنج‌هایی که به پای مقاومت ریخته می‌شود و چه نادان دوستانی که از درک آن عاجزند. همان قول حاتمی‌کیا که قبل از ساختن «به وقت شام» گفت: «امروز مقابل در ورودی دستگاه ایکس‌ری می‌گذاریم، خدا کند فیلمسازهای ما متوجه شوند اکنون داریم از ایکس‌ری رد می‌شویم و این معنای بزرگی دارد، چرا که در چنین شرایطی بچه‌ها امنیت ما را حفظ می‌کنند اما در فیلم‌های‌مان این موضوعات مطرح نیست». در نهایت می‌توان گفت سینمای مقاومت علاوه بر اهمیت استراتژیک و تاریخی به نوبه خود، از جانب جذابیت‌های دراماتیک، هم‌عصر بودن با وقایع روز و انعطاف قصه و فضا می‌تواند یکی از بهترین بسترهای فیلمسازی برای کارگردان‌های صاحب اندیشه باشد. هرچند امروزه تولید اثری درخور در این ژانر دردسر بیشتری از ساخت فیلم آپارتمانی می‌طلبد اما این حق مخاطب ایرانی است که فیلمی دغدغه‌مند، آبرومند و مرتبط با نیازهای واقعی خودش مشاهده کند؛ امری که این روزها شدیدا از سینمای ایران دور است.

*وطن امروز

منبع: مشرق

کلیدواژه: حمایت از کالای ایرانی بازار سکه و ارز ظریف جبهه مقاومت دفاع مقدس سینمای ایران فیلم سینمایی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۵۷۲۲۶۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

باغ بدشگون به سینمای ایران رسید

همشهری آنلاین- صفورا صادقی: محله باغ فردوس در منطقه شمیران، با عمارت و باغ فردوس دوره قاجار شناخته می‌شود. این محله که از شمال به تجریش ، از جنوب به الهیه، از شرق به شریعتی و از غرب به زعفرانیه محدود می‌شود جزء مناطق مورد علاقه شاهان و درباریان قاجار بود.

قصه‌های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید

نصرالله حدادی، تهران‌شناس، درباره تاریخچه و اتفاقات باغ فردوس چنین می‌گوید: «در تهران دو تا باغ فردوس داریم یکی باغ فردوس خیابان مولوی در حوالی زایشگاه شهید اکبرآبادی (زایشگاه فرح سابق) که زمانی قبرستان ۱۴ معصوم بود و امتداد پیدا می‌کرد تا سرقبرآقا که امام جمعه تهران و محل دفن او بود. بعدها در دهه ۳۰ و ۴۰ زمان خیابان کشی جدید تهران که خیابان مولوی به وجود آمد قبرستان خراب شد و محله جدیدی به نام باغ فردوس که چندان باغ هم نبود و بعدها محله جرم‌خیزی نیز شد پدید آمد. و اما باغ فردوس دیگر که هم اکنون وجود دارد در نزدیکی تجریش و همجوار موسسه دهخدا است که مرحوم دهخدا برای ترویج فرهنگ و زبان فارسی آن را بنیان گذاشت و بزرگانی همچون استاد جعفر شهیدی، استاد عبدالله انور، استاد معین و دیگر بزرگان در آنجا خدمت کردند.»

حدادی قصه بوجود آمدن باغ فردوس را این گونه شرح می‌دهد: «دوستعلی خان معیرالممالک نوه دختری ناصرالدین شاه، کتابی دارد در مدح پدربزرگش به نام «یادداشت‌هایی از زندگی خصوصی ناصرالدین شاه» شرح زندگی شاه و عادات و رفتار او را به صورت تعریف و تمجید نوشته و آخر کتاب هم یک شعر با مضمون این که «اگر نام بزرگان را خراب کنی خودت را خراب کردی» تمام می‌کند. از شواهد و قراین این‌طور برمی‌اید که باغ فردوس حوالی سال ۱۲۲۶ شمسی ساخته شد؛ زمانی که قصر محمدیه را برای محمدشاه قاجار می‌ساختند درباریان در اطراف باغ او باغ‌های ییلاقی بنا کردند. ولی قصرمحمدیه برای شاه بدشگون بود و بعد از سکونت در این باغ فوت کرد و در همان‌ جا پسرش ناصرالدین شاه تاجگذاری کرد. مالکین اولیه باغ فردوس دوستعلی خان معیرالممالک و ورثه او بودند.»

استمداد از معماران اصفهانی و یزدی

حدادی با بیان اینکه دوستعلی‌خان معیرالممالک مسجدی ساخته با همین نام (مسجد دوستعلی خان معیرالممالک) در خیابان ۱۵ خرداد غربی در کوچه ای که به شورای شهر کنونی منتهی می‌شود، می‌افزاید: «کلمه «معیر» به معنای «عیارگیر» یا عیارسنج برای کسانی به کار می‌رفت که حرفه آنها «عیاری» بود. در قدیم سکه‌هایی که در ضرابخانه ضرب می‌شد ۴ نوع بود: «طلا، نقره، مس و نیکل» که طلا و نقره را پول سفید می‌گفتند و مس و نیکل را پول سیاه یا بی‌ارزش. مثلی بود که می‌گفتند «به یه پول سیاه نمی‌ارزه» اشاره به کم ارزشی یا بی ارزشی جنس داشت.کل دوران پادشاهی قاجار این روش ضرب سکه وجود داشت بجز سال‌های پایانی دوران ناصرالدین شاه که اسکناس چاپ شد و مردم اهمیت چندانی برای آن قائل نبودند. شغل معیرالممالک این بود که در ضرابخانه مراقب عیار سکه ها باشد که معمولا در آن غل و غش زیاد بود. تا اواخر دوران ناصرالدین شاه و تاسیس بانک شاهی که سکه با عیار خاصی ضرب می‌شد و دیگر امکان تقلب نداشت.»

این تهران‌شناس در مورد معماری این عمارت می‌گوید: «دوستعلی‌خان عمارت باغ فردوس را به شیوه معماری قاجاری و با کمک معماران اصفهانی و یزدی در دو طبقه ساخت. از قسمت جنوبی باغ که به آن رشگ بهشت می‌گفتند با سنگ مرمر و بصورت مطبق و ۷ طبقه با فواره و آبنما بود. بعد از فوت او این باغ به دوست محمدخان فرزندش رسید که توجهی به این باغ عمارت نکرد و پس از چند سال درختانش خشک شد و از بین رفت تا اینکه زمان سلطنت مظفرالدین شاه قاجار این باغ را محمدولی تنکابنی که از فاتحان تهران بود از ورثه امین‌الملک خریداری کرد.»

خودکشی فاتح تهران

حدادی در باره فرجام تلخ محمدولی خان می‌گوید: «محمدولی خان تنکابنی مرد ثروتمندی بود که از رشت تا تنکابن زمین داشت و هرچه نام فامیل خلعتبری است از خاندان او هستند. گفته می‌شود اجداد او در زمان قدیم به مکه سفر کرده بودند و برای حضرت علی(ع) «خلعت» برده بودند. هنوز هم در شمال کشور وقتی برای کسی هدیه پارچه یا لباس می‌برند به آن «خلعتی» گفته می‌شود. محمد ولی خان در ماجرای مشروطه و فتح تهران نقش مهمی داشت ولی بعد از استبداد صغیر و روی کار آمدن رضا شاه بسیار تحت فشار پهلوی قرار گرفت. رضا شاه برای املاک و زمین های او مالیات زیاد درخواست کرد. فردی به نام «میلسپو» که یک مستشار آمریکایی بود رئیس کل مالیه ایران شد و تمام دخل و خرج کشور زیر نظر این فرد بود. محمد ولی خان نتوانست این اوضاع را تاب بیاورد و در باغ زرگنده خود اسلحه زیر چانه خودش نشانه گرفت و خودکشی کرد. او در روزهای آخر عمر همواره این شعر را زمزمه می‌کرد: مرا عار باشد از این زندگی / که سالار باشم کنم بندگی»

محمدولی خان زمانی که باغ فردوس را خرید اوضاع آن خوب نبود. او باغ را احیا کرد، فواره و استخرهای مطبق را بازسازی و قنات باغ فردوس را نیز زنده کرد و سردری با شکوه جلوی قنات (میدان گاه فعلی باغ فردوس) ساخت. اما به دلیل بدهی به تجارت‌خانه طومانیانس(نخستین صرافخانه ایران که در سال۱۲۵۷ خورشیدی فعالیت خود را آغاز کرد) باغ فردوس را به او داد و طومانیانس نیز باغ را در ازای بدهی به دولت پهلوی اول واگذار کرد.

اراضی امین‌الملک وقف سبزیکاری

یکی از مالکین باغ فردوس امین‌الملک بود که محمدولی خان تنکابنی ملقب به سپهسالار این باغ را از ورثه او خریداری کرد. حدادی می‌گوید: «امین‌الملک در محل یافت آباد کنونی اراضی زیادی داشت که بخشی از آن را در اختیار عموم مردم قرار داده بود که برای خود سبزی بکارند. هنوز هم در آن محل خیابانی به نام امین الملک موجود است.»

سرنوشت باغ دختر شاه

این باغ طی سال‌ها و دوره‌های طولانی از مالکی به مالک دیگر دست به دست شد تا بالاخره در سال ۱۳۵۰ ساختمان عمارت باغ به یک مرکز فرهنگی و هنری تبدیل شد و فعالیت آن تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت. پس از انقلاب این باغ و عمارت در اختیار وزارت ارشاد اسلامی قرار گرفت و اکنون موزه سینمای ایران است.

کد خبر 844293 برچسب‌ها منطقه ۱ شهردارى تهران

دیگر خبرها

  • «مست عشق» نیامده رکورد فروش روز اول سینمای ایران را شکست
  • ۸ موقعیتی که نیازی نیست درباره آنها به دیگران توضیح دهید
  • جنجالی که نماینده مشهد درباره «بمب اتم» برپا کرد؛ کریمی قدوسی کیست؟
  • ۷ فیلم‌ که مثل «بیبدن» بر اساس پرونده‌ای واقعی ساخته شده‌اند
  • سود ۳ میلیون دلاری پرسپولیس از خصوصی‌سازی
  • اولین اثر بانکی شدن پرسپولیس: تهاتر پاداش AFC
  • باغ بدشگون به سینمای ایران رسید
  • جواب یک سوال ساده: بعد از سید کاپیتان کیست!
  • نخستین قربانی اقتدار مقاومت در سرزمین‌های اشغالی/ آهارون هالیوا کیست؟
  • پرداخت بدهی دو زندانی توسط دانش‌آموزان مدرسه بیان رفیع