رقابت آثار تالیفی و ترجمه در بازار کتاب متوازن نیست
تاریخ انتشار: ۲۷ آبان ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۵۷۲۴۰۱
تهران- ایرنا- عضو هیات مدیره انجمن داستاننویسان با بیان آنکه رقابت آثار تالیفی و ترجمه در بازار کتاب از توازن لازم برخوردار نیست، گفت: این روزها نویسندگان ما در جبهه جنگ نابرابری در مواجهه با آثار ترجمه شده نویسندگان مطرح دنیا با کولهباری از افتخارات مختلف ایستادهاند.
به گزارش روز یکشنبه خبرنگار فرهنگی ایرنا، همزمان با قرار گرفتن در آستانه چهارمین دهه انقلاب شکوهمند اسلامی و با مرور مقاطع مختلف این دوران، از دهه شصت گرفته تا پشت سر گذاشتن دهه هفتاد، هشتاد و امروز که بیش از نیمی از دهه 90 را پشت سر گذاشتهایم در مواجهه با شکل ادبیات در کشورمان، با نگاه بر ادبیات تالیفی و ادبیات ترجمه، فراز و فرودهای متعددی را در مسیر سیر تکوینی ادبیات معاصر کشورمان شاهد بودهایم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به عنوان مثال در دهه 60 و 70 سنگینی کفه آثار ادبی بیشتر به سمت آثار تالیفی چربش داشت اما آرام آرام و با افزوده شدن نگاه و مطالبه مخاطبان نسبت به آشنایی بیشتر با فرهنگها و نگرشهای مختلف مردم سراسر جهان، سنت ترجمه در کشور ما شکل فراگیری به خود گرفت. همچنین از سوی دیگر با پشت سر گذاشتن سالهای حماسهسازی جنگ تحمیلی و رسیدن به آرامش اجتماعی در ایران، رویکرد مترجمان به سمت ترجمه ادبیات کشورهای دیگر با رونق بیشتری پیگیری شد.
اما به موازات همین نگاه و به سبب نبود برنامهریزی مدون در زمینه تنظیم تولیدات در شکل تالیفی و ترجمه، از میانههای دهه هشتاد تا به امروز شاهد سنگینتر شدن کفه ترجمه آثار ادبی در کشورمان هستیم به گونهای که طبق آمار رسمی معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در نیمه نخست امسال (1397) شاهد افزایش 80 درصدی ترجمه در بخش آثار کودک و نوجوان نسبت به نگاه تالیفی این آثار بودیم.
از منظری دیگر نمیتوان از کنار این مساله به سادگی گذر کرد که این روزها نویسندگان ما در جبهه جنگ نابرابری در مواجهه با آثار ترجمه شده نویسندگان مطرح و شهیر دنیا با کولهباری از افتخارات و عناوین مختلف ایستادهاند، در حقیقت نیاز مبرم ما به مقوله ترجمه برای به دست آوردن آگاهی جهانی و همچنین همراه شدن با اتفاقات روز دنیا سبب شده است که ابزار ترجمه که به شدت در راستای ارتقای سطح دانش عمومی جامعه کارآمد است، خود به یکی از مولفههایی بدل شود که روند رو به رشد آثار تالیفی در کشورمان را با اما و اگرهایی مواجه کند.
به همین مناسبت و همسو با ایام برگزاری بیست و ششمین دوره هفته کتاب جمهوری اسلامی است با مهدی افروزمنش از اعضای هیات مدیره انجمن داستاننویسان به گپ و گفت درباره آثار تالیفی و ترجمه و جایگاه پر نوسان این آثار در شکل تولیدات ادبی کشور پرداختیم.
افروزمنش قلم درخشانی دارد و با دو رمان «تاول» و «سالتو» نه تنها توانسته میان جامعه منتقدان ادبی و مخاطبان به شکل توامان به موفقیت دست پیدا کند که رمان «تاول» او برنده بهترین رمان سال 1393 از سوی موسسه هفت اقلیم شده است.
- ایرنا: به عنوان سوال نخست و برای فتح باب این گفتوگو، مایلم نظرتان را درباره فرآیند پرنوسان و سینوسی میان آثار تالیفی و ترجمه شده در میان کتابهای ادبی موجود در بازار فرهنگی کشورمان و دلایل شکلگیری این نوسانات در طی چهار دهه ادبیات معاصر ایران جویا شوم.
- افروزمنش : در پاسخ به این پرسش اگر بخواهیم نگاه خود را به ادبیات چهار دهه بعد از انقلاب اسلامی متمرکز کنیم ابتدا باید بر این نکته تأکید کنیم که در دهه شصت تا نیمه دهه هفتاد به دلیل حضور برخی از بزرگان نویسندگی در ایران، آثار ماندگاری که خلق کرده بودند و به واسطه آن آثار به شهرت رسیدند، باعث شده بود که اشتیاق و علاقه مردم به آثار ادبیات تالیفی بیشتر باشد.
نکته دوم که باعث قرابت هر چه بیشتر مخاطبان ایرانی به آثار تالیفی در دهه 60 تا نیمه دهه 70 بود به خاطر جمعیت ایران، سطح فراگیری سواد در میان عموم مردم و نگاه متمرکز بر شکل تالیفی ادبیات و شناختی کمتر نسبت به ادبیات خارج از کشور بود که باعث شده بود شاهد شکوه دوران ادبیات کشورمان در نگاه تالیفی باشیم.
ورود به میانههای دهه هفتاد به دلیل بحث جهانی شدن و تلاش ایران برای پیوستن به جامعه جهانی به یکی از اصلیترین راههای رسیدن به این مقوله ختم شد که همانا ترجمه بود. به همین مناسبت آرام آرام شاهد چربش عنصر ترجمه در زمینه ادبیات داستانی بودیم. البته نباید فراموش کرد در آن سالها به سبب ترجمه آثار نویسندگان بزرگ جهان شاهد رشد کیفی آثار نویسندگان داخلی به سبب همین مقوله یعنی ترجمه آثار نویسندگان بزرگ جهان بودیم.
اما در میانه دهه 80 این تعادل به دلیل برخی از مسائل سیاسی و بینالمللی در شکل جهانی که جامعه ایران با شتاب آنها را دنبال میکرد از یک سو و از سوی دیگر برخی از موانع و آسیبهایی مانند ممیزی باعث شد تا ناشران تمایل بیشتری برای چاپ آثار ترجمه شده داشته باشند و همین مساله سببساز آن شد تا مخاطبان نیز رویکرد و تمایلشان نسبت به آثار خارجی بیشتر باشد. تمام این عوامل دست به دست یکدیگر داد تا از میانه دهه 80 تا به امروز طبق پرسش شما شاهد رفتار و نوسانات سینوسی این اتفاق باشیم.
همچنین نباید فراموش کنیم ترجمه مساوی با معرفی آثار نخبگان جهان است و ورود آثار نخبگان جهان ادبیات و کیفیت آثار آنها برای مخاطبان در مواجهه با آثار نویسندگان داخلی در حقیقت جبهه نبرد نابرابری را تشکیل داده است؛ چرا که وقتی مخاطبان با آثار نویسندگانی مانند «یوسا»، «ساراماگو» و یا نویسندگان برنده نوبل مانند «مارکز» مواجه هستند ناخودآگاه در صدد کیفیت سنجی میان این آثار و آثار نویسندگان داخلی برمیآیند که همین مساله برهم زننده کفه نسبت آثار تالیفی به ترجمه شده است.
** ترجمه ادبیات، ترجمه تفکرات نخبه است
- ایرنا : یعنی شما قیاس میان نویسندگان داخلی و نویسندگان بینالمللی را که به واسطه ترجمه، آثار آنها در کشور ما در اختیار مخاطبان قرار میگیرد را قیاسی اشتباه میدانید؟
- افروزمنش : نه! نه! به هیچ وجه! منظور من این نیست که چنین قیاسی به شکل کلی اشتباه است. بیشک در تمام کشورهای جهان ما شاهد حضور و زیست نویسندگانی هستیم که تعدادی از آنها قلمی موفق و در ارتباط گیری با مخاطب با اقبال بیشتری مواجه هستند و تعدادی از آنها در حقیقت آثار متوسط و یا آثار نازلی را تولید میکنند که در بازار رقابتی در برابر نویسندگان هم کشورشان نیز توان عرض اندام ندارد.
اما وقتی من به ورود تفکرات نخبه در برابر نویسندگان کشورمان به واسطه ترجمه آثار بزرگان ادبیات جهان اشاره میکنم منظور من مقایسه این مساله نیست که نویسندگان ایرانی، دارای نگاه نخبه گرا نیستند و تنها نویسندگان جهانی هستند که آنها را نخبه خطاب می کنم؛ خیر! وقتی درباره مقوله ترجمه صحبت میکنیم در حقیقت نگاه ما معطوف به ترجمه آثار برتر در تمامی حوزهها از جمله ادبیات داستانی میشود.
در جهان ترجمه آثار ادبی مترجمان ما به سمت آثار نویسندگانی میرود که بیشترین اقبال و موفقیت را به همراه خود داشته و از سوی دیگر چهرههای بینالمللی هستند که در هالهای از شهرت و ثروت و همچنین حمایتهای متعددی از سوی بنگاههای نشر قرار دارند.
همچنین به سبب فعالیت رسانهای نام آنها بیشتر به گوش میرسد، پس وقتی آثار آن نویسندگان در کشور ما به واسطه ترجمه در اختیار علاقهمندان قرار میگیرد به سبب همان هاله شهرت، ثروت و فعالیت رسانهای که باعث فراگیر شدن نام آنها شده است چنین رقابتی را میان آثار ترجمه شده نویسندگان بینالمللی با نویسندگان خود به شکل کلی بر نمیتابم و آنرا قیاسی نابرابر میدانم.
** بی توجهی ناشران به پایش علمی برای انتخاب مترجم
- ایرنا : با توجه به اشاره شما نسبت به مقایسه نابرابر نویسندگان ایرانی در برابر جهان ترجمه آثار ادبی نویسندگان جهان، این پرسش مطرح میشود که چرا نویسندگان ما در این نبرد و در این بازار رقابتی عقب نشستند؟ اجازه بدهید برای شما مثالی بزنم؛ در کشور آمریکا اکثر کتابهایی که توسط نهادهای دولتی با نگاه حمایتی خریداری میشود از خود نویسندگان آمریکایی است و این در شرایطی است که مثلا در کشوری مانند آلمان که خودش به عنوان یکی از مهدهای ادبیات به شمار میرود ما شاهده ظهور و بروز پدیده ترجمه نویسندگان انگلیسیزبان مانند «جوجو مویز» هستیم که آثار او در این کشور نیز مانند ایران پرفروش میشود. ولی با این حال در هر دو کشور یاد شده کفه سنگین آثار ادبی بیشتر بر محور آثار تالیفی استوار است تا آثار ترجمه شده... مگر مساله ورود تفکر نخبگان طبق صحبتهای شما در کشورهای دیگر به واسطه ترجمه صورت نمیگیرد؟!
- افروزمنش: مهمترین مساله در پاسخدهی به این پرسش شما معطوف به این نکته است که در تمامی کشورهای صاحب ادبیات، ترجمه و حضور مترجمان در این کشورها با سنجش و پایشهای کاملا علمی توسط ناشران قرار میگیرد. به همین سبب است که در حقیقت نویسندگان داخلی آن کشورها در قیاس با مترجمان، هم آثار تالیفی بیشتری دارند و هم اقبال نسبت به آنها با گستردگی بیشتری صورت میگیرد. توجه به عدم وجود نگاه سنجشی و پایشی بر اساس استانداردهای جهانی درباره مترجمان آثار ادبی در کشور ماست که باعث شده شاهد ازدیاد آثار ترجمه شده در برابر آثار تالیفی باشیم.
در حقیقت در این میان نهادهای صنفی مانند انجمن صنفی مترجمان تهران، در شکلگیری این آسیب نقشی ندارند و شاید باید مهمترین نگاه را به سیاستهای کلان فرهنگی کشور مثلا نهادی مانند وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی داشت. از آنها این مطالبه را درخواست کرد که چرا هر مترجمی بدون تخصص و داشتن استانداردهای ترجمه جهانی در حوزه ادبیات میتواند به راحتی دست به ترجمه آثار بزند و اثرش را با هر کیفیتی توسط ناشران به چاپ برساند.
از سوی دیگر شوربختانه، نوشتن و نویسنده بودن در کشور ما به عنوان یک شغل به حساب نمیآید! به همین سبب نویسندگان ما مجبورند در کنار شغل اول و یا شغل دوم خود شغل سومی به عنوان نویسندگی و یا مولف بودن داشته باشند. همین مساله دلمشغولی آنها و عدم تامین معیشتشان باعث میشود که در جهان رقابتی میان مترجمان از قافله عقب بمانند.
یک مترجم ممکن است که طی یک سال، دو یا سه کتاب را ترجمه کند در حالی که نویسنده برای نوشتن اثر خود که بتواند کیفیت بالایی داشته باشد و در مواجهه با مخاطبان با اقبال نیز مواجه شود باید 4 تا 5 سال وقت صرف کند و وقتی که این بازه زمانی را به دلیل مشکلات معیشتی در اختیار ندارد مجبور میشود که او نیز سرعت تالیف خود را بالاتر ببرد. همین امر، یعنی فاصله گرفتن از شکل نگاه جوششی برای خلق اثر ادبی ماندگار به کوششی برای تولید آثار هرچه بیشتر جهت تأمین و امرار معاش زندگی، به افت آثار کیفی نویسندگان داخلی ما منتج شده است.
از سوی دیگر در کشورهای توسعه یافته ممکن است یک نویسنده صرفا با نوشتن یک اثر، کاملا اقناع شود و یا اثر او چنان مورد توجه قرار گیرد که به واسطه قراردادها و چاپ مستمر آثار او دیگر نیازی به نوشتن نداشته باشد و زندگی خود را تا پایان عمر تامین کند! در حالی که چنین نگاهی در بُعد حرفهای خلق آثار ادبی در کشور ما محلی از اعراب ندارد!! به همین سبب نویسندگان ما مجبور میشوند با عبور از کیفیت، صرفا به شکل کمی دست به خلق آثاری بزنند تا بتوانند در بازار نشر کشور، امرار معاش کنند و همین عبور از کیفیت باعث میشود که آرام آرام دامنه مخاطبان آنها کاسته شود و اقبال مخاطبان به آثار ترجمهای بیشتر شود.
بیشترین اقبال نسبت به آثار تالیفی در ایران نهایتا به چاپ چهارم یا پنجم آن آثار با تیراژ 1000 نسخه میرسد حال همین مساله را قیاس کنید با آثار ترجمه شدهای که چاپهای آنها اعداد 30، 40 و یا 50 نوبت را با همان شمارگان هزار نسخه در هر بار چاپ پشت سر میگذارد. با همه این توضیحات آیا شما رقابتی عادلانه را شاهد هستید؟!
** طرحهای حمایتی باید معطوف به آثار تالیفی باشد
- ایرنا: به عنوان سوال پایانی و با توجه به تمامی صحبتهای شما، میتوان اینگونه نتیجه گرفت که بزرگترین آسیب در مسیر ایجاد کفه سنگین آثار ترجمه نسبت به آثار تالیفی به سیاستهای غلط اجرایی نهادهای فرهنگی ما باز میگردد؟
- افروزمنش : به شکل قاطع نمیتوان به این سوال پاسخ داد! چرا که وقتی درباره مقوله اقتصاد نشر صحبت میکنیم نگاه ما باید بر یک مدار مستمر حرکت کند. اما شما به همین طرحهای فصلی و مقطعی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نگاه کنید. ابتدا اجازه دهید روشن کنم که به هیچ وجه با برگزاری چنین طرحهایی مخالف نیستم!؛ اما وقتی هدف از این طرحها کمک به اقتصاد نشر است باز هم ما شاهد اختصاص یارانه به آثار تالیفی، همپای آثار ترجمه شده هستیم.
همه اینها در شرایطی است که میدانیم به دلیل عدم الحاق ایران به «کنوانسیون برن» - قانون رعایت حق مالکیت ادبی (کپی رایت) - ناشران در تولید آثار خارجی به عنوان آثار ترجمه شده برای مخاطبان خود مبلغی را به ناشرهای کشورهای مبدأ تولیدکننده آن کتاب نپرداختند. پس دیگر چه لزومی دارد ما باز هم برای این آثار یارانه بدهیم؟ اگر قرار بر نگاه فصلی و مقطعی و حمایتهای غیر مستمر باشد چرا در برگزاری چنین طرحهایی تمام یارانه در نظر گرفته شده دولت که هدف آن کمک به اقتصاد نشر است را به آثار تالیفی اختصاص نمیدهیم؟
شاید شما در پاسخ این صحبتهای من به مساله رقابت اشاره کنید. که خب در این مساله هیچ شکی وجود ندارد که به هر حال نویسندگان ما در ماهیت رفتار فرهنگیشان (نویسندگی) ناگزیر از رقابت با آثار ترجمه شده همتایان جهانی خود قرار دارند؛ اما نباید از کنار این نکته به سادگی بگذریم که وقتی مساله رقابت از پایههای بنیادین خود کاملا نابرابر و ناعادلانه صورت میگیرد به همان دلیل عدم الحاق ایران به قانون کنوانسیون برن، شاهد اتفاقی خواهیم بود که در نهایت نه تنها کمکی به بدنه اقتصاد نشر ما و همچنین نویسندگان و مولفان نخواهد کرد که حتی ممکن است مضر باشد!
این مساله را در حوزه سینما و تئاتر نیز شاهد هستیم. وقتی بازار رقابتی برای آثار سینمای داخلی ما وجود نداشته باشد؛ یعنی سینماهای ما اجازه اکران آثار خارجی نداشته باشند، پس هر چه به مخاطب بدهیم با هر کیفیتی او ناگزیر به پذیرش است. این مساله در دراز مدت به کیفیت و همچنین اقتصاد سینمای ایران لطمه خواهد زد و متاسفانه طی یکی دو سال اخیر شاهد ورود پولهای بدون پشتوانه و دلیل در حوزه تئاتر هستیم که این مساله میتواند به این هنر نیز آسیبهای جبرانناپذیری وارد کند.
در این میان دوست دارم بار دیگر به مبحثی که پیشتر به آن اشاره کردم، یعنی جایگاه رسانه و حمایت بنگاههای نشر تاکیدی مجدد داشته باشم. وقتی ما نامهای بزرگی مانند مارکز، یوسا و ساراماگو را میشنویم، در کنار کیفیت بالای آثار تولیدی آنها بخش مهمی از این شهرت به جهان رسانه و حمایتهای رسانهای ناشران برای معرفی این نویسندگان به مخاطبان جهانی مواجه هستیم.
همین مقوله تبلیغات باعث میشود که مخاطبان در تمام جهان بدون شناخت از نگاه، نگرش و فرهنگ موجود در آثار این نویسندگان به خرید کتابهای آنها بپردازند؛ اما در ایران، به هیچ وجه شاهد نگاههای تبلیغی برای نویسندگان خود نیستیم! چه در شکل رسانهای و چه در نگاه دولتی؛ حتی رسانههای ما نیز در پرداخت و معرفی نویسندگان کشورمان در داخل کشور و در عرصه بینالمللی آنگونه که شایسته و بایسته است عمل نکردند. پس چگونه میتوان انتظار داشت مخاطبان داخلی وقتی نام نویسندگان ایرانی را کمتر از نویسندگان خارج میشناسند، اقبالی نسبت به آثار تالیفی در مواجهه با آثار ترجمه شده در بدنه بازار نشر کشور کتاب داشته باشد؟!
بیست و ششمین هفته کتاب جمهوری اسلامی با شعار «حالِ خوش خواندن» از 24 آبان تا اول آذرماه با دبیری نیکنام حسینی پور برگزار میشود.
گفت و گو از امین خرمی
فراهنگ**9266** 1055
منبع: ایرنا
کلیدواژه: فرهنگي هفته كتاب كتاب و ادبيات تاليف و ترجمه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۵۷۲۴۰۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
۵ اثر پرمخاطب برای نمایشگاه کتاب تهران بازتولید شد
حمیدرضا بشیری فراز مدیر مرکز انتشارات، آموزش و پژوهش بنیاد سینمایی فارابی در گفت و گو با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر ایسکانیوز در رابطه با حضور این انتشارات در سی و پنجمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران با بیش از یکصد عنوان کتاب و فصلنامه گفت: پس از اقدامات اساسی برای احیای مرکز انتشارات بنیاد سینمایی فارابی، یکی از نخستین کارها بررسی کتابهای از پیش موجود در راستای بازتولید و بازنشر آنها بود.
بشیری فرز ادامه داد: از بین آثار موجود ۵ کتاب که محتواهای آنها هنوز قابل استفاده برای مخاطب بود و جزو کتابهای پرمخاطب سینمایی محسوب میشوند برای بازنشر انتخاب و راهی چاپخانه شدند تا به پیش از آغاز به کار نمایشگاه کتاب آماده باشند.
وی این ۵ کتب را به چنین عنوان کرد:
«نیمه تاریک نابغه (زندگی نامه آلفرد هیچکاک)» نوشته دونالد اسپوتو و ترجمه محسن امیری
«فیلمنامه نویسی در قرن ۲۱» نوشته لیندا آرنسون و ترجمه شاپورعظیمی
«پیش درآمدی بر فیلم» نوشته ویلیام.اچ.فیلیپس و ترجمه فتاح محمدی
«در مسیر فیلمسازی؛ مقدمهای بر مهارت کارگردان» نوشته الکساندر مکندریک با پیشگفتاری از مارتین اسکورسیزی و ترجمه نفیسه سادات
«کارگردانی داستان؛ داستان گویی حرفه ای و تکنیک های طراحی استوری بورد در فیلم زنده و انیمیشن» نوشته فرانسیس گله باس و ترجمه داریوش نوروزی و شیوا زنگنه
انتهای پیام/
کیانوش رضایی کد خبر: 1228067 برچسبها کتابخوانی