Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاری مهر-گروه هنر-محمد صابری: سیداحسان عمادی به‌عنوان نویسنده و کارگردان در همراهی با حسام اسلامی در مقام تهیه‌کننده این روزها شاهد اکران دومین تجربه مشترک خود در عرصه مستندسازی بر پرده سینماها هستند و همین هم بهانه‌ای شد تا با این دو مستندساز جوان به گفتگو بنشینیم.

سیداحسان عمادی در مقام کارگردان و حسام اسلامی به‌عنوان تهیه‌کننده در بخش نخست نشست بررسی مستند «رزم‌آرا؛ یک دوسیه مسکوت» به طرح نکاتی درباره فضای حاکم بر سینمای مستند و اولویت‌های خود برای پرداختن به سوژه‌های تاریخی پرداختند و در بخش دوم این نشست با تمرکز بیشتر بر فرآیند تولید این مستند، نکاتی را درباره پروژه‌ ناتمامی که مستند «رزم‌آرا» بخشی از آن بود، مطرح کردند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در ادامه بخش دوم و پایانی نشست مستند «رزم‌آرا؛ یک دوسیه مسکوت» در خبرگزاری مهر را با حضور سیداحسان عمادی کارگردان و حسام اسلامی تهیه‌کننده این مستند می‌خوانید.

* درباره ساخت مستند غالباً نقطه شروع، پژوهش است. در هر دو مستند «محاکمه» و «رزم‌آرا؛ یک دوسیه مسکوت» شاهد عقبه پژوهشی غنی‌ای هستیم که اگر اشتباه نکنم، مستند اول از منظر پژوهش در سینماحقیقت و جشن خانه سینما تجلیل هم شد. نکته مهم اما برای من در مقام مخاطب، وسواس کارگردان در ارائه داده‌ها و به تعبیری تلاش برای «به رخ نکشیدن» این عقبه غنی است. هم گزارشی از فرآیند پژوهشی این دو مستند بدهید و هم بفرمایید که این وسواس در ارائه، چقدر برای‌تان مساله بود؟

احسان عمادی: اول ممنون بابت این توجه و تحلیل، اما درباره شروع پژوهش مستند «رزم‌آرا» واقعیت این است که در نقطه آغاز چیز زیادی در این زمینه نمی‌دانستیم. شخصاً شاید ۲۰۰ کلمه هم درباره رزم‌آرا نمی‌دانستم! شروع کار هم طبیعتاً سرچ اینترنتی و مطالعات پراکنده بود. کم‌کم برمبنای منابع مقالات، سراغ منابع اصلی‌تر می‌رفتم و خیلی هم اصرار داشتم که به جای تحلیل‌های موجود، سراغ روایت شاهدان برویم؛ اعم از خاطرات شاهدان دست‌اول و دوم واقعه، مشروح مذاکرات مجلس و یا روزنامه‌ها و نشریات موجود آن زمان. به‌ ویژه در این فرآیند مجلات بسیار به کار ما آمدند. ما غالباً در زمینه پژوهش مستند سراغ روزنامه‌ها می‌رویم اما در آن مقطع مجلات و نشریات هفتگی و ماهانه بسیار آرشیوهای پرباری داشتند. به لحاظ تصویری این آرشیوها توانستند وزن و وجهه‌ای به فیلم بدهند. اینکه سراغ روایت شاهدان رفتیم هم علاوه‌بر جنبه استناد تاریخی، کمک می‌کرد به‌واسطه روایت مستقیم و دیالوگ افراد، تصویر روشن‌تری از این شخصیت‌ها به دست بیاوریم که این در شخصیت‌پردازی کاراکترها بسیار مفید بود. از این منظر معتقدم متن مذاکرات مجلس گویی یک نمایشنامه رادیویی است که حشو و زوایدی دارد اما اگر ادیت شود جذابیت‌های بسیاری پیدا می‌کند.

این گزارشی از فرآیند پژوهشی کار بود اما درباره وسواسی که به آن اشاره کردید هم به نظرم مهم‌ترین وجهش همان لذت مخاطب باشد. اینکه اطلاعات به گونه‌ای به مخاطب ارائه شود که احساس نکند فیلمساز می‌خواهد به او پز بدهد که من مثلاً این کتاب را هم خوانده و این فیلم را دیده‌ام. از این خودنمایی به‌صورت آگاهانه پرهیز داشتیم و دلیلش هم تحقق همان جذابیت داستانی برای مخاطب بود.

* رسیدن به ساختار بصری مبتنی‌بر انیمیشن چطور اتفاق افتاد؛ چقدر ناشی از نبود آرشیو غنی تصویری از آن مقطع تاریخی است و چقدر برای رسیدن به جذابیت بصری بیشتر؟

عمادی: اگر آرشیو وجود داشت واقعاً نمی‌دانم چه انتخابی می‌داشتیم؛ شاید سراغ انیمیشن نمی‌رفتیم.

* یعنی واقعاً آرشیوی وجود نداشت؟

عمادی: نه واقعاً. این مشکل بسیاری از مستندهای تاریخی است. شاید از مقطع دهه ۴۰ به بعد این مشکل کمتر نمود داشته باشد اما برای وقایع پیش از دهه ۴۰ به‌شدت با کمبود آرشیو تصویری مواجهیم. آدم‌ها و رویدادهایی در تاریخ هستند که حتی عکس هم از آن‌ها موجود نیست، چه رسد به فیلم! ‌ ما هم روایت‌های مستندی به‌صورت صوتی در اختیار داشتیم و باید به ساختاری برای استفاده از آن‌ها می‌رسیدیم. تمهیدات مختلفی می‌توانستیم به کار بگیریم که یکی از آن‌ها بازسازی بود. هم من و هم حسام (اسلامی) علاقه‌ای به بازسازی با حضور بازیگر و صحنه‌پردازی نداشتیم زیرا این روند جدای از اینکه کار پرهزینه و پرزحمتی است، به نظرم چیزی از نظر حسی به کار اضافه نمی‌کند.

عمادی:‌ هر سه مستندی که تا به امروز کار کرده‌ام، مشخصاً درباره مقطعی است که به لحاظ تاریخی اهمیت ویژه‌ای دارد؛ تنوع بازیگران قدرت در این مقطع به‌گونه‌ای بوده که گویی شاهد یک «بازی تاج‌وتخت» واقعی هستیم!* این احتمال هم وجود داشت که متهم به حرکت در مسیر جواب داده دیگران بشوید!

عمادی: مشخصاً در این باره نگرانی‌ای نداشتیم. از آنجا که در «محاکمه» استفاده از تصویر و نقاشی را تجربه کرده بودیم و پاسخ مناسبی هم گرفته بودیم، این بار هم سراغ همان ایده رفتیم و کمی آن را تکمیل کردیم؛ با رنگ، طراحی‌های چندلایه و بازی‌هایی با حرکت دوربین. برای رسیدن به یک فرم یکدست هم تصمیم گرفتیم که فقط بخش‌های مربوط به بازجویی‌ها را به این صورت تصویرسازی کنیم.

* از منظر تهیه‌کنندگی چه ملاحظاتی  برای استفاده از این ساختار بصری داشتید؟

حسام اسلامی: سعی من این بود که محدودیت‌های مالی تعیین‌کننده اولویت‌های ما در تولید نباشد. ابتدا به جذابیت‌ نهایی فکر کردیم و سپس سراغ اجرا رفتیم.

* از نظر هزینه، طراحی و اجرای انیمیشن به سبکی که در نسخه نهایی می‌بینیم، خیلی با بازسازی تفاوت داشت؟

اسلامی: حتماً تفاوت دارد. البته همین امروز در سینمای مستند بازسازی‌هایی هستند که هزینه‌شان از کاری که ما ارائه کردیم کمتر است اما حتماً یک بازسازی باکیفیت، هزینه‌بر است. در مجموع یادم نمی‌آید ما برای تولید صحبتی درباره ایده‌ای کرده باشیم که به جهت نبود بودجه آن را کنار بگذاریم. نرفتن به سمت آن جنس خاص از بازسازی با حضور طراح صحنه و بازیگر هم صرفاً به جهت عدم جذابیت برایمان بود.

هم من و هم احسان خودمان را در ابتدای راه مستندسازی می‌دانیم و علاقه‌مندیم تجربه‌های تازه داشته باشیم. درباره کار بعدی هم که با هم صحبت می‌کنیم، با همین چالش مواجهیم؛ هم می‌توانیم تجربه جواب داده این دو مستند در ساختار را تکرار کنیم و هم علاقه‌مندیم کار تازه‌تری ارائه کنیم، ولو اینکه به دلیل رفتن سراغ تجربه تازه، امکان موفق نشدن هم وجود دارد اما ریسک آن را می‌پذیریم. معتقدیم مستندسازی به‌رغم تمام نکاتی که درباره مسئولیت اجتماعی و آگاهی بخشی مطرح می‌شود، یک فرآیند خلق هنری است و دلمان می‌خواهد در این فرآیند تجربه‌های تازه‌ای ثبت کنیم.

* جایی خوانده بودم که این سه مستندی که همراه هم تا به امروز ساخته‌اید، بخشی از یک پروژه ۱۰ قسمتی بوده که حالا تعطیل شده و نسبت به ادامه آن ابراز دلسردی کرده‌اید!

اسلامی: اولین مستندی که ساختیم «محاکمه» بود و قرار هم بود که تک قسمت باشد. آن مستند هم در جشنواره سینماحقیقت، هم در جشن خانه سینما و هم در ارتباط با مخاطب بازخوردهای بسیار مثبتی داشت. سفارش‌دهنده آن کار هم که خانه مستند انقلاب اسلامی بود از نتیجه رضایت داشت براساس همین بازخوردهای مثبت پیشنهاد طرح ۱۰ قسمتی «مردان شاه» را به خانه مستند انقلاب دادیم که براساس آن قرار شد درباره ۱۰ نخست‌وزیر مستندهایی را بسازیم که این مستندها در کنار یکدیگر عملاً مروری‌بر تاریخ دوره پهلوی دوم هم بود.

براساس لیستی که تهیه کرده بودیم مستند محمدعلی فروغی و علی رزم‌آرا را کلید زدیم که تقریباً هر ۲ فیلم به‌صورت هم‌زمان آماده شد اما به دلایل رویکردی و اقتضای تلویزیون (خانه مستند انقلاب قصد پخش این مجموعه از تلویزیون را داشت)، برخلاف امیدهایی که در آغاز ارائه این طرح داشتیم، اختلاف‌نظرهایی به وجود آمد و احساس کردیم دیگر امکان ادامه کار وجود ندارد. البته در کنار این مساله این واقعیت هم بود که برای این دو مستند انرژی‌ای گذاشتیم که هیچ ربطی به بودجه‌ای که برای کار تعریف شده بود نداشت و شاید این مساله هم در تصمیم‌گیری ما بی‌تاثیر نبود.

* پس پروژه «مردان شاه» در همین سه قسمت متوقف می‌ماند؟

اسلامی: بله، فکر نمی‌کنم دیگر ادامه پیدا کند.

* آقای عمادی در بخشی از مرور مراحل پژوهش این آثار به استفاده از آرشیو نشریات اشاره داشتید. خود شما هم سابقه‌ای قابل‌توجه در فعالیت رسانه‌ای دارید و به‌تعبیری هنوز هم بیشتر احسان عمادی را به‌عنوان «روزنامه‌نگار» می‌شناسیم تا «مستندساز». علاقه‌مندم با توجه به این تجربه ها بدانم امروز چه تحلیلی درباره ارزش آرشیوی و تاریخ‌نگارانه رسانه‌ها و به‌طور خاص مطبوعات دارید؟

عمادی: هر سه مستندی که تا به امروز کار کرده‌ام، مشخصاً درباره مقطعی است که به لحاظ تاریخی اهمیت ویژه‌ای دارد و به جهت سینمایی و روایی هم فکر می‌کنم به‌دلیل بی‌ثباتی عجیب موجود در کشور، جذابیت‌های زیادی دارد. تنوع بازیگران قدرت در این مقطع به‌گونه‌ای بوده که گویی شاهد یک «بازی تاج‌وتخت» واقعی هستیم! انواع و اقسام برنامه‌ریزی‌ها و توطئه‌های گروهی را در این مقطع داریم اما به همان میزان شاهدیم که بسیار کم درباره آن اظهارنظر شده است.

اسلامی: براساس لیستی که تهیه کرده بودیم مستند محمدعلی فروغی و علی رزم‌آرا را ساختیم اما به دلایل رویکردی و اقتضای تلویزیون، برخلاف امیدهایی که در آغاز ارائه این طرح داشتیم، اختلاف‌نظرهایی به وجود آمد و احساس کردیم دیگر امکان ادامه کار وجود نداردوقتی درباره تاریخ معاصر صحبت می‌کنیم در حد فاصل سال‌های ۲۰ تا ۳۲، تقریباً فقط درباره ملی شدن نفت و کودتا می‌شنویم. از آنجایی که شاهد بی‌ثباتی در کشور بودیم و به نوعی اقتداری در حکومت مرکزی وجود نداشته، آزادی عجیب‌وغریبی هم در فضای مطبوعات حاکم شده بود؛ شرایط عجیبی که حتی می‌توان درباره آن تحلیل کرد که «آزادی» است یا «آنارشی»!؟ این تقریباً مشابه فضایی است که در حدفاصل ۵۷ تا ۵۹ هم به‌صورت مقطعی آن را در فضای مطبوعات تجربه کرده‌ایم. هرچند بازهم فکر می‌کنم آن مقطع عجیب دهه ۲۰ قابل مقایسه با دوره‌های مشابه دیگر نیست مثلاً محمدمنصور در «مرد امروز» به‌عنوان یک روزنامه رسمی سرمقاله می‌نوشت و جایزه تعیین می‌کرد برای کسی که بتواند قوام را که در آن مقطع نخست‌وزیر بود بکشد! این جنس آزادی عجیب در طرح‌ها و کاریکاتورهای آن مقطع تاریخی هم وجود داشت که بخش‌هایی از آن را در مستند «رزم‌آرا» استفاده کرده‌ایم.

جنس آزادی رسانه‌ها در آن مقطع بعضی‌ وقت‌ها من را به یاد شرایط امروز حاکم بر «تلگرام» می‌انداخت! اینکه هر کسی هر چه می‌خواهد با هر کلمه و عبارت علیه دیگری به ‌کار می‌برد. این ظاهر آزاد، در مواردی کشف حقیقت را دشوار می‌کند. اینکه احساس می‌کنی در مطبوعات آن سال‌ها هر که هر چه می‌خواسته می‌نوشته و قاعده‌ای بر آن حاکم نبوده، این نگرانی را به وجود می‌آورد که شاید بخشی از داده‌های ثبت شده در آرشیو این مطبوعات «دروغ» باشد. با راهکارهایی مانند تطبیق و مقایسه سعی می‌کردیم جلوی این روایت‌های غلط را بگیریم اما در مجموع برای خودم به‌عنوان یک روزنامه‌نگار مواجهه با برخی از مطالب این نشریات تجربه جالبی بود. به‌عنوان مثال در ماجرای تحصن نمایندگان، گزارشی در یکی از مطبوعات می‌خواندم که جزیی‌ترین موارد مانند لباس و غذای برخی از نمایندگان را هم ذکر کرده بود. صرفاً یک گزارش سیاسی نبود...

* به‌نوعی مواردی که آن زمان شاید صرفاً جذابیت ژورنالیستی داشته، امروز یک سند تاریخی شده است.

عمادی: اساسا آن چیزی که امروز به‌نام «نرم‌نویسی» از آن صحبت می‌کنیم گویی آن سال‌ها هم مدنظر طیفی از رسانه‌ها بوده است. براساس این تجربیات اگر بخواهم درباره شرایط امروز مطبوعات صحبت کنیم باید اعتراف کنیم که خیلی‌خیلی از آن فضا فاصله گرفته‌ایم و به‌نظرم مهم‌ترین دلیلش هم این است که امروز کمتر روزنامه‌نگاری از روزنامه‌نگاری لذت می‌برد. به‌عنوان کسی که باعلاقه روزنامه‌نگاری را انتخاب کردم و تا مدت‌ها هم در کنار علاقه‌مندان این حوزه فعالیت می‌کردم، امروز احساس می‌کنم شرایط تغییر کرده است. رویدادی در مختصات آتش‌سوزی پلاسکو اتفاق می‌افتد؛ با حجم انبوهی از داده‌ها و خبرهای گاه متناقض روبه‌رو می‌شویم که بخشی از آن‌ها هم به‌سرعت تکذیب می‌شود، اما دریغ از رسانه‌ای که یک گزارش مشروح و تخصصی از ابعاد مختلف حادثه تهیه و منتشر کند!

* و جالب‌تر اینکه این حجم از اخبار و داده‌ها سال‌ها بعد کمتر ارزش اسنادی و تاریخی پیدا می‌کند.

عمادی: دقیقاً. همین چند سال دیگر هم این داده‌ها قابل سرچ و استناد نیست گویی هیچ سرنخ قطعی و قابل اتکایی در دسترس نیست. پلاسکو صرفاً یک مثال است. در فضای رسانه‌ای امروز شرایط غالب اینگونه است.

* به‌عنوان پرسش آخر کمی هم از شرایط اکران «رزم‌آرا؛ یک دوسیه مسکوت» بگویید. تا به امروز شرایط راضی‌کننده بوده است؟

اسلامی:‌ شرایط اکران مستند در گروه «هنروتجربه» به نسبت چند سال قبل بهتر شده است. از دهم شهریورماه که اکران فیلم با سالن‌های محدودی آغاز شد اما به‌واسطه استقبال مخاطبان که نه ما انتظارش را داشتیم و نه مسئولان گروه «هنروتجربه» تعداد سالن‌ها و سانس‌ها بیشتر شد. شکر خدا اکران پس از تعطیلات محرم جان تازه‌ای گرفته و نشست‌های دانشگاهی هم برای نمایش فیلم برقرار است. امیدوارم شرایط همین‌طور پیش برود.

امروز در دنیا عصر طلایی مستند است و کمپانی‌های بزرگ در این عرصه سرمایه‌گذاری می‌کنند و جواب هم می‌گیرند؛ چه در عرصه سریال‌سازی که کمپانی‌های معتبری مانند نتفلیکس ورود کرده‌اند چه در عرصه اکران سینمایی. جذابیت مستند روز به روز در حال افزایش است و امیدوارم که این شرایط در ایران نیز باعث تغییر نگاه‌ها به سینمای مستند شود.

کد خبر 4458159 محمد صابری

منبع: مهر

کلیدواژه: حسام اسلامی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۵۷۵۱۶۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

«فراموشی» به دنبال مسائل اخلاقی‌ست/ توجه به مساله عرضه و تقاضای فیلم

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین یاسر خیر کارگردان مستند «فراموشی» محصول مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی که این روزها در پکیج نوروزی پلتفرم هاشور درحال اکران است، درباره علت پرداختن به این موضوع و جست‌وجو برای ساعتی که در گذشته امانت داده شده است، گفت: در فیلمسازی مستند و یا داستانی وقتی به گذشته برمی‌گردیم، دلیلش انگیزه‌ای در زمان حال و امروز است. بازگشت به گذشته و جست‌وجو در آن به مثابه یک امر خودشناسانه است؛ برای خودشناسی‌مان در امروز. ما با بیرون کشیدن نکات جا مانده از گذشته و بررسی دوباره آن در زمان و مکانی دیگر، فرصت می‌یابیم تا گذشته را در چشم‌اندازی جدیدتر ارزیابی کنیم و خود امروز و هویت فعلی‌مان را از زاویه‌ای دیگر ببینیم.

او ادامه به خبرآنلاین گفت: رفتن من به سراغ جنگ و دوستی چند کهنه سرباز و جستجوی‌شان برای ساعت گمشده، گفتن نکاتی درباره امروز خودمان است و می‌خواستم با بازتعریف کردن این قصه سوال‌هایی اخلاقی درباره «جنگ»، «فراموشی» و «دوستی» مطرح کنم.

این مستندساز درباره هدف خود خاطرنشان کرد: هدفم در درجه اول قصه‌گویی با مصالح واقعی و روزمره زندگی بود؛ زنده کردن یک خاطره در امروز و پس از آن طرح پرسش‌های اخلاقی. اگر تماشاگر تا پایان فیلم را تماشا کند و اگر تماشاگر پس از پایان فیلم درگیر پرسش‌های اخلاقی مطرح شده در فیلم شود، به هدفم نزدیک شده‌ام. مدیوم سینما عرصه‌ای مستقل و مدرن برای اندیشه و پرسش کردن است.

کارگردان «آهستگی» درباره نیاز افراد به ارتباط داشتن با یکدیگر تاکید کرد: انسان موجودی اجتماعی است و به دلایل علمی و عقلی و فلسفی نمی‌تواند و نباید تنها باشد، حتی هویت ما و اینکه من کیستم «دیگر بنیاد» و نه «خود بنیاد» است یعنی ما از زمان تولد و در تمام سال‌های رشدمان هویت و رفتار و اندیشه‌های‌مان را از دیگران اخذ می‌کنیم بنابراین اگر از اجتماع و جامعه و مهم‌تر از همه خانواده و دوستان‌مان فاصله بگیریم خودمان متضرر خواهیم شد.

خیر افزود: ما به اندازه و اهمیت نیاز به هوا و آب و غذا، به ارتباط با انسان‌های دیگر احتیاج داریم و هیچ بهانه‌ای از جمله تلاش برای درآمد و پیشرفت در زندگی نمی‌تواند و نباید ما را از معاشرت و دوستی با انسان‌های دیگر و حتی جوامع دیگر بازدارد. اینکه چطور می‌توان در زمانه امروز فاصله‌ها را از میان برد و دوستی‌ها را حفظ کرد، پاسخ فرموله و عمومی ندارد بلکه چالشی شخصی است که هر یک باید جواب و مسیر منحصر بفرد خودمان را پیدا کنیم.

این کارگردان درباره کنار یکدیگر قرار گرفتن افراد حاضر در مستند عنوان کرد: در شروع فیلم از آن‌ها دعوت کردم که در این جست‌وجو و پیدا کردن ساعت با ما همراه باشند و آن‌ها پذیرفتند، در طول مسیر جست‌وجو برای ساعت، ارتباط و چالش‌هایم با شخصیت‌ها به فیلم راه پیدا کرد و پایان جست‌وجوی‌مان هم وفادار به واقعیت در فیلم ثبت شد. بعد از فیلم ارتباط این سه کهنه سرباز شکل نگرفت چراکه آن‌ها در سال ۱۳۶۷ به صورت طبیعی و ارگانیک و با هدفی مشخص کنار هم جمع شده بودند و دوستی و روابط‌شان نیز طبیعی و خودخواسته بود.

او در پاسخ به این پرسش که چرا بار دیگر ارتباط و دوستی میان سوژه‌های فیلم صورت نگرفت، خاطرنشان کرد:۳۱ سال بعد که این فیلم ساخته شد هیچ کدام‌شان، آن سربازهای جوان سابق نبودند و خواسته‌ها و نیازها و آرزوهای‌شان عوض شده بود و در نتیجه کنار هم قرار گرفتن‌شان صرفا به دعوت من و به هدف پیدا کردن ساعت بود، بعدا که به هدف‌شان رسیدند و مرتضی را که ساعت نزد او بود پیدا کردند دیگر انگیزه و هدفی برای ادامه رابطه‌شان نداشتند و هر یک به زندگی و کار خود برگشتند.

این مستندساز در جواب این سوال که آیا سوژه‌ها فیلم را تماشا کردند و چه واکنشی داشتند، تصریح کرد: بله، فیلم را تماشا کرده‌اند و چون خود در فیلم حضور داشتند قصه فیلم و پیچ و خم‌های آن را می‌دانستند ولی از دیدن همه آن صحنه های پراکنده به صورت یکپارچه و در قالب یک قصه لذت بردند و خاطرات و احساساتی برای‌شان زنده شد.

خیر از چگونگی ساخت فیلم درباره خانواده خود بیان کرد: من این فیلم را همچون دیگر فیلم‌هایم ساختم و برایم فرقی نداشت که این خانواده خودم است و یا خانواده دیگر. رفتارم با همه شخصیت‌هایی که جلوی دوربینم قرار می‌گیرند توام با صمیمیت و دوستی و احترام است چراکه شناخت و کشف فکر و رفتار انسان برایم لذت‌بخش است و از دیدن انسان‌ها جلوی دوربینم لذت می‌برم و برایم فرقی ندارد که با من نسبتی دارند یا نه.

کارگردان «سه چنک حاک» درباره علت کم‌تر ساخته شدن مستندی که خانواده فیلمساز سوژه باشد، گفت: دلایل متفاوتی می‌تواند داشته باشد؛ ممکن است فیلمساز شجاعت تعریف کردن قصه‌ای از خود و اطرافیانش را به دلایل آبرو و فرهنگ و عرف اطرافیانش نداشته باشد، اگر فیلمی از خود و اطرافیانش بسازد ممکن است سوگیری شناختی داشته باشد و واقعیت را آن طور که وجود دارد و اکثر مردم می‌بینند، نتواند ببیند در نتیجه فیلمی دور از واقعیت بسازد، سوگیری احساسی و اخلاقی فیلمساز نسبت به خانواده‌اش ممکن است باعث شود نتواند موضوعی مناسب را برای ساخته شدن فیلم برگزیند یعنی ممکن است از کنار موضوع مهمی بگذرد و به چشم‌اش نیاید و به موضوعی که از نظر دیگران بی اهمیت است، بها دهد، آن گاه مخاطبی برای فیلم پیدا نشود.

او ادامه داد: بسیاری از قصه‌هایی که فیلمسازان در خانواده خود تجربه کرده‌اند ممکن است دچار سانسور و ممیزی شود و این فیلمساز را از ساخت منصرف می‌کند. لحظه‌ای فکر کنید که مثلا مادر و خواهرتان که در تمام عمر با پوشش راحت خود در خانه رفتار می‌کنند، وقتی دوربین در دست بگیرید باید روسری بگذارند و یا در خانه مانتو بپوشند و بدین ترتیب رفتارها و حرف‌های‌شان دیگر صادقانه نخواهد بود بلکه فقط چیزهایی می‌گویند و طوری رفتار می‌کنند که قابل پخش باشد و در این اتمسفر بدیهی است که خبری از واقعیت و حقیقت در فیلم نخواهد بود.

این فیلمساز در پایان درباره ساخت و نمایش آثار مستند تصریح کرد: عرضه و تقاضا با هم ارتباط مستقیم و مهمی دارند. باید دید مخاطبان چه مستندهایی را در چه فرم، ساختار، قصه و محتوایی می‌پسندند و نظرسنجی‌های درست و دقیقی کرد و در نتیجه آن را در اختیار عموم مردم قرار داد تا فیلمسازان به شکلی طبیعی، خودجوش و آزادانه، موضوعات خود را کشف و انتخاب کنند و برای مخاطبان بالقوه‌شان فیلم بسازند.

۲۲۰۵۷

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1894904

دیگر خبرها

  • سینما تصویر فردای جامعه است/ آوینی اول منتقد خود بود
  • فرهاد آئیش هر چه دلش خواست گفت!/ به مخاطب باج نداده‌ایم
  • «نون.خ۵» و «محفل» پربیننده‌ترین‌های رسانه ملی در نوروز و ماه رمضان ۱۴۰۳
  • الگوی مطالبه‌گری در چارچوب قانون
  • حمله موشکی ایران به اسرائیل در عملیات وعده صادق را در این مستند ببینید
  • روایت حمله موشکی ایران به رژیم صهیونیستی در «وعده صادق»
  • وقتی شبکه خبر «ساعت طلایی» توجه مخاطب را باخت!
  • «فراموشی» به دنبال مسائل اخلاقی‌ست/ توجه به مساله عرضه و تقاضای فیلم
  • مخاطب میلیونی تلوبیون
  • تأثیر تحولات اجتماعی بر هنر انقلاب