Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «بلاغ مازندران»
2024-04-24@22:49:35 GMT

«سینمای ایران» بدهکارِ کیست؟

تاریخ انتشار: ۲۷ آبان ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۵۷۵۱۸۵

با نگاهی اجمالی به این لیست به راحتی می‌توان فهمید که عمده آثار قابل توجه مربوط به سینمای مقاومت تنها به‌واسطه چند سینماگر از جمله ابراهیم حاتمی‌کیا و... خلق شده است.به گزارش بلاغ، جشنواره فیلم مقاومت، امسال در آستانه 40 سالگی انقلاب اسلامی بخشی را تدارک دیده است که در آن از میان نزدیک به ۲۵۸ فیلم سینمایی راه یافته به ۱۴ دوره جشنواره فیلم مقاومت، انقلاب و دفاع‌مقدس، برترین‌های تهیه‌کنندگی، کارگردانی، فیلمنامه‌نویسی و بازیگری را توسط مردم انتخاب و معرفی کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به گزارش «وطن‌امروز»، در این بخش که اسامی نام‌آشنای سینمای مقاومت به چشم می‌خورد، نامزدهای 4 بخش تهیه‌کنندگی، کارگردانی، فیلمنامه‌نویسی و بازیگری ۴۰ سال سینمای مقاومت به این ترتیب معرفی شدند.

نامزدهای بهترین فیلم ۴۰ سال سینمای مقاومت: «اخراجی‌ها»، «از کرخه تا راین»، «ایستاده در غبار»، «آژانس شیشه‌ای»، «بادیگارد»، «چ»، «شیار۱۴۳»، «لیلی با من است»، «میم مثل مادر»، «یتیم‌خانه ایران».  
نامزدهای بهترین کارگردان ۴۰ سال سینمای مقاومت: نرگس آبیار، کیومرث پوراحمد، کمال تبریزی، ابراهیم حاتمی‌کیا، احمدرضا درویش، مسعود ده‌نمکی، ابوالقاسم طالبی، محمدحسین لطیفی، رسول ملاقلی‌پور، محمدحسین مهدویان.
نامزدهای بهترین بازیگر ۴۰ سال سینمای مقاومت: پرویز پرستویی، هادی حجازی‌فر، بابک حمیدیان، امین حیایی، کامبیز دیرباز، مریلا زارعی، خسرو شکیبایی، اکبر عبدی، علی نصیریان، علیرام نورایی.
نامزدهای بهترین فیلمنامه ۴۰ سال سینمای مقاومت: نرگس آبیار، بهزاد بهزادپور، کیومرث پوراحمد، ابراهیم حاتمی‌کیا، احمدرضا درویش، مسعود ده‌نمکی، سهیل سلیمی، ابوالقاسم طالبی، رسول ملاقلی‌پور، محمدحسین مهدویان.

فهرست نامزدهای هر بخش به ترتیب حروف الفبا در «سامانه رای‌گیری مردمی 40 سال سینمای مقاومت» در سایت جشنواره درج شده است. علاقه‌مندان می‌توانند تا ساعت ۱۳ رور شنبه سوم آذرماه با ورود به سامانه رای‌گیری در سایت جشنواره مقاومت و ملاحظه نامزدهای هر بخش حداکثر به ۳ گزینه موردنظر خود در رشته‌های بهترین فیلم، بهترین کارگردان، بهترین فیلنامه‌نویس و بهترین بازیگر رای دهند. نتیجه نهایی انتخاب‌های مردمی در مراسم افتتاحیه جشنواره پنجم آذر در تالار وحدت اعلام خواهد شد و به 3 نفر از شرکت‌کنندگان (به اتفاق یک همراه) به قید قرعه سفر زیارتی مشهد مقدس اهدا خواهد شد.

مقاومت، زنگ تفریح سینمای ایران؟
با نگاهی اجمالی به این لیست به راحتی می‌توان فهمید که عمده آثار قابل توجه مربوط به سینمای مقاومت تنها به‌واسطه چند سینماگر از جمله ابراهیم حاتمی‌کیا، زنده‌یاد رسول ملاقلی‌پور، احمدرضا درویش، مسعود ده‌نمکی، محمدحسین مهدویان و... خلق شده است. وجود تعداد انگشت‌شمار سینماگرانی که هم در جایگاه نویسنده و هم در جایگاه کارگردان در حوزه دفاع‌مقدس فعال بوده‌اند، حکایت از آن دارد که این افراد با وجود امکان تولید آثار در مضامین متنوع، همچنان وفادار به دفاع‌مقدس و سینمای پایداری و مقاومت بوده‌اند. اما وجود اسامی تکراری در این لیست و مشاهده تعداد معدودی از آثار درخور توجه نشان می‌دهد سینمای مقاومت در این سال‌ها هیچ‌گاه تبدیل به یک موج فراگیر در سینمای ایران نشده است. این اتفاق اگرچه از جانب دغدغه‌مندان سینما پیگیری می‌شد اما وقتی می‌توانستیم نام موج بر سینمای مقاومت بگذاریم که عمده سینماگرانی که در ژانرهای مختلف اجتماعی، سیاسی و حتی اکشن فعالیت می‌کردند به خلق مضامینی مرتبط با مقاومت روی آورند. ولی صراحتا باید گفت همواره بدنه سینمایی کشور خود را فارغ از مساله مقاومت و دغدغه پایداری در این سال‌ها دیده است؛ مساله‌ای که در این 40 سال همواره ملازم با انقلاب اسلامی بوده است و در هر دهه با نوعی متفاوت از مقاومت مواجه بوده‌ایم. این رویدادها که از انقلاب اسلامی و 8 سال جنگ تحمیلی آغاز شده و هم‌اکنون در مبارزات فرامرزی منطقه ادامه دارد، چنان فراگیر و اثرگذار بوده‌اند که کمترین حق آنها خلق ادبیات پایداری جدید متناسب با هر کدام از آنهاست. در این سال‌ها هیچگاه ایران از مساله پایداری و مقاومت فارغ نبوده است اما سینماگرانش عمدتا در فراغت از مسائل حائز اولویت، دغدغه‌های شخصی خود را برای ساخت اثر پی می‌گرفتند؛ دغدغه‌هایی که احتمالا مساله مقاومت در آن جایی نداشته است.

سینمای مقاومت، فقط جنگ نیست
در مقابل، بسیاری از سینماگرانی که نه دغدغه شخصی آنها و نه دغدغه اجتماعی‌شان با سینمای مقاومت پیوندی ندارد، در مواجهه با انتقادات معتقدند «تا کی باید از جنگ فیلم بسازیم»، «زندگی فقط جنگیدن نیست»، «سوژه‌های جنگی دیگر جذابیتی برای مخاطب ندارد» و..‌. نگاهی دوباره به این لیست نشان می‌دهد در بسیاری از آثار مرتبط با دفاع‌مقدس و سینمای مقاومت، این فضا در خدمت اندیشه کارگردان و نویسنده قرار گرفته است. به همین دلیل بسیاری از این آثار نه‌تنها روایت مستقیمی از جنگ ندارند، بلکه چارچوب‌های فکری خود را با بهره‌وری از این فضا در معرض مخاطب قرار داده‌اند. ابراهیم حاتمی‌کیا نمونه مثال‌زدنی از این اتفاق است. اگرچه او شاید جنگی‌سازترین سینماگر ایرانی به حساب‌ آید اما همواره گفتمان‌های متفاوت جامعه در عصر خود به فیلم‌های حاتمی‌کیا راه پیدا می‌کنند و این کارگردان در عمده آثارش، سینمای مقاومت را دستمایه بیان اندیشه‌های خود قرار داده است. هویت حاتمی‌کیا در آثار او تجلی می‌یابد و به نوعی اندیشه‌هایش با فیلم‌هایش تکوین پیدا می‌کند.

سینما به وقت حاتمی‌کیا
نگاه حاتمی‌کیا به دفاع‌مقدس در «هویت»، «دیدبان» و «مهاجر» بازتولید می‌شود اما او پس از آن به شکی دچار می‌شود که نهایتش «وصل نیکان» است؛ شکی که تازه پی می‌برد همه ایران رزمنده شب عملیات نیستند. همه عاشقانه به جبهه نمی‌نگرند و او در این فیلم  به نقد آنهایی می‌پردازد که فرقی بین خط مقدم و خانه‌های آرام تهران قائل نیستند. حاتمی‌کیا در این نقطه تحول مردد مانده است و از همین سو «وصل نیکان» از جمله بدترین آثار او به شمار می‌رود. به قول سیدمرتضی آوینی «به اعتقاد من بزرگ‌ترین علتی که اجازه نداده است تا فیلم «وصل نیکان» پیوستگی بیانی پیدا کند همین است که حاتمی‌کیا این فیلم را در گیرودار یک بحران درونی ساخته است  و به ‌نظر من همین لرزش قلم و دل اوست که فیلمش یکی از بدساخت‌ترین فیلم‌های دوران کارگردانی‌اش شده است».

اما حاتمی‌کیا در تناقض شهر و جبهه به شک خود فائق می‌آید و کافی است «آژانس شیشه‌ای» را بار دیگر با همین نگاه دید؛ «به نام پدر» را، «موج مرده»، «رمان قرمز» و... حتی زمانی «چ» ساخته می‌شود که بهانه‌اش چمران و ماجرای پاوه است اما در اصل به جامعه‌ای می‌پردازد که مساله آن روزش «مذاکره با دشمن» است. «بادیگارد» روایت از شخصیت‌های واقعی نظام می‌کند، به دنبال ارزش‌های گم‌شده دهه 60 در امروز می‌گردد و به «وقت شام»ی که درد نفهمیدن دارد؛ نفهمیدن اینکه در بیرون از کشور چه رنج‌هایی که به پای مقاومت ریخته می‌شود و چه نادان دوستانی که از درک آن عاجزند. همان قول حاتمی‌کیا که قبل از ساختن «به وقت شام» گفت: «امروز مقابل در ورودی دستگاه ایکس‌ری می‌گذاریم، خدا کند فیلمسازهای ما متوجه شوند اکنون داریم از ایکس‌ری رد می‌شویم و این معنای بزرگی دارد، چرا که در چنین شرایطی بچه‌ها امنیت ما را حفظ می‌کنند اما در فیلم‌های‌مان این موضوعات مطرح نیست». در نهایت می‌توان گفت سینمای مقاومت علاوه بر اهمیت استراتژیک و تاریخی به نوبه خود، از جانب جذابیت‌های دراماتیک، هم‌عصر بودن با وقایع روز و انعطاف قصه و فضا می‌تواند یکی از بهترین بسترهای فیلمسازی برای کارگردان‌های صاحب اندیشه باشد. هرچند امروزه تولید اثری درخور در این ژانر دردسر بیشتری از ساخت فیلم آپارتمانی می‌طلبد اما این حق مخاطب ایرانی است که فیلمی دغدغه‌مند، آبرومند و مرتبط با نیازهای واقعی خودش مشاهده کند؛ امری که این روزها شدیدا از سینمای ایران دور است.

منبع: بلاغ مازندران

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.bloghnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «بلاغ مازندران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۵۷۵۱۸۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

فیلم سینمایی آپاراتچی ،روایتی از سینما برای سینما

آپاراتچی تازه‌ترین روایت سینما از سینما است و آنچه این فیلم را از دیگر آثار مشابه در این زمینه متمایز می‌کند، پرداختن به سینمای مردمی است و تقابل آشکاری که این نوع از سینما با دو جریان تحجر و شبه روشنفکری دارد.

آپاراتچی داستانی اقتباسی از کتابی به همین نام است درباره جوانی به نام جلیل که عشق به سینما او را با مشکلات زیادی رو به رو می‌کند. آپاراتچی درامی کمدی است که به شیرینی از وقایع تلخ دهه 60 ایران و تقابل دو جریان تحجر و شبه روشنفکری صحبت می‌کند؛ بدون آنکه دچار شعارزدگی شود و یا حقیقت را سانسور کند. بازی بازیگران خوب است و انتخاب لوکیشنی بجز تهران مخاطب را از کلیشه‌هایی نجات می‌دهد که غالب فیلم‌های سینمایی تولیدشده در سال‌های اخیر سعی دارند از دهه 60، فضای فرهنگی آن دوران و حتی آدم‌هایش به ما تحمیل کنند.

آپاراتچی همچنین در چهل و دومین جشنواره فیلم فجر با استقبال مخاطبان مواجه شد و توانست سیمرغ بلورین و جایزه ویژه کارگردانی بخش نگاه نو را از هیئت داوران دریافت کند. به بهانه اکران نوروزی و آغاز اکران‌های مردمی فیلم آپاراتچی، به معرفی و بررسی این فیلم می‌پردازیم:

خلاصه و داستان

داستان فیلم آپاراتچی درباره یک نقاش ساختمان جوان به اسم جلیل است که سواد و تحصیلات ندارد اما شیفته سینما است و بعد از تجربه ساخت چند فیلم سوپر هشت (فیلمی که با دوربین‌های سوپر هشت میلی متری فیلمبرداری شده است)، به دنبال تولید فیلمی سینمایی است که او را به رویای دیرینه‌اش، یعنی سیمرغ بلورین برساند.

این فیلم اقتباسی آزاد از کتاب آپاراتچی، نوشته روح‌ الله رشیدی است که در دهه 60 می‌گذرد و در کنار قصه اصلی، رویدادهای اجتماعی این دوره از جمله جنگ تحمیلی و ترور را به تصویر می‌کشد.

قاضی نوری که از شخصیت‌های مخوف شهر است، ترور می‌شود و جلیل رشیدی تصمیم می‌گیرد با ساختن فیلمی از زندگی نوری، شانس خود را برای راه یافتن به جشنواره فیلم فجر و دریافت سیمرغ امتحان کند.

جلیل طائفی یا همان جلیل فیلم آپاراتچی

شخصیت جلیل رشیدی برگرفته از کارگردانی به نام جلیل اسد طائفی است که ساکن تبریز است. آقا جلیل سواد خواندن و نوشتن نداشته اما به دلیل علاقه فراوان به فیلمسازی، یک دوربین عکاسی می‌خرد و با همکاری گروهی از دوستانش (جوانان توحید) چند فیلم کوتاه تولید می‌کند که از جمله آن‌ها می‌توان به فیلم نوری در تاریکی اشاره کرد. وی تا کنون 120 فیلم ساخته که تقریباً 80 تا از آن‌ها از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز پخش گرفته‌اند.

برخی معتقدند جلیل طائفی را می‌توان به عنوان یک بنیاد سینمایی کامل در نظر گرفت؛ چرا که تمامی مراحل تولید و اکران فیلم‌ها را شخصا جلو می‌برد. او حتی برای نهادها و سازمان‌ها اقدام به بلیت ‌فروشی می‌کرد تا سرمایه اولیه خودش را به دست بیاورد. برخی از دوستان جلیل که در گذشته مقابل دوربین او می‌رفتند، اکنون جزو پیشکسوتان سینمای تبریز هستند؛ افرادی همچون رضا ناجی، کریم هاتف و جواد درخشان

بازیگران و عوامل

تورج الوند، فاطمه مسعودی‌فر و رضا ناجی در کنار بازیگرانی، چون هومن برق‌نورد، بهنام تشکر، امید روحانی، وحید مبصری، امین گلستانه، حسین عابدینی، ولی فروتن و علیرضا استادی در این فیلم ایفای نقش کرده‌اند.

قربانعلی طاهرفر کارگردان و سجاد نصراللهی‌نسب تهیه‌کننده آپاراتچی هستند.

کارگردان فیلم آپاراتچی

قربانعلی طاهرفر در سال متولد ۱۳۵۱ تبریز و در حال حاضر عضو شورای بررسی فیلم و فیلمنامه همین استان است. او از سال ۱۳۶۱ وارد انجمن سینمای جوان شده و در سال ۱۳۷۲ اولین فیلم خود را با نام خاک آشنا ساخته است. طاهرفر در سال ۱۳۷۵ اولین مجموعه تلویزیونی خود را با موضوع کودک و نوجوان، به نام «سحرخیزان کوچک» تولید نموده و «ترمینال غرب»، ازجمله آثار اوست که فانوس هفتمین جشنواره عمار را کسب کرده است.

همچنین نویسندگی و کارگردانی ۶ فیلم بلند،‌ کارگردانی بیش از ۱۰ فیلم کوتاه  و ۸ مجموعه تلویزیونی نیز در کارنامه او به چشم می‌خورد. کارگردانی و تهیه کنندگی بیش از ۶۶ مجموعه مستند و ده‌ها فیلم مستند، و نگارش ده‌ها فیلمنامه از دیگر فعالیت‌های هنری‌اش محسوب می‌شود. طاهرفر در دوره هفتم و نهم جشنواره مردمی فیلم عمار عضو هیئت‌داوران بخش فیلمنامه بوده است.

قربانعلی طاهرفر، کارگردان تبریزی فیلم آپاراتچی است که در هفتمین دوره جشنواره مردمی فیلم عمار، فانوس بهترین فیلم را برای سینمایی «ترمینال غرب» دریافت کرد. به گفته سازندگان فیلم آپاراتچی، مجری طرح این فیلم، مسعود ملکی، اصرار داشته که کارگردان اثر اهل تبریز باشد.

جایزه ها و افتخارات فیلم آپاراتچی

جایزه ویژه هیئت داوران در بخش بهترین کارگردان نگاه نو (فیلم‌های اول) | چهل و دومین جشنواره فیلم فجر – ۱۴۰۲

نقد و بررسی

فیلم سینمایی آپاراتچی یک کمدی درام است و علی رغم جدیت سوژه (همچون سکانس‌های مربوط به تشییع پیکر شهید و یا نماز جمعه)، مخاطب را به خنده وامی‌دارد. با این حال قربانعلی طاهرفر، کارگردان آپاراتچی، معتقد است با وجود موقعیت‌های کمدی در دل کار، این فیلم کمدی نیست؛ بلکه این موقعیت‌ها به زعم بیننده شیرین خواهند بود. شاید یکی از دلایل اینکه از دیدن آپاراتچی خسته نمی‌شویم یا نمی‌توانیم آن را دوست نداشته باشیم هم، همین باشد.

آپاراتچی فیلمی نیست که کسی بتواند از آن بدش بیاید. فیلم به‌وضوح از جذابیت نوستالژی‌ها بهره می‌گیرد اما در روزگاری که فیلم‌های نوستالژیک سینمای ایران بسیار پرتعداد شده‌ آنچه آپاراتچی را متفاوت می‌کند، اولا بخشی از نوستالژی‌های جامعه ایران است که سراغ آن رفته یعنی شهرستان‌ها و روستاهای دور از مرکز و ثانیا نوع نگاهی است که به آن نوستالژی‌ها دارد. فیلم از بعضی مناسبات آن دوران انتقاد می‌کند اما برخلاف نمونه‌هایی که در فضای هم‌عصر آن قصه می‌گویند با نگاه طبقه متوسط امروزی، مناسبات دیروز را قضاوت نمی‌کند و حتی تا آخرین لحظه حرمت نسل پدران را نگه می‌دارد. آپاراتچی یکی از شیرین‌ترین فیلم‌های سینمای ایران است که درباره عشق به خود سینما ساخته شده‌ است.

اعضای واحد تاریخ شفاهی در دفتر جبهه مطالعات فرهنگی انقلاب اسلامی در تبریز، پروژه‌ای را برای ضبط و جمع‌ آوری تاریخ شفاهی مربیان پرورشی این شهر در دهه 60 آغاز می‌کنند. پس از آنکه در طول این مصاحبه‌ها، نام فیلم «نوری در تاریکی» به عنوان فیلمی که در مدارس اکران می‌شد، توسط اکثر مربیان تکرار می‌شود، تیم پژوهش دست به کار می‌شود تا کارگردان گمنام این فیلم را پیدا کند.

نتیجه ساعت‌ها گفتگو با آقای جلیل طائفی می‌شود کتاب «آپاراتچی» که روح الله رشیدی مطالب آن را گردآوری کرده است. حسین تراب نژاد، نویسنده فیلم آپاراتچی، بعد از مواجهه با این کتاب به فکر نوشتن فیلمنامه‌ای بر پایه آن می‌افتد؛ آن هم به سبب اتفاقات منحصر به فردی که آقا جلیل پشت سر گذاشته؛ از جمله تلاش‌های او برای گرفتن مجوز، دستگیرشدن توسط کمیته و البته نام بردن از او در آنتن بی بی سی! و اینگونه فیلم سینمایی آپاراتچی ساخته می‌شود.

نقد فیلم سینمایی آپاراتچی از دیدگاه منتقدان:

سید مهرزاد موسوی

فیلم آپاراتچی همان جنس فیلم ارگانی (به قول امیر قادری؛ سینمای نفتی) است که در شرایط ایده‌آل باید باشد! حالا اینکه در شرایط ایده‌آل باید فیلم ارگانی داشته باشیم یا نه، بحث دیگری است… یعنی فیلمی که اگرچه موضوعی خاص را سوژه کرده ولی -مثل بی‌نهایت فیلم ارگانی مشابه- پول را دور نریخته است. هم ارزان‌ساز است و هم می‌تواند مقداری از سرمایه هزینه‌شده را برگرداند. از سویی، در شهر و لهجه محل ساختش متوقف نشده و با اینکه در تبریز می‌گذرد ولی بیشترِ فیلم لهجه ترکی لحاظ شده و دیالوگ‌های محدود ترکی دارد.

ایده ابتدایی فیلم آپاراتچی، پرداخت آن و اغلب بازی‌ها خوب یا قابل قبولند، به‌خصوص که در انتهای فیلم، نقبی هم به منبع اقتباس اصلی می‌زند و مستند بودنش را به رخ می‌کشد. فیلم بی‌ادعایی که نباید انتظار زیادی هم از آن داشت. کاش کارگردان فیلم‌اولی (که انصافا این فیلم برای اولین تجربه سینمایی، قابل قبول است) در فیلمنامه و اجرا، به شوخی‌های بیشتر و متنوع‌تر و گره‌گشایی قوی‌تری فکر می‌کرد تا اثر اولش با همه این داشته‌های مثبت، شایسته‌تر توصیه و تماشا شود.

محمد تقی‌زاده

آپاراتچی عجیب‌ترین فیلم این سال‌های سینمای ایران است؛ گاهی آنقدر دم دستی و ساده و ابلهانه به نظر می‌رسد که تماشاگران جدی‌تر سینما را پس می‌زند و در مقابل حرف‌ها و مضامینی را روایت می‌کند که از به روزترین چالش برانگیزترین و پیچیده‌ترین مسائل سیاسی اجتماعی ایران بعد از انقلاب است‌.

تصویر شهید نوری و تشابهات آن با ایت الله خلخالی و تداعی و موضعی که فیلم از اعدام نشان می‌دهد در نوع خود کم‌نظیر است. فیلم در انتها به مردم و عاشقان سینما تقدیم می‌شود اما در موارد زیادی مواضع حاکمیتی غلیظ و سنگینی را در قامت شوخی و سادگی مطرح می‌کند تا آپاراتچی، از عجیب‌ترین و در عین سادگی پیچیده‌ترین فیلم‌های این سال‌ها باشد.

آراز مطلب‌زاده

در میان حجم انبوهی از فیلم‌های متبختر ارگانی و فیلم‌های حقیر بیش بها داده شده «آپاراتچی» فیلمی است بی‌ریا، متواضع و تاحدی دلنشین در رثای عشق به سینما. فیلم با لحنی شیرین و خودمانی _ خواسته یا ناخواسته_ به بازخوانی دهه 60 پرداخته است. قهرمان فیلم در دل هیاهوهای دهه 60 به دنبال معشوق خود، سینماست و در پی این هدف به هر روشی متوسل می‌شود تا خانواده، جامعه و حاکمیت این عشق را به رسمیت بشناسند. عشقی سحرآمیز که قادر است آدم‌ها، روابط و باورها را دگرگون سازد و گفتمان دگماتیک حاکم بر آن سال‌ها را دستخوش انعطاف کند. فیلم در این مسیر ابدا به ورطه نوستالژی‌پروری نمی‌افتد، ارجاعاتی خوشایند و دقیق به سینمای ایران و جهان دارد و با خلاقیتی کمیاب با مفاهیمی مقدس مثل شهید شوخی می‌کند. البته آپاراتچی خالی از ایراد نیست. ایراد عمده‌اش هم به بحران هویت بومی/زبانی‌اش بازمی‌گردد. فیلم اگر به زبان ترکی ساخته می‌شد و از عناصر جغرافیایی و هویتی آذربایجان بهره‌های بهتری می‌جست، قطعا نتیجه‌ مطلوب‌تر می‌شد. با این حال همچنان هم جزء انگشت‌شمار آثار جشنواره است که مخاطب را آزار نمی‌دهد، به شعورش توهین نمی‌کند و تا پایان در سالن سینما نگهش می‌دارد.

محمد قربانی

با پارادیزوبازی و معرفی پسرکی شروع می‌شود که می‌خواهد در سال‌های اول پس از انقلاب، درباره یکی از شهدای ترورشده تبریز فیلم بسازد. اما در پایان، فیلم با مرد چاقوکشی بسته می‌شود که به واسطه بازی در نقش شهید، متحول شده است. علت این تشویش و بلاتکلیفی در روایت را باید در حرفی که از سوی سرمایه‌گذاران فیلم به آن تحمیل شده، جست‌وجو کرد. حضرات به دنبال حل مسائل روز در گذشته هستند و سعی می‌کنند فضا و اتفاقات دهه 60 را با نوستالژی‌بازی ماستمالی کنند. چند باری به این مساله اشاره می‌شود که شهید مدنظر، در بین مردم به بی‌رحمی معروف است و او را به‌عنوان قاتل می‌شناسند. درحالی‌که هیچ «مردم»ی در فیلم نمی‌بینیم و ارجاع اثر به مردمی است که در سال ۱۴۰۲ فیلم را تماشا می‌کنند. شخصیت‌ها بی‌آنکه چیزی در فیلم ببینیم، مرتب به موانع فیلمسازی اشاره می‌کنند اما تنها نماینده خشکه‌مذهب‌های ضدسینمای دهه 60، یک پیرمرد چلاق سنتی است که پسرش -نقش اول فیلم- را مرتب از فیلمسازی منع می‌کند. مساله همین‌قدر تقلیل‌یافته و دم‌دستی شده است. حاکمیت کاملا حذف شده و تنها یک امید روحانی پشت‌میزنشین داریم که عکس تارکوفسکی و پاراجانف را پشت سرش زده و جلوی فیلم را می‌گیرد. راست می‌گویید: همه چیز زیر سر پاراجانف بود.

ایمان‌ عظیمی

بالاخره در پنجمین روز از جشنواره‌ فجر چشم‌مان به جمال فیلمی روشن شد که می‌توان روی کیفیت خوبش به اجماع دست یافت. «آپاراتچی» روایت یک جوان عشق سینماست که می‌خواهد شانس خود را برای ساخت فیلم بلند سینمایی در ابتدای شکل‌گیری حکومت جمهوری‌اسلامی امتحان کند و با جادوی سینما ره 100 ساله را یک‌شبه به سامان برساند. فیلم موفق می‌شود با هجو مناسبات موجود در بطن اجتماع آن دوران و همین‌طور افراد سرشناس در دستگاه قضای جمهوری‌اسلامی توقع مخاطب را از تماشای یک اثر موجه و نسبتا خوب برآورده سازد. آپاراتچی به برهه‌ای از زمان اشاره دارد که تکلیف سینمای ایران مشخص نبود و هر دسته و گروهی سعی داشت سازش را در دستگاه خودش کوک کند. عده‌ای با تغییر مضمون فیلم‌هایشان خواستند همان اسلوب فیلمفارسی را به دوران تازه بیاورند و حرف‌شان را به کرسی بنشانند و عده‌ دیگری نیز درصدد صادر کردن نسخه‌ پاراجانف و تارکوفسکی و حقنه‌ آن به ذائقه‌ مخاطب بودند. با فیلمی خوش‌ریتم طرف هستیم که به‌هیچ‌وجه تماشاگرانش را اذیت نمی‌کند و می‌تواند با جلوه‌های صوتی و همین‌طور بازی‌های خوب بازیگرانش تا انتها از مخاطب خنده بگیرد. حرف‌های بیشتر بماند برای اکران عمومی.

فیلم آپاراتچی برای رده سنی بالای 13 سال مناسب است و مفاهیمی از جمله تلاش برای رسیدن به اهداف، هر چند موانع و افراد مختلف اجازه ندهند و همچنین احترام به خانواده، به ویژه پدر در این فیلم به چشم می‌خورد.

نیایش احمدی _ خبرنگار تحریریه جوان قدس

دیگر خبرها

  • سود ۳ میلیون دلاری پرسپولیس از خصوصی‌سازی
  • اولین اثر بانکی شدن پرسپولیس: تهاتر پاداش AFC
  • باغ بدشگون به سینمای ایران رسید
  • جواب یک سوال ساده: بعد از سید کاپیتان کیست!
  • نخستین قربانی اقتدار مقاومت در سرزمین‌های اشغالی/ آهارون هالیوا کیست؟
  • پرداخت بدهی دو زندانی توسط دانش‌آموزان مدرسه بیان رفیع
  • استان یزد میزبان اولین کنگره بین المللی شتر در کشور می‌شود
  • جنجالی که «نماوا» به پا کرد
  • سرپرست دانشگاه علم و صنعت ایران منصوب شد | داود یونسیان کیست؟
  • فیلم سینمایی آپاراتچی ،روایتی از سینما برای سینما