Web Analytics Made Easy - Statcounter

تهران- ایرناپلاس- با وجودی که تلاش‌های خوبی در زمینه تغییر نگرش به کودکان از نظر قوانین حمایتی صورت گرفته است، اما همچنان این حوزه با خلأهای بسیاری روبه‌روست.

پیمان‌نامه جهانی حقوق کودک یکی از معتبرترین اسناد بین‌المللی در زمینه رعایت حقوق کودکان است که 29 سال پیش در 29 آبان ماه سال 1368 مورد پذیرش مجمع عمومی سازمان ملل متحد قرار گرفت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

کودکان در پیمان‌نامه، افراد صاحب حق زیر 18 سال هستند که از حقوق برابر با سایرین برخوردار و محق بر محافظت و نگهداری همه‌جانبه از سوی دولت‌ها هستند.

جمهوری اسلامی ایران در سال 1373 به کنوانسیون حقوق کودک پیوست و با تصویب مجلس شورای اسلامی، این کنوانسیون حکم قانون داخلی را پیدا کرده است، لکن پس از گذشت بیست و چهار سال از زمان تصویب آن، همچنان شاهد وضع قوانین مغایر یا اقدامات خلاف مفاد آن از سوی نهادهای متولی هستیم. هر چند در سال‌های اخیر، افکار عمومی و به‌تبع آن، دستگاه‌های قانونگذاری، سیاستگذاری و نهادهای اجرایی اهمیت بیشتری برای کودکان قائل هستند و امروز در آستانه سالروز تصویب پیمان‌نامه حقوق کودک، با رویکرد متفاوتی روبه‌رو هستیم. لکن فاصله با ایده‌آل همچنان بسیار است.

خوشبختانه با تغییر قوانین مجازات اسلامی و آیین دادرسی کیفری، نگرش قانونی به کودکان معارض قانون تغییر یافته است. برقراری رژیم مسئولیت کیفری تدریجی برای اطفال و نوجوانان که مرتکب رفتارهای خلاف قانون می‌شوند از مهم‌ترین این تغییرات است. اصلاح تدابیر تنبیهی و جایگزینی آن با پاسخ‌های تربیتی، نگرش اجتماعی و مددکارانه به دادرسی اطفال، تشدید کیفرهای حمایتی، توسعه و تقویت تشکیلات مددکاری، تشکیل پلیس تخصصی ویژه اطفال، الزامی نمودن تشکیل پرونده شخصیت برای این دسته از کودکان، امکان محدود کردن مجازات‌های سالب حیات حدی و قصاص، همگی از نوآوری‌های قابل‌تأمل قوانین جدیدالتصویب است که باوجود آن‌ها نمی‌توان منکر تحولات چشمگیر این حوزه و تطابق هر چه بیشتر آن با اسناد بین‌المللی شد. لکن همچنان این حوزه با خلأهای بسیاری روبه‌روست و علاوه‌بر اجرایی نشدن کامل مفاد قوانین، تطابق کامل با مقررات پیمان‌نامه مخدوش است.

سن مسئولیت کیفری از مهم‌ترین ابهامات این حوزه است. مفاد ماده 37 پیمان‌نامه در خصوص منع مطلق اعدام کودکان همچنان بدون اجرا باقی مانده است. از کودکان در برابر جرایم مواد مخدر و یا در مقابل سوءاستفاده در قاچاق مواد حمایت همه‌جانبه‌ای به عمل نمی‌آید. همچنین اجرای کامل مفاد مواد 37 و 40 پیمان‌نامه و رعایت حقوق دفاعی متهمین کودک محل تردید است. از سوی دیگر، نظام قانونی حمایت از کودکان بزه دیده نیز دستخوش تحولات مثبتی است. تصویب لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان در مجلس شورای اسلامی هرچند همچنان به تصویب شورای نگهبان نرسیده است، لکن به خودی خود یک قدم ارزشمند در عرصه حقوق کودک تلقی می‌گردد و نوید تغییرات مثبتی را می‌دهد. تغییراتی که کودکان بزه دیده و در معرض آزار و اذیت و خشونت را به احقاق حقوق از دست رفته‌شان امیدوارتر می‌کند.

لایحه از مزایای چشمگیری برخوردار است. از این میان می‌توان به طبقه‌بندی جرائم علیه کودکان، تناسب بیشتر جرایم علیه کودکان و مجازات‌ها، پیش‌بینی نظام دادرسی اختصاصی، تعریف سن کودکی منطبق با تعاریف کنوانسیون حقوق کودک، اعطای اختیارات گسترده‌تر‌ به سازمان‌های مسئول مانند بهزیستی و مددکاران اجتماعی و امکان مداخله سازمان‌های مردم‌نهاد فعال در این حوزه در دادرسی ویژه اطفال اشاره کرد که منجر به تطابق هرچه بیشتر این لایحه با جنبه‌های اجتماعی و فرهنگی جامعه کنونی می‌گردد.

البته با در نظر گرفتن تمام این نکات مثبت، باز هم نمی‌توان از واقعیت موجود فاصله گرفت. فقدان زیرساخت‌های اجرایی لایحه و عدم وجود عزم جدی بر ایجاد آن‌ها نگران کننده است. سیاست و برنامه‌ای برای مقابله و افزایش آگاهی‌های عمومی برای مبارزه با کودک آزاری و خشونت علیه کودکان وجود ندارد که متأسفانه این امر زنگ خطر جدی محسوب می‌شود. علاوه‌بر تحولات نظام قانونی در موارد مذکور، قوانین در برخورد با کودکان در معرض خطر نیز تحولاتی داشته است. کودکان خیابانی، کودکان کار، کودکان بی‌سرپرست و بدسرپرست، کودکان طلاق، کودکان فاقد هویت یا شناسنامه و کودکان دارای معلولیت و تعداد زیاد دیگری از کودکان، داخل در این گروه هستند. اهمیت توجه به این گروه از کودکان از آنجا ناشی می‌شود که این دسته از کودکان در صورت موردتوجه قرار نگرفتن، به‌راحتی می‌توانند در گروه کودکان معارض با قانون و یا بزه دیده قرار گیرند.

مهم‌ترین تحول در این حوزه به رسمیت شناختن قانونی این گروه عظیم از کودکان در لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان است که منجر به پیش‌بینی‌ روش‌های حمایتی برای پیشگیری از بزه‌دیدگی این کودکان می‌گردد. از جمله تحولات مثبت دیگر در مواجهه قانونی و قضایی با این گروه از کودکان می‌توان به تصویب قانون جدید حمایت از کودکان بدون سرپرست و بد سرپرست، دستور رهبری مبنی‌بر حق برخورداری کودکان بی‌هویت از امکان تحصیل، تصویب طرح اعطای تابعیت به کودکان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مردان خارجی در هیأت وزیران و طرح افزایش سن قانونی برای ازدواج کودکان در مجلس شورای اسلامی اشاره کرد. لکن متأسفانه حتی این تحولات هم تاکنون نتوانسته در کاهش آسیب‌های این گروه از کودکان نقش جدی ایفا کند و همچنان شاهد اقدامات معارض با آن از هر سو هستیم.

بسیاری از مدارس از ثبت‌نام کودکان بی‌شناسنامه برخلاف دستورات صریح اجتناب می‌ورزند و بسیاری از کودکان غیرایرانی نیز باید برای تحصیل هزینه گزافی خارج از توان خود پرداخت کنند. سیل عظیم کودکان بی‌هویت از خدمات رفاه اجتماعی و حقوق اولیه خود محروم هستند.

کودکانی که در شرایط دشوار کار می‌کنند همچنان با معضلات بسیاری درگیرند. همچنین متأسفانه این گروه از کودکان مرتب در معرض اجرای طرح‌های بی‌اساس و مضر ساماندهی هستند که ایشان را دچار مشکلات عدیده کرده است. آنچه اکنون در آستانه سالروز تصویب پیمان‌نامه جهانی حقوق کودک حائز اهمیت به نظر می‌رسد این است که اکنون که اهمیت رعایت حقوق کودک بر همگان آشکار و نهادهای متولی و قانونگذار در این جهت حرکت خود را آغاز کرده‌اند، بهتر آن است که توجه هرچه بیشتر نهادهای متولی به مشکلات و مسائل کودکان، اجرایی نمودن قوانین موجود و تفسیر آن به نفع کودکان در عمل معطوف شود. همچنین لازم است نیروهای همگانی برای آموزش و آشنا نمودن هرچه بیشتر کودکان و خانواده‌های‌شان با حقوق اولیه کودک و ارتقای فرهنگ جامعه در رعایت حقوق کودکان بسیج شود تا بتوان به تحقق هر چه بیشتر حقوق کودکان یاری رساند. به امید آنکه کودکان سرزمین‌مان ایمن و مصون از بی‌عدالتی باشند.

*وکیل دادگستری و عضو کمیته حقوقی انجمن حمایت از حقوق کودکان

**اداره کل اخبار چندرسانه‌ای**ایرناپلاس**

منبع: ایرنا

کلیدواژه: اجتماعي ايرناپلاس حقوق كودكان

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۶۰۰۲۱۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

«کودک شو» : تلاش بودجه‌سوز برای استمرار یک تجربه‌ی تمام‌شده

«کودک شو» همان بار اولی که بازغی از برنامه جدا شد، یک تجربه‌ی به پایان رسیده بود، فقط معلوم نیست که اصرار مدیران شبکه‌ی نسیم برای ادامه دادن بیهوده این مسیر برای چیست.

سرویس فرهنگ و هنر مشرق- در اوایل آذرماه سال گذشته، پژمان بازغی، بازیگر محجوب و کم‌حاشیه‌ی کشورمان، اعلام کرد که بعد از تقریبا ۵ فصل تجربه‌ی مجری‌گری در مسابقه‌ی «کودک شو» از این برنامه کنار گذاشته شد. یک روز بعد از مصاحبه‌ی بازغی، رضا نصیری کارگردان فصل‌های قبلی این برنامه از کنارگذاشته شدن تیم قبلی ساخت «کودک شو» خبر داد.

حقیقت ماجرا این است که از قضاء آقایان بازغی و نصیری بسیار خوب موقعی از برنامه کنار رفتند و در واقع یک توفیق اجباری برای ایشان دست داد!

«کودک شو» بعد از سه فصل، یعنی همان زمانی که حمید گودرزی به عنوان مجری جایگزین پژمان بازغی شد، روند افول خود را شروع کرد و بازگشت دوباره بازغی هم نتوانست به لحاظ کیفی برنامه را بالا بکشد.

به بیان دیگر، «کودک شو» همان بار اولی که بازغی از برنامه جدا شد(آبان ۹۹) یک تجربه‌ی به پایان رسیده بود که دیگر چیز دندان‌گیری برای عرضه نداشت. فقط معلوم نیست که اصرار مدیران شبکه‌ی نسیم برای ادامه دادن به این تجربه‌ی به ته دیگ خورده، آن هم با تغییر عوامل اصلی، برای چیست.

در حقیقت سوخت اصلی و تنها کارمایه‌ی باقی‌مانده از فصل چهارم به بعد مسابقه‌ی «کودک شو»، میل طبیعی و غریزی پدر و مادرها برای جلوی دوربین رفتن فرزندان دلبندشان و ثبت ان روی آنتن تلویزیون ملی است. از همین رو، کف استقبالی که به طور ثابت والدین، چه در شکل شرکت‌کننده و چه در شکل ببینده، حتی تا فصل n ام از چنین برنامه‌ای خواهند داشت، نباید موجب اشتباه محاسبه شود که این برنامه چون حدی از «بیننده» دارد، باید به هر قیمت ادامه پیدا کند.

چنین مسابقه‌هایی یک تیم قوی ایده پرداز، طراح و اجراکننده فنی نیاز دارد، چیزی که در «کودک شو» دیده نمی شود. ایده‌ها بسیار پیش‌پاافتاده و اجرای آن‌ها آماتوری است. این که عوامل برنامه برای پر کردن خلاهای برنامه بیش از حد روی پرسیدن سوالات تکراری از آنان و ظرفیت شیرین‌زبانی کودکان جلوی دوربین حساب باز کرده‌اند، نشان از ساده‌انگاری و سهل‌پنداری بیش از حد ذهنیت دوستان درباره برنامه‌ی «کودکانه» دارد. در شرایط کنونی، برنامه از هر نوع ارزش افزوده هنری و فنی خالی است و هیچ خلاقیتی در طراحی و اجرا ندارد.

برای مثال، جای یک شخصیت کودکانه، در قالب عروسک یا عروسک قدی یا همکار/دستیار مجری با ظاهر و ادبیات کودکان در برنامه خالی است، شخصیتی که معمولا به نماد چنین برنامه‌هایی تبدیل می شود. چنین شخصیتی می تواند فاصله میان شرکت‌کنندگان کودک و مجری را پر کند و شور و شعف کودکانه برنامه را بالا ببرد. به ویژه چون ملیکا شریفی نیا تجربه‌ای در اجرا ندارد و به طریق اولی، ابدا کار تخصصی اجرا برای کودکان را پیش از این تجربه نکرده، وجود یک شخصیت میانجی کاملا ضروری به نظر می رسید.

ملیکا شریفی نیا مسلط بر اجرا نیست به نحوی که همه دست اندازها و تپه‌چاله‌های اجرای خود را با قربان‌صدقه رفتن کودکان جبران می کند.

به عبارت دیگر، او در حال بازی کردن نقش «گرمی» و «صمیمیت» با مهمانان و کودکان است و متاسفانه این نقش بازی کردن زیادی به چشم می آید. مجری برنامه اصطلاحا "زیادی شلوغش می کند" و با انرژی بالای کاذب و ساختگی و بعضا داد و فریاد می خواهد چیزی را بر آن تسلط ندارد، در چشم مخاطب فرو کند.

البته این که مجری دارای یک صدای شفاف و رسا باشد، جزو اصول اولیه‌ی فیزیولوژی یک مجری است و متاسفانه صدای خانم شریفی‌نیا به واسطه‌ی دورگه و خشدار بودن، ابدا مناسب اجرا نیست.

جدای از این، مجری جدای از این که باید بتواند ایده‌ها و گفتارهای از پیش تعیین‌ و نوشته‌شده را به درستی اجرا کند، به لحاظ شخصیتی باید واجد گونه‌ای حاضرجوابی، بداهه‌پردازی و شوخ‌طبعی غریزی باشد.

در واقع، مجری باید برای اجرای برنامه‌ با تم خاص(در این‌جا کودکانه) یک شخصیت‌پردازی متناسب با آن انجام دهد، در حالی که خانم شریفی‌نیا علی‌رغم سابقه‌ی بازیگری، چنین طراحی برای حضور جلوی دوربین «کودک شو» ندارد. ظاهرا هم ایشان و هم عوامل برنامه زیادی کار اجرا مسابقه‌ی کودک‌محور را سهل و ساده فرض کرده‌اند.

بی‌انصافی است که بگوییم «کودک شو»، در کلیت خود پروژه‌ی شکست‌خورده و ناموفقی بود. بله در دو سه فصل ابتدایی، «کودک شو» به واسطه‌ی ایده‌ی جدید خود(در مقیاس تلویزیون ایران، وگرنه انواع شوها و برنامه‌های موفق و پرطرفدار با حضور کودکان و نوجوانان در دنیا ساخته شده است)، جذابیت پژمان بازغی به عنوان یک ستاره سینمایی و داشتن کف استعداد لازم برای اجرا و البته عطش شدید جامعه به حضور نمایشی کودکان خود، آن هم در صفحه‌ی سیمای ملی، توانست در جذب مخاطب موفق باشد. اما «کودک شو» هر پتانسیل و ظرفیت و طراوتی اگر داشت، در نهایت تا همان فصل سوم عرضه کرد و پس از آن، چیزی جز تکرار مکررات و صرف هزینه با هدف پرکردن آنتن نبود.

معضل اصلی «کودک شو» این است که نه در کلیت خود و نه دست‌کم در هر فصل خود، فاقد یک «ایده» کانونی است که هم جنبه‌ی نوآوری داشته باشد و هم کلیت برنامه را منسجم و باکیفیت نگه دارد.

برای روشن شدن موضوع لازم است اشاره کنیم که تقریبا هر شو یا برنامه یا مسابقه‌ی تلویزیونی مشهور با محوریت کودک و نوجوان در شبکه‌های بزرگ دنیا، دارای یک ایده‌ی مرکزی است. برای مثال رقابت «آشپزی» بین کودکان یا نوجوانان محمل ساخت شماری از معروف‌ترین برنامه‌ها چون «MasterChef Junior»، «Kids Baking Championship»، «Food Network Star Kids» و «Disney's Magic Bake-Off» و... بوده است.

یا آمادگی جسمانی و مانورپذیری کودکان و نوجوانان در شوی محبوب «American Ninja Warrior Junior» محور کار بود. مسابقه‌ی «Genius Junior» صحنه‌ای برای معرفی و جلوه‌گری کودکان بااستعداد و نابغه در زمینه ریاضیات، هجی و املای کلمات و اطلاعات عمومی است که در قالب یک مسابقه‌ی بسیار جذاب و هیجان‌آور به تصویر کشیده می شود.

شوی «Shark Tank Young Entrepreneur Special» ایده‌های ناب کارآفرینی از سوی کودکان خلاق و هوشمند را توسط تیمی از کارآفرینان مشهور و موفق قضاوت می کند. مسابقه‌ی «Endurance» قدرت، تحمل، خلاقیت و کار تیمی کودکان را در شرایط سخت شبیه‌سازی شده در محیط‌هایی چون جنگل به سنجش می گذارد.

در « Mythbusters Jr» تیمی از کودکان با بهره‌گیری از قدرت تحلیل و منطق خود و ابزارهای در اختیار علمی، افسانه‌های معروف محلی در نقاط مختلف آمریکا را مورد بررسی قرار می دهند تا نسبت آن‌ها را با دروغ یا واقعیت تعیین کنند.

ملاحظه می شود که انواع ایده‌های مرکزی جذاب و بعضا بسیار خاص در محور طراحی مسابقات کودکان و نوجوانان قرار می گیرد. اما «کودک شو»، علی‌رغم این که به فصل ششم رسیده، فاقد چنین ایده‌ی منسجم‌کننده و خلاقیت‌سازی است، از همین رو، فصل ششم آن کاملا به لحاظ ایده و اجرا، ولنگار و باری به هر جهت است. نه بازی‌های طراحی‌شده بدیع و سرگرم‌کننده هستند، نه نکات آموزشی خاصی در کلیت برنامه دیده می شود و تجربه‌ی خاصی از این حضور در آنتن سیمای ملی برای «والدین» شرکت‌کننده رقم زده می شود.

ظاهرا تلاشی بی‌وقفه در جریان است که به هر قیمتی بودجه‌های عمومی که در اختیار سازمان است، از طریق تیم‌های برنامه‌سازی(دقیق‌تر: برنامه پر کُن)، با بسیط‌ترین ایده‌ها، تکراری‌ترین شیوه‌ها و البته کشدارترین زمان‌ها تلف شود. این سطح از کیفیت‌ستیزی برنامه‌سازان از یک سو، و نظارت‌گریزی از سوی مدیران میانی چه در مرحله تصویب طرح و چه در حین ساخت و پخش از سوی دیگر، واقعا نوبر است و نشان از بحران در ساختار تولید و برنامه‌سازی در شبکه‌های سیما دارد.

دیگر خبرها

  • فیلم| تلاش‌ها برای یافتن کودک پنج ساله غرق شده همچنان ادامه دارد
  • «کودک شو» : تلاش بودجه‌سوز برای استمرار یک تجربه‌ی تمام‌شده
  • شناسایی ۱۰۰ کودک مبتلا به اوتیسم در نیشابور
  • پینوکیویی که کارآفرین است
  • با «کودک استرسی» چگونه برخورد کنیم؟
  • نخستین دور گفتگوهای روسیه و اوکراین با میانجیگری قطر انجام شد
  • سرباز وکارمند دادگستری کودکان را ازسیل نجات دادند
  • قطع عضو؛ سرنوشت تلخ کودکان معصوم فلسطینی
  • سازمان ملل: بیش از ۲۳ هزار کودک قربانی سلاح های انفجاری شدند
  • پرتناقض‌ترین سن کودک کدام است؟