همدلی گسترده مردم در زلزله کرمانشاه پدیده اجتماعی جدیدی است
تاریخ انتشار: ۲۹ آبان ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۶۰۱۰۵۶
تهران - ایرنا - مدیر گروه پژوهشگری اجتماعی علامه طباطبایی گفت: حضور گسترده مردمی برای امداد رسانی به بازماندگان زلزله پدیده قابل توجهی بود که باید مورد مطالعه قرار گیرد که دولت چگونه در کنار مردم به امدادرسانی بپردازد.
به گزارش روز سه شنبه خبرنگار گروه دانشگاه ایرنا، علی انتظاری در همایش «یکسال پس از زلزله کرمانشاه: تجربه ها و سیاست ها» درباره علت برگزاری این همایش اظهار کرد: جامعه شناسان باید با مسائل اجتماعی درگیر شوند و پدیده های جدید اجتماعی را مورد توجه قرار دهند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی در این همایش در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه افزود: متاسفانه درهم ریختگی نقش ها در فضای واقعی نیز منعکس شده و باید با مطالعه بیشتر شیوه رفتار در این شرایط را یافت.
مدیر گروه پژوهشگری اجتماعی علامه طباطبایی با اشاره به اینکه حضور مردمی به معنای نفی اعتماد مردم به دولت نیست، گفت: در زمان های گذشته در جامعه تقسیم کار وجود داشت اما با گسترش فعالیت افراد در فضای مجازی به نوعی درهم ریختگی نقش ها ایجاد شده که هر فرد به نوعی خبرنگار، نویسنده، عکاس و غیره است.
انتظاری معتقد است که بسیاری از موضوعات در صحبت با بازماندگان زلزله مشخص شد که با رعایت آنها می توان در بحران ها خسارات را به حداقل رساند، بطور مثال اطلاع رسانی نامناسب صدا و سیما باعث شد که پیش لرزه را جدی نگیرند و براساس گفته های این رسانه زلزله را تنها به عراق مربوط بدانند.
انتظار ادامه داد: بسیاری از مدیران علاقه ای به یافتن راه حل برای برخورد در مواقع بحرانی ندارند چرا که از یک طرف به دانش دانشگاهیان بی اعتمادند و از سوی دیگر خود را از دانش بی نیاز می دانند.
وی به قرار نداشتن دانشگاه در جایگاه صحیح خود اشاره کرد و گفت: دانشگاه نباید تنها به تدرس علوم بپردازد بلکه باید با پژوهش های خود در لایه های مختلف جامعه وارد شود.
این جامعه شناس خاطر نشان کرد: عده ای از مسئولان علم دانشگاه را غربی دانسته و به همین دلیل از ارتباط با دانشگاه ممانعت می کنند.
انتظاری با اشاره به اینکه علم غربی بهتر از جهل شرقی است، یادآور شد: علم شرقی نیاز به تولید علم دارد، تولید علم بومی تنها با برقرار شدن ارتباط تنگاتنگ میان دانشگاه و صنعت میسر می شود.
**زلزله ساختارهای اجتماعی زندگی را برهم می زند
استاد جامعه شناسی علامه طباطبایی نیز در این همایش در سخنانی گفت: زلزله تمامی ساختارهای زندگی اعم از زندگی اجتماعی و روانی بازماندگان از زلزله را برهم می ریزد.
وحید شالچی به عنوان دبیر پنل ابعاد اجتماعی زلزله در همایش «یکسال پس از زلزله کرمانشاه: تجربه و سیاست ها» درباره علت پژوهش های جامعه شناسان درباره این بلای طبیعی اظهار کرد: زلزله تمامی ابعاد زندگی افراد را برهم می زند و افراد با ترس ها و مشکلات اجتماعی بسیاری روبه رو می شوند.
وی افزود: جامعه شناسان باید تلاش کنند تا با مطالعات میدانی گسترده دریابند که زلزله چگونه فهم می شود و چگونه می توان زلزله را به ساز و کار زندگی وارد کرد.
شالچی زلزله را یک اتفاق مهم اجتماعی دانست که باید از باب معنا و پیامدها و آثار برجای مانده مورد مطالعه قرار گیرد تا سیاست های کاهش خسارات در آینده را دریافت.
وی خاطرنشان کرد: حضور گسترده سلبریتی ها در زلزله کرمانشاه یک تفاوت اساسی با زلزله بم و سایر بحران ها در کشور ایجاد کرد.
شالچی افزود: تأثیر شبکه های اجتماعی در حضور گسترده مردم و افزایش حس همدلی نیز از جمله موضوعاتی است که مورد توجه جامعه شناسان قرار گرفت.
9491 ** 1200
منبع: ایرنا
کلیدواژه: اجتماعي زلزله كرمانشاه پژوهشگر اجتماعي دانشگاه علامه طباطبايي
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۶۰۱۰۵۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بیماری فردگرایی و افول جنبش دانشجویی
به گزارش خبرنگار مهر، مهدی متولیان، فعال فرهنگی در یادداشتی به موضوع وارفته گی جنبش دانشجویی و فردگرایی نسل جدید که در تضاد با فعالیت اجتماعی در جنبش دانشجویی و تشکّلی مثل بسیج است، پرداخته است. او این پیشنهاد را مطرح کرده که شاید بهتر است از خیر تشکلهای سنتی بگذریم و به اشکال نوین تشکل - مثلاً تشکل مجازی – رو بیاوریم.
متن این یادداشت به شرح زیر است؛
امروز در جلسهای حضور داشتم که بحث از وارفتهگی جنبش دانشجویی بود و از سخنان اخیر رهبر انقلاب در ملاقات رمضان گذشته با دانشجویان یاد شد:
"...توقّع بنده از تشکّلها خیلی زیاد است. این مقداری که شما راجع به توقّع از دولت و نظام و شخص حقیر و مانند اینها اینجا بیان کردید، بدانید چند برابرش من از شما توقّع دارم... اوّلین توقّع اینکه شما باید در محیط دانشجویی اثر بگذارید؛ این اثر دیده نمیشود، کم دیده میشود. شما تشکّلید. تشکّلها باید در درجهی اوّل، نگاهشان به داخل دانشگاه باشد؛ شماها در درجهی اوّل، نگاهتان بیشتر به بیرون دانشگاه است. به بیرون دانشگاه [هم] نظر داشته باشید؛ همینطور که گفتم، دغدغهمند باشید، انتقاد کنید، اشکال داشته باشید، راه حل ارائه بدهید، اینها خوب است، امّا از این خوبتر، از این لازمتر این است که شما به داخل دانشگاه نگاه داشته باشید؛ روی دانشگاه کار بکنید. تشکّلهای ما در دانشگاهها کم کار میکنند؛ انصافاً این کمکاری وجود دارد..." (بیانات ۱۹/۱/۱۴۰۳)
در مقایسه با زمان دانشجویی ما، حدود ۲۰ سال پیش، امروز برای جنبش دانشجویی نا و رمقی نمانده و از آن تأثیرات اجتماعی و مطالبهگریهای جریانساز دیگر خبری نیست... در آن جلسه ما این را حمل بر ضعف مدیریت دانشگاه و امثالهم میکردیم، اما یکی از دوستان گفت: دقت داشته باشید که نسل امروز نسبت به نسل گذشته بهشدت فردگراتر شده است و آمارها و تحلیلها هم شاهدند که جامعهی ایران بهسرعت به سمت فردگرایی میرود؛ و پیش خودم گفتم چه راست گفت!
همین ابزارهای تکنولوژیک که بهطور گسترده در اختیار فرزندان ماست و آنها را به طرز نگرانکنندهای خانهنشین کرده، یکی از لوازم این فردگرایی است و البته عوامل دیگر که گفتناش در این مقال نمیگنجد.
اما فعالیت اجتماعی در جنبش دانشجویی و تشکّلی مثل بسیج، دقیقاً پرورندهی روحیهی جمعگرایی و در تضاد با این میل عمومی نسل جدید قرار دارد. برای این باید چه فکری کرد؟ شاید بهتر است اساساً از خیر تشکلهای سنتی بگذریم و به اشکال نوین تشکل - مثلاً تشکل مجازی – رو بیاوریم؟!
اما واقعیت این است که فردگرایی، مسلخ زندگی و تفکر دینمدارانه است. فردگرایی ملازم فرو رفتن هرچه بیشتر در منیت و خودبنیادی است. و منش بندهی باایمان خدا، دقیقاً نفی منیت و خودبنیادی است. این مهمترین وجه تضاد دین الهی با دین مدرنیسم است. پس بروز این وضعیت در جامعهی ایرانی را فینفسه باید یک بیماری انگاشت که خود منشأ پیدایش انواع بیماریهای روحی و روانی در آحاد جامعه خواهد بود. این فردگرایی با آن خلوتگزینی هر از گاه که برای تفکر و بازنگری در خویشتن توصیه شده، هیچ مناسبتی ندارد.
این فردگرایی رفتهرفته منجر به کوتهبینی، تنگنظری و خودخواهی فرد، در عین ناتوانی و عجز از حل مسائل فردی و اجتماعی میشود. این فردگرایی تکنولوژیک تفکر و قوهی عاقلهی عمومی را پایین میکشد و هوش جمعی را مختل میکند. همچنین بلندنظری و آیندهنگری را ضایع میکند. با چنین وضع و حالی چهطور باید جامعهی آینده را به دست نسل جدید سپرد تا بسازند؟ یا چهطور میتوان به توسعهی معنوی و روحی جامعه امید بست؟
اما دقیقاً بهترین درمان برای این بیماری، تقویت، توسعه و تنوعبخشی به تشکّلهای اجتماعی، و از سوی دیگر جامعیت بخشیدن به تشکّل مردمی است و البته ما آن تشکّل جامع را هماکنون در اختیار داریم: بسیج. اما چهقدر برای آن تبلیغ میکنیم و نسلهای جدید را به فعالیت در آن تشویق و ترغیب کردهایم؟ بهویژه بسیج سازندگی هم در کانسپت تفکر دینی، یک حرکت جذاب و بسیار انسانپرور است که با وجود گسترش فوقالعادهی آن تا امروز، اما در حیث کلی سطح تماس ناچیزی با جمعیت جوان کشور دارد.
به تصور حقیر باید مسئولین دست از دیدن نوک بینیشان بردارند و برای راحتی و فراغت امروزشان، تشکّلهای عمومی و بهخصوص دانشجویی را تضعیف نکنند. امروز روزی است که باید صِرف فعال بودن و رونق گرفتن تشکلها - صَرف نظر از اثرگذاریشان – یک اولویت اجرایی در حوزهی فرهنگ عمومی شود. حتی اگر همسو با ایدهی نظام اسلامی نباشند...