قسمت پنجاه و دوم / سرهنگ از سر احتیاط اتومبیل ترایسلراش را در خیابان فرهنگ مسافتی دور از خانه همسر سابقش پارک کرد و پای پیاده به راه افتاد. تارسیدن به خانه زن سالخوردهاش در خیابان منیریه راه چندان دوری پیش رو نداشت. عمارتی قدیمی در یک کوچه بلند با ردیفی از درختان اقاقیا که خاطرات دوران کودکی و نوجوانیاش را در او زنده میکرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
محمد بلوری روزنامه نگار پیشکسوت سرهنگ در میانه کوچه به دقت نگاهی به هر دو سوی این کوچه قدیمی و پرخاطره انداخت تا مبادا از همسایگان و دوستان قدیمی با یکی روبهرو شود. زنگ در خانه را فشرد و به انتظار ماند و با حسرت و غم به یاد آورد خانهای که خاطرات تلخ و شیرین دوران جوانیاش را در آنجا گذاشته اکنون در برابرش قرار دارد و حالا به دیدن
لیلا زن سالخوردهای آمده که دختر همسایهشان بود و چند قدم دورتر در یک خانه کوچک ویلایی زندگی میکردند. روزی را بهخاطر آورد که برای اولین بار با لیلا روبهرو شد آن روز خانواده لیلا به این کوچه نقل مکان کرده بودند تا در یک خانه اجارهای ساکن شوند. سرهنگ آن روز که با لباس دانشجویی نظام به خانه برگشته بود با لیلا روبهرو شد و نگاهشان بهم گره خورد. لیلا داشت در اسباب کشی به خانوادهاش کمک میکرد. داشتند اسباب و وسایل خانهشان را با کمک چند کارگر از کامیون به خانه اجارهایشان انتقال میدادند. سرهنگ که سر راهشان نظاره گر این صحنه تلاش لیلا بود نگاهی به چهره عرق کرده او کرد و با لبخندی گفت: لیلا خانم. ببخشید شنیدم که اسم شما لیلاست. لیلا پشت چشمی نازک کرد و هنگامی که با چهرهای شرمگین از کنار این جوان دانشجوی نظام میگذشت زیر لب پرسید: خب آقا دانشجو منظور؟ منظور اینکه میبینم خیلی خسته شدید حاضرم سنگینترین اسباب زندگیتان را روی کولم بگیرم و به خونه تون ببرم. لیلا با لبخندی گفت: لازم نیست زحمت بکشید. لباس شیک دانشجویی افسری تون خاکی میشه. و با لبخندی از سر شرمساری از کنارش گذشت. این گونه با هم آشنا شدند و غرق در رؤیای شیرین گذشته بود که در چوبی آن خانه قدیمی دوران خوش جوانیاش باز شد. چهره تیره و تکیده لیلای سالخورده از لای دو لنگه نیمه باز در ظاهر شد. سرهنگ گفت: سلام بانو. آمدم ببینمت! راه میدی بیام تو یا برگردم؟ در چشمهای افسرده زن رؤیای غمناکی نشست. طرهای خاکستری از موهایش را با سر انگشتانی لرزان از حالت عصبی به زیر روسری گلدارش فشرد. خودش را از میان دو لنگه در پس کشید و گفت: بفرمایید جناب سرهنگ چه عجب یادی از ما کردی؟ سرهنگ با سر خمیده از لای در تو رفت و قدم در حیاط گذاشت که گلهای سفید داوودی باغچه زیر برف چرکین قد خم کرده بودند و نشاط و زیبایی پژمردهای داشتند. سرهنگ که از میان دو ردیف شمشاد میگذشت سنگریزههای مسیر با فشرده شدن زیر چکمههایش به صدا درمیآمد. تو خونه کسی هست؟ یا تنهایی؟ این را سرهنگ پرسید و لیلا غمگین آهی کشید و گفت: کسی را ندارم که به دیدنم بیاد؛ تو که سال تا سال یادم نمیکنی. دو تا پسرم هم فکر کیف و حال خودشون هستن و به یاد نمیآرن مادری دارن. اما سرهنگ جوابی نداد و با هم وارد تالار نشیمن شدند که به سبک معماری دوران قاجار سقفش به طرز دلنشینی آیینه کاری شده بود. پنجدری زیبایی با شیشههای رنگین نمایی از باغچه را نشان میداد و انوار رنگارنگ و بیرمق خورشید کف تالار میتابید. ادامه روز شنبه
منبع: ایران آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا
منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۶۰۸۰۵۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بیش از ۴ هزار عدد قرص غیر مجاز در شازند کشف شد
به گزارش خبرگزاری مهر، سرهنگ محمد رضایی اظهار کرد: مأموران انتظامی ایست و بازرسی توره در حین اجرای طرح ارتقا امنیت اجتماعی و کنترل محور مواصلاتی یک دستگاه خودرو سواری که از جنوب عازم مرکز بود را شناسایی و متوقف کردند.
وی افزود: مأموران پلیس در بازرسی از خودرو تعداد ۴ هزار و ۳۵۰ عدد قرص غیر مجاز که به صورت فلهای در حال جابه جایی بود را کشف و ضبط کردند.
سرهنگ رضایی در پایان ضمن هشدار به مخلان نظم و امنیت، گفت: یک نفر در این رابطه دستگیر و پس از تشکیل پرونده جهت سیر مراحل قانونی تحویل مراجع قضائی شد.
کد خبر 6086759