فروش ۱۰۰ میلیون تومان غذای خانگی در هر ماه توسط پنج خانم خانهدار
تاریخ انتشار: ۳۰ آبان ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۶۱۰۵۴۵
شاید باور کردن این واقعیت که پنج نفر از خانمهای خوشسلیقه و کدبانو که در تهران زندگی میکنند توانستهاند فقط و فقط با آشپزی در خانه خود در هر ماه، ۱۰۰ میلیون تومان فروش داشته باشند برای شمایی که سرتان در حساب و کتاب است کمی عجیب باشد. اما در شرایط فعلی که بعضی ناامید شدهاند و زانوی غم بغل کردهاند، مادرانی هم هستند که به خاطر خانواده خود میجنگند و با هنر خود غوغا میکنند! اما چطور؟ با کمک یک استارت آپ!
به گزارش سرویس بازار ایسنا، بنابر اعلام مامانپز، جادویی در کار نیست! این خانمهای خانهدار با استفاده از تبلت و گوشی تلفنهمراه و از طریق یک اپلیکیشن مخصوص هر روز سفارشهای خود را دریافت میکنند و آستین همت را بالا زده و در آشپزخانه به هنرنمایی میپردازند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مامانپز فقط یک پلتفرم نیست!
وقتیکه صحبت از کسب درآمد با اپلیکیشن تلفنهمراه یا سرویسهای اینترنتی میشود شاید فکر کنید که باید همه کارها پشت رایانه اتفاق بیفتد و چاشنی آن سر و صدای صفحه کلید باشد؛ اما مامانپز اینگونه نیست!
برخلاف دیگر پلتفرمها که فقط واسطهای بین خریدار و فروشنده هستند و مسئولیتی در زمینه کیفیت محصولات یا خدمات تبادل شده بر عهده ندارند، مامانپز به تمامی مراحل کار از جمله خرید مواد اولیه برای تهیه غذا، بهداشت آشپزخانه و محلی که خانمهای خانهدار در آن به تهیه غذا میپردازند، بستهبندی موادغذایی و ارسال غذا نظارت دارد.
سلامتی و بهداشت، نقطه قوت مامانپز
ازآنجایی که غذا مستقیما با سلامت مردم در ارتباط است، تمامی خانمهای خانهداری که در وبسایت مامانپز فعال هستند باید کارت بهداشت بگیرند و برای اطمینان از بهداشتی بودن محیط آشپزخانه و وسایل و مواداولیهای که استفاده میشود، بهصورت سرزده محیط کاری آنها مورد بازدید قرار میگیرد.
از این گذشته، پیش از آغاز همکاری دورههای کوتاهی برای همه مامانهای تازه وارد برگزار شده و در این دوره کلیه استانداردها و شیوه همکاری برای خانمهای خانهدار شرح داده میشود.
وبسایت مامانپز، نمونهای موفق در ایجاد و گسترش کسبوکارهای خانگی
در حال حاضر بیش از ۴۵۰ نفر خانم خانهدار در وبسایت مامانپز مشغول به فعالیت هستند و این تعداد در حال افزایش است.
مامانپز، اولین در نوع خود در جهان
جالب است بدانید که مامانپز نخستین استارتاپ با چنین مدل کسبوکاری (بیزینس مدل) در جهان است که توانسته به خوبی حلقه واسط بین متقاضیان غذای با کیفیت خانگی و خانمهای خانهداری باشد که میخواهند از آشپزی و آشپزخانهای که هر روز با آن سروکار دارند کسب درآمد کنند.
جامعهای بهتر با حمایت درست از مادران شاغل
اقتصاددانها میگویند یکی از پارامترهای توسعه در هر جامعهای، نرخ رو به فزونی کار کردن زنان در آن جامعه است. وبسایت مامانپز جزو معدود کسبوکارهایی است که تمامی تامینکنندگان آن را خانمها تشکیل میدهند. مهمتر از همه اینکه خانمهایی که در این کسبوکار نوپا مشغول به کار هستند، بهخوبی میتوانند زمان خود را مدیریت کرده و در کنار خانواده و فرزندان خود، شرایط اقتصادی بهمراتب بهتری را برای عزیزان خود رقم بزنند و علاوه بر مسائل اقتصادی، احساس مفید بودن برای جامعه و در نتیجه آن رضایت و خوشحالی بیشتری دارند. به همین خاطر باید فضای کاری مامانپز را نه تنها دوستدار خانواده بدانیم، بلکه این فعالیتها میتواند جامعهای بهتر را برای همه ما رقم بزند.
مشتریان اصلی مامان پز، شرکتها هستند
جالب است بدانید که بیش از ۸۶ درصد مشتریان استارتاپ مامانپز را شرکتها، سازمانها و ارگانهای دولتی شهر تهران به خود اختصاص دادهاند؛ شرکتهایی که ترجیح میدهند بهجای بستن قرارداد با کترینگهای سطح شهر با دستپختهای اصیل و خانگی که در مامانپز یافت میشود همراه شوند و به این ترتیب بر رضایت شغلی کارکنان خود بیفزایند.
برای مشاهده وبسایت مامانپز کلیک کنید.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: استارتاپ زنان خانه دار مامان پز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۶۱۰۵۴۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نامه این فوتبالیست به برادر ۴ سالهاش دنیا را تکان داد
نامهای احساسی که اندریک، مهاجم جوان برزیلی، پس از گلزنی به انگلیس به برادرش نوح، کودک ۴ ساله، نوشته در مدت کوتاهی به سرعت در فضای مجازی پربازدید شده است.
این ستاره نوظهور فوتبال آمریکای جنوبی که در حال حاضر برای پالمیراس بازی میکند توسط رئال مادرید خریداری شده و بلافاصله پس از ۱۸ سالگی به اسپانیا نقل مکان خواهد کرد.
برزیل در فیفادی جاری در بازی دوستانه مقابل انگلیس در ورزشگاه ومبلی قرار گرفت که با گل اندریک ۱۷ ساله موفق شد با نتیجه ۱-۰ برنده شود.
این متن نامهای است که توسط اندریک نوشته شده است: "نوح عزیز، دوستت دارم. این اولین چیزی است که از هر چیز دیگری مهمتر است. از روز اول احساس میکنم پیوند خاصی با هم داشتیم. من هرگز به تو نگفتم، اما وقتی میخواستی به دنیا بیایی، در واقع منتظر بودی تا من گل بزنم. درسته برادر، در آن زمان من در یک بازی مهم بودم، فقط ۱۳ سال داشتم و تو منتظر بودی. ساعت تیک تاک میکرد و مامان و بابا فکر میکردند منتظر چیزی هستی. سپس ناگهان پدر از دوستش که تماشاگر آن بازی بود تماسی تلفنی دریافت کرد. گفت: "داگلاس! داگلاس! اندریک گل زد!. " و بعد دقیقا همون لحظه تو اتاق بیمارستان تو به دنیا آمدی و صدای گریهات پخش شد.
بالاخره اومدی تا با من جشن بگیری و وقتی رسیدم بیمارستان به تو هدیه تولدت را دادم. آن موقع من پول یک اسباب بازی را نداشتم، اما توپ طلای مسابقات را برای تو آوردم. میفهمی؟ در این خانواده ما ثروتمند به دنیا نیامدیم. ما در فوتبال به دنیا آمدیم. نمیدانم کی این نامه را میخوانی، اما الان ۴ سالهای و زندگی ما خیلی سریع در حال تغییر است.
در چند ماه آینده به اسپانیا خواهم رفت تا برای رئال مادرید بازی کنم - بله، همان تیمی که میبینی همیشه در پلی استیشن انتخاب میکنم. میدانستم که آن وضعیت را درست میکردم و مامان هنوز وقتی آن را به یاد میآورد، گریه میکند. ما مثل الان در یک آپارتمان شیک زندگی نمیکردیم. در مکانی به نام ویلا گوآیرا زندگی میکردیم و زندگی ما بسیار متفاوت بود. در سالهای آینده همه چیز مربوط به زندگی ما را از زبان دیگران خواهید شنید و آنها خواهند گفت که همه اینها درد و بدبختی بوده است.
اما حقیقت این است که به لطف خدا و به لطف همه چیزهایی که مامان و بابا فدا کردند، کودکی فوق العادهای داشتم؛ و البته به لطف فوتبال. وقتی ۱۰ ساله بودم، فکر میکنم اولین بار در زندگیام بود که فهمیدم شرایطمان سخت است. ما همیشه به اندازه نیازمان داشتیم، اما خیلی کافی نبود. بابا اینطور میگوید مت روی مبل نشستم و به او گفتم: "نگران نباش. من یک فوتبالیست میشوم و خودمان را از این وضعیت نجات میدهم. " قبل از آن روز من فقط یک بچه بودم و فوتبال فقط یک بازی بود.
از آن روز به بعد، فوتبال مسیر ما برای زندگی بهتر شده است. مامان زندگی و خانه خود را ترک کرد تا از رویای من در سائوپائولو حمایت کند. باشگاه فقط برای من جا داشت، اما مامان گفت که بدون من نمیتواند، بماند. بابا ماند تا کار کند و برای ما پول بفرستد و مامان با من در یک خانه کوچک همراه با تعدادی از همتیمیهایم اسکان داشت. همه زیر یک سقف بودیم، اما وقتی برای تمرین میرفتیم، او کسی را نداشت که با آن صحبت کند.
ما در آن خانه تلویزیون و اینترنت نداشتیم، او انجیل را به پارک میبرد و تنها با خدا مینشست و صحبت میکرد. تنها چیزی که در آن مکان داشت، یک صندلی بود. کیفش را روی آن میگذاشت و وقتی که ما رختخواب داشتیم او روی حصیری که روی زمین پهن شده بود، میخوابید. میدانم تصور اینکه مامان روی زمین بخوابد برای تو سخت است، اما این حقیقت است. این واقعا اتفاق افتاد. دفعه بعد که مامان را دیدی، او را در آغوش بگیری و از او تشکر کن، چون بدون فداکاریهای او ما زندگی امروز را نداشتیم.
بابا هم خیلی فداکاری کرد. پس از چند ماه او به سائوپائولو آمد تا از ما حمایت کند، او به پالمیراس رفت و از باشگاه درخواست کرد تا هر کاری که میتواند در آنجا انجام داده و مشغول شود.
پدر نیروی خدمات داخل ورزشگاه بود. به عنوان یک پسر همیشه آرزو داشت در آن رختکن باشد، بنابراین با لبخند به سر کار میرفت. او ۳ سال در آنجا کار کرد، ابتدا زبالههای اطراف ورزشگاه را جمعآوری میکرد و سپس به مسئول تمیز کردن رختکنها شد.
او همیشه به بازیکنان میگفت که یک روز پسرش با آنها بازی خواهد کرد. یک روز، دربان باشگاه متوجه شد که پدر هر روز لاغرتر میشود. او در غذاخوری کارگران و کارکنان غذا خوردن و متوجه شد که بابا فقط سوپ میخورد. به سمت بابا گرفت و گفت: "هی داگلاس، شماره تلفنت را به من بده، میخواهم با همسرت تماس بگیرم. " او به مامان زنگ زد و مامان هم ماجرا را برایش تعریف کرد که چگونه پدر در کودکی در یک باربیکیو دستش را سوزانده بود و چقدر بد بود که تقریباً دستش را از دست داد. برای مبارزه با عفونت به او داروهای قوی دادند و این باعث ضعیف شدن دندانهایش شده بود؛ بنابراین او فقط میتوانست سوپ بخورد.
این دربان، از همه بازیکنان پول جمع کرد و به پدر پول دادند تا دندانهایش را درست کند. آرزوی پدر گاز زدن یک سیب بود: امروز خدا را شکر هر غذایی را که میخواهد، به راحتی میخورد. امیدوارم الان متوجه شده باشی برادر. زندگیای که ما اکنون در آن زندگی میکنیم از ناکجاآباد به وجود نیامده است.
ما آن را با تلاش و اشک فراوان به دست آوردیم. مامان همیشه میگوید یک اشتباه میتواند همه چیز را خراب کند و حق با اوست. لحظهای که فراموش میکنیم از کجا آمدهایم، خطر گم شدن در راه را داریم. به همین دلیل است که من این تاریخچه خانوادگیام را به تو هدیه میدهم. مامان نان کهنه میخورد، بابا زیر باجه بلیت میخوابید، مادر در حمام گریه میکرد، پدر روی مبل گریه میکرد.
امیدوارم همیشه او را در قلبت نگه داری. من تو را دوست دارم برادر. از صمیم قلبم. "
منبع: ورزش سه
tags # فوتبال سایر اخبار (تصاویر) چند سال پس از مردن انسانها زمین چه شکلی خواهد بود؟ آیا حیوانات هم از آمیزش جنسی لذت میبرند؟ اگر ماه به زمین برخورد کند چه میشود؟ (عکس) انسانهای امروز چقدر شبیه نئاندرتالها هستند؛ از دماغ بزرگ تا کشیدن سیگار!