خبرنگار تراز جمهوری اسلامی چگونه سوژه را پیگیری میکند؟
تاریخ انتشار: ۳۰ آبان ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۶۲۱۲۶۶
به گزارش خبرنگار مهر، سمینار آموزشی «ماجرا در رسانه: تجربهای در خبرنگاری سوژه محور» عصر امروز چهارشنبه ۳۰ آبان با سخنرانی دکتر حسین قربانزاده، سردبیر پیشین روزنامه همشهری در خبرگزاری مهر برگزار شد. گزیدهای از سخنان قربانزاده در این سمینار را در ادامه مطالعه خواهید کرد.
مسئولان به موضوع علاقه دارند خبرنگاران به ماجرا
دغدغه من در فضای رسانه همیشه این بود که اولوین سنجی در پیگیری سوژهها چگونه اتفاق میافتد؟ مبدا و دروازهبانی ورودی کجاست؟ چرا سردبیر از میان حجم عمده اخبار روزانه، یک خبر یا گزارش خاصی را به عنوان تیتر یک انتخاب میکند؟
تجربهای که من به آن رسیدم این است که سوال اساسی در رسانه پرداختن به موضوع است یا ماجرا؟ واقعیت این است که مسئولان جمهوری اسلامی به موضوع علاقه دارند و خبرنگاران به ماجرا.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در موضوع رانت ارز دولتی آن کسی هم که ارز دولتی گرفته میگوید رانت بد است. اگر سوژه و موضوع متعلقش واحد شود، نقطه آغاز جنجال است. در این میان اینکه ما خبرنگاران ماجرا را چگونه کشف کنیم مهم است. کجا باید مسیر را پیگیری کرد تا سردبیر به ما نگوید که خبر را بردارید و دیگر ماجرا را پیگیری نکنید؟
هنر ما این است که کار را طوری پیگیری کنیم که پیش از رسیدن به خط قرمز از روی آن بپریم. در این میان سه محور مهم است که من در این جلسه به آنها میپردازم: پیشرو و جریان ساز بودن، روزنامه نگاری تحقیقی، سوژه ستارهدار.
نظام ارزش آفرینی برند
نظام ارزش آفرینی برند BVA در ایران توسط عباس گنجوی مطرح شد. او database این نظام را از آمریکا خرید و به ایران آورد. بر مبنای این نظام مرحله نخست اثرگذاری در نهاد و مجموعهای این است که نخست فعالان درون همان مجموعه باید رضایتشان جلب شود. اگر خبرنگاران یک خبرگزاری خود اعتقادی به تاثیرگذاری رسانهشان نداشته باشند، کار شکل نمیگیرد. اسم هر نهادی یک تصوری را در ذهن مخاطب ایجاد میکند. این ذهنیت در طول زمان شکل میگیرد و باعث شکل گیری این جایگاه خود آن نهاد است.
در نظام ارزش آفرینی برند دو مفهوم مهم وجود دارد: ربط و تمایز. ربط یعنی اینکه مردم احساس کنند چیز ارائه شده به آنها ربط دارد و این چیز باید نسبت به بقیه چیزها متمایز باشد. جایگاه برند هم پنج موقعیت دارد: جدید، کنجکاوی برانگیز، بازار انبوه، رهبریُٰ، و در زمان گذشت دوره برند «رنجور و خسته».
روزنامه نگاری تحقیقی
کتاب «وحشت: ترامپ در کاخ سفید» نوشته باب وودوارد در مدت کوتاهی پس از انتشار بیش از یک میلیون نسخه فروش رفت. این کتاب به فارسی هم ترجمه شده است. وودوارد روزنامهنگاری است که باعث استعفای نیکسون هم شده بود. این کتاب روایت کننده یکسال و نیم زندگی ترامپ درون کاخ سفید است و نمونهای عالی است از کار روزنامهنگاری تحقیقی. فیلمهایی چون «همه مردان رئیس جمهور»، «بازگشت آقای اسمیت» و «اسپات لایت» هم از جمله فیلمهای سینمایی هستند که بر مبنای مدل روزنامه نگاری تحقیقی ساخته شدهاند.
بسیار اتفاق افتاده که سردبیران ایدههای فوق العاده خبرنگاران را رد کنند. معمولا آن چیزی که سردبیرها رد میکنند، دعوت به فنا شدن است. بنابراین بسیار مهم است که خبرنگاران چگونه ایدههای خود را پیگیری کرده یا به آن ورود پیدا کنند. مدلی که من در رسانههایی که مسئولیت آنها را بر عهده داشتم، پیگیری میکردم، مدل سوژه ستاره دار بود.
کار ویژه رسانه تراز جمهوری اسلامی چیست؟
دو کار ویژه رسانه تراز انقلاب اسلامی این موارد است: «اطلاع رسانی و آگاهی بخشی یا روشنگری» و «تاثیر گذاری مطلوب». این رسانه به دو هدف عمده میرسد: «نخست حق حاکم بر رعیت» که به تاثیرگذاری در زندگی مردم میانجامد و دیگری «حق رعیت بر حاکم» است که همان پیگیری موضوعات خبر است. در جلسهای که برخی اصحاب رسانه و سردبیران با مقام معظم رهبری داشتند من به این مدل اشاره کرد که رهبری فرمودند این کار همان امر به معروف و نهی از منکر رسانهای است.
سوال مهمی در اینجا مطرح میشود: چگونه میتوان در رسانههای جبهه انقلاب انتقاد کرد و در دام سیاه نمایی نظام نیفتاد؟ ببینید هر انتقادی را میتوان به سیاه نمایی و تبلیغ علیه نظام فرض کرد. مرز کجاست و یک خبرنگار چگونه باید سوژهاش را پیگیری کند که مخالفانش نتوانند تهمت سیاه نمایی و تبلیغ علیه نظام را به او وارد کنند؟
خبرنگار نباید هدفش از پیگیری سوژه مچ گیری باشد. باید اگر مثلا موضوع فساد در نهادی را پیگیری میکند ابتدا به روند حل معضلات توسط آن نهاد هم اشاره کرد و در ادامه روند فساد را مطرح کند. در این میان خبرنگار باید سه کار انجام دهد: نخست اینکه با انتخاب درست به سراغ سوژههای تاثیرگذار برود. دوم اینکه فرضیه و نقطه هدف مطلوب برای سوژهاش را تعریف کند و سوم در رهگیری و تعقیب آن سوژه تا حل معضل و حصول نتیجه ثابت قدم باشد.
معیار تاثیر سوژهها
در اینجا نیز سوالی مطرح میشود که جه معیاری برای تعیین فرضیه و پیشبینی احتمال تاثیر سوژهها وجود دارد؟ برای امر به معروف و نهی از منکر رسانهای در جهت حل معضلات حاد و یا فراگیر مردم باید احتمال تاثیر بدهیم و فرضیه مشخص و عینی را مبتنی بر گفتمان رهبری و اسناد بالادستی تعریف کنیم.
به نظر من همه خبرنگاران در همه حوزهها باید کتاب «قانون برنامه پنج ساله ششم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران و قانون احکام دائمی برنامههای توسعه کشور» را داشته باشند. در این کتاب شرح وظایف همه نهادهای دولتی آمده و میتوان از روی آن چگونگی وظایف نهادها را پیگیری کرد.
مهمترین نتایج الگویی را که برای شما بیان کردم میتوان در این موارد خلاصه کرد: ۱)نزدیکی به دغدغهها و مطالبات مردم. ۲)رفع اتهام سیاسی. ۳) موج آفرینی رسانهای و پیشرو بودن. ۴) پرهیز از سیاه نمایی. ۵) ترسیم نقشه راه برای گروهها و ۶) امکان ارزیابی دقیق عملکرد.
ببینید سوژه ستاره دار یا سند بالادستی یا قانون دارد، که در این صورت یا اصلا اجرا نمیشود یا ناقص اجرا میشود. یا اینکه این سوژه سند بالادستی یا قانون ندارد که باید آن را از مرجع قانون گذاری پیگیری کرد و در حالت سوم اینکه نیاز به سند بالادستی یا قانون ندارد که باید از نهاد مجری پیگیری شود.
کد خبر 4465179منبع: مهر
کلیدواژه: جمهوری اسلامی ایران خبرگزاری مهر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۶۲۱۲۶۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نویسنده گزارش جعلی بیبیسی چه کسی است؟ /دست به دست شدن یک سوژه میان منافقین، موساد و انگلیسیها
شیوه جعل اسناد و مدارک منتشر شده در بیبیسی شباهت بسیار زیادی به اسناد جعل شده توسط گروههای هکری وابسته به نفاق دارد!
سرویس سیاست مشرق- انتشار یک گزارش ضدایرانی درباره چگونگی فوت نیکا شاکرمی در کوران اغتشاشات ۱۴۰۱ توسط شبکه بیبیسی همچنان با حاشیههایی روبهرو است، از روز انتشار این گزارش تاکنون، گافهای فراوانی از اسناد جعلی ارائه شده در این گزارش توسط رسانهها و کاربران شبکههای اجتماعی رو شده است، این خطا آنچنان آشکار و بزرگ است که بیبیسی یک بازیگر ایرانی به عنوان یکی از عوامل مرگ نیکا جا زده است!
تا جایی که بسیاری از کارشناسان سیاسی به این نتیجه رسیدهاند که بخش جهانی بیبیسی یا به صورت عامدانه و با هدف ایجاد تشنج رسانهای این گزارش را منتشر کرده یا آنکه یک کلاه بزرگ بر سرش رفته و جریانی با اهداف پنهان سیاسی به صورت سازمانیافته انگلیسیها را سرکار گذاشتهاند.
با پذیرش هر کدام از این دو روایت، انتشار یک ماجرای عجیب و غریب از سوی بیبیسی نشان میدهد که دستهایی در پشت پرده در تلاش بوده است تا با بازکردن دوباره یک پرونده سوخته بار دیگر افکار عمومی را تحت تاثیر قرار دهد، اما چه کسی این گزارش خاص را در رسانه انگلیسی منتشر کرده و در شبکه سایبری ضدانقلاب گردانده است؟ نگاهی به نویسندگان این گزارش اطلاعات جالب توجهی را در اختیار قرار میدهد.
آیدا میلر، نام یکی از نویسندگان گزارش بیبیسی جهانی درباره نیکا شاکرمی است. یک بررسی ابتدایی نشان میدهد که به ظاهر این نام به صورت مستعار در این گزارش استفاده شده است، اما ظاهر شدن یک اکانت با این نام در شبکههای اجتماعی ردپای نویسنده را هویدا کرده و اطلاعاتی جالبی درباره این شخص به مخاطب میدهد، گویی این اطلاعات به صورت عامدانه پخش شده تا عاملین انتشار این گزارش نوربالا زده باشند!
پشت نقاب یک نویسنده مجهول در گزارش انگلیسی
درباره میلر دو نکته قابلتأمل وجود دارد؛ ابتدا اینکه تاکنون هیچ گزارش دیگری با نام آیدا میلر در بیبیسی کار نشده و دوم اینکه سابقهای از هویت واقعی او در شبکههای اجتماعی از او وجود ندارد، این دو شاهد نشان از فیک(ساختگی) بودن این فرد دارد.
اما نکته جالب توجه صفحه تازهتأسیس «آیدا میلر» پس از آغاز فعالیت صفحات افرادی را دنبال میکند که مستقیما یا غیرمستقیم با عناصر گروهک تروریستی منافقین و نیز عوامل همکار با موساد در ارتباط هستند.
یکی از این افراد، دومنیک آتیاس است. آتیاس وکیل و معاون ریاستجمهوری وقت فرانسه در سال ۲۰۱۷ بوده که اکنون با عنوان پوششی فعال حقوق بشر و کودکان و رئیس هیئتمدیره بنیاد وکلای اروپا فعالیت میکند.
دومنیک آتیاس همچنین روابط نزدیکی هم با سرکرده تروریستها در آلبانی یعنی مریم رجوی دارد. او از زمان تصدی پست در معاونت ریاستجمهوری فرانسه تا کنون همکاریهای زیادی را با منافقین داشته و حتی در کمپ اشرف نیز با رجوی دیدار و گفتگو کرده است.
یک منبع امنیتی درباره شخصیت آتیاس میگوید: رجوی هر بار که قصد پروندهسازی حقوق بشری علیه ایران را داشته سراغ این وکیل فرانسوی رفته و با پرداخت پول او را به کار گرفته است، آتیاس با دادن رشوه به سیاستمداران اروپایی و آمریکایی علیه مردم ایران پرونده سازی میکند!
عجیب آنکه یک روز قبل از انتشار گزارش بیبیسی درباره نیکا شاکرمی آتیاس با رهبر گروهک منافقین در پاریس دیدار کرده است. این دیدار در حاشیه کنفرانسی که منافقین ترتیب داده بودند، شکل گرفت. این کنفرانس ضدایرانی با مضمون سیاهنمایی علیه وضعیت اجتماعی و زنان ایران برگزار شده است، در این نشست آتیاس در کنار مریم رجوی علیه زنان ایرانی سخنرانی کرده است!
همزمان با برگزاری این نشست نیز، هشتگ «زن، مقاومت، آزادی» نیز که از هفته گذشته بارگذاری شده بود، وایرال شد؛ در روزهای اخیر نیز، اکانتهای سایبری و هوادار منافقین، این هشتگ را درباره گزارش نیکا شاکرمی نیز پخش کردند که نشان از برنامهریزی از پیش هماهنگ شده منافقین با انگلیسیها درباره این گزارش داد، پیش از این بارها اتفاق افتاده است که منتافقین با پرداخت پولهای کلان به رسانههای غربی گزارشهای ادعایی خود را بدون اسم و عنوان منتشر کردهاند.
به عنوان مثال رسانۀ آمریکایی اُپن سیکرت (مرکز سیاست پاسخگو) که به طور تخصصی به مسئله ورود پولهای با منشاء مشکوک به امور سیاسی در آمریکا میپردازد، طی گزارشی از پرداخت مبلغ ۱.۴ میلیون دلار به شرکت لابیگر «روزمونت» از سال ۲۰۱۳ تا کنون توسط تروریستهای منافقین برای تأثیرگذاری بر سیاستهای خارجی و دفاعی آمریکا خبر داده است.
این گزارش که به طور خاص اقدام اخیر «مایکل موکازی» در ثبت نام رسمی در فرم مربوطۀ وزارت دادگستری آمریکا به عنوان لابیگر گروهک تروریستی منافقین را بررسی میکند، به سایر فعالیتهای تبلیغی این گروهک نیز اشاره کرده و اسامی دیگر سیاستمداران آمریکایی حامی تروریستهای منافقین مانند رودی جولیانی، جان بولتون و رابرت توریسلی را نیز مطرح میکند.
در ادامه این گزارش اسنادی دربارۀ مراودات مالی فرقه تروریستی منافقین با یک شرکت لابیگر در آمریکا منتشر شده است که نشان میدهد منافقین بین سالهای ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۹ در مجموع ۱.۴ میلیون دلار برای تاثیرگذاری بر سیاستهای دولت و کنگره آمریکا به شرکت روزمونت پول پرداخت کرده است. لازم به ذکر است این اسناد از طریق ادارۀ اسناد عمومی وابسته به سنای آمریکا بدست آمده است.
در همین زمینه گفتنی است بارها اسناد پرداخت مبالغ هنگفت توسط گروهک تروریستی منافقین به سیاستمداران و روزنامهنگاران مختلف در رسانههای این کشور منتشر شده و اقدامات این گروهک تروریستی برای اثرگذاری بر سیاستمداران آمریکایی مورد انتقاد رسانهها و چهرههای سیاسی قرار گرفته است.
دومنیک آتیاس دو روز پس از گزارش نیکا شاکرمی نیز، یک پیام ویدیویی اختصاصی برای تلویزیون منافقین ارسال کرده است، افزوده بر این، آتیاس گزارش بیبیسی را که به زبان فرانسوی در وبسایت متعلق به منافقین نوشته شده بود را در صفحه توییتری خود بازتاب داده است.
دیگر شخصیتی که آیدا میلر، نویسنده گزارش بیبیسی او را دنبال کرده، برد شرمن است. یکی از نمایندگان جمهوریخواه سنای آمریکا که روابط نزدیکی با منافقین داشته و از حمایان سرسخت اغتشاشات ۱۴۰۱ در ایران بوده است، سال گذشته منافقین در ساختمان کنگره آمریکا نمایشگاهی را برگزار کرده بودند که حامی اصلی آن برد شرمن، نماینده جمهوریخواه کنگره بود.
جعل اسناد توسط یک سازمان ضدایرانی!
بررسی های ابتدایی نشان میدهد که شیوه جعل اسناد و مدارک منتشر شده در بیبیسی شباهت بسیار زیادی به اسناد جعل شده توسط گروههای هکری وابسته به نفاق دارد، اما این اسناد رد پای یک سازمان ضدایرانی را نیز برملا میسازد! یکی از مهمترین شخصیتهایی که آیدا میلر آن را دنبال میکند، جیسون برادسکی، رئیس شورای سیاستگذاری گروه اتحاد علیه ایران هستهای(UANI) است.
برادسکی فروردین ۱۴۰۰ به تیم سردبیری شبکه تروریستی اینترنشنال پیوسته بود. او در زمان ریاست شورای سیاستگذاری UANI، فعالیتهای گستردهای را به بهانههای هستهای، علیه ایران ترتیب داده بود و روبط نزدیکی نیز با موساد دارد، برادسکی همان کسی بود که اولینبار تصاویر عملیات تروریستی عوامل موساد در ایران علیه شهید صیاد خدایی را در فضای مجازی منتشر کرده بود.
کنارهم قرار گرفتن قطعات این پازلها نشان میدهد که گزارش ضد ایرانی شبکه انگلیسی دست پخت مشترک منافقین و موساد است که تلاش شده با ساخت نسخه رسانهای از آن، مورد استناد قرار بگیرد.
برادسکی رئیس اتحادیهای است که از سال ۲۰۰۸ تاسیس شده که تا پیش از او توسط مقامات اسبق دستگاه سیاست خارجی و دولت آمریکا اداره میشد. این سازمان را ابتدا «مارک والاس»، سفیر اسبق آمریکا در سازمان ملل، همراه با «ریچارد هالبروک» از اعضای دولت «باراک اوباما»، تاسیس کردند.
اما اکنون ریاست آن بر عهده «جو لیبرمن»، سناتور سابق ایالت «کانیتیکت» است و مدیریت اجرایی آن نیز توسط «دیوید ایبسن» اداره میشود. این سازمان با عنوان «اتحاد علیه ایران هسته» آغاز به فعالیت کرد و با مشورت گروهی از چهرههای نظامی و سیاست خارجی برجسته ضدایرانی در ایالات متحده به فعالیت خود ادامه داد.
در بین این مشاوران، «جان بولتون»، مشاور امنیت ملی دولت «دونالد ترامپ» نیز دیده میشود که حتی سابقه عضویت در این سازمان را هم دارد. مهمترین تامینکنندگان بودجه «اتحاد علیه ایران هستهای»، سرمایه داران جمهوریخواه در آمریکا هستند، با این حال این سازمان مدعی شده سالانه بین ۱.۳ تا ۱.۷ میلیون دلار کمک مالی معاف از مالیات جمعآوری میکند که البته اسامی حامیان مالی خود را هیچوقت منتشر و رسانهای نکرده است. با این وجود، ارتباط این سازمان با عناصر صهیونیستی فعال علیه جمهوی اسلامی ایران، نشان از وابستگی کامل مالی آن به سرویسهای اطلاعاتی سیا و موساد و لابی صهیونیسم است.
اعضای دیگر این گروه شامل جیم ولسی، رئیس پیشین سازمان سیا، مئر دگان، رییس سابق موساد، ریچارد دیر لاو، رییس سابق سرویس اطلاعاتی انگلستان، آگوست هنینگ، رییس سابق سرویس اطلاعاتی آلمان، کریستن سیلوربرگ، سفیر آمریکا در اتحادیه اروپا، چارلز گاتری، فرمانده سابق اطلاعاتی در ارتش و مدیر موسسه روچلید در انگلستان (خاندان یهودی روچیلد)، فرنسز تاونسند، معاون مشاور امنیت داخلی بوش و عضو شورای خط مشی اطلاعاتی و اطلاعات خارجی، ولفگانگ شوسل، صدر اعظم سابق اتریش، وزیر سابق و معاون صدر اعظم اتریش، هستند.
فعالیت کلیدی و راهبردی این سازمان، لابیگری ضدایرانی در کنگره آمریکا است؛ این سازمان با مجموعه اقداماتی نظیر برگزاری کارزارهای ضدایرانی، تحریم و اعمال فشار بر شرکتها و سازمانهای در حال تجارت با ایران، تهیه پیشنویس قوانین ضدایرانی جهت تصویب در کنگره و...، علیه ایران در کنگره آمریکا لابیگری میکند، اقداماتی که مشابه آن در گزارش بیبیسی درباره نیکا شاکرمی مشهود است و تلاش شده با این روایت جعلی، دستاوردی ضدحقوق بشری علیه ایران زمینهسازی شود.
به خصوص اینکه مهمترین هدف این سازمان در بُعد اطلاعرسانی، بسیج پشتیبانی عمومی و استفاده از گستره رسانهای و متقاعد سازی رهبران کشورهای خارجی برای ایران هراسی است. این سازمان همچنین وظیفه دارد اهداف موساد و رژیم صهیونیستی در اروپا و آمریکا را با هدف افزایش تضاد بین دولت و ملت ایران با دولت و ملت آمریکا را رایزنی، زمینهسازی و پیگیری کند.
یکی از نکات جالب صفحات مجازی «اتحاد علیه ایران هستهای»، اکانت عربی این سازمان در توئیتر است که عنوان هستهای را حذف کرده و با نام اتحاد علیه ایران، فعالیت میکند.
سازمان اتحاد علیه ایران هستهای افزوده بر این که با لابی و حمایت مالی صهیونیستها مدیریت و فعالیت میکند، سابقه جعل نامه و اسناد را در سال ۲۰۱۳ دارد. ۱۹ جولای ۲۰۱۳، مالک یک شرکت کشتیرانی یونانی به نام ویکتور رزتیس، علیه گروه اتحاد علیه ایران هستهای در آمریکا شکایت میکند.
در این شکایت آمده که سازمان اتحاد علیه ایران هستهای علیه شرکت یونانی اتهام زده و با آنها همچون جلادان رفتار میکند؛ این سازمان خواسته تا شرکت یونانی متعهد شود که اتهام فعالیت تجاریاش با ایران از سوی یک حسابرس موردنظر گروه اتحاد علیه ایران هستهای، مورد بررسی قرار گیرد و خود را با عنوان جعلی یک شورای مستقل جهت ممیزی و حسابرسی معرفی کند.
تمامی اتهامات این لابی صهیونیستی علیه تاجر یونانی، بر پایه نامهای است که رزتیس به مسئولان ایرانی در یونان ارسال کرده و در آن خواستار دیدار با آنان شده بود. همچنین گروه اتحاد علیه ایران هستهای، مدعی است رزتیس تفاهم همکاری مشاورهای نیز با ایرانیها امضا کرده بوده است که این سازمان البته تاکنون از انتشار این دو نامه مورد ادعای خود، خودداری کرده است. از طرفی رزتیس نیز قویاً اعلام کرد که هر دو نامه، جعل شده است. در ماه آوریل ۲۰۱۳، در نامهای که وکلای رزیتس، مالک شرکت کشتیرانی یونانی، به ریاست دادگاه ارائه دادند، اعلام کردند که به اطلاعاتی دست یافتهاند که نشان میدهد گروه اتحاد علیه ایران هستهای، توسط افراد ذینفوذ خارجی همچون اونگار تامین مالی میشود؛ افرادی که احتمالا اسرائیلی هستند!
ردپای عناصر نفاق و موساد در گزارش بیبیسی آنچنان عیان است که اعتبار آن با یک بررسی ساده نیز قابل تشریح است، این هماهنگی تابستان سال گذشته و در جریان جلسه وزیر اطلاعات اسرائیل با برخی عناصر رسانهای ضدایرانی در لندن فراهم شده است.
اتهامات حقوق بشری علیه ایران، آخرین تلاشهای لابی صهیونیسم برای فشار حداکثری علیه مردم ایران در مجامع بینالمللی پس از عملیات وعد صادق است. نفوذ عوامل رژیم صهیونیستی در رسانههای لندنی نیز به همین منظور تقویت شده تا راهبرد صهیونیستها برای فرار از فشار جهانی محقق شود.