۹۰درصد از دوهزار هکتار گندی شاپور دیگر نیست/ آنجا واقعا گندی شاپور است؟
تاریخ انتشار: ۱ آذر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۶۲۵۶۵۰
از یک سو مدیر پایگاه میراث فرهنگی گندی شاپور از حجم تخریبها ۹۰ درصدی گندی شاپور یاد میکند و میگوید "از حدود چهار دهه گذشته با طول حیات ۱۸ قرنی "گندیشاپور" در خوزستان برابری میکند و از سوی دیگر یک باستان شناس پیشکسوت نامیدن این محوطه را به «گندی شاپور» بدون وجود هیچ سند باستانشناسی اشتباه میداند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش ایسنا، با پایان نمایش مستند «وِه اَنتیوک شاپور» که سهشنبه ۲۹ آبان در تالار استاد شهناز در خانه هنرمندان برگزار شد، یعقوب زلقی، مدیر پایگاه میراث فرهنگی گندی شاپور و ایوان کرخه در مورد وضعیت این محوطهی تاریخی اظهار کرد: در بخش حفاریها و دست یافتهها در گندیشاپور فقدان پژوهش وجود دارد، محوطهای حدود دو هزار هکتار که عرصه تاریخی است و پژوهشها در آن صرفا محدودههای شهری را در برمیگیرد.
او با اشاره به بررسیهایی که در این محوطهی تاریخی انجام شده، افزود: تا کنون آثار و بناهای زیادی با پهنه جغرافیایی شاید بیش از ۵۰ کیلومتر دورتر از گندیشاپور و در خارج از حوزه شهری جغرافیایی خوزستان شناسایی کردهایم، از شمال و شمال شرق خوزستان به دزفول، شوش، اندیمشک و در نهایت استان لرستان و حتی کاوشهای سد بختیاری یا پل «طاق اشکناده» (شکسته) نمونههایی وجود دارند که آنها از نظر پلان، فونداسیون، مواد و مصالح کاملا با سازه آبی برابری میکند.
وی با تاکید بر اینکه تا کنون توانستهاند، اتفاق خوبی در این زمینه رقم بزنند، نمونهی ان را مطالعات نقشهبرداری در گندیشاپور دانست و ادامه داد: اهمیت این مطالعات در سایتهای تاریخی اولویت بحث مطالعات نقشهبرداری و عرصه و حریم گندیشاپور را در دستور کار قرار میدهد.
او ادامه داد: در بحث بازنگری گندیشاپور و بررسیهای گیرشمن در دهه ۴۰ میلادی، بیش از دو هزار محوطه تاریخی در این منطقه ثبت شد که شاید ۹۰ درصد آنها امروز دیگر وجود خارجی ندارند.
زلقی با اشاره به گمانهزنیهایی توسط آدامز در این محوطه در زمان کشف منطقه، ازو جود آثار زیادی از باقی ماندههای معماری شهر خبر داد و افزود: از دهه ۵۰ شمسی براساس اصلاحات عرضی که در کشور شکل میگیرد، از طریق احداث سد و ظرفیتهای گسترده آنجا، این مناطق به صورت بسیار سریع در اختیار کشاورزان قرار میگیرد و از اوایل دهه ۵۰ فعالیتهای گستردهای در آن رخ میدهد.
کشاورزان هر سال چهاردوره کشت در گندیشاپور دارند!
او با تاکید بر اینکه حجم تخریب در حدود چهار دهه گذشته با طول حیات ۱۸ قرنی گندیشاپور برابری میکند، گفت: اتفاق خوبی که توانستهایم در این زمینه رقم بزنیم، مطالعات نقشهبرداری گندیشاپور است. اهمیت این مطالعات در سایتهای تاریخی اولویت بحث مطالعات نقشهبرداری و عرصه و حریم گندیشاپور را در دستور کار قرار میدهد. در بحث بازنگری گندیشاپور و بررسیهای گیریشمن در دهه ۴۰ میلادی بیش از دو هزار محوطه تاریخی را در این منطقه ثبت کرده است که شاید ۹۰ درصد آنها امروز وجود خارجی دیگر نداشته باشند.
او همچنین از آسیبشناسی انجام شده برای این محوطه تاریخی خبر داد و افزود: فعالیتهای کشاورزی، ساختوسازها، شخم زدن کشاورزان، حضور احشام و سرازیر شدن فاضلاب به محوطه، هویجشویی و مرغداری از مهمترین آسیبهایی است که تا کنون به این محوطه وارد شدهاند، از سوی دیگر کشاورزان در هر چهار فصل در این محوطه تاریخی کشت میکنند، بنابراین آبیاری زمینها که به مرور باعث از بین رفتن کل محوطه نیز میشود را باید به آسیبها اضافه کرد.
از ۲۰۰۰ هکتار، فقط ۴۰۰ متر کاوش شده/هنوز اثر ساسانی به دست نیامده
او با این وجود از برنامهریزی ۱۰ ساله این پایگاه و ارائهی آن به سازمان میراث فرهنگی خبر داد و افزود: براساس برنامهریزیهای انجام شده، پلان گندیشاپور تا ۱۰ سال آینده مشخص میشود، ساماندهی اولیه و پیگیردی سازههای آبی تاریخی گندی شاپور، یجاد زیرساختهای نسبی آب و برق و ... نیز در دستور کار قرار میگیرند.
مدیر پایگاه میراث فرهنگی گندی شاپور و ایوان کرخه با اشاره به جدید بودن علم مطالعات ژئوفیزیک ، افزود: تا کنون فقط چیزی حدود ۴۰۰ متر از ۲ هزار هکتار را کاوش کردهایم.
او ادامه داد: در محوطهی کاوش شده نیز هنوز به هیچ اثری از دورهی ساسانی نرسیدهام اما براساس جمعبندیها گندیشاپور یک ناشناخته بزرگ در معماری، نجوم، ریاضی،طب،شهرسازی و مهندسی آب است و جای کار در حوزههای مختلف زیاد دارد. همچنین دست نوشتههای خارج از جغرافیای ایران نیز باید در مورد این محوطه تاریخی بررسی شوند.
گندیشاپور را میتوان بازخوانی کرد
محسن حبیبی، استاد معماری و شهرسازی دانشگاه تهران نیز در سخنانی گفت: خوزستان در دل متون به دل ایرانشهر موسوم است. پایتختهای مهم ساسانی ایرانشهر از زمان ساسانی اطلاق میشود و سراسر سرزمینی که به جهان فرهنگی ایران تعلق داشته، ایرانشهر است. این واژه را در مقیاس یک شهر، منطقه و سرزمین داریم، بنابراین در صحبت از فرهنگ ایرانشهری هر سه مقیاس وجود دارند.
وی با بیان اینکه یک پیوند عمیق از گذشته تا امروز بین شهر و روستا وجود داشته، افزود: این وحدت که از قبل از اسلام وجوددارد را میتوان گندیشاپور بازخوانی کرد. معماری و شهرسازی دوران ساسانی تا قرن چهار – پنج هجری مقاومت میکند تا جای شهر عوض شود.
او همچنین با اشاره به معماری دایرهای شکل بغداد گفت: اولین شهر ساسانی نیز چنین معماری دارد، از سوی دیگر واژهها نیز در این زمینه اهمیت دارند، مانند بغداد که یک واژه فارسی است.
این مدرس دانشگاه در بخش دیگری از صحبتهایش تاکید کرد: نخستین رگههای بازار را در شهر ساسانی پیدا کردیم که در شارع بیرونی که ربظ خوانده میشود، معرفی شده است.
موبد اردشیر خورشیدیان، جراح و متخصص بیماریهای چشم نیز گفت: ایرانیان از دیرباز از پیشگامان بسیاری از دانشها مانند ستارهشناسی، حکمت، مهندسی، دانش پزشکی، سرآمد جهانیان بودهاند و توانستند دستاوردهای بزرگی داشته باشند، بنابراین اکنون به راحتی میتوان گفت که تاثیر فرهنگ و دانش ایرانی سرآمد است.
او اضافه کرد: همه به این اصل آشنا هستیم که دست کم دانشگاه جندی شاپور به تدبیر شاپور اول ساسانی برای ایجاد شهری دانشگاهی در حدود ۱۷۵۰ سال پیش بنیان گذاشته شد در دوران انوشیروان به اوج شکوفایی رسید. هدف این بود که همه دانشمندان برای تبادل اطلاعات جمع شوند و تبادل افکار داشته باشند.
وی در بخش دیگری از صحبتهایش با بغض از علم پزشکی در گذشته صحبت کرد و از طبقه بندی پزشکان در گذشته صحبت کرد: در ابتدا سه دسته پزشک وجود داشتند «پزشک کاری» یا گیاهپزشک که به زبان امروزی پزشک داخلی نامیده میشود. «داد پزشک» یا «پزشک قانونی دادگستری»، «کارت پزشک» یا «جراح»، اما بعد از پیامبری آشور و زرتشت دو دسته پزشک دیگر که یکی از آنها «پزشک بهداشت» یا «روانپزشک» بود نیز به این گروهها اضافه شد.
سودابه مجاوری کارگردان فیلم مستند وه آنتیوک شاپور گفت: این فیلم هفت قسمت سریال مستند دارد که از شبکه مستند مرکز خوزستان به زودی پخش میشود. در هر بخش موضوعات مختلفی مانند موضوعات مختلفی مانند پزشکی، تاریخ، کاوشهای باستانشناسی و موارد دیگر مورد بررسی قرار گرفتهاند.
وقتی سند باستانشناسی هنوز به دست نیامده، چرا میگوئید «گندی شاپور»
به گزارش ایسنا، با پایان صحبتهای سه کارشناس در مورد تاریخ و علم در گندیشاپور، فرهاد رهبر، باستانشناس پیشکسوت، یک سوال مطرح کرد.
او خطاب به سازندگان این فیلم مستند پرسید؛ «براساس کدام اسناد اعلام میکنید این محوطه "گندی شاپور" است؟ ان هم وقتی هنوز از مطالعات و کاوشهای باستانشناسی خود هیچ سندی به دست نیاوردهاید؟»
رهبر همچنین خطاب به خبرنگار ایسنا در این زمینه توضیح داد: باستانشناسان معمولا به ۴۰ تا ۵۰ درصد از متون تاریخی استناد میکنند و برای تائید صد درصد محوطههای تاریخی نیاز به اسنادی داریم که از آن محوطه ها در زمان کاوش به دست امده باشد، داریم.
وی به محوطهی تاریخی هگمتانه نیز اشاره کرد و گفت: دوستانِ باستانشناسم میگویند هگمتانه پایتخت مادهاست، در حالی که بیش از چند فصل در این محوطه کاوش شده اما هنوز هیچ اثری از دوران ماد در این محوطه به دست نیاوردهاند، معتقدم این به آن معناست که باید جای دیگری را در برای به دست آوردن محوطهی مادها جستجو کرد.
او با تاکید بر اینکه باستانشناسان در گندی شاپور نیز هنوز حتی یک سفال از دورهی ساسانی پیدا نکردهاند، ادامه داد: بر چه اساسی فیلمی مانند «وه انتیوک شاپور» ساخته میشود، وقتی هنوز هیچ سند باستانشناسی برای اثبات این ادعا وجود ندارد.
رهبر با بیان اینکه متون هم میتوانند اشتباه کنند، افزود: چطور میتوان از شهری به این بزرگی و با این عظمت هیچ اثری به دست نیاورد؟
در حالی رهبر این صحبت را مطرح میکند که آبان ماه سال گذشته، محمدرضا عصاری، رییس دانشگاه صنعتی جندیشاپور دزفول اعلام کرد: «سابقه تاسیس ۱۷۵۰ ساله دانشگاه باستانی جندیشاپور دزفول، سوم نوامبر ٢٠١٧ در فهرست یونسکو ثبت شد.»
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: پایگاه میراث فرهنگی فرهاد رهبر گندی شاپور
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۶۲۵۶۵۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
زندگی سخت است آیا فلسفه میتواند کمک کند؟
فرارو- کی رن ستیا، استاد فلسفه در دانشگاهام آی تی در کمبریج در ماساچوست است. عمده فعالیتهای فلسفی او در زمینه اخلاق، معرفتشناسی و فلسفه ذهن هستند. از ستیا کتاب «راهنمای مواجهه فلسفی با میانسالی» با ترجمه «سینا بحیرایی» توسط انتشارات «مهرگان خرد» به زبان فارسی چاپ شده است. تازهترین کتاب او «زندگی سخت است» نام دارد و با مضمونی فلسفی دارای فصولی در مورد ناتوانی، تنهایی، اندوه، شکست، بیعدالتی، پوچی و امید است. این کتاب به عنوان یکی از بهترین کتابهای معرفی شده از سوی نشریه «نیویورکر» در سال ۲۰۲۲ میلادی انتخاب شده است. از دیگر کتابهای او میتوان به «شناخت درست از غلط» (انتشارات آکسفورد، ۲۰۱۲ میلادی) و «دلایل بدون عقل گرایی» (انتشارات دانشگاه پرینستون، ۲۰۰۷ میلادی) اشاره کرد.
به گزارش فرارو به نقل از وُکس، فلسفه چیست؟ این یک پرسش قدیمی است شاید یکی از قدیمیترین پرسشها در تاریخ فلسفه و هرگز یک پاسخ متفق القول درباره آن وجود نداشته است. برخی از افراد فکر میکنند هدف فلسفه این است که دنیا را معنا کند تا نشان دهد چگونه همه چیز به یکدیگر پیوند خورده است. برای عدهای دیگر فلسفه ابزاری عملی است که باید به ما بگوید چگونه زندگی کنیم. اگر شما در اردوگاه دوم قرار دارید پس منصفانه است که بگویم فلسفه را نوعی خودیاری قلمداد میکنید. این یک سنت فکری است که دست کم از لحاظ نظری میتواند شما را به سوی زندگیای بهتر یا چیزی شبیه به آن راهنمایی کند.
من در کتاب خود تحت عنوان "راهنمای مواجهه فلسفی با میانسالی" نشان داده ام که فلسفه میتواند به ما در مواجهه با مشکلات عینی زندگی و روزمره و دست و پنجه نرم کردن با آن کمک کند.
من در کتاب ام نوشته ام "زندگی سخت است". آیا فلسفه زندگی میتواند در این سه واژه خلاصه شود به گمان ام میتواند. فیسلوفان عصر باستان مانند افلاطون و ارسطو در مورد زندگی ایده آل میاندیشیدند و سعی میکردند نقشهای برای آن ارائه دهند. این میتواند غیر واقع بینانه و هم به نوعی خود تنبیه کننده باشد. اغلب راه درست برای نزدیک شدن به زندگی ایده آل این است که فکر کنید: "این در دسترس نیست. من نباید خود را بخاطر این واقعیت که در دسترس نیست سرزنش کنم". واقعیت آن است که خوب زندگی کردن یا تا آنجا که میتوانید خوب زندگی کردن مربوط به مواجهه با روشهایی است که در آن زندگی سخت است.
بحران میانسالی یکی از آن پدیدههای فرهنگی است که تاریخ پیدایش خاصی دارد. "الیوت ژاک" روانکاو کانادایی در سال ۱۹۶۵ میلادی مقالهای با عنوان "مرگ و بحران میانسالی" و منشاء اصطلاح بحران میانسالی از آنجاست. ژاک به بیماران و زندگی هنرمندانی که بحرانهای خلاقانه میانسالی را تجربه کرده بودند نگاه میکرد. آنان اکثرا در دهه سوم عمرشان به سر میبردند و این موضوع واقعا با کلیشه بحران میانسالی امروزی سازگاری ندارد. تغییری در طرز فکر مردم در مورد بحران میانسالی ایجاد شده است. اکنون ایده این است که رضایت از زندگی افراد به شکل U با شیب ملایمی است که اساسا حتی اگر یک بحران نباشد افراد در دهه چهارم عمر خود در پایینترین سطح آن شیب قرار دارند. این موضوع برای زنان و مردان صدق میکند و در سراسر جهان به درجات مختلف صدق میکند و بسیار فراگیر است. بنابراین، وقتی افرادی مثل من در مورد بحران میانسالی صحبت میکنند چیزی که واقعا در ذهن دارند بیشتر شبیه یک بیماری میانسالی است ممکن است به سطح بحران نرسد، اما به نظر میرسد چیزی به طور مشخص در مورد یافتن معنا و جهت گیری در این دوره میانسالی چالش برانگیز است.
بسیاری از موارد درباره بحران میانسالی وجود دارد. برخی در آن مقطع به گذشته نگاه میکنند و احساس پشیمانی میکنند. همیشه این حس وجود دارد که گزینههای شما محدود شده اند. این احساس وجود خواهد داشت که پیشتر فرصتهایی باز برای شما وجود داشتند و انواع مختلفی از زندگی وجود داشند که واقعا برای تان جذاب بودند، اما اکنون به روشی واضح، مادی و عینی نمیتوانید با آنها زندگی کنید. هم چنین این پشیمانی وجود دارد که همه چیز در زندگی شما اشتباه پیش رفته است شما اشتباه کرده اید اتفاقات بدی رخ داده و اکنون پروژه این است:"چگونه بقیه عمرم را در این شرایط ناقص زندگی کنم"؟ زندگی رویایی برای بسیاری از ما گزینهای خارج شده از دسترس قلمداد میشود.
افراد هم چنین این احساس را دارند که بخش عمده زندگی درگیر روزمرگی است. به جای چیزهایی که زندگی را با ارزش به نظر میرسانند فقط یکی پس از دیگری درگیر روزمرگی هستیم. سپس مرگ به نظر میرسد که در فاصلهای قرار دارد که میتوانید آن را با عباراتی که واقعا قابل درک هستند اندازه گیری کنید. شما این حس را خواهید داشت که یک دهه چگونه است و در بهترین حالت صرفا سه تا چهار دهه باقی مانده پیش روی تان خواهد داشت.
بخشی از احساس از دست دادن به چیزی مربوط میشود که فیلسوفان آن را "ارزشهای غیر قابل مقایسه" مینامند. این ایده که اگر بین ۵۰ تا ۱۰۰ دلار انتخاب کنید و ۱۰۰ دلار را بگیرید لحظهای پشیمان نمیشوید. اما اگر بین رفتن به کنسرت یا ماندن در خانه و گذراندن وقت با فرزندتان یکی را انتخاب کنید در هر صورت چیزی غیر قابل جایگزین را از دست خواهید داد.
یکی از چیزهایی که ما در میانسالی تجربه میکنیم انواع زندگیهایی است که نمیتوانیم زندگی کنیم که با زندگی ما متفاوت است و هیچ جبرانی واقعی برای آن وجود ندارد و این میتواند بسیار دردناک باشد. فکر این که "من میتوانستم زندگی بهتری داشته باشم همه چیز میتوانست برای من بهتر پیش برود" تقریبا همیشه وسوسه انگیز است، اما میتوانید این گونه فکر کنید که اگر هرگز فرزند فعلی تان را نداشتید با افراد فعلیای که دوست هستید ملاقات نمیکردید، اما واقعیت آن است که در غیر این صورت یعنی در صورت نداشتن فرزند چند دوست دیگر داشتید که عالی بودند.
نقطه شروع آن است که با سختیها بنشینیم و آنها را تصدیق کنیم و سپس برای درک آن چه واقعا در حال رخ دادن است تلاش کنیم و ویژگی آن را واقعا توصیف کنیم. این با نوعی روش شناسی فلسفی مرتبط است که من آن را پذیرفته ام. بین توصیف ادبی و انسانی پدیدههایی مانند غم و اندوه و تأمل فلسفی تداوم واقعی وجود دارد.
اغلب آن چه تأمل فلسفی ارائه میدهد کمتر دلیلی بر این است که شما باید این گونه زندگی کنید و مفاهیم بیشتری را برای بیان تجربیات خود و سپس ساختار و راهنمایی نحوه ارتباط خود با واقعیت را نشان دهید. از این طریق میتوانیم بفهمیم که چگونه فلسفه میتواند به عنوان خودیاری عمل کند.