سلطان دابسمش جهان یک ایرانی است! / من کپی نیستم!
تاریخ انتشار: ۲ آذر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۶۴۱۲۸۳
رکنا: بخشی از گفتوگوی جذاب و خواندنی با دانیال خیرخواه که این روزها با دابسمشهای خلاقانه حسابی معروف شده را بخوانید.
در این چندسال که دابسمش و تولید ویدئو خیلی مد شده، خیلی از افراد سعی کردهاند سراغ این کار بروند و شانس خود را امتحان کنند اما در این بین فقط تعداد انگشت شماری توانستهاند با خلاقیت و تیزهوشی کارشان را همراه کنند و بین مخاطبان جایگاهی بهدست آورند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بهجز پستهای اینستاگرامتان از شما چیز زیادی نمیدانیم. دانیال خیرخواه از کجا آمده و چه فعالیتهایی داشته؟
26شهریور 67 در قزوین به دنیا آمدم و همانجا زندگی میکردم. از 7، 8سالگی تا 15سالگی نقاشی را دنبال کردم. بعد کنکور ریاضی داشتم که نرفتم سر کنکور و سال بعد کنکور هنر Art شرکت کردم و دانشگاه آزاد شهرری گرافیک قبول شدم. سال بعد دوباره کنکور شرکت کردم و رفتم همدان مرمت بناها را خواندم. بعد دوباره انصراف دادم و سال 88رفتم تبریز رشته طراحی صنعتی خواندم.
فعالیتهای هنری را چطور پیگیری کردید؟
خودم موسیقی را پیگیری میکردم. ویلن میزدم و کتاب گرفته بودم، از روی کتاب یاد میگرفتم و مینواختم. اما در تبریز به این نتیجه رسیدم که باید تئاتر را پیگیری کنم.
پس تئاتر فعالیت جانبی زمان دانشجوییتان شد؟
بله اما به مرحله اجرای عمومی هم رسید. ورکشاپ میرفتم. کتاب میخواندم و اتود میزدم. انجمن تئاتر دانشگاه را راهاندازی کردیم. تصمیم گرفته بودم خودم یاد بگیرم. مدام فیلم میدیدم و سعی میکردم همانها را اتود بزنم، کمی خلاقیت به آنها اضافه کنم و شکل دیگری نگاه کنم به ماجرا و باز اتود بزنم. نتیجهاش هم شد چندین نمایشی که روی صحنه رفت و من در آنها بازی کردم. برای یک نمایش هماهنگسازی کردم. بنابراین تئاتر را همیشه با خودم به همراه داشتم تا شهریور 93 که تبریز بودم. یک سال در قزوین ماندم و مطالعه کردم و رفتم سمت داستان و داستان کوتاه و رمان. مدتی هم در یک کافیشاپ کار میکردم و بعد به تهران آمدم.
ورود به تهران چطور بود؟ وصل شدن به بدنه تئاتر و گروههای نمایشی سخت نبود؟
چرا خیلی سخت بود. روزهای سختی داشتم. برای تمرین یک نمایش به تهران آمده بودم و مدام تمرین میکردیم. از طرف دیگر بابت نقشم ظاهر عجیبی داشتم که باید همان ظاهر را حفظ میکردم و با آن ظاهر هم دنبال کار میگشتم و هم دنبال جایی برای سکونت. حتی در این بازه چندجا برای کار گرافیکی استخدام شدم که شرکتها یا ورشکست شدند یا تعدیل نیرو داشتند. ما 8ماه برای آن نمایش تمرین کردیم و در 3بازبینی که داشتیم موفق نشد مجوز بگیرد و همین باعث شد من در منزل بمانم و بیشتر بخوانم و فیلم ببینم و اتود بزنم و توی خودم باشم.
شغلی هم پیدا کردید؟
در این 4سال که تهران هستم در شرکتی ادیتور عکس بودم و روزانه تعداد بسیار زیادی عکس ادیت میکردم تا بتوانم از پس مخارج خودم بربیایم. الان هم یکسالی است که از آنجا بیرون آمدهام و با کارهای پارهوقت و موقتی در زمینه گرافیک روزگار میگذرانم. هرچند دوست دارم بالاخره روزی بتوانم از راهی که دوستش دارم یعنی راه نمایش، امور خودم را بگذرانم اما نمیدانم کی وقتش میرسد.
ماجرای این دابسمشها چیست و از کی شروع شد؟
نمیدانم درست است که اسمش را دابسمش بگذاریم یا نه ولی این تولید ویدئوها داستانش به دوران تبریز برمیگردد. ما آن زمان با دوستان دورهم که جمع میشدیم ویدئو درست میکردیم و فیلمی را بازسازی میکردیم که بعدها این فیلمها را ببینیم و یادی کنیم از آن دوران. بین آنها دابسمش و از این دست ویدئوها هم بود. رویکردش فقط دیدن در آینده به یاد قدیمها بود و از همان موقع جرقههایش خورده بود. در فکر این هم نبودیم که کسی ببیند، آن سالها هم فضای مجازی به شکل الان نبود. اما هیچ وقت فکر نمیکردم که بهصورت رسمی و حرفهای این کار را انجام دهم.
پس چطور شد دوباره سمت تولید ویدئو و انتشار در اینستاگرام Instagram رفتید؟
3،2سالی هست پیج اینستاگرام دارم. تا 3ماه پیش صفحهام خصوصی بود تا اینکه تصمیم گرفتم صفحهام را عمومی کنم و تعدادی از کارهای گرافیکیام را در آن منتشر کنم و ببینم بازخوردها چطور است. همانطور که در اکسپلورم میچرخیدم و کلیپها را میدیدیم، دابسمشهایی دیدم و گفتم چه جالب این کار را هم میشود کرد. از همان دوران دانشجویی مدام تمریناتی جلوی آینه داشتم و همیشه دوست داشتم روی اعضای صورتم تسلط داشته باشم. یادم است که جملهای شنیده بودم که میگفت این صورت خیلی ماهیچه دارد و میشود از همه آنها استفاده کرد و همه را به حرکت درآورد و با آنها چیزی را تداعی کرد. برای همین تصمیم گرفتم این ویژگی را به شکلی در دابسمش بیاورم و یک موزیکی طراحی و اجرا کنم.
پس آن زمان کارهای لوسیانو روسو را دیده بودید؟
بله. صددرصد. کارهایش را دیده بودم و خیلی هم دوست داشتم اما اتفاقی که الان افتاده این است که در کامنتها به من میگویند تو داری سعی میکنم شکل او شوی. ولی اصلا اینطور نیست. من حس میکنم اگر سبک وجود داشته باشد تفاوت دارد با تکرار. خود تکرار با کپی تفاوت دارد و کپی با رمیکس تفاوت دارد و همه اینها با کاور تفاوت دارد و هر کدام تعاریف خودشان را دارند. برایم جالب شد که چرا این مقایسه به این شدت وجود دارد. به این فکر میکردم که یک جملهای از رامبد جوان یادم آمد که در برنامه دورهمی گفت. نقل قول مستقیمش یادم نیست اما مضمونش این بود که مردم دوست دارند جانبدار باشند. مقایسه هر چیز با خودش سخت است بنابراین آدمها سعی میکنند دو چیز را با هم مقایسه کنند تا بالاخره طرفدار یکی از آنها باشند. شاید سخت باشد مقایسه استقلال Esteghlal با خودش یا پرسپولیس با خودش برای همین استقلال و پرسپولیس را با هم مقایسه میکنند تا احساس تعلق داشته باشند به یکی از آنها.
پس میگویید تقلیدی در کار نیست؟
من نه با واژه تقلید موافقم نه با واژه کپی و نه با واژه دیگری. چون من اگر میخواستم این کار را انجام دهم روسو خیلی کار من را راحت میکرد. میرفتم دقیقا همان حرکتها را تقلید میکردم و سعی میکردم همان موسیقی را انتخاب کنم و حرکت و موسیقی را سینک کنم و در آن صورت حتی جواب بهتری میگرفتم.
یعنی اگر کپی میکردید ابایی نداشتید و میگفتید کپی کردهام؟
بله. حتما. اگر فیلم «کپی برابر اصل» عباس کیارستمی را ببینیم و مصاحبه بعدش را بشنویم متوجه میشویم که کیارستمی از زبان خودش میگوید وقتی یک کپی خوب دیدید اصل را رها کنید و کپی را بچسبید. پس در واقع اشکالی ندارد. اما اینجا بحث سر هست و نیست یک داستان است نه خوب و بد آن. مردم مسائل بزرگتری دارند تا اینکه حتی بخواهند به این فکر کنند که یک کپی بخواهد صدمه بزند به آنها در یک ویدئوی یک دقیقهای یا نزند. بهنظر من کپی وجود نداشته.
الگوبرداری چطور؟
شاید بشود این کلمه را بهکار برد اما بهنظرم چه اصراری است که بخواهیم درباره چنین چیزی بحث کنیم.
شاید بهخاطر شباهت چهره هم باشد.
خب دیگر این دست من نیست.
حتی در یکی از ویدئوها ریش و سبیلی شبیه روسو دارید.
من این مدل ریش و سبیل را قبلا هم داشتهام و بهخاطر شباهت با روسو این کار را نکردم. اگر میخواستم این کار را بکنم میرفتم پیش آرایشگرم و میگفتم من را این شکلی درست کن. لوسیانو روسو بسیار کار درست است و کارش را دقیق انجام میدهد. من میگویم یک ویدئو یک دقیقهای است که قرار است ما گاهی در آن کلیپها لذت کشف داشته باشیم، آشناییزدایی داشته باشیم و در مجموع قرار است لابهلای خندههایمان قضایا را جور دیگری هم ببینیم که این میتواند طراحی حرکتش به این شکل باشد و با این موزیک باشد. من تعجبم از این است که چرا اینقدر اصرار هست در این قضیه وگرنه کپی هیچ اشکالی ندارد. ولی من نمینشینم در طول روز ببینم روسو چهکار کرده من هم همان کار را بکنم.
به هر حال شباهت چهره، سبک کار، زاویه دید و لول دوربین و همه اینها شبیه به هم است و باعث چنین برداشتی میشود. مثل کاری که آقای ژاله هم انجام میدهد. اگر کپی هم نیست ولی همه اینها به هر حال مخاطب را به این نتیجه میرساند که حداقل ایده اولیه را از روسو گرفتهاید.
من کار آقای ژاله را که ندیدهام. اما بهنظرم آنهایی که میآیند در صفحات مجازی و حتی لوسیانو روسو را منشن میکنند، بیشتر میخواهند بگویند ما این شخص را میشناسیم تا اینکه بخواهند بگویند که این کار کپی هست یا نیست. خیلی واضح و رک دارم میگویم وگرنه چرا اینطوری به این موضوع نگاه نکنیم؛ من کارم را میکنم. سعی میکنم مردم بخندند، فکر کنند و کمی حال خوب داشته باشند. بیایید واقعبین باشیم. این یک کلیپ دابسمش است و من دارم تمام سعیام را میکنم که کمتر از دابسمش نباشد. قرار نیست یک نمایشگاه آثار نقاشی باشد که حالا نقد هنری بشود. قرار است دابسمش باشد فعلا و مسلما در آینده من از تواناییهای دیگری که سعی میکنم کسب کنم در راستای تئاتر استفاده میکنم؛ در تولید ویدئوهایی که دارم... و شاید این دیگر لب زدن روی یک آهنگ نباشد. نمیدانم الان اما در فکرش هستم.
پس این هنوز اول کار است؟
بله من یک جورایی میتوانم بگویم هنوز اول کار هستم. در تئاتر که هنوز اول کار هم نیستم چون مدام دارم یاد میگیرم. چیزی که من با آن زیاد ارتباط برقرار نمیکنم این مقایسه است. میگویم اگر کسی سالها پیش کاری را انجام داده است شخص دیگری میتواند همان کار را انجام دهد و بعد تعمیماش دهد. این تعمیم دادن است که مهم است و در نهایت یک کار بیهمتا میشود. مطمئنا روسو هم از گذشتگان و پیشکسوتان خودش الهام گرفته و به قول شما الگوبرداری کرده و منجر شده به چنین چیزی.
تاکی میتوانید با همین شیوه ادامه دهید که جذابیتش را از دست ندهد و تاریخ مصرفدار نباشد؟
شما وقتی کتاب میخوانید همان کتاب به شما میگوید کتاب بعدی که میخوانید چیست. آموزگارتان میشود همان کتابی که میخوانید. من یادم است وقتی میخواستم رمان ابله را بخوانم به شکل یک رفع تکلیف به آن نگاه میکردم که باید قبل از 30سالگی یک رمان کلاسیک خوانده باشم اما وقتی خواندمش خیلی مشتاق شدم بروم جنایت Crime و مکافات را بگیرم و بخوانم ببینم چه بلایی سر راسکولنیکوف میآید. کار هنری هم به همین شکل است و فصل مشترکی از روحیه خودآگاه هنرمند و آن سلیقه اجتماعی است که به او بازخورد میدهد. این تعیین میکند کارش به کدام سمت برود.
پس ادامه راه شما را سلیقه جمعی تعیین میکند؟
الان یک سری چیزها در سرم دارم. چون فکر میکنم باید یک قدم جلوتر حرکت کنم. اما حس میکنم چیزی که اتفاق میافتد تلفیق یکسری بازیهای تئاتری با چیزی که در دنیای رسانه (آن هم به شکلی که در دنیای مجازی اتفاق میافتد) باشد و فکر میکنم جالب باشد. اما باید سلیقه مردم را هم درنظر بگیرم.
اینطور که معلوم است این ماجرا برای شما خیلی جدی است که دارید برایش برنامهریزی میکنید؟ فراتر از یک بازی کوچک در اینستاگرام.
من فقط دارم این کار را انجام میدهم. یک نقل قول میآورم از دیزنی که میگوید اگر کاری را انجام میدهید سعی کنید درست انجام دهید و من فکر میکنم دارم این کار را انجام میدهم و مخاطب دارم و مخاطب برایم محترم است پس سعی میکنم درست انجامش دهم.
این مخاطب را در اینستاگرام چطور بهدست آوردید؟ از زمانی که دابسمشها را منتشر کردید چقدر فالوئرهایتان افزایش پیدا کرد؟
موقعی که صفحه من شخصی بود فقط دوستانم و کسانی که از نزدیک میشناختم فالوئرهایم بودند که تقریبا 220نفر بودند. بعد که صفحه را عمومی کردم و کارهای گرافیکیام را ارائه دادم به هر دلیلی شاید کارهایم زیاد قوی نبود شاید نمیدانستم چطور هشتگهایم را تعیین کنم یا هر دلیل دیگری اما بیشتر از 50، 60نفر به فالوئرهایم اضافه نشد. وقتی کار دابسمش را شروع کردم اول در سرم این بود که باید تبلیغات بگیرم یا به صفحههایی پولهایی پرداخت کنم تا به این شکل بتوانم فالوئرهایم را افزایش دهم و کارم دیده شود. اما به واسطه هشتگها به واسطه فالوئرهای خودم و به واسطه کسانی که کار را دوست داشتند ویدئوهایم این طرف و آن طرف فرستاده میشد به صفحههای مختلف و چندتا از کسانی که فالوئرهای زیادی داشتند کار را در صفحهشان گذاشتند و اعلام حمایت کردند. اولینش اگر اشتباه نکنم مهدی سدیدی بود که 27هزار فالوئر داشت و بعد صفحهای به نام بچههای اصفهان که 300هزار فالوئر داشت. من دیدم که فالوئرهایم در حال رشد هستند. اما اتفاقی که افتاد این بود که یک نفر این ویدئو را فرستاد برای کسی که برای من الان مرد عزیز و دوستداشتنیای است، سهیل مستجابیان من را در استوری اینستاگرامش تگ کرد و با این کار سهیل فالوئرهایم از 7، 8هزارتا به 40، 50هزارتا رسید. لازم دانستم در دایرکت اینستاگرام مستقیم از او تشکر کنم. بیشتر که باهم آشنا شدیم فهمیدم جفتمان تئاتری هستیم و بیشتر باهم دوست شدیم و من بسیار از او ممنونم. بعد ویدئوها دست بهدست شد و تا رسید دست سلبریتیها. بعد امیرمهدی ژوله از من حمایت کرد و باعث شد فالوئرهای من دوبرابر شود. بسیار به من لطف داشت و من یک متنی برای تشکر برایش نوشتم. چندبار نوشتم و پاک کردم چون نمیدانستم چطور میتوان از او تشکر کرد. خیلی از سلبریتیهای دیگر هم به من لطف داشتند و در صفحههای شخصیشان از من حمایت و ویدئوهای من را منتشر کردند و من را تشویق کردند کارم را ادامه دهم. محبوبیت ژوله باعث شد کار من دیده شود. چون او 2میلیون فالوئر دارد. وقتی پیام تشکر را برایش فرستادم باز هم من را تشویق کرد و با خودم فکر کردم کاش من هم قلم امیرمهدی ژوله را داشتم برای تشکر از خودش.
پدر و مادرم برایم کاری فراتر از حمایت انجام دادند
پدر و مادرم هر دو بنابه دلایلی از اینکه من تئاتر را دنبال کنم زیاد راضی نبودند هرچند من را حمایت میکردند اما چیزی نبود که آنها بخواهند. حتی یکبار در تبریز که روی صحنه بودم در حال اجرای نمایشی که نقش اولش را داشتم بدون اینکه من دعوتشان کرده باشم یا آنها به من خبر داده باشند در صحنهای که باید رو به مخاطب حرف میزدم تا چرخیدم دیدم در جمعیت نشستهاند و کمی آن طرفتر مادربزرگم را دیدم. با اینکه علاقه نداشتند من در این زمینه فعالیت کنم اما حمایتم کردند. پدرم استاد دانشگاه است و زیاد بازیگران را نمیشناسد اما آقای ژوله را خیلی دوست دارد، وقتی هم متوجه شد آقای ژوله از من حمایت کرده خیلی خوشحال شد. من دستبوس هم پدرم و هم مادرم هستم که برای من کاری فراتر از حمایت انجام دادند. حمایت زمانی است که شما به چیزی ایمان داشته باشید آنها به کاری که من میکردم ایمان نداشتند اما به من ایمان داشتند و من دستبوس آنها هستم.
اخبار 24 ساعت گذشته رکنا را از دست ندهید
حوادث اختصاصی رکنا را اینجا بخوانید:
نیما ارکانی حامد جانشین انیشتین + بیوگرافی و عکس لباس های ناجور الهام در خیابان سرنوشتش را تغییر داد! بن سلمان برکنار می شود! / امریکا پشت او را خالی کرد! تجاوز پدر شیطان صفت به 3 دخترش / او از این ارتباط ها فیلم های غیراخلاقی ساخته بود + عکس اقدام هولناک با داماد 25 ساله در شب عروسی + عکس وقتی دختر عمویم مهسا رادیدم دلم لرزید / او با پسر دیگری ازدواج کرد ولی ... رقاصی زن جوان در ایستگاه اتوبوس سوژه شد + عکس ساقدوش 17 ساله عروس آبروی داماد سر شناس را برد ! / اعتراف رویا تجاوز پسر دانشجو به 40 دختر! / فقط 7 سال زندان! + عکس دختری تجاوز سهیل به پسر نوجوانی را از پنجره دید! خودکشی دختر 9 ساله تهرانی با دیدن فیلم هندی / در خاوران رخ داد دختر جوان هووی مادرش شد !+عکسمنبع: رکنا
کلیدواژه: هنرمند Artist هنر Art فیلم استخدام منزل فضای مجازی اینستاگرام Instagram رامبد جوان دورهمی استقلال Esteghlal پرسپولیس مدل جنایت Crime هنرمند استقلال و پرسپولیس اصرار کپی منزل من عکس فیلم دختر زندگی ایرانی پسر زوج ساعت تصاویر خوردن
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۶۴۱۲۸۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ایران جزو چهار کشور نخست دنیا در حوزه سدسازی است
به گزارش خبرگزاری صداوسیما «علی اکبر محرابیان» در مراسم افتتاح پروژه چند منظوره اومااویا در جنوب شرق کشور سریلانکا که با حضور رؤسای جمهور ایران و سریلانکا برگزار شد، گفت: بر اساس اعلام کمیسیون بینالمللی سدهای بزرگ، ایران جزو ۴ کشور نخست دنیا در سدهای درحال ساخت و نوآوری در سدسازی است و بر اساس اعلام کمیسیون بین المللی آبیاری و زهکشی ایران پنجمین کشور جهان از لحاظ وسعت شبکههای مدرن آبیاری و زهکشی است.
وزیر نیرو افزود: در سالهای گذشته ایران در عرصه تولید تجهیزات و قطعات مورد نیاز تصفیهخانههای آب و فاضلاب موفق شده است بیش از ۹۵ درصد نیازهای خود را از داخل کشور تامین کند و هم اکنون بیش از ۲۰۰ سد بزرگ و ۶۰۰ سد کوچک با حجم مخزن حدود ۶۰ میلیارد مترمکعب و حدود ۲.۵ میلیون هکتار شبکه آبیاری و زهکشی مدرن و صدها تصفیهخانه آب و فاضلاب در کشور ایران ساخته شده است.
محرابیان بیان کرد: با توجه به ظرفیت فنی و مهندسی کشور در صدور خدمات فنی و مهندسی در بخش آب و برق و فاضلاب ایران توانسته است در سالهای گذشته ۵۰ پروژه بزرگ آب و برق را در ۲۰ کشور جهان یا به اتمام برساند و یا در حال اجرا داشته باشد.
وی در همین رابطه اظهار داشت: به عنوان نمونه از جمله پروژههایی که با توان مهندسان ایرانی در کشور تاجیکستان به بهرهبرداری رسیده است، میتوان به سد و نیروگاه سنگ توده اشاره کرد و نیز در حال حاضر پروژه سد راغون که یکی از بزرگترین طرحهای عمرانی جهان در کشور تاجیکستان با ارتفاع ۳۳۵ متر و ظرفیت ذخیره ۱۴ میلیارد متر مکعب است، توسط مشاوران و پیمانکاران بینالمللی از جمله شرکتهای ایرانی در حال ساخت است.
محرابیان در ارتباط با توان مهندسی ایران در صنعت برق نیز بیان کرد: در بخش برق بر اساس آمارهای آژانس بینالمللی انرژی ایران در حوزه تولید برق حرارتی جزو ۱۰ کشور اول جهان است و در بخش نیروگاههای برق آبی نیز به همت متخصصان داخلی، ایران جزو کشورهای برتر جهان شناخته میشود.
وزیر نیرو در ادامه با تاکید بر اینکه میتوان عرصههای فنی و اقتصادی را به عنوان انگیزهای برای توسعه صلح و دوستی بین کشورها و ملتها قلمداد کرد، ادامه داد: در نتیجه رویکرد مثبت دولتها در عرصه بینالملل و همکاری آنها در حوزههای فنی و مهندسی میتوانیم به توسعه صلح و دوستی در جهان دست پیدا کنیم.
وی با اشاره به افتتاح پروژه چند منظوره اومااویا در کشور سریلانکا گفت: امروز در کشور سریلانگا گرد هم آمدهایم تا یکی از دستاوردهای مهم اقتصادی و فنی مشترک بین دو کشور را که با توان و تخصص مهندسان ایرانی اجرایی شد، به صورت رسمی به بهره برداری برسانیم.
محرابیان در همین خصوص گفت: طرح چند منظوره اوما اویا که توسط شرکت ایرانی فراب احداث شده است هم اکنون با همت متخصصان دو کشور و توجه ویژه دولتمردان کشور سریلانکا آماده بهره برداری است، یک پروژه پیچیده بود که از جمله اهداف احداث آن میتوان به تولید ۱۲۰ مگاوات برق، احداث دو سد با کاربرد انتقال میان حوضهای آب، تامین آب شرب بخشی از مردم و تامین آب برای ۵ هزار هکتار زمین کشاورزی اشاره کرد.
وزیر نیرو ادامه داد: طی دوره ساخت این سد و نیروگاه برای بیش از ۱۷۰۰ نفر از مردم خوب و مهربان کشور سریلانکا به صورت مستقیم اشتغالزایی شد و در کنار آن در عملیات ساخت این پروژه رکوردهای ویژهای در زمینه حفر تونلها، نصب عمیقترین نیروگاه برق آبی در عمق ۷۰۰ متری زمین و تعبیه شفت ۶۱۸ متری و نیز احداث تونل عمودی برای هدایت آب روی توربینها اشاره کرد.
محرابیان افزود: هر کدام از این اقدامات اگر جزو نخستینها در جهان نباشد، به طور قطع درعرصه فنی و اجرایی در زمره پروژههای عظیم و برجسته جهان قرار میگیرد.
وزیر نیرو در بخش پایانی سخنان خود با قدردانی از زحمات متخصصان ایرانی و سریلانکایی به منظور تحقق این عملیات پیچیده، اظهار داشت: اجرای موفق پروژه چند منظوره اومااویا میتواند مقدمهای برای توسعه همکاریهای ایران و سریلانکا در سایر پروژههای مشابه دیگر باشد.
وزیر نیرو گفت: لازم میدانم از مواضع مثبت و به حق دولت سریلانکا درباره تهاجم رژیم اشغالگر و کودککش صهیونیستی به غزه و حمله به کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در دمشق تشکر و قدردانی ویژه کنم.